بچههای اقتصاد
چرا آموزش سواد مالی باید از دوران کودکی آغاز شود؟
مقدمه: یک ضرورت فراموششده
چاپ دوم کتاب «نخستین دانستنیهای مالی و سرمایهگذاری برای کودکان» نهفقط خبری خوشحالکننده برای ما بهعنوان مترجمان اثر، که نشانهای روشن از یک نیاز جدی و رو به رشد در میان خانوادهها، پدرها و مادرها و مربیان ایرانی است: نیاز به آموزش سواد مالی، آن هم از همان سالهای نخست کودکی. بازخوردهای گسترده خوانندگان، استقبال خانوادهها و استفاده مدارس و کتابخانهها از این کتاب، همگی نشان میدهند ما با نسلی روبهرو هستیم که بسیار زودتر از نسلهای قبل با مفاهیم مالی آشنا میشود، بیآنکه ابزار کافی برای درک، تحلیل و تصمیمگیری درست داشته باشد. در ادامه این نوشتار، به اهمیت آموزش سواد مالی در دوران کودکی خواهیم پرداخت، تجربه شخصی مترجم را مرور خواهیم کرد، محتوای هر جلد را به تفصیل بررسی میکنیم، و در پایان، پیشنهادهایی برای پدرها و مادرها و مربیان ارائه خواهیم داد.
تجربه شخصی مترجم
سالها بود که احساس میکردم نداشتن آموزش مالی در دوران کودکی، بخشی از زیربنای چالشهای اقتصادی، روانی و تصمیمگیریهایی شده که من و بسیاری از همنسلانم با آن روبهرو شدهایم. ما نسلی بودیم که خوب درس خواندیم، مدرک گرفتیم، کار کردیم، اما کمتر کسی از ما آموخت چگونه درآمدمان را مدیریت کنیم، چگونه برای آیندهمان برنامهریزی کنیم، یا چطور تصمیمهای مالی درستی بگیریم که آرامش روانی و استقلال فکری را برایمان به ارمغان بیاورد. همین تجربه شخصی، انگیزهای شد تا از همان سالهای اولیه نوجوانی دخترم، به فکر آموزش مالی به او بیفتم. میخواستم او اشتباههایی را که من و نسل من ناخواسته مرتکب شدیم، تکرار نکند. میخواستم با مفاهیمی چون بودجهبندی، پسانداز، انتخاب آگاهانه و حتی صبر کردن در رسیدن به خواستهها آشنا شود، نه از روی اجبار، بلکه با درک و درونیسازی. ازهمینرو، جستوجو برای یافتن منابع آموزشی مناسب برای سن و سال دخترم آغاز شد. اما هرچه بیشتر گشتم، به خلئی بزرگتر پی بردم. در بازار کتاب فارسی، اثری که بهصورت ساده، داستانمحور، علمی و متناسب با درک کودکان به آموزش مالی پرداخته باشد، در آن زمان وجود نداشت، یا بسیار محدود و پراکنده بود (یا دستکم من نتوانستم در آن سالها پیدا کنم). تصمیم گرفتم سراغ منابع انگلیسی بروم. در میان صدها عنوان موجود در سایت آمازون و پیشنهادهای مختلف در گوگل، چشمم به کتابی افتاد که عنوان و ساختارش نظرم را جلب کرد. اثری از والتر اندل، نویسندهای که تخصصش کار با کودکان و طراحی آموزشهای کاربردی برای آنهاست. با خواندن بخشهایی از آن، دریافتم که این کتاب نهتنها مفاهیم پایه مالی را به زبانی ساده بیان میکند، بلکه در دل خود گفتوگو، مشارکت، داستانپردازی و مثالهایی ملموس را نیز گنجانده، درست همان چیزی که من برای آموزش به فرزندم به دنبالش بودم. کتاب آنقدر برایم قانعکننده و الهامبخش بود که تنها به استفاده شخصی بسنده نکردم. تصمیم گرفتم آن را به فارسی برگردانم تا در دسترس دیگر خانوادههای ایرانی نیز قرار بگیرد. این شد که ترجمه جلد اول با نام «نخستین دانستنیهای مالی و سرمایهگذاری برای کودکان» شکل گرفت. از همان زمان، بازخوردهای مثبت و استقبال مخاطبان، من را بر آن داشت تا کار را با ترجمه جلد دوم ادامه دهم؛ جلدی که مفاهیمی پیشرفتهتر و واقعیتر را به نوجوانان معرفی میکرد.
چرا آموزش سواد مالی باید از دوران کودکی آغاز شود؟
«پول از آسمون نمیباره!»
این جمله آشنا را اغلب ما در کودکی از پدرها و مادرهایمان شنیدهایم، اما آیا آنها توضیحی به ما دادهاند که پس پول بهراستی از کجا میآید؟ چطور خرج میشود؟ چرا گاهی داریم و گاهی نداریم؟ چه چیزهایی را میشود با آن خرید و چه چیزهایی را نه؟ و اصلاً چرا برخی پولشان بیشتر میشود و برخی درگیر بدهکاری میشوند؟ واقعیت این است که ما، مانند بسیاری از نسلهای قبل، با نوعی بیسوادی مالی بزرگ شدهایم. نه در خانه، نه در مدرسه، نه در کتابهای درسی و نه در گفتوگوهای خانوادگی، کسی مفاهیم پایه مالی را به ما آموزش نداد. یاد گرفتیم چطور بنویسیم، حساب کنیم، حتی زیستشناسی یا تاریخ بخوانیم، اما هیچکس به ما یاد نداد چطور حقوقمان را مدیریت کنیم، برای آینده برنامهریزی مالی داشته باشیم، یا تصمیم بگیریم که چه چیزی ارزش خرید دارد و چه چیزی فقط وسوسهای آنی است. در جهانی که پول نهفقط ابزار مبادله، بلکه محرک اصلی بسیاری از تصمیمات انسانی است، نداشتن سواد مالی میتواند تبعاتی جبرانناپذیر داشته باشد. از اضطراب دائمی درباره هزینههای روزمره گرفته، تا تصمیمات غلط در گرفتن وام، بدهیهای بیرویه، سرمایهگذاریهای اشتباه، یا از دستدادن فرصتهای طلایی.
کودکی، بهترین زمان برای ساختن بنیانهای مالی
پژوهشهای جهانی در حوزه روانشناسی رشد و علوم تربیتی نشان دادهاند که شکلگیری نگرش نسبت به پول و رفتارهای مالی از همان سالهای ابتدایی زندگی آغاز میشود. کودکان از سنین پنج یا ششسالگی، مفاهیمی مانند خرید، هزینه، دریافت هدیه، پسانداز، مقایسه قیمت و حتی اعتبار را (هرچند ناخودآگاه) تجربه میکنند.
اگر این تجربیات در فضایی بدون آموزش، بدون راهنمایی و بدون گفتوگو رخ دهد، ذهن کودک از برداشتهای نادرست، کلیشهای یا مبتنی بر احساس پر میشود. اما اگر پدرها و مادرها و مربیان بتوانند این تجربیات را با آموزش مناسب همراه کنند، کودک میآموزد که: پول، تنها یک ابزار است، نه هدف. داشتن یا نداشتن پول هیچ ارتباطی با ارزش فردی ندارد. برای رسیدن به خواستهها باید برنامهریزی کرد و صبور بود. خرج کردن و پسانداز دو روی یک سکهاند و هر دو نیاز به مهارت دارند. تصمیمگیری مالی، نوعی انتخاب آگاهانه و مسئولانه است.
درواقع، آموزش سواد مالی در دوران کودکی، بیش از آنکه درباره پول باشد، درباره زندگی است؛ درباره انتخاب، تاخیر در لذت، اولویتبندی، مسئولیتپذیری و استقلال.
کودک امروز، مصرفکننده کنجکاو
در گذشته، کودکان تنها زمانی با پول مواجه میشدند که پدر یا مادر مبلغی به آنها میداد تا خوراکی بخرند یا قلکشان را پر کنند. اما کودک امروز در معرض بمباران اطلاعاتی بیسابقهای قرار دارد: تبلیغات تلویزیونی، بازیهای آنلاین با خریدهای درونبرنامهای، اینفلوئنسرهایی که محصولات لوکس معرفی میکنند، شبکههای اجتماعی که سبک زندگی مصرفگرایانه را ترویج میدهند، و حتی خرید اینترنتی خانوادگی. در چنین فضایی، کودک به یک مصرفکننده فعال، کنجکاو و اثرپذیر تبدیل میشود، اما بدون هیچ آمادگی، آگاهی یا مهارت برای تحلیل آنچه میبیند. سواد مالی کمک میکند تا کودک نهتنها مصرفکنندهای آگاه باشد، بلکه در آینده تولیدکننده، کارآفرین یا سرمایهگذاری مسئول هم بشود. او یاد میگیرد که خواستههایش را از نیازهایش تفکیک کند، درباره قیمتها پرسوجو کند و از همه مهمتر، با پدر و مادر خود وارد گفتوگوهایی هدفمند درباره پول شود؛ گفتوگوهایی که هم آموزشیاند و هم عاطفی.
سرمایهگذاری برای فردا، از امروز آغاز میشود
سواد مالی کودکانه فقط درباره امروز نیست، درباره آیندهای است که از همین حالا پایهریزی میشود. بر اساس پژوهشی معتبر از دانشگاه کمبریج (منتشرشده از سوی مانی ادوایس سرویس در سال ۲۰۱۳)، عادتها و نگرشهای مالی کودکان تا هفتسالگی بهشدت شکل میگیرند. کودکان در این سن قادر به شمارش پول، درک مفهوم درآمد و برنامهریزی مالی ساده هستند. همچنین تاثیر رفتار مالی پدرها و مادرها بر فرزندان در این دوره بسیار عمیق است. این یافتهها نشان میدهند که شروع آموزش سواد مالی از سنین پیشدبستانی و دوره ابتدایی، میتواند بنیانی تاثیرگذار برای تصمیمگیریهای مالی آینده آنها فراهم کند. اگر پدرها و مادرها، مربیان، مدارس و نظام آموزشی این فرصت طلایی را از دست بدهند، چهبسا در نوجوانی و بزرگسالی با نسلی روبهرو شویم که بیآنکه بداند، همان اشتباههای مالی پدران و مادرانشان را تکرار میکنند.
جلد اول
جلد اول این مجموعه «نخستین دانستنیهای مالی و سرمایهگذاری برای کودکان» نقطه آغاز مناسبی برای ورود کودک به دنیای مفاهیم مالی است. دنیایی که شاید در ابتدا پیچیده و انتزاعی به نظر برسد، اما با زبانی ساده، فهمپذیر و داستانمحور در این کتاب بهگونهای بیان شده که کودک بتواند با آن ارتباط برقرار کند. این کتاب به معرفی مفاهیمی پایهای چون پول، کار، درآمد، اعتبار، پسانداز، خرجکردن، تورم، بانک، سرمایهگذاری و بازار سهام میپردازد. آنچه این اثر را متمایز میکند، رویکرد گفتوگومحور آن است. این روش، به کودک امکان میدهد تا ضمن همذاتپنداری با شخصیت اصلی، پرسشهای ذهنی خودش را نیز مطرحشده ببیند و درگیر گفتوگوی ذهنی با کتاب شود. ویژگی مهم دیگر کتاب، استفاده از مثالهای ملموس و روزمره است: از خرید بستنی گرفته تا دریافت پول توجیبی و بازیهایی که کودک میخواهد بخرد. نویسنده سعی کرده مفاهیم پیچیدهتر مانند سرمایهگذاری، بورس، نرخ بهره، یا کسبوکار را نیز به زبانی ساده و از دریچه تجربیات کودکانه معرفی کند، بیآنکه کودک را زیر فشار اطلاعاتی قرار دهد.
جلد دوم
جلد دوم مجموعه «دومین درس مالی و سرمایهگذاری برای کودکان و نوجوانان» کتابی است کاربردی، مختصر و آموزنده که مفاهیم مالی پایه را از سطح شناخت اولیه (در جلد اول) به مرحله رفتار مالی مسئولانه و سبک زندگی اقتصادی ارتقا میدهد. این کتاب در قالب ۳۰ درس کوتاه و موضوعمحور نوشته شده است و هدف آن آشنا کردن کودک و نوجوان با مفاهیمی است که در زندگی مالی روزمره خود، چه اکنون و چه در آینده، با آنها روبهرو خواهد شد.در این جلد، تمرکز نویسنده بر شکلدهی به عادتهای مالی سالم، درک مفهوم بودجه، کنترل هزینهها، شناخت بدهی، آشنایی با سازوکار مالیاتی، بهرهمندی از قدرت سود مرکب و هوشیاری در خرید و رفتار دیجیتال است. بهجای تعریفهای انتزاعی، هر درس با یک توصیه رفتاری آغاز میشود. این توصیهها، از جنس تصمیمهایی هستند که نوجوانان روزانه با آنها مواجه میشوند و نویسنده تلاش میکند مهارت تحلیل، انتخاب و کنترل را در آنها پرورش دهد. یکی از نقاط قوت کتاب، پرداختن همزمان به موضوعات اقتصادی، رفتاری، اجتماعی و دیجیتال است. برخی درسها بر مهارتهای پایهای مالی تمرکز دارند: مثل بودجهبندی، مقایسه قیمت، صرفهجویی و... . برخی دیگر، به مفاهیمی مهمتر و بلندمدتتر میپردازند؛ مانند آشنایی با مالیات، مسئولیت در بازپرداخت بدهی، درک سود مرکب و... . در کنار اینها، نویسنده به چالشهای جدید نسل نوجوان نیز توجه دارد، برای مثال، درسهایی مانند «در برابر خریدهای اینترنتی هوشیار باش»، «رفتارهای آنلاین پیامدهایی دارد» و... اهمیت امنیت مالی و هویتی را در دنیای دیجیتال یادآوری میکند. لحن کتاب همچنان ساده و صمیمی است و از واژگان قابل فهم برای نوجوانان بهره میبرد. هیچ فصل طولانی یا خستهکنندهای در کتاب دیده نمیشود و هر درس را میتوان در کمتر از چند دقیقه مطالعه کرد.
جای خالی آموزش مالی در مدارس ایران
با وجود اهمیت زیاد سواد مالی در زندگی فردی و اجتماعی، شوربختانه همچنان آموزش رسمی این مهارت در برنامه درسی مدارس ایران جایی ندارد. دانشآموزان در طول دوران تحصیل خود مفاهیم، مطالب مفید و غیرمفید گوناگونی را میآموزند، اما با مفاهیمی مانند بودجه، درآمد و هزینه، وام و بدهی، بیمه، مالیات، سرمایهگذاری، یا حتی ارزش پول کمتر آشنا میشوند؛ مفاهیمی که در زندگی روزمره هر فرد بزرگسال، نقش اساسی ایفا میکنند. این خلأ آموزشی، تنها باعث ناآگاهی مالی نوجوانان نمیشود، بلکه مستقیم بر شکلگیری عادتهای رفتاری، سبک زندگی، توان تصمیمگیری و حتی سلامت روان آینده آنها تاثیر میگذارد. بسیاری از مشکلات بزرگسالی، ریشه در ناآمادگی ذهنی برای مواجهه با دنیای مالی دارد. در نبود چنین آموزش سازمانیافتهای، نقش خانوادهها بهمراتب پررنگتر و مسئولانهتر میشود. پدرها و مادرها تنها مرجع آموزش مهارتهای مالی به فرزندان خود نیستند، اما نخستین الگو، نخستین آموزگار و نخستین منشأ تجربهاند. سبک خرجکردن، پسانداز، گفتوگوهای مالی در خانه، یا حتی نحوه مواجهه پدرها و مادرها با سختیهای اقتصادی، تاثیری بلندمدت بر درک و نگاه کودک به پول دارد. خانوادههایی که امروز این آموزش را جدی میگیرند، در حقیقت آینده اقتصادی، استقلال و آرامش فرزندان خود را پایهریزی میکنند. آموزش سواد مالی یک فعالیت جانبی یا سرگرمی نیست، بلکه بخشی از تربیت واقعی در دنیای امروز است. در ادامه همین دغدغه، و در پاسخ به نیاز پدرها و مادرهایی که مایلاند درک عمیقتری از نقش خود در تربیت مالی فرزندان پیدا کنند، بهزودی کتاب سومی نیز با عنوان احتمالی «پاد نازپروردگی» منتشر خواهد شد؛ ترجمهای از اثر تحسینشده ران لیبر، روزنامهنگار نیویورکتایمز، که تمرکز آن بر آموزش مفاهیم مالی، اخلاقی و انسانی به پدرها و مادرهاست.
چگونه از این دو کتاب استفاده کنیم؟
اگرچه هر دو کتاب این مجموعه بهگونهای طراحی شدهاند که کودک یا نوجوان بتواند آنها را بهتنهایی مطالعه کند، اما بهترین بهرهبرداری از آنها زمانی حاصل میشود که پدرها و مادرها، مربیان یا معلمان، نقش فعالی در فرآیند مطالعه و یادگیری ایفا کنند.
1- مطالعه مشترک پدر یا مادر با فرزند: یکی از سادهترین و موثرترین شیوهها، مطالعه مشترک کتاب با کودک است. بهویژه در مورد جلد اول که برای سنین پایینتر مناسبتر است. میتوان هر شب یک درس یا فصل کوتاه را با هم خواند، درباره آن گفتوگو کرد، و از کودک خواست نمونههایی از زندگی خودش را با آن موضوع مرتبط کند.
2- استفاده از موضوعات کتاب برای آغاز گفتوگو: موضوعهای مطرحشده در کتاب، مانند تفاوت میان نیاز و خواسته، مفهوم بدهی، یا کاربرد سود مرکب، بهانههای خوبی برای آغاز گفتوگوهای خانوادگیاند. پدرها و مادرها میتوانند از تجربههای شخصی خود مثال بزنند، اشتباهات مالی گذشته را با صداقت با کودک در میان بگذارند، و از او بخواهند نظرش را درباره تصمیمهای مالی فرضی یا واقعی بیان کند.
3- پروژهها و فعالیتهای عملی: برخی درسها بهگونهای هستند که میتوانند مبنای پروژههای کوچک خانوادگی یا آموزشی قرار گیرند. برای مثال، پس از مطالعه درس «بودجهبندی»، میتوان با کودک یک بودجه ساده برای یک مهمانی، خرید، یا سفر خانوادگی طراحی کرد.
4- ورود تدریجی مفاهیم به برنامه درسی: در محیطهای آموزشی مانند کلاس یا کارگاههای فوقبرنامه، میتوان این کتابها را بهعنوان منابع مکمل وارد کرد. هر درس کوتاه میتواند نقطه آغازی برای گفتوگوهای گروهی، تمرینهای نگارشی، نمایشهای کلاسی یا پروژههای تیمی باشد.
5- پیوند کتاب با تجربههای روزمره کودک: یکی از بهترین راههای درونیسازی مفاهیم مالی، پیوند دادن آنها با موقعیتهای واقعی زندگی کودک است. برای مثال، هنگام پرداخت پول توجیبی، میتوان به مفاهیم مطرحشده در کتاب مانند بودجه، خرج منطقی، یا پسانداز اشاره کرد.