دالان باریک دیپلماسی
چشمانداز کریدور زنگزور در گفتوگو با رحمن قهرمانپور

هرچند کریدور زنگزور مرز میان ایران و ارمنستان را تشکیل میدهد، اما اهمیت ژئوپولیتیک آن فراتر از یک مرز دوجانبه است. این گذرگاه به نقطهای راهبردی در معادلات قفقاز جنوبی بدل شده و پای بازیگران متعددی از جمله روسیه، ترکیه و حتی آمریکا را به عرصه رقابت و مذاکره کشانده است. در چنین شرایطی، طرح اخیر ایالاتمتحده برای اجاره ۱۰۰ساله این کریدور، بهویژه پس از جنگ ۱۲روزه ایران با رژیم اسرائیل، حساسیتهای ایران نسبت به تحولات این منطقه را دوچندان کرده است. نگرانی ایران تنها به از دست رفتن یا انسداد مرز با ارمنستان محدود نمیشود؛ بلکه دغدغه اصلی، پیامدهای راهبردی فعال شدن این کریدور است. این پیامدها شامل افزایش نفوذ ترکیه در قفقاز، تقویت ائتلافهای جهان ترک، گسترش نقش ناتو در نزدیکی مرزهای ایران و کاهش وابستگی جمهوری آذربایجان به مسیرهای ترانزیتی ایران است. فعال شدن کریدور زنگزور، با عبور از خاک ارمنستان، میتواند جمهوری آذربایجان را بهطور مستقیم به نخجوان متصل کند و در نتیجه، مزیت ژئوپولیتیک ایران در این مسیر را تحت تاثیر قرار دهد. در همین زمینه رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل، معتقد است که در حال حاضر، در چهار سوی ایران (شمال، جنوب، شرق و غرب) معادلات سیاسی، اقتصادی و ژئوپولیتیک جدیدی در حال شکلگیری است. سیاست کلان کشور باید بر این اصل استوار باشد که به هر شکل ممکن در این تحولات حضور فعال داشته باشد، روابط راهبردی ایجاد کند و با شکل دادن به ائتلافهای موثر، از منافع ملی خود دفاع کند.
♦♦♦
آمریکا اخیراً پیشنهاد داده کنترل کریدور راهبردی زنگزور را بر عهده بگیرد. طرحی که به گفته واشنگتن، با هدف تسهیل روند صلح میان دو کشور ارائه شده است. اما آیا این تنها یک ابتکار دیپلماتیک است یا واشنگتن بهدنبال گسترش نفوذ خود در حیاط خلوت سنتی روسیه و مهار حضور فزاینده چین و البته کنترل ایران در این منطقه حساس است؟
آمریکاییها نهتنها اهداف خود را بهطور پنهانی دنبال نمیکنند، بلکه این اهداف را بهوضوح و صراحت اعلام میکنند. واقعیت این است که پس از افول موقعیت روسیه در نظام بینالملل، بهویژه در منطقه قفقاز که پس از جنگ اوکراین رخ داد، آمریکا و اروپا به فکر افزایش نفوذ خود در «خارج نزدیک» روسیه، از جمله در قفقاز، افتادهاند. اعمال فشار بر روسیه از طریق تحریمها و کاهش قدرت مانور این کشور، به همراه درگیر شدن آن در جنگ اوکراین، موجب شد که روسیه نیروهای نظامی خود را از مناطق پیرامونیاش، از جمله قفقاز، خارج کرده یا تا حد زیادی کاهش دهد. این وضعیت فضایی مساعد فراهم آورد که نهتنها غرب، بلکه چین و ترکیه نیز بتوانند نفوذ خود را در قفقاز جنوبی گسترش دهند. علاوه بر این بازیگران فرامنطقهای، خود آذربایجان و ارمنستان نیز از فرصت ناشی از تضعیف روسیه بهره بردند تا استقلال عمل بیشتری در سیاست خارجی خود بهدست آورند. در ارمنستان، نیکول پاشینیان جهتگیری آشکاری بهسوی غرب در پیش گرفت و وارد گفتوگوهایی با اروپا شد؛ حتی موضوع درخواست عضویت در اتحادیه اروپا نیز مطرح شد. او همچنین اعلام کرد که ممکن است ارمنستان از پیمان امنیت جمعی (CSTO) نیز خارج شود. از سوی دیگر، الهام علیاف که در مقطعی به روسیه نزدیک شده بود، پس از جنگ اوکراین بار دیگر تلاش کرد استقلال عمل خود را در سیاست خارجی افزایش دهد. او همزمان با حفظ روابط با روسیه، آغاز به گسترش مناسبات با چین و غرب نیز کرد. بنابراین، اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، هدف اصلی غرب افزایش نفوذ در پیرامون روسیه بهمنظور کاهش نفوذ مسکو از یکسو و تقویت جایگاه خود از سوی دیگر است؛ در این میان، بهرهگیری از کریدور میانی نیز بخشی از این راهبرد بهشمار میآید.
با وجود اعلام ارمنستان مبنی بر عدم واگذاری کنترل کریدور زنگزور به طرف ثالث، آیا احتمال دارد این کشور در نهایت با پیشنهاد آمریکا برای کنترل این کریدور موافقت کند؟
در داخل ارمنستان، یک شکاف جدی وجود دارد که به اصطلاح به آن «وضعیت فقدان تصمیم» میگویند. آقای پاشینیان با اینکه در انتخابات پیروز شده، اما در برابر باند سرکیسیان، که به باند «قرهباغ» مشهورند، قرار دارد. بخشی از این باند نیز مورد حمایت روسیه هستند. از سوی دیگر، قوه قضائیه ارمنستان نیز در گذشته بارها سرکیسیان را تبرئه کرده است. با این حال، بخش عمدهای از مردم همچنان حامی پاشینیان هستند. ارتش نیز در این میان در نوسان است و بین این دو جریان دچار سردرگمی شده است. به همین دلیل، مواضع ارمنستان مدام در حال تغییر است. البته چندی پیش رئیس مجلس ارمنستان اعلام کرد که آنها مشکلی با این موضوع ندارند، اما تلاش میکنند تا این مسئله به نوعی به مرور زمان سپرده شود تا روسیه و ایران با آن مخالفت نکنند. به نظر میرسد ارمنستان در نهایت این وضعیت را خواهد پذیرفت و تنها منتظر گذشت زمان است تا فشارهای ایران و روسیه کاهش یابد و بتواند به توافقی دست یابد.
ورود آمریکا به معادلات قفقاز جنوبی چه پیامدهایی برای موقعیت ژئوپولیتیک ایران خواهد داشت؟ آیا این تحرک جدید را میتوان نشانهای از تغییر موازنه قدرت در مرزهای شمالغربی ایران دانست؟
نخستین نشانههای تغییر در موازنه قدرت در مرزهای شمالغربی ایران از دهه ۲۰۲۰ پدیدار شد؛ حتی پیش از آغاز جنگ اوکراین. در آن زمان، جمهوری آذربایجان با چراغ سبز، یا دستکم با اطلاع روسیه، عملیاتی را در قرهباغ آغاز کرد و موفق شد حدود ۳۰ درصد از اراضی تحت اشغال ارمنستان را بازپس گیرد. با این حال، از سال ۲۰۲۲ و همزمان با تضعیف جایگاه روسیه در معادلات منطقهای، این تغییر موازنه بهطور آشکاری شدت گرفت و نمایان شد.
اما تحلیل اهداف غرب در این منطقه و نگاه به بحث قفقاز نشان میدهد که این موضوع تنها یک مسئله ژئوپولیتیک نیست. در ایران، بسیاری از افراد، بهویژه دوستانی که به مطالعه ژئوپولیتیک پرداختهاند، سعی میکنند این مسئله را از جنبههای ژئوپولیتیک و تاریخی بررسی کنند. اما واقعیت این است که وضعیت قفقاز بیشتر به افزایش رقابت میان آمریکا و چین در مناطق مختلف جهان، از جمله اوراسیا، مرتبط است. این رقابت شامل انتقال کالاهای چین از طریق استان شینجیانگ به آسیای مرکزی، سپس به قفقاز و در نهایت به اروپا میشود. چین با کشورهایی مانند مجارستان، یونان و برخی دیگر از کشورهای شرق اروپا روابط تجاری نزدیکی برقرار کرده است و برایش بسیار مهم است که بتواند کالاها را در زمان کوتاهی به دست آنها برساند. از سوی دیگر، روسیه، برخلاف دوران پیش از جنگ اوکراین، به دنبال این است که از طریق کریدور میانی، بهویژه کریدور زنگزور، تحریمها را دور بزند. به عبارت دیگر، روسیه خواهان اتصال به ترکیه از طریق قفقاز جنوبی است و بنابراین تمایل دارد که این مسیر باز شود. اما اختلاف روسیه با سایر کشورها در این است که مسکو خواهان کنترل کریدورها و راههای مواصلاتی است. در همین راستا آثار ژئوپولیتیک این موضوع برای ما کمتر از جنبههای اقتصادی آن است. به عبارت دیگر، رقابت بر سر کریدورها نشاندهنده رقابت آمریکا با چین در قفقاز و آسیای مرکزی است. از سوی دیگر، این تلاشها به منظور مهار روسیه نیز صورت میگیرد. این مجموعه تحولات میتواند تبعاتی بر سیاست خارجی و اقتصاد ایران داشته باشد.
شما به پیامدهای اقتصادی راهاندازی این کریدور برای ایران اشاره کردید. بهطور مشخص، راهاندازی این مسیر چه تاثیری بر اقتصاد کشور خواهد داشت؟
مهمترین پیامد اقتصادی این وضعیت، همان چیزی است که به آن «دور زدن ایران» میگویند. کریدور میانی، کریدوری بسیار مهم بهشمار میرود که کشورهایی همچون چین، روسیه، ترکیه و اتحادیه اروپا به نوعی در آن ذینفع هستند. اتحادیه اروپا تصمیم گرفته است صد میلیارد یورو در آسیای مرکزی سرمایهگذاری کند و در عین حال، چین نیز از طریق این کریدور، تعاملات اقتصادی خود را با اروپا گسترش میدهد. این اتفاق گویای اهمیت ویژه و استراتژیک این کریدور است. در همین راستا، اتصال ایران به کریدورها از جمله کریدور شمال-جنوب، کریدور میانی و سایر مسیرهای ترانزیتی بسیار اهمیت دارد و میتواند روند توسعه بلندمدت در ایران را تقویت کند. بر این اساس، دور ماندن از این کریدورها و فرصتهای اقتصادی مرتبط، نهتنها روند توسعه کشور را به تاخیر میاندازد، بلکه ما را از فرصتهای اقتصادی بزرگتر نیز محروم میکند.
برخی کارشناسان بر این باورند که اسرائیل از خاک جمهوری آذربایجان برای هدف قرار دادن ایران استفاده کرده است. بر اساس این دیدگاه، کریدور زنگزور تنها یک مسیر ترانزیتی نیست، بلکه بخشی از یک پازل نظامی گستردهتر است که از سوی اسرائیل و متحدانش برای افزایش فشار بر ایران طراحی شده است. با این تفاسیر، به نظر شما تا چه اندازه این کریدور میتواند بهعنوان بستری برای عملیات نظامی علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد؟
این ادعاها از سوی برخی گروههای داخلی مطرح شده، اما تاکنون گزارش مشخصی در این زمینه دریافت نکردهایم. در حال حاضر، بیشتر حملات بهطور کلی از مسیر هوایی عراق که متحد نزدیک ایران محسوب میشود؛ انجام شده است. نکته بعدی اینکه استفاده از حریم هوایی کشورهای دیگر تابع مجموعهای از ضوابط و مقررات است و بهسادگی امکانپذیر نیست. علاوه بر این، اگر ایالاتمتحده یا اسرائیل تصمیم به انجام حملهای علیه ایران بگیرند، به هیچوجه منتظر اجازه این یا آن کشور نخواهند ماند و ممکن است از هر نقطهای اقدام خود را اجرا کنند. در همین راستا، بهتر است این مسئله در چهارچوب معادلات سیاسی مورد تحلیل قرار گیرد؛ چراکه نمیتوان با قطعیت گفت که چنین حملهای حتماً رخ خواهد داد یا هرگز اتفاق نخواهد افتاد. طبیعی است که اگر روابط ایران با کشورهای آذربایجان و ارمنستان متوازن و سازنده باشد، آنها نیز مصالح و ملاحظات ما را در نظر خواهند گرفت. با این حال، باید توجه داشت کشوری مانند عراق که سالها روابط نزدیکی با ایران داشته، به دلیل نداشتن قدرت نظامی، کنترل کاملی بر حریم هوایی خود ندارد. بنابراین، وقتی گفته میشود حملهای از طریق آسمان یک کشور خاص انجام شده، این لزوماً بهمعنای رضایت آن کشور نیست؛ ممکن است مانند عراق اساساً کنترلی بر فضای هوایی خود نداشته باشد. در نتیجه، نکته اصلی این است که اگر ایران از تحولات عقب بماند، احتمال بروز هر نوع تهدیدی وجود دارد؛ نهفقط از سوی آذربایجان، بلکه از جانب ایالاتمتحده، اسرائیل یا هر بازیگر دیگری. از اینرو، ضروری است ایران نقش فعالی در معادلات ایفا کند تا منافعش در محاسبات سایر بازیگران لحاظ شود.
فعال شدن این گذرگاه تا چه اندازه میتواند نفوذ ترکیه را در قفقاز افزایش دهد و چه تاثیری بر تقویت ائتلافهای جهان ترک در همسایگی مرزهای ایران خواهد داشت؟
موضوع این است که از زمان سرد شدن روابط ایران و آذربایجان، ترکیه به آذربایجان نزدیکتر شده و اکنون جمهوری آذربایجان بهعنوان یکی از متحدان راهبردی ترکیه شناخته میشود. این کشور روابط نظامی و اقتصادی گستردهای با ترکیه دارد که همین امر به تقویت نفوذ منطقهای آنکارا منجر شده است. در همین راستا ترکیه به دنبال ایجاد یک کریدور از طریق دریای خزر به دریای سیاه است (یعنی بخشی از همان کریدور میانی که دربارهاش صحبت میکنیم). درواقع ترکیه میخواهد در کنار تنگه داردانل، راه دیگری در دریای سیاه و مدیترانه باز کند که تابع مقررات محدودکننده بینالمللی یا کنوانسیون مونترال نباشد. بنابراین، بله، فعال شدن زنگزور باعث افزایش نفوذ ترکیه خواهد شد، بهویژه با توجه به اینکه ارمنستان نیز به دنبال عادیسازی روابط با ترکیه است. در این شرایط، ترکیه روابط نزدیکی با گرجستان، ارمنستان و آذربایجان خواهد داشت.
کرملین اخیراً اعلام کرده که مسئله کریدور زنگزور کاملاً به صلاحیت جمهوری آذربایجان و ارمنستان مربوط میشود و این دو کشور باید سرنوشت آن را تعیین کنند. آیا این موضع به معنای چراغ سبز روسیه برای بازگشایی کریدور زنگزور است؟
روسیه در حال حاضر موضع شفافی ندارد و به نوعی در دوراهی قرار گرفته است. از یک طرف میگوید که این روابط به خود آنها مربوط است و از طرف دیگر هشدار میدهد که باید مراقب باشند. به نظر من، مسئله اصلی روسیه این است که کریدور مذکور را تحت کنترل خود داشته باشد و عایدات اقتصادی آن را در اختیار بگیرد. همچنین، روسیه به دنبال استفاده از این کریدور برای دور زدن تحریمهاست. اما واقعیت این است که در حال حاضر روسیه در شرایطی نیست که بتواند مانع توافق میان ارمنستان و آذربایجان شود. به نظر من، این یک معامله بزرگ میان آمریکا، فرانسه، بریتانیا، ترکیه، ارمنستان و آذربایجان است. اگر این معامله محقق شود، به احتمال زیاد روسیه نمیتواند کار چندانی انجام دهد.
اگر ارمنستان در نهایت با بازگشایی کریدور موافقت کند، بهترین استراتژی ایران برای مواجهه با این واقعیت چیست؟ ایران چگونه میتواند منافع خود را در این شرایط حفظ و تقویت کند؟
در حال حاضر، در چهار سوی ایران (شمال، جنوب، شرق و غرب) معادلات سیاسی، اقتصادی و ژئوپولیتیک جدیدی در حال شکلگیری است. سیاست کلان کشور باید بر این اصل استوار باشد که به هر شکل ممکن در این تحولات حضور فعال داشته باشد، روابط راهبردی ایجاد کند و با شکل دادن به ائتلافهای موثر، از منافع ملی خود دفاع کند. در بدترین سناریو نیز باید کوشید از آسیب دیدن منافع ملی جلوگیری شود. اگر تنها نظارهگر این تحولات باشیم و در معادلات منطقهای مشارکت نکنیم، این خطر وجود دارد که از نظم جدید منطقهای کنار گذاشته شویم.