بازنگری در سیستم پناهندگی
دیدگاه کمیسیونر عالی پناهندگان سازمان ملل
بحثهای مربوط به پناهندگی و مهاجرت بسیار تحریکآمیز، شدید و سیاستزده هستند. بسیاری از منتقدان نظامهای مدرن پناهندگی میگویند که این نظامها شکست خوردهاند. برخی خواستار حذف کامل پناهندگی و کنوانسیون پناهندگان سازمان ملل هستند که حق پناهجویی در خارج از کشور را تضمین میکند.
چنین درخواستهایی غیرمنطقی هستند و نتیجهای معکوس به بار میآورند. حذف نظام پناهندگی نهتنها محافظت از زندگی افراد نیازمند به آن را برمیدارد، بلکه تاثیری بر بهبود مرزهای کشورهای پذیرنده نخواهد داشت. راهحل آن است که نظامهای پناهندگی را با همان هدفی که برای آن ساخته شدهاند، بهطور کامل و اثربخش به کار برد. در این صورت بسیاری از مشکلات ازدحام، تاخیر، بار کاری و درخواستهای دروغین برطرف میشوند و اعتماد عمومی بازسازی میشود. بدون تردید نظام پناهندگی زیر فشار زیادی قرار دارد. مسیر پناهجویی پرازدحام است. هدف آن است که به افرادی که از جنگ، خشونت و نقض حقوق بشر میگریزند کمکرسانی شود. اما مهاجرانی که صرفاً اهداف اقتصادی دارند هم این نظام را تنها مسیر دستیابی به فرصتها در کشورهای ثروتمند میبینند. تعدادی از مهاجران اقتصادی مسیرهایی را مسدود میکنند که بهشدت مورد نیاز افرادی هستند که جانشان در کشور زادگاهشان واقعاً در معرض خطر است.
با این حال اصول پناهندگی که مفاد کنوانسیون سازمان ملل از آنها حمایت میکنند تاکنون جان افراد بیشماری را نجات داده است. ما باید نظامهای موجود را حفظ و تقویت کنیم، نه اینکه به فکر حذف کامل آنها باشیم. اعتراضات عمومی زیادی در زمینه پناهندگی وجود دارد، اما همزمان پشتیبانی گستردهای هم از پناهجویان و آوارگان واقعی دیده میشود. در نظرسنجی جهانی سال گذشته موسسه ایپسوس (Ipsos) 70 درصد پاسخدهندگان گفتند، انسانها باید بتوانند از جنگ و شکنجه بگریزند و در کشورهای دیگر از جمله کشور خود پناه بگیرند. همزمان 61 درصد از آنها اعلام کردند که اکثر خارجیانی که قصد دارند بهعنوان پناهنده به کشورشان وارد شوند پناهجوی واقعی نیستند، بلکه انگیزههای اقتصادی دارند. در اینجا همدلی و بدبینی با یکدیگر تلاقی میکنند. پس نظامهای پناهندگی چگونه میتوانند کارکرد بهتری داشته باشند؟
تقاضای عمومی برای کنترل قدرتمندانه مرزها و اجرای منظم آن تقاضایی کاملاً منطقی است. دولتها باید در گام ضروری اول نظامهای پناهندگی را تقویت و منابع مورد نیاز آنها را تامین کنند. اگر به درخواستها باسرعت و بهطور عادلانه رسیدگی شود و متقاضیان ناموفق بلافاصله به کشورهایشان بازگردانده شوند مهاجران انگیزه کمتری برای امتحان مسیر پناهندگی خواهند داشت و این مسیر برای کسانی باز میشود که واقعاً به آن نیاز دارند. یک گام عملی آن است که رویکردهای سادهتری را برگزینیم که بهسرعت درخواستهای بیاساس را حذف میکند. هنگامی که سوئیس فرآیندی را معرفی کرد که در آن احتمال پذیرش برخی ملیتها به حداقل میرسید ظرف 18 ماه درخواستهای این گروهها به نصف کاهش یافت. سیستمهای بازگشت پناهجویان ناموفق در بسیاری از کشورها بیاثر و فاقد منابع مالی هستند. برخی کشورها مراکز بازگشت را برای متقاضیان ناکام در نظر میگیرند و برخی دیگر با کشورهای ثالث ایمن توافق میکنند تا پذیرای پناهجویان باشند. چنین توافقنامههایی قطعاً مناقشهبرانگیزند. برای مثال، روآندا و بریتانیا قراردادی از این نوع دارند. اما اگر اهرمهای ایمنی مناسبی لحاظ شوند میتوان به توافقنامههایی عملی و قانونی دست یافت. فرآیند انتقال باید متضمن رعایت حقوق ضروری باشند که ایمنی، دسترسی به ارزیابیهای عادلانه و موثر پناهجویان و کرامت انسانی را دربر میگیرند. دولت انتقالدهنده هم باید تعهداتی مانند ارائه حمایت مالی و مسیرهایی برای بازگشت داشته باشد. از دیگر اقدامات میتوان به تسریع فرآیندهای جستوجو، نجات و اسکان پناهجویان در مسیرهای پرخطر مانند دریای مدیترانه اشاره کرد. همچنین برخی درخواستهای پناهندگی در اروپا را میتوان در خارج از اتحادیه بررسی کرد تا متقاضیان غیرواقعی فرصت نداشته باشند ناپدید شوند و بهدنبال کار بگردند. علاوه بر این، اکنون زمان آن رسیده است که یک نظام مهاجرتی کنترلشده، ایمن و منظم تدوین شود که پاسخگوی تقاضای زیاد اروپا برای نیروی کار مهاجر باشد. نقش اقتصادی کارگران مهاجر در کشورهایی که در آنها شاغل هستند بر کسی پوشیده نیست، اما میزان مشارکت آنها در اقتصاد کشورهای میزبان کمتر به اطلاع عموم میرسد. مطالعهای در لهستان نشان داد که پناهندگان 7 /2 درصد GDP کشور را تولید میکنند. مشارکتی در این سطح میتواند استدلالی قدرتمند به نفع پذیرش مهاجران شاغل باشد. اشتغال پناهندگان در بسیاری از کشورها ممنوع است. ایجاد مسیرهای ایمن و مدیریتشده مزیت دیگری نیز دارد: آنها جلوی میلیاردها دلار درآمد گروههای تبهکار و قاچاقچیان انسان را میگیرند. طبق گزارشها، در دهه گذشته بیش از 34 هزار نفر که قصد داشتند از طریق دریا به اروپا بروند کشته یا ناپدید شدند. رقم واقعی قطعاً از این بیشتر خواهد بود. اما با وجود اینکه اخبار عبور از دریا بیش از هر خبر دیگری به گوش میرسند، اکثر پناهندگان تمایل دارند جایی نزدیک کشور زادگاه خود مستقر شوند. دوسوم از 31 میلیون پناهنده تحت پوشش کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان، در کشورهای همسایه کشور خودشان زندگی میکنند. حدود سهچهارم آنها در کشورهای دارای درآمد کم یا متوسط از قبیل بنگلادش، چاد، ایران، ترکیه و اوگاندا هستند. منابع مالی بشردوستانه و توسعهای که از قبل هم کم بودند امسال حداقل تا یکسوم کاهش یافتند. کمکهای غذایی، پناهگاه، مراقبت از کودکان، بهداشت، تحصیل و محافظت از زنان و دخترانی که در معرض خشونت هستند همگی روندی نزولی را طی میکنند. این امر هم به پناهندگان آسیب میزند و هم تاثیر آن در جوامع میزبان احساس میشود. اگر قرار است پناهندگان در نزدیکی کشورهایشان باشند (همانگونه که اکثرشان آرزو دارند)، لازم است کشورهای ثروتمند از دولتهای میزبان حمایت کنند تا پناهندگان بتوانند کار کنند، به مدرسه بروند و یک زندگی معمولی ایمن داشته باشند. این امر به ثبات در میان انسانها و مناطق کمک میکند.
مدیریت این امر از طریق رهبری و اراده سیاسی قدرتمندانه برای امنیت اروپا به همان اندازه سرمایهگذاری در امور دفاعی ضرورت دارد. این قاره با کمربندی از بحران روبهرو است که از شمال آفریقا و خاورمیانه تا اوکراین امتداد دارد. کاهش هزینهکردهای بشردوستانه و توسعهای یک اشتباه محاسباتی راهبردی خواهد بود. این کار ثبات را تضعیف میکند، آوارگی را افزایش میدهد و احساس بحران مرزی در کشورهای ثروتمند را بالا میبرد. ابزارهایی برای حمایت از پناهندگان، پشتیبانی از کشورهای میزبان، مدیریت مهاجرت و ارائه فرصت به انسانها وجود دارند. ما باید عاقلانه از آنها استفاده کنیم، نه اینکه آنها را کنار بگذاریم.