بازدارندگی در برابر نفت
چرا عربستان زیر چتر هستهای پاکستان رفت؟
عربستان سعودی و پاکستان روز چهارشنبه (26 شهریورماه 1404) یک «توافقنامه دفاع متقابل استراتژیک» (SMDA) امضا کردند که نشاندهنده آمادگی ریاض برای مقابله با شکافهای موجود در حفاظت از خود از سوی ایالاتمتحده آن هم در بحبوحه شک و تردید کشورهای خلیجفارس در مورد تضمینهای امنیتی واشنگتن است. این پیمان که اعلام میکند «هرگونه تجاوز به هر یک از دو کشور، تجاوز به هر دو تلقی خواهد شد»، بهطور مشترک از سوی محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی و شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، در ریاض اعلام شد. این پیمان کمتر از دو هفته پس از حمله اسرائیل به رهبران حماس در دوحه و نشست اضطراری کشورهای عربی-اسلامی پسازآن، صورت میگیرد. اما دلایل و تبعات این اقدام چیست؟
یکم) ناامیدی ریاض از واشنگتن
«روزالین کارول» در گزارشی برای المانیتور نوشت، این پیمان در پسزمینه ناامنی فزاینده در سراسر خلیجفارس منعقد شده است. حملات ۹ سپتامبر (18 شهریور) اسرائیل به دوحه، با هدف زدن رهبران حماس، پایتختهای خلیجفارس را به لرزه درآورد، بهویژه به این دلیل که تنها چند ماه قبل، ایران در جریان جنگ 12روزه خود با اسرائیل، پایگاه هوایی العدید آمریکا در دوحه را هدف قرار داده بود. حمله اخیر اسرائیل به دوحه باعث تشکیل جلسه اضطراری کشورهای عربی-اسلامی شد. اما آنچه قرار بود پاسخی قوی به حمله اسرائیل باشد، بیشتر پاسخی نمادین شد، زیرا قطعنامه اجلاس فاقد گامهای مشخص بود.
«عزیز الغاشیان»، پژوهشگر ارشد غیرمقیم در مجمع بینالمللی خلیجفارس، گفت که قطعنامه ضعیف اجلاس ممکن است بر زمانبندی ریاض تاثیر گذاشته باشد. او به المانیتور گفت: «همه این کشورها صحبت کردند و گفتند: «ما به اقدام نیاز داریم، نه محکومیت»، اما تنها کاری که آنها انجام دادند محکومیت بود و هیچ اقدامی نکردند.» وی افزود: «اگرچه اجلاس در این زمینه شکست خورد، اما احتمالاً نقطه عطفی در محاسبات امنیتی ریاض نیز بود.» الغاشیان گفت که در میان کشورهای خلیجفارس این حس روبه رشد وجود دارد که ضمانتهای امنیتی ایالاتمتحده غیرقابلاعتماد هستند. وی افزود: «من فکر میکنم ضمانتهای آمریکا اکنون بهعنوان یک تله دیده میشوند، زیرا طرف ذینفع بدون پشتوانه نفی تهدید، به هدف تبدیل میشود.»
عربستان سعودی مدتهاست به دنبال یک پیمان امنیتی رسمی بین ایالاتمتحده و عربستان است؛ مشابه پیمانی که بهتازگی با پاکستان امضا کرده است. طبق گزارشها، این توافق در سال ۲۰۲۴ در حال نهایی شدن بود و شامل تعهد ایالاتمتحده برای دفاع از عربستان در صورت حمله به آن، یک پیمان هستهای غیرنظامی و دسترسی ایالاتمتحده به خاک و حریم هوایی عربستان سعودی بود. اما طبق گزارشها، چنین ترتیبی به عادیسازی روابط با اسرائیل گره خورد؛ چشماندازی که اکنون با جنگ غزه از مسیر خود خارج شده است.
برای ایالاتمتحده، پیمان عربستان-پاکستان شاید خوشایند نباشد. دونالد ترامپ مدتهاست که به دنبال عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل بود و یک پیمان دفاعی، مشوقی مفید برای سوق دادن ریاض به این مسیر بود. دستیابی عربستان به توافق با یک کشور مسلح به سلاح هستهای، ضربه دیگری به امیدهای واشنگتن برای دستیابی به موفقیت در عادیسازی روابط است. این توافق همچنین نشاندهنده تنوعبخشی به روابط امنیتی پاکستان است که واشنگتن با توجه به روابط نظامی و ضدتروریسم دیرینهاش با اسلامآباد، آن را از نزدیک زیر نظر دارد. بااینحال، الغاشیان خاطرنشان میکند که عربستان ممکن است توافق خود با پاکستان را بهعنوان جایگزینی برای پیمان دفاعی با ایالاتمتحده نبیند. او گفت: «کشورهای خلیجفارس، قصد ندارند رابطه با ایالاتمتحده را کنار بگذارند. آنها فقط نیاز به
تنوعبخشی دارند.»
ریاض اکنون با یک معضل استراتژیک روبهرو است: ایجاد تعادل بین استراتژی امنیتی تاریخی خود که توسط ایالاتمتحده پایهگذاری شده است و نیاز به توسعه مشارکتهای دفاعی مستقل. پیمان
عربستان-پاکستان به نظر میرسد جلوهای از این تغییر باشد. الغاشیان میافزاید: «من فکر میکنم ما در مراحل بسیار ابتدایی تبدیل شدن بالقوه عربستان به یک کشور امنیتیتر هستیم.» پاکستان تنها کشور با اکثریت مسلمان است که سلاح هستهای دارد و تخمین زده میشود که ۱۷۰ کلاهک هستهای دارد. درحالیکه پیمان دفاعی عربستان-پاکستان بهصراحت به بازدارندگی هستهای اشاره نمیکند، اما «آپارنا پانده»، مدیر ابتکار آینده هند و جنوب آسیا در موسسه هادسون، بیان میکند که عربستان ممکن است قابلیتهای هستهای پاکستان را بهعنوان نوعی «بازدارندگی تعمیمیافته» ببیند. پانده به المانیتور گفت: «اگر شما عربستان سعودی باشید و اوکراین، لیبی و کره شمالی را زیر نظر داشته باشید، با خود فکر میکنید: سلاحهای هستهای امنیت را تضمین میکنند.» بااینحال، مشخص نیست که این توافق تا چه حد پیش میرود، زیرا جزئیات آن هنوز منتشر نشده است. پانده گفت: «در توافقنامههایی مانند ناتو، جزئیات آن مشخص است و آزموده شدهاند. اما این توافقنامه بهتازگی امضا شده است. ما جزئیات آن را نمیدانیم.» پاکستان و عربستان برای دههها روابط دفاعی قدرتمندی را حفظ کردهاند که در سال ۱۹۸۲ از طریق توافقنامه همکاری امنیتی دوجانبه رسمیت یافت و به پرسنل پاکستانی امکان استقرار، ارائه پشتیبانی و آموزش در خاک عربستان سعودی را داد. این همکاری طولانیمدت باعث شده است که نیروهای پاکستانی در عربستان سعودی مستقر شوند و در ظرفیتهای مختلف، از جمله ارائه پشتیبانی مشورتی در طول تصرف مسجدالحرام در مکه در سال ۱۹۷۹ و جنگ خلیجفارس در سالهای ۱۹۹1-۱۹۹0، که طی آن پاکستان حدود ۱۱ هزار سرباز را برای کمک به دفاع از قلمرو خود به عربستان سعودی اعزام کرد، کمک کنند. امروزه، تقریباً ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ پرسنل نظامی پاکستانی در این پادشاهی مستقر هستند.
کارول، گزارشگر المانیتور افزود، برای پاکستان، این پیمان هم دستاوردهای نمادین و هم اقتصادی دارد. همانطور که پانده خاطرنشان میکند، «پاکستان همیشه خود را بهعنوان نوعی قدرت فرامنطقهای میبیند. اینکه کشوری باشد که با حفاظت از دو تا از مقدسترین مکانهای مسلمانان، مکه و مدینه، مرتبط باشد، از نظر نمادین برای پاکستان بسیار مهم است». از نظر اقتصادی، حمایت عربستان نیز به همان اندازه مهم است. پانده با پیشبینی اینکه در ماههای آینده شاهد اعلام سرمایهگذاری عربستان در پاکستان خواهیم بود، گفت؛ «پاکستان همیشه فاقد قدرت اقتصادی -پول- بوده است و عربستان سعودی پول زیادی دارد و به این کشور تزریق میکند».
ریاض پیشازاین مبالغ هنگفتی را به پاکستان متعهد شده است. در اکتبر سال ۲۰۲۴، دو کشور توافقنامههایی به ارزش 8 /2 میلیارد دلار در بخشهای مختلف با سرمایهگذاری عربستان امضا کردند. عربستان مدتهاست که در پتروشیمی، انرژی، معدن و زیرساختهای پاکستان سرمایهگذاری کرده است، از جمله یک معامله ۲۰ میلیارددلاری که در جریان سفر سلطنتی در سال ۲۰۱۹ اعلام شد. بااینحال، پانده در مورد تفسیر بیشازحد از جنبه نظامی این پیمان محتاط است. وی میافزاید: «اگر درگیری بین هند و پاکستان رخ دهد، عربستان ممکن است از نظر دیپلماتیک از آن حمایت کند. آنها ممکن است از نظر اقتصادی از پاکستان حمایت کنند. اما آیا از جتهای جنگنده خود برای حمله به هند استفاده خواهند کرد؟ من چنین اتفاقی را نمیبینم.»
هند که تجربه جنگ چهارروزه با پاکستان را در ماه می داشته است، اکنون نظارهگر نزدیکتر شدن عربستان به اسلامآباد است. روز پنجشنبه، وزارت امور خارجه هند در واکنش به پیمان دفاعی تازهامضاشده، اعلام کرد که «پیامدهای این تحول را برای امنیت ملی خود و همچنین ثبات منطقهای و جهانی بررسی خواهیم کرد». همچنین «راندهییر جایسوال»، سخنگوی وزارت امور خارجه هند، روز جمعه (28 شهریورماه) گفت که هند انتظار دارد «این همکاری استراتژیک منافع و حساسیتهای متقابل را در نظر بگیرد». جایسوال تاکید کرد که هند و عربستان سعودی «یک همکاری استراتژیک گسترده دارند که در چند سال گذشته بهطور قابلتوجهی عمیقتر شده است». در ماه آوریل، نارندرا مودی، نخستوزیر هند، سفری دوروزه به عربستان داشت که سومین سفر او به این پادشاهی بود. در بیانیه مطبوعاتی دولت هند پسازاین سفر آمده است که دو کشور «اعتماد و درک متقابل ایجاد کردهاند» و همکاری خود را در زمینه انرژی، دفاع، فناوری، فرهنگ و موارد دیگر برجسته کردهاند. طبق اعلام سفارت هند در عربستان، در سال مالی گذشته (2024)، تجارت هند و عربستان 88 /41 میلیارد دلار بود که صادرات هند به عربستان سعودی 76 /11 میلیارد دلار و واردات آن بیش از 12 /30 میلیارد دلار بود. نفت خام بخش عمدهای از خرید هند از پادشاهی عربستان را تشکیل میدهد. طبق اعلام سفارت، سرمایهگذاری عربستان در هند تقریباً به 10 میلیارد دلار رسیده است، درحالیکه شرکتهای هندی حدود سه میلیارد دلار در این پادشاهی سرمایهگذاری کردهاند. بااینحال، برای هند، این توافق دفاعی «یک نه بزرگ» است. پانده گفت: «از دیدگاه هند، تنها تهدیدی که پاکستان به آن نگاه میکند، هند است، بنابراین اگر عربستان سعودی موافق باشد که هر تهدید یا حملهای به پاکستان، حمله به عربستان سعودی است، به این معنی است که عربستان سعودی هند را بهعنوان یک تهدید خواهد دید.» هند میتواند با کاهش واردات نفت خود از عربستان سعودی -که طبق گزارش «رصدخانه پیچیدگی اقتصادی»، در سال 2023 تنها حدود 5 /23 میلیارد دلار نفت خام ارزش داشت- و روی آوردن به تامینکنندگان جایگزین، به این اقدام پاسخ دهد. درعینحال، هرگونه اقدام تلافیجویانه قوی میتواند با توجه به اهمیت عربستان بهعنوان یک شریک تجاری و موقعیت آن در خلیجفارس، خطرات اقتصادی و دیپلماتیک را برای دهلینو به همراه داشته باشد. همانطور که پانده توضیح داد، دهلینو میخواهد بداند که آیا این پیمان «فقط نمادین است یا واقعاً دارای اهمیت و اعتبار است که در این صورت تهدیدی برای منافع امنیتی هند محسوب میشود».
دوم) نگرانی از هستهای شدن عربستان
در جریان سفر رسمی شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، به عربستان یک «توافقنامه دفاعی استراتژیک متقابل» امضا شد. از نظر دیپلماتیک، به نظر میرسد این اقدام، بیانگر ناامیدی منطقهای از واشنگتن است که در روزهای اخیر با نحوه برخورد دولت ترامپ با حمله اسرائیل به رهبران حماس در داخل قطر، تشدید شده است. بااینحال، این توافق احتمالاً مدت زیادی در حال شکلگیری بوده است. در نوامبر ۲۰۲۴، عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان، برای مذاکره در مورد «راههای تقویت بیشتر همکاری دفاعی» به ریاض سفر کرد، سپس در ژوئن امسال دوباره به همراه نخستوزیر شریف و برای سومینبار در 26 شهریور برای امضای توافقنامه به ریاض سفر کرد. «سیمون هندرسون»، تحلیلگر ارشد موسسه واشنگتن برای سیاستهای خاور نزدیک، در یادداشتی نوشت: برخی گمانهزنی کردهاند که سعودیها اکنون به زرادخانه هستهای پاکستان دسترسی خواهند داشت. یک مقام ارشد سعودی در پاسخ به این پرسش که آیا پاکستان موظف به ارائه چتر هستهای به پادشاهی عربستان خواهد بود، به رویترز گفت؛ «این یک توافق جامع دفاعی است که شامل همه ابزارهای نظامی میشود».
جاهطلبیهای ریاض در مورد سلاحهای هستهای در طول این سالها بهطور فزایندهای آشکار شده است. در سال ۲۰۱۸، ولیعهد عربستان به برنامه «۶۰ دقیقه» گفت؛ «عربستان نمیخواهد هیچ بمب هستهای بهدست آورد، اما بدون شک اگر ایران بمب هستهای تولید کند، ما در اسرعوقت به دنبال آن خواهیم رفت». در سال ۲۰۲۲، وزیر امور خارجه پادشاهی سعودی در کنفرانسی در دوبی گفت: «اگر ایران به سلاح هستهای عملیاتی دست یابد، همهچیز از دست خواهد رفت.» تصور میشود که عربستان سعودی برنامههایی برای یک کارخانه غنیسازی سانتریفیوژ دارد و این کشور در حال حاضر دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را محدود میکند. مقامات غربی معتبر نیز اذعان میکنند که این پادشاهی چهارمین مشتری غیررسمی عبدالقدیر خان، دانشمند هستهای پاکستانی، بود که تجهیزات سانتریفیوژ را به لیبی و کره شمالی هم فروخت. در سال ۱۹۹۹، شاهزاده سلطان، وزیر دفاع وقت عربستان و برادر تنی پادشاه فعلی، از کارخانه اصلی غنیسازی پاکستان در کاهوتا بازدید کرد.
نگرانیها در مورد برنامههای تسلیحات هستهای عربستان به سال ۱۹۸۸ برمیگردد، زمانی که این پادشاهی موشکهای دوربرد «دونگ فنگ-۳» با قابلیت حمل کلاهک هستهای را از چین خریداری کرد. مقامات آمریکایی تنها زمانی از این معامله مطلع شدند که این موشکها در کامیونهایی که به محلهای پرتاب خود در صحرای عربستان منتقل میشدند، مشاهده شدند. در ۱۵ سپتامبر، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چالشی گستردهتر را تشریح کرد: «حتی در میان برخی از کشورهایی که به تعهدات خود تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای پایبند هستند، اکنون بحثهای گستردهای در مورد دستیابی یا عدم دستیابی به سلاحهای هستهای وجود دارد. لحظهای به جهانی فکر کنید که در آن بهجای چند کشور، 20 یا 25 کشور مسلح به سلاحهای هستهای خواهیم داشت.»
توافق پاکستان-عربستان همچنین واشنگتن را نگران خواهد کرد، زیرا توافق هستهای مورد انتظار با ایالاتمتحده که احتمالاً در صورت عملی شدن مجدد، مکمل عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان خواهد بود، آن را تکمیل خواهد کرد. این توافق مانع کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) خواهد شد، که برای ایجاد یک مسیر تجاری دریایی و زمینی که هند و اسرائیل را از طریق عربستان و اردن به هم متصل میکند، طراحی شده است.
سوم) آنچه داریم در اختیار عربستان است
«هارون جنجوعه» هم در روایت خود در «دویچه وله» نوشت، وزارت امور خارجه پاکستان این توافقنامه را منعکسکننده «تعهد مشترک» هر دو کشور برای تقویت امنیت، ارتقای صلح منطقهای و جلوگیری مشترک از هرگونه تجاوز دانست. تلویزیون دولتی پاکستان لحظهای را به تصویر کشید که دو رهبر (بنسلمان و شریف) در آغوش یکدیگر بودند، درحالیکه سپهبد عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان که قدرتمندترین مرد این کشور محسوب میشود، نیز حضور داشت. «خواجه محمد آصف»، وزیر دفاع پاکستان، در مصاحبهای در پاسخ به پرسشی در مورد اینکه آیا «بازدارندگی که پاکستان از سلاحهای هستهای بهدست میآورد» در اختیار عربستان سعودی قرار خواهد گرفت یا خیر، گفت؛ «اجازه دهید یک نکته را در مورد توانایی هستهای پاکستان روشن کنم: این توانایی مدتها پیش، زمانی که ما آزمایشهایی انجام دادیم، ایجاد شد. از آن زمان، ما نیروهایی آموزشدیده برای میدان نبرد داریم». وی افزود: «آنچه داریم و تواناییهایی که داریم، براساس این توافق در اختیار [عربستان سعودی] قرار خواهد گرفت.» این موضع اولین اذعان خاص به این بود که اسلامآباد، پادشاهی سعودی را زیر چتر هستهای خود قرار داده است.
پاکستان دارای بزرگترین ارتش در جهان اسلام است و همچنین تنها کشور با اکثریت مسلمان است که به سلاح هستهای دست یافته است. عربستان سعودی بهطور سنتی روابط اقتصادی، مذهبی و امنیتی نزدیکی با پاکستان داشته است. روابط آنها ریشه در ایمان مشترک، منافع استراتژیک و وابستگی متقابل اقتصادی دارد. در حال حاضر حدود 1500 تا 2000 سرباز پاکستانی در عربستان مستقر هستند که به ارتش این کشور کمک عملیاتی، فنی و آموزشی ارائه میدهند. عربستان یکی از کشورهای مهمی است که نقش تامینکننده مالی برای پاکستان دارد. ناظران میگویند که این توافق، لحظهای سرنوشتساز در روابط دوجانبه است.
«ملیحه لودهی»، کارشناس امور بینالملل و سفیر سابق پاکستان در ایالاتمتحده و سازمان ملل، میگوید؛ «پیمان دفاعی مشترک یک تحول برجسته است. این پیمان، یک رابطه امنیتی قوی را به سطح دیگری ارتقا خواهد داد. این پیمان، روابط چندبعدی بین شرکای استراتژیک دیرینه را بیشازپیش تقویت خواهد کرد». «الیزابت ترلکلد»، مدیر برنامه جنوب آسیا در مرکز استیمسون مستقر در واشنگتن، این دیدگاه را تکرار کرد. وی گفت: «این یک اعلامیه بسیار مهم است، هرچند بسیاری از جزئیات این توافق هنوز مشخص نیست. این توافق جایگاه پاکستان را بهعنوان یک بازیگر کلیدی امنیتی در خاورمیانه تثبیت میکند و درعینحال توانایی پاکستان برای تکیه بر عربستان بهعنوان شریکی برای امنیت انرژی و حمایت اقتصادی را تقویت میکند.» اما غفار حسین، یک کارشناس امنیتی مستقر در لندن، بر این باور است که این توافق «بیشتر یک توافق نمادین است تا استراتژیک». وی گفت: «برای عربستان، همکاری با یک قدرت نظامی با قابلیتهای هستهای، یک رویکرد خوب است. برای پاکستان، این امر اهمیت تازهای در صحنه منطقهای ارائه میدهد، چیزی که آنها در سالهای اخیر برای دستیابی به آن تلاش کردهاند.»
اما تقویت روابط دفاعی دوجانبه در بحبوحه نگرانیهای فزاینده در خاورمیانه در مورد قابلاعتماد بودن ایالاتمتحده بهعنوان یک متحد امنیتی صورت میگیرد. «هارون جنجوعه» در بخش دیگری از گزارش خود افزود، برخی زمانبندی این توافق را بهعنوان سیگنالی برای اسرائیل تفسیر میکنند که از زمان 7 اکتبر، یک حمله نظامی گسترده در خاورمیانه انجام داده است. لودهی معتقد است: «بدیهی است که کار بر روی توافقنامه امنیتی مدتها قبل از حمله نظامی اسرائیل به قطر آغاز شده است، اما زمان امضای آن نشان میدهد که حمله به یک کشور خلیجفارس، روند نهایی شدن آن را تسریع کرده است، زیرا ریاض به دنبال تنوع بخشیدن به گزینههای امنیتی خود است.» ترلکلد هم بر این باور است که یک توافق دفاعی از این نوع «ماهها، اگر نگوییم سالها، طول میکشد تا در مورد آن مذاکره شود». بنابراین، اگرچه زمان اعلام این خبر قابلتوجه است، اما نباید آن را بهعنوان یک پاسخ مستقیم تلقی کرد. برخی کارشناسان بر این باورند که اسرائیل تهدیدی فوری یا موجودیتی برای عربستان محسوب نمیشود و توافق عربستان و پاکستان «بهاحتمالزیاد مانعی در برابر ایران» است. این توافق همچنین پیامی به ایالاتمتحده میفرستد که سعودیها بهطور فزایندهای نسبت به هرگونه تضمین امنیتی که واشنگتن ارائه میدهد، تردید دارند.
این توافق احتمالاً پیامدهایی برای سیاست داخلی پاکستان نیز خواهد داشت. این کشور در بیش از نیمی از تاریخ ۷۸سالهاش مستقیماً از سوی ارتش اداره شده است. ارتش هنوز قدرتمندترین نهاد در پاکستان است و نفوذ قابلتوجهی دارد، اگرچه ادعا میکند از سیاست کنارهگیری کرده است. دولتهای غیرنظامی اغلب خود را در چهارچوب محدودیتهای تعیینشده از سوی رهبران نظامی میبینند. هر توافق دفاعی خارجی، وزن نهادی ارتش را افزایش میدهد. تحلیلگران میگویند، تعهدات بینالمللی از این نوع به ارتش اجازه میدهد تا نفوذ سیاست خارجی خود را گسترش دهد، که بهنوبه خود نفوذ آن را در حکومت داخلی عمیقتر میکند. نتیجه، فرسایش بیشتر ارزشهای دموکراتیک و کاهش اقتدار غیرنظامیان است. «اسامه مالک»، کارشناس حقوقی، با این نظر موافق است؛ «این پیمان فقط تسلط ارتش پاکستان بر امور داخلی را تقویت میکند». وی گفت که «مخالفان ممکن است با آزار و اذیت بیشتر روبهرو شوند»، زیرا ارتش «نسبت به هرگونه انتقادی بیشازحد حساس میشود و به خبرنگاران و فعالان حقوق بشر که از او سوال میکنند، بسیار تند پاسخ میدهد».
چهارم) پاکستان وارد درگیریهای خاورمیانه شده است
اهمیت پیمان امنیتی امضاشده میان عربستان و پاکستان به حدی بود که حتی یک آهنگ هم در کنار آن منتشر شد. در متن آهنگ به زبان عربی آمده است: «پاکستان و عربستان، برادران ایمانی. اتحاد قلبها و شمشیر واحد در میدان.» تنها چند روز پسازآنکه نزدیک به ۶۰ مقام از کشورهای با اکثریت مسلمان در دوحه برای پاسخ مشترک به حمله اسرائیل به پایتخت قطر دیدار کردند، پیمانی میان این دو «برادر ایمانی» منعقد شد. «بدر السیف»، استادیار تاریخ در دانشگاه کویت و عضو چتم هاوس، به «میدل ایست آی» گفت: «زمانبندی امضای این پیمان پیامی به همه میفرستد مبنی بر اینکه آنچه اتفاق افتاده باید موردتوجه قرار گیرد.» او گفت: «همیشه این تصور وجود داشت که [ریاض] در صورت لزوم میتواند روی پاکستانیها حساب کند. بخش جالب اما رسمی کردن این مسئله بود.»
«ریحان الدین» در گزارشی برای «میدل ایست آی» نوشت، درحالیکه متن کامل این پیمان علنی نیست، اما ریاض اظهار داشت که این «یک توافق دفاعی جامع است که شامل همه ابزارهای نظامی میشود». پاکستان در ماه می ۱۹۹۸، اندکی پس از انجام اولین آزمایش سلاحهای هستهای خود در منطقه بلوچستان، رسماً به یک کشور مسلح به سلاح هستهای تبدیل شد. این اتفاق پس از سالها تلاش اسرائیل برای مختل کردن این برنامه رخ داد که درنهایت شکست خورد. در طول آن سالها غنیسازی هستهای مخفیانه از سوی اسلامآباد، عربستان سعودی همچنان متحد نزدیک این کشور باقی ماند. السیف گفت: «هنگامیکه پاکستان در سال ۱۹۹۸ آزمایش خود را انجام داد، این یک راز آشکار بود که -اگرچه هیچکس نمیتوانست آن را تایید یا بررسی کند- سعودیها در آن حضور داشتند.» وی افزود: «حتی شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سعودیها برخی از عناصر برنامه هستهای را در دهه ۹۰، زمانی که [پاکستان] در حال ساخت سلاحهای هستهای بود، تامین مالی میکردند.» پاکستان میگوید که زرادخانهاش برای اهداف دفاعی است، اما سیاست «عدم استفاده اول» را ندارد؛ بنابراین در تئوری میتواند برای حمله پیشگیرانه به دشمنان با سلاحهای هستهای مورداستفاده قرار گیرد.
میزان سود عربستان سعودی از این برنامه مشخص نیست. «کریستوفر کلاری»، دانشیار دانشگاه آلبانی و متخصص جنوب آسیا، میگوید: «این توافق، عربستان سعودی را به یک قدرت هستهای تبدیل نمیکند، همانطور که وجود ناتو، آلمان را به یک قدرت هستهای تبدیل نمیکند. این بدان معناست که هر کشوری که به تجاوز نظامی علیه عربستان سعودی فکر میکند، باید با احتمال برخورد هستهای پاکستان مواجه شود؛ حتی اگر استفاده از آنها در هیچ یک از موارد احتمالی قطعی نباشد و شاید حتی خیلی محتمل هم نباشد.» احتمال استقرار موشکهای هستهای پاکستان در خاک عربستان در حال حاضر کم است؛ بااینحال، کلاری افزود، اگر فضای امنیتی بدتر شود، این وضعیت میتواند تغییر کند.
ریاض، بهعنوان یکی از امضاکنندگان پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، باید تاثیر چنین اقدامی را بر تعهدات بینالمللی خود در نظر بگیرد. بااینحال، در مورد اینکه عربستان چگونه به پیمانی که ظاهراً به آن اجازه دسترسی به زرادخانه هستهای را میدهد، واکنش نشان خواهد داد، هنوز مشخص نیست. «باب وودوارد»، نویسنده و روزنامهنگار، در کتاب خود با عنوان «جنگ»، بیان کرد که ولیعهد عربستان در دیدار با سناتور آمریکایی لیندسی گراهام، بهروشنی اعلام کرده است که روی تسلیحات هستهای اسلامآباد حساب خواهد کرد. طبق گزارشها، محمد بنسلمان به گراهام گفته است؛ «من برای ساخت بمب به اورانیوم نیاز ندارم... من فقط یکی از پاکستان میخرم.»
تحلیلگران خاطرنشان میکنند که برای عربستان سعودی، اهمیت این پیمان فراتر از صرفاً سلاحهای هستهای است. «احسان بات»، دانشیار دانشگاه جرج میسون و تحلیلگر سیاست پاکستان، میگوید: «داراییهای هستهای عنصری از این مسیر هستند. من نمیدانم که آیا آنها لزوماً مهمترین عنصر هستند یا خیر.» وی با اشاره به دشمنی بین کشورهای همسایه در ماه می افزود: «نیروی هوایی پاکستان در درگیری کوتاه خود با هند توجه مثبت زیادی را به خود جلب کرد.» وی خاطرنشان کرد که ایالاتمتحده و قدرتهای خاورمیانه متوجه اثربخشی سختافزار پاکستان در آن درگیری چهارروزه میشدند.
السیف هم بر این باور است: «مردم در خلیجفارس به ما مراجعه میکنند و میگویند که شما آزمایش نشدهاید، شما به اندازه ما در جنگها نبودهاید. پاکستان در این زمینه کارنامه غنیتری دارد.» وی افزود که فراتر از پرونده هستهای، پاکستان با سلاحهای متعارف خود چیزهای زیادی برای ارائه به عربستان سعودی دارد. اسلامآباد از نظر اندازه و توانایی، بهطور گسترده جزو 10 قدرت نظامی برتر محسوب میشود. طبق گزارش سیپری، ۸۱ درصد از سختافزار پاکستان از سوی چین تامین میشود.
برای کشورهای خلیجفارس، حمله به قطر روند مداوم تنوعبخشی امنیتی فراتر از اتکا به ایالاتمتحده را تسریع کرده است. چین میتواند کلید این امر باشد. السیف گفت: «با این توافق... عربستان سعودی مسیرهای بیشتری را، مستقیم و غیرمستقیم، به آن مجتمع صنعتی نظامی در چین باز کرده است.» بات هم افزود که پیوند داراییهای چینی با پرسنل پاکستانی، عامل مهمی در توجه عربستان سعودی است. اسلامآباد چندین دهه است که در پادشاهی سعودی حضور نظامی دارد و بخشی از ائتلاف سعودی بود که در طول جنگ اول خلیجفارس در اوایل دهه ۱۹۹۰ علیه عراق جنگید. به درخواست ریاض، پاکستان حدود ۱۱ هزار نیرو را برای دفاع از مرزها و اماکن مقدس خود به عربستان سعودی اعزام کرد. در حال حاضر بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سرباز پاکستانی در عربستان سعودی حضور دارند که پشتیبانی فنی و عملیاتی ارائه میدهند.
در مورد پاکستان، یک عنصر مالی مهم در این توافق وجود دارد. بات گفت: «پاکستان تقریباً همیشه در آستانه ورشکستگی یا نیاز به کمک مالی از سوی بازیگران خارجی است. بنابراین اولین و مهمترین چیز تزریق مستقیم سرمایه است.» وی افزود که میتوان در زمینههایی مانند حملونقل، هوانوردی و مخابرات از سرمایهگذاری عربستان استفاده کرد. السیف گفت که با توجه به اینکه عربستان سعودی بزرگترین صادرکننده نفت خام جهان است، این توافق جنبه انرژی نیز خواهد داشت. وی افزود: «پاکستانیها افتخار تضمین خط انرژی را که از طریق آنها عبور میکند خواهند داشت و اطمینان حاصل میکنند که منابع مالی بهسرعت از طریق آن عبور میکند.»
علاوه بر ملاحظات مالی، ملاحظات امنیتی نیز برای پاکستان وجود دارد. در دهه گذشته بارها درگیریهایی میان پاکستان و رقیب اصلیاش، هند، رخ داده است و لفاظیهای هر دو طرف افزایش یافته است. اکنونکه حمله به پاکستان، طبق این توافق، بهعنوان حمله به عربستان سعودی تلقی میشود، میتواند پیامدهایی برای هند داشته باشد. بات گفت: «در چند سال گذشته روابط هند و کشورهای خلیجفارس، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، بسیار گرمتر بوده است.» او افزود که پاکستان مشتاق است چنین روابطی را کاهش دهد. وی گفت که در بحرانهای نظامی بین پاکستان و هند در دهه گذشته، آستانه اقدام نظامی بین دو طرف افزایش یافته است. وی گفت: «این پیمان این مسیر را پیچیدهتر میکند. دفعه بعدی که بحرانی رخ دهد، هند نمیتواند با این موضوع بهعنوان یک مسئله دوجانبه یکبهیک برخورد کند. اکنون باید در نظر بگیرد که عربستان سعودی، حداقل بهطور اسمی، طرف پاکستان است.»
پس از امضای این توافق، یک مقام سعودی به رویترز گفت که روابط پادشاهی با هند «قویتر از همیشه» است و به رشد خود ادامه خواهد داد. علاوه بر واکنش هند، پاکستان باید از نزدیک مراقب واکنش اسرائیل باشد. بات گفت که پاکستان در دوری از درگیریهایی که مستقیماً بر آن تاثیری ندارند، خوب عمل کرده است و برای مثال، به بیطرفی خود در جنگ داخلی سوریه اشاره کرد. این وضعیت اکنون با این پیمان تغییر کرده است. بات خاطرنشان کرد که جایگاه پاکستان در فهرست اولویتهای اسرائیل ارتقا خواهد یافت. به باور او؛ «اگر آنها جزو ۱۰ موضوع اصلی بودند، اکنون جزو پنج موضوع اصلی هستند. اگر جزو پنج موضوع اصلی بودند، اکنون جزو سه موضوع اصلی هستند». واکنش آینده میتواند مستقیم باشد: از هدف قرار دادن افرادی مانند دانشمندان هستهای، همانطور که اسرائیل در گذشته انجام داده است، تا حملات هوایی. به گفته بات، «پاکستان اکنون چه بخواهد و چه نخواهد، یک بازیگر در درگیریهای خاورمیانه است».