رویای بیابان
چرا باید پارک ملی توران را از منظر اقتصادی حفاظت کرد؟
پسرک چوپان روزی گله را در دشتهای پهناور توران گم کرد. پدر، با خشمی آمیخته به نگرانی، از او پرسید گله کجاست؟ پسرک که دوربین به چشم گرفته بود، با شوقی کودکانه دستهای از جانوران را نشان داد؛ «آنجاست!» پدر و پسر سوار بر خودرو از میان بیابان گذشتند و خود را به گله رساندند. اما آنچه دیدند نه گوسفندانشان، که گلهای دویستراسی از گورخرهای ایرانی بود. دامدار، که هنوز از شگفتی بیرون نیامده بود، سیلی محکمی بر صورت پسر فرود آورد؛ سرزنشی تلخ برای اینکه چرا نتوانسته میان گوسفند و گورخر فرق بگذارد. این روایت ساده، اما واقعی است؛ خاطرهای از علی عجمی و پسرش جواد، از مردمان حاشیه پارک ملی توران در قلب شاهرودِ سمنان. روزگاری نهچندان دور، چنین گلههای پرشماری در دشتهای توران فراوان دیده میشدند و یوزپلنگ آسیایی، باشکوهترین ساکن این دشت، سایهاش را بر گستره بیابان میافکند. اما امروز شمار گورخرها اندک شده و یوز، به تخمین کارشناسان، تنها ۲۰ تا ۳۰ فرد باقی مانده است. بیش از دو دهه است که پروژه حفاظت از یوز آسیایی در دشت توران و پهنههای خشک فلات مرکزی ایران -از خراسان شمالی تا کرمان و یزد- در جستوجوی ردپا و طعمههای اوست. اکنون اما، تنها توران آخرین زادبوم زایا و امیدبخش یوز ایرانی بهشمار میرود؛ زیستگاهی متنوع و باشکوه که برخی آن را «سرنگیتی ایران» نامیدهاند. با این همه، توران زیر فشار خشکسالی، کشمکشهای محلی، سگهای گله، جادههایی که قلب دشت را میشکافند و شمار بیشماری تهدید دیگر، هر روز زخمی تازه بر پیکر حیات وحش خویش میبیند. تلفات آنقدر بالاست که میتوان صدای نزدیک شدن زنگ قرمز انقراض را شنید. با این حال، حتی در تاریکترین لحظات در ته چاه ناامیدی در میانه بیابانهای تشنه، تلالویی از امید زنده است. امید به احیای زیستگاهها، به بازگشت گونههای در خطر، به تقویت پوشش گیاهی و در نهایت به بهبود زندگی مردمان محلی که میتوانند در کنار حیات وحش، سهمی در اقتصاد و پایداری سرزمین داشته باشند. امیدی که اگر زنده بماند، شاید روزی دوباره گلهای دویستراسی از گورخرها در توران یورتمه بروند و یوز ایرانی نه در روند قهقرایی سرزمین که در پس غبار گامهای چابک و سریعش در افق غروب بیابان در پی طعمهای بدود و البته از چشم طمعکار شکارچیان و اهریمنان جانش به سلامت بگریزد.
رابطه مردم از توران و پروژه حفاظت
روایت پدر و پسر در توران، تنها خاطرهای ساده نیست. پژواک سالها همزیستی و در عین حال جدال میان معیشت انسانی و بقای حیاتوحش است. علی عجمی، دامدار قدیمی توران و اهل روستای زیبای قلعه بالا در مجاورت پارک ملی توران با حسرت میگوید: «حیفه، حیفه ایران به این خوبی و توران به این بزرگی را با تصمیمهای بیتجربه خراب کنیم. مسئولان نیت خیر دارند، درس خواندهاند، اما ما که 70 سال اینجا زیستهایم، میدانیم نتیجهاش چه شده. روزگاری پنج یوز را کنار هم میدیدم، حالا پیدا کردن یک یوز هم سخت است. آن زمان گلههای دویستتایی گورخر روی دشت میخوابیدند، امروز چه مانده؟»
او باور دارد که حضور مردم و دامداران در منطقه، نوعی پاسبانی طبیعی از یوز و گورخر بود: «وقتی مردم بودند، اگر چیزی مشکوک میدیدند خبر میدادند. اگر یوز دامی را میزد، گوشتش نصیب دیگر وحوش میشد. علوفه و جو که از دست چوپان میریخت، خوراک حیوانات میشد. اما حالا که منطقه خالی مانده، نه کسی مراقب است و نه همزیستی وجود دارد.» با این حال، او نیز تلخیِ سیاستهای نادرست را حس کرده است؛ تصمیمهایی که به گفته او هم مردم را دلخور کرده و هم حیاتوحش را آسیبپذیرتر.
جواد عجمی، پسر او، این روایت را از زاویهای دیگر ادامه میدهد: «ما همیشه حامی محیط زیست بودهایم، ولی حالا خودمان بزرگترین مشکل را داریم. دامهایمان را فروختیم، معیشتمان از دست رفت، جوانان بیکار شدند و نیروهای غیربومی جای ما را گرفتند. از ما خواستند همکاری کنیم، اما هیچ جایگزینی برای زندگیمان ندادند. بارها گلههای بزرگ گورخر را در کنار گوسفندان دیدهام، بیهیچ تعارضی. اینها همزیستی بود، نه تضاد.» او بر این باور است که راهحل حذف نیست، بلکه تعامل است: «اگر نگرانی از سگهای گله است، بیمه دام و آموزش چوپان میتواند مشکل را حل کند. حذف سگ، حذف دام و حذف مردم، نتیجهاش همین زیستگاههای خالی است. هر موجود زندهای به دنبال چرخه کامل میرود؛ وقتی انسان کنار کشیده میشود، یوز هم میرود.»
این روایت تلخ، در عین حال پیامی روشن دارد؛ شکاف میان مردم و سیاستهای حفاظتی اگر ترمیم نشود، آینده یوز و گورخر در توران از دست خواهد رفت. علی و جواد عجمی نه دشمن حیاتوحشاند و نه مخالف حفاظت. آنها تنها میخواهند صدایشان شنیده شود، تا معیشتشان با زیستگاه و با بقای گونههای ارزشمند در تضاد نباشد. امروز اولویت بیتردید با یوز، گورخر و زیستگاه توران است؛ اما این اولویت تنها زمانی پایدار خواهد بود که در کنار آن، مردم محلی نیز بخشی از راهحل باشند. امید به آینده، در گرو پیوند دوبارهای است میان انسان و طبیعت؛ پیوندی که اگر بازسازی شود، شاید روزی دوباره یوزها در دشتهای توران به تعداد دیده شوند، نه به رویا.
سازمان پذیرفته به سمت اقتصادی شدن برود
سعید یوسفپور، مدیرکل محیط زیست استان سمنان، مردی است از جنس علم و تجربه؛ دامپزشکی که مسیر مدیریت را با نگاهی پژوهشگرانه طی کرده است. هدف او روشن است: احیای زیستگاههای ارزشمند ایران -از توران تا دیگر پهنههای طبیعی- و تلاش برای فراهم کردن شرایط تکثیر طبیعی یوزپلنگ آسیایی در کنار حفاظت از دیگر گونهها. اما در نگاه او، حفاظت به معنای بستن درها و منع مطلق بهرهبرداری نیست، بلکه پیوندی است میان پاسداری از طبیعت و ساختن اقتصادی پایدار برای مردم.
یوسفپور بهصراحت میگوید: «چرا پروژههایی مانند پارک ملی توران، با همه تنوع زیستی و کیفیتشان، ارزشگذاری اقتصادی نمیشوند؟ چرا از منظر اقتصاد سیاسی محیط زیست به آنها نگاه نمیشود؟» او باور دارد که اگر ایران بخواهد همچون آفریقا و سرنگیتی، از دل طبیعت پویا اقتصادی پایدار بسازد، باید نگاه به محیط زیست را از سطح شعار به عرصه معادلات اقتصادی واقعی بکشاند.
با این حال، او تاکید میکند که ارزشگذاری اقتصادی نباید صرفاً به معنای قیمتگذاری ریالی گونهها یا حفاظت صِرف باشد. مسیر درست، آن است که حفاظت با بهرهبرداری پایدار گره بخورد؛ بهگونهای که هم جامعه محلی از آن نفع ببرد و هم سرمایه طبیعی کشور حفظ شود. او توضیح میدهد: «در این مسیر هم جامعه محلی به آموزش نیاز دارد و هم قوانین و مقررات ما کاستیهای جدی دارند. نبود بازدارندگیهای کافی در قوانین سبب شده است بسیاری از آنچه درست میدانیم در عمل اجرا نشود.»
برونسپاری بخشی از فعالیتها بهویژه در قالب گردشگری پایدار و استفاده از ظرفیتهای بومی، از نگاه یوسفپور میتواند راهگشا باشد، اما هنوز بهطور جدی دنبال نشده است. او میگوید: «خود سازمان محیط زیست نیز پذیرفته که باید به سمت اقتصادی کردن حفاظت حرکت کنیم.» با این حال، چالشها همچنان پابرجاست؛ از جمله اینکه مناطق حفاظتشده جزو انفال و داراییهای عمومی کشور محسوب میشوند و امکان واگذاری مستقیم آنها به بخش خصوصی وجود ندارد. هرچند دستورالعملهایی در وزارت میراث فرهنگی و گردشگری تدوین شده، اما سرمایهگذاران همچنان نسبت به بازگشت سرمایه و شفافیت قوانین اطمینان ندارند.
یوسفپور ریشه مشکل را در ناپایداری اقتصاد کشور میبیند: «منابع حیاتی چون آب، خاک و تنوع زیستی درست حفاظت نمیشوند و همین امر موجب شکلگیری اقتصادی ناپایدار شده است. در حالی که محیط زیست ظرفیت آن را دارد که اقتصاد را به سمت پایداری سوق دهد.» او به خلأ «اقتصاد سبز» و «حسابداری سبز» در نظام اقتصادی کشور اشاره میکند و معتقد است تا زمانی که هزینههای تخریب محیط زیست و الزامات بازسازی در پروژههایی مثل معدنکاوی محاسبه نشود، حفاظت جایگاه واقعی خود را نخواهد یافت. پرسشی که همواره در ذهن او و اقتصاددانان پررنگ است، ساده اما بنیادین است: اگر ارزشگذاری اقتصادی برای گونهها و زیستگاهها انجام شود، آیا حفاظت آسانتر نخواهد شد؟ پاسخ روشن است. وقتی بدانیم هر گونه گیاهی یا جانوری چه سهمی در ذخیره کربن، کاهش تغییرات اقلیمی یا تعادل اکولوژیک دارد، آنگاه میتوان با زبان اقتصاد نیز ضرورت حفاظت را تبیین کرد.
اما مشکلات در سطح محلی نیز کم نیست. تعطیلی برخی کارگاههای محیطبانی فعالیتها را مختل کرده است. در استان سمنان نزدیک به 40 پاسگاه محیطبانی فعال است، اما کمبود نیرو محسوس است و شیفتبندیها نمیتواند این خلأ را پر کند. بخشی از راهکار، استفاده از ظرفیت مسئولیت اجتماعی صنایع است؛ هرچند همیاران محیط زیست نمیتوانند نقش ضابط قضایی را ایفا کنند و کارشان بیشتر حمایتی است. استخدام سربازان وظیفه و پیگیری مجوزهای استخدامی نیز در دستور کار قرار دارد، اما با سیاست کوچکسازی دولت، صدور این مجوزها بسیار کند و محدود است.
از سوی دیگر، تعهدات جهانی ایجاب میکند سطح مناطق تحتحفاظت افزایش یابد. این امر دو رویکرد متفاوت را پیشروی مدیران قرار داده است: ایجاد قرقهای اختصاصی با امکان انتفاع از شکار، یا حرکت به سمت حفاظت مشارکتی که بر گردشگری و فعالیتهای جایگزین متمرکز است. با توجه به کمبود نیرو و منابع، چارهای جز استفاده از ظرفیت بخش خصوصی باقی نمانده است. به همین دلیل، در سمنان شش منطقه شکارممنوع وجود دارد که حفاظت از آنها تنها با مشارکت بخش خصوصی یا تعاونیهای محلی میسر خواهد بود.
برای بهبود شرایط محیطبانان نیز اقداماتی انجام شده است: افزایش اضافهکار، نوبتکاری، فوقالعاده سختی کار، حق حمل سلاح و بهبود جیره غذایی. دریافتی محیطبانان اکنون از کارشناسان بیشتر است، اما با دشواریهای شغلی، خطرات و تنهایی در مناطق حفاظتشده، همچنان کافی نیست. این در حالی است که کمبود نیرو همچنان پابرجاست؛ امسال هشت محیطبان بازنشسته میشوند و جایگزینی برای آنها پیشبینی نشده است.
بخش خصوصی تمایل زیادی برای ورود به این حوزه دارد، اما موانع اجتماعی و قانونی فراوان است. در برخی استانها جامعه محلی آمادگی پذیرش سرمایهگذار ندارد و گاه مخالفتهای جدی بروز میکند. یوسفپور بهترین راهکار را تشکیل تعاونیهای محلی میداند. تجربههای اخیر در سمنان -از جمله ایجاد قرق اختصاصی و حفاظت مشارکتی- نشان داده است که مشارکت مردم میتواند بخشی از کمبودها را جبران کند.
در نهایت، تغییرات اقلیمی نیز زیستگاهها را دستخوش دگرگونی کرده است. گونههای گیاهی و جانوری به عرضهای بالاتر مهاجرت میکنند و حتی مشاهده یوز در زیستگاههای تازه افزایش یافته است. اما گسترش مناطق حفاظتشده و ایجاد قرقهای جدید بدون هماهنگی با منابع طبیعی و رفع تعارضهای چرای دام یا بهرهبرداری معدنی امکانپذیر نیست.
یوسفپور باور دارد، حفاظت موثر تنها در اختیار سازمان محیط زیست نیست. این کار نیازمند همکاری چندجانبه، مشارکت اجتماعی و نگاه اقتصادی پایدار است؛ نگاهی که بتواند هم بقای یوز آسیایی و دیگر گونهها را تضمین کند و هم کیفیت زندگی مردم محلی را ارتقا دهد.
کمبود منابع مالی و نیروی انسانی بزرگترین چالش
سعید یوسفپور، مدیرکل محیط زیست استان سمنان، بر این باور است که حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بدون حل مشکلات مالی و نیروی انسانی ناممکن است. اگر این چالشها رفع نشود، آخرین افراد این گونه ارزشمند در زیستگاه توران نیز مانند سایر مناطق از دست خواهند رفت. به گفته یوسفپور، شش دهه تلاش مستمر محیطبانان زمینه بقای یوزپلنگ آسیایی در توران را فراهم کرده است و اگر این کوششها نبود، امروز توران تنها زیستگاه فعال این گونه در ایران نبود.
اقدامات اخیر برای تقویت زیستگاه یوزپلنگ آسیایی شامل انتقال تعدادی جبیر از پارک ملی کویر به توران است که با کار شبانهروزی و رعایت شرایط ایمن زندهگیری و جابهجایی چندصدکیلومتری انجام شد؛ اقدامی که نمونهای نادر از جابهجایی بدون تلفات نشخوارکنندگان محسوب میشود. یوسفپور با اشاره به وسعت استان سمنان و میزان مناطق تحت حفاظت، میگوید که این استان هفتمین استان کشور از نظر مساحت است و ۱۹ درصد از مناطق حفاظتشده کشور در آن قرار دارند. سمنان میزبان هشت گونه گربهسان کشور و تمام نشخوارکنندگان وحشی است و بزرگترین ذخیرهگاه زیستکره ایران یعنی توران در این استان واقع شده است. علاوه بر آن، پارک ملی کویر، بخشی از پارک ملی گلستان و پناهگاه حیات وحش خوشییلاق و منطقه ابر نیز در سمنان قرار دارند و در سالهای اخیر مناطق حفاظتشده جدیدی نیز به این مجموعه افزوده شده است.
با وجود ظرفیتهای بیبدیل تنوع زیستی، سمنان با چالشهای عدیدهای در زمینه حفاظت مواجه است. کمبود نیروی انسانی و تجهیزات حفاظتی باعث شده تلاشهای محیطبانان با محدودیت روبهرو شود و بودجه موجود پاسخگوی نیازها نباشد. یوسفپور تاکید میکند که شش میلیون هکتار از عرصه زیستگاه یوز در کشور با کمترین تعداد محیطبان مدیریت میشود و بقای این گونه به تامین مالی و نیرو وابسته است.
چالشهای زیستگاه یوزپلنگ تنها به کمبود نیرو و بودجه محدود نمیشود. تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای پیدرپی منابع علوفه و آب طعمههای یوز را زیر فشار قرار داده است. حضور شترهای سرگردان و چرای دام در نقاط حساس، سگهای گله و رقابت با دیگر گوشتخواران از جمله پلنگ و کفتار راهراه، همچنین حضور آهوی طعمه در زمینهای کشاورزی، همه مسائلی هستند که نیازمند بررسی و مدیریت کارشناسیاند. برای مقابله با شترها، کانالکشی و نصب نرده در اطراف آبشخورها انجام شده، اما اثرات اجتماعی این اقدامات نیز باید مورد توجه قرار گیرد و همراهی جامعه محلی تقویت شود. در کنار این، استفاده از سطوح آبگیر باران و هماهنگی با امور عشایر برای ساماندهی سگهای گله و آزادسازی سامانههای عرفی، از دیگر اقدامات انجامشده است.
یکی دیگر از تهدیدهای زیستگاه، جاده ترانزیت توران-مشهد است که در ۵۰کیلومتری این مسیر، ۱۳ یوزپلنگ در حین عبور جان خود را از دست دادهاند. یوسفپور بر ایمنسازی کریدور توران به میاندشت تاکید دارد و میگوید فنسکشی و روشنایی جاده در محدودههای مشخص اجرا شده و ادامه فنسکشی امسال پیگیری میشود. اعمال محدودیت سرعت حدود 90 کیلومتر در جاده ترانزیتی تهران-مشهد کار سختی است. بسیار دشوار است که همه را متقاعد کنیم این سرعت را رعایت کنند. از منظر تامین منابع مالی، تلاش شده از ظرفیت مؤدیان مالیاتی استفاده شود و تاکنون ۵۰ میلیارد تومان از طریق مالیاتی برای حفاظت و فنسکشی جادهها تامین شده است. گزینهای در زمان پرداخت مالیات فعال شده که تمام کمکهای مؤدیان مستقیماً برای ایمنسازی کریدور یوز استفاده میشود.
یوسفپور تاکید میکند که حفاظت موفق از یوزپلنگ آسیایی تنها با برنامهای ملی، هماهنگی همه ارکان نظام و پشتیبانی مستمر مالی و انسانی امکانپذیر است، در غیر این صورت، آخرین افراد این گونه ارزشمند در توران و پیرامون آن، به سرنوشت سایر زیستگاهها دچار خواهند شد. سعید یوسفپور، مدیرکل محیط زیست استان سمنان، توضیح میدهد که حتی با شیفتبندی کامل همکاران، حفاظت کامل از توران غیرقابل تحقق است؛ در هر شیفت تنها ۱۲ محیطبان حضور دارند و اگر همراهی جامعه محلی نباشد، امکان حفظ زیستگاه و طعمهها فراهم نمیشود. در طول دو ماه گذشته، کارکنان اداره کل بهطور شبانهروزی در توران کشیک داده و گشت شبانه انجام دادهاند تا شرایط حفاظتی برقرار شود. یوسفپور تاکید میکند که حتی اگر ۲۰۰ محیطبان به منطقه اختصاص یابد، پوشش کامل امکانپذیر نیست. برای جبران کمبود نیرو، مصوب شده که ۳۰ محیطبان جدید استخدام شوند، اما این مصوبه هنوز در سازمان اداری منتظر تایید است. همچنین امکان استفاده از سرباز وظیفه برای تامین نیروی پاسگاهها در نظر گرفته شده و نیروی همیار نیز برای فعالیتهای کمخطر و پشتیبانی به کار گرفته میشود. با این حال، حضور نیروهای محلی و آموزش آنها اهمیتی بسیار دارد، زیرا گردش چوپانان و دامداران اتباع خارجی در منطقه بدون آموزش میتواند فشار بر زیستگاه را افزایش دهد. تامین منابع غذایی گونهها، بهویژه گور آسیایی در معرض خطر انقراض، نیز یکی دیگر از اقدامات حفاظتی است؛ امسال ۶۰ تن علوفه تامین شده و برنامه انتقال آهوهای نسل یک از استانهای همجوار برای حمایت از نسلهای بعدی در دستور کار قرار دارد. یوسفپور به توسعه مرکز تحقیقات و تکثیر یوز آسیایی اشاره میکند؛ این مرکز که قبلاً تنها یک هکتار بود، اکنون با تلاش سازمان و بودجه مسئولیت اجتماعی صنایع به ۱۵ هکتار افزایش یافته و جایگاهها و امکانات کلینیک دامپزشکی بهبود پیدا کرده است. دوربینهای نظارت آنلاین، محلهای زادآوری و تجهیزات کمک درمانی و جراحی در این مرکز نصب شده تا موفقیت تکثیر افزایش یابد.
یوسفپور بر پایش سیستماتیک زیستگاه تاکید دارد؛ در توران تنها حدود یکچهارم مناطق با دوربین تلهای پایش میشود و برای حفاظت موثر، همه زیستگاههای تاریخی یوز باید تحت پایش قرار گیرند. قلادهگذاری یوزهای تازهبالغ نیز در دست بررسی است تا سرنوشت آنها رصد شود و بتوان مشکلات را پیشبینی و مدیریت کرد. در زمینه تکثیر در اسارت، احتمال اضافه شدن یک نر به سایت تکثیر وجود دارد تا اگر مادههای جوان موجود نتوانند نسل آینده را تضمین کنند، موفقیت پروژه کاهش نیابد.
یوسفپور با اشاره به تجربههای گذشته در زمینه تولد پیروز، تاکید میکند که اکنون همه اقدامات دامپزشکی با دقت و بدون آزمون و خطا انجام میشود و تجهیزات لازم برای تشخیص و درمان بیماریها آماده است. وی خاطرنشان میکند که تنها زیستگاه فعال یوزپلنگ آسیایی برای پایش نیاز به سه هزار دوربین دارد، اما در حال حاضر تنها ۷۰ دوربین در اختیار است و این کمبود، یکی از محدودیتهای اصلی حفاظت محسوب میشود.
تنوع زیستی توران، شاهرود و اقلیم چهارفصل سمنان
یکی از کارشناسان پارک ملی توران درباره اهمیت تنوع منابع طبیعی و اقلیمی منطقه بر این باور است که بسیاری از کشورها شاید آرزو داشته باشند تنوع زیستی مانند پارک ملی توران را در قلمرو خود داشته باشند. شاهرود از نظر تنوع زیستی چیزی شبیه آفریقاست. چند ساعت پس از بسطام که حرکت کنیم، تنوع کاهش مییابد، اما همین تفاوتها جذابیت خاصی به منطقه میدهد. اقلیم اینجا با جاهای دیگر استان قابل مقایسه نیست. روستای رضاآباد نمونه روشنی از این تفاوتهاست. ایران بهطور کلی تنوع اقلیمی چشمگیری دارد. گزارشهای بینالمللی حتی ایران را در صدر کشورهای چهارفصل جهان قرار دادهاند. حال تصور کنید تنها استان سمنان و شاهرود و توران بهتنهایی یک جهان کوچک با اقلیمهای متفاوت هستند، اما متاسفانه هنوز بهخوبی از این ظرفیتها استفاده نشده است. در برخی مناطق گونههای گیاهی خاصی مانند درختان گز یا شورهزارها غالب هستند و جلوتر که میرویم، پوشش گیاهی تغییر میکند. در بعضی نقاط تنها یک گونه حضور دارد، اما همین یک گونه هم پوششی ارزشمند ایجاد کرده است. با وجود خشکسالیهای اخیر امیدوار هستیم اگر بارشهای مناسبی رخ دهد، منطقه بهسرعت بهشتی میشود؛ درست مثل سالهایی که بارندگی خوب بود و در بهار شاهد طبیعتی سرسبز و شگفتانگیز بودیم. الان اما با تابستان خشک مواجهیم و همه چشم به آسمان داریم که باران بیاید و این سرزمین دوباره جان بگیرد.
شترها، بحران آب و تلاش یک خانواده محیطبانی
مجید عجمی، سرپرست محیطبانان پارک ملی توران، از نسل محیطبانانی است که حفاظت از طبیعت را از کودکی در خانه آموختهاند. پدرش سه سال در این حوزه خدمت کرد و اکنون بازنشسته است. بسیاری از همکاران او نیز سابقه خانوادگی در کشاورزی یا محیطبانی دارند و همین پیشینه باعث میشود نگاهشان به منابع طبیعی عمیقتر و از جنس زندگی باشد.
عجمی میگوید: «برخلاف تصور، مشکل اصلی توران بیابان نیست، بلکه حضور شترهای سرگردان است.» برآوردها نشان میدهد که 10 تا 15 هزار شتر وارد محدوده پارک شدهاند. این حیوانات با مصرف بالای آب، فشار زیادی بر منابع آبی طبیعی منطقه وارد میکنند و بسیاری از چشمههای طبیعی بر اثر خشکسالیهای پیاپی خشک شدهاند. برای جبران این کمبود، محیطبانان ناچار شدهاند منابع ذخیره آب نصب کنند و هر دو روز یکبار با کامیون بهطور مستمر آب حیاتوحش را تامین کنند که هزینه این اقدام بسیار بالاست.
اما مسئله تنها محدود به کمبود آب نیست. شترها میتوانند بیماریها و انگلهایی مانند زالو را منتقل کنند و سلامت گونههای بومی پارک را تهدید کنند. با این حال، مجید عجمی با اشاره به همکاری مردم محلی میگوید: «خوشبختانه همراهی و همیاری مردم بسیار خوب بوده است. هشت نفر از همیاران محلی نیز به ما اضافه شدهاند تا در بیرون راندن شترها از زیستگاه کمک کنند.»
حضور این شترها در شرایطی است که توران علاوه بر چالش خشکسالی، با سایر مخاطرات زیستمحیطی نیز دست به گریبان است. عجمی تاکید میکند: «شترها آب زیادی میخورند و همین موضوع باعث میشود حتی با تمام تلاشهای ما، تامین منابع حیاتی برای حیوانات بومی به چالشی جدی تبدیل شود.»
روایت او تصویری زنده از تلاشهای روزمره محیطبانان در شرایط سخت ارائه میدهد؛ نسلهایی که از کودکی با عشق به طبیعت و درک ارزش حیات وحش بزرگ شدهاند و اکنون در قلب توران برای بقای اکوسیستم این منطقه مبارزه میکنند.
آغاز پروژه ملی حفاظت از یوز در سال جاری
باقر نظامی، مدیر پروژه یوز آسیایی که بعد از شش سال توقف پروژه حفاظت از یوزپلنگ یک سالی است که مسئولیت این کار را بر عهده دارد، در نشست خبری میگوید؛ پروژه ملی یوزپلنگ آسیایی از شهریور 80 با همکاری GEF ،UNDP و سازمان محیط زیست راهاندازی شد. این پروژه جزو نخستین پروژههای بینالمللی کشور بود. از سال 1380 تا پایان 1397 بهصورت بینالمللی فعالیت میکرد و UNDP با آن همراه بود. در فروردین 1398 پروژه تعطیل شد و در 28 فروردین امسال من حکم گرفتم که پروژه را بهصورت ملی راهاندازی کنیم. ما سندی برای حفاظت از یوز یا برنامه نجات یوز نوشتیم. اگر در این دوره اقدامی صورت نگیرد، این گونه را برای همیشه از دست میدهیم. نظامی میگوید: این برنامه در سطح ملی پنج راهبرد اصلی دارد. یک بخش اصلی بخش حفاظت زیستگاه است. افزایش سطح کیفی و کمی زیستگاه، مشارکت و ارتقای توانمندسازی همه بخشهای دولتی، مردم و... در دستور کار است. بخش تکثیر در اسارت، بخش نیروی انسانی و توانمندسازی نیروها از دیگر بخشهای این برنامه است. در این مدت کوتاه به کمک سازمان قدمهای خوبی برداشتیم.
وی درباره جمعیت یوز توضیح میدهد: اعداد و ارقام درباره این گونه وابسته به پایشهاست. این گونه مخفیکار است. با دوربین تلهای مطالعات انجام میشود و پایش سیستماتیک نداریم. عدد اعلامی حداقل تعداد افراد حاضر در عرصه است. اکنون 20 فرد یوز در طبیعت شناسنامهدار هستند. افرادی که تازه از مادر استقلال یافتهاند هفت نر، پنج ماده و دو فرد هستند که جنسیت آنها تشخیص داده نشده است، و بقیه توله همراه با مادر هستند. شش یوز در اسارت داریم که پنج فرد آن ماده و یک فرد نر است، بنابراین حداقل 26 یوز در توران داریم. برنامه نجات یوز پنجساله است. تلاش کردیم طرح ملی باشد و بودجه و ردیف مستقل داشته باشد، اما این طرح در شورای عالی محیط زیست مصوب نشد و بودجه مستقل ندارد. ما سالانه یک و نیم همت بودجه نوشته بودیم که مصوب نشد و تاکنون یعنی شش ماه ابتدای سال جاری 50 میلیارد تومان بودجه گرفتیم. وی درباره تاثیر تحریمها بر امر حفاظت میگوید: تحریمها بر کیفیت تجهیزات ما اثر گذاشته است. نظامی با اشاره به اینکه بودجه بینالمللی پروژه قطع شده است، میافزاید: 8 /1 میلیون دلار در تمام 17 سال اجرای پروژه بینالمللی اعتبار از سوی نهادهای بینالمللی به ما تخصیص داده شد که اکنون متوقف شده است. دلیل توقف پروژه این بود که بر اساس استانداردهای UNDP ما از فهرست کشورهای جهان سوم خارج شدیم، اما مهمترین آسیبی که دیدیم در بدنه سازمان بود و سازمان تصمیم گرفت پروژه را به نوعی موفق اعلام نکند. در حال حاضر یوز دچار انقراض اکولوژیک شده است و جایگاهی که باید در چرخه طبیعت داشته باشد، متوقف شده است. باید اقدامات مدیریتی داشته باشیم. به گفته مدیر پروژه یوز آسیایی 30 درصد از بودجه پروژه حفاظت از یوز برای تکثیر در اسارت هزینه میشود. اغلب بودجه ساختوساز را بخش خصوصی داده است. امسال تنها هفت درصد پول تخصیصیافته به یوز برای تکثیر در اسارت بوده است. سه میلیارد و 800 میلیون تومان اعتبار داشتیم که حدود 50 میلیارد تومان برای اسارت هزینه شده است. در همین شش ماه به اندازه یکسوم منابع دلاری 17ساله هزینه کردیم.
تکثیر یوز در اسارت؛ نیازمند توجه به زیستگاه و شرایط محیطی
علی شمس، مدیر سایت تکثیر یوز در اسارت توران، در نشست خبری در حاشیه حضور خبرنگاران در توران بر اهمیت توجه به رفتار و شرایط زیستگاهی یوزپلنگ آسیایی تاکید کرد و گفت تفاوتهای رفتاری میان یوزها وجود دارد، اما این تفاوتها آنقدر بزرگ نیست که نگرانکننده باشد. به گفته او، شرایط آبوهوایی کشور باعث شده رفتار جفتگیری یوزها فصلی باشد و هم یوزهای نر و هم ماده، ترجیحهای مشخصی در زمان و مکان جفتگیری داشته باشند. بزرگترین عامل موثر در رفتار یوزها استرس محیطی است، به همین دلیل، تمرکز بر ایجاد شرایط مناسب برای کاهش استرس و پیشبرد موفقیتآمیز تکثیر اهمیت دارد. شمس توضیح میدهد که توجه صرف به تکثیر در اسارت بدون احیای زیستگاه، تلاشها برای جلوگیری از انقراض یوز را بیفایده میکند. او تاکید میکند که تنها با حفظ و تقویت زیستگاههای طبیعی، امکان بقا و افزایش جمعیت این گونه فراهم میشود. وی همچنین با اشاره به شباهتهای رفتاری میان یوزهای آسیایی و آفریقایی میگوید: بسیاری از رفتارهای این دو گونه مشابه است، اما در ایران، فصلبندی جفتگیری و حساسیت به محیط، ویژگیهای خاص یوزهای ایرانی را شکل داده است. در آفریقای جنوبی، تلاش میشود تعارضها میان یوز و گونههای رقیب یا انسان به حداقل برسد تا فرصت تکثیر فراهم شود. حتی اگر گونههایی مانند ببر کاسپین هنوز وجود داشتند، بدون زیستگاه مناسب امکان ادامه حیات آنها وجود نداشت. به گفته وی، بسیاری از راهکارهای علمی و اجرایی در کشور باید با در نظر گرفتن مولفههای اجتماعی، اقتصادی و محیطی انجام شوند تا حفاظت واقعی و تکثیر موفق یوز امکانپذیر باشد.
الگوی توسعه پایدار
ارزش اقتصادی دشت توران به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد اکولوژیک و طبیعی آن بسیار قابل توجه است. این منطقه، بهعنوان ذخیرهگاه زیستکره و یکی از بزرگترین مناطق حفاظتشده ایران، به دلیل تنوع زیستی غنی شامل ۴۱ گونه پستاندار، ۱۶۷ گونه پرنده، ۴۲ گونه خزنده و گونههای گیاهی مانند قیچ، گون و تاغ، از اهمیت زیادی برخوردار است. حضور گونههای نادر و در معرض انقراض مانند یوزپلنگ آسیایی، گورخر ایرانی و زاغ بور، ارزش اکوتوریستی آن را افزایش داده و گردشگران داخلی و خارجی را برای کویرنوردی، رصد ستارگان و تجربه طبیعت بکر جذب میکند. این جاذبههای گردشگری درآمدزایی قابل توجهی از طریق اکوتوریسم ایجاد میکند. همچنین، امکان بهرهبرداری از انرژیهای پاک مانند انرژی خورشیدی و بادی به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی، از دیگر پتانسیلهای اقتصادی این دشت است. فعالیتهای کشاورزی محدود و دامداری سنتی در برخی مناطق، همراه با تولید گیاهان دارویی، به اقتصاد محلی کمک میکند. علاوه بر این، وجود معادن گچ، نمک و مصالح ساختمانی در دشتهای منطقه، منبع دیگری برای ارزش اقتصادی است. در نهایت باید تاکید کرد که حفاظت از چنین ذخیرهگاه باارزشی میتواند اقتصاد محلی و منطقهای و حتی ملی را تقویت کند و الگوی مناسبی برای توسعه پایدار در تمامی پهنه سرزمینی ایران باشد.