اکسیر شغلی
چگونه کسب مهارتهای جدید، زندگی کارگران آسیبدیده را نجات میدهد؟
زمانی که فرد شغلش را از دست میدهد، آسیبهایی فراتر از مسائل اقتصادی همچون «آسیب سلامت روان و افزایش فشار بر شریک زندگی به او» وارد میشود. دو اقتصاددان به نامهای آندرس هاملوم از دانشگاه شیکاگو آمریکا و پرنایل پلاتو از دانشگاه کپنهاگن دانمارک، در مقالهای با عنوان «بازآموزی مهارت و تابآوری» که بهتازگی (آگوست 2025) در انجمن ملی تحقیقات اقتصادی ایالاتمتحده منتشر شده است، نشان میدهند بازآموزی مهارتها (یادگیری مهارتهای جدید) میتواند بسیاری از این آسیبها را کاهش دهد. امری که نهتنها سلامت و رفاه کارگران بیکارشده را حفظ میکند، بلکه منافع قابلتوجهی برای شریک زندگی آنها به همراه دارد.
بستر تحلیلهای مقاله پیشامدهای شغلی است؛ شوک ناگهانی و شدید که توانایی کارگر برای ادامه فعالیت شغلیاش را به چالش میکشد. به منظور ارزیابی آثار بازآموزی مهارتها، توانایی و سطح متفاوت دسترسی کارگران آسیبدیدهای که ویژگیهای یکسانی دارند، برای کسب مهارتهای جدید مقایسه میشود. برای مثال در دانمارک، برخی مدارک فنیحرفهای ورود مستقیم به دورههای آموزشی مرتبط بالا را تضمین میکنند، در حالی که مدارک مشابه چنین امتیازی ندارند. در این مقاله به منظور اطمینان از اینکه کارگرانی که به بازآموزی دسترسی دارند و آنهایی که ندارند، از نظر ویژگیهای پسزمینه، سوابق بازار کار، ویژگیهای شریک زندگی و وضع سلامت قابل مقایسهاند، مجموعهای از آزمونهای اعتبارسنجی انجام میشود. همانطور که هاملوم، مانچ و پلاتو در مقالهای دیگر(2025) نشان دادهاند، فرصتهای بازآموزی برای حدود 11 درصد کارگران آسیبدیده که از آن استفاده میکنند، آثار شغلی قابل توجه به همراه دارد و به آنها کمک میکند به مشاغل پردرآمد منتقل شوند.
در این مقاله، به مسائلی فراتر از موضوعهای شغلی و اقتصادی پرداخته میشود. بر این اساس نشان داده میشود که بازآموزی مهارتها (کسب مهارتهای جدید) چگونه بر سلامت روان کارگران و وضع شریک زندگی آنها اثر میگذارد؟ در اینباره از آمارهای رسمی دانمارک استفاده میشود که سوابق بازار کار و سلامت کارگران آسیبدیده و شریک زندگی آنها به هم مرتبط شدهاند. تجزیهوتحلیلهای مقاله چهار بخش دارد.
چهار بخش مقاله
در ابتدا، سلامت روان کارگران آسیبدیده بررسی میشود. شواهد این بخش نشان میدهد با اینکه تمرکز صرفاً بر آسیبهای جسمی است، 10 تا 15 درصد از کارگران از داروهای ضدافسردگی استفاده میکنند. نخستین یافته اصلی این است که بازآموزی مهارت، فشار روانی را به شکل چشمگیری کاهش میدهد؛ بهطوری که برای هر سه نفر بازآموزیشده، از یک مورد ابتلا به افسردگی پیشگیری میشود. نکته قابل توجه این است که این منافع سلامت روانی، در زمانی دیده میشود که کارگران هنوز در حال تحصیلاند (پیش از آنکه هرگونه افزایش درآمدی رخ دهد). این امر نشان میدهد مشارکت در یادگیری یا چشمانداز بهتر از آینده نقش کلیدی در رفاه کارگران بیکارشده دارد. در مقابل، وقتی کارگران به نتایج بلندمدت میرسند (یعنی مشاغل پردرآمد) منافع روانی تا حد زیادی کاهش مییابد. سپس وضع شریک زندگی کارگران آسیبدیده بررسی میشود، جایی که اثرات سرریزی قابل توجهی مشاهده میشود. اگرچه شریکهای زندگی بهطور مستقیم تحت تاثیر حادثه قرار نگرفتهاند، اما حدود هفت درصد آنها شروع به مصرف داروهای ضدافسردگی میکنند. نکته قابل توجه این است که منافع سلامت روانی بازآموزی مهارت برای شریکها به همان اندازه بزرگ است: به ازای هر سه کارگر بازآموزیشده، از یک مورد افسردگی در شریک زندگی پیشگیری میشود. علاوه بر این، برخلاف آثار مشاهدهشده برای کارگران آسیبدیده، این اثرات در طول زمان افزایش مییابد، بهگونهای که منافع سلامت روانی بلندمدت بازآموزی عمدتاً به شریکها تعلق میگیرد. روند بهبودها برای کارگران آسیبدیده و شریکهای آنها شامل طیف گستردهای از بیماریهای ناامیدی است که شاخصهایی همانند مصرف الکل و سوءمصرف مواد افیونی را دربر میگیرد. با این حال بهبودها به کاهش «مرگهای ناشی از ناامیدی» منجر نمیشود، عمدتاً به این دلیل که حوادث کاری مورد مطالعه مقاله باعث افزایش مرگومیر نمیشوند و بنابراین بدیهی است که بازآموزی مهارت اثر چندانی روی نجات جانها نداشته باشد.
سوم، شرایطی بررسی میشود که چرا بازآموزی برای شریکها تا این حد، حیاتی است؟ پیامدهای منفی که پس از از دست دادن شغل، گریبان شریکان زندگی را میگیرد، شاید تا حدی نشاندهنده وفاداری آنها باشد (البته میتواند ناشی از آسیبهایی باشد که آنها را در وضع بدتری قرار میدهد). شریکها کاهش قابل توجهی در اشتغال و سلامت روان تجربه میکنند، با وجود این، احتمال بیشتری دارد که در رابطه باقی بمانند. بهطور شگفتآوری، وقتی کارگران آسیبدیده قادر به بازآموزی هستند، الگو معکوس میشود: «نرخ جدایی پس از حوادث افزایش مییابد، در حالی که اشتغال و سلامت روان شریکها ثابت میماند.» این موضوع نشان میدهد بازآموزی ممکن است شریکها را از بار سنگین روابط تعهدآور آزاد کند.
در نهایت، اهمیت اقتصادی سلامت روان و منافعی که به خاطر بازآموزی نصیب شرکای زندگی میشود مورد ارزیابی قرار میگیرد. طبق برآوردها به ازای هر کارگر بازآموزیشده، اثرات سلامت روان و سایر منافع که نصیب شریک میشود، منافعی معادل 224 هزار دلار به همراه دارد، که 2 /3 دلار بازده برای هر دلار سرمایهگذاریشده است. بازدهی شامل منافع سلامت روان به ارزش 56 هزار دلار برای کارگران آسیبدیده و ۷۸ هزار دلار برای شریک آنها و ۹۰ هزار دلار ناشی از افزایش اشتغال شریکها میشود. این منافع در مجموع سرریز معادل 83 درصد سود مستقیم درآمدهای ناشی از بازآموزی در میان کارگران آسیبدیده است.
آمار و دادهها
مطالعه اثرات بازآموزی مهارت بر سلامت روان و تاثیرات آن بر شریک زندگی نیازمند پیوند دادههای جامع و غنی است. در اینباره مقاله از دادههای رسمی جامع در دانمارک استفاده میکند که اطلاعات مربوط به تحولات شغلی، فعالیتهای بازآموزی، نتایج بازار کار، استفاده از خدمات بهداشتی و روابط شریک زندگی را در سطح فردی از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۷ ترکیب میکند. در ادامه، خلاصهای از دادهها و چهارچوب نهادی ارائه میشود.
ویژگیهای نهادی
دانمارک به دلیل داشتن دولت رفاه و برخورداری از بازار کار پویا و منعطف شناخته شده است. در این کشور، دولت خدمات بهداشتی و آموزشی را بهصورت رایگان ارائه میدهد. شرکتها میتوانند بهآسانی کارگران را استخدام یا اخراج کنند و افرادی که بیکار میشوند، از سوی دولت با پرداختهای سخاوتمندانه حمایت میشوند. بیمه ازکارافتادگی مهمترین برنامه حمایتی برای کارگران آسیبدیده است. مزایای ازکارافتادگی ماهانه ۱۹ هزار کرون دانمارک (حدود دوهزار و 700 دلار آمریکا به معنای معادل ۵۰ تا ۸۰ درصد از درآمد قبلی کارگران آسیبدیده) است. از طرفی کارگرانی که در دورههای رسمی آموزش و کسب مهارت جدید حضور دارند، ممکن است مزایای بازآموزی ماهانهای به مبلغ ۱۹ هزار کرون دریافت کنند که عملاً فاصله مالی میان حمایتهای بازآموزی و بیمه ازکارافتادگی را جبران میکند.
بهطور خلاصه، در مقاله افرادی مورد بررسی قرار میگیرند که از حمایت نهادی قوی برای سرمایهگذاری در سرمایه انسانی برخوردارند و موانع مالی اندک برای دسترسی به خدمات بهداشتی دارند. بهطور کلی نظام بهداشت همگانی دانمارک بهگونهای است که افراد برای استفاده از خدمات بهداشتی چندان نگران این نیستند که وضع مالیشان چگونه است. شوکهایی که به توانایی کارگران وارد میشود، ناشی از حوادث کاری است و اندکی بالاتر از نرخ بیکار شدن ناشی از اخراجهای دستهجمعی است (رویدادهای ناگهانی در حین کار که باعث آسیب شغلی میشوند. قانون دانمارک الزام میکند کارفرمایان این حوادث را ظرف ۱۴ روز گزارش دهند. حوادث کاری رایج هستند؛ بهطوری که هر سال حدود 6 /0 درصد از کارگران دانمارک در چنین حوادثی آسیب میبینند). در مقاله سوابق جامع گزارشهای حوادث کاری از بیمه بازار کار جمعآوری شده که شامل اطلاعات دقیق درباره علت حادثه و نوع آسیب است. سرمایهگذاری در سرمایه انسانی با استفاده از ثبتنام و اتمام دورههای رسمی تحصیلی سنجیده میشود.
نتایج اشتغال از پایگاه داده یکپارچه تحقیقات بازار کار دانمارک استخراج میشود که سوابق دقیق درآمدها، مشاغل و کارفرمایان را ارائه میدهد. دادههای مقاله در حوزه مراقبتهای بهداشتی ترکیبی از «ثبتهای جامع بستری در بیمارستانها»، «ویزیتهای مراقبت اولیه و تخصصی (ثبت بیمه سلامت)» و «خرید داروهای نسخهای (بانک اطلاعات داروهای نسخهای)» است. دادهها امکان پیگیری تشخیصها و درمانهای سلامت را در طول زمان فراهم میکند. در نهایت، اطلاعات مربوط به روابط شریک زندگی از پایگاه ثبت جمعیت که شامل زوجهای ثبتشده و روابط همباشگاهی است، گردآوری میشود. با دادهها این امکان فراهم میشود که تحلیل فراتر از کارگران آسیبدیده، روی چگونگی اثرگذاری بر سلامت و نتایج بازار کار شریکان زندگی آنها نیز انجام شود.
براساس روش این مقاله که در سال 2025 سه پژوهشگر اقتصادی به نامهای «هاملوم»، «مانچ» و «پلاتو» انجام دادهاند، مجموعهای از محدودیتهای نمونه اعمال میشود که بر مجموعهای دقیق و مشخص از رویدادهای آسیب تمرکز شود. نخست اینکه، نمونه محدود به آسیبهای جسمی است که باعث از دست دادن دائمی ظرفیت درآمدزایی میشود. دوم اینکه، نمونه محدود به افرادی است که پیش از حادثه، سه سال متوالی اشتغال تماموقت پایدار داشتهاند. سوم اینکه، برای اجرای استراتژی شناسایی، تمرکز روی کارگران فنی با مدارک حرفهای پیش از آسیب است. در نهایت، چون بیشتر این حوادث کاری (98 درصد) مردان را درگیر میکنند، تحلیل اصلی محدود به مردان است که بعداً بتواند تفسیر دینامیک روابط شریک آسانتر شود. این محدودیتها، تاثیری بر شدت آسیبهای مورد بررسی ندارد.
بهطور مثال، کارگر آسیبدیده نوعی، مردی ۴۲ساله است که در شغلی با نیازهای فیزیکی بالا مشغول به کار است. طبق آمارها، ۷2 درصد آنها شریک زندگی داشته و ۸8 درصد این شریکها اشتغال تماموقت دارند. پیوستگی قوی این شریکها با بازار کار، بازتابی از هنجارهای برابری جنسیتی در دانمارک است. در نهایت باید گفت آسیبهای موجود در نمونه، نسبتاً شدید هستند، جایی که بهطور میانگین باعث کاهش 35درصدی ظرفیت درآمدی کارگران آسیبدیده شدهاند.
کلام پایانی
از دست دادن شغل، با تضعیف وضع اجتماعی و روانی همراه است. بهرغم اهمیت موضوع، درباره راههای کاهش آسیبها اطلاعات اندکی در دست است. این مقاله نشان میدهد که بازآموزی موثر مهارتها (یادگیری مهارتهای جدید) میتواند از سلامت روانی کارگران و وضع شریک زندگی آنها در برابر مشکلات بازار کار محافظت کند. این نتایج در زمینه حوادث کاری به دست آمده است که باعث ضربههای ناگهانی و شدید به توانایی کارگران برای ادامه فعالیت در شغلشان میشود.
آثار یادگیری مهارتهای جدید بر سلامت روان و شریک زندگی قابل توجه است: به ازای هر سه نفر که بازآموزی مهارت میشوند، از یک مورد افسردگی برای کارگران آسیبدیده و شریکهای آنها پیشگیری میشود. اثرات عمیق بر شریکها نشان میدهد «بازآموزی»، آنها را از سقوط در آسیبها حفظ کرده و به آنها کمک میکند سلامت روان و ارتباط خودشان با بازار کار را حفظ کنند. بهطور کلی، اثرات سرریزی بازآموزی باعث افزایش 83درصدی منافع درآمدی ناشی از بازآموزی کارگران آسیبدیده میشود.
بسیاری از کشورهای پیشرفته، بهویژه ایالاتمتحده آمریکا، با افزایش نابرابریهای اجتماعی، بیکاری ماندگار، افزایش تعداد افراد معلول و بیماریهای ناامیدی مواجهاند و شواهد نشان میدهد این روندها به مبارزات کارگران برای سازگاری با تغییرات بازار کار مرتبط است. در مقاله نشان داده شد که برنامههای بازآموزی کارآمد میتواند بهعنوان خط نخست دفاع در برابر این آسیبهای گسترده عمل کند. بهطور مثال این وضع میتواند به کارگران آسیبپذیر برای بازگشت به بازار کار و محافظت چشمگیر از رفاه خودشان و شرکایشان کمک کند.