شناسه خبر : 51008 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ضرورت تغییر

بررسی و ارزیابی پرونده‌های حقوقی بین‌المللی ایران در گفت‌وگو با فریدون مجلسی

ضرورت تغییر

طی چند دهه گذشته ایران با چالش‌های متعدد حقوقی مواجه شده که بعضاً تبعات و خسارات سنگین ملی و اعتباری برای کشور به همراه داشته است. البته در ارزیابی این اتفاقات، نظرات مختلفی مطرح است و در این میان برخی اعتقاد دارند که تحریم‌های متعدد بین‌المللی باعث شده ایران شرایط سختی را در پرونده‌های حقوقی داشته باشد. در مقابل برخی کارشناسان بر این باور هستند که غفلت از برخی قوانین و قواعد و نوع رویکرد و نگرش ما در عرصه بین‌المللی باعث شده تا امروز با چنین مشکلاتی مواجه باشیم. فریدون مجلسی، دیپلمات سابق، اعتقاد دارد که ما در عرصه دیپلماسی با مجموعه عواملی نشات‌گرفته از تحریم‌ها و نوع نگرش خودمان در پرونده‌های حقوقی مواجه هستیم. به گفته او، «اگر امروز برخی موضوعات و مسائل مربوط به ایران جنبه امنیتی و سیاسی پیدا کرده است، برگرفته از یکسری عوامل بوده که باید در وهله اول این عوامل حل و برطرف شوند. تا زمانی که به‌دنبال علت نباشیم، قطعاً نمی‌توانیم تبعات مسئله را حل کنیم و هرگز موفق نخواهیم شد».

    ♦♦♦

 اگر نگاهی به سابقه دیپلماسی، به‌ویژه در پرونده‌های حقوقی بیندازیم، متوجه می‌شویم که طی چند دهه قبل، به‌ویژه یک دهه گذشته، سیر مشخصی داشته‌ایم که به‌نظر، با نوعی تزلزل همراه بوده است. فکر می‌کنید این رویه، محصول چیست؟

ما در کشوری هستیم که در آن، چند دهه قبل انقلاب رخ داد و این موضوع باعث شد تا رفته‌رفته در عرصه تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها یکسری تغییرات در رویه و عملکردها رخ بدهد. در این دوران، افرادی بر سر کار آمدند که درک درست و قوی از ارتباطات و مسئولیت‌های جهانی نداشتند و فکر می‌کردند، همان‌قدر که به قول خودشان به‌راحتی بر مسند قدرت در کشور نشستند، در عرصه جهانی نیز می‌توانند دست به اقدام بزنند. آنان فکر می‌کردند که با همان متر و معیار و شاخص و الگوهایی که در داخل کشور موضوعات را اداره می‌کنند، در عرصه جهانی و بین‌المللی نیز می‌توانند با تکیه بر همان مولفه‌ها اقدام کنند و به قولی، دیپلماسی را با زبان و ادبیات و فهم خودشان پیش ببرند. نباید فراموش کنیم که این افراد، انقلاب را با حمایت مردم به پیروزی رساندند ولی به مرور شاهد آن بودیم که نخبگان و صاحب‌نظران از صحنه خارج شدند و درنهایت صحنه خالی ماند. همین خالی ‌ماندن صحنه و رفتن نخبگان سبب شد تا فضای بزرگی در مسندهای مختلف در اختیار افراد کم‌تجربه قرار بگیرد و این مسئله هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی رقم خورد. این جابه‌جایی‌ها و تغییرات گسترده عملاً روش‌ها و نگرش‌ها را تغییر داد.

 شما این تغییرات را علت اصلی این چرخه می‌دانید. اگر بنا باشد این دگرگونی‌ها را ناموفق ارزیابی کنیم، به نظر شما چگونه می‌توان، ناکامی آن را اصلاح کرد و بهبود بخشید؟

شاید لازم باشد برای درک بهتر این موضوع مثالی را مطرح کنم. ما در بحث کسب‌وکار روش‌های مختلفی را پیش‌رو داریم. یکی از این روش‌ها، همان روش سنتی و حجره‌ای است. تمام ابزار و متر و معیار یک فرد در این روش سنتی برای محاسبات، فقط یک چرتکه است. البته حجره‌دار، در کنار این ابزار محاسباتی از معیارهای اخلاقی و اعتباری نیز بهره می‌برد. افراد در این روش سنتی از اعتبار و احترام خودشان متقابلاً بهره می‌برند. سوال اصلی این است که آیا این روش در دوران کنونی، به‌تنهایی کافی و پاسخگو است. امروز، انواع و اقسام ابزارها و روش‌های جدید کسب‌وکار ایجاد شده است. آیا در این دوره که هوش مصنوعی آمده و ماشین‌ها و کامپیوترها به پیشرفته‌ترین سطح رسیده‌اند، می‌توان با اتکا به چرتکه رقابت کرد؟ واقعیت این است که نظام اداری کشور از یک چرخه مشخص خارج شده است و حالا با همان روش سنتی و حجره‌ای راهش را ادامه می‌دهد. اهمیت این موضوع از جایی است که وقتی شما نظام حجره‌ای را انتخاب می‌کنید و روش حجره‌ای را در پیش می‌گیرید، طبعاً دچار واپس‌گرایی خواهید شد. ماجرای سفارت ایالات‌متحده آمریکا در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، باعث شد تا درنهایت ایران به پرداخت 13 میلیون دلار در آن دوران محکوم شود و ما قریب به 45 سال قبل، این خسارت را پرداخت کردیم. آیا این واقعه نمی‌توانست یک تجربه مهم در عرصه دیپلماسی باشد؟ اخیراً، من از برخی مسئولان کشور در رسانه‌های تصویری و مکتوب رسمی کشور می‌شنوم که ادعاهایی را درباره جنگ 12روزه مطرح می‌کنند که می‌تواند تبعات بین‌المللی برای کشور داشته باشد. این در حالی است که در جهان امروز، هر حرف و اظهارنظری بلافاصله مورد توجه قرار می‌گیرد. همه کشورها نسبت به این موضوعات کاملاً حساس بوده و خودشان نیز مراقب هستند تا در مواضع سیاسی و اظهارنظرات، بهانه‌ای به سایرین ندهند. سوال من این است که مسئولان کشور چقدر در بیان نظرات و مواضع خودشان سعی می‌کنند که مبتنی بر منافع ملی و مصالح عمومی سخن بگویند؟ یادمان باشد که ما همین حالا هم بابت انتقال و تخلیه نفت از اسرائیل طلبکار هستیم و این رقم که ابتدا بالغ بر دو میلیون دلار بود بعد از گذشت سال‌های طولانی به نزدیک دو میلیارد دلار رسیده است و هنوز این طلب به قوت خود باقی است. جالب است که اخیراً برخی مقامات داخل کشور مدام از خسارات سنگین ایران به اسرائیل در جنگ 12روزه صحبت می‌کنند و این در حالی است که همین سخنان می‌تواند دلیلی باشد که اسرائیل با تکیه بر آن، دنبال محکومیت مالی علیه ایران برود.

 فکر می‌کنید که این ناشی از کج‌سلیقگی است یا اختلاف نظر باعث شده تا ما در عرصه خارجی با چنین مشکلاتی مواجه باشیم؟ یا اساساً همه این نارسایی‌ها مربوط به همان تئوری توطئه و نقش استکبار جهانی است؟

برای پاسخ دقیق به این سوال، باید هر مسئله را مصداقی و جزئی بررسی کنیم. واقعیت این است که بخش مهمی از این مشکلات ریشه در نوع نگاه و رویکرد ما دارد. مثلاً در ماجرای پرونده معروف کرسنت، هنوز سوالات بسیار زیادی به قوت خودش باقی است که کسی به‌صورت دقیق و به‌صراحت درباره آن صحبت نمی‌کند. یکی از موضوعاتی که مطرح می‌شود این است که چنین قراردادهایی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی می‌رسید و حالا مشخص نیست که چطور یک وزیر خودسرانه آن را لغو کرد و درنهایت خسارات ناشی از این پرونده باعث شد ایران متحمل مجازات سنگین مالی شده و ساختمان معروف نفت ایران مصادره شود. آیا طبق قانون، نبایستی مقامات ایران به این مسئله اتکا کنند که چون پرونده در مجلس شورای اسلامی به تصویب نرسیده است یا برخی تشریفات آن طبق قانون رعایت نشده، می‌توان قرارداد را غیرقانونی برشمرد؟ البته وقتی که رای نهایی به نفع طرف مقابل صادر می‌شود، مفهومش این است که یا طرف ایرانی نتوانسته است به آن رای اعتراض کند یا موضوعات دیگری مطرح است که ما نسبت به آن بی‌اطلاع هستیم. باید بپذیریم که در چنین مواردی، اشتباه به خودمان و نوع نگاه و رویکردمان مربوط می‌شود. من اعتقاد دارم که بیش از هر چیز باید نگاه و رویکرد خودمان را تغییر بدهیم. ما نیازمند یکسری اصلاحات و تغییرات هستیم تا فردا روزی، مجدداً یک وزیر یا یک مسئول نتواند خودسرانه دست به اقدامی بزند که تاوان آن را یک کشور و ملت متحمل شوند. یکی از سوال‌های اساسی و مهم افکار عمومی این است که چرا آن وزیر خاطی متحمل مجازات نشد تا دیگران نیز بدانند که در بحث منافع ملی و مصالح عمومی حق خطا یا تصمیمات خودسرانه ندارند. ماجرای توقیف و مصادره نفتکش ایرانی از سوی اندونزی نیز یکی دیگر از همین موضوعات است که باید نسبت به آن روشنگری و شفافیت صورت بگیرد. ما هنوز نمی‌دانیم که دقیقاً چه اتفاقی رخ داده و چه عواملی در آن نقش داشته است. ما هنوز نمی‌دانیم که اندونزی با استناد بر کدام موضوع و با کدام بهانه توانسته است که دست به چنین اقدامی بزند. آیا این نفتکش به‌صورت رسمی و علنی در حال تردد بوده و تصمیم به فروش نفت ایران داشته یا به‌عنوان واسطه یا مخفیانه در ماموریت بوده است. همه این موارد، مهم و تعیین‌کننده است، چراکه اگر آن ماموریت مخفیانه بوده و در اختیار واسطه‌ها قرار داشته باشد، ایران راه بسیار سختی برای پیگیری حقوقی در پیش دارد.

 فکر می‌کنید تحریم‌های بین‌المللی چقدر در مشکلات حقوقی ایران نقش دارند؟ برخی کارشناسان و صاحب‌نظران عقیده دارند که تحریم‌ها باعث شده تا ایران در شرایط سختی برای فعالیت‌های اقتصادی و تجاری و البته حقوقی قرار بگیرد. شما این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قطعاً تحریم‌ها در این مسائل بی‌تاثیر نیستند و اساساً یکی از دلایلی که کارشناسان بارها و بارها درباره اعمال تحریم‌ها هشدار دادند، همین مسائل است. هرچند که برخی مسئولان چه در گذشته و چه حالا، این هشدارها را جدی نگرفته و دیگران را به نفی منافع ملی متهم کردند. واقعیت این است که وقتی یک کشور، به واسطه تحریم‌های متعدد، از دنیا جدا بماند باید برای درمان مشکلات خودش به فکر راه‌حلی باشد. این راهکار و راه‌حل‌ها نیز با این روش‌های آزمایش‌شده و جواب پس‌داده، به نتیجه نخواهد رسید. ما باید قوانین را بدانیم و چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، منطبق با همین قوانین و اصول قدم برداریم. اینکه نخواهیم روش‌های سنتی را تغییر بدهیم و همچنان با تقابل و تهدید و بستن سفارت اهداف خودمان را دنبال کنیم، تغییری حاصل نخواهد شد. ما نباید همه موضوعات را به‌صورت صفر و یک یا سیاه و سفید ببینیم و هر کشوری را یا دوست یا دشمن خطاب کنیم. قوانین و قواعد بین‌المللی متفاوت هستند. روابط در عرصه بین‌الملل بر اساس منافع ملی تعریف می‌شوند. بنابراین شما امروز با یک کشور در یک موضوع همکاری و تعامل دارید ولی در موضوع دیگری با همان کشور نمی‌توانید بر اساس منافع ملی به توافق برسید. نه این همکاری به معنای دوستی خواهد بود و نه آن عدم همکاری به معنای دشمنی است. این یک رویه مرسوم و عرف در عرصه جهانی است و اگر نگاهی به روابط بین‌المللی کشورها بیندازیم، متوجه آن خواهیم شد. این در حالی است که متاسفانه در داخل کشور هنوز برخی جریان‌های سیاسی و مقامات نمی‌خواهند این واقعیت را بپذیرند. البته این یک طرف ماجراست و در سمت دیگر، شرایط امروز کشور و تحریم‌ها قرار دارد. وقتی در چنین شرایطی قرار داریم نمی‌توانیم به‌راحتی به پرونده‌های حقوقی ورود کنیم که از اتفاق، بخشی از آنها به نوع عملکرد خودمان مربوط می‌شود. بنابراین نیاز است که موانع و چالش‌های اولیه را حل کنیم. مسئولان و مقامات کشور باید متوجه آن باشند که وقتی شرایط جهانی و عملکرد خودمان، امروز چنین وضعیتی را برای کشور رقم زده است، باید به‌گونه‌ای رفتار کنند که دوباره مشکلاتی مانند مصادره اموال ملی یا شکست‌های حقوقی مثل پرونده کرسنت تکرار نشود.

 یکی از چالش‌های جدی ما در عرصه بین‌المللی این است که بیشترین تصمیمات و اقدامات ما معطوف به موضوعات سیاسی و امنیتی است. برخی اعتقاد دارند که این نگاه برگرفته از سابقه عملکرد مدیریتی ما در داخل کشور است و در مقابل برخی اعتقاد دارند که شرایط امروز جهان و جایگاه کشور در معادلات منطقه‌ای این وضعیت را به‌وجود آورده است تا موضوعات امنیتی و سیاسی در اولویت قرار بگیرد. نظر شما در این‌باره چیست؟

تصور می‌کنم که این مسئله تا حد زیادی به نگاه و روش خودمان مربوط می‌شود. من وقتی اظهارات و موضع‌گیری مسئولان و مقامات کشور را مرور می‌کنم، نوعی «خودبرتربینی» را در صحبت آنان احساس می‌کنم. نکته مهم آن است که این احساس «خودبرتربینی» چه در موضوعات داخلی و چه در موضوعات خارجی وجود دارد و برخی مسئولان و مقامات با تکیه بر همین نگاه تصمیم‌گیری و اقدام می‌کنند. عده‌ای خودشان را برتر دانسته و در مقابل، حقی برای طرف مقابل قائل نیستند و منتقد و مخالف را دشمن تلقی می‌کنند. این مسئله من را یاد یک مثل می‌اندازد که گفتن آن خالی از لطف نیست. اینکه روزی والدین یک دانش‌آموز به مدرسه‌ای رفتند و به حمایت از فرزند خودشان از دانش‌آموز دیگری گلایه داشته و شکایت کردند. مسئولان مدرسه وقتی موضوع را بررسی کردند، متوجه شدند که اعتراض والدین به این دلیل است که آن دانش‌آموز تنومند بوده و زور فرزند آنان به او نمی‌رسد که کتکش بزند! حالا ما هم می‌خواهیم به چنین مسئله‌ای ورود کنیم. ما در عرصه بین‌المللی و حتی داخلی، بارها با طرح موضوعات این‌چنینی باعث شدیم که از مسیر اصلی دور شویم. اگر امروز برخی موضوعات و مسائل مربوط به ایران جنبه امنیتی و سیاسی پیدا کرده است، برگرفته از یکسری عوامل بوده که باید در وهله اول، این عوامل حل و برطرف شوند. تا زمانی که به‌دنبال علت نباشیم، قطعاً نمی‌توانیم تبعات آن را حل کنیم و هرگز موفق نخواهیم بود. البته این فقط حرف من نیست و بسیاری از کارشناسان نیز بارها تاکید کرده‌اند که ما نیازمند یکسری اصلاحات و تغییرات در نگرش و رویکردها هستیم تا بتوانیم موضوعات امنیتی را برطرف کرده و مهم‌تر از آن، کشور را از انزوا خارج کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...