شناسه خبر : 50068 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رمز رشد

گفت‌وگو با لطفعلی بخشی درباره مزایا و مشکلات صنایع کوچک

رمز رشد

صنایع کوچک به دلیل چابک بودن و انعطاف‌پذیری بالا می‌توانند فرآیندها و روندهای منتج به توسعه را سریع بپیمایند و همین، مهم‌ترین وجه تمایز آنها با صنایع بزرگ است. صنایع کوچک درست در زمانی که ایجاد و تاسیس واحدهای بزرگ تولیدی نیازمند بودجه‌های کلان است می‌توانند زمان نتیجه‌گیری را کاهش دهند و سطح اشتغال را نیز افزایش دهند. دلیل توسعه بسیاری از کشورهایی که در 20 سال گذشته از حالت «در حال توسعه» به حالت «توسعه‌یافته» درآمده‌اند، تدوین و اجرای همین الگو است. مطالعه تاریخ توسعه صنعتی در کشورهایی همانند «چین»، «کره‌جنوبی»، «ژاپن» و «تایوان»، نشان می‌دهد نقطه اشتراک توسعه صنعتی در این کشورها، همین امر بوده است. این کشورها با تغییر نقشه راه صنعتی توانسته‌اند فقر را از کشور بزدایند و درآمد سرانه همه شهروندان را افزایش دهند. لطفعلی بخشی، اقتصاددانی که صاحب یک کسب‌وکار کوچک صنعتی است باور دارد ایران می‌تواند مسیر توسعه را همین‌گونه و قدم‌به‌قدم طی کند اما تا زمانی که سیاست‌گذاران نگاهشان را به اقتصاد تغییر ندهند و موانع محیط کسب‌وکار را از میان برندارند، توسعه صنعتی آن هم به کمک صنایع کوچک، امکان‌پذیر نیست.

♦♦♦

‌ به نظر شما چرا توجه به صنایع کوچک در اقتصاد ایران اهمیت دارد؟

سیاست‌گذاران باید به صنایع کوچک توجه کنند و به آن اهمیت دهند، چرا که صنایع کوچک، نقش بی‌بدیل در ساختار اشتغال و تولید هزاران قلم کالاهای مورد‌نیاز جمعیت و صنایع بالادست دارند. این صنایع می‌توانند باعث قوی شدن ساختار بخش خصوصی شوند و با تشکیل خوشه‌های صنعتی، باعث افزایش سطح اشتغال باشند. متاسفانه در ایران به پتانسیل‌های پنهان این صنایع توجهی نمی‌شود. کشورهای مختلف جهان، با توجه به رفتار اقتصادی دولت مستقر نگاه متفاوتی به صنایع کوچک دارند و به همین دلیل هم تعداد و گستردگی صنایع کوچک در هر کشور وابسته به همین نگاه است و از مدل نگاه سیاست‌گذاران به این صنایع نشات می‌گیرد. دلیل بی‌توجهی به صنایع کوچک عبارت از آن است که با توجه به ویژگی‌های دولت در ایران و از آنجا که دولت مستقر برخلاف شعارهایی که در این چند سال گذشته داده، بخش خصوصی قدرتمند را برنمی‌تابد، صنایع کوچک نیز توفیق توسعه ندارند. باید توجه داشت فعال کردن این صنایع برای بخش خصوصی مطلوب است، چرا‌که سرمایه‌گذاران معمولاً بیم آن دارند که با بزرگ شدن مجموعه‌های اقتصادی، در خطر مصادره قرار بگیرند. فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران به فعالیت در صنایع کوچک علاقه‌مند هستند، چرا‌که از نظر سرمایه‌گذاری ریسک مصادره کمتری متوجه آنها می‌شود. کما‌اینکه پس از انقلاب صنایع بزرگ کشورمان به دست دولت مصادره شدند اما صنایع کوچک تا حدودی از این گزند محفوظ ماندند.

از‌آنجا‌که احترام به سرمایه و سرمایه‌دار چندان باب طبع دولت‌های مستقر در ایران نیست، به همین سبب، صنایع کوچک مقری برای بخش خصوصی است که بتواند در محدوده‌ای با خطرهای دولتی کمتر، فعالیت کند. همچنین نباید از یاد برد گستردگی در کشورمان و ویژگی‌های اقلیمی اجازه می‌دهد شاهد تنوع زیادی در صنایع کوچک باشیم. از سوی دیگر وجود همسایگان متعدد در مرزهای ایران و بالا بودن سطح تکنولوژی صنایع در آن کشورها، فرصت منحصربه‌فرد برای صنایع کوچک فراهم می‌کند. صنایع کوچک می‌توانند در مناطق آزاد نزدیک مرزها، در واحدهای کوچک ایجاد شوند و این شانس را دارند که بازارهای محلی خوب را در کشورهای همسایه به دست آورند. همه این نکته‌ها در کنار هم اهمیت صنایع کوچک را می‌سازند و منجر می‌شود به ‌اینکه این صنایع بتوانند پتانسیل‌های زیادی در کشور داشته باشند.

‌ با قائل شدن به اینکه صنایع کوچک حدود 92 درصد کل واحدهای صنعتی کشورمان را تشکیل می‌دهد و بیش از 45 درصد اشتغال صنعتی را تامین می‌کند، میزان تولید ناخالص داخلی آنها حدود 20 درصد است. به‌ نظر شما دلیل این امر چیست؟

مسئله از این قرار است که به دلایل متعددی بهره‌وری نیروی کار در ایران پایین است و با وجود تاکید همه برنامه‌های توسعه ایران مبنی بر افزایش بهره‌وری، این شاخص هرگز افزایش چندانی نداشته است. به همین دلیل نیز در نتیجه کم بودن شاخص میزان بهره‌وری، شاخص تولید ناخالص داخلی این صنایع نیز سیر نزولی دارد. همان‌طور که در تمام این سال‌ها هیچ‌گاه میزان بهره‌وری نیروی کار چندان مطلوب نبود، توفیقی هم در افزایش بهره‌وری به ‌دست نیامد.

‌ به نظر شما چه چیزی باعث شده بهره‌وری نیروی کار در کشورمان پایین باشد؟

بهره‌وری پایین نیروی کار، ناشی از عوامل فرهنگی و گستردگی شعارهای چپ در کشورمان است. منظور از شعارهای چپ، ایده‌های چپ‌های مسلمان و چپ‌های سوسیالیست است، چراکه این دو گروه که در اقتصاد دیدگاه‌های نسبتاً مشابهی دارند، اجازه نمی‌دهند نیروی کار به فکر ترقی و پیشرفت و کسب‌وکار باشد. از سوی دیگر، قوانین کار در کشورمان که به‌شدت و گاه به نادرستی از کارگران دفاع می‌کند، میزان بهره‌وری را کاهش می‌دهد. از سوی دیگر روحیه برخی ایرانیان در این امر دخیل است. برخی از ایرانی‌ها شانه خالی کردن از مسئولیت کار یا دریافت دستمزدی بیشتر از تلاش را هنر و ارزش می‌شمارند. تصحیح این نوع روحیه نیازمند زمان زیاد و تلاش بیشتر است. متاسفانه هیچ تلاشی در راستای اصلاح این تفکر نمی‌شود یا اگر تلاشی انجام می‌شود، ثمره چندانی ندارد.

‌ آیا می‌توان ارتباط معناداری میان تحریم و پایین بودن میزان تولید ناخالص داخلی صنایع کوچک یافت؟

بله، همان‌طور که می‌دانید مسئله تحریم‌های علیه ایران جدی است و این مسئله در برخی صنایع که کالای نهایی تولیدی آنها، تولیدات دوکاربردی نظامی و غیرنظامی هستند، دشوارتر است و تحریم‌ها برای این مدل از کسب‌وکارها با حساسیت بیشتری اعمال می‌شود. به همین دلایل هم صنایع کوچک ایران بیشتر به بازارهای داخلی محدود هستند. چالش روابط و مراوده‌های بانکی یا شرایط دولت ایران در جهان، سبب می‌شود صنایع کوچک کشورمان کمتر بتوانند بر صادرات تمرکز داشته باشند. علاوه بر این، به دلیل محدود بودن منابع ارزی، امکان خرید ماشین‌آلات پیشرفته برای این صنایع فراهم نیست و کسب‌وکارهای کوچک، معمولاً از تکنولوژی و ماشین‌آلات قدیمی در خط تولیدشان استفاده می‌کنند. به‌جز این، ذخیره استهلاک صنایع کوچک برای جایگزینی ماشین‌آلات به دلیل افزایش قیمت ارز، کفاف نمی‌کند و دریافت وام‌های بانکی نیز برای این صنایع چندان آسان نیست. اغلب صنایع کوچک و متوسط هنگام تهیه مواد اولیه به‌ناچار در رقابت با شبکه عظیم دولتی و سهمیه‌های آنها مواجه می‌شوند و نمی‌توانند در حد ظرفیت، تولید داشته باشند. در نتیجه سهم آنها در تولید ناخالص داخلی نیز کمتر می‌شود. به‌عنوان مثال صنایع پایین‌دستی شیمیایی ایران، فقط بخش کوچکی از مواد اولیه موردنیازشان را از سهمیه دولتی تامین می‌کنند و بقیه نیاز باید از بازار آزاد و تولیدکنندگان اصلی تامین شود. قیمت مواد اولیه در بازار آزاد نیز بیشتر از اقلام وارداتی است. در نتیجه دچار محدودیت تولید می‌شوند و نقش آنها در تولید ناخالص داخلی کاهش می‌یابد. یا به‌طور مثال، کارگاه‌های آهنگری هیچ‌گاه نمی‌توانند مواد اولیه موردنیازشان را مستقیم از کارخانه‌های فولادسازی و با قیمت‌های مصوب آنها تهیه کنند. کالاهای تولیدشده از طریق فولادسازان در بورس کالا به خریداران بزرگ فروخته می‌شود و آهن موردنیاز کارگاه‌های آهنگری به چند برابر قیمت به دست صنایع کوچک می‌رسد.

‌ به نظر شما چرا سیاست‌گذاران همچنان از صنایع بزرگ زیان‌دیده حمایت دستوری می‌کنند؟ و در سوی دیگر، چرا دولت موانع موجود در مسیر کسب‌وکارهای کوچک را از بین نمی‌برد؟

این دیدگاه دلایل مشخصی دارد که برخی را توضیح می‌دهم. صنایع بزرگ اغلب متعلق به دولت، نهادها یا نیمه‌دولتی‌ها هستند و بالطبع این صنایع، ارتباطات خوبی با بدنه دولت‌ها دارند. از سوی دیگر این صنایع دارای بازارهای انحصاری یا شبه‌انحصاری هستند و اغلب مقام‌های دولتی سابق، مدیر آنها می‌شوند. به همین دلیل تحمل ورشکستگی این نوع بنگاه‌ها و اثرات مترتب بر آن برای دولت از نظر داخلی و خارجی دشوار است. اگر گاه مشاهده می‌شود که برخی بنگاه‌ها یا بانک‌ها با زیان انباشته بالای 100 هزار میلیارد تومان همچنان به تولید ضرر مشغول هستند و دولت همچنان آنها را حمایت می‌کند، دلیل آن، وابسته بودن این صنایع به دولت است. این در حالی است که صنایع کوچک بی‌حمایت هستند و هیچ پشتوانه‌ای ندارند. تا حدی که ممکن است دیرکرد چند قسط وام یا مسائلی مانند آن، باعث مصادره بنگاه شود. برای نشان دادن وخامت وضع موجود تنها باید گفت «آش آن‌قدر شور شده» که دولت قبل بخشنامه‌ای صادر کرد که به دلیل بدهی و وام، بنگاه‌های خصوصی را مصادره نکنند. این صنایع به‌جز اینکه حمایت نمی‌شوند از آسیب دستگاه‌های دولتی و نیمه‌دولتی نیز در امان نیستند. به‌طور مثال اغلب آنها از شهرداری، تامین اجتماعی و مالیات مدام آسیب می‌پذیرند. بنابراین می‌شود گفت لازم به حمایت نیست؛ تنها مطالبه بنگاه‌های کوچک آن است که دولت به آنها آسیب نرساند. تصور کنید با وجود تعطیلی چندروزه کارگاه‌ها در تابستان به دلیل قطع برق یا در زمستان به دلیل قطع برق و گاز، روزهای کارکرد صنایع کوچک نیز کمتر می‌شود اما سازمان‌هایی همانند تامین اجتماعی و مالیات حتی ذره‌ای از طلب بنگاه‌های کوچک را نبخشیده‌اند. این بدان معناست که صنایع کوچکی که تنها سه روز در هفته کار می‌کنند، موظف‌اند حقوق کارگران را کامل پرداخت کرده و حق بیمه آنها را برای 31 روز پرداخت کنند. به همین دلیل پیش‌بینی می‌شود این صنایع در سال جاری به‌شدت ضرر کنند و هزینه طلب سازمان مالیاتی و تامین اجتماعی را تا آخرین ریال وصول کنند. صنایع کوچک امسال، سال دشواری در پیش دارند و احتمالاً تعداد زیادی از آنها مجبور به کاهش نیروی کار و تولید یا توقف چندماهه می‌شوند. بنابراین شعار صنایع کوچک چنین است که «مرا به خیر تو امید نیست؛ شر مرسان».

‌ اگر الگوی توسعه کشورهایی همچون بنگلادش، مالزی و اندونزی را تمرکز روی رشد صنایع کوچک بدانیم، آیا ایران نیز می‌تواند مسیر توسعه را این‌گونه بپیماید؟

قطعاً ایران نیز می‌تواند چنین مسیری را بپیماید. با وجود این لازم است دولت و سیاست‌گذاران دلیل موفقیت آن کشورها را در سیاست‌ها، دولت آن کشورها و نحوه اجرای سیاست‌ها بجویند، چراکه اگر سیاست‌ها در ایران درست باشد، در نحوه اجرا چالش‌هایی وجود دارد و اثر سیاست‌های درست به این ترتیب خنثی می‌شود. اگر صنایع کوچک در آن کشورها موفق به انجام کار بزرگ شدند، دلیل این امر، سیاست‌های حمایتی دولت در داخل و حمایت از آنها در بازار بین‌المللی صادراتی بود. این در حالی است که اساساً در ایران از این خبرها نیست؛ بنابراین نتیجه نیز معلوم است.

‌ در شرایط عادی و در زمانه بحران‌ها کدام صنایع تاب‌آوری بیشتری از خود نشان می‌دهند؛ صنایع کوچک یا بزرگ؟

تاب‌آوری صنایع منوط به سیاست‌ها و نحوه اعطای کمک‌های دولتی است و آنچه سبب تاب‌آوری صنعت می‌شود، مدل رفتاری سیاست‌گذاران است. به دلیل نحوه رفتار دولت با صنایع بزرگ و حمایت‌های گسترده، تاب‌آوری آنها از صنایع کوچک بیشتر است. صنایع کوچک، به دلیل محدودیت منابع و بازار، دارای تاب‌آوری کمتری نسبت به صنایع بزرگ هستند. البته در‌مورد درجه و سطح تاب‌آوری، نوع صنعت، تکنولوژی و بازار مصرف تاثیرگذار است.

‌ خصیصه بارز صنایع کوچک در ایران چیست؟

«پرسنل محدود»، «تمرکز بر تولید تخصصی»، «سرعت در تصمیم‌گیری»، «انعطاف در تولید با توجه به بازار»، «انطباق با نیازهای جدید»، «محدودیت سرمایه‌گذاری»، «ورود و خروج آسان از صنعت»، «جابه‌جایی سریع»، «زمان اندک برای راه‌اندازی»، «نیازهای مالی محدود» و «انعطاف‌پذیری بالا» مهم‌ترین ویژگی‌های صنایع کوچک است. با توجه به ساختار اقتصادی کشورهای مختلف، صنایع کوچک در برخی کشورها خصایص دیگری نیز دارد اما چون محل بحث ما نیست، بهتر است از آنها گذر کنیم.

 ‌ به نظرتان حمایت از صنایع کوچک باید به چه نحوی باشد که این صنایع درگیر مضرات حمایت‌های دستوری دولت نشوند؟

دولت برای حمایت موثر از صنایع کوچک راهکارهای زیادی پیش‌رو دارد. برای مثال، خرید مواد اولیه در بستر بورس کالا از سوی اتحادیه‌های صنایع کوچک، به‌خصوص تولیدات پتروشیمی و فولادی یکی از این راهکارهاست. دولت می‌تواند با «صدور اجازه واردات مواد اولیه به اتحادیه‌های صنایع کوچک»، «اعطای زمین در شهرک‌های صنعتی»، «تامین نیازهای شهرک‌های صنعتی و مناطق صنعتی همانند برق، آب، گاز، تلفن»، «اجازه استخدام نیروهای خارجی»، «اعطای وام‌های چندماهه برای پرداخت حقوق و خرید مواد اولیه»، «تشکیل دوره‌های آموزشی در خوشه‌های صنعتی»، «کاهش سخت‌گیری شهرداری‌ها» و مواردی مانند اینها، از موانع فعالیت شهرک‌های صنعتی بکاهد. صنایعی که در شهرک‌های صنعتی تمرکز دارند و در این شهرک‌ها فعالیت می‌کنند معمولاً دچار تجاوزهای شهرداری‌ها نمی‌شوند اما حتی این صنایع هم همواره از کمبود زیرساخت‌ها در رنج‌اند. از سوی دیگر، صنایعی که در شهرک‌های صنعتی مستقر نیستند معمولاً برای انجام هر اقدامی با شهرداری‌ها به مشکلات زیاد برمی‌خورند و شهرداری‌ها مانع از توسعه آنها می‌شوند. حمایت موثر از صنایع کوچک، راه میانبر رشد صنعتی است. در صورت راه‌اندازی مجدد روابط بانکی، صنایع کوچک می‌توانند به‌سرعت در بازارهای کشورهای همسایه رسوخ کنند. همه اینها در حالی است که ایجاد و تاسیس واحدهای بزرگ نیازمند بودجه کلان و زمان زیادی است و به دلیل افزایش هنگفت هزینه‌های سرمایه‌گذاری و دیرکردهای طولانی در راه‌اندازی این واحدها، تاثیر نامطلوبی بر تورم دارد. همچنین جلب اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی، از مسیر اعمال سیاست‌گذاری درست در صنایع کوچک امکان‌پذیر است و به همین دلایل نیز دولت‌ها باید حتماً تمام موانع موجودی را که بر سر راه این صنایع هستند از بین ببرند. 

دراین پرونده بخوانید ...