تجربه مدیریت خشکی
چالش تاریخی و بحران خشکسالی در گفتوگو با فاطمه درگاهیان
خشکسالی، مهمان همیشگی فلات ایران بوده است. تجربهای که از روزگاران دور تا امروز، ردپای آن در فرازوفرود تمدنهای کهن و زندگی مدرن ایرانیان دیده میشود. دکتر فاطمه درگاهیان، عضو هیات علمی و رئیس تحقیقات اقلیم و بیابان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، در گفتوگو با تجارت فردا، ریشههای تاریخی، ابعاد کنونی و پیامدهای گسترده این پدیده اقلیمی را واکاوی کرده و معتقد است؛ خشکسالی بخشی جداییناپذیر از تاریخ اقلیمی ایران است و موقعیت جغرافیایی کشور در کمربند خشک جهان، آن را همواره در معرض نوسانات طبیعی اقلیم و پیوندهای دور اقلیمی مانند النینو قرار داده است. شواهد دیرینهاقلیمشناسی حاکی از دورههای متناوب خشکی طولانیمدت است، اما تمدنهای ایرانی از عیلام و هخامنشی تا ساسانیان، با ابداع قنات و سیستمهای مدیریت آب، در برابر این چالش مقاومت کردهاند.
اما خشکسالی امروز ایران، با گذشته تفاوت هویتی دارد. دکتر درگاهیان تاکید میکند که اکنون با ترکیب خطرناک و بیسابقهای از تغییرات اقلیمی جهانی و مدیریت ناپایدار منابع آب مواجهیم. کاهش بارشها بهویژه برف، افزایش دما و تبخیر و تشدید الگوهای خشکی، دستاورد تغییر اقلیم است. از سوی دیگر، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، توسعه کشاورزی ناپایدار با محوریت محصولات پرآببر، فقدان حکمرانی یکپارچه آب و فشار جمعیت، بحران را تشدید کردهاند. پیامد این وضعیت، بروز فاجعهای اکولوژیک است. فرونشست زمین با نرخهای خطرناک در دشتهای اصلی، خشک شدن دریاچهها و تالابهایی که به کانونهای گردوغبار و نمک تبدیل شدهاند، نابودی رودخانهها، تخریب جنگلهای زاگرس و کاهش شدید تنوع زیستی تنها نمونههایی از این وضعیت است.
♦♦♦
ریشهها و پیشینه خشکسالی در تاریخ ایران قدمتی بیش از اندازه تمدنی ایران دارد. این پدیده چگونه در اقلیم و تمدن ایرانی تکرار شده است؟
خشکسالی بخش جداییناپذیر از تاریخ اقلیمی ایران بوده است. در گذشتههای دور که اطلاعات اقلیمی آن در دسترس نیست، خشکسالیهای شدیدی در ایران رخ داده است، که در مناطقی مانند غرب ایران که پس از شمال کشور دومین منطقه بیشینه بارش است، مردم برای تغذیه خود نان بلوط را جایگزین نان گندم و جو کردهاند. ایران در کمربند خشک و نیمهخشک جهان بین ۲۵ تا ۴۰ درجه عرض شمالی قرار دارد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی، ایران تحت تاثیر نوسانات طبیعی اقلیم قرار دارد، بهطوریکه تغییرات در الگوهای بارش آن تحت تاثیر الگوهای منطقهای مانند سامانههای مدیترانهای و سامانههای جهانی پیوند از دور مانند نوسان جنوبی النینو و لانینا، نوسان اطلس شمالی و... است. تغییرات این شاخصها مولد رخداد خشکسالیها در ایران است بهطوریکه شواهد رسوبشناسی و دیرینهاقلیمشناسی نشان از دورههای متناوب خشکی طولانیمدت در فلات ایران دارد. از گذشتههای دور تمدنهای اولیه در ایرانزمین مانند عیلام، شهر سوخته زابل و جیرفت از طریق قنات و مدیریت آب با خشکسالیهای بزرگ سازگار شدهاند. هخامنشیان با توسعه شبکههای آبی و مدیریت منابع آب و ساسانیان با سیستمهای آبیاری و قناتسازی و در دوره صفوی با تلاش برای مدیریت منابع آب در اصفهان و دیگر شهرها به سازگاری و مدیریت خشکسالی پرداختهاند. بنابراین ایران تمدنی با هزاران سال تجربه مدیریت خشکی است و بهرغم سازگاریها، تمدن ایرانی همواره در برابر خشکسالیهای طولانی آسیبپذیر بوده است.
با توجه به محدودیت منابع آماری و البته امکان رخداد خشکسالی شدید مهمترین خشکسالیهای یک قرن گذشته ایران کداماند و هرکدام چه ویژگیها و نقاط عطفی داشتهاند؟
در اسناد تاریخی رخداد قحطی بزرگ 1298-1296 حکایت از وقوع یک خشکسالی شدید در ایران دارد. رخدادهای شدید خشکسالی در دهههای ۱۳۴۰، ۱۳۷۰ و اواخر ۱۳۸۰ بر اساس آمار و اطلاعات ایستگاههای هواشناسی در ایران ثبت شده است. از سال 1387 تا 1395 ایران یک سیکل طولانی خشکسالی را تجربه کرده است. در چند سال اخیر از سال 1399 تا 1404 ایران وارد آخرین و جدیدترین خشکسالی طولانی شده است که به نظر میرسد شتابگیری خشکسالیهای دهههای اخیر با شدت و تداوم بیشتر ناشی از تغییرات اقلیمی است که در ترکیب با مدیریت ناپایدار منابع آب، چالشهای بیسابقهای را در ایران ایجاد کرده است.
چه عواملی در شکلگیری و تشدید خشکسالیهای امروز نقش داشتهاند؟ بهویژه نقش سوءمصرف منابع آب، تغییرات اقلیمی، توسعه ناپایدار کشاورزی و فشار جمعیتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهمترین عامل تشدید خشکسالیهای امروز رخداد تغییرات اقلیمی جهانی بهعنوان عامل طبیعی تشدیدشده توسط انسان است. کاهش بارش و افزایش دما از پیامدهای تغییر اقلیم در ایران است. ایران در دهههای اخیر با کاهش میانگین بارش سالانه (بهویژه بارش برف) و افزایش طول دورههای خشک روبهرو بوده است. افزایش دما تبخیر و تعرق را شدت بخشیده و کارایی منابع آب موجود را کاهش داده است. تغییرات اقلیمی به تغییر الگوهای بارش منجر شده و بارشهای سنگین کوتاهمدت به جای بارشهای مداوم مفید جایگزین شده است. در شرایط حال حاضر بارشها کوتاهمدت، رگباری و شدید است یا با خشکسالیهای با سیکل طولانی مواجه هستیم. از طرفی تغییرات اقلیمی بر الگوهای پیوند از دور مانند ENSO تاثیر گذاشته و خشکسالیهای ایران را تشدید کرده است. علاوه بر تغییرات اقلیمی که خود ناشی از عوامل انسانی است، یکی از عوامل تشدیدکننده تغییر اقلیم سوءمدیریت و مصرف ناپایدار منابع آب است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، کاهش حقآبههای محیط زیستی، رودخانهها و تالابها، فقدان نظام قیمتگذاری و نظارت موثر، به تشدید خشکسالیها در ایران کمک کرده است. توسعه ناپایدار کشاورزی از طریق الگوی کشت نامناسب محصولات پرآببر (مانند هندوانه، برنج، نیشکر) در مناطق خشک (مانند اصفهان، کرمان) به تخلیه آبهای زیرزمینی و تشدید خشکسالیها منجر شده است. یکی دیگر از عوامل موثر بر توسعه ناپایدار کشاورزی بهرهوری پایین آب در ایران است. راندمان آبیاری در ایران حدود ۴۵ درصد است و بیش از 90 درصد آب مصرفی در بخش کشاورزی استفاده میشود، درحالیکه سهم این بخش از اقتصاد کمتر از 10 درصد است. از طرفی تضمین خرید آب به قیمت پایین و حمایت از کشت محصولات پرآببر بدون توجه به محدودیتهای آبی از جمله سیاستهای حمایتی غلط در ایران است که به توسعه ناپایدار کشاورزی در ایران دامن زده است. فشار جمعیتی و توسعه شهری نیز از عوامل تشدید خشکسالی در ایران است. جمعیت ایران از ۱۹ میلیون در سال ۱۳۳۵ به بالای ۸۵ میلیون در سال ۱۴۰۰ رسیده است. شهرنشینی سریع (بیش از ۷۵ درصد جمعیت) تقاضای آب شرب و صنعت را افزایش داده است. از طرفی تمرکز جمعیت در مناطق خشک (مانند تهران، اصفهان، کرج) فشار بر منابع آب محلی را تشدید کرده است.
خشکسالیها چه تبعات اکولوژیکی برای طبیعت ایران بهجا گذاشتهاند؟ از افت آب زیرزمینی و فرونشست تا گردوغبار، نابودی اکوسیستمها و کاهش تنوع زیستی...
خشکسالیهای طولانی و مدیریت ناپایدار آب در ایران، تبعات اکولوژیک عمیق و گاه غیرقابل بازگشتی به جای گذاشتهاند. ازجمله این تبعات افت شدید سطح آبهای زیرزمینی است که امروز به یک بحران اساسی در ایران تبدیل شده است. بیش از ۸۰ درصد دشتهای ایران ممنوعه یا بحرانی اعلام شدهاند. کسری مخزن سالانه حدود شش میلیارد مترمکعب باعث شده سطح آب در بسیاری از آبخوانها دهها متر افت کند. افت شدید آبهای زیرزمینی طی دهه اخیر به فرونشست زمین منجر شده است. ایران یکی از بالاترین نرخهای فرونشست در جهان را دارد. نرخ فرونشست در دشتهای تهران، کرج، مشهد، رفسنجان و بسیاری دیگر از مناطق دیگر ایران قابل ملاحظه است و در آینده زندگی انسان ایرانی را با مشکلات زیاد از جمله مهاجرت مواجه خواهد کرد.
خشکسالیهای شدید و مداوم به تولید گردوغبار و طوفانهای نمکی بهویژه در بستر تالابها و دریاچههای خشکیده منجر میشود، بهطوریکه خشک شدن تالابهایی مانند هورالعظیم، گاوخونی، بختگان، هامون و... آنها را به کانونهای عظیم تولید گردوغبار در ایران تبدیل کرده است. خشکیدن این تالابها موجب میشود کارکردهای اکوسیستم آنها از بین برود. در سالهایی هم که بارشهای سیلآسا در حوضه آبخیز آنها رخ میدهد، کارکردشان غیرقابل برگشت بوده و تنها به آبگیرهای موقت تبدیل شدهاند. هر چند خشکسالیهای مداوم در ایران طی دو دهه اخیر مراتع فقیر و زمینهای دیم رهاشده را هم به کانون گردوغبار تبدیل کرده است. خشک شدن دریاچههایی مانند ارومیه نهتنها گردوغبار، بلکه نمک را نیز در شعاع صدها کیلومتر پراکنده میکند که خاک و آب منطقه را شور و برای کشاورزی و سلامتی مضر میکند. رخداد خشکسالیهای مداوم و شدید در بستر تغییرات اقلیمی، نابودی و تخریب اکوسیستمهای طبیعی را به همراه دارد. تالابها که «کلیههای زمین» و زیستگاه پرندگان مهاجر هستند، به نمکزار یا بیابان تبدیل شدهاند. بسیاری از رودخانهها مانند زایندهرود، کارون و هیرمند به رودخانههای فصلی یا کاملاً خشک تبدیل شدهاند و شبکه حیات اطراف خود را نابود کردهاند. استرس آبی و تغییر اقلیم، جنگلهای ارزشمندی مانند بلوطهای زاگرس (تامینکننده ۴۰ درصد آب شیرین کشور) را بهشدت آسیبپذیر و در معرض آفات و مرگ تدریجی قرار داده است. از طرفی تغییر اقلیم و بهتبع آن رخداد خشکسالی طی دو دهه اخیر به کاهش شدید تنوع زیستی، حتی انقراض محلی برخی گونهها منجر شده و در آینده بر شدت آن افزوده خواهد شد. خشکسالی موجب کمبود آب و غذا شده و حیات وحش را با تهدید و تخریب جدی مواجه خواهد شد. خشکی شدید پوشش گیاهی جنگلها را به سوخت آمادهای برای آتشسوزی تبدیل کرده است. جنگلها و مراتع ایران در سالهای اخیر شاهد آتشسوزیهای گسترده و مکرر بودهاند هرچند ممکن است شروع آن بر اثر عوامل انسانی باشد اما شرایط اقلیمی و خشکسالی بر شدت و وسعت آن افزوده و مهار آن را سخت و طولانی کرده است.
آثار اقتصادی و اجتماعی خشکسالیها بر جامعه ایران چه بوده و خشکسالی متوالی چگونه بر کشاورزی، مهاجرت، معیشت روستایی، اشتغال و هزینههای دولت اثر گذاشتهاند؟
خشکسالیهای مداوم و مدیریت ناپایدار آب در ایران ساختارهای معیشتی، جمعیتی و اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. از جمله پیامدهای اقتصادی خشکسالی کاهش تولید و بهرهوری است. کاهش محصولات استراتژیک مانند گندم، جو و محصولات باغی (پسته، مرکبات) به دلیل کمآبی و شوری خاک؛ افزایش هزینههای تولید، از بین رفتن سرمایههای طبیعی و وابستگی به واردات محصولات اساسی برای تامین امنیت غذایی از جمله تبعات اقتصادی خشکسالی است. تمام این موارد بر هزینههای مستقیم دولت از طریق پرداخت یارانه برای جبران خسارات خشکسالی به کشاورزان، هزینههای بالای انتقال آب بینحوضهای مانند پروژههای پرهزینه و اغلب ناپایدار میافزاید و به کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصاد در بخش کشاورزی منجر میشود. خشکسالی مداوم و شدید در دو دهه اخیر آثار اجتماعی متعدد و ملموسی داشته است؛ مهاجرتهای گسترده و تخلیه سکونتگاهها از برخی استانها به استانهای شمالی کشور، مهاجرت وسیع جمعیت روستا به شهری، ایجاد حاشیهنشینی شهری، مهاجرتهای بیناستانی و افزایش تنشهای محلی بر سر منابع آب که به تنشهای اجتماعی و امنیتی انجامیده و بیکاری و فقر و تغییر الگوی معیشت از جمله آثار اجتماعی خشکسالی و تغییر اقلیم در ایران است.
بر اساس تجربههای تاریخی، چه راهکارهایی میتوانند تابآوری ایران را در برابر خشکسالیهای آینده افزایش دهند؟ چه اصلاحاتی در مدیریت آب، کشاورزی، سیاستگذاری و حکمرانی لازم است؟
بر اساس تجربههای تاریخی ایران و درسهای جهانی، افزایش تابآوری در برابر خشکسالی نیازمند یک تحول بنیادین در اندیشه، حکمرانی و فناوری است. این راهکارها باید مبتنی بر پذیرش واقعیت اقلیم خشک ایران و خروج از الگوی توسعه ناپایدار باشد. ازآنجاکه خشکسالی جزء لاینفک اقلیم ایران است و در حال حاضر و احتمالاً در آینده بر فراوانی شدت و مدت آن افزوده شده است، اولین قدم در راستای تابآوری در برابر خشکسالی اصلاحات اساسی در مدیریت آب از طریق گذار از مدیریت عرضه به مدیریت تقاضاست. تغییر پارادایم حکمرانی آب ایجاب میکند نهاد یکپارچه حکمرانی آب در سطح حوضه آبریز (فراتر از تقسیمات سیاسی) ایجاد شود. توقف پروژههای انتقال آب بینحوضهای (جز در شرایط اضطراری) و تمرکز بر مدیریت محلی، گسترش سامانههای بازیافت و استفاده مجدد از آب بهویژه در شهرها و صنایع، نوسازی و بهینهسازی قناتها به همراه سیستمهای پایش دیجیتال، قیمتگذاری واقعی آب به همراه سازوکارهای حمایت از اقشار کمدرآمد، راههای برونرفت از اثر خشکسالیهای ناشی از تغییر اقلیم در زمینه آب است. اما در بخش کشاورزی نیازمند تحولی عظیم و عملی در کشاورزی کمآببر و دانشبنیان از طریق بازتعریف الگوی کشت ملی و ممنوعیت کشت محصولات پرآببر (مانند برنج، هندوانه، نیشکر) در مناطق خشک و تشویق کشت گیاهان کمآببر و سازگار با تغییرات اقلیمی و خشکسالی است. راهکارهایی از قبیل ارتقای بهرهوری آب از طریق تسریع در نوسازی آبیاری (تحت فشار، قطرهای) با نظارت بر صرفهجویی واقعی، نه افزایش سطح کشت و توسعه کشاورزی گلخانهای مدرن و کشت طبقاتی؛ و تنوعبخشی به معیشت روستایی از طریق توسعه اکوتوریسم، صنایع دستی، فرآوری محصولات کشاورزی و انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی) در مناطق خشک، میتواند تابآوری ایران را در برابر خشکسالی که پیامد تغییر اقلیم است، بالا ببرد. در مجموع ایران نیازمند تغییر نگاه از خشکسالی بهعنوان «حادثهای موقت» به «ویژگی دائمی اقلیم» است. تابآوری تنها با تلفیق دانش سنتی و نوین، حکمرانی مشارکتی و عدالت محیط زیستی محقق میشود که نیازمند اولویتهای فوری در زمینه توقف برداشت از آبهای زیرزمینی در دشتهای ممنوعه، احیای حداقلی تالابهای بحرانی ارومیه، گاوخونی، هامون و تصویب و اجرای الگوی کشت ملی اجباری است.