شناسه خبر : 50255 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

هزینه زمان

افراد دارای معلولیت چه الگوی زمانی دارند؟

 

حامد وحیدی  / نویسنده نشریه 

72تصور کنید فردی که سال‌ها عادت داشته هر روز صبح بعد از بیدار شدن به پیاده‌روی در پارک برود، سپس به خرید روزانه برود، با دوستانش در کافه‌ای ملاقات و بعدازظهر را صرف باغبانی در حیاط خانه‌اش کند؛ حالا همان فرد به دلیل مشکل جسمی یا محدودیت حرکتی، دیگر نمی‌تواند به راحتی راه برود. حتی کارهای ساده همانند بالا رفتن از پله‌ها یا رفتن به مغازه نزدیک خانه، برایش سخت و زمان‌بر می‌شود. طبیعی است که او مجبور می‌شود بسیاری از فعالیت‌های روزمره‌اش را حذف یا به تعداد محدودی بسنده کند. این تغییرات کوچک در ظاهر، در طول زمان تاثیری بزرگ بر کیفیت زندگی فرد می‌گذارد. مقاله «هزینه زمانی معلولیت» (The Time Cost of a Disability) که در سال 2025 منتشر شد، به همین موضوع می‌پردازد: اینکه داشتن ناتوانی جسمی چگونه الگوی استفاده از زمان و فعالیت‌های روزمره سالمندان را تغییر می‌دهد؟

می‌دانیم که ناتوانی جسمی بر جنبه‌های مختلف زندگی اثر می‌گذارد. به‌طور مثال باعث می‌شود فرد نتواند همانند گذشته کار کند، درآمدش کاهش یابد و حتی در روابط اجتماعی و خانوادگی‌اش تغییراتی ایجاد شود. به‌طور مثال، تصور کنید دو فرد همسن را که هر دو بازنشسته‌اند مقایسه کنیم: یکی سالم است و دیگری با مشکل حرکتی دست‌وپنجه نرم می‌کند. فرد سالم می‌تواند روزش را با ورزش سبک شروع کند، به باشگاه سالمندان برود، کتاب بخواند، با دوستانش تماس بگیرد و حتی در کلاس هنری شرکت کند. اما فردی که مشکل حرکتی دارد، تمام انرژی و وقتش صرف انجام کارهای ساده مثل رفتن به دکتر یا انجام یک خرید ضروری می‌شود. نتیجه این می‌شود که او در طول روز تنوع کمتری از فعالیت‌ها را تجربه می‌کند و همین کاهش تنوع باعث می‌شود احساس کسالت، محدودیت و کاهش کیفیت زندگی بیشتری داشته باشد. این مقاله دقیقاً به دنبال بررسی همین تفاوت‌هاست. پژوهشگران می‌خواهند بدانند: آیا سالمندان دارای ناتوانی جسمی فعالیت‌های کمتری در طول روز انجام می‌دهند؟ اگر بله، این کاهش فعالیت چقدر است و چه پیامدهایی دارد؟ برای پاسخ به این سوال، آنها از داده‌های بزرگ و دقیق استفاده کرده‌اند. مثلاً در آمریکا، از افراد بالای ۷۰ سال خواسته شد فعالیت‌های روزانه‌شان را در دفترچه ثبت کنند. در لهستان، علاوه بر این دفترچه‌ها، بررسی پزشکی رسمی هم انجام شد که مشخص شود چه کسانی دارای ناتوانی تاییدشده هستند.

یافته‌های اولیه این مقاله جالب توجه‌اند: سالمندان دارای ناتوانی، به‌طور میانگین ۱۰ درصد فعالیت‌های روزانه کمتری انجام می‌دهند و زمان بیشتری را صرف همان فعالیت‌های محدودشان می‌کنند. به‌طور مثال، به جای آنکه در یک روز به خرید، دیدار دوستان و تماشای فیلم بپردازند، ممکن است فقط یک کار مثل رفتن به داروخانه انجام دهند و بقیه روز را در خانه بمانند. این کاهش تنوع فعالیت‌ها نه‌تنها خستگی ذهنی ایجاد می‌کند، بلکه حس وابستگی و محدودیت را در فرد تقویت می‌کند. برای روشن شدن موضوع، تصور کنید سالمندی که پیشتر روزهایش پر از کارهای کوچک و لذت‌بخش بود، حالا مجبور است بیشتر وقتش را در خانه بگذراند و همان فعالیت‌ها را بارها تکرار کند. به مرور زمان، این وضع می‌تواند باعث احساس انزوا و افسردگی شود. بنابراین، ناتوانی فقط مشکل جسمی نیست؛ بلکه بر سبک زندگی و رفاه روانی فرد هم تاثیر عمیق دارد.

اهمیت این مقاله در این است که به ما یادآوری می‌کند رفاه سالمندان فقط به درآمد و امکانات مالی وابسته نیست. زمان و نحوه استفاده از آن نیز بخش مهمی از کیفیت زندگی است. اگر ناتوانی باعث می‌شود افراد نتوانند فعالیت‌های متنوعی داشته باشند، سیاست‌گذاران باید به فکر راه‌هایی باشند که این محدودیت را کاهش دهند. به بیان ساده، این پژوهش به ما می‌گوید برای درک واقعی تاثیر ناتوانی بر زندگی افراد، نباید فقط به درآمد یا وضع سلامت آنها نگاه کنیم، بلکه باید ببینیم این ناتوانی چگونه ریتم روزانه و تجربه‌های کوچک و مهم زندگی‌شان را تغییر می‌دهد.

مقاله چه می‌گوید؟

این مقاله به بررسی تاثیر ناتوانی جسمی بر الگوهای استفاده از زمان می‌پردازد و تلاش می‌کند ابعاد نادیده از پیامدهای ناتوانی را آشکار کند. پژوهش‌های گسترده نشان داده‌اند ناتوانی جسمی زندگی فرد را به‌طور قابل‌توجه محدود می‌کند و آثار منفی دارد. برای مثال، ناتوانی جسمی باعث کاهش اشتغال، کاهش ساعات کاری و کاهش مشارکت در بازار کار می‌شود. این وضع باعث کاهش درآمد و کاهش مصرف می‌شود. علاوه بر این، شواهد حاکی از آن است که ناتوانی جسمی می‌تواند رضایت از زندگی و شادی فرد را به شکل چشمگیر کاهش دهد. این اثر هم ناشی از پیامدهای بازار کار و هم تحت تاثیر مستقیم خود ناتوانی است. ناتوانی جسمی می‌تواند بازار ازدواج را تحت تاثیر قرار دهد و پیامدهایی طولانی‌مدت داشته باشد. سیاست‌های حمایتی همانند ارائه کمک‌های مالی به افراد دارای ناتوانی یا الزام کارفرمایان به بهبود شرایط کاری، می‌تواند بر این پیامدها اثرگذار باشد.

با وجود این حجم از پژوهش‌ها درباره اثرات اقتصادی و اجتماعی ناتوانی، شگفت‌انگیز است که پژوهش‌های اندکی به بررسی نحوه استفاده از زمان توسط افراد دارای ناتوانی و تغییرات ناشی از آن پرداخته‌اند. این خلأ پژوهشی اهمیت دارد، زیرا درآمد و زمان هر دو نقش حیاتی در تعیین رفاه فرد دارند. تنها تعداد محدودی مطالعه به این حوزه پرداخته‌اند. کمبود پژوهش نگران‌کننده است، زیرا در سنین کاری، افراد کمتر از یک‌چهارم زمان خودشان را صرف کارهای پرداختی می‌کنند، بنابراین نحوه استفاده از زمان نقش مهمی در رفاه دارد. این موضوع برای افراد سالمند اهمیت بیشتری دارد، زیرا احتمال ابتلا به ناتوانی جسمی در این گروه سنی بالاتر و کمتر از دیگر گروه‌ها در بازار کار فعال است. شناخت بهتر این موضوع می‌تواند برای طراحی سیاست‌هایی که زندگی روزمره افراد دارای ناتوانی را تسهیل می‌کند، مفید باشد. استفاده از زمان به‌عنوان بُعد جایگزین برای رفاه فردی مطرح می‌شود. اگر ناتوانی باعث تغییرات اساسی در نحوه صرف زمان شود، درک ما از اثرات آن بر رفاه باید وسیع شود.

نویسندگان به مسئله تولید خانگی نیز اشاره می‌کنند. افراد با ترکیب زمان و کالاها و خدمات خریداری‌شده نیازهای زندگی خودشان را برطرف می‌کنند، اما ناتوانی جسمی می‌تواند این فرآیند را دشوار کرده و رفاه را کاهش دهد. یکی از چالش‌های مهم در این حوزه، تعریف و اندازه‌گیری ناتوانی است. خوداظهاری افراد می‌تواند به دلیل کم‌برآوردی یا بیش‌برآوردی شدت ناتوانی، خطا داشته باشد و باعث برآوردهای نادرست شود. برای رفع این مشکل و همچنین تعمیم‌پذیر کردن نتایج، این پژوهش به بررسی داده‌های هفت کشور «ایالات‌متحده»، «لهستان»، «کانادا»، «فرانسه»، «ایتالیا»، «اسپانیا» و «بریتانیا» می‌پردازد. در لهستان، برخلاف سایر کشورها، وضع ناتوانی به صورت رسمی و پزشکی تایید می‌شود، در حالی که در کشورهای دیگر این رویه خوداظهاری است. تمرکز اصلی مقاله بر این است که چگونه ناتوانی جسمی الگوی زمانی افراد را تغییر می‌دهد. این پژوهش نه‌تنها به فعالیت‌هایی که افراد انتخاب می‌کنند می‌پردازد، بلکه بیشتر بر الگوهای فعالیت‌ها و نحوه تنوع آنها تمرکز دارد. 

یافته‌های پژوهش

این پژوهش به بررسی این موضوع می‌پردازد که ناتوانی جسمی چگونه بر نحوه استفاده از زمان در سالمندان غیرشاغل تاثیر می‌گذارد. ابتدا برای اطمینان از اینکه نتایج تحت تاثیر تفاوت‌های فردی قرار نگیرند، متغیرهایی همانند «سن»، «جنسیت»، «تحصیلات»، «نژاد و قوم»، «وضع تاهل»، «محل سکونت» و «حتی روز هفته» (تعطیل یا کاری) در تحلیل‌ها کنترل شد. نتایج نشان داد سالمندانی که دچار ناتوانی حرکتی هستند، در مقایسه با کسانی که ناتوانی ندارند، زمان بیشتری را صرف انجام فعالیت‌های محدود می‌کنند و به‌طور میانگین حدود ۱۰ درصد فعالیت‌های کمتری انجام می‌دهند. این افراد نه‌تنها کمتر فعالیت می‌کنند، بلکه مدت بیشتری را به فعالیت‌های محدود اختصاص می‌دهند. در مقابل، سالمندانی که ناتوانی غیرحرکتی دارند، از نظر تعداد فعالیت و نحوه استفاده از زمان تفاوت چندانی با سالمندان بدون ناتوانی ندارند.

وقتی الگوها دقیق بررسی شد (با تحلیل ۷۴ نوع فعالیت روزانه)، مشخص شد سالمندان دارای ناتوانی حرکتی در ۲۰ فعالیت زمان بیشتری صرف می‌کنند و تنها در ۱۶ فعالیت احتمال مشارکت بالاتری دارند. نکته جالب این بود که اگر در فعالیتی شرکت کنند، زمان بیشتری نسبت به افراد بدون ناتوانی برای آن صرف می‌کنند (در ۴۴ فعالیت این موضوع دیده شد). این نشان می‌دهد مشکل اصلی این گروه، کاهش تنوع فعالیت‌های روزانه و صرف زمان بیشتر برای تعداد محدودی از کارهاست.

برای بررسی اینکه این نتایج ناشی از خطای اندازه‌گیری یا تغییرات موقت نباشد، پژوهشگران داده‌های دو زمان متفاوت از همان افراد را بررسی کردند. نتیجه این بود که ۵۸ درصد افرادی که در ابتدا ناتوانی حرکتی گزارش کرده بودند، یک سال بعد نیز همین وضع را تایید کردند. این موضوع هم نشان‌دهنده پایداری نسبی ناتوانی و هم ناشی از خطا در گزارش اولیه است. وقتی اطلاعات هر دو دوره با هم ترکیب شد، تاثیر ناتوانی بر کاهش تنوع فعالیت‌ها بیشتر شد (کاهش 07 /1 فعالیت در مقابل 81 /0 فعالیت). این موضوع بدان معناست که گزارش کوتاه‌مدت می‌تواند اثر واقعی را کمتر از میزان واقعی نشان دهد. با اضافه کردن متغیر سلامت خودارزیابی‌شده، مشخص شد سلامت ضعیف هم باعث کاهش تنوع فعالیت و افزایش زمان صرف‌شده برای هر فعالیت می‌شود. حتی پس از در نظر گرفتن وضع سلامت، تاثیر ناتوانی حرکتی همچنان قوی باقی ماند و فقط تعداد اندکی کاهش یافت (حداکثر یک‌سوم).

نویسندگان با استفاده از داده‌های پیمایش در لهستان (PolTUS) و داده‌های پنج کشور دیگر (کانادا، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا) نتایج حاصل از تحلیل‌های پیشین در آمریکا را بررسی و تایید کردند، یافته‌ها محدود به یک کشور یا شیوه خاص سنجش ناتوانی نیست. نتایج اولیه در لهستان نشان داد سالمندان دارای ناتوانی رسمی در مقایسه با سالمندان بدون ناتوانی، به‌طور میانگین در دو روز 5 /0 فعالیت کمتر انجام می‌دهند و در فعالیت‌هایی که انجام می‌دهند، حدود ۱۰ دقیقه بیشتر وقت صرف می‌کنند. پس از کنترل مجموعه‌ای گسترده از متغیرهای جمعیت‌شناختی، این اثر به 3 /0 فعالیت کمتر کاهش یافت، اما همچنان پایدار و معنادار باقی ماند. به‌علاوه، درحالی‌که کل زمان صرف‌شده برای فعالیت‌ها بین دو گروه مشابه بود، به دلیل کاهش تعداد فعالیت‌ها در گروه دارای ناتوانی، مدت زمان صرف‌شده برای هر فعالیت ۷ تا ۹ دقیقه بیشتر بود. این یافته مشابه نتایج آمریکاست و تایید می‌کند ناتوانی بیشتر از آنکه بر میزان کلی زمان اثر بگذارد، بر کاهش تنوع فعالیت‌ها و افزایش زمان صرف‌شده برای هر فعالیت تاثیر می‌گذارد. همچنین نقش وضع تاهل و اثرات متقابل ناتوانی هر یک از زوج‌ها در الگوی زمانی دیگر بررسی شد. داده‌های PolTUS امکان تحلیل همزمان ناتوانی و استفاده از زمان هر دو شریک زندگی را فراهم کرد. بررسی داده‌های ۱۴۱۰ زوج غیرشاغل (۶۰ سال به بالا) و روش رگرسیون‌های به‌ظاهر نامرتبط (SUR)، نشان داد، مردان در صورت ابتلای خودشان یا همسرشان به ناتوانی، حدود 2 /0 فعالیت کمتر انجام می‌دهند. زنان عمدتاً تحت تاثیر ناتوانی خودشان قرار می‌گیرند (کاهش 3 /0 فعالیت)، اما در صورت سالم بودن و داشتن همسر ناتوان، حتی تعداد فعالیت‌های خودشان را افزایش می‌دهند. این اثر مثبت هرچند کوچک، نشان‌دهنده آن است که زنان در چنین شرایطی احتمالاً مسئولیت‌های بیشتری بر عهده می‌گیرند. زمانی که هر دو شریک زندگی ناتوان باشند، تعداد فعالیت‌ها در هر دو جنس حدود 2 /0 کاهش می‌یابد.

نتایج داده‌ها نشان می‌دهد تاثیر ناتوانی همسر بر استفاده از زمان متفاوت است و به جنسیت بستگی دارد. برای مردان، ناتوانی خودشان یا همسرشان به‌طور مشابه باعث کاهش فعالیت‌ها می‌شود. درحالی‌که برای زنان، پاسخ اصلی ناشی از ناتوانی خودشان است و در صورت ناتوانی همسر، ممکن است حتی فعالیت‌های بیشتری انجام دهند. برای بررسی اینکه «آیا این الگوها در کشورهای دیگر نیز تکرار می‌شود؟» داده‌های مطالعه چندملیتی استفاده از زمان (MTUS) در پنج کشور «کانادا»، «بریتانیا»، «فرانسه»، «ایتالیا» و «اسپانیا» مورد استفاده قرار گرفت. این داده‌ها شامل افراد بالای ۶۵ سال غیرشاغل بود و با وجود تعریف متفاوت ناتوانی (ترکیبی از مشکل سلامت و ناتوانی)، الگوهای مشابهی دیده شد. نرخ‌های گزارش‌شده ناتوانی در این کشورها متفاوت بود (مثلاً بسیار بالا در فرانسه به دلیل تعریف گسترده)، اما در همه کشورها با افزایش سن بیشتر و در زنان بالاتر بود.

نتایج نشان داد که در این کشورها نیز، افراد دارای ناتوانی یا مشکلات سلامتی تعداد فعالیت‌های کمتری انجام می‌دهند. میزان این کاهش از تقریباً صفر در بریتانیا تا حدود ۱۵ درصد در ایتالیا و اسپانیا متغیر بود. حتی با وجود تعریف کلی فعالیت‌ها (۵۷ فعالیت در مقایسه با ۷۴ فعالیت در داده‌های آمریکا و لهستان)، الگوی کلی کاهش تنوع فعالیت در حضور ناتوانی تایید شد. همچنین، همانند داده‌های لهستان، مردان سالمند به‌طور کلی فعالیت‌های کمتری نسبت به زنان انجام می‌دهند، چه دارای ناتوانی باشند، چه نباشند.

بررسی اثرات متقابل ناتوانی زوجین در این کشورها نیز الگوهای جالبی را نشان داد: در کشورهای انگلیسی‌زبان (کانادا و بریتانیا)، ناتوانی مرد باعث افزایش تنوع فعالیت‌های همسر می‌شود (مشابه الگوی لهستان). در کشورهای مدیترانه‌ای (فرانسه، ایتالیا، اسپانیا)، عکس این حالت مشاهده شد؛ یعنی ناتوانی مرد اثر منفی‌تری بر فعالیت‌های همسر دارد. اثر ناتوانی هر دو شریک نیز در برخی کشورها ترکیبی (افزایشی) و در برخی دیگر جبرانی (کاهشی) بود. 

کلام پایانی

نتایج داده‌های لهستان و پنج کشور دیگر نشان می‌دهد یافته‌های اولیه نه‌تنها به آمریکا محدود نیست، بلکه در کشورهای مختلف با فرهنگ‌ها، سیاست‌ها و تعاریف متفاوت ناتوانی نیز تکرار می‌شود. در تمام این کشورها، سالمندان دارای ناتوانی یا مشکلات سلامت فعالیت‌های روزانه کمتری انجام می‌دهند و در فعالیت‌های خودشان تنوع کمتری دارند، حتی زمانی که کل زمان صرف‌شده مشابه سالمندان بدون ناتوانی باشد. همچنین، تعاملات درون‌خانواده و اثرات جنسیتی نشان می‌دهد نقش همسر و تقسیم وظایف نیز می‌تواند این الگو را پیچیده‌تر کند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها