ذینفعان جدید
اثر مکانیسم ماشه بر اقتصاد در گفتوگو با شاهین چراغی

بیش از 10 سال از زمانی که تحریمها را کاغذپاره خواندهاند، گذشته است. اصابت تحریم در تمام این سالها به پیکره اقتصاد کشورمان سبب شد سفرههای مردم کوچکتر و مسیر اقتصاد غیررسمی شود. حالا چند روزی از فعال شدن مکانیسم ماشه گذشته است و در همین چند روز، بازارها به شروع دوره جدید تحریمها واکنش نشان دادند. شاهین چراغی، عضو پیشین شورای عالی بورس بر این باور است که مکانیسم ماشه و تکاپوی آمریکا برای تحمیل انزوای اقتصادی بیشتر به ایران، باعث میشود اقتصاد ایران بیشتر زیر فشار قرار گیرد. این بدان معناست که تمام فعالیتهای معطوف به دور زدن تحریم، بعد از اجرای مکانیسم ماشه، در بهترین حالت با هزینه بالا و در بدترین حالت ناممکن میشود.
♦♦♦
بعد از فعال شدن مکانیسم ماشه، بسیاری مدعیاند ایران پیش از این نیز مجبور به تحمل تحریم بود، به همین دلیل وضع تغییر نکرده است. به باورتان مسیر اثرگذاری تحریمها بعد از اجرای مکانیسم ماشه در اقتصاد ایران، به چه نحو است؟
بحث فعالسازی مکانیسم ماشه، از دو حیث، قابل بررسی است. نخست اینکه ایران در زمان برجام، امکان مراوده بانکی بهصورت فنی با دنیا نداشت. مسئله دوم هم آنکه با وجود تمام مشکلات و محدودیتها در همین بازه زمانی توانست با استفاده از ظرفیت کشورهای همسایه و مسیرهای موجود، اقدام به تجارت کند. آمریکا پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، روابط اقتصادی ایران با کشورهای همسایه را بهشدت محدود میکند. شاهد این گزاره، توافق آمریکا با ترکیه است. باید توجه داشت که مراودههای تجاری و پولی ایران که از طریق تراستیها (اشخاص حقیقی یا حقوقی که در فرآیند دور زدن تحریمها و مبادله ارز نقش اساسی دارند) انجام میشد، بیشتر کنترل میشود. فعالیت تراستیها در کشورهای همسایه حاشیه جنوب خلیج فارس، در حال حاضر نیز بهشدت کنترل شده است. بنابراین، بعد از اجرای ماشه، تاجران و تراستیها که به سهولت صادرات میکردند، محدودتر میشوند. فعالیتهای تجاری یا نقلوانتقال پول بعد از اجرای ماشه بههیچوجه، شباهتی به زمان بعد از برجام ندارد و محدودتر میشود. چنانچه مراودههای تجاری، ارزی و بانکی تراستیها با کشورهای منطقه قابل رصد باشد، این فعالیتها محدود شده و مشکلهای زیادی برای کشورمان بهوجود میآید. مسئله بازرسیها و جلوگیری از صادرات نیز مطرح است. این امر از طریق بازرسی کشتیهای پهلوگرفته و در حال تردد از آبهای آزاد انجام میشود و سبب حصر شدید مراودههای تجاری است، چراکه بخش زیادی از تجارت ایران قابلیت حملونقل زمینی ندارد، بههمین دلیل استفاده از راههای دریایی، گریزناپذیر است. غالب جریان تجاری ایران، از طریق بنادر رسمی انجام میشود و بعد از اجرای ماشه، تمام این فعالیتها قابل رصد و کنترل است.
با این تفاسیر، میتوان مدعی بود بعد از اجرای مکانیسم ماشه، حضور جریان غیررسمی فعالیت اقتصادی در ایران پررنگتر از گذشته میشود؟
درست است که ایران پیش از اجرای مکانیسم ماشه مراودههای بانکی و تجاری با بانکها نداشت و بعد از برجام هم بانکهای خارج با ایران همکاری نداشتند، اما به هر حال، انجام این عملیاتها بر عهده لایههای دوم و تراستیها بود. این افراد بعد از فعالسازی مکانیسم ماشه، حتماً فعالتر میشوند، زیرا باید روزنههای دور زدن تحریمها را بررسی کنند.
به باورتان تحریمها در این دوره چه تفاوتها و شباهتهایی با دورههای قبل دارد؟
تحریمهای این دوره هم مثل دورههای قبل، آثار روانی و اقتصادی بسیار دارند. به باورم ایران در این دوره در مواجهه با دوران قبل، زبدهتر و باتجربهتر است. البته تحریمکنندگان نیز در این سالها روشهای دور زدن تحریم ایران را شناختهاند و موانعی بر سر راههای دور زدن تحریم قرار میدهند. بنابراین، دور زدن تحریم در این دوره سختتر است. رهایی از حصر این دوره از تحریمها، نیازمند هوشمندی بیشتر است. دور زدن تحریمهای کنونی دشوار میشود و اگر تا پیش از این، بهراحتی انجام میشد، اکنون دیگر دور زدن تحریم نیازمند تلاش زیاد است.
کشورهایی همانند چین و روسیه که پیشتر مواضع خودشان را مشخص کردهاند، در دور زدن تحریمها به ایران کمک میکنند؟
تمام تلاش ایران آن است که بتواند خودش را به چین و روسیه متصل کند. مسئله آنجاست که روسیه به هر حال رقیب ایران در بازار نفت و گاز محسوب میشود و ایران نمیتواند از تداوم همواره همکاریهای روسیه با ایران، مطمئن باشد. در چنین سناریویی تنها چین باقی میماند. حال آنکه چین هم بنابر مراودههایی که با آمریکا دارد، مدام در حال ارزیابی موقعیتهایش است. در واقع چین مدام شرایط را میسنجد و هرچه به نفعش باشد، انجام میدهد. در این میان، عربستان نیز نقش تعیینکنندهای ایفا میکند. ایفای نقش تعیینکننده توسط عربستان به این معناست که عربستان اجازه نمیدهد ایران بهتنهایی در مراودههای سیاسی نقش کلیدی داشته باشد. عربستان و چین، مدام از سنگ موازنه استفاده میکنند که کالاهای ایرانی را با قیمت پایین خریداری کنند، یا اینکه تخفیف بسیار زیادی از ایران بگیرند. همچنین، با توجه به اینکه روسیه تحریم است، بازارهای گوناگون، بهویژه بازار نفت و گاز مدام با قیمتهای پایین عرضه میشود. به هر حال ایران شرایط سیاسی خاصی دارد و آمریکاییها در سالهای گذشته ایران را به مسیرهایی که تمایل داشتهاند، بردهاند. منظور از این گزاره آن است که تقریباً تمام مراودههای تجاری ایران با کشورهای منطقه قطع شده است.
این بدان معناست که کشورهای همسایه نیز مجبور به تبعیت از تحریمها هستند؟
اگر دقت کنید همین اکنون هم عراق و کشورهای عربی در مورد مراودههای تجاری با ایران، مواضع منفی نشان دادهاند. همچنین پاکستان که پیشتر تصور میشد از ایران بیشتر حمایت میکند، عقب کشیده است. اگر به یاد داشته باشید همین چند وقت پیش، نخستوزیر این کشور درخواست کرد جایزه صلح نوبل به دونالد ترامپ اعطا شود. تمام این مسائل نشان میدهد آمریکاییها میتوانند با ایجاد مزیتهای تجاری، تمامی کشورها را با خودشان همراستا و همراه کنند.
اگر درباره مسائل داخلی کشورمان نیز صحبت کنیم، به نظرتان متغیرهای اقتصادی بعد از شروع ماشه چه تغییری میکند؟
ایران جدا از مسئله تحریمها و مکانیسم ماشه، با چالش بلاتکلیفی در داخل هم مواجه است. اگر به تراز تجاری کشورمان توجه کنید، حجم واردات در برابر حجم صادرات بالاست و تفاوت نرخ ارز نیز قابل چشمپوشی نیست. این مسائل نشان میدهد ساختار فاسد، به فساد در تمام بخشها منجر میشود و بخش زیادی از کالاهایی که دولت اصرار دارد با قیمت پایین در دسترس مصرفکننده نهایی باشد، از طریق قاچاق یا قاچاق معکوس از کشورمان خارج میشود. هرچقدر قیمت ارز بازار آزاد بالا برود، بهای قیمت تمامشده کالا نیز افزایش مییابد. اینطور نیست که تصمیمگیران تصور کنند اگر ارز ارزان را به بخشهای گوناگون تزریق کنند، تورم کنترل میشود. تولیدکننده در جریان تولید یک کالا بهجز تهیه مواد اولیه و نهادههای تولیدی باید هزینههای جانبی گوناگون بپردازد. تمام هزینههای جانبی متاثر از تورم، مدام افزایش هزینه دارند. بنابراین، نمیتوان با دستور قیمتها را پایین نگه داشت. تورم تولید، به هر روی به شکل ناخودآگاه به بازار تحمیل میشود. با توجه به تمام تفاسیر، تفاوت فاحش نرخ ارز بازار آزاد و بازار دستوری، باعث قاچاق بسیاری از اقلام ضروری به خارج از کشورمان میشود. وضع قاچاق به مرحله اسفباری رسیده که گروههای قاچاق حتی میلگرد تولیدشده در ایران را هم به خارج از مرزها قاچاق میکنند. اگر قاچاق تا پیش از این، تنها مختص به کالاهایی همچون روغن، آرد یا بنزین بود، حال دیگر به کالاهای صنعتی نیز گسترش یافته است. این موارد نشان میدهد مکانیسم قیمتگذاری ارز صحیح نیست، چراکه این سیاست باعث ایجاد جذابیت قاچاق میشود. قطعاً تحریم اثر بسیاری بر اقتصاد ایران دارد. به هر حال محدودیتهایی در کشورمان ایجاد میشود. نباید خوشباور بود و فکر کرد میتوان همانند چند سال گذشته، همچنان به راحتی تحریمها را دور زد، زیرا بعد از اجرای ماشه کنترلها بیشتر از پیش اعمال میشود. الان دیگر زمانی است که طرف آمریکایی تمام فعالیتهای ایران را زیر ذرهبین قرار داده است. باید قبول کنیم بعد از برجام، بهجز زمانی که دولت بایدن روی کار بود، اقتصاد ایران آسیب دید و در این دور از تحریمها هم اروپا و بسیاری از کشورهای همسایه با آمریکا همراستا شدهاند. ایران هم دیگر قدرت بازیگری سیاسی در منطقه مانند قبل را ندارد و در داخل هم تورم فزاینده است. مردم در فشار تورم قرار دارند و سیاستگذار باید محتاط باشد، چراکه مردم تا حدی توان تحمل تورم دارند. از سوی دیگر زمانی که دولت بهطور مستمر قیمت ارز را پایین نگه میدارد که بهزعم خودش تورم را کنترل کند، مردم هیچ سودی از این رانتپاشی نمیبرند. هر سال که دولت میزان دستمزدها را افزایش میدهد، سیکل تورم را هم فزاینده میکند و بعد هم با اجبار فعالان اقتصادی به عرضه کالاها با قیمت پایین در بازار بهجای صادرات، سازوکار توزیع و تولید را برهم میزند.
پیامدهای برهم زدن این سازوکار بعد از فعال شدن تحریمهای جدید چیست؟
وقتی دولت سازوکار را به هم میزند، اقتصاد دچار بههمریختگی میشود. از سوی دیگر، فشارهای خارجی هم قطعاً بیشتر میشود و مشخص است که آمریکاییها در همین لحظه هم سعی دارند کشورهای گوناگون را با خودشان همراه کنند. همانطور که گفته شد، ترکیه یکی از کشورهایی است که آمریکا تلاش دارد او را با خودش همراه کند که از این طریق، فشار تحریمها بر ایران را نسبت به دفعههای پیشین، چند برابر کند. شک نکنید آمریکا بهزودی سیاستهای مشابهی در مواجهه با دیگر متحدان ایران در پیش میگیرد و در آن زمان، فشار تحریمهای واقعی در کشورمان احساس میشود. زمزمههایی درباره توافق و رایزنی آمریکا با امارات در همین مورد نیز به گوش میرسد و همه این اخبار، نگرانکننده است. ازاینرو فکر میکنم که سیاستگذاران نباید خوشباور باشند و تصور کنند میتوانند دقیقاً همانند دورههای قبلی، تمام عملیات تجاری و بازرگانی را با همان سبک و سیاق انجام دهند. متاسفانه ساختار و تشکیلات دولتی نشان ندادهاند که در مواجهه با این نوع فشارها، برنامهای طراحی کردهاند. هر چند که ممکن است این تصور من باشد. اما بهنظر میرسد ایران از حجم و شدت اثر تحریم در سالهای آینده غافل شده است.
برخی بر این باورند که ایران در مواجهه با تحریمها، نقاط قوت بسیار هم دارد. اگر شما هم با این ادعا موافقید، میشود در اینباره بیشتر توضیح دهید؟
تنها نقطه قوتی که میتوانم در مواجهه با تحریمها به آن اشاره کنم، آن است که به هر حال تحریمها باعث شد مجبور شویم بسیاری از کالاها را خودمان در درون کشورمان تولید کنیم و در صورتی که این تحریمها وجود نداشت احتمالاً خیلی ساده، اقدام به وارد کردن این کالاها میکردیم. این اقدام، یعنی واردات موجب میشد با ورود پول نفت، دچار بیماری هلندی شویم و همه موارد مورد نیاز را تنها با واردات رفعورجوع کنیم. البته تحریمها سبب شد هزینه تمامشده تولید بسیاری از کالاها در داخل چند برابر حالت معمولی باشد، اما به هر حال همین که به دلیل نیاز و تامین نشدن آن، مجبور به تولید داخل شدیم، ارزنده است. طی آزمون و خطای سالهای گذشته، تولیدکنندگان داخلی موفق شدهاند برخی کالاها را با بهایی کمتر از قیمت تمامشده وارداتی آن در داخل تولید کنند. احتمالاً تنها مزیت تحریم برای ایران همین یک مورد بود که ناچار شدیم بخشی از توان داخلی را به دلیل تحریم به سمت تولید داخلی سوق دهیم. با این همه، مزیت اندک و پرهزینه در موقعیتی که سیاستگذار اجازه نمیدهد تولیدکننده کالای خودش را صادر کند، به کاری نمیآید و نمیتوان به کمک آن ارزآوری داشت. با نرخهای کنونی ارز، تمام مزیت رقابتی صادرات از میان رفته و واردات سودده است، به همین دلیل هم فعالان کمتر صادرات و بیشتر اقدام به واردات میکنند. در گذشته بسیاری از صنایع ایرانی میتوانستند تولیداتشان را در بازارهای منطقه با قیمت خوبی به فروش برسانند و مزیتهایی هم داشتند، اما با قلعوقمعهای دولتی، تمام این مزیتها از بین رفته است. قیمت منصفانه که بر آن تاکید دارم، باید بهگونهای باشد که هم تولیدکننده، هم صادرکننده و هم واردکننده بتوانند از این مزیت بهرهمند شوند، نه اینکه در بازار گوشهگیر و منزوی شوند. به این معنا که عدهای منفعت و سود بالایی ببرند و در مقابل، تولیدکننده متضرر شود. چنین وضعی ساختار اقتصاد را بر هم میزند. متاسفانه اکنون ما سردرگم هستیم؛ یعنی وقتی به این مسیر نگاه میکنم، میبینم دولت هدفگذاری درستی انجام نمیدهد. به همین دلیل، بسیاری از صادرکنندگان بخش خصوصی هیچ انگیزهای برای صادرات ندارند. در حالی که همین بخش خصوصی است که میتواند مسیر تحریمها را دور بزند و راهکار پیدا کند. اما اکنون، به دلیل قیمت فعلی ارز انگیزهای برای صادرات ندارند. این در حالی است که بسیاری از آنان در صادرات دچار زیان میشوند، زیرا قیمت تمامشده محصولاتشان بالاست.