تنهایی سالمندی
سالمندانی که تنها زندگی میکنند با چه مشکلاتی مواجهاند؟
طی سالهای اخیر، با تشدید مهاجرت نسل جوان از شهرها و روستاهای ایران، پدیده «تنهایی سالمندی» در کشور رو به گسترش گذاشته است. آمارهای رسمی نشان میدهد جمعیت افراد ۶۵ سال به بالا در ایران حدود ۱۲ درصد کل جمعیت (حدود 2 /10 میلیون نفر) است که از این میان نزدیک به 8 /6 میلیون نفر یا حدود 67 درصد بدون همسر زندگی میکنند. این نسبت بسیار بالاتر از میانگین جهانی است؛ برای مثال در اتحادیه اروپا حدود یکسوم افراد بالای ۶۵ سال تنها زندگی میکنند. در شهرهای بزرگ مانند تهران نیز که سبک زندگی شتابان شهری و تضعیف پیوندهای اجتماعی حاکم است، این مشکل شدت یافته است. بسیاری از والدین سالخورده در آپارتمانهای خالی منتظر تماسهای گهگاه فرزندان دوردستاند و در مواقع بحران (همچون بلایای طبیعی یا همهگیریها) که امکان ترک محل زندگی را ندارند، حمایت خانواده را از دست میدهند. تنهایی سالمندان در ایران، بهویژه در تهران و مناطق روستایی، پدیدهای است که دلایل گوناگونی دارد و آثار آن در ابعاد روانی، جسمی، اجتماعی و اقتصادی بهوضوح دیده میشود. یکی از مهمترین عوامل شکلگیری این وضعیت، مهاجرت گسترده جوانان از محل زندگی والدین برای کار یا تحصیل در شهرهای دیگر و حتی خارج از کشور است. آمارها نشان میدهد که در سال ۱۴۰۳، نرخ مهاجرت از روستاها به بیش از ۲۳ درصد رسیده و مقامات مسئول، علت اصلی آن را فقدان فرصتهای شغلی، افت کیفیت زندگی، تغییرات اجتماعی، درآمد پایین و بحران آب عنوان کردهاند. این روند سبب شده بسیاری از سالمندان روستایی ناگزیر به تنهایی به زندگی کشاورزی ادامه دهند یا در خانههای خالی و روستاهای نیمهمتروک بمانند.
عامل مهم دیگر، از دست دادن همسر یا طلاق در سنین بالاست. مرگ همسر یا جدا شدن زوجین، بهطور مستقیم زمینهساز تنها زیستن سالمندان میشود. بر اساس آمار رسمی، حدود ۸۰ هزار سالمند هرگز ازدواج نکردهاند و این وضعیت در میان زنان سالمند شایعتر است. روند روبهافزایش تجرد در میانسالی نیز بحران را تشدید میکند، بهگونهای که پیشبینی میشود در دهههای آینده حدود ۷۰۰ هزار نفر به جمع سالمندان بدون همسر و فرزند بپیوندند و این امر به افزایش قابل توجه جمعیت سالمندان فاقد حامی خانوادگی منجر خواهد شد. در کنار این موارد، تغییرات اجتماعی ناشی از شهرنشینی و سبک زندگی مدرن، باعث تضعیف روابط چندنسلی و گرایش به خانوادههای هستهای شده است. رشد فردگرایی و کاهش شبکههای حمایتی در شهرها، سالمندان را بیش از گذشته از جمعهای خانوادگی دور کرده و ضرورت ایجاد خدمات حمایتی جدید را افزایش داده است.
پیامدهای روانی و جسمی این تنهایی بسیار گسترده است. پژوهشها نشان میدهد که حدود ۲۵ تا ۵۰ درصد سالمندان ایرانی احساس تنهایی دارند و این میزان در میان افرادی که در خانههای سالمندان دور از خانواده زندگی میکنند، بیشتر است. نبود حمایت عاطفی فرزندان، سالمندان را در معرض افسردگی مزمن، اضطراب و احساس ناامیدی قرار میدهد. در بعد جسمی، پژوهشهای بینالمللی از جمله دادههای مرکز کنترل بیماریهای آمریکا، نشان دادهاند که انزوای اجتماعی خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، سکته مغزی، دیابت نوع ۲ و سایر بیماریهای مزمن را افزایش داده و حتی خطر مرگ زودرس را تا ۵۰ درصد بالا میبرد. سالمندان منزوی حدود ۲۹ درصد بیشتر در معرض بیماریهای قلبی و ۳۲ درصد بیشتر در معرض سکته مغزی قرار دارند. همچنین فشار خون بالا، چاقی و کاهش کیفیت زندگی در این گروه شایعتر است. دسترسی محدود به خدمات مراقبتی، توانبخشی و ویزیتهای پزشکی، بههمراه کاهش انگیزه برای خودمراقبتی و فعالیت بدنی، روند افت سلامت را سرعت میبخشد.
اثرات اجتماعی و اقتصادی این پدیده نیز چشمگیر است. گسترش تنهایی سالمندان نشانهای از کاهش ارتباط بیننسلی و تضعیف نقش حمایتی خانوادههاست. دوری فرزندان، به فروپاشی بخشی از ساختار سنتی خانواده ایرانی و کاهش همدلی اجتماعی منجر میشود. در بلندمدت، این روند میتواند بر نرخ ازدواج و تمایل به فرزندآوری در نسلهای بعد اثر منفی بگذارد. آمار ثبتاحوال نشان میدهد که در سال ۱۴۰۳ تعداد تولدها به حدود ۹۸۰ هزار نفر رسیده که کمترین میزان از سال ۱۳۵۰ است و نرخ باروری کل نیز با رقم 48 /1 بسیار پایینتر از حد جایگزینی 1 /2 قرار دارد.
از نظر اقتصادی، مهاجرت جوانان و خالی شدن روستاها آثار نگرانکنندهای به همراه دارد. بیش از ۳۱ هزار روستای کشور -معادل تقریباً نیمی از مناطق روستایی- یا بهطور کامل خالی از سکنه شدهاند یا تنها چند خانواده اندک در آنها ماندهاند. این پدیده، که کارشناسان آن را یکی از بزرگترین تهدیدهای جمعیتی ایران میدانند، امنیت غذایی و توسعه پایدار را با چالش جدی مواجه کرده است. کاهش نیروی کار جوان در بخش کشاورزی، توان تولید محصولات اساسی و تنوع آن را کاهش داده و اقتصاد روستاها را بهشدت تضعیف کرده است. همزمان، افزایش نسبت سالمندان به جوانان فشار سنگینی بر صندوقهای بازنشستگی و نظام بهداشت وارد میکند. اگر این روند ادامه یابد، بحران مالی صندوقهای بازنشستگی و اختلال در خدمات رفاهی در آیندهای نهچندان دور محتمل خواهد بود. به این ترتیب، تنهایی سالمندان نه یک مشکل فردی یا خانوادگی، بلکه مسئلهای ملی با پیامدهای زنجیرهای در حوزههای سلامت، جمعیت، اقتصاد و ساختار اجتماعی کشور است و نیازمند سیاستگذاری جامع و مداخله فوری در سطوح مختلف است.
آسمان سالمندی همهجا یک رنگ است
روند تنها ماندن سالمندان به ایران محدود نیست و در بسیاری از جوامع با مهاجرت و شهرنشینی مشابه مشاهده میشود. مرور دادههای بینالمللی نشان میدهد در کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته، مهاجرت فرزندان به یک ریسک برای سلامت روان والدین منجر میشود. بهعنوان مثال، مطالعات در مکزیک و چین نشان دادند مهاجرت کودکان با کاهش سلامت فیزیکی و روانی والدین مسن همراه است. در چین بیش از 37 درصد جمعیت سالمندان روستایی بهدلیل مهاجرت نیروی کار جوان در محل ماندهاند؛ اگرچه حوالههای مالی این مهاجران به بهبود تغذیه آنها کمک میکند، اما دوری جسمانی باعث افزایش کارهای روزانه والدین و تنهایی روانی آنها شده است.
سیاستهای حمایتی بیاثر یا اثرگذار؟
از آنجا که تنهایی سالمندان یک چالش چندوجهی است، برنامههای متعددی برای کاهش اثرات آن مطرح شده است. بهعنوان نمونه در ایران از سال ۱۴۰۳ طرحی ملی برای توانمندسازی سالمندان تنها (بهویژه زنان مجرد یا بیسرپرست) آغاز شده است؛ در فاز اول این طرح بیش از ۵۱ هزار نفر از سالمندان تنها شناسایی شده و آموزش خودمراقبتی، بهداشت روانی و مشارکت اجتماعی دریافت کردهاند. همچنین نهادهای دولتی و غیردولتی بر ایجاد مراکز «روزانه نگهداری سالمندان» تاکید دارند تا با پر کردن اوقات فراغت سالمندان و فراهم کردن تعاملات اجتماعی، از تنهایی و انزوای آنان کاسته شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند گسترش خدمات مبتنی بر جامعهمحوری، نظیر کلاسهای هنری، گروههای حمایتی و مراکز همنشینیها، میتواند تا حد زیادی از پیامدهای ناخوشایند تنهایی سالمندان بکاهد.
مژگان رضازاده، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان میگوید: تغییرات جمعیتی و اجتماعی مهمی در دهههای گذشته رخ داده که زمینهساز افزایش تنهایی سالمندان است. بهعنوان نمونه، روند باروری در ایران بهطور بیسابقهای کاهش یافته است؛ پژوهشگران میگویند طی ۳۰ سال آینده از ۱۰ درصد جمعیت سالمند به حدود ۳۰ درصد میرسیم و به یکی از پنج کشور سالمند جهان بدل خواهیم شد، و دقیقاً یکی از پیامدهای اصلی این تحول، بحران «سالمندان تنها» خواهد بود. علاوه بر این، تاخیر در ازدواج و فرزندآوری، کاهش تعداد فرزندان و افزایش ناباروری و مهاجرت جوانان، همه سهم سالمندان را در جمعیت افزایش داده است. به بیان سادهتر، هر عاملی که باعث جدایی فیزیکی و کاهش شبکه خویشاوندی سالمندان شود -مثل مهاجرت فرزندان به شهرهای بزرگ یا خارج کشور- تنهایی آنها را تشدید میکند. مطالعهای در روستاهای ایران نشان میدهد که مهاجرت فرزندان اثر قابل توجهی بر احساس تنهایی والدین سالمند دارد.
آخرین برآوردهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که جمعیت سالمندان کشور حدود 2 /10 میلیون نفر (حدود ۱۲ درصد کل جمعیت) است. از این جمعیت عظیم، حدود ۶۷ درصد (معادل حدود 8 /6 میلیون نفر) به دلیل فوت همسر، طلاق یا هرگز ازدواج نکردن تنها زندگی میکنند. نکته مهمتر این است که سهم زنان در این گروه بسیار بالاست: تقریباً نیمی از زنان بالای ۶۵ سال بدون همسر هستند و حدود ۳ تا 5 /3 میلیون زن سالمند تنها زندگی میکنند. برای مقایسه، در ایران فقط حدود هفت درصد مردان سالمند تنها هستند، اما در برخی کشورها مثل سوئد تقریباً نیمی از سالمندان بهتنهایی زندگی میکنند. بهعبارت دیگر، در جامعه ما «سالمندی زنانه» موج میزند و مردان سالمند تنها سهم کمتری دارند؛ همین امر بر لزوم توجه ویژه به زنان سالمند تنها تاکید میکند.
تنهایی و ارتباط با ابتلا به بیماری
مطالعات ملی و بینالمللی نشان میدهد تنهایی و انزوای اجتماعی برای سالمندان بسیار خطرناک است. بر اساس گزارشهای موسسه ملی پیری آمریکا (NIA) سالمندان منزوی یا تنها در مقایسه با افراد با شبکه اجتماعی قویتر، با احتمال بیشتری به مشکلات جدی بهداشتی دچار میشوند. برای مثال این پژوهشها ثابت کردهاند که تنهایی با خطر بالاتری برای ابتلا به فشار خون بالا، بیماریهای قلبی، اضطراب، افسردگی، اختلالات خواب، ضعف سیستم ایمنی و حتی زوال عقل و دمانس همراه است. برخی مطالعات نشان میدهند افراد سالمند تنها در صورت مشاهده علائم اضطراب یا افسردگی بهتر است سریعاً به پزشک مراجعه کنند تا از وخامت اوضاع جلوگیری شود. همچنین کاهش تحرک و کمتحرکی در سالمندان تنها میتواند به ضعف عضلانی و افزایش خطر زمینخوردگی و ناتوانی منجر شود. به عبارتی، وقتی سالمندی تنهاست، ممکن است به اندازه کافی ورزش نکند یا مراقبتهای لازم پزشکی را به تاخیر بیندازد و در نهایت این موضوعات، خطر بیماریهای مزمن و سقوط را بالا میبرد. سازمان جهانی بهداشت هم صراحتاً اعلام کرده که «تنهایی و انزوا در سالمندی» از جمله عوامل اصلی خطر روانی و جسمی در دوران سالمندی هستند.
در پاسخ به این پرسش که؛ در مواقع اضطراری (مثل زلزله، سیل یا بحرانهای بزرگ) سالمندان تنها با چه مشکلاتی مواجه میشوند؟ تجربه بحرانهای اخیر کشور نشان میدهد سالمندان تنها از آسیبپذیرترین گروهها هستند. پژوهشهای معتبر در همین زمینه تاکید کردهاند که عوامل مختلفی توانایی واکنش سالمندان به بحرانها را کاهش میدهند؛ عواملی مانند بیماریهای زمینهای، کاهش تحرک، ضعف شنوایی یا بینایی و اختلالات شناختی (مثلاً زوال عقل)، و حتی «تنهایی» خود بهتنهایی یکی از این عوامل است. برای نمونه در زلزلههای بزرگ، بسیاری از سالمندان بهخاطر توان جسمی یا ذهنی محدود، نمیتوانند بهموقع از خانهها خارج شوند و در نتیجه در معرض خطر بیشتری قرار میگیرند. گزارشهای میدانی پس از زلزله کرمانشاه (سال 13۹۶) حکایت از آن دارد که در روزهای اول پس از حادثه، برخی سالمندان احساس میکردند فرزندان یا بستگانشان بهتدریج آنها را فراموش کردهاند؛ یکی از بازماندگان ۷۵ساله گفته بود: «فرزندانم روزهای اول به دیدنم آمدند اما رفتهرفته مرا فراموش کردند؛ اکنون در چادر تنها زندگی میکنم.» علاوه بر این، در بحرانها دسترسی سریع به دارو و امکانات بهداشتی معمولاً مختل میشود و سالمندی که تنهاست، نمیتواند برای تامین نیازهایش بهسرعت اقدام کند. بهطور کلی، در شرایط اضطراری کمبود سامانه حمایتی و همراه، خطرات جسمی و روانی سالمندان تنها را چند برابر میکند.
دیگران چه کردند؟
بسیاری از کشورها با این چالش مواجه بوده و راهکارهای متنوعی بهکار گرفتهاند. یکی از موفقترین رویکردها، توسعه «شهر دوستدار سالمند» است که براساس استانداردهای سازمان جهانی بهداشت طراحی شده است. در این الگو، شهرها و محلهها بهگونهای مناسبسازی میشوند که زیستپذیری و دسترسی برای سالمندان بالا برود. برای مثال ما در شورای ملی سالمندان همین رویکرد را در ایران آغاز کردهایم تا با ارزیابی محلهبهمحله، زیرساختها را تقویت کنیم؛ حتی ایران مولفه جدیدی به استانداردهای جهانی شهر دوستدار سالمند افزوده است. همچنین کشورهای مختلف خدمات مراقبت در منزل را گسترش دادهاند تا سالمندانی که ترجیح میدهند در خانه بمانند، امکانات و پرستاری لازم را داشته باشند. ایجاد مراکز روزانه و باشگاههای اجتماعی برای سالمندان نیز یکی دیگر از راههای حل مشکلات تنهایی است؛ بهعنوان نمونه، در مناطق زلزلهزده کرمانشاه مرکز روزانه توانبخشی سالمندان افتتاح شده که در آن خدمات پزشکی و پرستاری، فعالیتهای آموزشی و غربالگری سلامت ارائه میشود. از دیگر راهکارهای مهم، آموزش خانوادهها برای حفظ ارتباط مستمر با سالمندان و ایجاد گروههای دوستی است. در دهه اخیر حتی استفاده از فناوری بهعنوان ابزار اتصال نسلها مورد توجه قرار گرفته؛ مثلاً برقراری ارتباط تصویری، دستگاههای پایش سلامت خانگی و حمایتهای آنلاین میتواند به کاهش احساس تنهایی کمک کند (مطالعات نشان دادهاند سالمندانی که به اینترنت یا تلفن همراه هوشمند مسلطترند، کیفیت زندگی بهتری دارند). در مجموع، تجربیات جهانی نشان میدهد ترکیبی از تدابیر اجتماعی، شهری و تکنولوژیک میتواند انزوای سالمندان را کاهش دهد.
رضازاده در نهایت تاکید میکند؛ موضوع «تنهایی سالمندان» در کشور ما از اولویتهای اصلی شورای ملی سالمندان است. از سال گذشته، طرح جامع توانمندسازی زنان سالمند تنها را آغاز کردهایم. در فاز نخست این طرح (سال ۱۴۰۳) بیش از ۵۱ هزار زن سالمند تنها را در سراسر کشور شناسایی کرده و تحت پوشش برنامههای آموزشی قرار دادیم. این آموزشها شامل مهارتهای خودمراقبتی جسمی و روانی (با تاکید بر پیشگیری از افسردگی، اضطراب، سقوط و بیماریهای مزمن)، پرورش نشاط اجتماعی و مشارکت در زندگی محلهای، و آشنایی با سطوح ارجاع به خدمات تخصصی مانند مشاوره روانشناختی و مددکاری اجتماعی بوده است. در فاز بعدی یعنی طی امسال نیز تشکیل گروههای همیار و راهاندازی «باشگاههای نشاط سالمندان» و گسترش خدمات مشاوره روانی در دستور کار است. هدف همه این برنامهها این است که سالمندان، بهویژه زنان سالمند تنها، در برابر آسیبهای ناشی از انزوا مقاومتر شوند و نقشی فعالتر در زندگی اجتماعی و خانوادگی خود ایفا کنند. ما میخواهیم هیچ سالمندی در هیچ نقطهای از کشور بدون حمایت نماند و با حفظ کرامت و استقلال خود، زندگی باکیفیتتری داشته باشد. به این منظور لازم است خانوادهها، نهادهای اجتماعی و متولیان سیاستگذاری در کنار یکدیگر قرار گیرند و فرهنگ همدلی و تکریم سالمندان را در جامعه ترویج کنند. در واقع آنطور که خود مقامات دفتر سالمندان گفتهاند، «حمایت همهجانبه از سالمندان نهتنها وظیفهای انسانی، بلکه تضمینی برای سلامت اجتماعی و معنوی جامعه» است.
در نهایت اینکه به گزارش تجارت فردا؛ تجربه سایر کشورها نیز نشان میدهد که تقویت شبکههای حمایتی رسمی و غیررسمی (مانند خدمات مراقبت در منزل، گروههای داوطلب، تکنولوژیهای ارتباطی) و هماهنگی میان نهادهای اجتماعی میتواند نقش موثری در کاهش تنهایی سالمندان بازی کند. برای مثال، کشورهای اروپایی برنامههایی ملی و محلی برای شناسایی سالمندان منزوی و ایجاد «بازتاب اجتماعی» بهکار میگیرند. در کل، هرچند علتها و ابعاد این پدیده در ایران زمینههای خاص خود را دارد، اما تجربه جهانی بر اهمیت اقدام هماهنگ در سطوح خانواده، جامعه و دولت برای حمایت از سالمندان تنها تاکید میکند.