پسر جرج
چرا نام استیون استیگلر در علم اقتصاد ماندگار شد؟
استیون مک استیگلر، آمارشناس، مورخ آمار و نویسنده آمریکایی است. او به خاطر کارش در نظریه آماری، به ویژه تخمین قوی، و مطالعات تاریخیاش در مورد توسعه اندیشه آماری، از جمله زندگینامههای تحسینشدهاش از توماس بِیز و آبراهام دی مواوِر، شناخته شده است. او در حال حاضر استاد ممتاز ارنست دیویت برتون در گروه آمار دانشگاه شیکاگو است.
استیون مدرک لیسانس خود را در رشته ریاضیات از کالج کارلتون در سال ۱۹۶۳ دریافت کرد. پس از آن، دکترای خود را در رشته آمار از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، در سال ۱۹۶۷ گرفت. پایاننامه او بر توابع خطی آمار ترتیبی، با راهنمایی لوسین لو کام، متمرکز بود.
او فعالیت دانشگاهی خود را در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون در سال ۱۹۶۷ آغاز کرد و تا سال 1979 در آنجا ماند. در سال ۱۹۷۹ به هیات علمی دانشگاه شیکاگو پیوست و در آنجا ماندگار شد و به عنوان استاد ممتاز ارنست دیویت برتون مشغول به کار شد. پژوهشهای استیگلر هم آمار نظری و هم تاریخ آمار را دربر میگیرد. او به خاطر مشارکتهایش در تخمین قوی، از جمله کار بر روی میانگینهای اصلاحشده، شناخته شده است. او همچنین با پژوهشگران در زمینههایی مانند باستانشناسی، حقوق و پزشکی همکاری داشته است.
استیون استیگلر از سال ۱۹۷۹ تا 1982 در سمت سردبیر مجله انجمن آماری آمریکا: نظریه و روشها خدمت کرده است. علاوه بر این، عضو هیات تحریریه سازمانهای حرفهای مختلف، از جمله موسسه بینالمللی آمار بوده است. او مشارکتهای قابلتوجهی در زمینههای مختلف داشته است، از جمله در:
تاریخچه آمار: کار استیگلر به شکل قابل توجهی درک توسعه تاریخی ایدهها و روشهای آماری را شکل داده است.
تخمین قوی: او سهم مهمی در تئوری و عملِ تکنیکهای تخمین قوی داشته است.
زندگینامهها: زندگینامههای او از بیز و دی مواور، نور جدیدی بر این چهرههای مهم در تاریخ آمار تابانده است.
کار میانرشتهای: همکاریهای او با پژوهشگران در زمینههای دیگر، کاربرد گسترده تفکر آماری را برجسته میکند.
تدریس: او به خاطر سبک تدریس جذاب و بصیرتدهندهاش شناخته شده است.
استیگلر در سال ۲۰۰۶ به عضویت انجمن فلسفی آمریکا درآمد و همچنین رئیس سابق (۱۹۹۴) موسسه آمار ریاضی است. او هشت کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله تحقیقاتی را تالیف کرده یا در تالیف آنها مشارکت داشته است. همچنین دانشجویان زیادی را در مقطع تحصیلات تکمیلی راهنمایی کرده است.
در این شماره میخواهیم به بهانه زادروز تولد استیون استیگلر، پسر جرج استیگلر معروف، بیشتر با کارهای او آشنا شویم.
ادامهدهنده راه پدر
پدر استیون، جرج استیگلر، یکی از اقتصاددانان بزرگ قرن بیستم، برنده جایزه نوبل و دوست نزدیک میلتون فریدمن بود.
استیون نویسندگی را از پدرش به ارث برده بود؛ او (جرج) استعداد نویسندگی را با توانایی انجام تحقیقات نوآورانه ترکیب کرد. درک عمیق او از ایدههای اقتصاددانان بزرگ گذشته، پایه محکمی را برای او فراهم کرد تا تحلیلی از مسائل معاصر بر اساس آن بنا کند.
دیدگاه جرج استیگلر از نظریه اقتصادی، صرفاً شاخهای از ریاضیات نبود، بلکه وسیلهای برای کشف حقیقت در مورد دنیای واقعی بود. برای این منظور، او به طور مداوم بالاترین استانداردهای صداقت فکری، دقت تحلیلی و احترام به شواهد را به کار میگرفت. استیگلرِ پدر به عنوان یک معلم، الهامبخش دانشآموزان خود بود و احترام به اقتصاد را به عنوان موضوعی که با مشکلات واقعی سروکار دارد، در آنها القا میکرد. زیرا اگرچه میدید که نظریهها و رویههای موجود اغلب واقعیتهای پیچیده جامعه بشری را در نظر نمیگیرند، اما از پرداختن به این مشکل نمیترسید. خلاقیتش بینشهای زیادی در مورد چگونگی بهبود نظریه اقتصادی برای توضیح بهتر واقعیت و در نتیجه تبدیل شدن به ابزاری ارزشمندتر برای کسانی که در سیاستگذاری در همه سطوح دخیل هستند، به او داد. استیگلر در سه حوزهای که در تقدیرنامه نوبل به آنها اشاره شده بود، بیشترین و ماندگارترین نقش را داشت، حوزههایی که او آنها را اقتصاد اطلاعات، نظریه تنظیم اقتصادی و سازماندهی صنعت نامید. اما باید گفت که تاکید استیگلر بر مستندسازی آماری، در هر سه حوزه، چیزی کمتر از انقلاب نبوده است. پیش از این، سازمانهای نظارتی اغلب بر اساس نیات اولیه یا موفقیتهای ادعایی خود -در واقع، تقریباً با هر معیاری جز نتایج قابل تایید اقداماتشان- قضاوت میشدند. بخش عمدهای از اعتبار علاقه روزافزون به تایید تجربی نظریه اقتصادی را باید به جرج استیگلر داد.
در سال ۱۹۳۶، جرج استیگلر در سمت استادیار در کالج ایالتی آیووا (که اکنون دانشگاه است) استخدام شد و اندکی پس از آن با مارگارت «چیک» مک ازدواج کرد. آنها سه پسر به نامهای استیون (استاد آمار در دانشگاه شیکاگو)، دیوید (وکیل شرکت) و جوزف (مددکار اجتماعی) داشتند و خانوادهای صمیمی باقی ماندند. البته در سال ۱۹۷۰، زمانی که چیک به طور غیرمنتظرهای درگذشت، فقدان غمانگیزی را متحمل شدند. جرج هرگز دوباره ازدواج نکرد.
پسر اول آنها، استیون مک استیگلر، در ۱۰ آگوست ۱۹۴۱ در مینیاپولیس به دنیا آمد. او ابتدا مدرک لیسانس خود را در رشته ریاضیات از کالج کارلتون در سال 1963 با رتبه ممتاز به دست آورد. چهار سال پس از آن در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی موفق شد دکترایش را در رشته آمار با پایاننامهاش در مورد توابع خطی آمار ترتیبی و زیر نظر استاد راهنمای خود، لوسین لو کام، دریافت کند. البته او دارای یک دکترای علوم (افتخاری) از کالج کارلتون در سال ۲۰۰۵ نیز هست.
پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، به ترتیب از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷1 استادیار گروه آمار دانشگاه ویسکانسین، مدیسون؛ از سال ۱۹۷۱ تا 1975 دانشیار و از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ استادتمام این دانشگاه بود. البته در این میان سمتهای دیگری را هم عهدهدار بود، از جمله:
تابستان ۱۹۶۹: مشاور آماریِ آزمایشگاههای تلفن بل، هولمدل، نیوجرسی
سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳: دانشیار مدعو آمار در دانشگاه شیکاگو
سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷: عضو گوگنهایم؛ استاد مدعو در دانشگاه شیکاگو
سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹: عضو مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری در دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا
پس از این دوره نیز تا سال 2020، انتصابهای مختلفی در هیات علمی در دپارتمان آمار، بخش دانشگاهی علوم اجتماعی، بخش دانشگاهی علوم فیزیکی و کمیته مطالعات مفهومی و تاریخی علم در دانشگاه شیکاگو داشت.
قانون نامگذاری استیگلر
قانون نامگذاری استیگلر، که استیون در کتاب «قانون نامگذاری استیگلر» در سال ۱۹۸۰ ارائه کرد، بیان میکند که «هیچ کشف علمی به نام کاشف اصلی آن نامگذاری نمیشود». نمونههایی از این موارد عبارتاند از: قانون هابل که دو سال قبل از ادوین هابل، ژرژ لومتر استخراج کرد؛ قضیه فیثاغورث که برای ریاضیدانان بابلی قبل از فیثاغورث شناخته شده بود و دنبالهدار هالی که حداقل از سال ۲۴۰ قبل از میلاد از سوی ستارهشناسان مشاهده شده بود (اگرچه نامگذاری رسمی آن به دلیل اولین پیشبینی ریاضی چنین پدیده نجومی در آسمان است، نه به دلیل کشف آن).
استیون کشف قانون استیگلر را به رابرت کی. مرتون، جامعهشناس، نسبت داد. او در مقالهاش، موارد زیر را نوشت:
«من عنوان این مقاله و پایاننامهای را که میخواهم ارائه و مورد بحث قرار دهم، «قانون نامگذاری استیگلر» انتخاب کردهام. در نگاه اول، این ممکن است نقض آشکار «هنجار نهادی فروتنی» به نظر برسد، و از آنجا که آماردانان حتی بیشتر از اعضای سایر رشتهها از اهمیت هنجارها آگاه هستند، من فوراً یک سلب مسئولیت فروتنانه اضافه میکنم. اگر ایدهای در این مقاله وجود داشته باشد که حداقل در کتاب جامعهشناسی علم مرتون به طور ضمنی وجود نداشته باشد، یا یک اتفاق خوشایند است یا یک خطای احتمالی. به بیان بهتر، من در سنت مرتونیِ فرضیه خودتاییدکننده، تلاش کردهام تا قضیه خوداثباتکننده را مطرح کنم. زیرا «قانون نامگذاری استیگلر» در سادهترین شکل خود این است: «هیچ کشف علمی به نام کاشف اصلی آن نامگذاری نمیشود.»»
قبلاً نیز بسیاری دیگر همین مشاهده را انجام داده بودند. نقل قول مشابهی منسوب به مارک تواین وجود دارد:
«هزار نفر لازم است تا یک تلگراف، یک موتور بخار، یک گرامافون، یک عکس، یک تلفن یا هر چیز مهم دیگری را اختراع کنند- و آخرین نفر اعتبار را به دست میآورد و ما دیگران را فراموش میکنیم. او سهم کوچک خود را اضافه کرده؛ این تمام کاری است که او انجام داده است. این درسهای عینی باید به ما بیاموزند که 99 بخش از همه چیزهایی که از عقل ناشی میشوند، سرقت ادبی هستند، به سادگی؛ و این درس باید ما را متواضع کند. اما هیچ چیز نمیتواند این کار را انجام دهد.»
پدر استیون استیگلر، جرج استیگلر اقتصاددان، نیز فرآیند کشف در اقتصاد را بررسی کرد. او گفت: «اگر یک عبارت معتبر قبلی از یک نظریه به گوش ناشنوا برسد و یک بازگویی بعدی از سوی علم پذیرفته شود، مطمئناً این گواه این است که علم فقط زمانی ایدهها را میپذیرد که با وضعیت فعلی علم در آن زمان مطابقت داشته باشند.» او چندین مثال آورد که در آنها کاشف اصلی به این عنوان شناخته نشده بود. استدلالهای مشابهی در مورد ایدههای پذیرفتهشده درباره وضعیت علم، از سوی توماس کوهن در کتاب «ساختار انقلابهای علمی» مطرح شد.
اثر متیو توسط رابرت کی. مرتون ابداع شد تا توصیف کند که چگونه دانشمندان برجسته، حتی اگر کارشان مشابه باشد، اعتبار بیشتری نسبت به یک پژوهشگر نسبتاً ناشناخته کسب میکنند، به طوری که معمولاً اعتبار به پژوهشگرانی که از قبل مشهور هستند، داده میشود. مرتون خاطرنشان میکند: «این الگوی شناخت، که به نفع دانشمند شناختهشده متمایل است، عمدتاً در موارد همکاری و در موارد اکتشافات متعدد مستقل انجامشده توسط دانشمندانی با رتبههای کاملاً متفاوت ظاهر میشود.»
این اثر به طور خاص در مورد زنان از طریق اثر ماتیلدا صدق میکند. قانون بویر نیز در سال ۱۹۷۲ از سوی هوبرت کِنِدی نامگذاری شد. این قانون میگوید «فرمولها و قضایای ریاضی معمولاً به نام کاشفان اصلی خود نامگذاری نمیشوند» و به نام کارل بویر نامیده شده است، که کتاب او «تاریخ ریاضیات» شامل نمونههای زیادی از این قانون است.
تاریخ آمار
استیون استیگلر کتاب «تاریخ آمار: اندازهگیری عدم قطعیت قبل از سال ۱۹۰۰» را در سال 1986 منتشر کرد. این کتاب باشکوه، اولین تاریخ جامع آمار از آغاز آن در حدود سال ۱۷۰۰ تا ظهور آن به عنوان یک رشته متمایز و بالغ در حدود سال ۱۹۰۰ است.
استیون استیگلر نشان میدهد که چگونه آمار از تعامل مفاهیم ریاضی و نیازهای چندین علوم کاربردی از جمله نجوم، ژئودزی1، روانشناسی تجربی، ژنتیک و جامعهشناسی پدید آمده است. او پرسشهای جذاب زیادی طرح میکند: دانشمندان چگونه یاد گرفتند که اندازهگیریهای انجامشده در شرایط مختلف را ترکیب کنند؟ و چگونه به استفاده از نظریه احتمال برای اندازهگیری دقت نتیجه سوق داده شدند؟ چرا روشهای آماری مدتها قبل از اینکه نقش مهمی در علوم اجتماعی ایفا کنند، با موفقیت در نجوم مورد استفاده قرار گرفتند؟ چگونه معرفی حداقل مربعات میتواند بیش از 80 سال قبل از کشف رگرسیون باشد؟ بر چه اساسی میتوان آثار اصلی مردانی مانند برنولی، دی مواور، بیز، کتله و لکسیس را شکستهای جزئی دانست، در حالی که آثار لاپلاس، گالتون، اِجوُرث، پییرسون و یول را موفقیت دانست؟ چگونه ماشین احتمال گالتون (quincunx) کلید پیشرفت عمده نیمه دوم قرن نوزدهم را در اختیار او قرار داد؟
تاکید استیگلر بر این است که چگونه، چه زمانی و کجا روشهای نظریه احتمال برای اندازهگیری عدم قطعیت در علوم تجربی و مشاهدهای، برای کاهش عدم قطعیت و به عنوان یک چهارچوب مفهومی برای مطالعات کمی در علوم اجتماعی توسعه یافتند. او با دقت زمینه علمی را که روشهای مختلف در آن تکامل یافتهاند، شرح میدهد و مسائلی (مفهومی یا ریاضی) را که رشد آمار ریاضی را به تاخیر انداختهاند و تحولات مفهومی که امکان دستیابی به موفقیتهای بزرگ را فراهم کردهاند، شناسایی میکند.
آمارشناسان، مورخان علم و دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری با بهرهگیری از این کتاب، درک عمیقتری از استفاده از روشهای آماری و درک بهتری از ظرفیتها و محدودیتهای چنین تکنیکهایی به دست خواهند آورد. کتاب «تاریخ آمار» که نتیجه 10 سال پژوهش است، برای همه کسانی که به مطالعه انسانگرایانه علم علاقهمند هستند، جذاب خواهد بود.
پینوشت:
1- زمینسنجی یا ژئودزی، شاخهای از ریاضیات کاربردی و علوم زمین است که به اندازهگیری و نمایش شکل و ابعاد زمین، تعیین موقعیت دقیق بر روی آن و بررسی میدان ثقل زمین و تغییرات زمانی آن میپردازد.