شناسه خبر : 49554 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مزد صبر

شکیبایی چه ارتباطی با توسعه دارد؟

 

فائزه مومنی / نویسنده نشریه 

16‌ آیا واقعاً «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی» ضرب‌المثلی کاربردی است؟ تحقیقات اقتصاد رفتاری و توسعه آشکار کرده‌اند که «صبور» بودن -یعنی توانایی به تعویق انداختن مصرف و فعالیت‌های کوتاه‌مدت برای کسب منافع بلندمدت- نقش مهمی در رشد اقتصاد دارد. در یک بررسی جهانی از سوی فالک و همکاران (۲۰۱۸)، مشخص شد افراد با «صرفه‌جویی زمانی» (time preference) بالاتر به‌معنای صبر بیشتر، در عمل پس‌انداز بیشتری داشته و آورده بیشتری کسب می‌کنند. این ویژگی فردی به‌طور تجمعی روی سرمایه‌گذاری‌های خرد و کلان اثر می‌گذارد. از منظر تاریخی نیز گالور و اوزاک (۲۰۱۶) نشان داده‌اند جوامعی که در گذشته اقلیم کشاورزی‌شان زمینه بازدهی بالای سرمایه‌گذاری بلندمدت فراهم می‌کرده، رفته‌رفته فرهنگ «جهت‌گیری بلندمدت» را پرورش داده‌اند؛ به این معنی که توانایی به تاخیر انداختن منافع، به یادگیری، پذیرش فناوری جدید و تشکیل سرمایه انسانی بیشتر انجامیده و زمینه رشد اقتصاد فراگیرتری را فراهم کرده است. بنابراین صبر به‌عنوان یک مولفه فرهنگی-رفتاری اساسی، رابطه نزدیکی با پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و در نتیجه رشد اقتصاد دارد.

تحلیل تطبیقی کشورهای توسعه‌یافته

در کشورهای پیشرفته، صبر بلندمدت و اعتماد اجتماعی غالباً ویژگی‌های بارز فرهنگی‌اند و با شاخص‌های اقتصادی مثبت همراه بوده‌اند. در ژاپن و کره جنوبی -که در آسیا جزو اقتصادهای پیشرفته به‌شمار می‌روند-  «هویت فرهنگی بلندمدت‌نگر» در سطح بالایی است. شاخص «جهت‌گیری بلندمدت» هافستد برای ژاپن ۸۰ و برای کره ۷۵ ثبت شده که از بالاترین مقادیر جهانی است. این کشورها دارای نرخ‌های تاریخی بالای پس‌انداز و سرمایه‌گذاری بلندمدت بوده‌اند؛ برای مثال خانوارهای ژاپنی سال‌ها بخش زیادی از درآمد خود را پس‌انداز کرده و به اوراق بلندمدت و بازار سهام منتقل می‌کنند. بنگاه‌های بزرگ ژاپنی و کره‌ای نیز با تمرکز بر آموزش و تحقیق و توسعه فنی، چشم‌انداز بلندمدت را دنبال می‌کنند. علاوه بر این، اعتماد اجتماعی در این کشورها نسبتاً بالاست: در کره جنوبی حدود ۳۷ درصد مردم به دولت ملی خود اعتماد گزارش کرده‌اند (هر چند اخیراً به‌دلیل تحولات سیاسی اندکی کاهش یافته)، و در ژاپن نیز نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد اعتماد عمومی در سطوح قابل قبولی قرار دارد.

در اروپا، مقایسه میان آلمان و کشورهای اسکاندیناوی جالب است. آلمان در شاخص «جهت‌گیری بلندمدت» نمره‌ای متوسط (۳۱) دارد ولی سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در آموزش و تحقیق و توسعه صنعتی از اولویت‌های اقتصادی آن بوده است. طبق گزارش OECD، تنها ۳۶ درصد آلمانی‌ها به دولت فدرال خود اعتماد دارند که کمی پایین‌تر از میانگین OECD (۳۹ درصد) است. از سوی دیگر، کشورهای اسکاندیناوی (سوئد، دانمارک، فنلاند و نروژ) با وجود نمرات نسبتاً پایین‌تر در هافستد (مثلاً سوئد ۳۳، نروژ ۲۰) تمرکز بالایی بر رفاه عمومی، مشارکت اجتماعی و شفافیت نهادی دارند. این کشورها شاخص‌های اعتماد و مشارکت مدنی بسیار بالایی کسب کرده‌اند: به‌عنوان نمونه، در سوئد ۴۳ درصد مردم به دولت ملی خود اعتماد اعلام کرده‌اند که بالاتر از میانگین OECD است. همچنین مشارکت در انتخابات و تشکل‌های مدنی در این کشورها به‌مراتب فراتر از سایرین است. به طور کلی، ترکیب «رویکرد بلندمدت صبورانه» و «اعتماد گسترده اجتماعی» در این اقتصادها به ثبات و رشد پایدار منجر شده است؛ درحالی‌که نظام‌های رفاهی قوی و پاسخگو، ریسک زندگی بلندمدت را کاهش داده و انگیزه سرمایه‌گذاری و پس‌انداز را تقویت می‌کنند.

شاخص‌ها چه می‌گویند؟

نگاهی به آمارهای بین‌المللی نشان می‌دهد در کشورهایی با صبر بالاتر، معمولاً پس‌انداز بیشتر و سرمایه‌گذاری بلندمدت چشمگیرتری وجود دارد. فالک و همکاران (۲۰۲۰) نشان داده‌اند صبر میانگین هر کشور تقریباً ۴۰ درصد از تفاوت‌های درآمد سرانه بین کشورها را تبیین می‌کند. همچنین تحلیل آنها از داده‌های جهانی اثبات می‌کند صبر رابطه مثبت و معناداری با نرخ‌های پس‌انداز دارد؛ به‌گونه‌ای که حتی در میان کشورهای ثروتمند OECD که شرایط اقتصادی مشابهی دارند، تفاوت در ویژگی صبر مردم با تفاوت در نرخ پس‌انداز خانواده‌ها هم‌راستاست. این مطالعات در سطح فردی نیز نشان می‌دهد افرادی که طبع صبورتری دارند، احتمال پس‌انداز آنها بیشتر بوده و شانس دستیابی به تحصیلات بالاتر افزایش می‌یابد. از سوی دیگر، میزان اعتماد اجتماعی نقش مکملی در رونق سرمایه‌گذاری بلندمدت دارد. کشورهای اسکاندیناوی که اعتماد عمومی بالایی دارند، موفق به جذب سرمایه داخلی و خارجی بیشتری شده‌اند. برعکس در بسیاری از کشورهای در حال توسعه سطح پایین اعتماد سبب شده هزینه‌های معاملات و سرمایه‌گذاری افزایش یابد. برای نمونه، طبق گزارش شفافیت بین‌الملل در سال ۲۰۲۴ ایران با امتیاز ۲۳ از ۱۰۰ در شاخص ادراک فساد، در رتبه ۱۵۱ از ۱۸۰ کشور قرار گرفته است؛ چنین وضعیتی نشان از اعتماد عمومی بسیار پایین به نهادهای حکومتی دارد. همچنین بانک جهانی (۲۰۲۳) نشان می‌دهد شاخص «صدای مردم و پاسخگویی» در ایران منفی 45 /1 (از 5 /2- تا 5 /2+) است که در پایین‌ترین سطوح جهانی برای مشارکت سیاسی، آزادی بیان و اداره امور قرار دارد. این شرایط نهادی آسیب‌های روشنی بر سرمایه‌گذاری بلندمدت و رفتار اقتصادی داشته است.

وضعیت ایران

ایران از منظری چندوجهی نیازمند تحلیل است. از یک‌سو، داده‌های بانک جهانی حاکی از نرخ بالای پس‌انداز داخلی است (برای مثال، «ذخیره ناخالص» معادل حدود ۴۲ درصد از تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۲ گزارش شده). اما این رقم هنگامی معنا می‌یابد که ببینیم پس‌انداز ایرانیان اغلب به شکل تبدیل به ارز، طلا یا خرید زمین و مسکن انجام می‌شود، نه سرمایه‌گذاری مالیِ مولد. اقتصاددانان می‌گویند به دلیل تورم مزمن و ریسک‌های اقتصادی، انگیزه نگهداری نقدینگی کاهش یافته و مردم به دنبال نگهداری ارزش دارایی به شیوه‌های کالایی رفته‌اند. از سوی دیگر، اعتماد عمومی در ایران نسبت به کشورهای مذکور بسیار پایین است. در سطح خرد نیز گزارش‌های آماری و نظرسنجی‌ها بیانگر ناامیدی گسترده مردم از شرایط اقتصاد است: برای نمونه، گالوپ گزارش کرده ۵۹ درصد ایرانیان اوضاع اقتصادی محلی را در حال بدتر شدن می‌دانند و ۹۱ درصد معتقدند اکنون زمان مناسبی برای یافتن شغل نیست. در چنین فضایی، تنها حدود نیمی از ایرانیان تا اوایل سال ۲۰۲۰ به عملکرد دولت ملی اعتماد داشتند. پس می‌توان گفت صبر و امید بلندمدت در بسیاری از ایرانیان آسیب دیده است؛ چرا که تجربه تورم بالا، تحریم‌ها و ثبات اقتصادی پایین، انتظارات را به افق‌های کوتاه‌مدت محدود کرده است.

همچنین سیاست‌های اقتصادی ایران سهمی در این وضعیت دارند. پژوهش‌های بین‌المللی نشان می‌دهد ثبات اقتصاد کلان و تورم پایین، مبنای تقویت پس‌انداز و سرمایه‌گذاری بلندمدت است. در ایران اما دهه‌ها تورم بالا و نوسانات شدید ارزی مشاهده شده است. این امر رفتار اقتصادی مردم را به نوسان در دارایی‌ها و تلاش برای حفظ قدرت خرید معطوف کرده و انگیزه آموزش و سرمایه‌گذاری انسانی را تضعیف می‌کند. برای مثال گالوپ می‌نویسد پس از تشدید تحریم‌ها، اعتماد ایرانیان به اقتصاد ملی و چشم‌انداز زندگی‌شان به‌شدت فروپاشیده است. به این ترتیب، ترکیب تورم بالا، بحران‌های اقتصادی و محدودیت‌های نهادی موجب شده عایدی صبر بلندمدت در ایران -که می‌توانست به تشکیل سرمایه انسانی و فیزیکی بینجامد- به فرصت‌های کوتاه‌مدت تبدیل شود. از سوی دیگر، برخی صاحب‌نظران داخلی انتقاد کرده‌اند که رویکردهای کنونی بیش از حد واکنشی و متاثر از وضعیت موجود است. کارشناسان اقتصادی از «انفعال» به‌عنوان نقطه ضعف فعلی اقتصاد ایران یاد کرده‌اند: «چرا به جای سیاست‌های فعال، انفعال عمیق در معادلات اقتصادی حاکم شده است. این دیدگاه‌ها به‌نوعی هشدار می‌دهد که اگر «صبور بودن» به تاخیر نامحدود در اقدام بدل شود، ممکن است چرخش‌های لازم اقتصادی رخ ندهند. به بیان دیگر، صبر بیش‌ازحد در نبود راهبری فعال می‌تواند به رکود و بی‌تحرکی منجر شود.»

پیشنهادهای سیاست‌گذاری

کارشناسان می‌گویند برای بهره‌گیری از مزایای صبر و در عین حال جلوگیری از تله انفعال، می‌توان چند سیاست کلان را دنبال کرد: 

مهار تورم و ثبات اقتصادی: همان‌طور که پژوهش‌های بانک جهانی نشان می‌دهد، تورم پایین و قابل پیش‌بینی با پس‌انداز و سرمایه‌گذاری بلندمدت همراه است. از این رو اتخاذ سیاست‌های پولی انضباطی، استقلال بانک مرکزی و کنترل کسری بودجه می‌تواند اطمینان به حفظ ارزش پس‌انداز را افزایش دهد. 

تقویت اعتماد نهادی: بهبود شفافیت، مبارزه با فساد و پاسخگویی در حکمرانی ضرورت دارد. تجربه کشورهای پیشرفته نشان داده است که سطوح بالای اعتماد عمومی و شفافیت نهادی، به جذب سرمایه‌گذاری بلندمدت کمک می‌کند. به‌عنوان مثال OECD گزارش داده است، افزایش مشارکت مردمی در سیاست‌گذاری و وجود قانون‌مداری قوی، در سوئد به اعتماد ۴۳ درصد شهروندان منجر شده است. ایران می‌تواند با اصلاح ساختارهای نظارتی و افزایش پاسخگویی، سرمایه اجتماعی را تقویت کند.

ایجاد مشوق‌های پس‌انداز بلندمدت: ابزارهای مالیاتی یا اعطای نرخ سود جذاب به حساب‌ها و اوراق بلندمدت می‌تواند انگیزه پس‌انداز در اقتصاد ایران را بالا ببرد. توسعه صندوق‌های بازنشستگی و بیمه‌های عمر نیز به ایجاد انسجام میان زندگی فردی و امنیت مالی بلندمدت کمک می‌کند.

سرمایه‌گذاری در آموزش و سرمایه انسانی: همان‌طور که فالک و همکاران نشان می‌دهند، صبر با سطح تحصیلات ارتباط دارد، بنابراین ارتقای دسترسی به آموزش باکیفیت و مهارت‌آموزی می‌تواند فرهنگ آینده‌نگری را تقویت کند. پژوهش‌های مشابه اشاره کرده‌اند که تغییر در ساختار کشاورزی و عوامل جغرافیایی در گذشته موجب «یادگیری صبر» شده است؛ امروزه آموزش و فرهنگ‌سازی ممکن است نقش مشابهی ایفا کند.

ترویج مشارکت مدنی و اجتماعی: بالا بردن سطح مشارکت مردم در فرآیندهای تصمیم‌سازی (نظیر رای‌دهی، مجامع عمومی) از طریق سیاست‌های تشویقی و آموزنده می‌تواند حس مالکیت و اعتماد اجتماعی را افزون کند. این امر خود به چشم‌انداز بلندمدت جامعه جهت می‌دهد و صبوری جمعی را هدفمند می‌کند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد «صبوری» نه‌تنها یک فضیلت اخلاقی، بلکه عامل مهمی در پیشرفت اقتصادی است. پژوهش‌ها خاطرنشان کرده‌اند صبر طولانی‌مدت با تشکیل سرمایه انسانی و فیزیکی، و در نتیجه افزایش درآمد سرانه ارتباط تنگاتنگ دارد. با این حال، بهره‌برداری از این ویژگی فرهنگی نیازمند بستر مناسب نهادی و اقتصادی است. در ایران، فقدان اعتماد عمومی، نوسانات شدید تورم و کمرنگ شدن مشارکت مدنی، سرمایه بالقوه صبوری را به فعلیت درنیاورده است. پویایی اقتصادی کشور مستلزم آن است که سیاست‌گذار ضمن مهار عوامل مخرب (مانند تورم و بی‌ثباتی)، زمینه‌های تشویق صبر اقتصادی را -از طریق رشد آموزش، شفافیت و مشوق‌های پس‌انداز- فراهم آورد. به این ترتیب می‌توان جامعه‌ای ساخت که در آن صبر موثر (و نه انفعالی) در خدمت افزایش تولید، رفاه و توسعه پایدار باشد.

صبر، توسعه‌یافتگی و تجربه زیسته‌ ایرانیان

در این گزارش، با راهنمایی دکتر بهرنگ کمالی به بررسی نقش صبر در توسعه‌یافتگی و دلایل اقتصادی کم‌صبری ایرانیان می‌پردازیم. به باور او، «شاخص صبر» یکی از مولفه‌هایی است که به شکل مستقیم بر سرمایه‌گذاری اثر می‌گذارد. اما نکته قابل توجه این است که ایرانی‌ها در همه زمینه‌ها بی‌صبر نیستند.

کمالی معتقد است رفتار ایرانی‌ها در بخش‌هایی چون آموزش و تحصیلات، نشان‌دهنده صبری مثال‌زدنی است. ایرانیان، به‌ویژه در سطوح تحصیلات عالی، سرمایه‌گذاری بلندمدتی را می‌پذیرند؛ یعنی برای دریافت مدرک، ورود به بازار کار و درآمد را به تعویق می‌اندازند. اگر نسبت افراد محصل در بازه‌های سنی مناسب در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا را با سایر کشورها مقایسه کنیم، مشاهده می‌کنیم که ایران درصد بالایی دارد. حتی اگر این سرمایه‌گذاری در برخی موارد به شیوه کشورهای پیشرفته نباشد یا همراه با کار باشد، باز هم میزان صبر در این حوزه بالاست. در مقابل، هنگامی که به رفتار مالی ایرانیان نگاه می‌کنیم، تصویر متفاوتی به دست می‌آید. تجربه بازارهای مالی در ایران در دهه اخیر، پر از نوسانات شدید و غیرقابل پیش‌بینی بوده است. جهش‌های ناگهانی در نرخ ارز، رشد و سقوط شدید بورس در سال‌های 13۹۸ و 13۹۹، و افزایش شدید قیمت مسکن دست‌کم دو بار طی این دهه، همگی گویای فضای ناپایدار سرمایه‌گذاری هستند. این نوسانات غیرهمزمان بوده‌اند؛ به‌طوری که اگر کسی به‌موقع وارد هر یک از این بازارها می‌شد، می‌توانست سودهای قابل توجهی کسب کند.

این بی‌ثباتی اقتصادی تجربه‌ای ساخته که افراد را وادار کرده است به جای صبر، به‌سرعت واکنش نشان دهند. اگر فردی در زمان صعود دلار یا رونق بورس تردید کند و وارد نشود، ممکن است به‌سرعت از جریان سودآوری عقب بماند. همین وضعیت در بازار خودرو نیز دیده شده است؛ برای مثال، در سال ۱۴۰۱ افرادی که مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان را چند ماه در سامانه خرید خودرو وارداتی قفل کردند، توانستند به شکل ناگهانی سودی معادل چند میلیارد تومان کسب کنند. این تجربه باعث شده است که مردم باور کنند ممکن است بتوان «ره صدساله را یک‌شبه رفت»، البته به شرط آنکه در لحظه مناسب وارد عمل شوند. از نظر او، این شرایط اقتصادی پر از «عدم قطعیت» است که رفتارهای مالی مردم را شکل می‌دهد. اگر ندانیم طی چند ماه آینده قیمت دلار، مسکن یا حتی انرژی به چه سمتی خواهد رفت، ناچاریم هر روز تصمیمات تازه بگیریم و به‌صورت دائم پیگیر اخبار باشیم. به همین دلیل است که ایرانیان با اختلاف زیاد، پیگیرترین مردم نسبت به اخبار سیاسی و اقتصادی هستند؛ چون این اخبار تاثیری مستقیم بر معیشت و سرمایه‌گذاری آنها دارد. یکی از پرسش‌های مهمی که این کارشناس مطرح می‌کند این است: آیا عدم قطعیت در اقتصاد باعث ایجاد رفتارهای عجولانه و بی‌ثبات‌کننده شده، یا برعکس، این رفتارها هستند که بی‌ثباتی را تشدید کرده و مانع توسعه می‌شوند؟ پاسخ به این پرسش نیازمند تحلیل‌های آماری و الگوسازی دقیق است، اما در هر حال، یکی از این دو حلقه باعث شده است که توسعه‌یافتگی در ایران با موانعی جدی روبه‌رو شود. موضوع دیگر، ارتباط میان صبر و ریسک‌پذیری در فرهنگ ایرانی است. به گفته دکتر کمالی، نمی‌توان بدون مطالعه دقیق درباره میزان ریسک‌پذیری ایرانی‌ها اظهار نظر کرد. اما برخی رفتارها مانند صف‌های بلند در فرودگاه‌ها برای سوار شدن زودهنگام به هواپیما، نشان می‌دهند که بسیاری از مردم تمایل دارند ریسک از دست دادن پرواز را به صفر برسانند، حتی اگر این به قیمت صرف زمان زیاد باشد. از سوی دیگر، همین افراد ممکن است در حوزه آموزش، با صبر و حوصله مدارج بالای تحصیلی را طی کنند و سال‌ها درآمد را به تاخیر بیندازند. این تضاد میان رفتار مالی و رفتار آموزشی، نشان‌دهنده یک ناهمگونی در شاخص صبر است؛ یعنی افراد در یک زمینه صبر بالایی دارند و در زمینه‌ای دیگر، بی‌نهایت عجول هستند. به گفته دکتر کمالی، سیاست‌های اقتصادی دولت نیز به این بی‌صبری دامن زده‌اند. دولت با ایجاد اصطکاک در بازارها، مثل محدودیت در انتقال پول، سقف‌گذاری قیمت‌ها و صف‌های قرعه‌کشی، در تلاش است تا مردم را به صبر وادارد. اما همین محدودیت‌ها باعث شده مردم بدانند اگر لحظه‌ای زودتر از دیگران عمل کنند، سودی چشمگیر نصیبشان خواهد شد و اگر لحظه‌ای تاخیر کنند، به ضرر می‌افتند.

در نهایت، باید گفت که رفتار کم‌صبری ایرانیان در حوزه‌های مالی، محصول شرایطی پیچیده و ترکیبی از بی‌ثباتی اقتصادی، تجربه‌های ناگوار گذشته و سیاست‌گذاری‌های ناهماهنگ است. این رفتار نه از ویژگی‌های فرهنگی، بلکه از «تجربه زیسته» ناشی می‌شود؛ تجربه‌ای که هر روز در زندگی مالی مردم تکرار می‌شود و همین عامل، مسیر توسعه اقتصادی را ناهموار کرده است. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها