اشک دریاچه
کدام دریاچهها در معرض نابودی هستند؟
دریاچههای زیادی در سراسر زمین در حال خشک شدن هستند. افراد زیادی درآمدشان به همین دریاچهها وابسته است. اگر دریاچهها بمیرند، چه کسانی بیشتر زیان میکنند؟
دریاچهها نقش حیاتی در زیرساختهای آبی جوامع و مناطق ساحلی ایفا میکنند. از آنجا که انتظار میرود تا سال ۲۰۵۰ نیمی از جمعیت جهان در این محیطها زندگی، کار و تفریح کنند، بهینهسازی مدیریت دریاچهها بسیار مهم است.
خشک شدن دریاچهها تاثیرات گستردهای بر جوامع و اکوسیستمها دارد و گروههای مختلفی از مردم بهشدت تحت تاثیر قرار میگیرند. ماهیگیران و جوامع محلی که به شکل مستقیم به دریاچهها برای ماهیگیری، کشاورزی یا تامین آب وابستهاند، بیشترین زیان را متحمل میشوند، زیرا منبع اصلی درآمد و غذایشان از بین میرود. کشاورزانی که از دریاچهها برای آبیاری استفاده میکنند، با کاهش تولید محصولات و در نتیجه افت درآمد مواجه میشوند. جوامع بومی و حاشیهنشین که اغلب جایگزینی برای منابع دریاچه ندارند، بهشدت آسیبپذیرند و ممکن است مجبور به مهاجرت شوند.
علاوه بر این، صنایع گردشگری وابسته به دریاچهها، مانند تورهای قایقرانی یا اقامتگاههای تفریحی، با کاهش بازدیدکننده ضرر میکنند. در سطح گستردهتر، خشک شدن دریاچهها میتواند تعادل اکولوژیک را بر هم بزند و امنیت غذایی و آبی منطقه را تهدید کند، که غیرمستقیم بر کل جمعیت تاثیر میگذارد. با این حال، فقیرترین و آسیبپذیرترین گروهها، بهویژه در مناطق در حال توسعه، به دلیل کمبود منابع برای سازگاری، بیشترین ضربه را میخورند.
اهمیت دریاچه
دریاچهها یکی از مهمترین ویژگیهای طبیعی روی زمین هستند که به عنوان اکوسیستمهای حیاتی و منابع حیاتی برای انسانها و حیات وحش عمل میکنند. آب دریاچهها از باران، برف، ذوب یخ، نهرها و نشت آبهای زیرزمینی تامین میشود و اکثر آنها حاوی آب شیرین هستند. این پهنههای آب شیرین نهتنها زیبایی مناظر را افزایش میدهند، بلکه نقش اساسی در محیط زیست، اقتصاد و فرهنگ نیز ایفا میکنند. دریاچهها زیستگاه اکوسیستمهای متنوعی هستند که طیف گستردهای از گیاهان و جانوران را پشتیبانی میکنند. آنها زیستگاه گونههای متعددی از جمله ماهیها، دوزیستان، پرندگان و گیاهان آبزی را فراهم میکنند. این تنوع زیستی برای حفظ تعادل اکولوژیک بسیار مهم است، زیرا به سلامت و پایداری اکوسیستم کمک میکند. آب دریاچهها محل پرورش بسیاری از گونههای ماهی است و از ماهیگیری تجاری و تفریحی پشتیبانی میکند.
اکوسیستمهای سالم دریاچه همچنین نقش مهمی در چرخه مواد مغذی، فیلتر کردن آلایندهها و حفظ کیفیت آب دارند. برای مثال، گیاهان آبزی به تثبیت بستر دریاچه، کاهش فرسایش و تامین اکسیژن از طریق فتوسنتز کمک میکنند که برای بقای آبزیان حیاتی است. دریاچهها منابع ضروری آب شیرین برای میلیونها نفر هستند. آنها آب آشامیدنی را تامین میکنند، از طریق آبیاری از کشاورزی حمایت میکنند و آب مورد نیاز برای مصارف صنعتی را تامین میکنند.
با افزایش جمعیت و تغییر در دسترسی به آب در اثر تغییرات اقلیمی، اهمیت دریاچهها به عنوان منابع آب شیرین به طور فزایندهای حیاتی میشود. دریاچهها علاوه بر نقششان در تامین آب، فرصتهای تفریحی فراوانی را ارائه میدهند. فعالیتهایی مانند شنا، ماهیگیری، قایقسواری و کایاکسواری هر سال میلیونها بازدیدکننده را به خود جذب میکنند. این فعالیتهای تفریحی نهتنها کیفیت زندگی را بهبود میدهند، بلکه از طریق گردشگری و خدمات مرتبط، به اقتصاد محلی نیز کمک میکنند. زیبایی منظره دریاچهها اغلب آنها را به مقاصد محبوبی برای تعطیلات و فعالیتهای فضای باز تبدیل میکند و سبک زندگی سالم و مشارکت اجتماعی را رواج میدهد.
دریاچهها برای بسیاری از جوامع ارزش فرهنگی و تاریخی قابل توجهی دارند. آنها اغلب در سنتها و سبک زندگی مردم بومی که قرنها برای امرار معاش و شیوههای فرهنگی به آنها متکی بودهاند، نقش محوری دارند. افسانهها و داستانهای مربوط به دریاچهها در تاروپود فرهنگهای محلی تنیده شده و اهمیت آنها را همچون فضاهای مقدس تقویت میکند. در دوران مدرن، دریاچهها همچنان به عنوان مکانی برای رویدادهای اجتماعی، جشنوارهها و گردهماییها عمل میکنند. آنها محیطی برای آموزش و تلاشهای حفاظتی فراهم میکنند و موجب تقویت ارتباط میان مردم و طبیعت میشوند. دریاچهها همچنین در هنر، ادبیات و فولکلور حضور دارند که تاثیر پایدار آنها را بر فرهنگ انسانی برجسته میکند.
به طور کلی، دریاچهها اکوسیستمهای حیاتی هستند که مزایای اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی متعددی ارائه میدهند. آنها برای ذخیره آب، چرخه مواد مغذی و حمایت از حیات متنوع آبزیان و جانداران خشکی بسیار مهم هستند. دریاچهها همچنین نقش پررنگی در تنظیم سطح آب، مهیا کردن فرصتهای تفریحی و تاثیرگذاری بر آبوهوای محلی دارند. دریاچهها از جهات مختلف منابع ارزشمندی برای مردم هستند. در طول قرنها، دریاچهها مسیرهایی برای سفر و تجارت گشودهاند. برای مثال، دریاچههای بزرگ آمریکای شمالی، مسیرهای اصلی داخلی برای کشتیهای حامل غلات و مواد اولیه مانند سنگ آهن و زغال سنگ هستند.
برای برخی از مردم، دریاچهها خانههای دائمی هستند. به عنوان نمونه، مردم بومی به نام اوروس قرنها در دریاچه تیتیکاکا در کوههای آند زندگی کردهاند. این دریاچه تقریباً هر آنچه اوروسها نیاز دارند را تامین میکند. آنها از دریاچه ماهی میگیرند و پرندگان آبی را شکار میکنند. اوروسها همچنین از نیهایی که در دریاچه تیتیکاکا رشد میکنند برای ساختن «جزایر» شناور برای زندگی استفاده میکنند. این جزایر حدود دو متر ضخامت دارند. اوروسها روی آنها خانههایی از نی میسازند و تشکهای خواب نی، سبد، قایقهای ماهیگیری و بادبان درست میکنند. آنها همچنین ریشهها و ساقههای کرفسمانند نیها را میخورند.
الف) اهمیت اکولوژیک دریاچهها از موارد زیر ناشی میشود:
1- زیستگاه و تنوع زیستی:
دریاچهها زیستگاه طیف وسیعی از گونهها، از جمله ماهیها، دوزیستان، خزندگان، پرندگان و بیمهرگان را فراهم میکنند. آنها به عنوان محل تولید مثل، ایستگاه مربوط به مهاجرت و مناطق جستوجوی غذا برای بسیاری از حیوانات، از جمله پرندگان آبزی و سایر پرندگان مهاجر عمل میکنند. آنها خانههایی برای انواع موجودات زنده، از گیاهان و حیوانات میکروسکوپی گرفته تا ماهیهایی که ممکن است صدها کیلوگرم وزن داشته باشند، فراهم میکنند. بزرگترین ماهی یافتشده در دریاچهها، ماهی خاویاری است که میتواند تا شش متر رشد کند و بیش از ۶۸۰ کیلوگرم وزن داشته باشد.
2- چرخه مواد مغذی و کیفیت آب:
دریاچهها در چرخه طبیعی مواد مغذی که برای رشد گیاهان و سلامت کلی اکوسیستم ضروری هستند، نقش دارند. آنها همچنین آلایندهها را فیلتر کرده و به حفظ کیفیت آب کمک میکنند که وجود آنها را برای سلامت اکوسیستمهای آبی و خشکی حیاتی میکند.
3- ذخیره و تنظیم آب:
دریاچهها مخازن طبیعی هستند، مقادیر زیادی آب را ذخیره و جریان آب را تنظیم میکنند که برای حفظ سطح پایدار آب در رودخانهها و نهرها و جلوگیری از سیل و خشکسالی بسیار مهم است. دریاچهها آب بسیاری از جوامع را تامین میکنند. دریاچههای مصنوعی برای ذخیره آب هنگام خشکسالی استفاده میشوند. دریاچههای تشکیلشده از طریق سدها همچنین انرژی برقآبی را تامین میکنند. آب از دریاچه برای به حرکت درآوردن ژنراتورهایی که برق تولید میکنند، هدایت میشود.
4- تنظیم آبوهوا:
دریاچهها میتوانند با تعدیل دما و تاثیر بر الگوهای بارش، بر آبوهوای محلی اثرگذار باشند.
5- اکوسیستمهای ساحلی:
مناطق اطراف دریاچهها، که به عنوان مناطق ساحلی شناخته میشوند، اغلب از تنوع زیستی غنی هستند و زیستگاه حیاتی برای انواع گیاهان و حیوانات فراهم میکنند. گیاهانی که در امتداد ساحل دریاچه رشد میکنند خزهها، سرخسها و نیها هستند. حیوانات کوچک مانند حلزونها، میگوها، خرچنگهای دریایی، کرمها و قورباغهها در میان گیاهان زندگی میکنند و تخمهای خود را روی آنها میگذارند. دورتر از ساحل، گیاهان شناور مانند نیلوفرهای آبی و سنبلهای آبی اغلب رشد میکنند.
ب) اهمیت اقتصادی
1- تامین آب شیرین:
دریاچهها منبع حیاتی آب شیرین برای آشامیدن، کشاورزی و مصارف صنعتی هستند و از جمعیت انسانی و فعالیتهای اقتصادی حمایت میکنند. برای مثال، رودخانه ایسِلمیر یکی از بزرگترین مخازن آب شیرین در اروپاست که 30 درصد از آب آبیاری هلند را در تابستانهای خشک، آب لازم برای شستوشوی زمین برای جلوگیری از شور شدن خاک و آب آشامیدنی برای یک میلیون نفر را تامین میکند.
2- کشاورزی:
کشاورزان از آب دریاچه برای آبیاری محصولات کشاورزی استفاده میکنند. تاثیر دریاچههای بسیار بزرگ بر آبوهوا نیز به کشاورزان کمک میکند. از آنجا که آب به سرعت زمین گرم یا سرد نمیشود، بادهایی که از دریاچهها میوزند به حفظ یکنواختی آبوهوا کمک میکنند. این «اثر دریاچه» است. شیکاگو، در ایالت ایلینویز ایالاتمتحده، از اثر دریاچه سود میبرد. شیکاگو در ساحل دریاچه میشیگان قرار دارد. وقتی قسمت غربی ایلینوی برف میبارد، شیکاگو اغلب کمی گرمتر میماند.
3- شیلات:
بسیاری از دریاچهها از شیلات مهم تجاری و تفریحی پشتیبانی کرده و غذا و فرصتهای اقتصادی فراهم میکنند.
4- گردشگری و تفریح:
دریاچهها گردشگران و جویندگان تفریح را جذب میکنند و از طریق فعالیتهایی مانند قایقسواری، ماهیگیری، شنا و گشتوگذار، موجب تقویت اقتصاد محلی میشوند. بسیاری از پارکهای عمومی در نزدیکی دریاچهها ساخته شدهاند که به مردم امکان پیکنیک، اردو زدن، پیادهروی، دوچرخهسواری و لذت بردن از حیات وحش و مناظر دریاچه را میدهد.
ج) اهمیت اجتماعی
1- تفریح و کیفیت زندگی:
دریاچهها فرصتهایی برای فعالیتهای تفریحی و اوقات فراغت فراهم کرده و به رفاه و کیفیت زندگی جوامع محلی کمک میکنند.
2- اهمیت فرهنگی:
دریاچهها اغلب برای بسیاری از جوامع اهمیت فرهنگی و تاریخی دارند و در سنتها و میراث محلی نقش دارند.
در مجموع، حفاظت و احیای اکوسیستمهای دریاچهای برای تضمین مزایای اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی آنها برای نسلهای کنونی و آینده بسیار مهم است.
حیات در خطر
بسیاری از دریاچهها، به ویژه دریاچههای نیمکره شمالی، از طریق یخچالهایی که مناطق وسیعی از زمین را در طول جدیدترین عصر یخبندان (حدود ۱۸ هزار سال پیش) پوشانده بودند، تشکیل شدند.
تودههای عظیم یخ، گودالهای بزرگی را ایجاد کرده و با حرکت آهسته خود، زمین را میساییدند. هنگامی که یخچالهای طبیعی ذوب شدند، آب این فرورفتگیها را پر کرد و دریاچهها را تشکیل داد. یخچالهای طبیعی همچنین درههای عمیقی را ایجاد کردند و مقادیر زیادی خاک، سنگریزه و تخته سنگ را هنگام ذوب شدن رسوب دادند. این مواد گاهی اوقات سدهایی را تشکیل میدادند که آب را به دام میانداختند و دریاچههای بیشتری ایجاد میکردند.
بسیاری از مناطق آمریکای شمالی و اروپا مملو از دریاچههای یخچالی هستند. ایالت مینهسوتا در ایالاتمتحده به دلیل تعداد دریاچههای یخچالی، «سرزمین ده هزار دریاچه» لقب گرفته است. بسیاری از دریاچهها در آمریکای شمالی، از جمله دریاچههای بزرگ، در درجه نخست به وسیله یخچالهای طبیعی ایجاد شدهاند.
اما این پهنههای شگفتانگیز در معرض خطر هستند. دریاچهها پس از تشکیل، یکسان نمیمانند. مانند انسانها، مراحل مختلف زندگی را طی میکنند- جوانی، بلوغ، پیری و مرگ. همه دریاچهها، حتی بزرگترین آنها، با پر شدن حوضههایشان از رسوبات و مواد گیاهی، به آرامی ناپدید میشوند. پیری طبیعی یک دریاچه بسیار آهسته و در طول صدها و حتی هزاران سال اتفاق میافتد. اما با نفوذ انسان، این کار میتواند تنها چند دهه طول بکشد.
گیاهان و جلبکهای یک دریاچه به آرامی میمیرند. آب گرم و کمعمق لایه بالایی دریاچه باعث تجزیه گیاهان و جلبکها میشود و در نهایت آنها به حوضه فرو میروند. گردوغبار و رسوبات معدنی در کف دریاچه با گیاهان ترکیب میشوند و رسوب تشکیل میدهند. باران، خاک و سنگریزهها را به داخل حوضه میشورد. بقایای ماهیها و سایر حیوانات در کف دریاچه انباشته میشوند. دریاچه از لبهها شروع میکند و به سمت وسط کوچکتر میشود. سرانجام، دریاچه به یک مرداب یا باتلاق تبدیل میشود. و در نهایت، دریاچه به خشکی تبدیل میشود.
دریاچهها در مناطق مرطوبتر، نسبتاً دائمی هستند، اما دریاچههای مناطق خشکتر ممکن است پایداری کمتری داشته باشند، بنابراین نسبت به تغییرات بارندگی از فصلی به فصل دیگر و برداشت آب ناشی از فعالیتهای انسانی حساستر باشند. فهرست زیر برخی از بزرگترین دریاچههای زمین را که به دلیل تغییرات آبوهوایی و افزایش شدت فعالیتهای انسانی در حال خشک شدن هستند، مورد بحث قرار میدهد.
1- دریاچه پوپو
این دریاچه در غرب-مرکز بولیوی، در ارتفاع ۳۶۸۶متری از سطح دریا، در یک فرورفتگی کمعمق در آلتیپلانو یا «فلات مرتفع» قرار دارد. از نظر تاریخی، دریاچه پوپو دومین دریاچه بزرگ این کشور بود که در پایینترین سطح خود، ۲۵۳۰ کیلومترمربع را پوشش میداد و حدود ۹۰ کیلومتر طول و ۳۲ کیلومتر عرض داشت، هرچند عمق آن تنها 4 /2 تا ۳ متر بود. با این حال، تا دسامبر ۲۰۱۵، این دریاچه به دلیل ترکیبی از خشکسالی تشدیدشده به وسیله تغییرات اقلیمی، تجمع رسوبات ناشی از صنعت معدن محلی و النینوی قویتر از حد معمول که دمای سطح دریا را بالاتر از حد متوسط رساند، کاملاً خشک شد.
دریاچه پوپو یک دریاچه درونریز است، به این معنی که به جز تبخیر و نشت آب به زمین، هیچ خروجی آب دیگری ندارد و بیشتر آب خود را از طریق بارندگی در فصل بارندگی و از رودخانه دساگوادرو دریافت میکند. آبیاری برای صنایع کشاورزی محلی و تقاضای آب برای معدن، بخش زیادی از دساگوادرو را از جریان یافتن به دریاچه منحرف کرده و باعث کاهش قابل توجه سطح دریاچه شده است. اثرات گرمایش جهانی نیز در کاهش سطح دریاچه نقش داشته و باعث شده است که میزان تبخیر دریاچه از دهه 1990 سه برابر شده و فصل بارندگی کوتاه شود.
این ترکیب عوامل، پیامدهای فاجعهباری برای بیش از 200 گونه جانوری منطقه و همچنین برای اوروس-موراتوها، یک جامعه بومی که معیشت آنها به دریاچه وابسته بود، داشته است. علاوه بر این، ناپدید شدن دریاچه پوپو باعث جابهجایی سکونتگاههای اطراف سواحل دریاچه شده است که قبلاً با تصفیه آب به بستر دریاچه، باتلاقی شده بودند.
2- دریای آرال
دریای آرال که قبلاً چهارمین پهنه بزرگ آبهای داخلی جهان بود، زمانی یک دریاچه بزرگ آب شور بود که دریای اورول (Orol Sea)، آرال تنگیزی یا اورول دنگیزی نیز نامیده میشد. بقایای این دریاچه در قلب آسیای مرکزی، در شرق دریای خزر قرار دارد.
تا دهه 1960، مهمترین عوامل موثر بر تعادل آب دریای آرال، مقدار آب ورودی توسط رودخانهها و مقدار آب ازدسترفته از طریق تبخیر بود. این دو عامل تقریباً یکسان بودند و در نتیجه سطح آب پایداری را ایجاد میکردند. در سال 1960، سطح دریای آرال 53 متر بالاتر از سطح دریا قرار داشت و مساحتی در حدود 68 هزار کیلومتر مربع را پوشش میداد. بیشترین وسعت دریای آرال از شمال به جنوب تقریباً 435 کیلومتر بود، در حالی که از شرق به غرب کمی بیش از 290 کیلومتر بود.
دریای آرال و نابودی آن در نیمه دوم قرن بیستم به دلیل سیاستهای اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی که آبهای آن را برای آبیاری منحرف میکرد، آغاز شد. این رویه تا قرن بیست و یکم ادامه یافت و باعث کاهش قابل توجه مساحت و حجم آن شد که توجه و نگرانی دانشمندان را به خود جلب کرد. به طور خاص، این تغییر شامل منحرف کردن آبهای سیردریا (رودخانه باستانی جاکسارتِس) در شمال و آمودریا (رودخانه باستانی جیحون) در جنوب بوده است. این دو رودخانه منابع اصلی آب دریای آرال بودند.
کوچک شدن سریع باعث مشکلات زیستمحیطی متعددی در منطقه شد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، دریاچه بیش از نیمی از حجم خود را نسبت به قبل از دهه ۱۹۶۰ از دست داده بود. در نتیجه، نمک و مواد معدنی موجود در دریاچه غلیظتر شدند که باعث شد آب برای آشامیدن نامناسب شود و جمعیت ماهیهایی که زمانی فراوان بودند -از جمله ماهی خاویاری، کپور، زردک و ماهی قزلآلای رنگینکمان- را از بین برد. صنعت ماهیگیری در دریای آرال فروپاشید. طی دو دهه بعد، دریای آرال به دریای آرال شمالی (کوچک) و دریای آرال جنوبی (بزرگتر) تقسیم شد و تا سال ۲۰۰۱، دریای آرال جنوبی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. تا سال ۲۰۱۴، بخش شرقی به دلیل خشکسالی که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ ادامه داشت و همچنین سالهای خشک و مرطوب متغیر در دهه پس از آن، کاملاً ناپدید شد.
دریای آرال در حال حاضر بخشهایی از قزاقستان و ازبکستان را دربر میگیرد. قزاقستان با کمک بانک جهانی، سد کوک-آرال را برای تثبیت وضعیت دریای آرال شمالی که کاملاً در مرزهای این کشور قرار دارد، ساخت. با انجام این کار، بخش شمالی و صنایع منطقهای آن در حال بهبود هستند. با این حال، بخش عمدهای از حوضه دریای آرال در ازبکستان قرار دارد که تلاشهای کمتری برای بهبود آن انجام شده است.
3- دریاچه مید
دریاچه مید، یکی از بزرگترین دریاچههای مصنوعی جهان، مخزن سد هووِر است که در مرز آریزونا-نوادا و در ۴۰کیلومتری شرق لاسوگاس قرار دارد. دریاچه مید که از سدسازی رودخانه کلرادو تشکیل شده است، ۱۸۵ کیلومتر در بالادست امتداد دارد، عرض آن از 6 /1 تا ۱۶ کیلومتر متغیر است و ظرفیت آن حدود ۳۸ میلیارد مترمکعب است. این دریاچه ۸۸۵ کیلومتر خط ساحلی و ۵۹۳ کیلومترمربع مساحت دارد. این دریاچه به نام الوود مید (Elwood Mead)، کمیسر اداره احیای اراضی ایالاتمتحده (۱۹36-۱۹24) نامگذاری شده است. در نتیجه خشکسالی چندساله در جنوب غربی آمریکا در اوایل قرن بیست و یکم، ماهوارهها نشان دادند که سطح دریاچه بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ حدود ۳۷ متر کاهش یافته است. در تاریخ اخیر، دریاچه مید تنها دو بار، در تابستانهای ۱۹۸۳ و ۱۹۹۹، تقریباً پر بوده است.
دریاچه مید به ۲۵ میلیون نفر در هفت ایالت خدمات ارائه میدهد و برخی از بزرگترین مراکز کشاورزی ایالاتمتحده، به ویژه در جنوب غربی را تامین میکند. این تقاضای عظیم، نیاز به توافقهای بینایالتی در مورد حفاظت و توزیع آب روبهکاهش این مخزن را افزایش میدهد. از سال ۲۰۲۳، اداره احیای ایالاتمتحده خواستار کاهش مصرف آب برای صرفهجویی در مصرف آب شد و معامله رودخانه کلرادو را تدوین کرد، یک توافق مهم که تا سال ۲۰۲۶ ادامه دارد و ۳۷۰۰ میلیون مترمکعب آب را ذخیره میکند.
4- دریاچه چاد
دریاچه چاد یک دریاچه آب شیرین در منطقه ساحلی غرب-مرکزی آفریقا در محل تلاقی چاد، کامرون، نیجریه و نیجر است. این دریاچه در حوضه داخلی واقع شده است که زمانی از طریق یک دریای باستانی بسیار بزرگتر اشغال شده بود. از نظر تاریخی، این دریاچه در میان بزرگترین دریاچههای آفریقا قرار دارد، اگرچه مساحت سطح آن بسته به فصل و همچنین سالبهسال بسیار متفاوت است.
هنگامی که سطح دریاچه تقریباً 280 متر بالاتر از سطح دریاست، مساحت آن حدود 17800 کیلومترمربع است. با این حال، در اوایل قرن بیست و یکم، این مساحت معمولاً حدود 1500 کیلومترمربع بود. مساحت سطح دریاچه چاد معمولاً در اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر به حداکثر خود میرسد و سپس تا اواخر آوریل یا اوایل می بیش از نصف آن کاهش مییابد. حجم دریاچه نشاندهنده بارندگی محلی و تخلیه حوضه آبریز آن است که در برابر تلفات ناشی از تبخیر، تعرق و نشت متعادل میشود.
این دریاچه بیشتر از طریق سیستم رودخانهای چاری (شاری)-لوگون تغذیه میشود که حدود چهارپنجم جریان ورودی را تشکیل میدهد. بیشتر جریان ورودی باقیمانده به وسیله رودخانههای اِبِجی (البِید) و یِدسِرام تامین میشود. گاهی اوقات، وقتی دریاچه سطح بیشتری دارد، میتواند به دو حوضچه تقسیم شود که تا حدی به وسیله یک خطالراس کمارتفاع که تقریباً در جهت شمال شرقی-جنوب غربی در مرکز دریاچه امتداد دارد، از هم جدا شدهاند. این خطالراس در طول خشکسالی در آغاز قرن بیستم تشکیل شد و گاهی اوقات حوضهها را به طور کامل از هم جدا کرده است.
از دهه ۱۹۶۰، دریاچه چاد به دلیل تغییرات آبوهوایی و برداشت آب ناشی از آبیاری، تقریباً ۹۰ درصد کاهش یافته است (گروه تروریستی خشن بوکو حرام نیز مانع تلاشهای احیا شده است). با این حال، برخی مطالعات نشان میدهد که افزایش اخیر در مقدار آبهای زیرزمینی مانع از ناپدید شدن کامل دریاچه چاد میشود و باید با استراتژیهای حفاظت از آب ترکیب شود.
5- دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه، در گوشه شمال غربی ایران واقع شده است. این دریاچه یکی از بزرگترین دریاچههای خاورمیانه است و از نظر تاریخی منطقهای را پوشش میداد که از 5200 تا 6هزار کیلومترمربع متغیر بود. این دریاچه در پایینترین نقطه فرورفتگی مرکزی بزرگ منطقه آذربایجان در شمال غربی ایران، در ارتفاع 1275 متر از سطح دریا قرار دارد. این حوضه از غرب و شمال توسط کوهها، از جنوب توسط فلاتها و از شرق با فلاتها و مخروطهای آتشفشانی احاطه شده است. در اوج حجم خود، در دهه 1970، این دریاچه حدود 140 کیلومتر طول و 40 تا 55 کیلومتر عرض و حداکثر عمق 16 متر داشت. از آنجا که آبهای دریاچه ارومیه هیچ خروجی ندارند، بسیار شور هستند. این دریاچه یکچهارم بحرالمیت شور است؛ میزان نمک آن از ۸ تا ۱۱ درصد در بهار تا ۲۶ تا ۲۸ درصد در اواخر پاییز متغیر است. نمکهای اصلی کلر، سدیم و سولفاتها هستند.
از سال ۱۹۶۷، دریاچه ارومیه به عنوان یک منطقه تالابی حفاظتشده شناخته شده و دولت ایران تلاشهایی برای حفظ و احیای حیات وحش آن انجام داده است. با این حال، مساحت سطح دریاچه ارومیه از سال ۱۹۹۵ حدود ۹۰ درصد کاهش یافته و به حدود ۶۰۰ کیلومتر مربع رسیده است- یعنی حدود پنج درصد از حجم تاریخی آن. این کاهش مساحت ناشی از سدسازی رودخانههایی که به دریاچه میریزند، افزایش برداشتها برای آبیاری و سوءمدیریت آب بوده است. در سال ۲۰۱۳، حسن روحانی نامزدی ریاستجمهوری خود را بر احیای دریاچه ارومیه بنا نهاد و این تلاشها اندکی پس از آغاز دوره ریاستجمهوری او شروع شد. ابتکارات دولت ایران با همکاری برنامه توسعه سازمان ملل متحد و دولت ژاپن، موفقیتهای آزمایشی به همراه داشته است، زیرا دولت برای دستیابی به اهداف تعیینشده برای بازگرداندن سطح آب به ۱۲۷۴ متر و کاهش ۴۰درصدی مصرف آب ناشی از فعالیتهای انسانی تلاش میکند.
6- بحرالمیت
دریای مرده که دریای نمک نیز نامیده میشود، دریاچهای نمکی است که بین اسرائیل و اردن در جنوب غربی آسیا واقع شده است. ساحل شرقی آن متعلق به اردن و نیمه جنوبی ساحل غربی آن متعلق به اسرائیل است. نیمه شمالی ساحل غربی در کرانه باختری فلسطین قرار دارد و از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ تحت اشغال اسرائیل بوده است. رودخانه اردن، که بحرالمیت تقریباً تمام آب خود را از آن دریافت میکند، از شمال به آن جریان دارد.
بحرالمیت کمترین ارتفاع را دارد و پستترین توده آب روی سطح زمین است. برای چندین دهه در اواسط قرن بیستم، مقدار استاندارد دادهشده برای سطح دریاچه حدود ۴۰۰ متر پایینتر از سطح دریا بود. با این حال، از دهه ۱۹۶۰، اسرائیل و اردن شروع به منحرف کردن بخش زیادی از جریان رودخانه اردن و افزایش استفاده از آب دریاچه برای اهداف تجاری کردند. نتیجه این فعالیتها، کاهش شدید سطح آب بحرالمیت بود. تا اواسط دهه ۲۰۱۰، سطح دریاچه حدود ۳۰ متر پایینتر از رقم اواسط قرن بیستم -یعنی حدود ۴۳۰ متر پایینتر از سطح دریا- بود و دریاچه سالانه حدود یک متر کاهش مییافت. در حال حاضر، سطح آب بحرالمیت سالانه حدود 2 /1 متر کاهش مییابد که این امر باعث افزایش سطح شوری دریاچه نیز میشود.
نگرانیها در مورد کاهش مداوم سطح آب بحرالمیت افزایش یافته و باعث مطالعات و درخواستهایی برای حفاظت بیشتر از منابع آب رودخانه اردن شده است. علاوه بر بررسی پیشنهادهایی برای کاهش میزان آب رودخانهای که از سوی اسرائیل و اردن منحرف میشود، دو کشور همچنین در مورد ایده ساخت کانالهایی که آب اضافی را به بحرالمیت میآورد، بحث کردهاند. یکی از این پروژهها که در سال ۲۰۱۵ از جانب هر دو طرف تایید شد، شامل ساخت کانالی بود که از دریای سرخ به سمت شمال امتداد یابد. انتظار میرفت این طرح که شامل ساخت نیروگاههای نمکزدایی و برقآبی در امتداد مسیر کانال نیز میشود، مقادیر زیادی آب نمک (محصول جانبی فرآیند نمکزدایی) را به دریاچه منتقل کند. با این حال، این پروژه با تردید و مخالفت طرفداران محیط زیست و دیگران که اثرات بالقوه مضر اختلاط آب از دو منبع را زیر سوال میبردند، مواجه شد. در سال ۲۰۲۲، اعلامیه مشترکی بین اسرائیل و اردن منعقد شد که نوید همکاری دوجانبه برای رفع آلودگی و افزایش تخلیه آب شیرین رودخانه اردن به بحرالمیت را میداد.