شناسه خبر : 49411 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کاهش تقاضا

جنگ‌های تجاری چه اثری روی مصرف و دستمزد می‌گذارد؟

 

نیما صبوری / نویسنده نشریه 

70در سال‌های گذشته با تشدید تنش‌های تجاری میان قدرت‌های بزرگ اقتصادی، پرسش درباره پیامدهای واقعی و به‌ویژه بلندمدت چنین منازعه‌هایی بیش از پیش اهمیت یافته است. در این‌باره دو اقتصاددان به نام‌های دیوید بقایی از دانشگاه کالیفرنیا-لس‌آنجلس و هانس مالبرگ از دانشگاه مینه‌سوتا آمریکا در مقاله‌ای که به تازگی (آوریل 2025) در انجمن تحقیقات اقتصادی این کشور منتشر شده است، تلاش کرده‌اند ابعاد پویای سیاست‌های تجاری را فراتر از مدل‌های ایستا تحلیل کنند. نویسندگان مقاله با بهره‌گیری از مدل کمی پیشرفته و چندبخشی که قابلیت پویایی بین‌دوره‌ای و تعدیل سرمایه را دارد، نشان می‌دهند اثرات جنگ‌های تجاری فراتر از صرف بازتوزیع رفاه میان کشورهاست. آنها به شکلی دقیق و شبیه‌سازی توضیح می‌دهند چگونه تعرفه‌های وارداتی می‌تواند از طریق گران کردن کالاهای سرمایه‌ای -کالاهایی که برای سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد- موجودی سرمایه کشورها را کاهش دهد و در نهایت به افت دستمزد واقعی، بهره‌وری و مصرف منجر شود. این مقاله نه‌تنها تحلیل اقتصادی را از زاویه‌ای جدید و عمیق ارائه می‌کند، بلکه به سیاست‌گذاران نیز هشدار می‌دهد در ارزیابی اثرات تجاری، باید نگاه بلندمدت و سرمایه‌محور داشت. این یادداشت کوتاه نشان می‌دهد در تحلیل اثرات بلندمدت جنگ‌های تجاری بر دستمزد واقعی و مصرف، در نظر گرفتن تعدیل سرمایه امری حیاتی است. دلیل این است که جنگ‌های تجاری با اعمال مالیات بر کالاهای سرمایه‌ای وارداتی و نهاده‌های آنها، قیمت نسبی میان کالاهای سرمایه‌ای و نیروی کار را افزایش می‌دهند. تغییر قیمت، تقاضای سرمایه را کاهش می‌دهد، باعث کاهش موجودی سرمایه در بلندمدت می‌شود و در نتیجه مصرف و دستمزد واقعی را نسبت به حالتی که سرمایه ثابت فرض می‌شود، کاهش می‌دهد. این پژوهش با مطالعه تعرفه‌های گذشته ایالات‌متحده با استفاده از مدل پویای تجاری کمی انجام شده است. در این‌باره هنگامی که اجازه داده شود موجودی سرمایه تعدیل شود، پاسخ‌های بلندمدت مصرف و دستمزد هم شدید و هم منفی می‌شود. با لحاظ تعدیل سرمایه، مصرف ایالات‌متحده می‌تواند تا 6 /2 درصد کاهش یابد، در حالی که در مدل ایستا با سرمایه ثابت، این کاهش تنها 6 /0 درصد خواهد بود. به عبارت دیگر، تعدیل موجودی سرمایه به‌عنوان عامل اصلی نتایج بلندمدت ظاهر می‌شود، حتی مهم‌تر از سازوکارهای استاندارد مدل‌های تجاری ایستا همانند اثرات شرایط مبادله و تخصیص ناکارآمد تولید در کشورهای مختلف.

مقدمه

جنگ‌های تجاری چه اثری بر پیامدهای اقتصادی دارد؟ در پاسخ به این پرسش، نظریه‌های کلاسیک تجارت بین‌الملل بر دو سازوکار اصلی تاکید دارد: الف) اعمال قدرت بازار از طریق تعرفه‌ها: کشورها با اعمال تعرفه می‌توانند از قدرت بازار بهره بگیرند. به‌عبارت دیگر، با اعمال تعرفه‌های یک‌جانبه، کشور می‌تواند سود ببرد، البته به بهای کاهش رفاه دیگر کشورها. ب) تحریف در تصمیم‌های تولید: اعمال تعرفه‌ها ممکن است تصمیم‌های تولید را از بهینه‌ترین حالت منحرف کند. تحریف‌ها به کاهش کارایی جهانی منجر می‌شود. از آنجا که این نوع بازتوزیع منابع با از دست رفتن کارایی همراه است، در شرایطی که کشورها دست به اقدام‌های تلافی‌جویانه بزنند، معمولاً همه کشورها در مقایسه با تجارت آزاد وضع بدی می‌یابند. در مقاله «اثرات بلندمدت جنگ‌های تجاری» (Long-Run Effects of Trade Wars)، نشان داده می‌شود که برای درک پیامدهای بلندمدت، سازوکار سومی نیز وجود دارد که حتی از دو مورد بالا هم مهم‌تر است: تعدیل سرمایه. داستان اصلی هم این است: چون تولید کالاهای سرمایه‌ای به‌شدت به واردات وابسته است، با اعمال تعرفه بر واردات، قیمت کالاهای سرمایه‌ای نسبت به سایر عوامل تولید (همانند نیروی کار) افزایش می‌یابد. وقتی قیمت کالاهای سرمایه‌ای بالا برود، تقاضا برای سرمایه کاهش می‌یابد. این کاهش تقاضا به تدریج باعث کوچک شدن موجودی سرمایه در اقتصاد می‌شود. در نتیجه، دستمزدهای واقعی و مصرف کاهش می‌یابد، اثری که می‌تواند در بلندمدت نیز ماندگار باشد. برای بررسی این نکته، در مقاله از مدل کمی پویای تجارت استفاده شده است که اجازه می‌دهد موجودی سرمایه به مرور زمان تغییر کند. نتایج نشان می‌دهد زمانی که سرمایه می‌تواند خود را تعدیل کند، کاهش در مصرف و دستمزد بزرگ‌تر از حالتی است که سرمایه در سطح اولیه ثابت فرض می‌شود. در واقع، وقتی اجازه داده شود سرمایه در واکنش به شوک‌های تجاری تغییر کند، اثرات منفی جنگ‌های تجاری تشدید می‌شود.

تحلیل کمی

71در مقاله پیش‌رو از مدل چندکشوری و چندبخشی بهره گرفته شده است که دارای پویایی زمانی و نسل‌های همپوشان (OLG) است. این مدل شامل کالاهای مصرفی، کالاهای سرمایه‌ای و نهاده‌های میانی است. در این چهارچوب، صنایع مختلف در هر کشور کالاهایی را تولید می‌کنند که در سایر بخش‌ها به‌عنوان نهاده مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این ساختار اثرات کل زنجیره تولید و قیمت‌های نسبی سرمایه شبیه‌سازی می‌شود. در اینجا به برخی از ویژگی‌های مدل به‌طور خلاصه اشاره می‌شود. تولید در هر بخش، ترکیب نیروی کار، سرمایه و نهاده‌های میانی است و از یک تابع تولید کاب-داگلاس پیروی می‌کند. هر کشور با استفاده از نهاده‌های داخلی و وارداتی کالاها را تولید می‌کند. در مدل، کالاهای سرمایه‌ای نیز مشابه سایر کالاها، در بخش جداگانه تولید شده و سپس در فرآیند تولید دیگر صنایع استفاده می‌شود. بنابراین، هرگونه تعرفه بر واردات، نه‌تنها بر کالاهای مصرفی، بلکه بر کالاهای سرمایه‌ای و نهاده‌ها نیز اثر می‌گذارد. این ویژگی‌ها، مدل مقاله را از مدل‌های ایستای استاندارد متمایز و این امکان را فراهم می‌کنند که سازوکارهای پویای پاسخ اقتصاد به جنگ‌های تجاری مورد ارزیابی قرار گیرد.

کالیبراسیون مدل

مدل مقاله با داده‌هایی از «پایگاه داده ورودی-خروجی جهانی» (World Input-Output Database) برای سال ۲۰۰۹ کالیبره شده است. از جمله ویژگی‌های این مجموعه داده‌ای این است که 9 کشور یا منطقه جهانی شامل ایالات‌متحده، چین، اتحادیه اروپا و... را دربر دارد. هر منطقه یا کشور 2۶ صنعت را در حوزه صنایع پایه، تولیدی و خدماتی داراست که بر مبنای ماتریس داده-نهاده و جریان‌های تجاری دوجانبه برای هر کالا و منطقه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. همان‌طور که در سایر مقاله‌های مشابه نیز معمول است، در کالیبراسیون مقاله، اندازه اقتصاد چین اندکی کوچک‌تر از واقع است، زیرا داده‌های سال ۲۰۰۹ مبنا قرار داده شده است. با این حال در مقاله آزمایش‌های حساسیت انجام شده که نشان داده شود یافته‌های اصلی با تغییرات معقول در اندازه کشورها تغییر چندانی نمی‌کند. در بخش بعدی مقاله، نویسندگان به شبیه‌سازی جنگ تجاری آمریکا با سایر کشورها و بررسی نتایج آن بر مصرف و دستمزد واقعی پرداخته‌اند. در جنگ تجاری، آمریکا بر سایر کشورها تعرفه‌های واردات وضع کرد.

نتایج اصلی

در این بخش، شبیه‌سازی از جنگ تجاری ایالات‌متحده علیه سایر کشورهای جهان انجام می‌گیرد. در این تحلیل، مصرف و دستمزد واقعی در شرایط جنگ تجاری با وضع تجارت آزاد (یعنی بدون تعرفه) مقایسه می‌شود. در سناریوی جنگ تجاری، ایالات‌متحده تعرفه‌هایی را بر واردات از سایر کشورها اعمال می‌کند؛ این تعرفه‌ها مطابق با برنامه تعرفه‌ای هستند که دولت ترامپ در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۲۵ ارائه کرد. در پاسخ، سایر کشورهای جهان نیز به‌طور متقارن اقدام به وضع تعرفه‌های واردات بر کالاهای آمریکایی می‌کنند. فهرست این تعرفه‌ها در جدول الف آمده است. جدول ۱نتایج مربوط به مصرف را نشان می‌دهد. در حالت کالیبراسیون که در آن موجودی سرمایه امکان تعدیل دارد، مصرف در تمام کشورها کاهش می‌یابد. ایالات‌متحده یکی از کشورهایی است که به‌شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد، اما بدترین کشور نیست؛ مصرف در آمریکا 6 /2 درصد کاهش می‌یابد. ستون دوم جدول که در آن سرمایه‌گذاری به‌عنوان کالای نهایی در نظر گرفته شده و موجودی سرمایه ثابت نگه داشته می‌شود، برای سنجش میزان اهمیت سازوکار مورد نظر نویسندگان مقاله قابل استفاده است. در این ستون (حالتی که سرمایه ثابت فرض شده)، کاهش کمتری برای مصرف رخ می‌دهد. ستون سوم نتایج مربوط به واکنش مصرف در حالتی است که در آن ایالات‌متحده می‌تواند به‌طور یک‌جانبه تعرفه‌ها را اعمال کند، بدون آنکه سایر کشورها تلافی کنند. در این حالت، دیگر از مزایای قابل توجهی که از جانب «اثر بهبود شرایط مبادله» حاصل می‌شود، خبری نیست. این در تضاد با ستون پایانی جدول است که مجدد سناریوی تعرفه‌های یک‌جانبه را تکرار می‌کند، اما در آن، موجودی سرمایه ثابت در نظر گرفته شده است. در این حالت، مصرف در ایالات‌متحده 5 /0 درصد افزایش می‌یابد؛ این نتیجه ناشی از همان شهود معروف «تعرفه بهینه» است که در نظریه کلاسیک تجارت بین‌الملل به‌تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. جدول ۲ نتایج مشابهی را برای دستمزد واقعی نشان می‌دهد و دستمزد واقعی نیز همان الگوی مصرف را دنبال می‌کند. تغییر در دستمزد واقعی همواره منفی است و کاهش‌ها در تمامی موارد، بیشتر از کاهش مصرف هستند، چرا که درآمدهای حاصل از تعرفه‌ها که به خانوارها بازگردانده می‌شوند، بخشی از اثرات منفی را جبران می‌کند. در این‌باره کاهش شدید دستمزدها زمانی رخ می‌دهد که سرمایه بتواند در واکنش به شوک‌های تعرفه‌ای کاهش یابد. دلیل هم روشن است: با افزایش قیمت کالاهای سرمایه‌ای ناشی از تعرفه، موجودی سرمایه کاهش می‌یابد و این باعث افت بهره‌وری نیروی کار می‌شود که در نهایت به کاهش دستمزدهای واقعی منجر می‌شود. نتیجه‌گیری این بخش آن است که اگرچه در مدل‌های ایستا پیامدهای جنگ تجاری نسبتاً محدود به نظر می‌رسد، اما در واقعیت که سرمایه قابلیت واکنش و تعدیل دارد، اثرات بلندمدت می‌تواند شدید باشد. بنابراین، مدل‌های پویای سرمایه‌محور، تصویری متفاوت و هشداردهنده از آثار جنگ‌های تجاری ارائه می‌کند.

71-2

کلام پایانی

در این مقاله نشان داده شد که برای درک پیامدهای بلندمدت جنگ‌های تجاری، در نظر گرفتن تعدیل سرمایه ضروری است. دلیل روشن است: تعرفه‌ها باعث افزایش قیمت کالاهای سرمایه‌ای می‌شوند. این افزایش قیمت، سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد و در نتیجه موجودی سرمایه در اقتصاد کاهش می‌یابد. این اثرات، در مقایسه با مدل‌های ایستا که سرمایه را ثابت در نظر می‌گیرند، بزرگ‌تر هستند. بنابراین، ارزیابی سیاست‌های تجاری بدون توجه به پویایی‌های سرمایه می‌تواند به‌شدت گمراه‌کننده باشد. پیام اصلی مقاله این است که: جنگ‌های تجاری، با کاهش سرمایه، زیان‌هایی فراتر از آنچه مدل‌های ساده پیش‌بینی می‌کنند، ایجاد می‌کنند. 

دراین پرونده بخوانید ...