شناسه خبر : 50228 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

منفعت رفقای شرقی

چرا روابط اقتصادی ایران با روسیه و چین بهبود پیدا نمی‌کند؟

 

محمدحسین باقی / نویسنده نشریه 

ایران، چین و روسیه را شرکای استراتژیک خود می‌داند، اما سطح و کیفیت روابط تجاری با این دو کشور تفاوت‌های قابل‌توجهی دارد. اگرچه ایران با هر دو کشور معاهدات جامع راهبردی امضا کرده اما بااین‌حال، هر دو کشور به چهارچوب تحریم‌های تعیین‌شده توسط آمریکا پایبند هستند. چرا روابط اقتصادی ایران با دو کشور چین و روسیه با وجود روابط استراتژیک، افزایش قابل‌توجهی پیدا نکرده است؟ شاید بد نباشد اولین پاسخ را به‌صورت مختصر بدهیم و تشریح آن را در بندهای زیر پی بگیریم. «اوبر ودرین»، وزیر خارجه سوسیالیست فرانسه در اوایل سال ۲۰۰۰، می‌گفت کشورهایی مانند روسیه، بریتانیا، آلمان، فرانسه، چین، هند و... «ابرقدرت» هستند اما ایالات‌متحده «اَبَرترین قدرت» است. برخی کشورها با گشتن در مدار «اَبَرترین قدرت» منافع خود را پیش می‌برند. ایران بازیگری تنها در منطقه‌ای است که هدایت و کنشگری بازیگرانش از سوی قدرت‌های فرامنطقه‌ای کنترل می‌شود. بازیگریِ تنها در منطقه‌ای که نگرش هابزی در آن غالب است راه به‌جایی نمی‌برد. متحدان ایران هم هرگز حاضر نیستند به خاطر منافع خود و حجم تجارت خارجی‌شان با «ابرترین قدرت» با او درافتند. بنابراین، روابطشان با ایران همواره از رابطه «کج دار و مریز» خارج نمی‌شود. ازآنجاکه ریسک تعامل اقتصادی با ایران بالاست، آن به‌اصطلاح متحدان هم حاضر نیستند به تعامل اقتصادی کلان با ایران بپردازند و از موضع برابر با ایران وارد تعامل شوند. آنها ترجیح می‌دهند در این منطقه پرآشوب، تعامل با کشورهایی را برگزینند که ریسک سیاسی-اقتصادی کمتری دارند. به این وسیله می‌توانند امیال و اهداف خود را هم پیش ببرند. نکته مهم این است که جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران تبدیل به نقطه عطفی شد که روابط ایران با این دو کشور در پرتو آن تحلیل می‌شود.

یکم) ریشه‌های تاریخی روابط ایران با روسیه و چین

ایران مدت‌هاست مفهوم «نه شرقی، نه غربی» را به‌عنوان یک اصل سیاست خارجی پذیرفته است. بااین‌حال، این کشور پس از خروج ایالات‌متحده از برجام، «نگاه به شرق» را ترجیح داد. بسیاری از شرکت‌های اروپایی در مواجهه با تحریم‌های ثانویه ایالات‌متحده از معاملات با ایران خارج شدند. بنابراین، علاقه ایران به روابط تجاری نزدیک‌تر با چین افزایش یافت. روابط ایران با چین در مارس ۲۰۲۱، زمانی که دو کشور یک توافق بلندمدت امضا کردند، در کانون توجه قرار گرفت. روابط ایران با روسیه نیز زمانی که روسیه در فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد، زیر ذره‌بین قرار گرفت. مهارت ایران در دور زدن تحریم‌ها و تولید بومی تسلیحات، آن را به شریکی جذاب برای روسیه تبدیل کرده است. در واقع، روسیه تکنیک‌های دور زدن تحریم‌های ایران را از نزدیک مطالعه می‌کند و شروع به اجرای آنها کرده است.

الف) مروری مختصر بر روابط ایران با چین

روابط چین و ایران به قرن‌ها پیش برمی‌گردد و از مبادلات تجاری و فرهنگی، علمی و دیپلماتیک در سطح بالا بهره‌مند است. در دوران مدرن، ایران رسماً در سال ۱۹۷۰ روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری خلق چین برقرار کرد. از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، چین یکی از کشورهایی بود که مایل به فروش برخی تسلیحات متعارف نظامی به ایران بوده است. با وجود این، در دهه‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، چین به نفع تحریم‌های سخت‌گیرانه سازمان ملل متحد علیه برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران رای داد. چین در طول مذاکرات برجام، ایران را به مصالحه با ایالات‌متحده و سایر قدرت‌های غربی ترغیب کرد.

این دو امپراتوری باستانی از طریق «جاده ابریشم» تجارت می‌کردند. در دوران مدرن، چین به یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری و سرمایه‌گذاران ایران تبدیل شده است، که بخشی از آن به دلیل موقعیت جغرافیایی ایران بین چین و خاورمیانه، آفریقا و اروپای غربی است. همچنین این کشور در تنگه استراتژیک هرمز قرار دارد که یک‌پنجم کل مصرف نفت جهان از آن عبور می‌کند. انزوای اقتصادی ایران و تلاش‌های پکن برای ایجاد تعادل در روابط خود با سایر کشورهای خاورمیانه، به‌وضوح به چین در روابطش با ایران دست بالا را داده است.

چین تاکنون ثابت کرده است که تمایلی به استفاده از اهرم اقتصادی خود در برابر ایران ندارد. درحالی‌که پکن و تهران سابقه طولانی در همکاری نظامی دارند، اما پکن همچنین روابطی با سایر کشورهای خاورمیانه برقرار کرده است. پکن در ژانویه ۲۰۱۶ «سند سیاست عربی» خود را منتشر کرد و در آن تمایل خود را برای ایجاد روابط نظامی نزدیک‌تر با کشورهای عربی ابراز کرد. در راستای این منافع، چین پهپادهای CH-4 را به عربستان و امارات صادر کرد. در مارس ۲۰۲۲، شرکت‌های چینی و سعودی از برنامه‌های خود برای طراحی و ساخت پهپاد در عربستان سعودی خبر دادند. بنابراین، چین باید بررسی کند که چگونه می‌تواند در همکاری با ایران توازن به وجود آورد، به‌طوری‌ که باعث وارد آمدن ضربه به همکاری با سایر شرکای خاورمیانه (که برخی از رقبای ایران هستند) نشود. چین در تلاش است تا نفوذ و اعتبار ایالات‌متحده در منطقه را هم تضعیف کند. چین نمی‌خواهد معماری امنیتی ایالات‌متحده را برهم زند، اما قصد دارد نفوذ خود را در منطقه به قیمت تضعیف ایالات‌متحده افزایش دهد. چینی‌ها در بهبود رابطه بین ایران و عربستان و پرونده هسته‌ای ایران هم نقش‌آفرین بوده‌اند.

ب) مروری مختصر بر روابط ایران و روسیه

ایران و روسیه از نظر تاریخی به یکدیگر بی‌اعتماد بوده‌اند. از معاهدات ۱۸۱۳ گلستان و ۱۸۲۸ ترکمانچای تا همکاری ایران با تلاش‌های ایالات‌متحده برای محدود کردن نفوذ شوروی در خاورمیانه جلوه‌ای از این رقابت‌ها بود. از سوی دیگر، ایران از افغان‌هایی که در برابر تهاجم شوروی به افغانستان می‌جنگیدند، حمایت کرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، روابط روسیه و ایران بهبود یافت. دو کشور در زمینه هسته‌ای تعاملاتی با یکدیگر برقرار کردند. با اینکه، دو طرف تعاملاتی را در طیف گسترده‌ای از حوزه‌ها آغاز کردند، اما همچنان رگه‌هایی از بی‌اعتمادی میان طرفین وجود دارد. روسیه می‌خواهد در خاورمیانه نقش یک قدرت تاثیرگذار را ایفا کند. برای این منظور، به دنبال روابط خوب با سایر قدرت‌های منطقه است.

دوم) نامتحدان

جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران، محدودیت‌های روابط تهران با روسیه و چین را برجسته کرد. از یک‌سو، آنها از نظر دیپلماتیک و (تا حد محدودی) نظامی از یکدیگر حمایت می‌کنند و ایران با هر دو کشور قراردادهای همکاری استراتژیک امضا کرده است. بااین‌حال، نه روسیه و نه چین آشکارا از طرف تهران در جنگ ۱۲روزه مداخله نکردند و عمدتاً به محکوم کردن حملات اسرائیل و ایالات‌متحده بسنده کردند و درعین‌حال از دفاع ایران از خود حمایت کردند. «آنا بورشچفسکایا» و «گرنت راملی»، پژوهشگران ارشد در موسسه واشنگتن، در تحلیلی در این رابطه نوشتند، توافق‌های فعلی میان ایران و این دو قدرت، بی‌تردید بیشتر از تهران به نفع آنهاست. روسیه در ازای وعده‌های مبهم حمایت نظامی، به فناوری نظامی پهپادی ایران دسترسی پیدا کرد، درحالی‌که چین نفت ارزان ایران را دریافت می‌کند.

این تحلیلگران پرسش خود را این‌گونه مطرح می‌کنند: روسیه چه‌کاری می‌تواند برای ایران انجام دهد؟ سپس در پاسخ می‌نویسند: اولویت‌های اصلی مسکو در سراسر منطقه همچنان مانند قبل از درگیری است: قرار گرفتن در جایگاه میانجی -نقشی که کرملین همواره مشتاق آن است- و همزمان توانمندسازی نیروهای ضدآمریکایی. مسکو در این بازی دوگانه دنبال چیست؟ ابتدا می‌خواهد به‌عنوان یک قدرت بزرگ به نظر برسد و دیگر اینکه، از این موقعیت برای ایجاد اهرم فشار برای خود، از جمله برای امتیازهای احتمالی در اوکراین و سایر عرصه‌ها، استفاده کند. همچنین می‌خواهد روابط خوب خود را با همه بازیگران منطقه حفظ کند و بنابراین -حداقل روی کاغذ- در حمایت از ایران زیاده‌روی نخواهد کرد. با ‌وجود این، اگر مسکو در مذاکرات دیپلماتیک در مورد ایران شرکت می‌کرد، اساساً به‌عنوان وکیل تهران عمل می‌کرد.

ایران، به‌نوبه خود، به دنبال حمایت دیپلماتیک از هر دو قدرت است. مسکو همچنین می‌تواند فراتر از حمایت دیپلماتیک، انواع دیگری از کمک‌ها را به برنامه هسته‌ای ایران ارائه دهد و درعین‌حال ادعا کند که یک داور بی‌طرف است. این کشور در حال حاضر سوخت نیروگاه هسته‌ای بوشهر را تامین می‌کند و می‌تواند سوخت بیشتری نیز ارائه دهد. همچنین می‌تواند فناوری و تخصص هسته‌ای بیشتری را ارسال کند. کرملین همیشه گفته است که نگرانی‌های غرب در مورد برنامه هسته‌ای ایران اغراق‌آمیز است. مسکو بیش از هسته‌ای شدن تهران، نگران نزدیکی این کشور به غرب است. علاوه بر این، این دو شریک پس از جنگ ۱۲روزه، رزمایش‌های دریایی مشترکی برگزار کردند که نشان می‌دهد طرفین (با وجود برخی نگرانی‌ها و نارضایتی‌ها) همچنان به یکدیگر متعهد هستند.

اما چین چه حمایتی می‌تواند ارائه دهد؟ پکن در سال‌های اخیر تلاش کرده روابط خود را با ایران به‌دقت تنظیم کند تا روابط رو‌به رشدش با سایر کشورهای منطقه، به‌ویژه کشورهای عربی خلیج‌ فارس، مختل نشود. بخش عمده‌ای از توافق‌نامه ۲۵ساله ۴۰۰ میلیارددلاری که چین در سال ۲۰۲۱ با ایران امضا کرد، هنوز به ثمر نرسیده است، تا حدودی به این دلیل که پکن تمرکز اقتصادی خود را به کشورهای حاشیه خلیج‌ فارس تغییر داده است. توافق‌نامه ۲۰۲۳ بین عربستان سعودی و ایران که با میانجیگری چین منعقد شد، کاملاً با آرمان‌های بزرگ‌تر پکن برای دیده شدن به‌عنوان یک داور بی‌طرف در اختلافات جهانی و ترویج رویکردی متفاوت در خاورمیانه مطابقت دارد.

بااین‌حال، به‌رغم تغییر تمرکز، رابطه با ایران به نفع چین بوده است. پس‌ازآنکه ایالات‌متحده در سال ۲۰۱۹ یک پالایشگاه نفت دولتی چین را تحریم کرد، پکن تلاش کرد با خرید نفت ایران از طریق شبکه‌ای پیچیده از این محدودیت‌ها فرار کند. نتیجه نهایی، دسترسی مداوم چین به نفت ایران با قیمت پایین‌تر از بازار است که به‌طور نامتناسبی به نفع پکن است: تقریباً ۹۰ درصد از صادرات نفت ایران به چین می‌رود، درحالی‌که نفت ایران حدود ۱۱ درصد از کل واردات چین را تشکیل می‌دهد. همچنین، طبق گزارش‌ها، پکن به ایران با ارز چین پول نفت را پرداخت می‌کند یا برای خرید تجهیزات چینی از سوی ایران به این کشور اعتبار می‌دهد که این نیز به نفع پکن است. در عوض، ایران یک بازار صادراتی قابل ‌اعتماد برای نفت خود و همچنین حمایت دیپلماتیک از یک عضو دائم شورای امنیت و رقیب اصلی ایالات‌متحده دریافت می‌کند.

چین همچنین حمایت نظامی ملموسی را ارائه داده است. علاوه بر این، نیروی دریایی چین هنگام عبور از منطقه، مرتب با کشتی‌های ایرانی رزمایش دریایی انجام می‌دهد. هرگونه حمایت ملموس چین از ایران، فرمول محتاطانه خود را دنبال خواهد کرد و احتمالاً مخفیانه خواهد بود و قابلیت انکار در آن لحاظ شده است. پکن نمی‌خواهد با ارائه حمایت آشکار، روابط خود را با همسایگان ایران برهم بزند. به‌عنوان‌ مثال، مقامات چینی می‌توانند تجهیزات نظامی ارسال‌شده به ایران را محموله‌های ارسالی از سوی شرکت‌های چینی و نه دولت به تصویر بکشند. همچنین پکن هرگونه فروش یا انتقال تجهیزات نظامی -مانند سیستم‌های دفاع هوایی- را در قالب ماهیتی دفاعی به تصویر خواهد کشید.

23

سوم) پیوند برادری شرقی‌ها بدون ایران

هنگامی ‌که روسیه در جنگ علیه اوکراین به یاری چین، کره شمالی و ایران چشم دوخت، برخی از مقامات آمریکایی و بریتانیایی از یک «محور» جدید سخن به میان آوردند. به نظر می‌رسید که این چهار کشور به دلیل خشم و خصومت علیه ایالات‌متحده و متحدانش متحد شدند. «ادوارد وانگ»، رئیس دفتر سابق نیویورک‌تایمز در پکن، در گزارشی برای نیویورک‌تایمز نوشت، برخی همکاری‌های نظامی مقطعی ایران با روسیه یا فروش نفت این کشور به چین نتوانست باعث «اتحاد» شود و در نهایت، شکاف‌هایی را در روابط بین ایران با روسیه و چین ایجاد کرد. آنها در جنگ ۱۲روزه به یاری ایران نیامدند. اگرچه حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران را محکوم کردند اما هیچ کمکی به ایران نکردند. «الکساندر گابویف»، مدیر مرکز کارنگی روسیه اوراسیا، می‌گوید: «واقعیت این درگیری این بود که روسیه و چین به کمک ایران نیامدند. این فقط محدودیت‌های ایده آن «محور» پیش‌گفته را آشکار می‌کند.» وی افزود: «آنها بازیگرانی بسیار خودخواه هستند و نمی‌خواهند درگیر جنگ‌های دیگران شوند. اینها جنگ‌های بسیار متفاوتی هستند و مجموعه‌های مختلفی از درگیری‌ها را تشکیل می‌دهند. این دو کشور لزوماً ساختارها، ارزش‌ها و پیوندهای نهادی یکسانی را مانند ایالات‌متحده و متحدانش به اشتراک نمی‌گذارند.»

وانگ، گزارشگر نیویورک‌تایمز، در بخش دیگری از گزارش خود نوشت، این چهار کشور [ایران، روسیه، چین و کره شمالی] نسبت به ایالات‌متحده (که به‌طور سنتی هدفش تضعیف این کشورها و به چالش کشیدن مشروعیت آنها بوده است) خصومت دارند. «مایکل کیمِج»، استاد تاریخ دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام سابق وزارت امور خارجه، گفت: «احتمالاً هماهنگی بسیار کمی میان چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد به این معنا که آنها با یکدیگر صحبت می‌کنند و برخی از ناامیدی‌های مشابه را نسبت به ایالات‌متحده یا با غرب دارند.» او افزود: «اما این به‌طور خاص معنادار نیست.»

در میان این کشورها، روسیه و کره شمالی یک «پیمان دفاعی متقابل» اصلاح‌شده و تجدیدشده دارند (چین و کره شمالی در سال ۱۹۶۱ یک پیمان امنیتی امضا کردند). کره شمالی علاوه بر ارائه سلاح به روسیه، بیش از ۱۴ هزار نیرو برای جنگ در کنار روس‌ها علیه نیروهای اوکراینی اعزام کرده است. پیوند آنها ریشه در گذشته کمونیستی مشترک و جنگ ضدآمریکایی در شبه‌جزیره کره از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ دارد که در آن چین دوران مائو نیز شرکت داشت. این تاریخ همچنین روابط نزدیک بین چین و روسیه را توضیح می‌دهد؛ یکی از مهم‌ترین روابط دوجانبه برای دولت ایالات‌متحده و بخش بزرگی از جهان. رهبران دو کشور طی سال‌های متمادی پیوند شخصی برقرار کرده و دولت‌هایشان تنها چند هفته قبل از حمله تمام‌عیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ اعلام کردند که همکاری «بدون محدودیت» دارند.

چین هنوز هم رعایت برخی از هنجارهای بین‌المللی را ارزشمند می‌داند و از ارسال کمک‌های تسلیحاتی قابل‌توجه به روسیه در طول جنگ خودداری کرده است. مقامات آمریکایی گفتند، اما چین با خرید نفت روسیه به بازسازی توانایی دفاعی- نظامی روسیه کمک کرده است. روسیه و ایران هرگز چنین رابطه‌ای نداشته‌اند. یکی از مسائل، مذهب است. ایران دارای یک حکومت دینی است اما سه کشور دیگر سکولار و سوسیالیست هستند. از سوی دیگر، هم روسیه و هم چین برخی از مناسک اسلامی را در میان اویغورها و قزاق‌ها سرکوب می‌کنند. «سرگئی رادچنکو»، مورخ جنگ سرد در دانشگاه جان هاپکینز، می‌گوید: «هیچ ارزش مشترکی فراتر از کلیشه‌های مبهم در مورد «نظم جهانی چندقطبی» وجود ندارد و تناقض‌های زیادی وجود دارد. پوتین به آنها اشاره کرد: روابط او با همسایگان ایران، از جمله اسرائیل و کشورهای عربی، بسیار مهم‌تر از آن است که در قربانگاه دوستی روسیه و ایران قربانی شود.» رادچنکو افزود: «او یک فریبکار بدبین است که فقط به منافع استراتژیک خود علاقه دارد و اگر این به معنای قربانی کردن ایران باشد، پس آماده است که این کار را انجام دهد. مطمئناً، این احساس در تهران کاملاً متقابل است.»

پوتین و ترامپ در ۱۴ ژوئن درباره جنگ ۱۲روزه اسرائیل و ایران صحبت کردند و پوتین پیشنهاد میانجیگری داد. پس ‌از آن، پوتین آشکارا گفت که روسیه به ایران در ساخت یک نیروگاه هسته‌ای کمک کرده و در حال کمک به دو راکتور دیگر است. درحالی‌که او از همکاری روسیه با ایران صحبت می‌کرد، تمایلی به تعهد به کمک به این کشور در جنگ نشان نداد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در ۲۳ ژوئن، یک روز پس از حملات هوایی ایالات‌متحده به ایران، با پوتین در مسکو دیدار کرد، اما اقدام روسیه چیزی فراتر از ابراز حمایت دیپلماتیک معمول نبود. چین نیز از جایگاه تماشاچیان، بحران را نظاره می‌کرد. چین نیز مانند روسیه، حمایت ملموسی از ایران به عمل نیاورد. اگرچه چین گاهی اوقات موضع رسمی در مورد درگیری‌های منطقه اتخاذ می‌کند، اما اغلب سعی می‌کند برای ایجاد تعادل در منافع، غیرمتعهد به نظر برسد. سال‌هاست چین در حال تقویت روابط خود با عربستان و امارات، دو رقیب ایران، است. عربستان، نیز مانند ایران، صادرکننده بزرگ نفت به چین است.

یک جنگ منطقه‌ای طولانی، واردات نفت چین از این کشورها را به خطر می‌اندازد. بنابراین چین به‌جای دامن زدن به خصومت‌ها، به دنبال فرونشاندن آنهاست. هدف چین برای ایفای نقش یک میانجی بی‌طرف در خاورمیانه در مارس ۲۰۲۳ آشکار شد، زمانی که به نهایی شدن آشتی دیپلماتیک بین ایران و عربستان کمک کرد. وانگ، گزارشگر نیویورک‌تایمز، در بخش دیگری از گزارش خود افزود، «انریکو فاردلا»، استاد دانشگاه ناپل لورینتال می‌گوید: در دوره‌ای که حکومت بشار اسد در سوریه بر سر کار بود، نفوذ چین در خاورمیانه در اوج خود بود. اکنون، با سرنگونی اسد و ضربات اسرائیل به محور مقاومت، چین با دقت در منطقه گام برمی‌دارد تا ببیند کدام دولت‌ها و گروه‌های سیاسی یا شبه‌نظامیان در منطقه به‌عنوان «قدرتمندترین جریان» ظاهر می‌شوند. فاردلا گفت: «درحالی‌که پکن منافعی در ثبات منطقه دارد، اما دیپلماسی کم‌سروصدای فعلی‌اش نشان‌دهنده اعتماد محدود به توانایی‌اش در تاثیرگذاری بر رویدادهاست. مانند سوریه پس از اسد، چین ممکن است بار دیگر استراتژی صبر و انتظار را اتخاذ کند و با دقت جایگاه خود را برای حفظ نفوذ در چشم‌انداز به‌سرعت در حال تغییر منطقه، تطبیق دهد.»

«یون سان»، محقق سیاست خارجی چین در مرکز استیمسون که یک موسسه تحقیقاتی در واشنگتن است، استدلال کرد که فرمول «محور» برای چین، روسیه، ایران و کره شمالی هنوز معتبر است. او گفت اگرچه این چهار کشور توافق‌نامه دفاعی مشترکی ندارند که همه آنها را ملزم کند، اما دیدگاه «ضدآمریکایی، ضدغربی و ضددموکراسی لیبرال» دارند. وی افزود: «یک اتحاد بدون دفاع مشترک، هر چه باشد، باز یک اتحاد است. این واقعیت که آنها در جنگ به نفع یکدیگر نمی‌جنگند، همکاری و موضع‌گیری جمعی آنها را کم‌چالش نمی‌کند.» مقامات چینی بر این باورند که ایران به دلیل روابط پرفرازونشیب با غرب، به چین نیاز دارد.

چهارم) اتحاد سست؟

«لئون آرون» هم در گزارشی برای آتلانتیک نوشت، خصومت مشترک با ایالات‌متحده، سه کشور چین، روسیه و ایران را به یک همگرایی سوق داد. هر سه کشور از شرمسار کردن غرب در اوکراین و خاورمیانه و افزایش شکاف بین واشنگتن و اروپا سود می‌برند. بااین‌حال، سیر تحولات نشان می‌دهد که احساسات ضدآمریکایی تا حدی می‌تواند یک اتحاد را به هم پیوند دهد. چینی‌ها در هر اتفاقی (حتی حمله اسرائیل به ایران) بااحتیاط پیش می‌روند و به‌جای مقصر جلوه دادن این ‌و آن، بر لزوم دیپلماسی تاکید می‌کنند. چین همواره خواستار نقش میانجی برای کاهش تنش است تا نشان دهد که با تمام طرف‌ها برای ایفای نقشی سازنده در بازگرداندن صلح و ثبات در خاورمیانه همکاری می‌کند.

پس ‌از آنکه مجلس ایران به بستن تنگه هرمز رای داد، سخنگوی وزارت خارجه پکن تاکید کرد که خلیج‌ فارس یک مسیر تجاری جهانی حیاتی برای کالاها و انرژی است و از «شرکا» خواست تا «از تاثیر بیشتر آشفتگی منطقه‌ای بر رشد اقتصادی جهانی جلوگیری کنند». گزارشگر آتلانتیک در بخش دیگری از گزارش خود افزود، در دوران آرام‌تر، چین -مانند روسیه- از استفاده از ایران به‌عنوان دژکوبی علیه ایالات‌متحده و متحدانش خوشحال است. اما وقتی تنش‌ها به رویارویی نظامی تبدیل می‌شوند و ثبات جهانی در معرض خطر قرار می‌گیرد، حمایت از ایران برای پکن سرمایه‌گذاری نامعقول‌تری نسبت به حفظ روابط اقتصادی و دیپلماتیکش با غرب به نظر می‌رسد.

ایران، روسیه و چین ایدئولوژی‌ها، نظام‌های سیاسی و اهداف استراتژیک متفاوتی دارند. روابط ایران با دو شریک بزرگ‌ترش روابطی نامتقارن است. برای مثال، چین شاهرگ حیاتی ایران است. ایران حدود ۹۰ درصد از صادرات نفت خود را به چین می‌فروشد. بااین‌حال، روابط تجاری برای چین که تنها حدود ۱۰ درصد از نفت خود را از ایران دریافت می‌کند، اهمیت کمتری دارد. به‌علاوه، چین اقتصادی بیش از ۴۰ برابر بزرگ‌تر دارد و تجارت بسیار بیشتری با ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا انجام می‌دهد. روسیه نیز منافعی دارد که به‌طور مشابه با منافع ایران متفاوت است. اما پیروی چین از رویکردی مشابه در قبال ایران احتمالاً مسکو را خشنود نمی‌کند. اگرچه روابط مسکو با پکن فراز و نشیب کمتری نسبت به رابطه با ایران دارد، اما اقتصاد روسیه هنوز کمتر از یک‌هشتم اقتصاد چین است. یک‌سوم بودجه دولتی روسیه از فروش نفت تامین می‌شود و چین تاکنون بزرگ‌ترین مشتری‌اش بوده است. روسیه همچنین برای ماشین جنگی خود به منابع چینی وابسته است. در ماه مارس گذشته، وزرای امور خارجه گروه ۷، چین را «عامل تعیین‌کننده» جنگ روسیه در اوکراین نامیدند. اما اگر کرملین با کمبود پول یا سرباز مواجه شود، تمایل چین برای نجات متحد خود بسیار مورد تردید است.

حتی در میان رژیم‌های اقتدارگرا، تفاوت در ارزش‌ها می‌تواند همکاری را محدود کند. در سال ۲۰۲۳، شی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه را «انفجار توپ» نامید که «مارکسیسم-لنینیسم را به چین آورد، راه پیش‌رو را نشان داد و انتخاب جدیدی را برای مردم چین که به دنبال راهی برای نجات چین از انقیاد بودند، ارائه داد». پوتین، با وجود سال‌های حضورش در کاگ‌ب، اکنون از سقوط امپراتوری روسیه ابراز تاسف می‌کند و کودتای ولادیمیر لنین را عمل «ماجراجویان سیاسی و نیروهای خارجی» توصیف می‌کند که «کشور را تقسیم و برای منافع خودخواهانه آن را از هم پاشاندند». از زمان جنگ جهانی دوم، رهبران دموکراسی‌های غربی تا حدودی به این دلیل با موفقیت با یکدیگر همکاری کردند که جهان‌بینی مشترکی داشتند. اینکه آیا جهان‌بینی مشترکی بین حکومت اسلامی مستقر در تهران با «شی» (رهبر یک کشور آشکارا بی‌خدا) یا «پوتین» (که اکنون خود را قهرمان مسیحیت ارتدوکس می‌داند) وجود دارد؟ تا زمانی که ایران و روسیه به ارائه نفت ارزان و ایجاد خصومت با غرب و متحدانش ادامه دهند، چینی‌ها از این امر بهره خواهند برد. اما حداقل در حال حاضر، بعید به نظر می‌رسد که پکن از شرکای فرضی خود (در صورتی ‌که منافع چین در ثبات یا روابط گسترده و سودآور آن با غرب را به خطر بیندازند) حمایت کند.

«الیزابت ویشنیک»، تحلیلگر ارشد در برنامه مطالعات چین و «جولیان جی. والر»، تحلیلگر ارشد مطالعات روسیه در «مرکز تحلیل نیروی دریایی» (CNA) بر این باورند که جمهوری خلق چین و روسیه هر دو توافق‌نامه‌های مشارکت استراتژیک با ایران را بدون بند دفاع متقابل امضا کرده‌اند. تعامل بیشتر بین این سه کشور لزوماً نشان نمی‌دهد که هماهنگی سه‌جانبه در حال ظهور یا حتی محتمل است. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در بیست و هشتمین مجمع اقتصادی بین‌المللی سن‌پترزبورگ گفت که ایران «حق مشروع» برای انجام غنی‌سازی اورانیوم برای توسعه انرژی هسته‌ای غیرنظامی دارد. بااین‌حال، او همچنین «نگرانی‌های امنیتی اسرائیل» را تصدیق کرد و پیشنهاد داد که روسیه می‌تواند به‌عنوان واسطه بین این دو بازیگر عمل کند.

به‌طور کلی، رویکرد روسیه محتاطانه بوده است. تفسیر سیاست خارجی روسیه در روزنامه‌های اصلی داخلی نیز تا حد زیادی همین خط را در پیش گرفته است. قبل از این درگیری، چین بی‌سروصدا تحریم‌های بین‌المللی اعمال‌شده علیه ایران را تضعیف می‌کرد. در ۱۰ می ۲۰۲۵، اولین محموله راه‌آهن از چین به ایران، افتتاح یک خط آهن جدید را رقم زد که در صورت بسته شدن خلیج‌ فارس، مسیر زمینی برای نفت از ایران به چین را فراهم می‌کند و به ایران در دور زدن تحریم‌ها کمک بیشتری می‌کند. بااین‌حال، به نظر می‌رسد خصومت‌ها در منطقه فعلاً این مسیر ترانزیتی را متوقف کرده است. بااین‌حال، چین در حال حاضر ۹۰ درصد از نفت ایران را -با تخفیف- که عمدتاً از طریق دریا و از طریق کشورهای ثالث مانند مالزی حمل می‌شود، خریداری می‌کند. تقریباً ۴۰ درصد از واردات نفت چین از خلیج‌ فارس ترانزیت می‌شود. نفت خام ایران 6 /13 درصد از واردات چین را در سال ۲۰۲۵ تشکیل می‌داد. این بدان معناست که روسیه -منبع شماره یک واردات نفت چین و شریک استراتژیک مهم پکن- در حال رقابت با ایران برای بازار چین است. پس از وقوع جنگ ۱۲روزه، برخی از ناظران روسی امید تازه‌ای را زنده کردند که چین سرانجام با امضای قراردادی با روسیه برای خط لوله دوم گاز قدرت سیبری از روسیه به چین موافقت کند.

«ویشنیک-والر» بر این باورند که روابط روسیه-ایران و چین-ایران، اگرچه در سال‌های اخیر بهبود یافته، اما هرگز اتحادهای کاملی نبوده است. مشارکت‌های استراتژیک آنها محدود و مبتنی بر منافع و همسویی متقابل است. روابط نظامی روسیه با ایران نزدیک‌تر از روابط چین است، اما این امر روسیه را مجبور نکرده که به‌طور اساسی از ایران دفاع کند. تفسیرهای روسیه و چین نشان می‌دهد که آنها نمی‌خواهند درگیر رویارویی در درگیری‌های منطقه‌ای (به‌ویژه درگیری بین اسرائیل و ایران) شوند. آنها به‌دنبال اطمینان از این هستند که همکاری و همسویی استراتژیک آنها با ایران، آنها را مجبور به انجام دادن کاری برخلاف میلشان نخواهد کرد.

24

نکات پایانی

«ماریا اسنگووایا»، عضو ارشد برنامه اروپا، روسیه و اوراسیای CSIS، می‌گوید روسیه و ایران از بسیاری جهات، کشورهایی ضد نظم مستقر فعلی هستند. روابط دو کشور پس از جنگ اوکراین روندی افزایشی به خود گرفت. افزون بر این، ایران دانش و مهارت دور زدن تحریم‌ها را به روسیه منتقل کرد. اگرچه در ژانویه ۲۰۲۵ یک همکاری استراتژیک بین دو کشور امضا شد، اما فاقد بند دفاع متقابل بود. این تحلیلگر معتقد است که با وجود همه اینها، میراثی از بی‌اعتمادی عمیق بین دو کشور وجود دارد. این میراث تاریخی علاوه بر تحولات گذشته (از معاهدات گلستان و ترکمانچای گرفته تا تحولات مربوط به جنگ جهانی)، شامل درگیری در قفقاز و دریای خزر هم می‌شود که باعث احتیاط ایران شده است. در تحقیقی که به‌تازگی منتشر شده، «FSB» بی‌اعتمادی زیادی به ایران دارد. اما اکنون این دو کشور در یک‌چیز اشتراک نظر دارند: دشمنی به نام ایالات‌متحده. به‌علاوه، روسیه شرکای بسیار متفاوتی در خاورمیانه دارد. روسیه با اسرائیل، عربستان، امارات و سایر کشورها روابط نزدیکی دارد و همین مانع شکل‌گیری یک رابطه کامل با ایران می‌شود. اسنگووایا بر این باور است که همکاری ایران و روسیه «واقعاً یک همکاری مصلحتی است که اگر غرب بخواهد به‌راحتی می‌تواند آن را مختل کند».

«برایان هارت»، معاون مدیر و عضو پروژه قدرت چین در CSIS هم معتقد است که بخش زیادی از رابطه ایران و چین حول انرژی است. با توجه به اینکه چین سالانه حدود ۱۳ تا ۱۴ درصد از نفت خام خود را از ایران تامین می‌کند، ایران تا حد زیادی برای تجارت خود به چین وابسته است. با توجه به فضای محدود رابطه ایران با غرب، این کشور وابستگی زیادی به چین یافته و سبد روابط محدودی دارد. بااین‌حال، روابط این دو کشور هم تا حد زیادی مبتنی بر منافع متقابل است و نوعی بی‌اعتمادی استراتژیک میان طرفین وجود دارد. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها