شناسه خبر : 49564 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

درهم‌تنیدگی استراتژیک

واکاوی روابط آمریکا و اسرائیل در گفت‌وگو با عبدالرضا فرجی‌راد

درهم‌تنیدگی استراتژیک

زمانی که دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد، اسرائیلی‌ها با ارسال پیام‌ها و تبریک‌هایی خوشحالی خود را از پیروزی او در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا اعلام کردند. حتی روزنامه «یدیعوت آحارونوت» اعلام کرد که ائتلاف حاکم در اسرائیل به دلیل پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا جشن گرفته‌اند. اما اکنون، با گذشت کمتر از پنج ماه از آغاز کار ترامپ، مواضع دو طرف به شکلی پیش رفته است که اختلافات میان آنها به وضوح آشکار شده است. در همین زمینه عبدالرضا فرجی‌راد، استاد ژئوپولیتیک و تحلیلگر مسائل بین‌الملل معتقد است: روابط آمریکا و ترامپ با نتانیاهو چندان خوب نیست؛ اما این به معنای فاصله‌گیری آمریکا و شخص ترامپ از اسرائیل نیست. فراموش نکنیم که آمریکایی‌ها خود را حامی اسرائیل می‌دانند. به نظر من، آقای ترامپ مانند جو بایدن تمایل دارد که فرد دیگری جایگزین نتانیاهو شود یا اینکه دولت اسرائیل تغییر کند. در همین راستا اگر مشکلات خاورمیانه کاهش یابد و آمریکا با ایران به توافق برسد، ممکن است ترامپ فرصتی برای این کار پیدا کند. او در حال حاضر نمی‌تواند به اسرائیل فشار بیاورد، چرا که لابی اسرائیل در داخل آمریکا بسیار قوی است. اگر آمریکا به اسرائیل فشار بیاورد، لابی اسرائیل نیز به ترامپ در موضوع ایران فشار خواهد آورد.

♦♦♦

 ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری خود امیدوار بود که مسئله فلسطین از دایره اهمیت اعراب خارج شود تا به عادی‌سازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل دست یابد. این امر تا حدودی با «توافق ابراهیم» محقق شد. در این دوره نیز ترامپ گمان می‌کرد که آتش‌بس اسرائیل و حماس که در مورد آن درست قبل از برگزاری مراسم تحلیف او توافق شده بود، پابرجا خواهد ماند. اما پس از آنکه اسرائیل به‌طور یکجانبه آتش‌بس را در ماه مارس نقض کرد دریافت که مسئله فلسطین به راحتی قابل حل شدن یا نادیده گرفتن نیست. شاید همین نارضایتی بود که موجب شد به‌‌رغم حضور رئیس‌جمهور آمریکا در منطقه خاورمیانه، او توقفی در اسرائیل نداشته باشد. آیا این به معنای ناامید شدن ترامپ از موضوع اسرائیل و فلسطین است؟

به نظر من دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری خود نه‌تنها به دنبال حل مسئله فلسطین نبود، بلکه در تلاش بود تا این مسئله را به کلی حذف کند. در واقع، او قصد داشت با توافق ابراهیم ارتباطی میان کشورهای عربی و اسرائیل برقرار کند و در عین حال، امتیازهایی جزئی نیز به فلسطینی‌ها بدهد. ترامپ حتی حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان را به رسمیت شناخت و بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت اسرائیل اعلام کرد. اما در این دوره، ترامپ از نتانیاهو دل خوشی ندارد. زیرا زمانی که جو بایدن در انتخابات سال 2020 برنده شد، نتانیاهو اولین کسی بود که به بایدن تبریک گفت. این در حالی است که ترامپ معتقد بود در انتخابات تقلب شده است و در همین راستا طرفدارانش را به کنگره فرستاد و آنها کنگره را تصرف کردند. او هنوز هم بر این باور است که در انتخابات سال 2020 تقلب صورت گرفته است. به همین دلیل است که ترامپ از نتانیاهو کینه به دل دارد و می‌گوید من در دوره اول ریاست‌جمهوری به نتانیاهو خدمت کردم، اما او به من نارو زد.

یکی دیگر از ناروهای نتانیاهو به ترامپ این بود که قرار بود آمریکا و اسرائیل در ترور شهید حاج قاسم سلیمانی باهم شریک باشند؛ اما در لحظه آخر، اسرائیل این موضوع را نپذیرفت. در آن زمان، حزب‌الله هنوز در قدرت کامل بود و اسرائیل نگران عواقب این اقدام بود. آنها تصور می‌کردند که اگر در این ترور با ترامپ همراهی کنند، حزب‌الله ممکن است اسرائیل را موشک‌باران کند. در آن زمان، اسرائیل به اندازه امروز قدرت نداشت و احساس نگرانی می‌کرد. کناره‌گیری اسرائیل از این موضوع باعث شد که آمریکا تنها بماند. درواقع بدبینی ترامپ به نتانیاهو از همین‌جا آغاز شد.

اما در این دوره ترامپ هم در کارزار انتخاباتی خود و هم زمانی که به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد، اعلام کرد که به‌زودی به جنگ غزه (که بایدن را مقصر آن می‌داند) پایان خواهد داد. او همچنین گفت که جنگ اوکراین را به پایان می‌رساند و با ایران به توافق خواهد رسید. ترامپ پس از ورود به کاخ سفید نیز تاکید کرد که باید جنگ غزه خاتمه یابد و مهلتی برای این امر تعیین کرد. البته جنگ حدود دو ماه متوقف شد، اما ترامپ از حماس خواست تا گروگان‌ها، به‌ویژه چند گروگان آمریکایی، را آزاد کند. این درخواست محقق نشد و در نتیجه، ترامپ ناراضی شد و موضوع را رها کرد، در حالی که نتانیاهو به جنایت‌های خود در غزه ادامه داد. البته اخیراً ترامپ به نتانیاهو تذکر داده است که هر چه زودتر جنگ غزه را پایان دهد، و تا جایی که من می‌دانم مذاکرات پشت پرده همچنان در جریان است.

اما در ارتباط با ایران، با اینکه ترامپ اعلام کرده بود خواهان توافق و مذاکره با ایران است، نتانیاهو اهمیتی برای صحبت‌های ترامپ قائل نشد و با مشاور امنیت ملی آمریکا ارتباط برقرار کرد. درواقع با اینکه ترامپ به نتانیاهو گفته بود که شما فقط نظاره‌گر باشید و مطمئن باشید که ما کاری نخواهیم کرد که ایران بتواند توان هسته‌ای خود را به بمب هسته‌ای تبدیل کند؛ اما نتانیاهو به صورت پنهانی اقداماتی انجام داد که نهایتاً به برکناری مشاور امنیت ملی ترامپ منجر شد.

در نهایت باید بگویم که بله، روابط آمریکا و ترامپ با نتانیاهو چندان خوب نیست؛ اما این به معنای فاصله‌گیری آمریکا و شخص ترامپ از اسرائیل نیست. فراموش نکنیم که آمریکایی‌ها خود را حامی اسرائیل می‌دانند. به نظر من، آقای ترامپ مانند جو بایدن تمایل دارد که فرد دیگری جایگزین نتانیاهو شود یا اینکه دولت اسرائیل تغییر کند. در همین راستا اگر مشکلات خاورمیانه کاهش یابد و آمریکا با ایران به توافق برسد، ممکن است ترامپ فرصتی برای این کار پیدا کند. او در حال حاضر نمی‌تواند به اسرائیل فشار بیاورد، چرا که لابی اسرائیل در داخل آمریکا بسیار قوی است. اگر آمریکا به اسرائیل فشار بیاورد، لابی اسرائیل نیز به ترامپ در موضوع ایران فشار خواهد آورد. بنابراین، اگر مسئله ایران حل شود، من فکر می‌کنم که ترامپ در پی تقویت احزاب رقیب نتانیاهو در اسرائیل خواهد بود. این کار از عهده آمریکا برمی‌آید و احزاب مخالف در اسرائیل نیز این آمادگی را دارند که در این زمینه با آمریکا همکاری کنند.

 بحران غزه و مواضع متفاوت آمریکا و اسرائیل در مدیریت این بحران، چه تاثیری بر اتحاد استراتژیک آنها در بلندمدت خواهد داشت؟

بحران غزه تاثیری بر اتحاد استراتژیک آمریکا و اسرائیل ندارد و تنها به‌طور موقت اختلافاتی را به وجود می‌آورد. ترامپ نیز جزو افرادی است که معتقدند جمعیت غزه باید کاهش یابد و بخشی از این جمعیت باید از غزه کوچ کنند. در حال حاضر هم از لیبی چراغ سبز گرفته‌اند که اگر اجازه دهد مردم غزه به لیبی بروند، ۲۰۰ میلیارد دلار پول مسدودشده لیبی در بانک‌های آمریکا آزاد شود. با این حال، به نظر نمی‌رسد که ترامپ، به‌عنوان یک تاجر و فردی که به پول اهمیت می‌دهد، تمایل داشته باشد ۲۰۰ میلیارد دلار پول لیبی را پس دهد.

در همین راستا معتقدم هر رئیس‌جمهوری که در آمریکا به قدرت برسد، چه ترامپ باشد، چه بایدن یا کلینتون، روابط استراتژیک آمریکا و اسرائیل ادامه خواهد یافت. این روابط به سیاست‌های داخلی آمریکا پیوند خورده است و هر رئیس‌جمهوری برای تداوم قدرت خود ناچار است با لابی اسرائیل در آمریکا ارتباط برقرار کند. حتی رئیس‌جمهورانی مانند کلینتون، اوباما و بایدن که با نخست‌وزیر اسرائیل دچار تنش بودند، نیز بیشترین تسلیحات را به اسرائیل ارائه داده‌اند. اگر به خاطر داشته باشید بایدن برای مدتی حتی نتانیاهو را در کاخ سفید نمی‌پذیرفت، اما زمانی که جنگ آغاز شد، روزانه بیشترین تسلیحات را به اسرائیل ارسال کرد. بنابراین، روابط استراتژیک آمریکا و اسرائیل همچنان پابرجا خواهد ماند، اما روابط سیاسی ممکن است نوساناتی داشته باشد و لحظات تلخ و شیرینی را تجربه کند.

 بر اساس اطلاعات جدیدی که مقام‌های آمریکایی تایید کرده‌اند و متکی بر شنود نظامی رژیم اسرائیل است، نتانیاهو در حال آماده‌سازی برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته‌ای ایران است. این اقدام می‌تواند شکافی جدی میان سیاست‌های اسرائیل و دولت ترامپ ایجاد کند. ایران پیشتر هشدار داده در صورت حمله به تاسیسات اتمی، دست به اقدام متقابل خواهد زد. در صورت وقوع چنین اقدامی از سوی رژیم اسرائیل، واکنش آمریکا چه خواهد بود؟ این موضوع چه تاثیری بر همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی میان آمریکا و اسرائیل خواهد داشت؟

اسرائیل بدون مجوز آمریکا به ایران حمله نخواهد کرد، زیرا این اقدام می‌تواند واکنش‌های شدیدی از سوی ایران به دنبال داشته باشد. ایران بارها تاکید کرده است که در صورت حمله، پاسخ خواهد داد و تجربیات گذشته نیز این موضوع را ثابت کرده است. واقعیت این است که اسرائیل از واکنش ایران هراس دارد. علاوه بر این، اسرائیل به تنهایی قادر به تخریب سایت‌های هسته‌ای ایران نیست و برای این کار به همکاری و حمایت ایالات‌متحده نیاز دارد. با این حال، هیچ‌یک از روسای جمهور آمریکا، از جمله اوباما، بایدن، بوش و حتی ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، حاضر به پذیرش این موضوع نشده‌اند. اکنون نیز ترامپ به‌خوبی متوجه این مسئله است و زیر بار نمی‌رود. از زمان روی کار آمدن نتانیاهو، تمامی روسای جمهور آمریکا به خوبی از این موضوع آگاه هستند که سیاست او، تلاش برای کشاندن آمریکا به جنگ است. واقعیت این است که آمریکا تجربه دو جنگ تلخ در افغانستان و عراق را داشته و نمی‌خواهد جنگ سوم را نیز تجربه کند.

آمریکا به خوبی می‌داند که ایران از افغانستان و عراق قوی‌تر است. ایران تسلیحات بیشتری دارد، جمعیتش بیشتر است و جغرافیای وسیع‌تری در اختیار دارد. همچنین، مناطق حساس استراتژیک نفتی در اطراف ایران قرار دارند. در حالی که افغانستان تنها می‌توانست از داخل به آمریکا ضربه بزند، ایران قادر است در خارج از مرزها نیز این کار را انجام دهد. بنابراین، آمریکا وارد درگیری نخواهد شد که نتیجه آن مشخص نیست.

 چگونه اختلاف‌نظر میان آمریکا و اسرائیل در مورد رویکرد به برنامه هسته‌ای ایران می‌تواند بر روابط دوجانبه آنها و همچنین توازن قدرت در خاورمیانه تاثیر بگذارد؟

بله، موضوع برنامه هسته‌ای ایران باعث سرد شدن روابط سیاسی دوجانبه میان اسرائیل و آمریکا شده است. ممکن است در صورت توافق یا اجازه غنی‌سازی به ایران، این سردی روابط حتی بیشتر شود. به همین ترتیب، احتمال دارد که تا پایان دولت آقای ترامپ این وضعیت ادامه یابد. تجربه نشان داده است که در زمان ریاست‌جمهوری کلینتون و اوباما نیز چنین وضعیتی وجود داشته است. بنابراین، نباید تصور کنیم که به دلیل استراتژیک بودن روابط آمریکا و اسرائیل، ثبات دائمی در روابط میان دولت‌ها نیز وجود دارد. چنین چیزی درست نیست و ممکن است این روابط با چالش مواجه شود. با این حال، رابطه استراتژیک همچنان برقرار خواهد بود؛ به‌طوری که سلاح به اسرائیل ارسال می‌شود و آمریکا امنیت اسرائیل را حفظ می‌کند. بنابراین، ممکن است آمریکا با ایران مذاکره کند و به توافق برسد، در حالی که اسرائیل تنها نظاره‌گر باشد و اقدامی انجام ندهد.

درباره توازن قدرت باید بگویم که زمانی توازن قدرت در منطقه تغییر می‌کند که آمریکا و ایران به توافق برسند. واقعیت این است که پس از وقایع لبنان، سوریه، عراق و غزه، اسرائیل قدرتمندتر از گذشته شده و در حال جولان دادن است. می‌بینیم که چگونه به راحتی زمین‌های سوریه را تصرف می‌کند یا تا ۲۰کیلومتری دمشق پیش می‌رود و اعلام می‌کند که این مناطق را پس نخواهد داد. این نشان‌دهنده این است که حتی تمایلی به صلح ابراهیم که روزی به‌شدت به آن تمایل داشت، ندارد و تنها به دنبال افزایش قدرت خود در منطقه است. اما اگر توافقی میان ایران و آمریکا صورت بگیرد، وزن ژئوپولیتیک ایران افزایش و وزن ژئوپولیتیک اسرائیل کاهش می‌یابد؛ حتی وزن ژئوپولیتیک برخی از رقبای ایران در منطقه نیز تحت تاثیر این توافق قرار خواهد گرفت.

اما چرا وزن ژئوپولیتیک ایران افزایش پیدا می‌کند؟ زیرا با برداشته شدن تحریم‌ها، ایران قدرت مانور بیشتری خواهد داشت. رقابت میان قدرت‌های جهانی مانند آمریکا، اروپا، چین، روسیه و هند شدت می‌گیرد و این کشورها به دنبال حضور در ایران خواهند بود. چشم‌ها به سمت ایران دوخته شده است؛ جغرافیای ایران این واقعیت را به همه تحمیل می‌کند. منابع غنی موجود در داخل کشور، همراه با موقعیت ایران در نزدیکی مهم‌ترین منابع نفتی و گازی دنیا در شمال و جنوب، ایران را به یک بازیگر کلیدی تبدیل کرده است. همچنین، ایران با ۱۵ همسایه در ارتباط است که هر یک دارای افکار و فرهنگ‌های گوناگون هستند. این مسائل اهمیت ویژه‌ای دارند.

 به‌عنوان آخرین پرسش بفرمایید که کارگزاران سیاست خارجی در ایران چطور می‌توانند از تنش میان آمریکا و اسرائیل به سود خود استفاده کنند؟

یکی از اقداماتی که می‌توانیم انجام دهیم این است که برعکس خواسته‌های اسرائیل عمل کنیم. اگر اسرائیل می‌خواهد توافقی صورت نگیرد، ما باید تلاش کنیم راهی پیدا کنیم که توافق به دست آید. اگر اسرائیل نمی‌خواهد ایران با کشورهای عربی روابط خوبی برقرار کند، ما باید به ایجاد روابط مثبت با این کشورها اهتمام ورزیم. همچنین، اگر اسرائیل می‌خواهد ما با همسایگانمان روابط خوبی نداشته باشیم، باید تلاش کنیم برعکس عمل کنیم. ما همچنین باید در نظر داشته باشیم که دستیابی به توافق اهمیت ویژه‌ای دارد و باید برای آن تلاش کنیم. اگر در زمینه توافق به بن‌بست رسیدیم هم باید راه‌حل‌های دیگری پیدا کنیم. مهم این است که تحریم‌های ایران برداشته شود؛ زیرا برداشتن تحریم‌ها به معنای افزایش قدرت، پول و رضایت مردم است. رضایت مردم یعنی رضایت از حاکمیت و هرچه رضایت مردم از حاکمیت بیشتر شود اسرائیل بیشتر عقب‌نشینی می‌کند. 

دراین پرونده بخوانید ...