احتمال جنگ
آیا فعال شدن اسنپبک، مقدمه رویارویی نظامی است؟
با عملیاتی شدن مکانیسم ماشه این پرسش در محافل سیاسی مطرح شده که هدف از این تحریمها چیست؟ برخی «اسنپبک» را پیششرطی برای وقوع جنگی تمامعیار میبینند. برخی دیگر هم هدف آن را گرفتار کردن ایران در تله تحریمهای سنگین و جنگ فرسایشی و درنهایت حرکت به سوی اعتراضات اجتماعی میدانند. در این گزارش با تکیه بر گزارشهای معتبر به این پرسش پاسخ میدهیم که اسنپبک چرا فعال شد و چه تاثیراتی دارد؟ اما پیش از آن، لازم است ببینیم اسنپبک چیست؟
♦♦♦
ایران روز یکشنبه (6 مهرماه برابر با 28 سپتامبر)، زمانی که تنشها در خاورمیانه بالاست، با تحریمهای موسوم به «اسنپبک» مواجه شد. اما این به چه معناست؟ این اصطلاح برای اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، یک دهه پس از تعلیق آنها بهعنوان بخشی از یک توافق تاریخی در راستای محدود کردن و نظارت بر برنامه هستهای این کشور، استفاده میشود. سه کشور اروپایی موسوم به «گروه3» متشکل از فرانسه، آلمان و بریتانیا به اتفاق ایران را به عدم رعایت تعهدات خود متهم کردند. «تیم لیستر» در گزارش خود برای سیانان در همین رابطه نوشت، قرار بود تحریمها در ۱۸ اکتبر (26 مهرماه) بهطور دائم پایان یابد. اما توافق اولیه، که بهعنوان «برجام» شناخته میشود و شامل لغو تحریمها علیه ایران در ازای محدودیتهایی بر برنامه هستهای این کشور بود، به هر یک از امضاکنندگان اجازه میداد در صورت عدم پایبندی ایران به تعهداتش، تحریمها را به قبل از آن تاریخ بازگردانند.
در ماه آگوست، مذاکرهکنندگان اروپایی به شورای امنیت سازمان ملل گفتند که ایران «تقریباً تمام تعهدات خود در برجام» را نقض کرده است و اروپا در حال آماده شدن برای فعال کردن مکانیسم ماشه است. این شورا در ماه آگوست به ایران یک ماه فرصت داد تا این روند را پیش از آنکه روسیه ریاست شورای امنیت را در ماه اکتبر بر عهده بگیرد، به جریان بیندازد. به این ترتیب، چندین جلسه با مقامهای ایرانی برگزار شد، اما هیچکدام در برآورده کردن خواستههای اروپاییها پیشرفتی حاصل نکرد. اما پرسش این است که این تحریمها چه خواهند کرد؟
مکانیسم ماشه، تحریمهای سازمان ملل متحد را که بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ اعمال شده بودند، از جمله تحریم تسلیحاتی و ممنوعیت دستیابی ایران به فناوری برای برنامه موشکهای بالستیک، بازمیگرداند. بخشهای نفت و خدمات مالی ایران نیز هدف قرار گرفتند. اما این تصمیم اروپا برای سایر امضاکنندگان برجام، چین و روسیه، الزامآور نیست. ایالاتمتحده در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شد و از طریق رژیم سخت تحریمها، سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را در پیش گرفت. همین رویکرد در دولت دوم ترامپ هم ادامه یافت.
شورای روابط خارجی اروپا (ECFR) خاطرنشان میکند: «تاثیر اقتصادی تحریمهای سازمان ملل و اتحادیه اروپا بر ایران با توجه به شدت محدودیتهای ایالاتمتحده محدود خواهد بود.» این شورا میافزاید: «با توجه به تجربیات گذشته، غیرقابلتصور است که اسنپبک بتواند ایران را مجبور به پذیرش درخواست ایالاتمتحده برای غنیسازی صفر کند.»
اول) اقتصاد در تله بحران
گمانهزنیها حاکی است که با بازگشت تحریمها، اقتصاد ایران زیر فشار قرار بگیرد. تحریمهای جدید داراییها را مسدود و سفر طیف وسیعی از نهادها و افراد ایرانی را ممنوع میکند و به کشورها اجازه میدهد محمولههایی را که از طریق هوایی و دریایی از ایران به جای دیگر منتقل میشوند، متوقف و بازرسی کنند. نیویورکتایمز در گزارشی نوشت، تحریمها در زمان بسیار سختی اعمال میشوند. نیسان رفعتی، تحلیلگر ارشد ایران در گروه بینالمللی بحران، گفت: «تحریمهای سازمان ملل متحد ممکن است همان تاثیر مالی اقدامات فعلی ایالاتمتحده را نداشته باشند، اما فشار قابلتوجهی را بر اقتصاد ایران وارد میکنند.»
اروپاییها برای رعایت تحریمهای آمریکا، تجارت با ایران را پایان دادند. مقامات ایرانی میگویند که با انجام این کار، قدرتهای اروپایی عملاً تعهدات خود را در قبال توافق نقض کردهاند. نیویورکتایمز یکی از دلایل تقلای اروپا برای اعمال تحریم علیه ایران را همکاری نظامی ایران و روسیه و وجود پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین میداند. اما این تحریمها ممکن است به نفع چین هم باشد. چین مشتری اصلی فروش نفت ایران است و نفت خام را با تخفیف حدود 20 درصد خریداری میکند.
یک مقام ارشد وزارت نفت ایران در مصاحبهای تلفنی به نیویورکتایمز گفت که تحریمهای جدید مانع خرید نفت چین از ایران نخواهد شد، اما موانع دیگری را ایجاد خواهد کرد. وی افزود که چین احتمالاً با ایجاد نگرانی در مورد توقیف نفتکشهای ایرانی در دریاهای آزاد از آنها بهعنوان اهرمی برای دریافت تخفیف بیشتر استفاده خواهد کرد. برخی از چهرههای سیاسی در ایران تاثیر تحریمها را کماهمیت جلوه دادهاند و گفتهاند که ایران در حال حاضر تحت تحریم قرار دارد و راههایی برای مقابله با تحریمهای جدید پیدا خواهد کرد. آنها همچنین غرب را مقصر میدانند و میگویند که اروپا و ایالاتمتحده هرگز بهطور جدی علاقهای به دستیابی به یک توافق دیپلماتیک نداشتند.
با وجود این، اقتصاد ایران در سالهای اخیر نهتنها از تحریمهای آمریکا، بلکه از سوءمدیریت نیز آسیب دیده است. روز شنبه، بازارهای ایران بهسرعت به خبر تحریمهای جدید واکنش نشان دادند. برای ایرانیان عادی، این خبر ضربه سختی بود، چراکه هماکنون با تورم بالا، افزایش بیکاری و عدم اطمینان در مورد آینده دستوپنجه نرم میکنند. بسیاری از آنها از بازگشت جنگ با اسرائیل و آمریکا میترسند. مهدی بستانچی، رئیس شورای صنایع ایران، در مصاحبهای از تهران به نیویورکتایمز گفت که مشاغل و صنایع خود را برای کاهش تقاضا آماده میکنند و انتظار دارند موانع بیشتری در تهیه کالا از خارج از کشور و محدودیتهای بیشتری در زمینه بیمه، بانکداری و حملونقل ایجاد شود. بستانچی افزود: «این محدودیتها سرریز میشوند.» وی گفت، بیشترین فشار بر شرکتهای کوچک و متوسط خواهد بود که «بیش از ۹۰ درصد واحدهای صنعتی ایران و حدود نیمی از اشتغال صنعتی را تشکیل میدهند».
«جان گمبرل» هم در گزارشی برای آسوشیتدپرس نوشت، اگرچه اقتصاد ایران در فشار است، اما خود را برای رویارویی احتمالی با غرب آماده میکند. از سوی دیگر، مردم نگران دور جدیدی از درگیری میان ایران و اسرائیل (و احتمالاً ایالاتمتحده) هستند. در همین حال، کاهش ارزش ریال در برابر دلار همراه با افزایش مواد غذایی باعث چالشبرانگیز شدن زندگی روزمره شده است. محسن، ۴۹ساله ساکن تهران، میگوید، «دولت باید در مسیر مذاکره حرکت کند. سیاست مانند دنیای تجارت، دنیای بدهبستان است».
گمبرل در بخش دیگری از گزارش خود افزود، سینا، پدر یک پسر ۱۲ساله، گفت: «تا جایی که به یاد دارم، ما با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم کردهایم و هر سال وضعیت بدتر از سال قبل میشود.» سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، اسنپبک را «تله»ای برای ایران نامید. «کلسی داونپورت»، کارشناس هستهای در انجمن کنترل تسلیحات مستقر در واشنگتن، گفت: «به نظر میرسد دولت ترامپ فکر میکند که پس از حملات، دست قویتری دارد و میتواند منتظر بماند تا ایران به میز مذاکره بازگردد.» او معتقد است که خطرات همچنان برای ایران باقی است: «هرگونه محاسبه اشتباه میتواند اتفاقات غیرمنتظرهای را رقم بزند.»
به نوشته گزارشگر آسوشیتدپرس، سیما، مادر دو فرزند، میگوید: «هر روز با افزایش قیمتها نمیتوانم میوه و گوشت را از لیست خریدم حذف کنم، زیرا فرزندانم برای محروم شدن خیلی کوچک هستند.» رسانههای محلی ایران گزارش دادند که فشارهای اقتصادی و ترس ازسرگیری جنگ، باعث مراجعه بیشتر بیماران به روانشناسان شده است. دکتر سیما فردوسی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه شهید بهشتی، گفت: «فشار روانی ناشی از جنگ ۱۲روزه از یکسو و تورم و افزایش قیمتها از سوی دیگر، جامعه را خسته و بیانگیزه کرده است.» وی هشدار داد، «اگر وضعیت اقتصادی به همین منوال ادامه یابد، عواقب اجتماعی و اخلاقی جدی خواهد داشت».
«جان آیریش» و «فرانسوا مورفی» به نقل از برخی نیروهای سیاسی در ایران نوشتند، که «مکانیسم ماشه آخرین تیر غرب است. وقتی ماشه را بکشند، دیگر چیزی برایشان باقی نمیماند. چماق را که بالای سر ما نگه داشتهاند، وقتی استفاده شود، تمام میشود. دیگر هیچ اهرم فشاری نخواهند داشت». به نظر میرسد که این بنبست دیپلماتیک وارد مرحلهای پرتنش و طولانی شود.
الجزیره در گزارشی نوشت، روز یکشنبه و به دنبال فعال شدن مکانیسم ماشه، در بازار میشد اضطراب اقتصادی را دید. ریال ایران دچار نوسانهای شدید شد. روزبه، مرد ۳۵سالهای که در بازار بزرگ تهران کار میکند و موتورهای برقی وارداتی از چین و سایر کشورها را میفروشد، به الجزیره گفت: «اوضاع اصلاً پایدار به نظر نمیرسد. درست مانند چند سال گذشته، کالاهای وارداتی گرانتر و کمیابتر میشوند.» او به الجزیره میگوید: «بعضی از مردم اینجا برای چند روز تمام فروشها را تعطیل میکنند تا زمانی که قیمتها کمی ثبات پیدا کند. برخی دیگر از این وضعیت سوءاستفاده میکنند و قیمتها را افزایش میدهند. وقتی قیمتها بالا میرود، فروش کاهش مییابد زیرا قدرت خرید مردم بالا نمیرود.»
الجزیره در بخش دیگری از گزارش خود افزود، ایالاتمتحده و سه متحد اروپاییاش -فرانسه، آلمان و بریتانیا- با ادعای تامین پهپادهای انفجاری از سوی ایران برای روسیه در اوکراین خشمگین هستند. این یکی از دلایل اعمال فشارهای آنهاست. فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، تا آنجا پیش رفت که گفت اسرائیل با حمله به ایران «کار کثیف» را برای غرب انجام داد. الجزیره نوشت که این باور در میان ایرانیها وجود دارد که اروپاییها و آمریکا «نهایت خصومت را نشان دادند» و پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را «از بین بردند». الجزیره بر این باور است که واکنش منفی بازار ارز در تهران یکی از نشانههای مهم تاثیر بازگشت تحریمهاست. این مسئله میتواند فروش نفت ایران را هم با مشکل مواجه کند. «علی حرب» در گزارش خود برای الجزیره افزود، بازگشت تحریمها نهتنها یک شوک روانی برای اقتصاد است، بلکه یک شوک هم به روح و روان مردم است.
یک مهندس ایرانی که خود را داریوش معرفی میکرد، گفت، «وضعیت اقتصادی فعلی از قبل هم بسیار دشوارتر شده است». این مرد ۵۰ساله با اشاره به کاهش سطح زندگیاش نسبت به دو یا سه سال پیش، به خبرگزاری فرانسه گفت، «تاثیر تحریمهای جدید مشهود است: نرخ ارز در حال افزایش است و این به افزایش قیمتها منجر میشود».
دوم) ایران آماده مقابله میشود؟
با فعال شدن مکانیسم ماشه، ایران در مورد «عواقب نامشخص» این امر واکنش نشان داد. برخی نیروهای سیاسی در ایران از اعمال محدودیتهای شدید بر ترافیک کشتیرانی خلیج فارس (مرتبط با فرانسه، آلمان، انگلستان و ایالاتمتحده) سخن گفتهاند. تلافی ایران شامل طیف گستردهای از تهدیدات دریایی در آبراههای منطقهای میشود که همه آنها میتواند منافع اصلی آمریکا در آنجا -یعنی حفاظت از پرسنل آمریکایی، حفظ جریان هیدروکربنها و حفظ ثبات کشورهای شریک خلیج فارس- را به خطر بیندازد. دولت ترامپ در برابر ایران نیاز به یک استراتژی روشن دارد. واکنشهای ایران میتواند شامل سرنگونی پهپادهای نظارتی آمریکایی تا توقیف نفتکشها باشد. بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳، واشنگتن اقداماتی مانند افزایش گشتهای دریایی با شرکای غربی، اسکورت یا «همراهی» هزاران کشتی در تنگه هرمز، و استقرار یک واحد دریایی بدون سرنشین جدید (گروه ویژه ۵۹) برای نظارت بر خطوط کشتیرانی انجام داد. همچنین هفت نفتکش که نفت ایران را حمل میکردند توقیف کرد. اما ایران با عملیات ایذایی علیه کشتیها و حمایت از اقدامات حوثیها واکنش نشان داد.
کمک ایران به حوثیها در نوامبر ۲۰۲۳، پس از آغاز جنگ غزه و آغاز یک کمپین دریایی هماهنگ از سوی این گروه در همبستگی با فلسطینیها، آشکار شد. نیروهای حوثی مرتب سعی میکردند با استفاده از موشکها و پهپادهای ضدکشتی، کشتیهایی را که با اسرائیل یا ائتلاف غربی مرتبط بودند، یا ربوده، یا مورد حمله قرار میدادند. نیروی دریایی غربی با حملات روزانه حوثیها مقابله میکرد، اما شرکتهای کشتیرانی جهانی مجبور شدند کشتیهای خود را در اطراف آفریقا دور بزنند.
پس از روی کار آمدن ترامپ در ژانویه امسال، دولت او انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه رفت. در ماه مارس، یک ائتلاف کوچک به رهبری ایالاتمتحده عملیات Rough Rider را آغاز کرد؛ یک کمپین 53روزه از حملات علیه اهداف حوثیها در یمن. طبق گزارشها، این کمپین و آتشبس متعاقب آن با واشنگتن، پرتاب موشکها و پهپادهای حوثی را کاهش داد و به ترافیک کشتیرانی دریای سرخ کمک کرد تا به حدود 60 درصد از سطح قبل از جنگ بازگردد. در ماه جولای -تنها دو ماه پس از آتشبس یمن و دو هفته پس از بمباران تاسیسات هستهای ایران توسط نیروهای آمریکایی و اسرائیلی- حوثیها دو کشتی دیگر را غرق کردند. آنها همچنین «محاصره دریایی» بندر حیفا در اسرائیل را اعلام کردند و موشکهای بالستیک و پهپادهای بیشتری را به آن سمت شلیک کردند.
حملات حوثیها ادامه دارد و ایران همچنان پشتیبان آنهاست. موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در تحلیلی در این رابطه نوشت، اگرچه اقدامات ائتلاف -از جمله از طریق چهارچوب نیروهای دریایی ترکیبی (CMF)- سالهاست که به تثبیت آبراههای منطقه کمک کرده است، اما شکافها همچنان پابرجا هستند. اما پرسش این است که آیا اسنپبک باعث درگیری دریایی خواهد شد؟ اکنون که مکانیسم ماشه فعال شده است، خطرات تشدید تنش در خلیج فارس زیاد است. در چنین سناریویی، ایران احتمالاً از اقداماتی مانند تلاش برای بستن تنگه هرمز خودداری خواهد کرد. در عوض، احتمالاً اقداماتی مانند توقیف کشتی، بازرسی اجباری کشتیها، ممانعت گزینشی از عبور و مرور و مینگذاری مخفیانه یا حملات پهپادی را انتخاب خواهد کرد. به نوشته موسسه واشنگتن، هدف افزایش قیمت نفت، آشفته کردن واشنگتن است، اما بدون تحریک حملات به خاک خود.
این موسسه میافزاید، نیروهای نظامی ایران احتمالاً بیشتر واحدهای قایقهای تندرو خود را در منطقه نگه میدارند و بیشتر به موشکهای بالستیک و کروز زمینی و پهپادها برای حملات کالیبرهشده علیه کشتیها یا پایگاههای نظامی در منطقه متکی خواهند بود. ایران از عملیات نامتقارن که از مزایای جغرافیاییاش است بهطور کامل استفاده خواهد کرد. میتوان انتظار داشت که نیروهای نظامی ایران حملات حوثیها را تشویق کنند تا تحرکات ایالاتمتحده را پیچیده کرده و دفاع منطقهای را تضعیف کنند. بااینحال، این امر حوثیها را با توجه به آتشبس دوجانبهشان با واشنگتن در موقعیت دشواری قرار میدهد.
تشدید تنش در خلیج فارس همچنین قدرت ائتلافهای منطقهای ایالاتمتحده را به آزمون خواهد گذاشت. اگر ایران شروع به توقیف کشتیهای بیشتر یا افزایش عملیات ایذایی کند، کشورهای خلیج فارس ممکن است از پیوستن به عملیات اجرایی ملموس به دلیل ترس از واکنش ایران یا حوثیها، خودداری کنند. این امر ایالاتمتحده و نیروهای دریایی غربی را مجبور به تحمل باری میکند که نمیتوانند بدون تحت فشار قرار دادن ساختار نیروی خود در سایر نقاط جهان، بهطور نامحدود آن را تحمل کنند. اگر این پویایی نامتعادل با دقت مدیریت نشود، میتواند اعتبار ائتلاف را از بین ببرد، بازدارندگی را تضعیف کند، ایران را برای بهرهبرداری از شکافهای ائتلاف جسورتر کند و این برداشت را تقویت کند که تعهدات امنیتی ایالاتمتحده در خاورمیانه معاملهای و محدود است.
موسسه واشنگتن بر این باور است که با توجه به منافع اصلی در معرض خطر، ایالاتمتحده باید حضور دریایی در سطوح بالا، متوسط و پایین را در منطقه با دسترسی به خلیج فارس و دریای سرخ حفظ کند. همچنین باید با استقرار اسکورتهای مجهز به هلیکوپتر، پهپاد، تیمهای واکنش سریع و ارتباطات کشتی به کشتی که به خوبی آموزش دیدهاند، برای مقابله با توقیف احتمالی کشتیها آماده شود. جنگ مین نیز در هرگونه بحران آینده خلیج فارس بسیار مهم خواهد بود. نیروی دریایی ایالاتمتحده چهار مینیاب کلاس Avenger در خلیج فارس دارد (دو فروند بهزودی بازنشسته میشوند).
در مورد تهدیدات موشکی، واشنگتن باید یک خط قرمز مشخص ترسیم کند: اگر ایران هرگونه موشک ضدکشتی (کروز، بالستیک یا مافوق صوت) را در نزدیکی خطوط کشتیرانی شلیک کنند، حملات فوری ایالاتمتحده علیه سایتهای پرتاب و گرههای فرماندهی آغاز خواهد شد. درعینحال، تلاشهای سریع ایالاتمتحده برای ایجاد یک شبکه دفاع موشکی پیشرفته و یکپارچه در منطقه خلیج فارس برای مقابله با ایران حیاتی است.
در دریای سرخ، نیروهای ویژه مشترک باید چرخههای واکنش سریع به حمله را برای هر زمان که حوثیها حمله کنند، ایجاد کنند و هر آنچه لازم است را برای جلوگیری از ارسال سلاح به یمن با دقت بیشتری انجام دهند. نیروهای یمنی در حال حاضر نقش فعالتری ایفا میکنند، بنابراین واشنگتن و شرکای خلیج فارس آن باید به آنها در بهبود و گسترش قابلیتهای جلوگیری از ارسال سلاح کمک کنند. در همین حال، واشنگتن باید کانالهای ارتباطی با تهران را باز نگه دارد و هشدار دهد که هرگونه تشدید تنش دریایی پس از بازگشت تحریمها میتواند به اقدامات غیرقابل پیشبینی مختلفی منجر شود، از توقیف تانکرهای حامل نفت ایران گرفته تا انجام حملات بزرگ به داراییهای دریایی و موشکیاش. سختترین چالش همچنان سیاسی است: ترغیب کشورهای محتاط خلیج فارس به مشارکت بیشتر در امنیت سواحل خود.
«راب مکایر»، سفیر سابق انگلیس در ایران و از اعضای «شورای آتلانتیک»، هم بر این باور است که تحریمهای ماشه ما را به سمت رویارویی بینتیجهتر سوق میدهد. از سوی دیگر، به نظر نمیرسد دولت ایالاتمتحده مشتاق باشد که در مذاکرات صبورانه شرکت کند؛ در عوض مواضع حداکثری اتخاذ میکند که تهران آن را نمیپذیرد. او این تفکر را که «جبهه مقاومت» تضعیف شده و باید ایران را پای میز مذاکره کشاند «تفکری» میداند که «نشاندهنده یک پیروزی خطرناک است». به باور او، تاکنون فقط دو راه برای مقابله با تهدید غنیسازی هستهای ایران وجود داشته است: با توافقنامههای الزامآور، یا با اقدام نظامی مداوم. اما مسئله این است که مسیر نظامی، ایالاتمتحده را در راستای حمایت از اسرائیل در نوعی «جنگ ابدی» وارد میکند که دونالد ترامپ با تعهد به اجتناب از آن به قدرت رسید. بازگشت ماشه به معنای پذیرش نهایی شکست برجام است.
سوم) اسنپبک؛ ترفند اروپا برای همراهی با آمریکا
ماشهای که از سوی آلمان، فرانسه و بریتانیا کشیده شد، دو پیامد دارد: اول، بستن آخرین راه خروج دیپلماتیک و دوم، تثبیت مسیر رویارویی. «تریتا پارسی» بر این باور است که اسنپبک ترفند اتحادیه اروپا برای جلب نظر ایالاتمتحده در مورد اوکراین است. شراکت ایران با روسیه در جنگ اوکراین، این کشور را از نظر اروپا بهعنوان یک تهدید مستقیم، مطرح کرده است. روابط اقتصادی اتحادیه اروپا با تهران پس از سالها تحریم، ناچیز است، اما وابستگی اروپا به روابط فراآتلانتیک بسیار بیشتر از سال ۲۰۰۳ است.
اروپا در زمینه تشدید تنش با ایران دو هدف را دنبال میکند: اول، تهران را به دلیل همسویی با مسکو مجازات میکند و پیامی ارسال میکند که حمایت از روسیه هزینههای سنگینی دارد. دوم، اروپا را در زمانی که روابط فراآتلانتیک زیر فشار تاریخی است، با عناصر جنگطلب دولت ترامپ همسو میکند. برای رهبران اروپایی که بهشدت به دنبال حفظ حسن نیت آمریکا هستند، ایران به یک قربانی تبدیل شده است. اینها حدس و گمان نیست. صدراعظم آلمان اخیراً اذعان کرد که اسرائیل با بمباران ایران، «کار کثیف را برای همه ما انجام میدهد». این اظهارنظر تاکیدی است بر اینکه اقدامات نظامی اسرائیل علیه ایران با تضعیف کشوری که اکنون با روسیه همسو است، به منافع اروپا خدمت میکند.
پارسی معتقد است که غرب بر این باور است که اقتصاد ایران بر اثر «فشار حداکثری» در آستانه فروپاشی است و تنها یک فشار بیشتر نتیجه خواهد داد. سه کشور اروپایی به واشنگتن اختیار بازگشت فوری تحریمها را میدهند، به این امید که از این طریق سیاست تهاجمیتر ایالاتمتحده نسبت به روسیه را تثبیت کنند. ازآنجاکه روسیه برای اروپا از ایران مهمتر است و راضی کردن اسرائیل برای واشنگتن مهمتر از اجتناب از رویارویی با ایران است، به نظر میرسد که اصل مصالحه ایران بیاهمیت به نظر میرسد. رقابت واقعی بر سر برنامه غنیسازی ایران نیست، بلکه میان ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا بر سر روسیه، اوکراین و روابط فراآتلانتیک است.
پارسی میگوید، این مکانیسم نوعی خرابکاری در دیپلماسی هستهای از سوی اسرائیل و سوق دادن ماجرا به سمت جنگ است. وی بر این باور است که این مکانیسم احتمالاً توانایی تهران برای بازسازی بازدارندگیاش را محدود میکند و اقتصاد ایران را بیش از پیش به سوی وخامت خواهد برد. به باور پارسی، این اقدام به جای پیشبرد دیپلماسی، خطر تشدید تنش را افزایش میدهد. این در حالی است که اسرائیل سخت به دنبال بهانهای برای حملهای دیگر است. این نکته را هم باید در نظر گرفت که تهران ملاحظات مشروعی دارد. مقامات ایرانی به آژانس بینالمللی انرژی اتمی مشکوک هستند که اطلاعات حساسی را که امکان ترور دانشمندان هستهای آنها را فراهم کرد، فاش کرده است و آنها نگراناند که افشای محل آن ذخایری که غرب از آن دم میزند بتواند دور دیگری از حملات هوایی ایالاتمتحده را آغاز کند.
دیگر آنکه، ایران زمانی که اسرائیل و ایالاتمتحده به بمباران روی آوردند، پای میز مذاکره بود. سه کشور اروپایی اکنون اصرار دارند که تهران به مذاکرات بازگردد، اما هیچ درخواست موازی مبنی بر خودداری واشنگتن از بمباران مجدد ندارند. با توجه به شکاف غیرقابل عبور بر سر غنیسازی، صبر محدود ترامپ برای دیپلماسی و فشار اسرائیل برای ازسرگیری خصومتها، احتمال شروع جنگ را افزایش میدهد. افزون بر این، سه کشور اروپایی امروز شباهت کمی به دو دهه پیش دارند. وقتی «گروه3» در سال ۲۰۰۳ ایجاد شد، هدفش جلوگیری از آغاز جنگ دیگری از سوی دولت بوش بود که تازه از حمله فاجعهبار به عراق برگشته بود؛ این بار اما همین گروه باعث و بانی فشار یا درنهایت حمله به ایران هستند.
امروزه، محیط ژئوپولیتیک نیز تغییر کرده است. چنانکه بالاتر گفته شد، اتحاد ایران با روسیه در اوکراین، این کشور را بهعنوان یک تهدید مستقیم در نظر اروپا مجسم کرده است. اتحادیه اروپا همچنین نسبت به ۲۰ سال پیش، بسیار بیشتر به روابط فراآتلانتیک وابسته است، درحالیکه ادوار متوالی تحریمها، ایران را به یک شریک اقتصادی ناچیز برای اروپا تبدیل کرده است.
اریک بروئر از اندیشکده ابتکار تهدید هستهای گفت: «ایالاتمتحده با بمباران سایتهای کلیدی ایران، کارت برنده خود را انداخت. اگرچه برنامه هستهای ایران به عقب رانده شد، اما از بین نرفته است.» وی گفت: «ایران حاضر نیست شرایط ایالاتمتحده را برای توافق بپذیرد. اما ایالاتمتحده هنوز به وضوح برای هرگونه راهحل پایدار به توافق نیاز دارد.»
نتیجهگیری
دیپلماسی ایران اگرچه با فعال شدن مکانیسم ماشه زیر فشار قرار گرفته است، اما اکنون پرسش این است که آیا این اقدامات به اندازه کافی فشار اقتصادی بر ایران ایجاد میکنند؟ «نشنال ریویو» بر این باور است که محدودیت واقعی بر اقتصاد ایران نه از نیویورک [منظور سازمان ملل است]، بلکه از واشنگتن ناشی میشود. از زمان کمپین «فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸، تحریمهای آمریکا با دامنه فراسرزمینی اعمال شده و تاثیری بسیار قویتر از هر چیزی که شورای امنیت میتوانست به آن دست یابد، ایجاد کرده است. باید در نظر داشت که دسترسی ایران به بازارهای سرمایه جهانی تقریباً ناچیز است و صادرات نفت این کشور هم به تعداد انگشتشماری از خریداران، عمدتاً از طریق کانالهای مخفی، محدود شده است. فعال شدن مجدد تحریمها، راههای تجاری را که اقدامات ایالاتمتحده مدتها پیش بسته بود، نخواهد بست.
افزون بر این، موضع بازیگران کلیدی جهانی نیز مهم است. چین و روسیه آنگاه که منافعشان اقتضا کند، محدودیتهای ایالاتمتحده را نادیده گرفته و مکانیسمهایی مانند مبادله کالا به کالا، ارزهای محلی و شرکتهای صوری را برای محافظت از تجارت با ایران ایجاد کردهاند. درحالیکه این ترتیبات، تجارت ایران را عادی نمیکند، اما اکسیژن کافی برای تنفس به اقتصاد ایران میدهد. پکن و مسکو اکنون با ایران بهعنوان یک شریک در یک نظم گستردهتر اوراسیایی رفتار میکنند. اعلامیه مشترک آنها با تهران در سازمان همکاری شانگهای مبنی بر رد قاطع ابتکار عمل اروپا، صرفاً لفاظی نبود، بلکه یک سیگنال استراتژیک به واشنگتن بود که غرب دیگر نمیتواند شرایط را بهصورت یکجانبه دیکته کند.
جدا از سیگنالهای استراتژیک، رابطه ایران و چین احتمالاً از طریق منافع اقتصادی شرکتهای انرژی چینی نیز پیش میرود. از آنجا که نفت ایران ریسک حقوقی و سیاسی قابلتوجهی دارد، در مقایسه با قیمتهای جهانی با تخفیفهای زیادی به بازار عرضه میشود. پالایشگاههای چینی که با تایید ضمنی دولت فعالیت میکنند، حاشیه امن را حفظ میکنند و با این کار به یک حوزه لابیگری تاثیرگذار در چین تبدیل شدهاند. منافع آنها در حفظ دسترسی به نفت خام ارزان ایران نهتنها روابط تجاری را حفظ میکند، بلکه تمایل گستردهتر پکن را برای محافظت از تهران در برابر فشار غرب تقویت میکند.
همچنین گفتنی است که سیاستگذاران آمریکایی، با وجود تمام اظهاراتشان، اغلب دور زدن چین و روسیه را تحمل کردهاند. واشنگتن میداند که اجرای کامل تحریمها میتواند روابط با پکن را بدتر کند. بنابراین، ایالاتمتحده به اندازهای تهران را زیر فشار قرار میدهد تا دولت ایران را تضعیف کند، اما از سوق دادن چین یا روسیه به سمت رویارویی آشکار خودداری میکند. نتیجه، دستور تحریمهایی است که پر از روزنههای گریز است و تهران یاد گرفته که از آنها به نفع خود بهرهبرداری کند. سیاستگذاران غربی باید انتظارات را تعدیل کنند. مکانیسم «بازگشت تحریمها» در دورانی طراحی شد که اجماع چندجانبه در مورد ایران هنوز امکانپذیر بود. آن دوران به پایان رسیده است. نظم جهانی بهطور فزایندهای تکهتکه شده و چین و روسیه آشکارا ابتکارات غربی را به چالش میکشند.