شناسه خبر : 49366 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ریاست‌جمهوری در آمریکا

پروژه‌ای انقلابی در دور دوم ترامپ

 

 ترجمه: جواد طهماسبی

به نظر می‌رسد اولین 100 روز پرجنب‌وجوش دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ او را به پرمناقشه‌ترین رئیس‌جمهور قرن و شاید از زمان فرانکلین روزولت تاکنون تبدیل کرده است. تا قبل از مراسم تحلیف، آمریکایی‌ها از خود می‌پرسیدند که چه نوع دولتی خواهند داشت. اکنون پاسخ این سوال مشخص شده است. آقای ترامپ هدایت یک پروژه انقلابی را در دست دارد که قرار است اقتصاد، دیوان‌سالاری، فرهنگ، سیاست خارجی و حتی دیدگاه‌ها در مورد خود آمریکا را از نو بسازد. سوالی که برای 1361 روز آینده مطرح می‌شود این است: آیا او موفق خواهد شد؟ رای‌دهندگان به آقای ترامپ تا به حال از عملکرد او راضی بوده‌اند. نرخ مطلوبیت او در میان جمهوری‌خواهان 90 درصد است. او در زمان حمله همه‌جانبه به خدمات شهری، بنگاه‌های حقوقی، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و هر موسسه‌ای که به گروه حاکم متکی به دموکرات‌ها منتسب باشد با هیچ مقاومتی روبه‌رو نشد. جنبش ماگا (بازگرداندن عظمت آمریکا) همانند هر انقلاب دیگر یک روش و یک نظریه دارد. روش آن است که با صدور انبوهی از دستورات اجرایی قانون را به زانو درآورده یا آن را بشکنند و هرگاه دادگاه‌ها سخنی بگویند آنها را به خاطر مخالفت با رئیس‌جمهور تهدید کنند. جنبه نظری آن است که رئیس‌جمهور اختیارات اجرایی نامحدود دارد. ریچارد نیکسون زمانی گفته بود، «اگر رئیس‌جمهور کاری را انجام دهد آن کار قطعاً قانونی است». این نظریه همان اصول زیربنایی که آمریکا را به عظمت رسانده بودند تضعیف می‌کند. اگر این انقلاب کنترل نشود به سمت خودکامگی پیش خواهد رفت. برخی اندیشمندان ماگا، ویکتور اوربان را به خاطر کنترل دادگاه‌ها، دانشگاه‌ها و رسانه‌های مجارستان تحسین می‌کنند. همچنین، آمریکا واقعاً می‌تواند خودکامگی را بپذیرد. کنگره موارد استثنای زیادی برای قوانین عادی در نظر گرفته است و رئیس‌جمهور می‌تواند با اعلام وضعیت اضطراری آنها را فعال کند. آقای ترامپ از تمامی آنها استفاده می‌کند. او از شنیدن این خبر که رئیس‌جمهور السالوادور می‌تواند افراد را بدون محاکمه به زندان بفرستد لذت می‌برد. ماگا قادر به بستن دهان رسانه‌ها نیست، اما می‌تواند شرکت‌های مالک آنها را بترساند. علاوه بر این، تفرقه باعث شد قدرت رسانه‌ها برای زیر سوال بردن رئیس‌جمهور تضعیف شود. کنگره منفعل است، چون جمهوری‌خواهان شغل خود را مدیون ترامپ هستند و خودشان هم این را می‌دانند. یک نگرانی آن است که دادگاه‌ها در موضع خود ثابت بمانند و سپس قوه مجریه احکام آنها را نادیده بگیرد. در این صورت احتمال دارد که دادگاه عالی بخواهد با اقدامات پیش‌دستانه جایگاه و قدرت خود را حفظ کند. سناریوی محتمل‌تر دیگری نیز وجود دارد که در آن افراط‌گرایی 100 روز اول ریاست‌جمهوری نیروهای مخالف قدرتمندی را تهییج کند. سرمایه‌گذاران بازار اوراق قرضه و بازار سهام یکی از این نیروها هستند. آنها عمدتاً از انتخاب آقای ترامپ خوشحال بودند، اما اثربخش‌ترین مخالفان او نیز به‌شمار می‌روند؛ البته نه از جنبه سیاسی، بلکه به این خاطر که آنها با واقعیت‌ها سروکار دارند. آنها به‌درستی از این می‌ترسند که تعرفه‌ها اقتصاد را مسموم کنند. کسری بودجه کنترل‌نشده و بی‌کفایتی سیاسی می‌‌تواند به فروپاشی دلار بینجامد.  آقای ترامپ در ماه گذشته و در مواجهه با آشفتگی‌های بازار دو بار عقب‌نشینی کرد. اولین‌بار بر سر اعمال تعرفه‌های متقابل و بار دوم در هفته گذشته بر سر اخراج جروم پاول، رئیس‌کل فدرال‌رزرو. همچنین، در حالی که آقای ایلان ماسک وعده می‌دهد که زمان کمتری را برای رسیدگی به دیوان‌سالاری اختصاص دهد تا بتواند اوضاع خراب کسب‌وکار خودروهای برقی خود را سروسامان دهد، آقای ترامپ تلویحاً اشاره می‌کند که در جست‌وجوی راهی برای خروج از جنگ تجاری ناپایدار و غیرمنطقی است که خود علیه چین به راه انداخت.  اگر اقتصاد عملکرد خوبی نداشته باشد رای‌دهندگان، از جمله جمهوری‌خواهان، منبع دیگر مقاومت خواهند بود. با وجود اینکه آقای ترامپ در مقابله با مهاجرت غیرقانونی موفق بوده رتبه مقبولیت ملی او بسیار سریع‌تر و بیشتر از هر رئیس‌جمهور دیگری سقوط کرده و حتی از رکورد دوره قبلی خودش فراتر رفته است. الگو‌سازی‌ها نشان می‌دهند نرخ مقبولیت ترامپ در تمام ایالت‌های بی‌طرفی که به او رای داده بودند به زیر 50 درصد رسیده است. اکثر مردم آمریکا انقلاب نمی‌خواهند. بسیاری از آنها از بازگشت صنایع تولیدی به داخل خرسندند، اما فقط یک‌چهارم آنها حاضرند در کارخانه‌های جدید کار کنند. آنها از نظریه تجارت آزاد خوششان می‌آید، اما از هرج‌ومرج استقبال نمی‌کنند. هیچ‌کس هم موافق تورم نیست. شاید آقای ترامپ همانند دیگر روسای‌جمهور پیروزی کوچک خود را در انتخابات دعوتنامه‌ای برای ابراز قدرت بداند، اما این پیروزی به هیچ عنوان به او حق نمی‌دهد که دیکتاتور باشد، نهادهای ساخت کنگره را ببندد، یا ادعای مالکیت گرینلند را داشته باشد.  سرانجام، این نظرات منفی عمومی به مقامات منتخب کشیده می‌شود. آمریکا یک نظام فدرال است که مراکز قدرت رقیب زیادی دارد و نمی‌تواند شبیه مجارستان باشد که جمعیتش به اندازه نیوجرسی است. کنگره هم می‌تواند مایه دردسر آقای ترامپ شود. جمهوری‌خواهان اکثریت نسبی در مجلس دارند و فقط به این دلیل توانستند چهارچوب بودجه را به تصویب برسانند که تعدادی از نمایندگان دموکرات از دنیا رفته بودند. بازارها برای بازگشت دموکرات‌ها به مجلس در انتخابات سال آینده احتمال موفقیت 80درصدی می‌دهند. اهرم‌های کنترلی موجب می‌شود دموکرات‌ها جلوی آقای ترامپ را بگیرند، حتی اگر او بخواهد با دستورات اجرایی حکومت کند. جمهوری‌خواهان سنا هم هفت رای کم دارند تا بتوانند به 60 رای لازم برای جلوگیری از شکست آرا برسند. این محدودیت‌ها برای ترامپ واقعی هستند. دادگاه‌ها آخرین منبع مقاومت‌اند. قانون به کندی حرکت می‌کند، اما دادگاه‌ عالی به‌تازگی به نفع مردی رای داد که به اشتباه به السالوادور اخراج شد. دادگاه‌ها همانند دیگر نهادها نگران‌ آن نیستند که رئیس‌جمهور در امور مالی آنها اخلال ایجاد کند. دولت ممکن است در پرونده‌‌های مربوط به تعرفه‌ها، توانایی رئیس‌جمهور برای عزل مقامات، بستن آژانس‌ها بدون پشتیبانی کنگره و استفاده ترامپ از تمهیدات اضطراری مانند قانون دشمنان بیگانه شکست بخورد. در این صورت نظریه قدرت اجرایی رئیس‌جمهور ناکام خواهد ماند.

حتی در خوش‌بینانه‌ترین نسخه انقلاب ماگا هم آقای ترامپ خسارت‌های درازمدتی به نهادها، متحدان و جایگاه اخلاقی آمریکا وارد کرده است. اگر سرمایه‌گذاران، رای‌دهندگان یا دادگاه‌ها در برابرش مقاومت کنند احتمال دارد با قدرت و خشونت بیشتری علیه نهادها اقدام کند. او با استفاده از وزارت دادگستری سیاست‌زده می‌تواند مخالفان را تحت تعقیب قرار دهد و آشوب و ترس به پا کند. ممکن است در خارج هم به اقداماتی تحریک‌آمیز از قبیل دخالت در پاناما یا گرینلند دست بزند که متحدانش را می‌آزارد. دیگر نمی‌توان به وضعیت 100 روز پیش آمریکا بازگشت. باید به 1361 روز پیش‌رو نگریست. 

دراین پرونده بخوانید ...