شناسه خبر : 50256 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سیگنال نرخ باروری

آیا جمعیت در حال فروپاشی است؟

 

نیما صبوری / نویسنده نشریه 

74در بسیاری از نقاط جهان، نرخ باروری به زیر سطح جایگزینی جمعیت رسیده است. از دید پژوهشگران، این تهدید نگران‌کننده است. اگر نرخ باروری پایین‌تر از سطح جایگزینی بماند، در نهایت نسل بشر منقرض می‌شود! این نتیجه‌گیری برای جامعه همگن، ثابت و با رفتارهای مشخص از نظر ریاضی درست است، اما در مورد جوامع ناهمگن که در آنها سنت‌های فرهنگی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند و تولیدمثل رفتاری جاافتاده است، منطقی به نظر نمی‌رسد.

نقطه شروع، مشاهده تکامل ساده‌ای است که از زمان داروین (۱۸۵۹) مطرح شد. ویژگی‌های فرهنگی مرتبط با تولیدمثل بالا، در صورت انتقال موفقیت‌آمیز میان نسل‌ها، تمایل به ماندگاری و گسترش دارند. این استدلال را می‌توان در مورد ویژگی‌های فرهنگی (به‌ویژه وابستگی‌های مذهبی) به کار برد. جایی که والدین به فرزندان منتقل می‌کنند و در پی آن، تصمیم‌های مربوط به تولیدمثل شکل می‌گیرد. در چنین شرایطی، پرسش مهم این است که آیا برخی گروه‌های جمعیتی می‌توانند نرخ باروری را بالاتر از سطح جایگزینی حفظ کنند؟ در حالی که هویت خودشان را کاملاً به نسل‌های بعدی منتقل می‌کنند. اگر چنین باشد، پویایی‌های ناشی از ترکیب جمعیتی می‌تواند بر منطق انقراض که بر پایه داده‌های کلی بنا شده است، فائق آید.

دو اقتصاددان به نام‌های سباستین گالیانی از دانشگاه مریلند آمریکا و رائول سوسا از دانشگاه سن آندرس آرژانتین در مقاله‌ای که به تازگی (آگوست 2025) در انجمن ملی تحقیقات اقتصادی ایالات‌متحده منتشر شده است، پژوهشی را درباره تحولات جمعیتی بر مبنای انتقال فرهنگی (معرفی‌شده در مطالعه‌های بیسین و وردیر) و همچنین سنت تکامل فرهنگی انجام داده‌اند. مقاله به ادبیات این حوزه کمک می‌کند که چگونه پویایی‌های ناشی از ترکیب جمعیتی می‌تواند منطق انقراض را برهم بزند، حتی زمانی که نرخ باروری کل جامعه زیر سطح جایگزینی است.

این سازوکار در چهارچوب نظری که بیزین و وردیه در مقاله سال 2001 معرفی کردند، عملیاتی می‌شود. در واقع نویسندگان مقاله در این بخش مدل نظری (چهارچوب بیزین-وردیه) را معرفی می‌کنند. این مدل می‌گوید هویت یک کودک از دو مسیر، نخست، جامعه‌پذیری مستقیم در خانواده (آموزش‌ها و ارزش‌هایی که والدین به فرزندان منتقل می‌کنند) و دوم، جامعه‌پذیری غیرمستقیم در محیط اجتماعی (تاثیر همسالان، مدرسه، رسانه و جامعه) شکل می‌گیرد. همچنین خاصیتی با عنوان «جانشینی فرهنگی» مورد توجه قرار می‌گیرد که بیان می‌کند هرچه گروه در جامعه بزرگ شود، والدین در آن گروه تمایل کمتری به انتقال فعال هویت خودشان دارند. ولی اقلیت‌ها چون نگران از دست دادن هویتشان هستند، انرژی و سرمایه‌گذاری بیشتری برای انتقال ارزش‌ها و باورهای خودشان به نسل بعدی صرف می‌کنند. این باعث می‌شود تنوع پایدار در جامعه باقی بماند.

وقتی این موضوع با «باروری گروهی» ترکیب می‌شود، گروه‌های اقلیت یا مذهبی که هم باروری بالاتر دارند و هم انتقال هویت قوی‌تر، به مرور زمان سهم بیشتری در جمعیت پیدا می‌کنند. به همین خاطر حتی اگر نرخ زادوولد کل جامعه به زیر سطح جایگزینی جمعیت برود (یعنی نرخ تولد کافی برای حفظ جمعیت نداشته باشد)، باز هم این گروه‌های خاص رشد و کاهش جمعیت را کُند می‌کنند.

این مدل در دو سناریوی واقعی مورد آزمون قرار می‌گیرد. این اتفاق نخست در آمریکاست. در این‌باره دو دسته‌بندی جمعیت مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. وقتی تقسیم‌بندی بر اساس نژاد /قومیت باشد (سفید غیراسپانیایی‌تبار، سیاه غیراسپانیایی، اسپانیایی‌تبار، آسیایی غیراسپانیایی، سرخ‌پوست آمریکایی /بومی آلاسکا، و بومی هاوایی /جزایر اقیانوس آرام)، الگوهای باروری همه نزدیک به هم و پایین‌تر از سطح جایگزینی قرار می‌گیرند. بنابراین مدل، کاهش کلی جمعیت را پیش‌بینی می‌کند. اما وقتی همین جمعیت براساس دین تقسیم‌بندی می‌شود (پروتستان انجیلی، پروتستان جریان اصلی، کاتولیک، پروتستان سیاه، یهودی، مسلمان، مورمون (LDS)، سایر غیرمسیحیان، و افراد بدون وابستگی دینی)، پراکندگی بیشتری هم در باروری و هم در الگوهای جامعه‌پذیری مستقیم نمایان می‌شود. در این حالت، گروه‌هایی با باروری بالا و حفظ هویت قوی، سهم بیشتری از جمعیت به‌دست می‌آورند و ضریب جایگزینی جمعیت را بالاتر از یک می‌برند. در نتیجه تقسیم‌بندی براساس دین بهتر از تقسیم‌بندی براساس نژاد یا قومیت نشان می‌دهد کدام گروه‌ها جمعیت آینده را شکل می‌دهند.

دوم، مدل در سطح جهانی مورد آزمون قرار می‌گیرد و جمعیت میان هفت سنت دینی اصلی تقسیم‌بندی می‌شود (مسیحی، مسلمان، بی‌دین، هندو، بودایی، ادیان بومی /دیگر، یهودی). در این سطح، پراکندگی در هر دو بُعد باروری و انتقال هویت بیشتر است. سنت‌هایی که باروری بالا را با انتقال قوی ترکیب می‌کنند (به‌ویژه مسلمانان) به‌طور پیوسته گسترش و کل جمعیت افزایش می‌یابد. حتی با وجود اینکه باروری در اکثر کشورها به زیر سطح جایگزینی سقوط کرده است. نتیجه این بخش این است، گروه‌هایی که هم باروری بالا دارند و هم انتقال فرهنگی قوی (به‌طور برجسته مسلمانان)، در آینده سهم بیشتری از جمعیت جهان را به خودشان اختصاص می‌دهند. هدف مقاله پیش‌بینی مسیرهای جمعیتی نیست. مولفه‌ها عمداً ثابت در نظر گرفته شده‌اند و خط مبنا از عواملی همانند هم‌گروهی، مهاجرت، ساختار سنی و تغییرات مرگ‌ومیر صرف‌نظر می‌کند. ساده‌سازی‌ها سازوکار اصلی را آشکار می‌کند. به‌محض آنکه دست‌کم یک گروه بالاتر از سطح جایگزینی باقی بماند و هویت خودش را به‌طور موثر منتقل کند، فروپاشی جمعیتی مسیر غالب نیست. حتی زمانی که نرخ باروری کل (TFR) در سطح کلان پایین‌تر از جایگزینی است. آنچه تغییر می‌کند ترکیب جمعیت است. در گذر نسل‌ها، گروه‌هایی با باروری بالا که هویت را منتقل می‌کنند، سهم بیشتری در جمعیت می‌یابند و ضریب جایگزینی جمعیت به سمت سطح آنها افزایش می‌یابد. در بسط‌هایی هم که هم‌گروهی و مهاجرت اضافه می‌شود، پیام کیفی حتی تقویت می‌شود. هم‌گروهی انتقال درون‌گروهی را با کاهش تماس با گروه‌های دیگر تقویت می‌کند و مهاجرت ترکیب جمعیتی را متناسب با جریان ورودی جابه‌جا می‌کند. نتیجه اصلی پابرجاست: ترکیب جمعیت بر فروپاشی جمعیتی غلبه می‌کند. از برآورد الگو‌های نظری مقاله برای مقایسه شبیه‌سازی‌ها در میان دسته‌بندی‌ها و مقیاس‌های مختلف استفاده می‌شود. در سراسر تحلیل، مولفه‌ها به‌طور هدفمند در 10 نسل ثابت نگه داشته شده‌اند. هدف بررسی این است که انتخاب‌های باروری و انتقال فرهنگی چگونه با ترکیب جمعیت تعامل می‌کنند.

ایالات‌متحده

تجزیه‌وتحلیل‌های مقاله ابتدا با ایالات‌متحده شروع می‌شود که نشان داده شود انتخاب گروه‌بندی چگونه پیش‌بینی کلان را تغییر می‌دهد. نخستین گروه‌بندی مورد توجه، بر اساس نژاد /قومیت است. این گروه‌بندی پراکندگی اندکی در باروری و در برنامه‌های اجتماعی‌سازی مستقیم ایجاد می‌کند. بنابراین ترکیب جمعیت تنها اندکی تغییر می‌کند. در عامل جایگزینی جمعیت در تمام دوره زیر یک باقی می‌ماند. سفیدپوستان غیراسپانیایی‌تبار همچنان بزرگ‌ترین گروه از نظر سهم باقی می‌مانند، اسپانیایی‌تبارها کمی افزایش می‌یابند و سایر گروه‌ها با سرعت‌های متفاوت کاهش سهم را تجربه می‌کنند. مطابق الگو، شدت اجتماعی‌سازی مستقیم (درون خانواده) با افزایش مواجهه درون‌گروهی کاهش می‌یابد و این امر واگرایی را تضعیف می‌کند. در جمعیت ایالات‌متحده براساس دین، ناهمگنی بیشتر آشکار می‌شود. گروه‌ها در الگوهای باروری متفاوت‌اند. بنابراین واکنش درون‌زای اجتماعی‌سازی مستقیم به اندازه گروه اهمیت می‌یابد. در شبیه‌سازی، مورمون‌ها (LDS) و مسلمانان به‌سرعت رشد می‌کنند، پروتستان‌های انجیلی رشد کرده و سپس به سطحی ثابت می‌رسند، در حالی که بی‌دینان و پروتستان‌های اصلی کاهش می‌یابند. خلاصه اینکه دسته‌بندی که ویژگی‌های منسجم گروه‌ها را حفظ می‌کند، آگاهی‌بخش‌ترین است. دسته‌بندی‌های دیگر پویایی‌های ناشی از ترکیب جمعیت را کمرنگ می‌کند.

جهان

تجمیع کشورها در هفت گروه دینی اصلی همان سازوکار را در مقیاس بزرگ با ناهمگنی پررنگ‌تر بازتولید می‌کند. مسلمانان هم در تعداد و هم در سهم به‌طور قابل توجهی رشد می‌کنند؛ مسیحیان و هندوها از نظر تعداد افزایش می‌یابند اما سهم خودشان را از دست می‌دهند. بی‌دینان و چند سنت کم‌بارور دیگر، به‌ویژه از نظر سهم، کوچک می‌شوند. عامل جایگزینی جمعیت بالاتر از یک باقی می‌ماند و با گذشت زمان افزایش می‌یابد، که نشان‌دهنده جهانی است که از فروپاشی جمعیتی فاصله می‌گیرد و تغییر ترکیب را تجربه می‌کند، زیرا سهم دینداران افزایش می‌یابد.

نقش مهاجرت

دو متغیر «هموفیلی» و «مهاجرت» به مدل اصلی و پایه مقاله هم اضافه می‌شود؛ هموفیلی در محیط اجتماعی و مهاجرت خالص، در حالی که پارامترهای هزینه کالیبره‌شده ثابت هستند. افزودن هموفیلی افزایش مواجهه درون‌گروهی را بالا می‌برد و هزینه‌های اجتماعی‌سازی مستقیم را کم می‌کند. در مورد مهاجرت، جریان خالص بزرگسالان با بردار ترکیب ثابت اضافه می‌شود. در مقیاس جهانی، مهاجرت خالص طبق ساختار صفر است. در شبیه‌سازی‌های دینی ایالات‌متحده، این تغییر مهاجرتی سطح‌ها را اندکی جابه‌جا می‌کند، اما رتبه‌بندی گروه‌ها یا نتیجه اصلی مبنی بر اینکه ترکیب جمعیت عامل کلان را به سمت بالا می‌برد، تغییر نمی‌دهد. در هر دو حالت، فعال کردن هموفیلی و مهاجرت عمدتاً سرعت بازتخصیص و سطح رشد کل را تغییر می‌دهد. در نتیجه سازوکار و کیفیت ثابت باقی می‌ماند.

مورد ایران

این بخش ایران خارج از مقاله اصلی و مترجم آن را تهیه و تدوین کرده است. یافته‌های مقاله به‌طور خلاصه برای جمعیت ایران مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. طبق آمارها، نرخ باروری کل در ایران در سال 2023 به 7 /1 درصد کاهش یافت که کمتر از سطح جایگزینی 1 /2 درصد است. روند کاهشی نشان‌دهنده روند نزولی باروری در ایران است که همانند روندهای مشابه در کشورهای اروپایی است. از طرفی بیش از 99 درصد جمعیت ایران مسلمان‌اند که 90 تا 95 درصد آنها شیعه و 5 تا 10 درصد سنی هستند. یکپارچگی دینی می‌تواند به تقویت اجتماعی‌سازی درون‌گروهی و انتقال هویت فرهنگی کمک کند. در این‌باره یافته‌های مقاله نشان می‌دهد حتی در شرایط باروری زیر سطح جایگزینی، ترکیب جمعیت می‌تواند با تاثیرهای اجتماعی‌سازی و انتقال هویت فرهنگی به سمت رشد و تنوع پیش رود. در ایران نیز با وجود کاهش نرخ باروری، یکپارچگی دینی و اجتماعی‌سازی درون‌گروهی می‌تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی از یک‌سو و پیشبرد رشد جمعیت با وجود پایین بودن نرخ زادوولد کل از سوی دیگر کمک کند.

کلام پایانی

باروری زیر سطح جایگزینی به‌طور کلان لزوماً به معنای فروپاشی جمعیت نیست. در چهارچوب مدل مقاله بیزین-وردیه با باروری درون‌زا و اجتماعی‌سازی مستقیم، اندازه گروه‌ها و تولیدمثل هم‌تکاملی دارند؛ هر زمان که دست‌کم زادوولد یک گروه بالای سطح جایگزینی باقی بماند و هویت را به‌طور موثر منتقل کند، سهمش افزایش یافته و عامل جایگزینی جمعیت را بالا می‌برد.

در ایالات‌متحده، انتخاب دسته‌بندی تعیین‌کننده است. گروه‌بندی بر اساس نژاد /قومیت (جایی که عوامل تولیدمثل به‌طور کلی حول یک معیار مشترک متمرکزند) به کاهش جمعیت کل منجر می‌شود. گروه‌بندی بر اساس دین (که باروری و حفظ هویت در آن متفاوت است) سهم را به سمت گروه‌هایی که باروری و حفظ ارزش‌های فرهنگی بالاتری دارند، بازتخصیص می‌دهد و مسیر رشد جمعیت را رقم می‌زند. در مقیاس جهانی، پراکندگی باز هم بیشتر است. گروه‌های جمعیتی با باروری بالا و انتقال هویت قوی گسترش می‌یابند (همانند مسلمانان). در حالی که گروه‌های کم‌بارور (همانند بی‌دینان) سهم خودشان را از دست می‌دهند، بنابراین در آینده ترکیب جهانی دینی می‌شود. هرچند هدف پیش‌بینی نتایج برای گروه‌های خاص نیست، شبیه‌سازی‌های ما نشان می‌دهد نه‌تنها ترکیب جهانی مذهبی می‌شود، بلکه در افق مورد بررسی، مسلمانان از نظر سهم بزرگ‌ترین سنت می‌شوند. ویژگی‌های دیگری که به مدل مقاله اضافه می‌شود نیز این سازوکار را تقویت می‌کند. اجازه دادن به هموفیلی (مواجهه درون‌گروهی در محیط اجتماعی) عامل جایگزینی جمعیت را بالا می‌برد و بازتخصیص را تسریع می‌کند. همچنین مهاجرت باعث جابه‌جایی سطح‌ها و سهم‌ها می‌شود اما پویایی‌های کیفی را تغییر نمی‌دهد. در نهایت می‌توان گفت در همه زمینه‌ها، درس آموزنده‌ای وجود دارد: انتخاب دسته‌بندی در بررسی تحول‌های جمعیتی در اولویت نخست قرار دارد. 

دراین پرونده بخوانید ...