دریاچههای مرده
چرا خودکفایی میتواند بدون در نظرداشت توان اکولوژیک خطرناک باشد؟
در دهههای اخیر، جهان شاهد خشکشدن دریاچهها و تالابهای مهمی بوده است که هشدار جدی درباره بحران آب و تغییرات اقلیمی بهحساب میآید. از دریای آرال تا دریاچه ارومیه در ایران، نمونههای جهانی و منطقهای نشان میدهند که ترکیب سدسازی، برداشت بیرویه آب، خشکسالیهای پیدرپی و تغییرات کاربری زمین، حیات میلیونها انسان و زیستگاههای طبیعی را تهدید کرده است. پیامدهای این روند شامل طوفانهای نمکی، نابودی زیستگاه پرندگان مهاجر، بحران معیشت و سلامت انسانی و تغییرات اقلیمی محلی است. دیگر نمونهها مانند دریاچه چاد، دریای مرده، دریاچه اوونز و تالابهای هامون، نشان میدهند که خشکی آبسنگها، کاهش کیفیت آب و تخریب اکوسیستمهای محلی، مسئلهای جهانی و چندبعدی است.
در کنار این بحرانها، سیاست خودکفایی در کشاورزی، بهویژه برنج، ابعاد پیچیدهای دارد. با وجود تلاشها برای تامین بازار داخلی و کاهش وابستگی ارزی، کارشناسان هشدار میدهند که تولید برنج با مصرف بالای آب، بهویژه در مناطقی خارج از مناطق شمالی ایران، منابع آبی کشور را تحت فشار شدید قرار میدهد. تولید هر کیلوگرم برنج در شمال ایران بین ۴ تا ۵ هزار لیتر آب نیاز دارد و سیاستگذاری بدون توجه به دادهها و ظرفیتهای واقعی منابع آب پایدار نخواهد بود. مقایسه با دیگر محصولات پرآببر مانند گندم و گوشت گاو، نشان میدهد که تصمیمات خودکفایی بدون نگاه اکولوژیک و علمی میتواند بحران آب را تشدید کند. بدین ترتیب، هم بحران دریاچهها و هم چالش خودکفایی برنج، ضرورت بازنگری جدی در مدیریت منابع آب و سیاستهای کشاورزی را برجسته میکنند.