شناسه خبر : 50317 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

به سود ما

چرا مردم با مهاجران مخالف‌اند؟

 

ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

88بسیاری از کارشناسان می‌گویند مزایای اقتصادی افزایش مهاجرت، بالقوه بسیار زیاد است. بااین‌حال، ایالات‌متحده و سایر کشورهای ثروتمند، حتی در برابر مهاجرت کارگران خارجی با بالاترین مهارت نیز موانعی ایجاد کرده‌اند. چنین انتخاب‌هایی منعکس‌کننده افکار عمومی است که معمولاً از محدودیت‌های سخت‌گیرانه حمایت می‌کند. در چه شرایطی رای‌دهندگان در دموکراسی‌های ثروتمند از سطوح بالاتر مهاجرت حمایت می‌کنند؟ طرفداران چگونه می‌توانند از سیاست‌های طرفدار مهاجرت حمایت کنند؟ چرا بسیاری از کمپین‌های خیرخواهانه برای تغییر احساس، نظر و ذهنیت مردم در مورد مهاجرت شکست می‌خورند؟ با وجود شواهد اقتصادی فراوان در مورد مزایای مهاجرت، شک و تردید عمومی همچنان پابرجاست. علاوه بر این، همان‌طور که این اواخر با تغییر افکار عمومی در ایالات‌متحده، کانادا و جاهای دیگر مشاهده می‌شود، حتی حمایت‌های موجود از مهاجرت اغلب ممکن است ناپایدارتر از آن چیزی باشد که به نظر می‌رسد و نمی‌توان آن را دائمی و تزلزل‌ناپذیر دانست. در نتیجه چنین منفی‌نگری عمومی، بسیاری از سیاستمداران که به‌ شکل منطقی و مصلحت‌طلبانه از واکنش‌های منفی می‌ترسند، در نتیجه اصلاحات اساسی را ناممکن می‌دانند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که دیدگاه‌های کلی مردم در مورد مهاجرت، حتی در بحبوحه رویدادهای مهم سیاسی یا تغییرات اقتصادی، به طرزی چشمگیر ثابت باقی می‌ماند. پژوهشگران با استفاده از مطالعات طولی پنل (که در آن با افراد یکسانی در طول سال‌ها مصاحبه می‌شود) دریافته‌اند که اکثر مردم در طول زندگی خود دیدگاه‌های ثابتی در مورد مسائل مهاجرت دارند. این ثبات احتمالاً ناشی از ویژگی‌های شخصیتی عمیق افراد و جوامع مانند گشودگی یا قوم‌مداری و اجتماعی شدن در اوایل زندگی است و در طول عمر فرد ثابت باقی می‌ماند، مگر اینکه اتفاقی بسیار بزرگ رخ دهد. درحالی‌که رویدادهای سیاسی بزرگ مانند بحران پناهندگان ممکن است دیدگاه‌های مردم را در کوتاه‌مدت تغییر دهد، اما پژوهشگران متوجه شده‌اند که این تغییرات کوتاه‌مدت هستند و مردم در نهایت به باورهای اولیه بازمی‌گردند. درعین‌حال، این ثبات، موجب نوعی مقاومت در برابر اطلاعات نادرست و لفاظی‌های منفی هم می‌شود که یک نکته مثبت است. اگر نمی‌توان مردم را به‌راحتی به مثبت بودن مهاجرت و پیامدهای آن متقاعد کرد، یک پوپولیست سیاستمدار هم در عوض نمی‌تواند آنها را به‌راحتی بر ضد مهاجران بشوراند. درحالی‌که ترغیب مردم به حمایت بیشتر از مهاجرت چالش‌برانگیز است، به همان اندازه تعمیق قابل‌توجه خصومت نیز دشوار است. برای مثال، لفاظی‌های پوپولیستی، به‌جای اینکه کسانی را که مردد یا بی‌تفاوت هستند، تغییر دهد، تمایل به تقویت احساسات ضدمهاجرتی موجود در میان افرادی دارد که همین حالا هم با مهاجرت مخالف هستند؛ در واقع صرفاً می‌تواند مخالفان را مخالف‌تر کند. رسانه‌ها نقشی حیاتی در آگاه‌سازی مردم در یک دموکراسی ایفا می‌کنند، اما این تلاش‌ها در حال حاضر گسترده هستند و بعید است جهت افکار عمومی را در مورد مهاجرت به‌ طرزی قابل‌توجه تغییر دهند.

با این حساب، به نظر می‌رسد نوشتن کتابی در رد یا قبول مهاجرت و مهاجران به‌عنوان یک سیاست مضر یا مفید، چندان سودی نداشته باشد، اما درعین‌حال هر سال امیدوارانه از هر دو طرف، کتاب‌هایی به ادبیات موجود در این حوزه افزوده می‌شود که «به سود ما» نوشته الکساندر کوستوف یکی از آنهاست. وی استادیار علوم سیاسی در دانشگاه کارولینای شمالی است. وی در زمینه افکار عمومی و سیاست‌گذاری دموکراتیک با تمرکز بر مدیریت مهاجرت و تنش‌های قومی در کشورهای با درآمد بالا مطالعه می‌کند. پیش از این، او دانشیار فوق‌دکترا در دانشگاه ییل بود و دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت کرده است. الکساندر کوستوف استدلال می‌کند که هنوز امیدی به نفع مهاجرت و مهاجران وجود دارد. او ادعا می‌کند که ریشه مخالفت نه در بیگانه‌هراسی ذاتی، بلکه در چیزی است که او آن را «تمایل محدود به کمک» می‌نامد. او می‌نویسد، بیشتر شهروندان، ملی‌گرایانی نوع‌دوست هستند که اگر «نتیجه روشنی برای کل ملت ببینند» از مهاجرت حمایت خواهند کرد. این ادعا جسورانه، سیاستمدارانه و غیرقابل چشم‌پوشی است. این کتاب از مفهوم شروع کرده سپس به شواهد و در مرحله بعد به کاربرد می‌پردازد. فصل‌های اولیه، زمینه‌های نظری را فراهم می‌کنند (فصل‌های ۱و۲). فصل‌های میانی، این ایده‌ها را از طریق داده‌ها توجیه می‌کنند (فصل‌های ۳ تا ۶). فصل‌های پایانی، تغییر جهت می‌دهند تا تلاش کنند نکات عملی برای اصلاحات مطرح کنند. این مسیر دقیق و روشن به کتاب ساختاربندی دقیقی می‌دهد و ادعاهای آن را به‌خوبی پشتیبانی می‌کند.

همان‌طور که کوستوف می‌گوید، اگرچه بعید است مهاجرت صرفاً به دلایل بشردوستانه رواج پیدا کند، اما بیشتر مردم احتمالاً در شرایط مناسب پذیرای تغییر نظر خود هستند. اغلب رای‌دهندگان کسانی هستند که وی آنها را «ملی‌گرایان نوع‌دوست» می‌نامد- افرادی که بر اساس اینکه آیا سیاست‌ها «به‌طور آشکار مفید» هستند یا خیر، از مهاجرت حمایت یا با آن مخالفت می‌کنند. به نظر نویسنده، استدلال جامعه‌محور آنها «به سود ما»ست: آنها مهاجرت را نه بر اساس تاثیر شخصی آن بر خودشان، بلکه بر اساس تاثیرگذاری ادراک‌شده آن بر کل کشورشان ارزیابی می‌کنند. نکته مهم این است که این حمایت چیزی بیش از یک حرف بی‌ارزش است. در یکسری آزمایش، کوستوف دریافت افرادی که به خیریه‌های داخلی به‌جای خیریه‌های جهانی کمک مالی می‌کنند، بیشتر احتمال دارد که مهاجرت را از دریچه کمک ملی ببینند. یعنی این دسته افراد احتمالاً به صورت عملی برای دفاع از مهاجرت در صورت قانع شدن در مورد سودمند بودن آن، وارد عمل خواهند شد، همان‌طور که به خیریه‌ها کمک می‌کنند.

بنابراین، نویسنده بر این باور است که بیشتر مردم ذاتاً مخالف مهاجرت نیستند، اما حمایت آنها مشروط است. آنها رفاه هموطنان خود را در اولویت قرار می‌دهند و سیاست‌های مهاجرتی را بر اساس منافع ملی ادراک‌شده ارزیابی می‌کنند. وقتی مهاجرت به‌عنوان تهدیدی برای مشاغل یا انسجام فرهنگی -که اتفاقی رایج است- مطرح می‌شود، مخالفت آنها تشدید می‌شود. بااین‌حال، وقتی انتظار می‌رود سیاست‌های مهاجرتی آزادتر نتایج مثبتی برای کشورشان داشته باشد، مردم مایل به حمایت از آنها هستند.

به نظر کوستوف طرفداران مهاجرت اغلب انرژی بسیاری را بدون دلیل و بازده صرف تغییر چهارچوب بحث مهاجرت می‌کنند و به‌جای پرداختن به چالش‌های اصلی سیاست‌گذاری، بر مسائل فرعی تمرکز می‌کنند. برای مثال، برخی از نویسندگان طرفدار مهاجرت، بر زبانی که برای اشاره به انواع مختلف مهاجران استفاده می‌شود، تمرکز می‌کنند. بحث بر سر اصطلاحات -اینکه از عباراتی مانند «بدون مدرک»، «غیرقانونی»، یا «مهاجران» استفاده شود- در میان فعالان برجسته شده است. اما، همان‌طور که عده‌ای هم پیش از این اشاره کرده‌اند، تمرکز بر بحث در مورد حسن تعبیرها در بحث مهاجرت، کمکی به پرداختن به مسائل اساسی با منافع واقعی رقیب یا توسعه راه‌حل‌های عملی سیاستی که مزایای متقابل ارائه می‌دهند، نمی‌کند.

کوستوف همچنین بر این باور است که «به سود ما» چالش محبوب کردن مهاجرت و فقط تاکید مداوم بر مزایای مهاجرت به قصد مقابله یا بی‌اعتبار کردن ادعاهای منفی اغلب جنجالی نیست. برخی از سیاست‌ها و رویکردهای مهاجرتی به‌طور عینی بهتر از سایرین هستند، همان‌طور که می‌توان برای مثال، با نرخ بسیار پایین‌تر ارتکاب جرم در میان مهاجران در ایالات‌متحده آن را اثبات کرد. حتی اگر همه یک‌شبه زبان درست را بپذیرند، باز هم چالش‌های عملی مانند بار مالی، ازدحام جمعیت، جذب و امنیت به‌خودی‌خود از بین نمی‌روند. یافته‌های کتاب «به سود ما» به مسیری جایگزین اشاره دارد: به‌جای تغییر منفی‌گرایی فراگیر مردم نسبت به خارجی‌ها و مهاجران، سیاست‌گذاران باید سیاست‌هایی را طراحی کنند که با ترجیحات مشروط عموم برای مهاجرت سودمند اثبات‌پذیر، همسو باشد. تحلیل تاریخی افکار عمومی در کتاب نشان می‌دهد که رای‌دهندگان بسیار بیشتر تحت تاثیر شواهد روشن از مزایای مهاجرت قرار می‌گیرند و لفاظی یا داستان‌سرایی بر نظر آنها چندان اثری ندارد. آنچه مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و سو و جهت آنها را تعیین می‌کند، نتایجی است که می‌بینند. این کار به زمان و عزم راسخ نیاز دارد، اما تنها راه اثرگذار برای تغییر ذهن‌ها این است که دولت‌ها سیاست‌هایی را مطرح کنند که نتایجی روشن و  اثبات‌پذیر به همراه داشته باشد. اما چه چیزی می‌تواند موثر باشد؟ همان‌طور که گفته شد تنها مورد تاثیرگذار به زعم کوستوف در پیش گرفتن سیاست‌هایی است که مزایای مهاجرت را به ملت نشان می‌دهد. از برخی جهات، ما از قبل می‌دانیم که برخی از مهاجرت‌ها می‌توانند محبوب و در جهت مثبت باشند، مانند مورد حمایت قاطع از مهاجرت متخصصان خارجی. در همه کشورها می‌بینیم حتی کسانی که به‌طور کلی نسبت به مهاجرت بدبین هستند، اغلب از سیاست‌هایی با مزایای آشکار برای ملت، مانند برنامه‌هایی برای جذب استعدادهای برتر، حمایت می‌کنند. خبر خوب به عقیده نویسنده «به سود ما» این است که اگرچه مهاجرت نمی‌تواند تنها به دلایل بشردوستانه در دموکراسی‌ها رواج پیدا کند، سیاست‌هایی که منافع ملی را نشان می‌دهند، فراتر از جذب بهترین‌ها و باهوش‌ترین‌ها هستند و فقط به این مورد محدود نمی‌شود. می‌توان موارد مشابه فراوانی را برشمرد؛ از پر کردن کمبودها و تقویت نیروی کار متخصص در مناطق کمتر برخوردار گرفته تا تسهیل آموزش و اتحاد مجدد خانواده‌ها. کوستوف با مقایسه عمیق کانادا و سوئد، نشان می‌دهد که چرا رویکردهای عمل‌گرایانه‌ای که بر جذب کارگران ماهر و مورد نیاز تمرکز دارند، اثرگذارتر از درخواست‌ها و سیاست‌های بشردوستانه هستند.

همان‌طور که کوستوف می‌گوید، خوب جلوه دادن مهاجرت قطعاً یک کار از بالا به پایین است که باید از سوی دولت‌های صاحب قدرت هدایت شود، اما همکاری با ذی‌نفعان غیردولتی مانند پژوهشگران، اندیشکده‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی و مشاغل ضروری است. این شرکا بینش‌هایی ارزشمند و ایده‌هایی نوآورانه ارائه می‌دهند که به اصلاح و تطبیق سیاست‌ها با نیازها و چالش‌های دنیای واقعی کمک می‌کند. با ترکیب استراتژی‌های مبتنی بر شواهد و تخصص‌های متنوع، دولت‌ها می‌توانند سیاست‌هایی اثرگذارتر و متعادل‌تر ایجاد کنند که حمایت گسترده‌ای به دست آورند و اعتماد بلندمدت به مهاجرت را تقویت کنند.

89

در نهایت کوستوف بیان می‌کند که محبوب‌سازی مهاجرت کاری چالش‌برانگیز است، اما در نهایت انجام‌شدنی است. بسیاری از رای‌دهندگان چون بی‌اطلاع هستند، دیدگاه‌های منفی در مورد این موضوع دارند و زمینه مساعدی را برای پوپولیست‌ها فراهم می‌کنند تا با لفاظی‌های تفرقه‌انگیز از آن سوءاستفاده کنند. چالش اصلی در شکستن بن‌بست سیاسی است: رای‌دهندگان به مهاجرت بی‌اعتماد هستند، زیرا دولت‌ها را در مدیریت آن ناکارآمد می‌دانند، درحالی‌که دولت‌ها از ترس واکنش عمومی در تصویب اصلاحات معنادار تردید دارند.

غلبه بر این بن‌بست به چیزی بیش از روایت‌های قانع‌کننده نیاز دارد- این امر مستلزم حاکمیت مسئولانه‌ای است که به‌طور مستقیم به نگرانی‌های عمومی رسیدگی کند. دولت‌ها باید با رای‌دهندگان در هر کجا که هستند، دیدار کنند و از طریق سیاست‌های درست و کارآمد و طراحی‌شده، مزایایی روشن و اثبات‌پذیر ارائه دهند. سیاست‌گذاران مسئول باید بر ایجاد اصلاحاتی تمرکز کنند که با منافع ملی همسو باشد و درعین‌حال خطر واکنش پایدار را به حداقل برساند. چه از سوی طرفداران مهاجرت کمک شود و چه نشود، هر راه‌حل عملی مستلزم آن است که صاحبان قدرت، سیاست‌های سودمند قابل اثباتی را طراحی و اجرا کنند.

با بهره‌گیری از محبوبیت مشروط بسیاری از اشکال مهاجرت و پرداختن به نگرانی‌های رای‌دهندگان، دولت‌ها می‌توانند به‌تدریج افکار عمومی را تغییر دهند و اعتماد به یک سیستم مهاجرتی آزادتر را بازسازی کنند. این رویکرد عمل‌گرایانه، مسیری را برای یک چهارچوب مهاجرتی پایدار و از نظر سیاسی قابل اجرا ارائه می‌دهد- چهارچوبی که هم به نفع تازه‌واردان و هم به نفع جوامع میزبان باشد. بااین‌حال، بسیار مهم است که بدانیم ایجاد اعتماد عمومی در مورد مهاجرت تلاشی بلندمدت است که فراتر از یک چرخه انتخاباتی واحد امتداد می‌یابد. درحالی‌که سیاست‌های بهتر ضروری هستند، ممکن است برای تضمین حمایت اکثریت برای مهاجرت آزادتر در هر زمینه‌ای کافی نباشند. «به سود ما» یک موهبت است. کتاب از نظر آموزشی واضح، غنی از نمودار و ایده‌آل برای دوره‌های مهاجرت، رفتار سیاسی، سیاست‌گذاری یا روش‌هاست. آنچه این کتاب را ارتقا می‌دهد، پیامدهای هنجاری آن است. در فضایی که مهاجرت به‌عنوان یک نبرد با حاصل جمع صفر در نظر گرفته می‌شود، کوستوف سیاستی از احتمالات را ترسیم می‌کند. او به ما یادآوری می‌کند که اعتماد می‌تواند ایجاد شود، یک اصلاح با توالی دقیق در یک زمان، و با سیاست اکثریت‌گرا در جایگاه فعلی خود روبه‌رو شود. سیاست‌گذاران و مدافعان از فصل پایانی او قدردانی خواهند کرد، جایی که او 10 اصل را بیان می‌کند و از آنها می‌خواهد که برای مثال، «جایی برای کمک به خارجی‌های نیازمند باقی بگذارند» و «به سیاست‌های بهتر فکر کنند، نه به ارزش دسته‌های خاص مهاجران». اینکه آیا حلقه همبستگی که با تعیین اندازه و ارزش برای شمول آغاز می‌شود، می‌تواند گسترش یابد تا گروه‌های آسیب‌پذیر را در بر بگیرد، هنوز مشخص نیست. بااین‌حال، کوستوف ماهرانه در سراسر متن، اعتراضات احتمالی مانند این را پیش‌بینی می‌کند و به آنها پاسخ می‌دهد و خواننده را با این اطمینان رها می‌کند که اقناع هنوز نویدبخش است. «به سود ما» که از نظر تجربی دقیق، از نظر نظری مولد و از نظر هنجاری عمل‌گراست، کتابی نادر است که بحث مهاجرت را تغییر شکل خواهد داد. کوستوف معتقد است که فراگیری مهاجرت می‌تواند به نفع ما باشد؛ چالشی که او برای ما باقی می‌گذارد این است که چگونه منافع خود را نیز فراگیر کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...