فرصت برای ایران
آیا رابطه آمریکا و اسرائیل شکراب شده است؟
شواهدی از تشدید اختلاف میان آمریکا و اسرائیل دیده میشود. همچنین گزارشهایی از تنشهای شخصی میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، منتشر شده است. شبکه انبیسینیوز و روزنامه اسرائیلهیوم، به اختلافات میان ترامپ و نتانیاهو بر سر موضوعاتی مانند مذاکرات هستهای با ایران و مدیریت درگیریهای غزه اشاره کردهاند. بهطور خاص، نتانیاهو خواستار رویکردی تهاجمیتر علیه تاسیسات هستهای ایران بوده، در حالی که ترامپ بر دستیابی به توافقی دیپلماتیک با ایران تاکید دارد.
در همین رابطه ترامپ تایید کرد که در گفتوگوی تلفنی که با نتانیاهو، داشته توصیه کرده است که از انجام اقدامی که ممکن است روند مذاکرات با جمهوری اسلامی را مختل کند، خودداری کند. ترامپ در پاسخ به خبرنگار گفت: «بله، این کار را کردم. این یک هشدار نبود. فقط گفتم فکر نمیکنم در حال حاضر کار مناسبی باشد.» ترامپ تاکید کرد که به نتانیاهو گفته است در حال حاضر اقدام نظامی «نامناسب» خواهد بود، چون «خیلی به راهحل نزدیک شدهایم»، هرچند هشدار داد که «همهچیز ممکن است با یک تماس تلفنی تغییر کند». ترامپ در پایان گفت که ممکن است توافق با جمهوری اسلامی در چند هفته آینده حاصل شود.
شاهد این استراتژی ترامپ، افشای نقشه اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران بود. همچنین، عدم موافقت نتانیاهو با برخی خواستههای ترامپ در مورد روند عادیسازی روابط با کشورهای عربی و به تعویق انداختن مداوم سفر ترامپ به اسرائیل، بهعنوان نشانههایی از سردی روابط شخصی این دو مطرح شده است. با وجود این، سخنگوی کاخ سفید در می ۲۰۲۵ اعلام کرد که روابط آمریکا و اسرائیل همچنان نزدیک است و گفتوگوهای سازندهای میان رهبران دو کشور ادامه دارد.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی معتقد است، ایران باید از این فرصت تاریخی نهایت بهره را ببرد و روابط خود را با آمریکا بهبود ببخشد. سیدحسین مرعشی که در رویداد مشهد اینوکس سخن میگفت، با اشاره به تحولات سیاسی منطقه گفت: غرب از خشونتهای اسرائیل به ستوه آمده و این موضوع به اختلافاتی میان آمریکا و اروپا با اسرائیل منجر شده که به نفع ایران است. کشورهای عربی نیز به این نتیجه رسیدهاند که بدون ایران نمیتوانند اسرائیل را مهار کنند. ایران امروز این فرصت را دارد که با بهرهگیری از تحرکات منطقهای، روابط خود را با غرب و بهطور مشخص با آمریکا بهبود بخشد و اقتصاد خود را به سمت نوآوری و توسعه هدایت کند. برخی معتقدند آنچه آقای مرعشی مطرح کرده، اگرچه به جهاتی درست است اما قابل دوام نیست و به احتمال زیاد دو کشور آمریکا و اسرائیل با کنار گذاشتن اختلافات، روابط استراتژیک خود را از سر میگیرند. به باور تحلیلگران، روابط ایالاتمتحده آمریکا و اسرائیل از دهه ۱۹۶۰ به یک اتحاد استراتژیک عمیق تبدیل شده که بر پایه منافع مشترک اقتصادی، نظامی و سیاسی استوار است. این رابطه با حمایتهای گسترده آمریکا از اسرائیل، از جمله کمکهای نظامی سالانه حدود 8 /3 میلیارد دلار (پیش از عملیات 7 اکتبر 2023)، همچنین به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان، به رسمیت شناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، تقویت شده است. با بازگشت مجدد ترامپ به قدرت در سال 2025 انتظار میرفت این روابط به دلیل مواضع تاریخی وی در حمایت از اسرائیل، بهویژه در قبال سیاستهایی مانند به رسمیت شناختن بلندیهای جولان و حمایت از شهرکسازی در کرانه باختری، بیش از پیش مستحکم شود. با این حال، در مجموع، اگرچه روابط نهادی آمریکا و اسرائیل به دلیل منافع استراتژیک مشترک همچنان قوی باقی مانده، اما تنشهای شخصی میان ترامپ و نتانیاهو و اختلافنظر در برخی مسائل کلیدی، مانند مذاکرات با ایران و مدیریت بحران غزه، نشانههایی از چالشهای مقطعی در این رابطه را نشان میدهد. با این حال، این اختلافات تاکنون به سطحی نرسیده که اتحاد استراتژیک دو کشور را بهطور اساسی متزلزل کند. در این پرونده تلاش میکنیم به این پرسشهای اساسی پاسخ دهیم که آیا رابطه اسرائیل و آمریکا آنطور که برخی معتقدند، شکراب شده است؟ آیا تشدید اختلافات میان آمریکا و اسرائیل میتواند به سود ایران تمام شود؟
تغییر موضع ترامپ نسبت به اسرائیل
در هفتههای اخیر، تنشها میان ترامپ و نتانیاهو افزایش یافته است. در تاریخ اول ماه می، ترامپ مشاور امنیت ملی خود، مایکل والتز، را از سمتش برکنار کرد. یکی از دلایل اصلی این اقدام، نارضایتی ترامپ از «هماهنگی گسترده» والتز با نتانیاهو در مورد احتمال حمله نظامی به ایران بود؛ اقدامی که همزمان با شروع مذاکرات هستهای آمریکا و ایران در ماه آوریل و با میانجیگری عمان، موجب ناخرسندی ترامپ شد. به گزارش تابناک چند روز بعد، کاخ سفید با توافقی میان آمریکا و حوثیهای یمن که به وساطت مسقط انجام شده بود، موافقت کرد. این توافق به درگیریهای اسرائیل و جنبش یمنی اشارهای نکرد و مقامهای اسرائیلی را بهشدت نگران کرد. از دید تلآویو، این توافق نمونه بارزی از اجرای دکترین سیاست خارجی «اول آمریکا» بهشمار میرفت؛ دکترینی که با در نظر گرفتن اندک یا بدون در نظر گرفتن منافع یا انتظارات متحدان دیرینه، اجرا شده است. در تاریخ ۱۲ می، دولت ترامپ موفق شد ادان الکساندر، شهروند دوتابعیتی آمریکایی-اسرائیلی را که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در غزه در اسارت بود، آزاد کند. این آزادی نتیجه مذاکرات مستقیم میان آمریکا و حماس بود که اسرائیل در آن نقشی نداشت. در اوایل ماه جاری نیز ترامپ در ریاض اعلام کرد که تحریمهای آمریکا علیه سوریه را لغو خواهد کرد. این در حالی بود که اسرائیل از واشنگتن خواسته بود تا تحریمهای سختگیرانه علیه سوریه را پس از تغییر رژیم اسد حفظ کند و از هرگونه اقدام برای مشروعیتبخشی به دولت جدید این کشور پرهیز کند. کاخ سفید همچنین تصمیم گرفت گفتوگوهای مربوط به همکاری هستهای غیرنظامی با عربستان را از موضوع عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل تفکیک کند. در واقع، دولت ترامپ پذیرفته است که عربستان سعودی در این مقطع به کمپ عادیسازی با اسرائیل نخواهد پیوست و این موضوع نباید مانع پیشبرد برنامههای دولت آمریکا برای ارتقای همکاری با ریاض شود. علاوه بر این، تصمیم دولت ترامپ برای نادیده گرفتن درخواست تلآویو برای سفر به اسرائیل، به عقیده برخی تحلیلگران، نشانه دیگری از به حاشیه راندن اسرائیل از سوی دولت آمریکا محسوب میشود.
در همین زمینه سینا عضدی، استاد روابط بینالملل دانشگاه جرج واشنگتن معتقد است که برخلاف انتظارات، رابطه آمریکا با دولت آقای نتانیاهو در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ چندان مثبت و همسو نیست. در سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه، او حتی به اسرائیل سفر نکرد، که این خود نشاندهنده تغییرات در روابط آمریکا و اسرائیل است. زمانی که ترامپ در کاخ سفید گفت من خواهان راهحل دیپلماتیک با ایرانیها هستم، آقای نتانیاهو در کنار او و جلوی دوربینها حضور داشت. اما نکته قابل توجه این است که در روزهای اخیر، در پیامهایی که از سوی دولت نتانیاهو به گوش میرسد دیگر خبری از موضعگیریهای تند و انتقادی علیه مذاکرات ایران و آمریکا نیست. به نظر میرسد که دولت نتانیاهو به نوعی از این مسئله کنار گذاشته شده و در موضع ضعف قرار دارد. به عقیده من، دلیل اصلی عدم مخالفت نتانیاهو با مذاکرات ایران شخص دونالد ترامپ است. اگر آقای اوباما یا آقای بایدن در مقام ریاستجمهوری بودند و مذاکرات را ادامه میدادند، مسلماً واکنش نتانیاهو به این موضوع بسیار متفاوت میبود. این تغییرات نشاندهنده پیچیدگیهای روابط بینالمللی و تاثیر شخصیتهای سیاسی بر دیپلماسی
جهانی است. با این حال، به نظر نمیرسد که تنشهای موجود میان ایالاتمتحده و اسرائیل بر همکاریهای دو کشور در بلندمدت تاثیر قابل توجهی بگذارد. یکی از دلایل اصلی این امر، وجود لابی قدرتمند و پرنفوذ اسرائیل در آمریکاست که بهطور مداوم تلاش میکند منافع اسرائیل را در سیاستهای خارجی و نظامی آمریکا ترویج کند. این لابی با استفاده از روابط گسترده خود، نهتنها بر تصمیمگیریها تاثیر میگذارد، بلکه به ایجاد یک اجماع سیاسی در حمایت از اسرائیل کمک میکند.
تنش میان ترامپ و نتانیاهو درباره ایران
به گزارش کانال ۱۲ اسرائیل، گفتوگوی تلفنی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو درباره نحوه مقابله با ایران بسیار پرتنش بوده و برخلاف ادعاهای پیشین آمریکا و اسرائیل، اختلافات جدی در موضع دو رهبر درباره نحوه جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای وجود دارد. به گزارش کانال ۱۲ این رژیم، رئیسجمهور آمریکا در این مکالمه تاکید کرده، علاقهمند به توافقی است که منافع طرفین را تامین کند. به نظر میرسد لحن مکالمه گزارششده با ادعاهای قبلی مبنی بر اینکه دو رهبر تماس خود را با تفاهم متقابل به پایان رساندهاند، در تضاد است. طبق گزارش آکسیوس، ترامپ در این تماسی تلفنی به نتانیاهو هشدار داد که از هرگونه اقدامی که ممکن است مذاکرات میان ایالات متحده و ایران برای توافق هستهای جدید را به خطر بیندازد، خودداری کند. به گزارش دنیای اقتصاد، پس از این تماس تلفنی، دفتر نتانیاهو بیانیهای منتشر کرد که در آن آمده بود او و ترامپ «بر سر لزوم اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای توافق کردند». همزمان با انتشار این گزارش، کریستی نوم، وزیر امنیت آمریکا که به اسرائیل سفر کرده است، روز دوشنبه ۲۶ می در گفتوگو با فاکسنیوز گفت که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا او را برای گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل درباره روند مذاکرات تهران و واشنگتن به تلآویو فرستاده است. نوم گفت: «رئیسجمهوری من را بهطور خاص به اینجا فرستاده است تا با نخستوزیر درباره روند این مذاکرات گفتوگو کنم و بر این موضوع تاکید کنم که چقدر مهم است متحد بمانیم و اجازه دهیم این روند مسیر خود را طی کند.»
در همین باره سینا عضدی معتقد است که اختلافات میان اسرائیل و آمریکا در مورد برنامه هستهای ایران موضوعی پیچیده و چندبعدی است. اسرائیل چندین سال بهطور مداوم تلاش کرده است تا ایالاتمتحده را متقاعد کند که به ایران حمله کند. در واقع، اسرائیل تمایل دارد که بار مسئولیت این حمله بر دوش آمریکا قرار گیرد. این امر ناشی از این واقعیت است که اسرائیل به تنهایی قادر به انجام چنین حملهای نیست و برآوردهای سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیز این نکته را تایید میکند؛ بسیاری از آنها بر این باورند که اسرائیل از لحاظ لجستیک و تواناییهای نظامی به اندازه کافی قوی نیست. در مقابل، ایالاتمتحده از نظر لجستیک و تواناییهای نظامی در موقعیتی بسیار قویتر قرار دارد. بنابراین، طبیعی است که اسرائیلیها بخواهند ایالاتمتحده این اقدام را انجام دهد، چرا که در صورت بروز هرگونه بحران، پیامدهای آن بیشتر متوجه آمریکا خواهد بود. ایالاتمتحده نیز به نوبه خود، با وجود اینکه ادعا میکند هدفش جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای است، اما در دو دهه گذشته نشان داده که تا حد ممکن از گزینه نظامی دوری کرده و ترجیح داده است که دیپلماسی را در اولویت قرار دهد. این دو دیدگاه متضاد، نشاندهنده اختلاف میان اسرائیل و آمریکاست. اسرائیل به دنبال این است که آمریکا مسئولیت حمله به ایران را بر عهده بگیرد، زیرا این کار میتواند تبعات منفی کمتری برای تلآویو داشته باشد. از سوی دیگر، ایالاتمتحده نیز به دلیل منافع ملی خود و عدم تمایل به درگیریهای بیشتر در خاورمیانه، نمیخواهد وارد یک پروسه نظامی شود.
ماجراجویی اسرائیل علیه ایران
چندی پیش بود که شبکه «سیانان» به نقل از مقامهای آمریکایی مدعی احتمال ماجراجویی اسرائیل علیه ایران شد. این مقامها که نامشان فاش نشد به سیانان گفتند: «ما اطلاعاتی به دست آوردهایم که نشان میدهد اسرائیل در حال آماده شدن برای حمله به تاسیسات هستهای ایران است.» در این گزارش آمده است که «اگر اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، این به منزله جدایی کامل اسرائیل از آمریکا خواهد بود. هرچند هنوز مشخص نیست که آیا سران اسرائیل تصمیم نهایی را در مورد این حمله گرفتهاند یا خیر». سیانان به نقل از این مقامهای آمریکایی گزارش داد: «حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران میتواند آغازگر یک درگیری منطقهای گستردهتر در خاورمیانه باشد.» در ادامه این گزارش آمده است: «در داخل دولت آمریکا اختلاف نظر عمیقی در مورد احتمال تصمیم اسرائیل برای حمله وجود دارد. تصمیم اسرائیل برای حمله احتمالاً به دیدگاهش در مورد مذاکرات واشنگتن با تهران بستگی خواهد داشت.» سینا عضدی در این زمینه بر این باور است که برآوردها در کاخ سفید نشان میدهد اگر اسرائیل بخواهد بدون حمایت و کمکهای نظامی آمریکا به ایران حمله کند، قادر به انجام این کار نخواهد بود. این نکتهای است که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا در مورد آن به توافق رسیدهاند. آنها به این نتیجه رسیدند که حمایت از چنین حرکتی نهتنها به نفع منافع ملی ایالاتمتحده نیست، بلکه میتواند عواقب وخیمی برای ثبات منطقه و روابط بینالمللی داشته باشد.
تلاش ایران برای تقویت دیپلماسی
سینا عضدی درباره اینکه ایران چگونه میتواند از تنش آمریکا و اسرائیل به سود خود استفاده کند، معتقد است مهمترین مسئلهای که ایران باید به آن توجه کند این است که بهانهای به دست دولت اسرائیل و لابی اسرائیل در آمریکا ندهد. ایران باید مراقب باشد که گروههای تندرو داخلی نتوانند روند دیپلماسی میان ایران و آمریکا را مختل کنند. این موضوع به نظر من یکی از کلیدیترین اقداماتی است که ایران میتواند انجام دهد. اگر ایران بتواند از بروز اظهارات تند و تحریکآمیز از سوی گروههای تندرو جلوگیری کند، میتواند مانع کاهش فاصله میان مواضع آمریکا و اسرائیل شود. درواقع با این کار اسرائیل دیگر نمیتواند از این اظهارات بهعنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن آمریکا استفاده و ادعا کند که ایران تهدیدی برای امنیت منطقه است. در واقع، اگر ایران بتواند دیپلماسی خود را تقویت و از تنشزایی جلوگیری کند، این امر میتواند به نفع منافع ملی کشور باشد. همچنین، این رویکرد میتواند به ایجاد یک تصویر مثبتتر از ایران در عرصه بینالمللی کمک کند و به کشورهای دیگر نشان دهد که ایران به دنبال همکاری و گفتوگوست. این نکته بسیار حائز اهمیت است، چراکه در ایالاتمتحده نیز بحثهای زیادی پیرامون اظهارات گروههای تندرو در ایران وجود دارد. اگر این اظهارات ادامه یابد، ممکن است بر روی سیاستهای آمریکا نسبت به ایران تاثیر منفی بگذارد و موجب شود که لابیهای اسرائیلی بتوانند به راحتی بر تصمیمگیریهای سیاسی در واشنگتن تاثیر بگذارند. بنابراین، ایران باید با دقت بیشتری عمل کند و فضای دیپلماتیک را حفظ کند. این کار نهتنها به تقویت روابط بینالمللی ایران کمک میکند، بلکه میتواند به کاهش تنشها و جلوگیری از سوءتفاهمها کمک شایانی کند.