شناسه خبر : 49336 لینک کوتاه

پسران شریف

آیا سیدعلی مدنی‌زاده گزینه خوبی برای وزارت اقتصاد است؟

 

محمد طاهری / سردبیر 

38این روزها گروهی از روشنفکران علاقه‌مند به کشورهای شکست‌خورده، گروهی از شبه‌اقتصاددانان، گروهی از منتفعان بد کار کردن اقتصاد و شماری از رزمندگان شبکه‌های اجتماعی، مشغول تخریب سیدعلی مدنی‌زاده، گزینه جوان وزارت امور اقتصادی و دارایی هستند. برخی او را جوان و بی‌تجربه می‌دانند، برخی درباره توانایی‌اش در حل مسائل پیچیده اقتصاد ایران شک دارند و برخی او را به واسطه تحصیل در دانشگاه شیکاگو، غرب‌زده و احیاناً نفوذی می‌دانند. سال‌های طولانی است که جوانان شایسته و تحصیل‌کرده با همین اتهام‌ها مواجه می‌شوند و از نظام تصمیم‌گیری فاصله می‌گیرند اما به نظر می‌رسد این نسخه برای بیرون راندن سیدعلی مدنی‌زاده جواب نمی‌دهد. او یک متخصص اقتصاد کلان است و در شرایطی به کار دعوت شده که اصلاحات اقتصادی به ضرورت و الزام نظام حکمرانی تبدیل شده است.

هفته گذشته، سخنگوی دولت با بیان اینکه «سیدعلی مدنی‌زاده یکی از گزینه‌های وزارت اقتصاد است» گفت: «دولت هیچ عجله‌ای در اینکه بخواهد کار را از دست سرپرست فعلی اقتصاد بگیرد ندارد؛ چون معتقدیم ایشان خوب دارد کار خودش را پیش می‌برد. لذا با حوصله و سر فرصت این کار انجام خواهد شد.» وی افزود: «دولت از موعد مقرر که قانون برای معرفی وزیر جدید اقتصاد مشخص کرده استفاده خواهد کرد.» سخنگوی دولت در‌عین‌حال گفت: «رئیس‌جمهور گزینه‌هایی را برای وزارت اقتصاد بررسی می‌کنند؛ گزینه‌هایی که در این زمینه شناخته‌شده هستند.» ظاهراً پرونده چهار گزینه روی میز رئیس‌جمهور قرار گرفته است؛ یکی از گزینه‌ها چنان‌که خانم سخنگو هم مطرح کرده، تداوم حضور سیدرحمت‌الله اکرمی است. آقای اکرمی در حال حاضر سرپرست وزارت اقتصاد است و با توجه به رضایت از عملکرد او، این احتمال وجود دارد که گزینه نهایی برای تصدی وزارت اقتصاد باشد. گزینه دیگر، علی طیب‌نیاست که پیش از این مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور بود اما به خاطر برخی تنگ‌نظری‌ها از این سمت استعفا داد. ظاهراً علی طیب‌نیا رابطه خوبی با مسعود پزشکیان ندارد و انگار از پنج ماه پیش، با رئیس‌جمهور، یک پیامک هم ردوبدل نکرده است. با این حال محمدرضا عارف اصرار زیادی دارد که طیب‌نیا سکان وزارت اقتصاد را در دست گیرد.

 گزینه بعدی سیدکامل تقوی‌نژاد است که در حال حاضر به‌عنوان دبیر هیات دولت فعالیت می‌کند. آقای تقوی‌نژاد در مجلس کار سختی پیش رو ندارد چون نمایندگان زاگرس‌نشین از او حمایت می‌کنند.

 و گزینه نهایی، سیدعلی مدنی‌زاده است که به احتمال بسیار زیاد این هفته به مجلس معرفی می‌شود. ظاهراً مسعود پزشکیان نشست‌هایی با اقتصاددان جوان داشته و با نظرات و دیدگاه‌های او آشنا شده است. دکتر مدنی‌زاده برای خوانندگان تجارت فردا چهره‌ای کاملاً آشناست. از همان شماره‌های آغازین تجارت فردا، بارها با او گفت‌وگو کرده‌ایم و به‌خوبی با دیدگاه‌هایش آشنایی داریم. آقای مدنی‌زاده تحصیل‌کرده دانشگاه شیکاگو است که به اصول علم اقتصاد باور دارد و در مکتب نوبلیست‌های مطرح علم اقتصاد شاگردی کرده است.

شیکاگو شهر رویاها

اغلب مردم، شهر شیکاگو را به خاطر گنگ‌های معروفش می‌شناسند و خیابان‌های پرجنب‌وجوشی که زمانی «ویلی دیکسن» و «بادی گایو» کنسرت‌های پرشوری در سبک بلوز برگزار می‌کردند. خیلی‌ها با شنیدن نام شیکاگو یاد خانه‌های مجلل اطراف گرانت‌پارک و مهمانی‌های پرشور نانسی ریگان می‌افتند و ساحل «دریاچه میشیگان» که باراک و میشل اوباما هنوز هم عاشق قدم زدن در آن هستند. اما برای آنها که تحولات علم اقتصاد را دنبال می‌کنند، شیکاگو به خاطر دانشگاه قدیمی و نوبلیست‌های سرشناسش قبله آمال است. دانشگاهی که میلتون فریدمن، آن کروگر، تئودور شولتز، جرج استیگلر، گری بکر، رابرت لوکاس و خیلی‌های دیگر در آن قدم زده‌اند و تدریس و پژوهش کرده‌اند.

احسان ابراهیمی که در حال حاضر در صندوق بین‌المللی پول حضور دارد، احتمالاً نخستین دانشجوی ایرانی دانشگاه شیکاگو است. او به‌قدری در تحصیل موفق بوده که مسیر دیگر دانشجویان ایرانی را هم هموار کرده است. گری بکر در گفت‌وگو با تجارت فردا به تمجید از او پرداخت و عملکرد بسیار موفق او را زمینه‌ساز پذیرش دیگر دانشجویان ایرانی اعلام کرد. پس از احسان ابراهیمی، سیدعلی مدنی‌زاده و حسین جوشقانی نیز وارد این دانشگاه شدند و پس از آنها، مریم فربودی (استاد دانشگاه ام‌آی‌تی و برنده جایزه پژوهشی الین بنت)، رسول زندوکیلی (اقتصاددان در صندوق بین‌المللی پول)، محمد مروج، محسن میرطاهر، رضا خرمی، نگین موسوی و سیداحسان آزرم‌سا نیز موفق شدند جواز تحصیل در این دانشگاه را بگیرند. دانشگاه شیکاگو، خاستگاه مکتبی اقتصادی است که نامش با شماری از سرشناس‌ترین اقتصاددانان و برخی از مهم‌ترین نظریه‌های علم اقتصاد گره خورده است. این دانشگاه، با تاریخچه‌ای پربار از پرورش اقتصاددانانی که جهان امروز را شکل داده‌اند، شماری از دانشجویان جوان ایرانی را هم به اقتصاددانانی برجسته تبدیل کرده است. به‌طور مشخص درباره سیدعلی مدنی‌زاده سخن می‌گوییم که به احتمال زیاد این هفته به‌عنوان گزینه تصدی وزارت امور اقتصادی و دارایی به مجلس معرفی می‌شود. سوال این است که آیا یک جوان 42ساله می‌تواند سکان‌دار موفقی برای وزارت اقتصاد ایران باشد؟

سیدعلی مدنی‌زاده، متولد سال ۱۳۶۱، از همان کودکی نشان داد که مستعد رشد است. مدال برنز المپیاد جهانی ریاضی در سال ۲۰۰۰ و رتبه سوم مسابقات جهانی ریاضی دانشجویی در سال ۲۰۰۲، گواهی بر ذهن منسجم و تحلیلگر او بودند. پس از تحصیل در رشته مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف و کسب کارشناسی ارشد در ریاضیات محاسباتی از استنفورد، به شیکاگو رفت تا در یکی از دشوارترین دانشگاه‌های جهان به تحصیل ادامه دهد. دانشگاه شیکاگو، با رویکرد سخت‌گیرانه‌اش به تحلیل داده‌ها و مدل‌سازی ریاضی، به او آموخت که چگونه پیچیدگی‌های اقتصاد را با دقت و عقلانیت کالبدشکافی کند. او در این مسیر، در کلاس اقتصاددانان بزرگی چون رابرت لوکاس، یوجین فاما، رابرت شیلر و گری بکر نشست، کسانی که با دریافت جایزه نوبل، ردپای عمیقی در علم اقتصاد بر جای گذاشتند.

بازگشت مدنی‌زاده به ایران در سال ۱۳۹۲، انتخابی بود که بسیاری را شگفت‌زده کرد. در حالی که فرصت‌های شغلی در موسسه‌های بین‌المللی یا دانشگاه‌های معتبر جهانی برای او فراهم بود، او ترجیح داد به وطن بازگردد و در دانشگاه صنعتی شریف، به‌عنوان استادیار و سپس رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد، نسلی جدید از اقتصاددانان ایرانی را تربیت کند. این تصمیم، نشانه‌ای از تعهد او به بهبود شرایط کشور بود، تعهدی که در سوابق اجرایی‌اش نیز نمود یافت: از مدیریت گروه مدل‌سازی پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی تا طراحی اصلاح ساختار بانک مرکزی و مشاوره در معاونت اقتصادی سازمان برنامه و بودجه. تحقیقات او، که به موضوعاتی چون عوامل تضعیف‌کننده رشد، ریشه‌های بحران در نظام بانکی و راهکارهای حل‌وفصل تورم پرداخته‌اند، نشان‌دهنده عمق درک او از چالش‌های اقتصاد ایران است. او اقتصاد را نه‌فقط از منظر نظری، بلکه با توجه به واقعیت‌های میدانی ایران بررسی کرده و مدل‌هایی برای توضیح پدیده‌هایی چون تورم، بحران‌های نظام بانکی و رکود اقتصاد ارائه داده است.

اما آیا این رزومه درخشان برای وزارت اقتصاد کافی است؟ اقتصاد ایران، با تورم مزمن، تحریم‌های بین‌المللی و ساختارهای ناکارآمد، میدان آزمونی به‌مراتب پیچیده‌تر از کلاس‌های درس شیکاگو است. مدنی‌زاده، که شخصیتی آرام، منطقی و به‌دور از جنجال دارد، نشان داده که می‌تواند برای بحران‌های اقتصاد ایران راه‌حل پیدا کند. او در مصاحبه‌ای با اشاره به «تله درآمد متوسط» که اقتصاد ایران در آن گرفتار شده، بر لزوم اصلاحات ساختاری تاکید کرده است. این دیدگاه، که ریشه در شناخت عمیق او از اقتصاد کلان و سیاست‌های پولی دارد، می‌تواند نقطه قوتی برای طراحی سیاست‌هایی باشد که رشد پایدار را هدف قرار دهند. با این‌ حال، وزارت اقتصاد نیازمند مهارت‌های سیاسی و توانایی مدیریت بحران در سطح ملی است. بهانه‌گیران می‌گویند تحصیل در شیکاگو، ممکن است او را از واقعیت‌های اقتصاد ایران دور کرده باشد. مدنی‌زاده اما در پاسخ به این شبه‌نقدها، با تاکید بر اینکه برای درک واقعیت‌های اقتصاد ایران لازم نیست اقتصاددان باشیم، گفته: اما برای معالجه بیماری‌ها باید تخصص لازم را داشته باشیم.

به این ترتیب آنچه مدنی‌زاده را به گزینه‌ای شایسته برای وزارت اقتصاد تبدیل می‌کند، ترکیب دانش آکادمیک، تجربه اجرایی و شناخت کافی از ابرچالش‌های ایران است. او اقتصاددانی است که می‌داند زیر پوست اقتصاد ایران چه می‌گذرد، بنابراین اگر بتواند عقلانیت شیکاگویی را با درک عمیق از نیازهای جامعه ایرانی تلفیق کند، شاید بتواند اصلاحاتی را کلید بزند که از سال‌ها پیش آرزوی اقتصاددانان آزادی‌خواه است. علاوه بر همه اینها، سیدعلی مدنی‌زاده متخصص اقتصاد کلان است و با استیضاح عبدالناصر همتی و کناره‌گیری علی طیب‌نیا از دولت، وجود یک اقتصاددان زبده در تیم اقتصادی دولت نیاز است. علاوه بر این مدنی‌زاده فردی مستقل و از نظر اخلاقی و مالی بسیار سالم است. او مدت‌ها روی اصلاح ساختار اقتصاد ایران تحقیق کرده و می‌تواند میان نخبگان این حوزه، اجماع ایجاد کند. گزینه‌های دیگری که مطرح شده‌اند، همگی ادامه روند گذشته هستند. علاوه بر این مدنی‌زاده می‌تواند همراه خود نیروهای زبده و تحصیل‌کرده را به وزارت اقتصاد ببرد که اگر این اتفاق رخ دهد، هوای جدیدی در ساختمان قدیمی خیابان باب‌همایون گردش پیدا می‌کند. اما موفقیت او به حمایت سیاسی، هماهنگی با دیگر نهادها و توانایی‌اش در جلب اعتماد عمومی بستگی دارد. درنهایت، اینکه آیا مدنی‌زاده می‌تواند وزیر موفقی باشد، نه‌تنها به دانش و مهارت او، بلکه به شرایطی بستگی دارد که در آن باید عمل کند. شیکاگو به او ابزارهای لازم را داده است؛ حالا نوبت تهران است که ببیند او چگونه از این ابزارها استفاده خواهد کرد.

مخالفان چه می‌گویند؟

مخالفان حضور سیدعلی مدنی‌زاده در وزارت امور اقتصادی و دارایی، عمدتاً نقدهای خود را بر دیدگاه‌های اقتصادی او، وابستگی‌اش به مکتب شیکاگو و شرایط سیاسی-اقتصادی ایران متمرکز کرده‌اند. این افراد که عمدتاً در زمره مخالفان جریان اصلی علم اقتصاد قرار دارند، معتقدند مدنی‌زاده، به دلیل تحصیل در دانشگاه شیکاگو، تحت تاثیر اصول این مکتب قرار دارد و در نتیجه مدافع اقتصاد آزاد است و اگر وزیر اقتصاد شود، بر خصوصی‌سازی، کاهش نقش دولت و آزادسازی قیمت‌ها تاکید می‌کند که برای جامعه ایران مناسب نیست.

برخی دیگر معتقدند نظرات آقای مدنی‌زاده بیش از حد تئوریک است و با واقعیت‌های اقتصاد ایران سنخیتی ندارد. به عقیده آنها، اقتصاد ما نیازمند رویکردی «توسعه‌گرا» با دخالت فعال دولت است، نه سیاستی که به گفته آنها به «بازاری‌سازی بیش از حد» و «دولت حداقلی» منجر می‌شود. برخی هم معتقدند مدنی‌زاده فاقد تجربه کافی برای مدیریت اقتصاد در شرایط بحران‌زده امروز کشور است و دانش آکادمیک او نمی‌تواند پاسخگوی پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی کشور باشد. برخی دیگر هم دکتر مدنی‌زاده را به وفاداری به ساختار سیاسی متهم کرده‌اند. آنها استدلال می‌کنند که او در چهارچوب سیستم کنونی عمل می‌کند و حامیان پرنفوذی در داخل نظام سیاسی دارد، اما این وفاداری مانع از انجام اصلاحات ریشه‌ای می‌شود. به گفته این دسته از منتقدان، حتی اگر مدنی‌زاده شایستگی علمی داشته باشد، شرایط سیاسی ایران اجازه نمی‌دهد او تغییرات اساسی ایجاد کند.

 گروهی از منتقدان، به‌ویژه از طیف‌های چپ‌گرا یا افرادی که مدعی اقتصاد اسلامی هستند، دکتر مدنی‌زاده را به حمایت از آزادسازی قیمت‌ها و حذف یارانه‌ها متهم می‌کنند. آنها معتقدند چنین سیاست‌هایی، مشابه آنچه در مورد حذف ارز ۴۲۰۰تومانی رخ داد، فشار اقتصادی بر اقشار کم‌درآمد را افزایش می‌دهد و به نفع رانت‌خواران و سرمایه‌داران تمام می‌شود.

اما در کنار این طیف از منتقدان، معدود افرادی هم وجود دارند که مخالفت خود را با دکتر مدنی‌زاده با اتهام‌هایی نظیر غرب‌زدگی و نفوذ مطرح کرده‌اند. این اتهامات، که بعضاً در فضای مجازی بازنشر شده‌اند، با هدف زیر سوال بردن اعتبار آقای مدنی‌زاده مطرح شده‌اند اما اثرگذار نبوده‌اند.

در مقابل، مدافعان سیدعلی مدنی‌زاده تاکید دارند که او اقتصاددانی باسواد، فردی بااخلاق و متعهد به بهبود شرایط کشور است که شناخت عمیقی از چالش‌های اقتصادی ایران دارد. مدافعان، انتقادها را عمدتاً سیاسی و ناشی از مقاومت در برابر اصلاحات ساختاری می‌دانند.

مدافعان تاکید دارند که مدنی‌زاده، دانشی کم‌نظیر در اقتصاد کلان، سیاست‌های پولی و مدل‌سازی اقتصادی دارد. آنها معتقدند تحصیلات او زیر نظر استادان برجسته‌ای مانند رابرت لوکاس و گری بکر، او را به اقتصاددانی مجهز به ابزارهای تحلیلی پیشرفته تبدیل کرده است که می‌تواند چالش‌های پیچیده اقتصاد ایران را تحلیل کند و برای حل‌وفصل آنها راه‌حل‌های علمی ارائه دهد.

 برخلاف برخی فارغ‌التحصیلان رشته اقتصاد که پس از توفیق در تحصیل، در کشورهای دیگر به کار مشغول شدند، مدنی‌زاده پس از اتمام تحصیلات به ایران بازگشت و به تدریس علم اقتصاد پرداخت. این تصمیم نشان‌دهنده تعهد او به بهبود شرایط اقتصادی کشور است. مدافعان دکتر مدنی‌زاده به تجربه او در نقش‌هایی مانند مدیریت گروه مدل‌سازی پژوهشکده پولی و بانکی و مشاوره در سازمان برنامه و بودجه اشاره می‌کنند که نشان‌دهنده شناخت کافی او از واقعیت‌های اقتصاد ایران است.  مدافعان همچنین او را اقتصاددانی می‌دانند که از شعارزدگی فاصله دارد و با استفاده از داده‌ها و مدل‌های ریاضی، تحلیل‌های دقیقی ارائه می‌دهد. او در مقالات و مصاحبه‌هایش، به موضوعات معتنابه اقتصاد ایران پرداخته و راهکارهایی برای اصلاح نظام بانکی و بهبود سیاست‌های پولی پیشنهاد داده است. همکاران و شاگردان مدنی‌زاده هم او را فردی آرام، منطقی و به‌دور از جنجال توصیف می‌کنند که توانایی گفت‌وگو با طیف‌های مختلف را دارد. آنها معتقدند این ویژگی، همراه با توانایی او در کار تیمی و مدیریت، می‌تواند در نقش‌های اجرایی مانند وزارت اقتصاد به هماهنگی بین نهادها و جلب اعتماد عمومی کمک کند. او برخلاف برخی مدیران، از خودستایی و سیاسی‌کاری پرهیز می‌کند و تمرکز خود را بر حل مسائل معطوف کرده است. در مجموع، مدافعان مدنی‌زاده او را اقتصاددانی شایسته، با ترکیبی از دانش جهانی و درک بومی می‌دانند که می‌تواند با رویکردی علمی و اخلاقی، اقتصاد ایران را به سمت رشد پایدار هدایت کند. آنها موفقیت او را مشروط به حمایت سیاسی و فراهم شدن فضای لازم برای اجرای اصلاحات می‌دانند.

جمع‌بندی

سال‌ها پیش گروهی از اقتصاددانان جوان تحصیل‌کرده در دپارتمان اقتصاد دانشگاه شیکاگو تحت نظارت میلتون فریدمن، به اصلاح ساختار کشورهای بحران‌زده مثل شیلی کمک کردند. میلتون فریدمن و همسرش -رز فریدمن- در خاطرات خود به این اقتصاددانان جوان «پسران شیکاگو» لقب دادند. اکنون وضعیت مشابهی برای اقتصاددانان جوان ایرانی به وجود آمده است. در سال‌های گذشته دست‌کم 10 جوان مستعد ایرانی در دانشگاه شیکاگو تحصیل کرده یا مشغول به تحصیل هستند. اغلب آنها از دانشگاه صنعتی شریف فارغ‌التحصیل شده و برای تحصیل در رشته اقتصاد، دانشگاه شیکاگو را انتخاب کرده‌اند. امروز که اصلاحات ساختاری تبدیل به ضرورت و الزام برای اقتصاد ایران شده، فرصتی برای به‌کارگیری تخصص پسران شریف به وجود آمده است. آیا نظام حکمرانی به این فرصت اهمیت می‌دهد؟ 

دراین پرونده بخوانید ...