شناسه خبر : 50719 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ارزش اقتصادی گرگ

گرگ‌ها چگونه به سود انسان‌ها عمل می‌کنند؟

 

حامد وحیدی / نویسنده نشریه 

74در طول تاریخ، رابطه انسان با طبیعت پر از تضاد و سوءتفاهم بوده است. انسان‌ها از یک‌سو برای بقا و توسعه اقتصادی به منابع طبیعی وابسته‌اند، و از سوی دیگر، در مسیر رشد صنعتی و گسترش شهرنشینی، بخش بزرگی از همین طبیعت را از میان برده‌اند. در بسیاری موارد، گونه‌های جانوری به‌دلیل تهدیدی که برای انسان یا منافع اقتصادی او به نظر می‌رسیده‌اند، نابود شده‌اند. آنچه زمانی «بی‌فایده» یا «مزاحم» پنداشته می‌شد، در آینده نقش اساسی در تعادل محیطی و بهبود رفاه اقتصادی انسان پیدا کرده است. یکی از نمونه‌های روشن این پدیده، گرگ‌ها هستند. در قرن‌های گذشته، گرگ‌ها در سراسر نیم‌کره شمالی به‌عنوان تهدیدی برای انسان، دام، و شکارهای محبوب او شناخته می‌شدند. انسان‌ها آنها را دشمن خطرناک می‌دانستند که باید ریشه‌کن شود. در نتیجه، کمپین‌های گسترده‌ای برای شکار و نابودی‌شان در اروپا و آمریکای شمالی اجرا شد، تا جایی که جمعیت‌ گرگ‌ها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به انقراض محلی رسیدند. امروز، با گذشت بیش از یک قرن، نگاه به این حیوان تغییر کرده است. پیشرفت علم و درک عمیق از روابط بوم‌شناختی نشان داده است که گرگ‌ها نه تنها شکارچیان خون‌ریز نیستند، بلکه نقش حیاتی در کنترل جمعیت شکارها، حفظ تنوع زیستی و کاهش هزینه‌های انسانی دارند.

در اینجا مفهومی اقتصادی وارد بحث می‌شود که آن را ارزش گزینه‌ای (quasi-option value) می‌نامند. این مفهوم به این معناست که حفظ گونه‌های طبیعی نوعی «حق انتخاب برای آینده» به ما می‌دهد. شاید اکنون نتوانیم تمام ارزش‌ها یا منافع گونه‌ای را درک کنیم، اما اگر آن را از بین ببریم، دیگر هیچ فرصتی برای کشف آن ارزش‌ها در آینده نخواهیم داشت. از همین‌رو، حفظ گونه‌ها و اکوسیستم‌ها نه‌تنها از دیدگاه اخلاقی یا محیط ‌زیستی، بلکه از منظر اقتصادی نیز منطقی است. مقاله‌ای که در این گزارش به بررسی آن پرداخته‌ایم، با الهام از همین مفهوم، نمونه ملموس از ارزش گزینه گرگ‌ها ارائه می‌دهد. نویسندگان با تمرکز بر استان کبک در کانادا، تلاش کرده‌اند نشان دهند حضور گرگ‌ها چگونه تاثیر غیرمنتظره و مثبت بر زندگی انسان همچون کاهش تصادفات جاده‌ای با حیوانات (Animal-Vehicle Collisions) دارد. این پدیده در نگاه نخست شاید ارتباطی با گرگ‌ها نداشته باشد، اما تحلیل دقیق نشان می‌دهد نقش آنها در کنترل رفتار و جمعیت شکارها می‌تواند مستقیماً بر امنیت جاده‌ها اثر بگذارد. در کبک، رودخانه سن‌لوران (Saint Lawrence River) به‌طور طبیعی مرزی بین دو منطقه ایجاد کرده است. در شمال رودخانه، گرگ‌ها پس از دهه‌ها انقراض محلی دوباره به طبیعت بازگشته‌اند، اما در جنوب رودخانه هنوز غایب‌اند. تفاوت تصادفی، فرصتی منحصربه‌فرد برای بررسی علمی فراهم کرده است. پژوهشگران آن را «آزمایش طبیعی» می‌نامند. شرایط اقلیمی، جاده‌ها، پوشش گیاهی و حتی ترکیب جمعیت انسانی در دو سوی رودخانه مشابه است. تنها تفاوت مهم، وجود یا نبود گرگ‌هاست. پژوهشگران تخمین زده‌اند تنها در امتداد رودخانه سن‌لوران، سالانه حدود ۲۹ میلیون دلار (به قیمت ۲۰۲۴) از هزینه‌های ناشی از تصادفات جلوگیری می‌شود، که این رقم معادل بیش از پنج درصد از کل بودجه راه‌سازی و نگهداری بزرگراه‌های کبک است. پیام مفهومی مقاله این است: گاهی سود حضور یک گونه، ده‌ها سال پس از نابودی‌اش آشکار می‌شود. زمانی که گرگ‌ها به‌عنوان «دشمن انسان» نابود شدند، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد روزی نبودشان خطر اقتصادی و اجتماعی محسوب شود. اما امروز، بازگشت آنها نه‌تنها نظم بوم‌شناختی را ترمیم کرده، بلکه به شکل غیرمستقیم، جان انسان‌ها را نیز نجات می‌دهد. این پژوهش فراتر از مطالعه محیط ‌زیست است. نوعی بازنگری در نگاه اقتصادی به طبیعت است. مقاله نشان می‌دهد حفاظت از تنوع زیستی، هزینه نیست، بلکه نوعی سرمایه‌گذاری بلندمدت است. سرمایه‌گذاری بر آینده‌ای که در آن دانش و فناوری جدید می‌تواند ارزش‌های پنهان امروز را آشکار کند. این مطالعه با بررسی تجربه گرگ‌ها در کبک، مصداقی عینی از همین منطق اقتصادی است: اینکه چرا باید گزینه‌های طبیعی را زنده نگه داریم، حتی وقتی هنوز نمی‌دانیم چقدر ارزشمندند.

مقاله چه می‌گوید؟

این مقاله با الهام از جمله‌ای از شکسپیر آغاز می‌شود که می‌گوید انسان‌ها معمولاً ارزش واقعی چیزها را زمانی درمی‌یابند که آنها را از دست داده باشند. نویسندگان از همین ایده برای بررسی مفهوم «ارزش اختیاری» یا quasi-option value در محیط ‌زیست استفاده می‌کنند. یعنی اینکه حفظ گونه‌های جانوری حتی اگر در حال حاضر فایده‌ای آشکار نداشته باشد، می‌تواند در آینده منافع پیش‌بینی‌نشده‌ای برای انسان‌ها به همراه داشته باشد. در دهه‌های گذشته، بسیاری از گونه‌های جانوری در سراسر جهان به‌دلیل ترس، منافع اقتصادی یا برداشت‌های اشتباه از بین رفتند. یکی از این موارد، گرگ خاکستری (Gray Wolf) است. در اوایل قرن بیستم، گرگ‌ها در بخش بزرگی از نیم‌کره شمالی تا مرز نابودی پیش رفتند، چون تصور می‌شد برای انسان‌ها و دام‌ها خطرناک‌اند و به شکار حیوانات مورد علاقه انسان‌ها آسیب می‌زنند. اما این مقاله نشان می‌دهد که با گذشت زمان، شرایط زیست‌محیطی و اقتصادی تغییر کرده و همان‌گونه‌ای که زمانی تهدید به‌حساب می‌آمد، اکنون ممکن است به نفع انسان باشد. پژوهشگران در این مقاله به بررسی نمونه‌ای واقعی از این پدیده در ایالت کبک کانادا پرداخته‌اند. آنها از تفاوت طبیعی در جمعیت گرگ‌ها در دو سوی رودخانه سن‌لوران (Saint Lawrence River) استفاده کردند. شمال رودخانه هنوز جمعیت گرگ دارد، اما در جنوب، گرگ‌ها تقریباً از بین رفته‌اند. این تفاوت طبیعی به پژوهشگران اجازه داده است اثر حضور یا نبود گرگ‌ها را بر زندگی انسان‌ها بسنجند. تمرکز مطالعه بر تصادف‌های جاده‌ای با حیوانات (Animal-Vehicle Collisions) است. به‌ویژه تصادف‌هایی که با گوزن‌ها، گوزن شمالی (moose) و الک‌ها رخ می‌دهد. با گسترش شهرها و افزایش تعداد خودروها، این نوع تصادف‌ها در بسیاری از مناطق به مشکل جدی برای ایمنی انسان‌ها و اقتصاد محلی تبدیل شده‌اند. در نبود شکارچیان طبیعی همانند گرگ‌ها، جمعیت گوزن‌ها به‌طور بی‌رویه رشد کرده و احتمال تصادف‌ها نیز به همان نسبت افزایش یافته است. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد حضور گرگ‌ها باعث کاهش حدود ۳۸درصدی تصادف‌های مرتبط با حیوانات می‌شود. به‌عبارت ساده، مناطقی که هنوز گرگ‌ها در آن زیست می‌کنند، خطر کمتری برای رانندگان دارند، زیرا گرگ‌ها با کنترل جمعیت گوزن‌ها و سایر طعمه‌ها، توازن طبیعی را حفظ می‌کنند. این یافته نشان می‌دهد گرگ‌ها، زمانی به‌عنوان تهدید برای امنیت انسان تلقی می‌شدند، اکنون نقش مثبت در حفظ جان انسان‌ها و کاهش خسارات مالی ایفا می‌کنند.

نویسندگان از این نتایج برای توضیح مفهوم ارزش اختیاری در حفاظت از گونه‌ها استفاده می‌کنند. آنها می‌گویند وقتی گونه‌ای را برای همیشه از بین می‌بریم، فرصت بهره‌مندی از منافع بالقوه آن در آینده را نیز از دست می‌دهیم. در زمان نابودی گرگ‌ها، کسی نمی‌توانست تصور کند روزی خودروها که پدیده‌ای فراگیر شوند و جمعیت گوزن‌ها آنقدر زیاد شود که به خطری برای انسان‌ها بدل شود. اگر انسان‌ها در آن زمان به جای نابودی کامل گرگ‌ها، آنها را حفظ می‌کردند، امروز از منافع حضورشان از جمله کاهش تصادفات، کنترل بیماری‌ها و حفظ تعادل زیستی جنگل‌ها بهره‌مند می‌شدند. مقاله استدلال می‌کند حفاظت از گونه‌ها نوعی سرمایه‌گذاری در آینده است. ما هرگز نمی‌توانیم تمام ارزش‌های بالقوه گونه‌ای را در زمان حال بشناسیم، زیرا دانش، فناوری و شرایط محیطی همواره در حال تغییرند.

نویسندگان همچنین به جنبه نظری این بحث اشاره می‌کنند و می‌گویند پژوهشگران بزرگ همانند کنت ارو (Arrow) و مارتین ویتزمن (Weitzman) پیشتر به این نتیجه رسیده بودند که در شرایطی پیامدهای تصمیم‌های زیست‌محیطی نامعلوم و برگشت‌ناپذیر است، باید جانب احتیاط را گرفت و از اقداماتی همانند نابودی گونه‌ها خودداری کرد. زیرا وقتی گونه‌ای منقرض می‌شود، احیای آن ممکن است غیرممکن یا پرهزینه باشد. مقاله بر این نکته تاکید دارد نابودی محلی (local extinction) یک گونه می‌تواند آثار بلندمدت و غیرقابل جبرانی داشته باشد. بازگرداندن گونه‌ها به زیستگاه‌های ازدست‌رفته دشوار است، زیرا محیط ممکن است تغییر کرده باشد و شرایط زیست قبلی وجود نداشته باشد.

یافته‌های مقاله

این مقاله یکی از نمونه‌های جالب و مدرن از مفهوم quasi-option value یا «ارزش گزینه‌ای شبهی» در اقتصاد محیط ‌زیست را بررسی می‌کند. ایده اصلی این است که گاهی ارزش واقعی گونه‌های جانوری یا پدیده‌های طبیعی تا زمانی که از بین نروند، برای انسان‌ها روشن نمی‌شود. همان‌طور که شکسپیر گفته بود، ما معمولاً زمانی قدر چیزی را می‌دانیم که آن را از دست داده‌ایم. نویسندگان مقاله با الهام از همین ایده، نشان می‌دهند بازگشت گرگ‌ها در بخشی از کانادا، سود اقتصادی غیرمنتظره‌ای به همراه داشته است. کاهش تصادفات خودرو با حیوانات. در این مطالعه، پژوهشگران از داده‌های تصادفات جاده‌ای در استان کبک در بازه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ استفاده کرده‌اند. هدفشان بررسی تاثیر حضور گرگ‌ها بر میزان تصادفات بین خودروها و حیوانات (Animal-Vehicle Collisions – AVCs) است. در این منطقه، رودخانه سن‌لوران (Saint Lawrence River) نقش مرزی طبیعی دارد که به شکل اتفاقی باعث ایجاد «آزمایش طبیعی» شده است. شمال رودخانه محل زندگی گرگ‌هاست، زیرا آنها پس از دوره‌ای انقراض محلی دوباره در این ناحیه بازگشته‌اند. در جنوب رودخانه، گرگ‌ها هنوز وجود ندارند، چون رودخانه همانند مانع طبیعی مانع از مهاجرتشان می‌شود. تفاوت طبیعی، امکان مقایسه منصفانه‌ای میان دو منطقه تقریباً مشابه از نظر محیط زیست، جمعیت، جاده‌ها و شرایط اقلیمی فراهم می‌کند. نتیجه تحلیل‌ها نشان می‌دهد در بخش شمالی رودخانه، یعنی جایی که گرگ‌ها حضور دارند، سهم تصادفات با حیوانات از کل تصادفات حدود پنج درصد کمتر است. به بیان دیگر، حضور گرگ‌ها باعث شده میزان این نوع تصادفات حدود ۳۸ درصد کاهش یابد. این کاهش از نظر مالی نیز قابل توجه است. برآورد پژوهشگران نشان می‌دهد صرفاً در امتداد رودخانه سن‌لوران، ارزش اقتصادی زیان‌های جلوگیری‌شده از تصادفات، حدود ۲۹ میلیون دلار در سال (به قیمت ۲۰۲۴) است. این رقم برابر با 4 /5 درصد کل بودجه سالانه بزرگراه‌های کبک است. به‌صورت گسترده، اگر همین اثر در سراسر آمریکای شمالی برقرار باشد، گرگ‌ها می‌توانند سالانه حدود 36 /6 میلیارد دلار خسارت‌های ناشی از تصادف خودروها با حیوانات را کاهش دهند.

برای اطمینان از صحت نتایج، مقاله مجموعه‌ای از آزمون‌های پایداری (robustness tests) را انجام داده است. به‌طور مثال بررسی کرده‌اند متغیرهایی همانند تراکم جمعیت، نوع محیط، شرایط جاده و سایر عوامل اقلیمی در دو سوی رودخانه تفاوت محسوسی ندارند. حتی زمانی که این متغیرها را در الگو کنترل کرده‌اند، تفاوت میان دو منطقه در میزان تصادف‌ها همچنان پابرجا بوده است. همچنین، نتایج به انتخاب بازه‌های مختلف در اطراف مرز رودخانه یا حذف داده‌های پرت نیز حساس نبوده است. به عبارت ساده، یافته‌ها از نظر آماری پایدار و قابل اعتمادند.

پرسش مهم‌تر این است که چگونه گرگ‌ها باعث کاهش تصادف می‌شوند؟ پژوهشگران دو فرضیه را بررسی می‌کنند:

1- فرضیه جمعیتی (Population Channel): گرگ‌ها با شکار گوزن‌ها و موس‌ها، جمعیت آنها را کاهش می‌دهند. در نتیجه، حیوانات کمتری در جاده‌ها حضور دارند و احتمال تصادف کمتر می‌شود.

2- فرضیه رفتاری (Behavioral Channel): حضور گرگ‌ها باعث تغییر رفتار شکارها می‌شود. به دلیل ترس از شکار شدن، آنها مناطق باز و جاده‌ها را کمتر انتخاب می‌کنند. گرگ‌ها «چشم‌انداز ترس» یا landscape of fear ایجاد می‌کنند.

پژوهشگران با استفاده از داده‌های شکار و مجوزهای صادرشده برای شکارچیان، بررسی کردند تراکم جمعیتی گوزن و موس در دو سوی رودخانه تفاوت چندانی ندارد، و تعداد مجوزهای شکار نیز مشابه است. این یعنی فرضیه جمعیتی تایید نمی‌شود، زیرا گرگ‌ها به‌طور معنادار جمعیت شکارها را کاهش نداده‌اند. بنابراین، شواهد بیشتر از فرضیه رفتاری حمایت می‌کنند. در این چهارچوب، گرگ‌ها با حضور خودشان باعث می‌شوند شکارها کمتر در نزدیکی جاده‌ها تردد کنند، و همین عامل احتمال تصادف با خودرو را کاهش می‌دهد. این همان تاثیر غیرمستقیمی است که قبلاً در مطالعات محیط ‌زیست با عنوان «چشم‌انداز ترس» مطرح شده بود. افزون بر این، در بلندمدت ممکن است انتخاب طبیعی هم به نفع حیوانات باهوش یا محتاط عمل کند. به عبارت دیگر، در مناطقی که گرگ وجود دارد، فقط شکارهایی باقی می‌مانند که بهتر می‌توانند از خطر دوری کنند. همین ویژگی باعث می‌شود در آینده، تصادف کمتری هم رخ دهد. این مقاله نمونه قوی از ارزش گزینه‌ای در حفاظت از گونه‌ها ارائه می‌دهد. در اوایل قرن بیستم، گرگ‌ها به‌عنوان تهدیدی برای انسان، دام‌ها و شکارهای مورد علاقه مردم شناخته می‌شدند و تقریباً در سراسر نیمکره شمالی از بین رفتند. با تغییر شرایط اقتصادی و محیط ‌زیستی، نقش آنها از «دشمن» به «سرمایه طبیعی» تغییر یافته است. امروزه، همین گونه‌ای که زمانی مضر تصور می‌شد، می‌تواند میلیاردها دلار از خسارت‌های ناشی از تصادفات را کاهش دهد.

پرده پایانی

نتایج پژوهش یادآور حقیقت ساده و عمیق است. طبیعت، سامانه‌ای پیچیده و درهم‌تنیده است که حذف یا بازگشت هر جزء آن می‌تواند پیامدهایی فراتر از انتظار داشته باشد. گرگ‌ها که روزگاری نماد خطر و تهدید برای جوامع انسانی بودند، امروز به شکل غیرمنتظره به یکی از عوامل بهبود امنیت انسان‌ها بدل شده‌اند. این تغییر در نگاه، صرفاً حاصل کشف علمی نیست، بلکه نشانه بلوغ فکری در درک رابطه انسان و محیط زیست است. رابطه‌ای که از سلطه و بهره‌کشی به سمت همزیستی و شناخت ارزش‌های پنهان در حرکت است.

پژوهش حاضر نشان می‌دهد حفاظت از گونه‌ها، تنها اقدام اخلاقی یا زیباشناسانه نیست، بلکه تصمیم عاقلانه و اقتصادی است. هر گونه‌ای که از بین می‌رود، فرصت ازدست‌رفته برای یادگیری، کشف و بهره‌مندی از ارزش‌های بالقوه آن است. ارزش گزینه‌ای یا quasi-option value به ما یادآوری می‌کند نادانی ما درباره آینده نباید بهانه‌ای برای نابودی امروز باشد. گرگ‌ها در این مطالعه، استعاره‌ای از همه آن چیزهایی‌ هستند که انسان در گذشته بی‌ارزش پنداشته و بعدها دریافته که نبودشان هزینه سنگین داشته است.

پیام این مقاله فراتر از مرزهای کبک و فراتر از مسئله گرگ‌هاست. این پژوهش دعوتی است برای بازنگری در نگاه ما به طبیعت، سیاست‌گذاری محیط ‌زیست و حتی اقتصاد. ما می‌آموزیم که حفظ تنوع زیستی، نه فقط برای بقای دیگر گونه‌ها، بلکه برای امنیت و رفاه انسان ضرورت دارد. شاید امروز هنوز همه ارزش‌های طبیعت را درک نکنیم، اما آنچه مسلم است این است که از دست دادن آنها، بهایی است که هیچ اقتصادی در آینده توان پرداختش را ندارد. 

دراین پرونده بخوانید ...