پژوهشگر حرفهای
آویناش دیکسیت چگونه نامی ماندگار پیدا کرد؟
آویناش دیکسیت، اقتصاددان هندی-آمریکایی است که به دلیل کارهایش در نظریه اقتصاد خرد، نظریه بازیها، تجارت بینالملل و اقتصاد نهادی جدید شناخته میشود. او استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون است. همچنین استاد ممتاز اقتصاد در دانشگاه لینگنان (هنگ کنگ)، پژوهشگر ارشد در کالج نافیلد، آکسفورد و پژوهشگر ارشد مدعو در کالج گرین تمپلتون، آکسفورد بوده است.
دیکسیت سهمی بسزا در مبانی نظری اقتصاد، از جمله کار بر روی رقابت ناقص و طراحی مکانیسم، داشته است. او چهرهای محوری در نظریه بازی است، که با کتابها و پژوهشهایش در مورد تفکر استراتژیک و کاربردهای آن در اقتصاد، شناخته شده است.
کار او در تجارت بینالملل نیز شامل تجزیه و تحلیل تجارت و حمایت با تولید چندمرحلهای است. پژوهشهای دیکسیت همچنین نقش نهادها را در شکلدهی به پیامدهای اقتصادی بررسی کرده است. علاوه بر این، او روی سازماندهی صنعتی، نظریههای رشد و توسعه، اقتصاد عمومی و اقتصاد سیاسی کار کرده است.
دیکسیت در سال ۲۰۰۱ رئیس انجمن اقتصادسنجی و در سال ۲۰۰۸ رئیس انجمن اقتصاد آمریکا بود. او در سال ۱۹۹۲ به عضویت آکادمی هنر و علوم آمریکا، در سال ۲۰۰۵ به عضویت آکادمی ملی علوم ایالاتمتحده و در سال ۲۰۱۰ به عضویت انجمن فلسفی آمریکا انتخاب شد. در سال ۱۹۹۴، دیکسیت اولین جایزه CES Fellow را از مرکز مطالعات اقتصادی دانشگاه مونیخ آلمان دریافت کرد. در ژانویه ۲۰۱۶، هند نشان پادما ویبوشان -دومین نشان افتخار غیرنظامی هند- را به دکتر دیکسیت اعطا کرد. او همچنین دارای پنج دکترای افتخاری است.
علایق پژوهشی او شامل نظریه اقتصاد خرد، نظریه بازی، تجارت بینالملل، سازماندهی صنعتی، نظریههای رشد و توسعه، اقتصاد عمومی، اقتصاد سیاسی و اقتصاد نهادی جدید بوده است.
یکی از آثار برجسته او، کتاب «اثرات رفاهی تغییرات مالیات و قیمت» در سال ۱۹۷۵، در مجله اقتصاد عمومی منتشر شد که سهم اساسی در توسعه مدرن کار بر روی نظریه مالیات بهینه دوم داشت. دیگر کتابهایی که از این اقتصاددان منتشر شده است، شامل «نظریه تجارت بینالملل» (۱۹۸۰) با همکاری ویکتور نورمن؛ «تفکر استراتژیک» (۱۹۸۹) و «هنر استراتژی» (۲۰۰۹) با همکاری بری نِیلباف؛ «بازیهای استراتژی» (چاپ پنجم ۲۰۲۰، با همکاری سوزان اسکیث و دیوید مکآدامز)؛ «سرمایهگذاری در شرایط عدم قطعیت» (۱۹۹۴) با همکاری رابرت پیندیک؛ «ساخت سیاست اقتصادی: چشماندازی از سیاست هزینه مبادله» (۱۹۹۶)، «بیقانونی و اقتصاد: شیوههای جایگزین حکمرانی» (۲۰۰۴) و «اقتصاد خرد: مقدمهای بسیار کوتاه» (۲۰۱۴) میشود. او همچنین مقالات متعددی در مجلات حرفهای و مجموعههای جمعی منتشر کرده است.
دیکسیت استادیار دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، عضو کالج بالیول، آکسفورد و استاد دانشگاه وارویک و پرینستون بوده است. او همچنین پژوهشگر مدعو در چندین نهاد، از جمله صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، مدرسه اقتصاد لندن، بنیاد راسل سیج و سایر موسسهها، و همچنین دانشگاههای LSE، آکسفورد، استکهلم و ییل بوده است. او یکی از اقتصاددانان برجسته نسل خود شناخته میشود.
چند روز پیش از سالگرد تولد 81سالگی این اقتصاددان هندیالاصل، به سراغ زندگی و دستاوردهای او رفتهایم که در ادامه میخوانید.
ورود به پرینستون
آویناش کامالاکار دیکسیت (Avinash Kamalakar Dixit) ششم آگوست 1944 در بمبئی متولد شد و اکنون شهروند ایالاتمتحده است. او مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضیات و فیزیک از کالج سنت خاویر (بمبئی) در سال 1963، مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضیات از کالج کورپوس کریستی (کمبریج) در سال 1965 و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد در سال 1968 از دانشگاه امآیتی دریافت کرد.
دیکسیت قبل از پیوستن به پرینستون، استادیار دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، عضو کالج بالیول، آکسفورد و استاد دانشگاه وارویک (University of Warwick) بود. سپس در ژانویه ۱۹۸۱ به پرینستون رفت.
مهمترین جنبه کار حرفهای آویناش، وسعت آن بوده است. در دورانی که تخصص در اقتصاد رو به افزایش است، آویناش سهمی بسزا در طیف گستردهای از زیرشاخهها داشته است که شامل اقتصاد خرد، نظریه بازی، اقتصاد عمومی، اقتصاد شهری، تجارت بینالملل، سازمانهای صنعتی، اقتصاد کلان، اقتصاد کلان بینالمللی، رشد و توسعه اقتصاد و حقوق و نهادهای حکمرانی اقتصادی میشود. در واقع، به سختی میتوان حوزهای از اقتصاد را یافت که از تفکر روشن و مهارتهای شگفتانگیز الگوسازی اقتصادی او بهرهمند نشده باشد. آویناش با یادگیری ابزارهای نظریه کاربردی از رابرت سولو، برنده جایزه نوبل، و دیگران در موسسه فناوری ماساچوست، این رویکرد تحلیلی به مسائل دنیای واقعی را به سطح جدیدی رسانده و به هر حوزهای که دست زده، بینش و دقت بخشیده است. مشارکتهای آویناش آنقدر گسترده و وسیع است که تشخیص نکات برجسته آن دشوار است. مطمئناً یکی از آنها مقاله او در سال ۱۹۷۷ با جوزف استیگلیتز است که یک مدل کارگاهی از «رقابت انحصاری» ارائه میدهد که در آن شرکتهایی که محصولات متمایز تولید میکنند، قادر به بهرهبرداری از قدرت بازار در جایگاههای محصول خود هستند، اما شاهد کاهش سودهای فوقعادی خود با ورود کالاهای رقیب هستند. این مقاله امکان تجزیه و تحلیل دقیق از تنوع محصولی را فراهم میکند که میتواند از طریق بازار در جهانی با مزیت مقیاس1 پشتیبانی شود. فرمول دیکسیت-استیگلیتز خیلی سریع به ستون فقرات پیشرفتها در نظریه تجارت بینالملل، نظریه اقتصاد کلان، رشد اقتصاد و سایر حوزهها تبدیل شد. بیش از ۱۳۰۰ ارجاعی که این مقاله به دست آورده است، تاثیر آن را دستکم میگیرد، زیرا این فرمول آنقدر پذیرفتهشده است که هر کاربری احساس نمیکند مجبور به ذکر منبع اصلی است.
آویناش با همکاری رابرت پیندیک، کتاب «سرمایهگذاری در شرایط عدم قطعیت» را نوشت که به مطالعهای ضروری برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی اقتصاد و دانشجویان بازرگانی تبدیل شده است. نویسندگان، روشهای تحلیلی برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری در دنیای برگشتناپذیری و عدم قطعیت ارائه میدهند. آنها تشخیص دادهاند که سرمایهگذاریهای فیزیکی انجامشده در دنیای عدم قطعیت، ویژگیهای گزینههای مالی را دارند، زیرا سرمایهگذار تقریباً همیشه باید تصمیم بگیرد که آیا اکنون سرمایهگذاری کند، یا صبر کند تا بعد. این بینش به آنها اجازه داد تا ابزارهای تحلیلی نظریه گزینه را برای طیف وسیعی از مسائل عملی که قبلاً به این روش مورد بررسی قرار نگرفته بودند، به کار گیرند.
در یک کار مهم دیگر، آویناش با ویکتور نورمن همکاری کرد تا «رویکرد دوگانه» را در نظریه تجارت بینالملل به کار گیرد. این رویکرد بر روابط هزینه و قیمت که مشخصه تعادل اقتصادی هستند، تاکید میکند؛ برخلاف رویکرد اولیه که بر ورودیها و خروجیها تمرکز دارد. مونوگراف (تکپژوهش) دیکسیت-نورمن، بازگویی و ارائهای زیبا از نتایج آشنا در نظریه تجارت ارائه داد و راه را برای بسطهای متعدد و مهم هموار کرد.
رهبر ماهر
کمتر کسی در این حرفه با استعدادِ قلمِ آویناش رقابت میکند. نثر او شفاف و روشن است و با شوخطبعی، ظرافت و دانش فراوان از تاریخ، اقتصاد و ادبیات مینویسد. بنابراین جای تعجب نیست که 10 کتاب او پرفروشترین کتابهای این حرفه بودهاند، که موضوعاتی از «نظریه تجارت بینالملل» گرفته تا «هنر استراتژی»، «بهینهسازی در نظریه اقتصادی»، «نظریه رشد تعادلی»، «بیقانونی و اقتصاد» و «ایجاد سیاست اقتصادی» را دربر میگیرند. مهارت او در ارائه مطالب، به کلاس درس نیز گسترش یافته است؛ جایی که دانشجویان اقتصاد پرینستون طی سه دهه از رویکرد روشن و بسیار سازمانیافته او به نظریه اقتصاد خرد، بازیهای استراتژی، اقتصاد عدم قطعیت، نظریه تجارت بینالملل و ریاضیات برای اقتصاددانان بهرهمند شدهاند. آویناش همچنین یک دهه را به عنوان عضو مشترک در دانشکده امور عمومی و بینالمللی وودرو ویلسون گذراند، جایی که به سیاستگذاران آینده ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل سیاست تجارت بینالملل، توسعه اقتصادی و تعاملات استراتژیک ارائه داد. در واقع، تدریس او در همکاریهای کارگاهی مکرر با جامعهشناسان و دانشمندان علوم سیاسی، دامنه وسیعتری را دربر میگرفت.
آویناش در سمتهای اداری متعددی، هم در دانشگاه و هم در حرفه اقتصاد، خدمت کرده است. او در پرینستون، مدیر تحصیلات تکمیلی، رئیس کمیته استخدام اعضای هیات علمی جوان، نماینده دپارتمان و عضو کمیته برنامهها، کمیته مطالعات دورهای و کمیته کمیتهها بوده است. در این حرفه، او سمتهای رهبری مختلفی را برای انجمن اقتصادسنجی، انجمن اقتصاد آمریکا و آکادمی هنر و علوم آمریکا، از جمله دورههایی در سمت ریاست دو مورد اول از این سازمانها، بر عهده داشته است.
به سختی میتوان در مورد جایگاه آویناش در دنیای آکادمیک صحبت و به او ادای دین کرد. او به معنای واقعی کلمه یک پژوهشگر است.
اثر کلاسیک
او و رابرت پیندیک، نویسنده کتاب «سرمایهگذاری در شرایط عدم قطعیت» هستند؛ اولین کتاب درسی انحصاری در مورد رویکرد گزینههای واقعی به سرمایهگذاری که با توجه به اهمیت آن برای این نظریه، به عنوان «یک اثر کلاسیک» توصیف شده است.
شرکتها چگونه باید تصمیم بگیرند که چه زمانی باید در تجهیزات سرمایهای جدید، افزایش نیروی کار یا توسعه محصولات جدید سرمایهگذاری کنند و اصلاً این کار درست است یا نه؟ چرا الگوهای اقتصادی سنتی سرمایهگذاری نتوانستهاند رفتار هزینههای سرمایهگذاری در ایالاتمتحده و سایر کشورها را توضیح دهند؟ در این کتاب، آویناش دیکسیت و رابرت پیندیک اولین شرح مفصل از یک رویکرد نظری جدید به تصمیمات سرمایهگذاری شرکتها را ارائه میدهند و بر برگشتناپذیری بیشتر تصمیمات سرمایهگذاری و عدم قطعیت مداوم محیط اقتصادی که این تصمیمات در آن گرفته میشود، تاکید میکنند. با انجام این کار، آنها به پرسشهای مهمی در مورد تصمیمات سرمایهگذاری و رفتار هزینههای سرمایهگذاری پاسخ میدهند.
این رویکرد جدید به سرمایهگذاری، ارزش اختیار انتظار برای اطلاعات بهتر را به رسمیت میشناسد. این رویکرد از قیاسی با نظریه اختیار معامله در بازارهای مالی بهره میبرد که چهارچوب پویای بسیار غنیتری را نسبت به نظریه سنتی سرمایهگذاری ممکن میکند. نویسندگان نظریه جدید را به شیوهای روشن و سیستماتیک ارائه میدهند و رشتههای مختلف پژوهشی را که از این نظریه حاصل شدهاند، ادغام کرده، ترکیب میکنند و گسترش میدهند. کتاب آنها اهمیت این نظریه را برای درک رفتار سرمایهگذاری شرکتها نشان میدهد؛ پیامدهای این نظریه را برای پویایی صنعت و سیاستهای دولتی در ارتباط با سرمایهگذاری شرح میدهد و بیان میکند که چگونه میتوان این نظریه را در صنایع خاص و طیف گستردهای از مشکلات کسبوکار به کار برد.
یکی دیگر از آثار او، «هنر استراتژی»، که در سال 2009 با همکاری بری نِیلباف آن را نوشته، مقدمهای بر نظریه بازی است. نظریه بازی به معنای تفکر استراتژیک دقیق است. این هنر پیشبینی حرکات بعدی حریف است، در حالی که کاملاً میدانید رقیب شما سعی دارد همین کار را با شما انجام دهد. اگرچه بخشهایی از نظریه بازی شامل عقل سلیم ساده است، اما بسیاری از آنها خلاف شهود است و تنها با ایجاد روشی جدید برای دیدن جهان میتوان بر آن تسلط یافت. نویسندگان با استفاده از مجموعهای متنوع از مطالعات موردی غنی -از فرهنگ پاپ، تلویزیون، فیلم، ورزش، سیاست و تاریخ- نشان میدهند که تقریباً هر تعامل تجاری و شخصی یک مولفه نظریه بازی در خود دارد. تسلط بر نظریه بازی شما را در تجارت و زندگی موفقتر میکند و این کتاب، کلید این تسلط است.
نظریه بازی را میتوان با تصور یک مسابقه شطرنج پیشرفته به بهترین شکل درک کرد. با این حال، دیکسیت نظریه بازی و تجارت را با هم ترکیب میکند و نتایج آن بسیار تکاندهنده است. «نظریه بازی» با این فرض شروع میشود که شما در حال «بازی» در برابر رقیبی هستید که به اندازه شما تلاش میکند تا شما را شکست دهد و شکست نخورد. این هنر قرار دادن خود در جای دیگران است تا بتوانید پیشبینی کنید و بر آنچه آنها انجام خواهند داد تاثیر بگذارید. با این حال، لازم نیست کاملاً خصمانه باشد: در بازی، یکی از گزینهها همکاری برای منفعت هر دو بازیکن است.
اصول پشت این بازی بسیار شبیه به تصمیماتی است که یک خردهفروش ممکن است در مورد قیمتگذاری بگیرد. اگر یکی از آنها کالاها را با قیمت بالا عرضه کند، حاشیه سود بیشتری خواهد داشت. با این حال، اگر رقیب قیمت را کاهش دهد، خردهفروش اول شاهد ریزش مشتریان خود خواهد بود. اگر رقیب اول قیمت خود را کاهش دهد و رقیبش قیمت بالا را حفظ کند، سود زیادی خواهد برد. و اگر هر دو قیمتها را کاهش دهند، هر دو سود کمتری به دست خواهند آورد.
پینوشت:
1- صرفه به مقیاس یا مزیت مقیاس، مفهومی در اقتصاد خرد است که به کسب مزیت کاهش هزینه در اثر افزایش حجم تولید اشاره دارد. این به معنای آن است که با افزایش حجم تولید، هزینه متوسط تولید هر واحد کالا کاهش مییابد.