شناسه خبر : 50613 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازار سهام و اقتصاد آمریکا

در صورت رکود چه اتفاقی می‌افتد؟

بازار سهام و اقتصاد آمریکا

 

 ترجمه: جواد طهماسبی

برخلاف گفته رایج و قدیمی در سرمایه‌گذاری، بازار سهام تمام اقتصاد نیست. این برای هر کسی که امسال به آمریکا توجه می‌کند به اندازه کافی صراحت دارد. تب تعرفه‌های رئیس‌جمهور دونالد ترامپ به رشد اقتصادی آسیب زده است، اما شاید نه به آن اندازه که پس از «روز آزادسازی» انتظار می‌رفت. بااین‌حال بازار سهام اوج گرفته است: شاخص S&P 500 شرکت‌های بزرگ آمریکایی تاکنون در سال جاری نزدیک به 15 درصد افزایش یافته است که به راحتی از میانگین تاریخی خود فراتر می‌رود.

اما آیا بازار سهام نیروی محرک اقتصاد است؟ این سوال در بیشتر مواقع مسخره جلوه می‌کند، اما در ماه‌های اخیر، افزایش قیمت سهام آمریکا با هجوم اشتیاق عمومی برای سرمایه‌گذاری همزمان شده است و از آن تغذیه می‌کند. وقتی مردم می‌بینند که صف خرید بالا می‌رود اشتیاق بیشتری برای خرج کردن پیدا می‌کنند. بنابراین، اکنون پاسخ به این پرسش می‌تواند پیامدهای مهمی برای مسیر رونق بازار سهام آمریکا و اقتصاد آن داشته باشد.

جرج سوروس، یکی از بزرگان صندوق‌های پوشش ریسک، رابطه بین بازار سهام و اقتصاد را «بازتاب‌پذیری» (reflexivity) می‌نامد. طبق این نظریه قیمت دارایی‌ها می‌تواند بر مبانی اصلی اقتصاد تاثیر بگذارد. این امر به‌نوبه خود قیمت دارایی‌ها را افزایش می‌دهد و این روند مرتب ادامه می‌یابد. او فکر می‌کرد که می‌توان با جهش به سمت اختلال‌هایی که از چنین پویایی‌هایی ناشی می‌شوند سود زیادی به‌دست آورد. یک اقتصاددان راستگو چنین رابطه‌ای را «اثر ثروت» می‌نامد و خاطرنشان می‌کند که افزایش قیمت دارایی‌ها می‌تواند مردم را به خرج کردن بیشتر سوق دهد و چرخه‌های اقتصادی را تقویت کند.

اقتصاددانان به‌وضوح چنین تاثیری را در بازارهای مسکن مشاهده کرده‌اند که به‌طور سنتی بخش عمده‌ای از پس‌انداز خانوارها در آن قرار دارد. وقتی قیمت خانه‌ها افزایش می‌یابد، مردم برای خریدهای بزرگ احساس راحتی بیشتری می‌کنند و این کار را احتمالاً با برداشت از پس‌انداز یا وام گرفتن بیشتر انجام می‌دهند. در واقع، مطالعات نشان می‌دهد که افزایش یک‌دلاری ثروت مسکن هزینه‌کردها را دو تا شش سنت افزایش می‌دهد.

بااین‌حال، امروز بازار مسکن آمریکا در رکود به سر می‌برد. نرخ‌های بالای وام مسکن تقاضا را کاهش داده‌اند؛ فروش خانه در مقایسه با روزهای پررونق سال 2021 یک‌سوم کمتر شده است. در آن زمان، خریداران از وام‌های مسکن با بهره حدود 5 /2 درصد بهره‌مند بودند. هر کسی که امروز قصد نقل مکان دارد، باید حاضر باشد از آن نرخ‌های بهره پایین‌ دست بکشد و با نرخ‌های بهره شش تا هفت درصد معامله کند. کمتر کسی حاضر است چنین کاری را انجام دهد. در نتیجه، قیمت خانه‌ها در حال کاهش است، ولی نمی‌توان آن را مبنای افزایش مصرف دانست.

اما به اوج‌گیری بازار سهام بنگرید. رونق منتج از هوش مصنوعی ارزش‌گذاری شرکت‌های فناوری را افزایش داده است. حتی کسب‌وکارهای کسل‌کننده‌تر نیز سود برده‌اند. شرکت‌های موجود در «S&P 493»، (به استثنای «هفت غول فناوری»)، نیز با بالاترین ارزش‌گذاری‌های چند دهه اخیر معامله می‌شوند. اثرات ثروت بورس چقدر می‌تواند قوی باشد؟ مطالعات تاریخی این تاثیر را در بخش مسکن ناچیز می‌دانند، اما رونق سرمایه‌گذاری خرده‌فروشی، که سکوهای دارای کاربری آسان مانند رابین‌هود آن را تقویت کرده‌اند، ممکن است باعث تغییر این امر شده باشد.

سبدهای سرمایه‌گذاری که در حساب‌های بازنشستگی یا در صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک پیچیده و با فروش سخت انباشته شده‌اند، کمتر از یک خط صعودی سبزرنگ در یک برنامه معاملاتی می‌توانند افراد را به هیجان آورند.

افراد ثروتمند نسبت به افراد فقیر، سهم بیشتری از ثروت خود را در سهام نگه می‌دارند تا مسکن، بنابراین از افزایش قیمت سهام سود سرشاری می‌برند. از آنجا که کمتر احتمال دارد که آنها با افزایش ثروت خود، هزینه‌هایشان را افزایش دهند (یا به اصطلاح، تمایل نهایی کمتری به مصرف دارند)، این امر تا حدودی اثر ثروت را کاهش می‌دهد. بااین‌حال، میزان دارایی‌های سهامی در سال‌های اخیر در میان افراد کم‌درآمد نیز به‌شدت افزایش یافته است. طبق یک نظرسنجی طولانی‌مدت که فدرال‌رزرو انجام داده است، در سال ۱۹۸۹ تنها سه درصد از فقیرترین یک‌پنجم خانوارها سهام داشتند. این نسبت تا سال ۲۰۲۲، به ۱7 درصد رسید. سهم افراد با درآمد متوسط مالک سهام در همین دوره از ۲9 درصد به ۶0 درصد افزایش یافته است. با توجه به رونق اخیر، احتمالاً هر دو رقم امروز بالاتر هستند.

افزایش ثروت متمرکز در میان ثروتمندان همچنین می‌تواند به توضیح برخی از ویژگی‌های غیرمعمول در اقتصاد مدرن آمریکا کمک کند. این ویژگی‌ها شامل این واقعیت است که به نظر می‌رسد ثروتمندان توانسته‌اند در چند سال گذشته هزینه‌کردهای خود را بسیار سریع‌تر از هر کس دیگری افزایش دهند و اینکه تاکنون در سال جاری رشد اشتغال بسیار کندتر از رشد هزینه‌کردهای مصرف‌کننده بوده است. شاید چند ولخرج بزرگ همه چیز را سرپا نگه می‌دارند.

دوران خوب می‌تواند حداقل برای مدت طولانی‌تری ادامه یابد. بانک گلدمن‌ساکس تخمین می‌زند که اثرات ثروت رشد مصرف سالانه را در سه‌ ماه سوم امسال 3 /0 درصد و در سال آینده 2 /0 درصد افزایش خواهد داد. اگر قیمت سهام و مسکن به ترتیب 25 درصد و شش درصد افزایش یابد (که نشان‌دهنده عملکرد قوی، اما نه بی‌سابقه است)، این افزایش می‌تواند به نیم درصد برسد. این امر به محافظت از اقتصاد در برابر تعرفه‌ها، کاهش مهاجرت و هرگونه سیاست نسنجیده دیگر که ممکن است از کاخ سفید بیرون بیاید، کمک خواهد کرد.

افراد بدبین آمریکایی در طول دهه گذشته دوران سختی را پشت سر گذاشته‌اند. بااین‌حال، آنها به خوبی آگاه خواهند بود که اثرات ثروت می‌تواند به سمت دیگری نیز برود: کاهش قیمت سهام می‌تواند به هزینه‌های مصرف‌کننده آسیب برساند، و این کار را در زمانی انجام می‌دهد که احتمال آسیب‌پذیری بالاست. ثروت خانوار تقریباً شش برابر تولید ناخالص داخلی است که یک رکورد بالا محسوب می‌شود. در این حالت هرگونه کاهشی دردناک خواهد بود. شرکت مشاوره‌ای مک‌کینزی تخمین می‌زند که تقریباً 60 درصد از رشد ثروت آمریکا از سال 2000 «روی کاغذ» (یعنی فراتر از آنچه رشد اقتصادی واقعی توجیه می‌کند) بوده است.

آیا یک جامعه ثروتمندتر نیز ممکن است سقوط سخت‌تری را تجربه کند؟ بدبینان به ترکیدن حباب دات کام در سال 2000 اشاره می‌کنند که رکود شدید بازار سهام، آمریکا را به رکود اقتصادی کشاند. امروزه ثروت بازار سهام به‌عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی 50 درصد بیشتر از آن زمان است. اما همچنین لازم است که به یک حباب فناوری دیگر، که اخیراً ترکیده است، نگاهی بیندازیم. در طول سال ۲۰۲۲، ارزش سهام آمریکایی‌ها نسبت به تولید ناخالص داخلی یک‌چهارم کاهش یافت، زیرا قیمت سهام شرکت‌های فناوری محبوب در دوران همه‌گیری به‌شدت بالا رفت، درحالی‌که فدرال‌رزرو نرخ بهره را با هدف مهار تورم به‌شدت افزایش داد. اگرچه رشد مصرف در اواخر آن سال کند شد، اما همچنان مثبت ماند و خیلی زود به حالت عادی بازگشت. شاید بازار سهام بخش بسیار بزرگی از اقتصاد باشد. اما هنوز همه آن نیست.

دراین پرونده بخوانید ...