شناسه خبر : 51018 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کشت روزهای خشک

الگوی کشاورزی در کشورهای کم‌بارش چه تغییری می‌کند؟

 

 آزاده چیذری / نویسنده نشریه 

تغییرات و نوسانات اقلیمی در سطح جهان به عنوان تهدید حیاتی برای امنیت غذایی شناخته می‌شود، به ویژه برای کشاورزان خرده‌پا که به شدت به کشاورزی حساس به آب‌وهوا وابسته هستند. در کشورهای در حال توسعه، کشاورزان خرده‌پا اغلب فاقد تاب‌آوری اقتصادی، زیرساخت‌ها و حمایت نهادی لازم برای مقابله با اثرات منفی تغییرات اقلیمی، مانند افزایش دما و تغییر الگوهای بارندگی هستند. این آسیب‌پذیری در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، جایی که بهره‌وری کشاورزی ارتباط نزدیکی با الگوهای بارندگی طبیعی دارد و این بخش را به ویژه در معرض نوسانات اقلیمی قرار می‌دهد، برجسته‌تر است.

در مجموع، در مناطق نیمه‌خشک، بزرگ‌ترین تهدید برای کشاورزی، تغییرات اقلیمی است. دلیل این امر آن است که فعالیت‌های کشاورزی در این مناطق به شدت به بارندگی وابسته است و در نتیجه جوامع آنجا را به ویژه آسیب‌پذیر می‌کند. بنابراین، تکنیک‌های سازگاری پایدار یکی از راه‌های بقا در این شرایط است. 

ماهیت سازگاری با تغییرات اقلیمی، مختص مکان است و به شدت تحت تاثیر شرایط اجتماعی، اقتصادی منطقه‌ای و ظرفیت‌های نهادهای محلی برای ارائه پشتیبانی قرار دارد. بنابراین، دانش عمیق از درک کشاورزان از تغییرات اقلیمی و همچنین چالش‌هایی که آنها در سازگاری با آن مواجه هستند، برای سیاست‌گذاران در راستای طراحی استراتژی‌های متناسب که ظرفیت سازگاری محلی را ایجاد می‌کنند، ضروری است.

برای نمونه، می‌توان به طرح‌های بذر سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD) برای سورگوم (ذرت خوشه‌ای) و ارزن مرواریدی اشاره کرد. طرح‌های بذر OECD، با اعمال استانداردها و رویه‌های هماهنگ گواهی بذر، قصد دارند تجارت بین‌المللی بذرهای باکیفیت را تسهیل کنند. طرح‌های بذر با تسهیل توزیع بذر گونه‌های سازگار در سراسر جهان، نقش کلیدی در توزیع نوآوری‌های اصلاح نباتات از پرورش‌دهندگان به کشاورزان ایفا می‌کنند. بذرهای باکیفیت با کمک به کشاورزان در بهبود و تثبیت عملکرد محصولاتشان، می‌توانند به کاهش نیاز به افزایش مساحت زمین‌های کشاورزی کمک کنند. گونه‌های جدید همچنین با بهبود کارایی نهاده‌ها، فرصت‌های مهمی برای کاهش مصرف آب، کود و آفت‌کش‌ها ارائه می‌دهند.

ارزن مرواریدی محصولی بسیار مغذی و مقاوم در برابر آب‌وهواست که در مناطق خشک و نیمه‌خشک رشد می‌کند. می‌توان از آن همچون علوفه استفاده کرد، اما در آفریقا و آسیا به عنوان غلات اصلی اهمیت پیدا می‌کند. با توجه به اهمیت ارزن مرواریدی به عنوان یک محصول غذایی مهم و مقاومت استثنایی آن در برابر خشکسالی و دمای بالا، اعضای «طرح‌های بذر» در نشست سالانه 2023 خود در ترکیه، توافق کردند که یک طرح ویژه سورگوم و ارزن مرواریدی ایجاد کنند. سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه با گنجاندن این دو گونه در این طرح ویژه و تسهیل صدور گواهینامه و تجارت آنها، در تلاش است تا پتانسیل محصولات مقاوم به خشکی را برای مقابله با چالش‌های امنیت غذایی و کاهش اثرات منفی تغییرات اقلیمی، بیشتر توسعه دهد.

در این گزارش قصد داریم بررسی کنیم در کشورهایی که قبلاً بارش خوب بوده و بعد کم شده، چطور سیاست‌گذاری می‌کنند؟ چه کسی مسئول این است که کشاورزان چه بکارند و چه نکارند؟ آیا همه آزادند در زمین خود هرچه می‌خواهند بکارند؟

کام خشک زمین

کشاورزی به طور فزاینده‌ای تحت تاثیر تغییرات اقلیمی قرار دارد. طبق گزارش هیات بین‌دولتی تغییرات اقلیمی (IPCC)، دمای جهانی در دهه گذشته به طور متوسط ​1 /1 درجه سانتیگراد بالاتر از سطوح پیش از صنعتی شدن بوده و در هر دهه 2 /0 درجه افزایش می‌یابد. کشاورزی از جمله بخش‌هایی است که بیشتر در معرض تغییرات ناشی از الگوهای آب‌وهوایی و رویدادهای شدید مانند خشکسالی و سیل قرار دارد. سازگاری با این محیط در حال تغییر برای مقابله با چالش سه‌گانه تامین غذا برای جمعیت روبه‌رشد، تامین معیشت در سراسر زنجیره ارزش غذایی و افزایش پایداری بخش کشاورزی ضروری است.

تغییرات اقلیمی در حال حاضر تاثیرات قابل توجهی بر عملکرد و کیفیت محصولات کشاورزی داشته است. اگرچه عملکرد محصولات اساسی از سال 1960 به دلیل بهبود فناوری و شیوه‌های مدیریتی 5 /2 تا 3 برابر افزایش یافته، اما عملکرد جهانی محصولاتی مانند ذرت و سویا چهار تا شش درصد کمتر از آن چیزی است که در صورتِ نبود روندهای گرمایش می‌توانست باشد. رشد بهره‌وری این بخش نیز به طور قابل توجهی کاهش یافته است: از سال ۱۹۶۱، تغییرات اقلیمی، بهره‌وری کل عوامل تولید -معیاری برای سنجش میزان تولید از مقدار معینی نهاده- را حدود ۲۱ درصد کاهش داده است.

کشاورزی نیز با توجه به وابستگی ذاتی خود به محیط طبیعی، به ویژه در برابر شرایط نامساعد جوی آسیب‌پذیر است. در میان رویدادهایی که بیشترین آسیب را به تولید کشاورزی وارد می‌کنند، فراوانی خشکسالی تقریباً دو برابر شده است (هشت مورد در سال در سال‌های ۱۹80-۱۹71؛ در مقایسه با ۱۶ مورد در سال در سال‌های ۲۰20-۲۰11)، طوفان‌ها بیش از سه برابر شده‌اند (از ۲۹ مورد به ۱۰۳ مورد در سال) و سیل‌ها تقریباً شش برابر شده‌اند (از ۲۷ مورد به ۱۵۵ مورد در سال). هزینه اقتصادی بلایا از 63 /1 تریلیون دلار در سال‌های ۱۹99-۱۹80 به 97 /2 تریلیون دلار در سال‌های ۲۰۰۰-۱۹۱۹ افزایش یافته است که ناشی از ترکیبی از عوامل از جمله افزایش فراوانی برخی از انواع رویدادها، افزایش میزان قرار گرفتن در معرض آنها و افزایش آسیب‌پذیری است. در حالی که خسارات اقتصادی به طور مطلق در کشورهای توسعه‌یافته بیشترین میزان را دارد، تاثیرات بلایای طبیعی به ویژه در کشورهای در حال توسعه مشهود است، جایی که آسیب‌پذیرترین افراد کمتر قادر به مقابله با اثرات آنها و بهبودی از آنها هستند.

از نظر منطقه‌ای، تغییرات اقلیمی اثرات متفاوتی بر کشاورزی داشته است. اروپا با شروع زودتر فصل رشد و همچنین تغییرات گرمایش و بارندگی مواجه شده است. برآوردها نشان می‌دهد که این امر تاثیر مثبتی بر عملکرد ذرت و چغندرقند دارد، اما بر عملکرد گندم و جو تاثیر منفی می‌گذارد. تلفات محصول به دلیل خشکسالی و امواج گرما در اروپا در پنج دهه گذشته سه برابر شده است. در سال‌های اخیر، زمستان‌های سرد، باران‌های بیش از حد پاییز و بهار و خشکسالی‌های تابستانی با هم ترکیب شده‌اند تا عملکرد را از سطوح مورد انتظار بر اساس روندهای تاریخی کاهش دهند.

در آسیا، تغییرات اقلیمی با تغییر باران‌های موسمی، دماهای شدید و نوسانات اقیانوسی مرتبط بوده است. در زمینه تولید محصولات کشاورزی، تغییرات اقلیمی باعث تاخیر در برداشت محصول، کاهش عملکرد و کیفیت محصول، افزایش شیوع آفات و بیماری‌ها، توقف رشد دام و افزایش مرگ‌ومیر حیوانات شده است. تغییرات اقلیمی بر بزرگی، زمان‌بندی و الگوی رویدادهای ال‌نینو تاثیر می‌گذارد و تاثیرات نامطلوبی بر بهره‌وری کشاورزی و امنیت غذایی در کشورهای با درآمد متوسط ​​و پایین در جنوب شرقی و جنوب آسیا دارد. این امر به ویژه برای تولید برنج که به شدت به بارندگی‌های موسمی وابسته است و با ال‌نینوی قوی‌تر کاهش می‌یابد، برجسته است. براساس مطالعه‌ای که به تازگی انجام شده، ال‌نینو 4 /13 درصد از مناطق برداشت برنج جهان، از جمله مناطق واقع در هند، ویتنام، فیلیپین، شمال شرقی چین و ژاپن را تحت تاثیر منفی قرار می‌دهد. استرالیا در دهه‌های اخیر تحت تاثیر تعدادی از رویدادهای خشکسالی، گرما و یخبندان قرار گرفته است که تاثیرات منفی شدیدی بر کشاورزی داشته‌اند. تخمین زده می‌شود که تلفات تولیدات کشاورزی شمال استرالیا به دلیل خشکسالی به طور متوسط ​​​​۱۹ درصد در هر سال باشد.

بیشتر مناطق فرعی آمریکای جنوبی افزایش شدت و فراوانی گرمای شدید و کاهش شدت سرما را تجربه کرده‌اند. مدت و شدت خشکسالی نیز با رویدادهایی مانند «خشکسالی بزرگ مرکزی شیلی» که طولانی‌ترین خشکسالی در منطقه در هزار سال گذشته است و خشکسالی چندساله در حوضه پارانا-لاپلاتا، شدیدترین خشکسالی از سال ۱۹۴۴، در حال افزایش است. در آمریکای جنوبی، به طور کلی، شرایط خشکسالی برداشت غلات را در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ نسبت به سال قبل 6 /2 درصد کاهش داد. خشکسالی در ایالت زاکاتکاس مکزیک، برداشت لوبیا را در سال ۲۰۲۰ به پایین‌ترین سطح خود در ۲۰ سال گذشته رساند.

در این زمینه، نیاز به اقدامات سازگاری برای محدود کردن و پیش‌بینی اثرات تغییرات اقلیمی همواره در حال افزایش است. اگرچه برخی از نقاط بحرانی قبلاً پشت سر گذاشته شده‌اند یا نزدیک به عبور از آنها هستیم، اما گرم شدن بیش از 5 /1 درجه سانتیگراد به احتمال زیاد باعث ایجاد نقاط بحرانی آب‌وهوایی می‌شود و به طور برگشت‌ناپذیری بر کشاورزی در مناطق خاص تاثیر می‌گذارد.

61

تلاش برای بقا

سازگاری در بخش کشاورزی ممکن است خودمختار یا برنامه‌ریزی‌شده باشد. سازگاری خودمختار به عنوان فرآیندی تعریف می‌شود که بدون برنامه‌ریزی یا راهنمایی صریح و در پاسخ به تغییرات در محیط یا بازار انجام می‌شود. این شکل از سازگاری اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که کشاورزان شیوه‌های خود را در پاسخ به تغییرات مشاهده‌شده در شرایط اقلیمی، مانند تغییر شیوه‌های مدیریت دام یا مزرعه، تغییر گونه‌ها، یا تغییر زمان کاشت، نگهداری و سایر فعالیت‌های کلیدی، تنظیم می‌کنند. در مقابل، سازگاری برنامه‌ریزی‌شده از یک فرآیند تصمیم‌گیری عمدی و سنجیده پیروی می‌کند. سازگاری‌های برنامه‌ریزی‌شده اغلب، اما نه همیشه، از سوی گروه‌هایی از بازیگران یا نهادهای عمومی در پیش‌بینی یا در پاسخ به یک تغییر انجام می‌شوند. نمونه‌هایی از آن شامل سرمایه‌گذاری در بذرها یا فناوری‌های مقاوم‌تر برای بهبود راندمان آبیاری است.

کشاورزان اغلب در بهترین موقعیت برای تعیین اقدامات سازگاری مورد نیاز برای کاهش خطر آب‌وهوا در مزارع خود هستند، به شرط اینکه منابع کافی، دسترسی به دانش و ظرفیت مالی و فنی برای سازگاری داشته باشند. در بسیاری از موارد، سازگاری در مزرعه بدون نیاز به مداخلات سیاستی یا به‌رغم سیاست‌هایی که مانع سازگاری می‌شوند، رخ می‌دهد، زیرا کشاورزان به تغییرات مشاهده‌شده یا پیش‌بینی‌شده در شرایط اقلیمی واکنش نشان می‌دهند. در این موارد، مزایای سازگاری به صورت محلی و مستقیم به ‌‌وسیله کشاورزان به دست می‌آید. این به آن معناست که منافع شخصی، انگیزه کافی برای انجام اقدام‌های سازگاری است.

با این حال، حتی زمانی که منفعت خصوصی وجود دارد، کشاورزان ممکن است به دلیل شکاف‌های اطلاعاتی، محدودیت‌های مالی یا انگیزه‌های ناهماهنگ، تصمیم به عدم مشارکت در اقدامات سازگاری با اقلیم بگیرند. در موارد دیگر، سازگاری با اقلیم به دلیل شکست بازار، اثرات جانبی و عدم تقارن اطلاعات یا در صورت نیاز به تحول اساسی‌تر، نمی‌تواند به طور کافی در مزرعه اجرا شود. IPCC پیش‌بینی می‌کند که به دلیل ظرفیت‌های سازگاری محدود و محرک‌های غیراقلیمیِ ترکیبیِ ناامنی غذایی، سازگاری خودمختار برای دستیابی به هدف توسعه پایدار سازمان ملل متحد مبنی بر پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار کافی نخواهد بود. بنابراین در اینجا، سازگاری برنامه‌ریزی‌شده و فعال‌تر، با حمایت سیاست‌های عمومی، ضروری می‌نماید.

البته نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد این است که برنامه‌ریزی برای استراتژی‌های سازگاری با عدم قطعیت زیادی همراه است و استراتژی‌های سازگاری می‌توانند شکست بخورند. در برخی شرایط، استراتژی‌ها ممکن است خودشان، در واقع آسیب‌پذیری در برابر تغییرات اقلیمی را افزایش دهند، پدیده‌ای که به عنوان ناسازگاری شناخته می‌شود. ناسازگاری به اقداماتی اشاره دارد که سبب افزایش خطر پیامدهای نامطلوب، افزایش آسیب‌پذیری یا کاهش رفاه در نتیجه تغییرات اقلیمی، در حال حاضر یا در آینده می‌شود. برای مثال، یارانه برای اقدامات آبیاری کارآمد ممکن است موجب استخراج بیشتر آب‌های زیرزمینی و کاشت محصولات پرمصرف‌تر آب شود و احتمال و میزان خسارات ناشی از خشکسالی آینده را افزایش دهد. حمایت دولت از شیوه‌ها یا فناوری‌های خاص که به طور کامل به نیازهای محلی پاسخ نمی‌دهند، می‌تواند انگیزه‌های مضری ایجاد کند یا به سادگی تکنیک‌های تولید موجود را تقویت کند و انگیزه‌های سازگاری مستقل را تضعیف کند. حتی سیاست‌های سازگاری با نیت خیر که امروزه اجرا می‌شوند، می‌توانند به دلیل عدم قطعیت در پیش‌بینی‌های اقلیمی، به محرک ناسازگاری در آینده تبدیل شوند. برای به حداقل رساندن خطر ناسازگاری، سیاست‌های «بدون پشیمانی» باید در اولویت قرار گیرند، در کنار سیاست‌های سازگاری که انعطاف‌پذیر و به طور مناسب در طیف وسیعی از سناریوهای اقلیمی، کارآمد هستند.

در حالی که سیاست‌ها و سرمایه‌گذاری‌های کشاورزی و اقلیمی، ابزارهای اصلی پیشرفت به سمت افزایش ظرفیت تاب‌آوری کشاورزی هستند، سیاست‌های آب نیز می‌توانند نقش مهمی در تقویت سازگاری با تغییرات اقلیمی، به‌ویژه در مناطقی که در معرض خطرات بالای آب هستند، ایفا کنند.

سیاست‌های آب به عنوان مکملی برای سیاست‌های کشاورزی و سرمایه‌گذاری‌ها برای سیستم‌های تولید کشاورزی مقاوم در برابر آب‌وهوا ضروری هستند. این سیاست‌ها، به ویژه شامل ترکیبی از رویکردهای اقتصادی نظارتی و جمعی برای مدیریت پایدار آب‌های زیرزمینی هستند، زیرا سفره‌های آب زیرزمینی همچنان بزرگ‌ترین مخزن آب در سطح جهان و منبع اصلی کشاورزی آبی در مناطق کلیدی تولید هستند. سیاست‌های آب همچنین شامل رژیم‌های تخصیص آب است که می‌تواند تقاضای آب و عرضه را بسته به تغییرات بارندگی متعادل کند.

خطرات آب در آینده برای کشاورزی در مکان‌های خاصی در هر کشور، قاره و در سطح جهان متمرکز است. بنابراین، این «نقاط حساس خطر آب» شایسته توجه و تلاش‌های بیشتر در سیاست‌گذاری هستند، زیرا به ویژه احتمال دارد بر تولید تاثیر بگذارند و ممکن است تاثیرات عمیقی بر بازار و امنیت غذایی داشته باشند.

سازگاری، از گذشته تا حال

قرن‌هاست که مردم بومی در سراسر جهان روش‌هایی را برای سازگاری با خشکسالی ابداع کرده‌اند. جوامع بومی محصولات مقاوم در برابر خشکسالی را کشت کرده‌ و نژادهای حیوانی را پرورش داده‌اند که به خشکسالی مقاوم‌تر هستند. برای مثال، همونگ‌ها در ویتنام انواع محصولاتی مانند برنج چسبناک تپه‌ای را توسعه داده‌اند که در برابر خشکسالی مقاوم‌تر هستند. مردم بومی همچنین راه‌هایی را برای مقابله با اثرات خشکسالی ایجاد کرده‌اند. برای نمونه، بومیان شمال غربی اقیانوس آرام در ایالات‌متحده، گیاهان کدو سبز را پرورش می‌دادند که به جلوگیری از آتش‌سوزی‌های مرتبط با خشکسالی کمک می‌کرد و از سدهای سگ آبی1 برای افزایش ذخیره آب در دوره‌های خشکسالی استفاده می‌کردند. بومیان میریوونگ در استرالیا، علف‌های بومی را با الگوهای خاصی می‌سوزاندند تا از آتش‌سوزی بوته‌زارها در فصل خشک جلوگیری کنند.

کشاورزان نیز مدت‌هاست که بهترین راه را برای سازگاری با خشکسالی در نظر گرفته‌اند. آنها محصولاتی را انتخاب کرده‌اند که یا می‌توانند در طول خشکسالی به تولید خود ادامه دهند یا پس از پایان خشکسالی قادر به تولیدمثل یا بازگشت به حالت اولیه باشند. وقتی این محصولات با دقت کاشته شوند، می‌توانند از خشکسالی جان سالم به در ببرند و نیازی به آبیاری اضافی ندارند. جوامع گله‌دار، که به عنوان عشایر چوپان شناخته می‌شوند نیز با اهلی کردن و نگهداری گله‌های حیوانات مقاوم به خشکسالی مانند شتر، گوسفند و بز، با خشکسالی سازگار شده‌اند. از آنجا که آنها می‌توانند گله‌های خود را به مراتع جدید منتقل کنند، می‌توانند از شرایط خشکسالی جان سالم به در ببرند. گله‌داران اغلب در مناطق مستعد خشکسالی موفق هستند، زیرا به برنامه‌ریزی و برداشت محصولات کشاورزی متکی نیستند. در عوض، اکثر غذای آنها از حیوانات گله‌شان به شکل گوشت و شیر تامین می‌شود.

کشاورزان و گله‌داران از نظر تاریخی برای خشکسالی در مناطق خشک، مانند بیابان‌ها و مناطق کنار بیابان‌ها، آماده شده و از آن جان سالم به در برده‌اند. در مناطقی مانند مغولستان مرکزی، خشکسالی‌های زمستانی رایج هستند و زمانی رخ می‌دهند که برف کافی نمی‌بارد. این خشکسالی‌های زمستانی برای دامداران مشکلاتی ایجاد می‌کنند، زیرا در بهار برف کافی برای آبیاری علف‌های جدید ذوب نمی‌شود، در نتیجه حیوانات گله غذای کافی برای خوردن ندارند. برای مقابله با خشکسالی‌های زمستانی، دامداران باید گله‌های خود را به مناطق دیگری از کشور که آب کافی دارند منتقل کنند. کشاورزانی که با همین وضعیت مواجه هستند باید آب را از جای دیگری بیاورند.

پژوهشگران کشاورزی در تلاش‌اند تا بهترین راه‌ها را برای سازگاری گیاهان و حیوانات با الگوهای در حال تغییر خشکسالی ناشی از تغییرات اقلیمی تعیین کنند. سازمان ملل متحد تخمین می‌زند که تا سال ۲۰۳۰ تقریباً نیمی از جمعیت جهان در مناطقی زندگی خواهند کرد که با کمبود جدی آب مواجه هستند. یکی از مناطقی که انتظار می‌رود تحت تاثیر این تغییرات قرار گیرد، کشورهای جنوب صحرای آفریقاست که تا سال ۲۰۳۰ ممکن است تا ۲۵۰ میلیون نفر با شرایط کمبود آب مواجه شوند. برای آماده شدن برای این تغییرات جمعیتی و اقلیمی، پژوهشگران کشاورزی در حال توسعه محصولات مقاوم به خشکی هستند که می‌توانند با شرایط خشکسالی سازگار شوند و در آن رشد کنند. بخش زیادی از این دانش از مطالعه جوامع بومی در سراسر جهان و روش‌هایی که آنها توسعه داده و قرن‌ها برای مقابله با خشکسالی استفاده کرده‌اند، به دست آمده است. برای مثال، برخی از پژوهشگران در حال بررسی مهندسی ژنتیک برای ایجاد گونه‌های گیاهی هستند که می‌توانند با سطوح پایین‌تر آب رشد و تولیدمثل کنند. چنین تغییراتی در محصولات ذرت ایجاد شده و شامل اصلاح نژاد گیاهان ذرت برای داشتن ریشه‌های بلندتر است که می‌توانند به آب در اعماق زمین برسند. سایر محصولات طوری اصلاح شده‌اند که برگ‌هایی داشته باشند که در طول فتوسنتز آب کمتری از دست می‌دهند. دانشمندان امیدوارند با توسعه و پرورش محصولات مقاوم به خشکی، تامین غذای جهان را تضمین کرده و تقاضای آب را از طریق آبیاری کشاورزی کاهش دهند. نکته مهم در این تلاش، اطمینان از مقرون‌به‌صرفه بودن این محصولات جدید برای کشاورزان و مصرف‌کنندگان در کشورهای در حال توسعه است.

با استفاده از روشی که به عنوان «مدیریت مکمل محصولات» شناخته می‌شود، کشاورزان تشویق می‌شوند که چندین محصول را در کنار یکدیگر پرورش دهند تا هدر رفتن خاک به حداقل برسد و به بهترین شکل از آب موجود در یک منطقه استفاده شود، نه اینکه مجبور به آبیاری فضاهای بزرگ شوند. علاوه بر این، با رشد گیاهان در فاصله نزدیک‌تر، احتمال بیشتری وجود دارد که خاک در طول روز در سایه باقی بماند و در نتیجه آب کمتری در اثر تبخیر از دست می‌رود.

سیاست‌گذاران نیز وارد این بحث‌ها شده‌اند و برای تنظیم میزان دسترسی کشاورزان به آب، چگونگی ترویج کاشت محصولات مقاوم به خشکسالی و چگونگی حل اختلافات در زمانی که چندین ذی‌نفع خواستار استفاده از یک سفره آب مشترک هستند، تلاش می‌کنند. برای مثال، در جنوب کالیفرنیا، سیاست‌گذاران صاحبان خانه و طراحان فضای سبز را تشویق می‌کنند تا درختچه‌ها و علف‌های بومی را که با شرایط نیمه‌خشک آنجا سازگارتر هستند، بکارند تا نیاز صاحبان خانه به آبیاری چمن‌های خود را به حداقل برسانند.

در حالی که بسیاری از مناطق در سراسر جهان با شرایط خشکسالی روبه‌رو هستند، این پیشرفت‌های علمی و تغییرات عملی تضمین می‌کنند که محصولات کشاورزی هنوز زنده هستند و غذا تولید می‌کنند. بدون چنین پیشرفت‌هایی، بسیاری از محصولات کشاورزی در برابر تنش خشکسالی تسلیم می‌شدند و میزان تولید آنها به طور قابل توجهی کاهش می‌یافت یا از بین می‌رفت. دانشمندان آب‌وهوا انتظار دارند که خشکسالی‌ها همچنان رخ دهند و ممکن است به دلیل تغییرات آب‌وهوایی، فراوانی آنها افزایش یابد. با این حال، با توسعه و اجرای محصولات مقاوم به خشکسالی، انسان‌ها قادر خواهند بود با محیط‌های در حال تغییر خود سازگار شوند.

62

بازیگر نهایی

در این بخش قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که چه کسی تصمیم می‌گیرد هنگام کاهش بارندگی چه چیزی کاشته شود؟ وقتی کشوری با کاهش بارندگی مواجه می‌شود، تصمیمات مربوط به کاشت تحت تاثیر سه لایه اصلی و دو مورد دیگر 

قرار می‌گیرد:

1- وزارتخانه‌های دولتی (سطح ملی)

دولت‌ها معمولاً تصمیمات کلی می‌گیرند- و در طول کاهش بارندگی، آنها حتی فعال‌تر می‌شوند. آنها معمولاً این کارها را

انجام می‌دهند:

 تعیین اولویت‌های ملی محصولات کشاورزی (مثلاً کاهش محصولات پرآب‌بر مانند برنج؛ ترویج ارزن یا گونه‌های مقاوم به خشکی)

 صدور اطلاعیه از طریق وزارتخانه‌های کشاورزی

 تنظیم یارانه‌ها (مثلاً یارانه آبیاری قطره‌ای، بذرهای مقاوم به خشکی)

 محدود کردن برخی محصولات در مناطق به شدت کم‌آب

برای مثال، هند کشت برنج و نیشکر را در ایالت‌های دچار خشکسالی ممنوع می‌کند. یا استرالیا به جای محصولات پرآب‌بر، جو مقاوم به خشکی را ترویج می‌دهد.

دولت‌ها زمانی واکنش نشان می‌دهند که منابع آب به شدت کاهش می‌یابد، امنیت غذایی ملی تهدید می‌شود و داده‌های هیدرولوژیک کاهش بارندگی بلندمدت را نشان می‌دهد.

۲- مقامات منطقه‌ای /محلی

این گروه‌ها سیاست‌ها را به سطح مزرعه منتقل می‌کنند.

آنها اغلب به کشاورزان در مورد بارندگی مورد انتظار (پیش‌بینی فصلی) مشاوره می‌دهند؛ به آنها توصیه می‌کنند چه محصولاتی با خاک محلی و کاهش بارندگی سازگار هستند؛ قوانین آب‌های زیرزمینی را مدیریت می‌کنند؛ و گاهی اوقات محصولات پرآب‌بر را در مناطق کم‌آب ممنوع می‌کنند. برای نمونه، دولت‌های ایالتی در کنیا در طول خشکسالی ذرت را محدود و سورگوم را تشویق می‌کنند.

3- خود کشاورزان

کشاورزان هنوز تصمیم نهایی کاشت را می‌گیرند، اما کاهش بارندگی به شدت انتخاب‌های آنها را شکل می‌دهد.

آنها بر اساس موارد زیر تصمیم می‌گیرند:

 بارندگی مورد انتظار برای آن فصل

 قیمت‌های بازار و سودآوری

 در دسترس بودن آبیاری

 مشوق‌های دولتی

 توصیه‌های مسئولانِ ترویج کشاورزی

 خطر از بین رفتن محصول

با کاهش بارندگی، کشاورزان تمایل دارند به موارد زیر روی آورند:

 محصولات مقاوم به خشکسالی (ارزن، جو، حبوبات، سورگوم)

 محصولات با دوره رشد کوتاه‌تر

 کشت مخلوط (برای کاهش ریسک)

 شیوه‌های هوشمند اقلیمی (مالچ‌پاشی، آبیاری قطره‌ای)

اما کشاورزان به تنهایی کار نمی‌کنند- آنها به شدت به سیستم‌های پشتیبانی متکی هستند.

۴- موسسه‌های هواشناسی و تحقیقاتی

این لایه به طرز باورنکردنی مهم شده است!

آنها بارندگی را پیش‌بینی کرده، مناطق خشکسالی را شناسایی می‌کنند، گونه‌های بذر مقاوم به خشکسالی را توسعه داده و مشاوره‌های علمی در مورد محصولات کشاورزی ارائه می‌دهند.

موسسه‌هایی مانند IMD (اداره هواشناسی هند)، NOAA (ایالات‌متحده)، CSIRO (استرالیا) و ICAR (هند) نقش بزرگی در شکل‌دهی به تصمیمات کاشت در مناطقی که بارندگی کاهش یافته است، ایفا می‌کنند.

۵- نیروهای بازار و تجارت کشاورزی

حتی در شرایط خشکسالی، بازار کشاورزان را به سمت محصولات سودآور یا قراردادی سوق می‌دهد.

آنها از طریق موارد زیر بر کاشت تاثیر می‌گذارند:

 کشاورزی قراردادی (مثلاً تضمین بازخرید برخی از محصولات)

 تعیین روند قیمت

 ارائه بسته‌های نهاده (بذر، کود)

اما محدودیت‌های بارندگی اغلب بر نیروهای بازار غلبه می‌کنند.

در مجموع، وقتی بارندگی کاهش می‌یابد، هیچ بازیگر واحدی تصمیم نمی‌گیرد. این به یک سیستم هماهنگ تبدیل می‌شود؛ اما دولت‌ها و سازمان‌های علمی بیشترین نقش را در شکل‌دهی به مسیر دارند، در حالی که کشاورزان بر اساس ریسک، انتخاب نهایی را انجام می‌دهند.

نمونه هند

نوآوری‌های ملی در کشاورزی مقاوم در برابر آب‌وهوا (NICRA) در فوریه ۲۰۱۱ از سوی شورای تحقیقات کشاورزی هند (ICAR) با بودجه وزارت کشاورزی دولت هند آغاز شد. این پروژه عظیم سه هدف اصلی تحقیقات استراتژیک، نمایش فناوری و ظرفیت‌سازی را دنبال می‌کند. ارزیابی تاثیر تغییرات اقلیمی همزمان با تدوین استراتژی‌های تطبیقی، رویکرد اصلی تحت تحقیقات استراتژیک در تمام بخش‌های کشاورزی، لبنیات و شیلات است.

فناوری‌های کشاورزی مقاوم در برابر آب‌وهوا که در حال تکامل هستند و تولید و بهره‌وری مزرعه را در کنار مدیریت مداوم منابع طبیعی و مصنوعی افزایش می‌دهند، بخش جدایی‌ناپذیری از کشاورزی پایدار را در عصر تغییرات اقلیمی تشکیل می‌دهند. چهار عنصر NICRA -مدیریت منابع طبیعی، بهبود سلامت خاک، تولید محصول و دام- با هدف خودکفایی کشاورزان طراحی شده‌اند.

اهداف این طرح عبارت‌اند از:

1- افزایش تاب‌آوری کشاورزی هند شامل محصولات زراعی، دامی و شیلات در برابر تغییرات اقلیمی، از طریق توسعه و کاربرد فناوری‌های بهبودیافته تولید و مدیریت ریسک.

2- نمایش بسته‌های فناوری خاصِ مکان در مزارع کشاورزان برای سازگاری با خطرات اقلیمی فعلی.

3- افزایش ظرفیت دانشمندان و سایر ذی‌نفعان در تحقیقات کشاورزی مقاوم در برابر آب‌وهوا و کاربرد آن.

نیکرا همچنین با یک شبکه گسترده همکاری می‌کند: بسیاری از موسسه‌های تحقیقاتی، سایت‌های آزمایشی و واحدهای سطح مزرعه (برای مثال، کریشی ویگیان کِندراس (KVKs) در سراسر ایالت‌های هند. از نظر دامنه، نیکرا مدیریت منابع طبیعی، سلامت خاک، تولید محصولات کشاورزی، دام و شیلات را پوشش می‌دهد و هدف آن خوداتکایی بیشتر کشاورزان در مواجهه با تنش‌های اقلیمی است. از آنجا که NICRA در سطح ملی است و جنبه‌های بسیاری (محصولات زراعی، دام، منابع طبیعی، تنش‌های اقلیمی) را دربر می‌گیرد، به عنوان طرحی شاخص در تلاش‌های هند برای تاب‌آوری کشاورزی-اقلیمی در نظر گرفته می‌شود).

نیکرا با ترکیب پژوهش، فناوری، کار میدانی و ظرفیت‌سازی، نه‌تنها قصد دارد تاثیر آب‌وهوا را مطالعه کند، بلکه در تلاش است تا راه‌حل‌های عملی و مقیاس‌پذیری را به کشاورزان ارائه دهد. این کلید پیوند علم با تاب‌آوری در زمین است. همچنین، کار نیکرا (در مورد خاک، آب، مدیریت منابع طبیعی) با کشاورزی پایدار، حفاظت از منابع و زیست‌پذیری بلندمدت همسوست- که همگی در دوران تغییرات اقلیمی، تنش‌های اکولوژیک و عدم قطعیت‌های زیست‌محیطی حیاتی هستند. 

پی‌نوشت:

1- سدی که سگ‌های آبی برای ایجاد آبگیری می‌سازند که از شکارچیانی مانند کایوت‌ها، گرگ‌ها و خرس‌ها محافظت می‌کند و غذای آنها را در زمستان نگه می‌دارد. 

دراین پرونده بخوانید ...