شناسه خبر : 49383 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

صد روز پرماجرا

دونالد ترامپ در صد روز گذشته با جهان چه کرد؟

 

محمدحسین باقی / نویسنده نشریه 

هیچ 100 روزی هرگز مانند این 100 روز نبوده است. ترامپ در ژانویه برای دومین دوره ریاست‌جمهوری خود سوگند یاد کرد و قصد داشت آمریکا و جایگاه آن را در جهان متحول کند. او از اولین ساعات حضورش در دفتر کار، بی‌وقفه سیاست داخلی، اقتصادی و خارجی را به مسیرهایی جدید و پرخطر هدایت کرده است؛ با اره برقی به نیروی کار فدرال حمله کرده است؛ اقتدار دادگاه‌ها را به چالش کشیده است و تلاش کرده نفوذ لیبرال‌ها را از دولت، آموزش و فرهنگ پاک کند. نتیجه، مجموعه‌ای آشفته از ابتکارات جدید؛ واکنش‌های قضایی، سیاسی و اقتصادی و عقب‌نشینی‌های ناگهانی بوده است. این [روند]، توانایی کشور در پردازش اختلالات -و تاب‌آوری دموکراسی آمریکایی را در مواجهه با رئیس‌جمهوری که دیدگاه‌هایش در مورد قدرتش، هشدارهایی را در مورد اقتدارگرایی خزنده برانگیخته است- به محک آزمون گذاشته است.

درگیری‌های فرسایشی، مرتب با سرعتی خیره‌کننده جای خود را به درگیری‌هایی کاملاً جدید دادند: عفو شورشیان ۶ ژانویه، برکناری مقامات و مشاوران سابقِ منفور و در جریان قرار ندادن آنها از جزئیات امنیتی، پیشنهاد تبدیل غزه به یک شهر تفریحی و کانادا به ایالت پنجاه‌و‌یکم، مقصر دانستن سقوط هواپیما به ابتکارات تنوع نژادی، ریاست جلسه جنجالی کابینه با ایلان ماسک، انتصاب وکلای شخصی خود برای اداره وزارت دادگستری، اخراج بازرسان کل، تعطیلی آژانس توسعه بین‌المللی ایالات‌متحده (USAID)، شعله‌ور کردن یک جنگ تجاری جهانی، سرزنش رئیس‌جمهور اوکراین در دفتر بیضی‌شکل، اخراج مهاجران بدون طی مراحل قانونی و پیشروی به سمت بحران قانون اساسی با سرپیچی از قضات در موارد متعدد.

اگر این 100 روز را مشتی از خروار بدانیم و دریابیم که در آن 1300 و اندی روز باقی‌مانده ممکن است با همین دست‌فرمان حرکت کند، این 100 روز یک درس روشن ارائه می‌دهد: اینکه ترامپ مصمم است از هر ساعت برای دنبال کردن دستور کاری استفاده کند که با ترکیبی متغیر از نارضایتی، محاسبات سیاسی کوتاه‌مدت، باورهای دیرینه و تجربه دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش شکل گرفته است. به همین مناسبت، نیویورک‌تایمز از 10 تن از خبرنگارانش خواست 10 مورد از سیاست‌های ترامپ در این 100 روز را قلمی کنند. به دلیل محدودیت فضا، بخشی از این یادداشت‌ها خلاصه‌وار ترجمه می‌شود.

1- سیاست خارجی: عصر بی‌ثباتی ائتلاف‌ها

22دیوید سنگر: ترامپ در مشاجره معروفش در دفتر بیضی‌شکل در اواخر فوریه در مقابل دوربین‌ها به همتای اوکراینی خود، ولودیمیر زلنسکی، گفت، «فکر نمی‌کنم بدون ایالات‌متحده آدم مهمی باشی. یا معامله می‌کنی یا ما از آن خارج می‌شویم، و اگر ما از آن خارج شویم، تو با روس‌ها می‌جنگی». او در ادامه گفت که می‌بازی. به‌سختی می‌توان انقلاب در رویکرد آمریکا به جهان در این ۱۰۰ سال گذشته را در یک اپیزود خلاصه کرد. اما با آن تحقیر عمومی زلنسکی، ترامپ سیگنال روشنی در مورد آنچه قرار است رخ دهد، فرستاد: پایان دورانی که ۸۰ سال پیش آغاز شد، زمانی که ایالات‌متحده به طراحی جهانی از قوانین، توافقات و هنجارهای بین‌المللی کمک کرد تا قدرتمندان را از تصرف سرزمین‌ها بازدارد و ضعیفان را بدون توسل به جنگ توانمند کند. بنابراین پیام واقعی آن استدلال این بود که قوانین بین‌المللی کنار گذاشته شده و قدرت -ترجیحاً با پشتوانه هسته‌ای- دوباره بازگشته است. از نظر ترامپ، جهان به دو نوع کشور تقسیم شده است: آنهایی که «کارت‌های برنده» دارند و آنهایی که ندارند. ترامپ استدلال می‌کرد که چون زلنسکی چیزی برای ارائه ندارد، باید هر شرایطی را که برای پایان دادن به جنگ مطرح می‌شود، بپذیرد.

این نشان‌دهنده دیدگاه دیرینه ترامپ در مورد چگونگی کارکرد جهان است. او که با محدودیتی از سوی مشاوران «تشکیلات» مواجه نیست، به نظر می‌رسد مصمم است تا حد زیادی با ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ تعامل داشته باشد. در این دنیای حوزه‌های نفوذ، قوانین بین‌المللی تا زمانی که ناخوشایند نباشد، پذیرفتنی هستند؛ مرزها مذاکره‌‌پذیر هستند؛ و دستاوردهای مبهم قدرت نرم ناشی از ارائه کمک به نیازمندترین کشورهای جهان غیرضروری هستند. پیام دیگر دیدار رهبران آمریکا و اوکراین این بود که ترامپ می‌خواست موضع خود را تغییر دهد و روابط با مسکو را عادی کند. انجام این کار، حداقل فرصت‌های تجاری را ایجاد می‌کرد. برخی از اطرافیان او استدلال می‌کنند که این کار می‌تواند همکاری رو‌به رشد روسیه با چین را مختل کند. هیچ‌کس نمی‌داند این آزمون بزرگ در سیاست قدرت چگونه پیش خواهد رفت. اغلب رهبران اروپایی می‌گویند که وحشت‌زده شده‌اند. ترامپ در اولین سفر خارجی خود برای مراسم تشییع جنازه پاپ، یک گفت‌وگوی مفصل با زلنسکی انجام داد. او با چند رهبر اروپایی دست داد، اما فرصت صحبت در مورد تعرفه‌ها یا آینده اتحادها را از دست داد. در عوض، او مستقیم به سمت هواپیمای خود رفت تا به آمریکایی که می‌گوید اولویت دارد، بازگردد.

2- مهاجرت: هراس از «پرونده مرگ»

22-1حامد العزیز: «رومیسا اوزتورک»، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تافتس، در حال رفتن به افطار ماه رمضان با دوستانش بود که ماموران فدرال که چهره برخی از آنها با ماسک‌های سیاه پوشانده شده بود، او را احاطه کردند. حامیانش می‌گویند به نظر می‌رسد جرم اوزتورک این بوده که او نویسنده مشترک یک مقاله در یک روزنامه دانشجویی بود که از حمایت تافتس از اسرائیل انتقاد می‌کرد. او از سوی دولت به‌عنوان بخشی از آنچه دولت ترامپ به‌عنوان کمپینی علیه فعالان یهودستیز در دانشگاه توصیف کرده است، دستگیر شد. رئیس‌جمهور ترامپ با وعده سرکوب مهاجرت به انتخابات مجدد راه یافت و اقدامات فوق‌العاده‌ای را برای این کار انجام داده است. او دارندگان ویزای دانشجویی و ساکنان دائمی قانونی را که در اعتراضات دانشگاه در مورد جنگ اسرائیل و حماس شرکت کرده بودند، هدف قرار داده است. او روند دادرسی را لغو کرده و مهاجران بدون مدرک را به یک زندان بزرگ برای تروریست‌ها در السالوادور فرستاده است، از جمله حداقل یک مورد به اشتباه.

دولت نام مهاجران را در «پرونده اصلی مرگ» تامین اجتماعی قرار داده است تا دسترسی آنها به حساب‌های بانکی و سایر خدمات مالی را قطع کند. او کشورها را زیر فشار قرار داده تا شهروندان خود را باز پس بگیرند، مردم را به کشورهای سومی دور از خانه‌هایشان فرستاده و با استناد به قانون زمان جنگ، مهاجران را بدون طی مراحل قانونی اخراج کرده است. او به یکی از وعده‌های انتخاباتی خود عمل و اساساً مرز جنوبی با مکزیک را مسدود کرد، درحالی‌که از سفیدپوستان آفریقای جنوبی به‌عنوان پناهنده استقبال می‌کند. مقامات مرزی ایالات‌متحده همچنین از تاکتیک‌های تهاجمی‌تری که دولت آن را «بررسی پیشرفته» می‌نامد، در بنادر ورودی به ایالات‌متحده استفاده و نگرانی‌هایی را حتی در میان متحدان آمریکا در مورد سفر به ایالات‌متحده ایجاد کرده‌اند. اما با وجود تمام شوک و وحشت ناشی از مبارزات انتخاباتی ترامپ، تلاش‌های او همچنان از اخراج‌های گسترده که او قول انجام آن را داده بود، کمتر است. در مجموع، تعداد پروازها و مقاصد آنها تا حد زیادی شبیه به پروازهای دوران ریاست‌جمهوری جوزف بایدن است.

3- ماسک و ترامپ: هجوم بوروکراتیک با لبخند

23تئودور شلیفر: حتی ایلان ماسک هم از حضور در آنجا کمی متعجب به نظر می‌رسید. ماسک با لبخند همیشگی‌اش [به من] گفت، «از دیدنت در اینجا خوشحالم». جمع خبرنگاران وقتی وارد دفتر بیضی‌شکل شدند و ثروتمندترین مرد جهان و پسر کوچکش ایکس را بالای شانه پدرش و سمت راست رئیس‌جمهور ترامپ دیدند در عجب ماندند. پرسش همه این بود: «مکرر به اینجا می‌آیی؟» هنوز دو هفته از همکاری ماسک و ترامپ نگذشته بود که این همکاری به یک هجوم بوروکراتیک تبدیل شد. ماسک سازمان‌‌های فدرال را زیرورو کرد، اما هیچ توضیحی در مورد استراتژی کلان خود ارائه نکرد. در داخل دفتر بیضی‌شکل، ماسک با ایکس روی شانه‌هایش، بارها و بارها گفت که همه چیز در مورد ریشه‌کن کردن کلاهبرداری است.

«اداره توسعه بین‌المللی آمریکا» (USAID) [یا آژانس توسعه جهانی ایالات‌متحده] متشکل از کلاهبرداران است؟ اداره تامین اجتماعی هم؟ اداره حمایت مالی مصرف‌کننده نیز؟ اینها تنها سه مورد از آژانس‌هایی هستند که ماسک و تیم تقریباً ۱۰۰نفره‌اش در آنها بی‌رحمانه عمل کرده و ظاهراً روزانه درگیر دعوا (و دعاوی حقوقی) علیه بوروکراسی فدرال شده‌اند. ماسک تلاش کرده تعداد افرادی را که از دولت حقوق می‌گیرند صدها هزار نفر کاهش دهد. او خواهان دادن اختیارات بیشتری نسبت به آن چیزی است که کنگره می‌خواهد، تا بدین ترتیب دست ترامپ باز شود و به‌طور یکجانبه پرداخت‌های فدرال را کاهش دهد. طبق آمار نیویورک‌تایمز، بیش از ۲۵۰ هزار نفر یا شغل خود را از دست داده‌اند، یا قرار است اخراج شوند یا بازخرید شده‌اند.

اما درحالی‌که گروه ماسک اقدامات شدیدی مانند تعطیلی آژانس کمک‌های خارجی آمریکا انجام داده است، انتظار نمی‌رود که این تلاش به تحقق وعده ماسک مبنی بر کاهش یک تریلیون دلار از هدرروی بودجه فدرال نزدیک شود. ماسک همچنین چندین مقام ارشد ترامپ، از جمله مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، را در جریان یک جلسه جنجالی کابینه در ماه مارس عصبانی کرده است و با اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری، بر سر برخی مسائل وارد چالش و مبارزه قدرت شده است. با وجود تمام این اتفاقات، رابطه ماسک با رئیس‌جمهور پایدار بوده است. ترامپ در بیشتر مواقع از حضور ماسک در کنارش راضی بوده و روشن است که ماسک هم از بودن در کنارش لذت می‌برد. ماسک گفته که ماه آینده واشنگتن را ترک خواهد کرد، اما کمتر کسی فکر می‌کند که او از صحنه خارج شود.

4- تعرفه‌های «روز آزادی»

23-1آنا سوانسون: در تاریخ ۲ آوریل، ترامپ در مقابل جمعی از مقامات، خبرنگاران و کارگران با کلاه‌های ایمنی که در باغ گل رز کاخ سفید جمع شده بودند، از کاخ سفید خارج شد و از برنامه‌های خود برای بازسازی سیستم تجارت جهانی رونمایی کرد. رئیس‌جمهور پوستری را با تعرفه‌هایی که قصد داشت بر واردات از کشورهای خارجی اعمال کند، بالا برد و گفت که این روز به‌عنوان «روز آزادی» به یادگار خواهد ماند. ترامپ گفت: «ما سرانجام داریم آمریکا را در اولویت قرار می‌دهیم.» این موضع‌گیری در نهایت باعث وحشت در میان مقامات و سرمایه‌گذاران خارجی شد و ایالات‌متحده را وارد یک جنگ تجاری تمام‌عیار با یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری خود، چین، کرد. درحالی‌که ترامپ اغلب به‌عنوان محصول دهه ۱۹۵۰ یا ۱۹۸۰ معرفی می‌شود، اخیراً به دوره پس از ۱۸۹۰، زمانی که تعرفه‌ها معرف اصلی سیاست اقتصادی بودند، روی آورده است. در ماه فوریه، او تعرفه ۱۰درصدی را به صادرات چین اضافه کرد و گفت پکن باید صادرات فنتانیل و مواد شیمیایی سازنده آن را متوقف کند. پکن نیز تلافی کرد و تعرفه‌های خود را بر محصولات آمریکایی اعمال کرد و اقدامات دیگری را برای آسیب رساندن به شرکت‌های آمریکایی انجام داد.

همین وضعیت در ماه مارس نیز تکرار شد، زمانی که ترامپ تعرفه ۱۰درصدی دیگری را بر صادرات چین اعمال کرد و چین با محدودیت‌های بیشتر خود پاسخ داد. اما پس از اعلام تعرفه‌های «روز آزادی» ترامپ در اوایل آوریل بود که تنش‌ها واقعاً افزایش یافت. چین تنها کشوری بود که بلافاصله تلافی کرد و ترامپ آنها را برای مجازات انتخاب کرد. تنها چند ساعت پس از اجرایی شدن تعرفه‌های خودش، ترامپ تصمیم گرفت آنها را برای ۹۰ روز برای سایر کشورها متوقف کند، اما او نرخ‌های بسیار بالاتری را برای واردات چین اعلام کرد و در رسانه‌های اجتماعی نوشت که این کشور [چین] «بازی بدی را شروع کرده است». محصولات چین -دومین منبع بزرگ کالا برای ایالات‌متحده- اکنون با حداقل تعرفه ۱۴۵ درصد روبه‌رو هستند و در برخی موارد، این عوارض بسیار بیشتر است. صادرات ایالات‌متحده اکنون با تعرفه ۱۲۵درصدی به چین مواجه است. برای کارآفرینان و کشاورزانی که به تجارت بین کشورها، به‌ویژه مشاغل کوچک، متکی هستند، این امر فلج‌کننده بوده است. برخی از شرکت‌ها تجارت را به‌طور کامل متوقف کرده‌اند و رزرو کشتی‌هایی که از چین به ایالات‌متحده بار حمل می‌کنند، به‌شدت کاهش یافته است. مقامات آمریکایی سال‌ها به دلایل امنیت ملی با ایده «جدایی» از چین بازی کرده‌اند. اما ایالات‌متحده و چین مذاکرات اساسی انجام نداده‌اند و مشخص نیست که آنها چگونه این اختلاف را حل خواهند کرد. بنابراین، فعلاً، این بن‌بست ادامه دارد.

5- ترامپ؛ ویرانگر اقتصاد

23-2بن کسلمن: «ماریا بارتیرومو» در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز با رئیس‌جمهور ترامپ در اوایل ماه مارس، به «نگرانی‌های فزاینده‌ای» در مورد رکود اقتصادی اشاره کرد. او پرسید: «آیا امسال انتظار رکود اقتصادی دارید؟» ترامپ پاسخ داد: «از پیش‌بینی چنین چیزهایی متنفرم. یک دوره گذار وجود دارد، زیرا کاری که ما انجام می‌دهیم بسیار بزرگ است.» پوشش خبری مصاحبه بر امتناع ترامپ از رد رکود اقتصادی متمرکز بود. اما پاسخ او به‌گونه‌ای بود که خانم بارتیرومو اصلاً احساس نیاز به پرسش پیدا نکرد. وقتی ترامپ به قدرت رسید، اقتصادی را به ارث برد که مایه حسادت جهان بود. با‌این‌حال، ظرف چند هفته، اعتماد مصرف‌کننده کاهشی شد، مشاغل توسعه‌های برنامه‌ریزی‌شده را متوقف کردند و سرمایه‌گذاران در مورد امنیت بدهی دولت ایالات‌متحده دچار تردید شدند. پیش‌بینی‌کنندگان در مورد اینکه کدام محتمل‌تر است، بحث می‌کردند: رکود اقتصادی صرف یا «رکود تورمی»، که در آن رشد متوقف می‌شود درحالی‌که تورم افزایش می‌یابد.

این ترس‌ها، به‌طور مستقیم، نتیجه سیاست‌های تجاری پیوسته در حال تغییر ترامپ است که تهدید به افزایش قیمت‌های مصرف‌کننده و اخلال‌گری در زنجیره‌های تامین جهانی کرده و الهام‌بخش تعرفه‌های تلافی‌جویانه از سوی شرکای تجاری ایالات‌متحده بوده است. اما این اختلال‌ها محدود به تجارت نیستند. تهدیدهای ترامپ برای اخراج «جروم اچ. پاول»، رئیس فدرال‌رزرو، بازارهای مالی را آشفته کرده است. سیاست‌های مهاجرتی او باعث شده که برخی از کارفرمایان از اینکه برای یافتن کارگر با مشکل مواجه هستند، شکایت کنند. تلاش‌های دولت برای کاهش هزینه‌ها، به رهبری ایلان ماسک، به ده‌ها هزار اخراج و استعفا در میان کارمندان دولت منجر شده و میلیاردها دلار بودجه فدرال را در بلاتکلیفی قرار داده است.

شاید بیش از هر تصمیم خاصی از سوی دولت، رهبران کسب‌وکار می‌گویند که تغییرات تقریباً مداوم در سیاست‌ها -تعرفه‌هایی که اعمال شده و سپس به حالت تعلیق درمی‌آیند، کارگرانی که اخراج و سپس دوباره به کار بازگردانده می‌شوند- برنامه‌ریزی از پیش را تقریباً غیرممکن کرده است. اقتصاددانان می‌گویند که اگر کسب‌وکارها با کاهش استخدام و سرمایه‌گذاری واکنش نشان دهند، عدم قطعیت به‌تنهایی می‌تواند برای ایجاد رکود کافی باشد، همان‌طور که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد بسیاری از آنها این کار را شروع کرده‌اند. با‌این‌حال، شواهد رکود تاکنون بیشتر در نظرسنجی‌ها و روایت‌ها نشان داده شده است، نه در معیارهای فعالیت اقتصادی واقعی. رشد شغلی قوی بوده است. اخراج‌ها همچنان پایین است. هزینه‌های مصرف‌کننده در آغاز سال کاهش یافت، اما از آن زمان دوباره افزایش یافته است. این نشان می‌دهد که اگرچه خطر رکود افزایش یافته است، اما هنوز اجتناب‌ناپذیر نیست. 

دراین پرونده بخوانید ...