شناسه خبر : 49992 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

الهام‌بخشی نابغه

خیزش نوآوری با قوانین مناسب

 

 ترجمه: جواد طهماسبی

قانون جدید سکه‌های باثبات (Stable Coins) آمریکا بسیار خوب است. رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در هنگام امضای قانون «هدایت و ایجاد نوآوری ملی برای سکه‌های باثبات آمریکا» (نابغه= Genius) در 18 جولای به شوخی گفت که نام این قانون را از روی من گرفته‌اند. دولت او و صنعت رمزپول آغاز یک عصر طلایی را جشن می‌گیرند، اما در آن سوی اقیانوس اطلس دیدگاه‌های بدبینانه‌تری مشاهده می‌شود. سکه‌های باثبات توکن‌هایی هستند که پشتوانه‌ای از دارایی‌های متعارف دارند، ولی فریبکارانه، بی‌ثبات‌کننده یا هر دو تلقی می‌شوند. اندرو بیلی، رئیس کل بانک انگلستان، به بانک‌های تجاری درباره انتشار سکه‌های خودشان هشدار داد. کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا هم هشدار می‌دهد که سکه‌های باثبات می‌توانند به پول خصوصی تبدیل شوند و این خطر وجود دارد که آنها روزی بانک‌های مرکزی را کنار بزنند. در حقیقت سایر نقاط جهان باید تردیدهایشان را کنار بگذارند و از آمریکا پیروی کنند. سکه‌های باثبات این توانایی بالقوه را دارند که نوآوری‌هایی ضروری در نظام‌های پرداخت جهان ایجاد کنند. اگر آن‌گونه که قانون «نابغه» می‌گوید، این سکه‌ها به‌درستی تنظیم‌گری شوند چنین رویایی فرصت تحقق پیدا خواهد کرد. 

اشتباه نکنید. رمزپول سرشار از فریبکاری و تقلب است. بسیاری از سکه‌ها طرحی برای ثروتمند شدن سریع هستند که از آن میان می‌توان به رمزپولی اشاره کرد که رئیس‌جمهور، خانواده و دوستانش به‌شدت درگیر آن هستند. مقدار ذخایر سکه ترامپ (TRUMP$) که بدون هیچ پشتوانه‌ای خلق شده است، 9 /1 میلیون دلار ارزش دارد. اما سکه‌های باثبات وضعیتی متفاوت دارند. آنها از یک طرف از پشتوانه دارایی‌های دلاری نقد‌شونده مانند اوراق کوتاه‌مدت خزانه و سپرده‌های بانکی برخوردارند و از سوی دیگر واقعاً سودمندند.

سکه‌های باثبات دلاری در کشورهایی مانند ترکیه و نیجریه طرفداران زیادی دارند، زیرا اعتماد به دولت اندک و نگرانی درباره تورم و مصادره اموال همیشگی است. این سکه‌ها در غرب اغلب در فضای سایه دور از مقررات کاربرد دارند. قانون نابغه انتشار‌دهندگان را ملزم به ثبت شرکت می‌کند و قواعد شفافی در مورد الزامات ذخیره و افشا دارد. این قانون راه را برای آزمایش‌های بیشتر در آمریکا هموار می‌کند.

پاداش این اقدام بسیار بزرگ خواهد بود. ازآنجاکه تراکنش‌های سکه‌های باثبات بلافاصله در دفاتر دیجیتال ثبت می‌شوند این فناوری امکان تسویه پرداخت‌های خرده‌فروشی و فرامرزی را در عرض چند دقیقه فراهم می‌کند. همچنین کارمزد آن کسر کوچکی از کارمزدی است که بانک‌ها و صادرکنندگان کارت‌ها دریافت می‌کنند. یک انتقال بین‌المللی پول را که 15 دلار هزینه دارد، یا در کارت‌های اعتباری با کارمزدی معادل دو درصد ارزش تراکنش انجام می‌شود، می‌توان از طریق تراکنش سکه‌های باثبات و با هزینه‌ای کمتر از 10 سنت انجام داد. بر اساس گزارش بانک استاندارد چارترد، احتمال دارد انتشار سکه‌های باثبات از 260 میلیارد دلار کنونی تا دو تریلیون دلار در سال 2028 افزایش یابد. ظاهراً، بنگاه فناوری مالی استرایپ انتشار توکن‌های خودش را بررسی می‌کند. 

آیا وعده پاداش می‌تواند ریسک‌پذیری را توجیه کند؟ بسیاری از مقررات‌گذاران، به‌ویژه در اروپا پاسخ را منفی می‌دانند. آنها از این نگران‌اند که سکه‌های باثبات جای پول بانک مرکزی را بگیرند، نظام بانکی را فلج کنند و خطر هجوم‌های بی‌ثبات‌کننده را افزایش دهند. با‌این‌حال، در مورد برخی از این مخاطرات اغراق می‌شود و آن‌گونه که قانون جدید آمریکا نشان می‌دهد برخی دیگر را می‌توان کم‌اثر کرد. 

ابتدا به موضوع رقابت با بانک‌های مرکزی می‌پردازیم. این نگرانی وجود دارد که پول خصوصی که ایمنی کمتری هم دارد پول دولتی را تضعیف کند. احتمالاً بانک مرکزی اروپا بیشتر از دیگران چنین نگرانی را احساس می‌کند. این بانک از نوامبر 2023 زمینه را برای ارائه یوروی دیجیتال فراهم می‌کند، بخشی به آن دلیل که جلوی سلطه دو غول مالی آمریکا؛ یعنی ویزا و مسترکارت را بگیرد. اما سکه‌های باثبات با پشتوانه دارایی‌هایی منتشر می‌شوند که با پول دولتی ارزش‌گذاری شده‌اند. اگر یک سکه باثبات یورویی سودمندی بیشتری داشته باشد دلیلی وجود ندارد که بانک مرکزی بخواهد انحصار نوآوری در پرداخت را در دست بگیرد. مخاطرات مربوط به بانک‌های تجاری موضوع دوم است. این نگرانی وجود دارد که سکه‌های باثبات سپرده‌ها را از بانک‌ها بیرون بکشند، هزینه تامین منابع آنها را بالا ببرند و حوزه وام‌دهی آنها را به اقتصاد واقعی کوچک کنند. بااین‌حال، سکه‌های باثبات سپرده‌ها را از بین نمی‌برند، بلکه آنها را بیشتر جابه‌جا می‌کنند. پول از حساب بانکی مشتری به سمت انتشاردهنده سکه باثبات می‌رود. این پول یا در حساب بانکی انتشاردهنده می‌ماند یا صرف خرید اوراق بدهی دولتی می‌شود. دولت به‌نوبه خود پول را هزینه می‌کند و به کارکنان و تامین‌کنندگانش می‌پردازد و درنهایت پول به سپرده‌های بانکی باز می‌گردد. علاوه بر این، بانک‌ها خود از رونق بازار سکه‌های باثبات بهره‌مند می‌شوند و کسب‌وکار جدید پیدا می‌کنند. به این صورت که یا ذخایر مالی انتشاردهندگان را مدیریت می‌کنند یا خود به انتشار سکه روی می‌آورند.  نگرانی دیگر آن است که هجوم به یک انتشاردهنده بزرگ سکه‌های باثبات به فروش لحظه‌ای و کلی دارایی‌ها و ایجاد اخلال منجر شود، درست همان‌گونه که هجوم به صندوق‌های بازار پول در سال 2008 بحران آفرید. اما این خطر را می‌توان به این ترتیب کاهش داد که اطمینان پیدا کنیم سکه‌های باثبات کاملاً پشتوانه‌هایی از دارایی‌های ایمن و نقدشونده دارند و مرتب ذخایر خود را افشا می‌کنند. این دقیقاً همان کاری است که قانون «نابغه» برای انتشاردهندگان داخلی سکه‌های باثبات انجام خواهد داد.

با وجود این، انقلاب سکه‌های باثبات همانند هزاران فناوری دیگر ممکن است به هیچ نتیجه‌ای نرسد. اما بهتر است کارآفرینان امتحان کنند و شکست بخورند تا اینکه تنظیم‌گران بخواهند با چنگ و دندان نظام امروزی را حفظ کنند و کاملاً جلوی نوآوری‌های نویدبخش را بگیرند. اکنون زمان آن است که از قانون نابغه آقای ترامپ الهام بگیریم.

دراین پرونده بخوانید ...