خشک و شکننده
چرا تابآوری اقلیمی ما کاهش پیدا کرده است؟
در دهههای اخیر، مفهوم تابآوری اقلیمی به یکی از محورهای اصلی بحثها درباره توسعه پایدار، سیاستهای زیستمحیطی و کاهش ریسک بلایای طبیعی تبدیل شده است. با تشدید تغییرات اقلیمی و افزایش فراوانی و شدت رویدادهای شدید -مانند سیلابها، موجهای گرما، خشکسالیها و طوفانها- درک عواملی که باعث تابآوری جوامع، اقتصادها و اکوسیستمها میشوند، هم به یک ضرورت علمی و هم به یک ضرورت سیاستی بدل شده است. در هسته خود، تابآوری اقلیمی به توانایی سیستمها -چه طبیعی، چه انسانی یا ترکیبی- برای جذب، سازگاری و بازیابی پس از شوکهای مرتبط با تغییرات اقلیمی بدون از دست دادن عملکرد، هویت یا ساختار اصلیشان اشاره دارد. تابآوری صرفاً به معنای بازگشت پس از بحران نیست، بلکه به معنای تحول و پیشرفت در مسیر کاهش ریسکهای آتی است. این نگاه پویا و آیندهنگر، تابآوری را از رویکردهای قدیمی مدیریت ریسک محیطی متمایز میکند که اغلب تنها بر اقدامات واکنشی متمرکز بودند. هیات بیندولتی تغییرات اقلیمی (IPCC) تابآوری را چنین تعریف میکند: «توانایی سیستمهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی برای مقابله با یک رویداد یا روند خطرناک یا اختلال، با پاسخدهی یا بازسازمانی که عملکرد، هویت و ساختار اصلی آنها را حفظ کند، و همزمان ظرفیت سازگاری، یادگیری و تحول را نیز نگه دارد.» این تعریف، ویژگی مهمی از تابآوری را نشان میدهد: تابآوری ایستا نیست. بلکه فرآیندی پویاست که نیازمند یادگیری مداوم، انعطافپذیری و اغلب تغییرات سیستماتیک است. از منظر سیاستگذاری، سنجش تابآوری اقلیمی برای شناسایی آسیبپذیریها، هدفگذاری سرمایهگذاریها و رصد پیشرفت اهمیت حیاتی دارد. با این حال، به دلیل ماهیت چندبعدی آن، تابآوری اقلیمی به طور مستقیم قابل اندازهگیری نیست. در نتیجه، در سالهای اخیر تعدادی شاخص ترکیبی ایجاد شدهاند تا ارزیابیهای ساختاریافته و مبتنی بر شواهد از تابآوری در مقیاسهای مختلف ارائه دهند. یکی از برجستهترین این شاخصها، شاخص تابآوری اقلیمی شرکت هنلی و شرکاست که برای اولینبار در سال ۲۰۲۲ منتشر شد. این شاخص ۱۸۰ کشور را ارزیابی کرده و ظرفیت آنها برای تحمل شوکهای اقلیمی را بر اساس ترکیبی از سه رکن کلیدی سنجیده است: آسیبپذیری، آمادگی برای سرمایهگذاریهای اقلیمی و توان اقتصادی (تولید ناخالص داخلی) برای سازگاری با تغییرات اقلیمی.
آسیبپذیری، به میزان در معرض خطر بودن و حساسیت کشور نسبت به بلایای اقلیمی، مانند خشکسالی، سیلاب و طوفان اشاره دارد.
آمادگی، ظرفیت نهادی، زیرساختی و اجتماعی کشور را برای اجرای پاسخهای سازگارانه میسنجد.
توان اقتصادی نیز با استفاده از شاخصهای تولید ناخالص داخلی و سرانه آن اندازهگیری میشود و نشاندهنده منابع مالی و مادی موجود برای سازگاری با تغییرات اقلیمی است.
این سه مولفه در یک فرمول ساده ترکیب میشوند:
امتیاز تابآوری اقلیمی - (آمادگی + (۱۰۰ - آسیبپذیری) + شاخص تولید ناخالص داخلی) / ۳
براساس امتیاز نهایی، کشورها در سه سطح تابآوری قرار میگیرند:
تابآوری بالا (امتیاز ۶۰ تا ۱۰۰)
تابآوری متوسط (امتیاز ۴۵ تا 9 /59)
تابآوری پایین (امتیاز کمتر از ۴۵)
این دستهبندی امکان تحلیل مقایسهای میان کشورها را فراهم کرده و ابزاری مفید برای سیاستگذاران و سرمایهگذاران، به ویژه در زمینه مهاجرت اقلیمی، برنامهریزی زیرساختها و تخصیص کمکهای خارجی، ارائه میدهد. وضعیت ایران در شاخص تابآوری اقلیمی بر اساس گزارش هنلی و شرکا از این قرار است: کشورمان با کسب امتیاز ۳۶ در رتبه ۷۲ این شاخص قرار دارد و در دسته کشورهای با تابآوری پایین طبقهبندی شده است.
این رتبهبندی نشاندهنده آسیبپذیری بالای ایران در برابر رویدادهای شدید اقلیمی مانند آتشسوزی جنگلها، طوفانها، امواج گرمایی، سیل و خشکسالی است.
بنابراین، در این گزارش قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که دلایل قرارگیری ایران در دسته تابآوری پایین چیست؟
خوبها
طبق شاخص تابآوری اقلیمی مهاجرت سرمایهای هِنلی و شرکا (۲۰۲۲)، 10 کشور برتر با بالاترین امتیاز تابآوری اقلیمی به شرح زیر هستند:
1- ایالاتمتحده / امتیاز: 6 /70
با گستره وسیع جغرافیایی و منابع اقتصادی، ایالاتمتحده در صدر قرار دارد و برنامه مهاجرت سرمایهای EB-5 را ارائه میدهد که به سرمایهگذاران خارجی اقامت میدهد.
2- آلمان / امتیاز: 3 /70
این کشور با زیرساختهای پیشرفته و سیاستهای اقلیمی پایدار، در رتبه دوم قرار دارد.
3- بریتانیا / امتیاز: 4 /69
بریتانیا با سیاستهای اقلیمی پیشرفته و برنامه ویزای
Innovator Tier 1 برای کارآفرینان، در رتبه سوم قرار دارد.
4- سوئیس / امتیاز: 4 /68
این کشور با منابع طبیعی غنی و سیستمهای مدیریت منابع آب کارآمد، در رتبه چهارم قرار دارد.
5- کانادا / امتیاز: 3 /68
کانادا با سیاستهای مهاجرتی باز و منابع طبیعی فراوان، جایگاه پنجم را به خود اختصاص داده است.
6- استرالیا / امتیاز: 8 /67
استرالیا با زیرساختهای مقاوم و برنامههای سازگاری اقلیمی، در رتبه ششم قرار گرفته است.
7- سوئد / امتیاز: 6 /67
این کشور با سیاستهای اقلیمی پیشرفته و سیستمهای مدیریت منابع پایدار، در رتبه هفتم قرار دارد.
8- نیوزیلند / امتیاز: 5 /67
نیوزیلند با منابع طبیعی غنی و سیاستهای اقلیمی پایدار، دارای رتبه هشتم است.
9- فنلاند / امتیاز: 2 /67
فنلاند با سیستمهای مدیریت منابع آب کارآمد و سیاستهای اقلیمی پیشرفته، در رتبه نهم قرار دارد.
10- نروژ / امتیاز: 1 /67
نروژ نیز با منابع طبیعی فراوان و سیاستهای اقلیمی پایدار، جایگاه دهم را دارد.
این کشورها با ترکیبی از منابع طبیعی غنی، زیرساختهای مقاوم و سیاستهای اقلیمی پیشرفته، در برابر تغییرات اقلیمی تابآوری بالایی دارند. در مجموع، شاخصهای تابآوری اقلیمی نقطه شروع مهمی برای ادغام ریسک اقلیمی در استراتژیهای توسعه ملی فراهم میکنند. این شاخصها میتوانند کمک کنند تا مشخص شود سرمایهگذاری در زیرساختها، سیستمهای بهداشتی، آمادگی در برابر بلایا و آموزش بیشترین بازده را در ظرفیت سازگارانه بلندمدت دارد. همچنین این شاخصها نابرابریهای جهانی اقلیمی را برجسته میکنند، جایی که کشورهایی با کمترین انتشار تاریخی، به دلیل عقبماندگی، بدهی و موقعیت جغرافیایی، با بیشترین آسیبپذیری مواجه هستند. در نهایت، ساختن و اندازهگیری تابآوری اقلیمی وظیفهای صرفاً فنی نیست؛ بلکه عمیقاً سیاسی و اخلاقی است. این امر مستلزم پرداختن به سوالات عدالت، انصاف و مسئولیت بیننسلی است. با افزایش مداوم ریسکهای اقلیمی، اهمیت یک درک مشترک و مبتنی بر شواهد از تابآوری بیش از پیش احساس میشود.
شاخصهای سنجش تابآوری
1- آسیبپذیری و در معرض بودن: خط مقدم ریسکهای اقلیمی
هر تلاش برای ارزیابی یا بهبود تابآوری اقلیمی باید با درک آسیبپذیری و در معرض بودن آغاز شود؛ دو مفهوم کلیدی که دامنه و فوریت ریسک را مشخص میکنند. این مفاهیم پایهای هستند که سایر ارزیابیهای پیچیدهتر درباره آمادگی و ظرفیت بر آن بنا میشوند و با هم، موقعیت آغازین یک سیستم را پیش از آنکه حتی به سازگاری فکر شود، توصیف میکنند. آسیبپذیری در گفتمان اقلیمی به میزان حساسیت یک سیستم به آسیبهای ناشی از تغییرات یا شدت نوسانات اقلیمی اشاره دارد. این مفهوم تنها تابعی از میزان در معرض خطر بودن نیست، بلکه حساسیت سیستم (شدت تاثیرات بر آن) و ظرفیت سازگاری آن (توانایی پاسخدهی) را نیز دربر میگیرد. هیات بیندولتی تغییرات اقلیمی (IPCC) آسیبپذیری را به عنوان تعامل پویای اجزای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی تعریف میکند که تعیین میکند یک شوک چگونه تجربه میشود. در مقابل، در معرض بودن به حضور جغرافیایی یا سیستماتیک انسانها، زیرساختها، اکوسیستمها یا داراییهای اقتصادی در مناطقی اشاره دارد که به لحاظ فیزیکی در معرض تهدیدهای مرتبط با تغییرات اقلیمی هستند. این یک مفهوم فضایی است که نشان میدهد خطرات اقلیمی کجا رخ میدهند و چه کسانی یا چه چیزهایی در مسیر آنها قرار دارند. این دو عنصر اغلب یکدیگر را تقویت میکنند. برای مثال، شهری ساحلی با ساختمانهای نامناسب در مناطق کمارتفاع در معرض سیلاب، نهتنها در معرض افزایش سطح دریا و طوفانها قرار دارد، بلکه به دلیل زیرساخت ناکافی، خدمات اضطراری محدود و تراکم بالای جمعیت، آسیبپذیری بالایی نیز دارد. به این معنا، بلایای اقلیمی صرفاً «طبیعی» نیستند؛ این حوادث به همان اندازه به محل وقوع خطر و آمادگی جوامع برای جذب آن وابستهاند.
سنجش آسیبپذیری و در معرض بودن به طور شناختهشده پیچیده است و اکثر شاخصهای جهانی -از جمله ND-GAIN 1
شاخص ریسک اقلیمی (CRI) و شاخص تابآوری اقلیمی هنلی و شرکا- از مجموعهای از شاخصهای جایگزین برای نمایندگی این مفاهیم استفاده میکنند. آسیبپذیری معمولاً در سیستمهای کلیدی مانند غذا، آب، سلامت، زیرساختها و اکوسیستمها سنجیده میشود. برای مثال، کشوری با نرخ بالای سوءتغذیه، کمبود آب و خدمات محدود بهداشتی، امتیاز بالایی در آسیبپذیری خواهد داشت. در حالی که در معرض بودن معمولاً از طریق دادههایی مانند تکرار بلایا، نوسانات اقلیمی و ویژگیهای جغرافیایی (مثلاً نزدیکی به سواحل، بیابانها یا دشتهای سیلابی) نشان داده میشود. شاخص تابآوری اقلیمی هنلی، که از امتیازهای آسیبپذیری ND-GAIN استفاده میکند، نمونه روشنی از این چهارچوب است. کشورهایی که هم به شدت در معرض حوادث اقلیمی قرار دارند و هم توان اقتصادی و اجتماعی کافی برای سازگاری ندارند -مانند چاد، سودان یا افغانستان- معمولاً در پایینترین سطح تابآوری طبقهبندی میشوند. در مقابل، کشورهایی مانند نروژ یا کانادا ممکن است در معرض برخی حوادث (مانند آتشسوزی جنگلها یا ذوب شدن یخچالها) باشند، اما به دلیل ثروت، زیرساختها و سیستمهای حکمرانی، آسیبپذیری بسیار کمتری دارند. ضروری است تاکید شود که آسیبپذیری در داخل یک کشور به طور یکنواخت توزیع نمیشود. تفاوتهای ملی -میان مناطق شهری و روستایی، ثروتمند و فقیر، ساحلی و داخلی- به این معناست که برخی جمعیتها حتی در یک منطقه واحد، بسیار بیشتر در معرض خطر قرار دارند. برای مثال، در طول طوفان کاترینا در ایالاتمتحده، جمعیتهای کمدرآمد و سیاهپوست نیواورلئان بیشترین خسارت را تجربه کردند؛ نهتنها به دلیل محل زندگیشان، بلکه به دلیل نابرابریهای سیستماتیک که آسیبپذیری آنها را تشدید کرده بود. مورد دیگر تفاوت میان هلند و بنگلادش است؛ دو کشوری که در معرض سیلابهای مکرر قرار دارند. در حالی که هلند سرمایهگذاری سنگینی در سدها، زهکشی و پاسخ اضطراری انجام داده است، بنگلادش با وجود پیشرفتهای قابل توجه، همچنان با چالشهای بزرگی در زمینه زیرساخت، مسکن و هماهنگی بلایا مواجه است. تفاوت در نتایج صرفاً به دلیل میزان در معرض بودن نیست، بلکه به سبب تابآوری ساختاری است که طی دههها ایجاد شده است. با ادامه تشدید تغییرات اقلیمی و افزایش فراوانی و شدت رویدادهای شدید، اجتناب از در معرض بودن دشوارتر خواهد شد. دمای جهانی در حال افزایش بوده، سطح دریاها در حال بالا آمدن است و الگوهای آبوهوایی در حال بیثبات شدن هستند. آنچه در کنترل انسان باقی میماند، آسیبپذیری است که میتوان از طریق توسعه فراگیر، سرمایهگذاری در زیرساخت، آموزش، سیستمهای بهداشتی و اصلاحات حکمرانی به آن پرداخت.
2- آمادگی و ظرفیت سازگاری: تبدیل آسیبپذیری به فرصت
اگر آسیبپذیری و در معرض بودن، میزان خسارت احتمالی یک سیستم را در برابر فشارهای اقلیمی تعیین میکنند، آمادگی و ظرفیت سازگاری نشاندهنده توانایی پاسخدهی هستند. به عبارت دیگر، در حالی که آسیبپذیری بر ریسک تمرکز دارد، آمادگی به پتانسیلهای موجود اشاره میکند؛ فرصتی برای کاهش خسارت، سازگاری و در نهایت شکوفایی در مواجهه با تغییرات اقلیمی. مفهوم آمادگی در تابآوری اقلیمی به میزان آمادگی یک سیستم -کشور، شهر یا جامعه- برای اجرای اقدامات سازگارانه، به ویژه هنگامی که منابع مالی یا فنی در دسترس است، اشاره دارد. اصطلاح مرتبط، ظرفیت سازگاری است که بر توان بالقوه یک سیستم برای جذب تغییرات، بازسازماندهی و نوآوری در پاسخ به واقعیتهای محیطی جدید تاکید دارد. یکی از چهارچوبهای شناختهشده برای ارزیابی تابآوری ملی، ابتکار جهانی سازگاری دانشگاه نوتردام (ND-GAIN) است که آمادگی را در سه بُعد تعریف میکند: آمادگی اقتصادی: آیا کشور میتواند درآمد خود را متنوع کرده و در سازگاری، سرمایهگذاری کند؟ آمادگی حکمرانی: آیا نهادها شفاف، پایدار و قادر به هماهنگی استراتژیهای سازگاری هستند؟ آمادگی اجتماعی: آیا شهروندان به آموزش، بهداشت و خدمات عمومی دسترسی دارند که از تابآوری حمایت میکند؟
هر یک از این موارد، به توان کلی کشور برای جذب شوکها و تبدیل سرمایهگذاری به تابآوری واقعی کمک میکنند. برای مثال، کشوری ممکن است بودجه بینالمللی برای سیستمهای دفاع در برابر سیلاب دریافت کند، اما بدون نهادهای شفاف یا ظرفیت مهندسی، این بودجه به طور موثر هزینه نمیشود. نمونه برجسته، مقایسه روآندا و نیجریه است. هر دوی این کشورهای آفریقایی در معرض خطرات اقلیمی مشابه مانند نوسانات بارش و خشکسالی هستند. با این حال، روآندا به دلیل حکمرانی قوی، فساد کم و سیاست ملی اقلیمی موثر، در شاخصهای آمادگی نمره بالاتری دارد؛ در حالی که چالشهای سیاسی پیچیده و شکافهای زیرساختی نیجریه، حتی با سطح تولید ناخالص داخلی مشابه، ظرفیت سازگاری آن را محدود میکند. از سوی دیگر، ظرفیت سازگاری تنها به آمادگی فعلی محدود نمیشود، بلکه بر انعطافپذیری و نوآوری بلندمدت تمرکز دارد. این ظرفیت شامل سیستمهای آموزشی، اکوسیستمهای نوآوری، شبکههای اجتماعی و دانش بومی میشود. کشورها و جوامعی که ظرفیت سازگاری بالایی دارند، نهتنها میتوانند به بلایا پاسخ دهند، بلکه از آنها یاد میگیرند و رفتارها، رویهها و حتی نهادها را در طول زمان تغییر میدهند. ظرفیت سازگاری میتواند رسمی یا غیررسمی باشد. برای مثال: سازگاری رسمی: بازنگری قوانین ساختمانی ملی برای در نظر گرفتن افزایش دما و شرایط آبوهوایی شدید. سازگاری غیررسمی: تغییر تقویم کاشت یا متنوعسازی محصولات از سوی جوامع کشاورزی محلی بر اساس تغییرات فصلی.
نمونه قوی از ظرفیت سازگاری، ویتنام است که با افزایش سطح دریا و نفوذ شوری در دلتای مکونگ مواجه شده است. از طریق سرمایهگذاری دولت در زیرساختها و تغییرات جامعهمحور در کشاورزی، این کشور با منابع اقتصادی محدود توانسته هم تابآوری کوتاهمدت و هم پایداری بلندمدت را افزایش دهد. نکته مهم این است که ظرفیت سازگاری عمیقاً با عدالت اجتماعی مرتبط است. جوامعی که به حاشیه رانده شدهاند -چه به دلیل جنسیت، چه طبقه، قومیت یا موقعیت جغرافیایی- اغلب کمترین نقش را در تصمیمگیری داشته و کمترین منابع را برای آمادهسازی یا بازیابی از اثرات اقلیمی در اختیار دارند. بنابراین، ایجاد ظرفیت سازگاری تنها به استقرار فناوری یا منابع مالی محدود نمیشود؛ بلکه توانمندسازی افراد، به ویژه کسانی که بیشترین آسیب را میبینند، اهمیت دارد. این نکته، نقدی کلیدی در مطالعات معاصر تابآوری است: بدون شمول اجتماعی و عدالت، ظرفیت سازگاری پوچ باقی میماند. دیواری برای سیلاب ممکن است از بخش مالی یک شهر محافظت کند، اما اگر محلات غیررسمی را پشت سر بگذارد، سیستم واقعاً تابآور نشده است؛ بلکه تنها ریسک جابهجا شده است. در نهایت، ضروری است بدانیم که آمادگی و ظرفیت سازگاری یکشبه ساخته نمیشوند. این فرآیند نیازمند سرمایهگذاری بلندمدت در موارد زیر است:
آموزش و آگاهی عمومی. حکمرانی غیرمتمرکز و پاسخگو.
دسترسی به اعتبار و بیمه. نگهداری و نوآوری در زیرساختها.
برنامهریزی و مشارکت در سطح جامعه.
همانطور که پژوهشگران تابآوری میگویند، «آینده از پیش تعیین نشده است، بلکه از طریق ظرفیتها شکل میگیرد». هرچه یک کشور یا جامعه امروز بهتر آماده باشد -از طریق سیاستهای منسجم، نهادهای فراگیر و سرمایهگذاری آیندهنگر-، توانایی آن در تبدیل ریسک اقلیمی به فرصت برای آیندهای عادلانه و پایدار بیشتر خواهد بود.
3- ظرفیت اقتصادی: ستون مالی تابآوری
در حالی که آمادگی و ظرفیت سازگاری، آمادگی نهادی و اجتماعی یک سیستم را در برابر شوکهای اقلیمی توصیف میکنند، ظرفیت اقتصادی، زیرساختهای مادی این آمادگی را شکل میدهد. این شاخص شامل فضای مالی، منابع تولیدی و ثبات کلان اقتصادی است که به دولتها، کسبوکارها و افراد امکان میدهد تا هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت در تابآوری اقلیمی سرمایهگذاری کنند. شاخص تابآوری اقلیمی هنلی از تولید ناخالص داخلی (GDP) و GDP سرانه به عنوان معیارهای جایگزین برای سنجش ظرفیت اقتصادی استفاده میکند. اگرچه این شاخصها کامل نیستند، اما تصویر کلی از توان مالی کشورها برای ساخت زیرساخت، تامین خدمات عمومی، پاسخ به بلایا و بازیابی از خسارات ارائه میدهند. کشورهایی با ظرفیت اقتصادی بالاتر معمولاً امکانات زیر را دارند: سیستمهای بیمه جامع. مسیرهای نوآوری فناورانه.
سازوکارهای تامین مالی پاسخ به بلایا. سیستمهای بهداشت و آموزش مقاوم. برنامهریزی شهری سازگار و کشاورزی اقلیمی هوشمند.
این بدان معنا نیست که ثروت بهتنهایی تابآوری را تضمین میکند. در واقع، برخی کشورهای پردرآمد، مانند ایالاتمتحده، نشان دادهاند که نابرابریهای قابل توجهی در آمادگی اقلیمی، به ویژه در میان جمعیتهای آسیبپذیر، وجود دارد. با این حال، ارتباط میان قدرت اقتصادی و ظرفیت سازگاری در سطح ملی قوی باقی میماند.
نمونهای از این وضعیت ژاپن است که در معرض زلزله، سونامی و طوفانها قرار دارد. با این حال، به دلیل اقتصاد قوی، زیرساختهای مقاوم و سیستمهای آمادگی اضطراری، همواره در شاخصهای تابآوری اقلیمی رتبه بالایی کسب میکند. تولید ناخالص داخلی این کشور امکان سرمایهگذاری در فناوریهای پیشبینی پیشرفته، ساختمانهای مقاوم در برابر زلزله و بازسازی سریع را فراهم میکند. در مقابل، کشورهایی مانند هائیتی در مواجهه با بلایای مشابه خسارات جبرانناپذیری متحمل میشوند؛ نهتنها به دلیل میزان در معرض بودن، بلکه به دلیل آسیبپذیری اقتصادی که هم آمادگی و هم بازیابی را محدود میکند. ظرفیت اقتصادی همچنین نقش حیاتی در دسترسی به سرمایهگذاری بینالمللی دارد. کشورهایی با اقتصاد پایدار و رتبه اعتباری قوی، بهتر میتوانند سرمایهگذاریهای اقلیمی جذب کنند، اوراق قرضه سبز منتشر کرده یا در صندوقهای بیمه اقلیمی شرکت کنند. این مزیت در زمینه تامین مالی سازگاری اقلیمی اهمیت ویژهای دارد، جایی که میلیاردها دلار در سطح جهان وعده داده شده اما اغلب به نفع کشورهایی با ظرفیت اداری بالاتر و ریسک کمتر جریان مییابد. علاوه بر این، تنوع اقتصادی تابآوری را افزایش میدهد. کشورهایی که به شدت به یک یا دو بخش اقتصادی -مانند صادرات نفت یا گردشگری- وابستهاند، ممکن است در صورت اختلال این بخشها بر اثر تغییرات اقلیمی، آسیبپذیر شوند. کشورهای جزیرهای کوچک که به گردشگری وابستهاند، در بلایای ناشی از تغییرات اقلیمی و پاندمی کووید 19 شاهد فروپاشی اقتصادی بودند که نیاز به پایههای اقتصادی گستردهتر را نشان میدهد.
در نهایت، باید توجه داشت که امروزه تاکید روبهافزایش بر «گذار عادلانه» وجود دارد؛ یعنی اطمینان از اینکه تلاشهای مربوط به تابآوری اقلیمی و کاهش کربن، فقر یا نابرابری را تشدید نکند. ایجاد ظرفیت اقتصادی تنها به معنای افزایش GDP نیست؛ بلکه باید به معنای افزایش آن به شکل عادلانه و پایدار باشد.
ما کجا ایستادهایم؟
ایران با امتیاز ۳۶ و رتبه ۷۲ از میان ۱۸۰ کشور در شاخص تابآوری اقلیمی هنلی (۲۰۲۲)، در گروه کشورهای با تابآوری پایین قرار گرفته است. این وضعیت نتیجه ترکیبی از آسیبپذیری، مواجهه با مخاطرات و ظرفیت محدود سازگاری است. عوامل متعددی به این وضعیت دامن میزنند:
۱- آسیبپذیریهای محیطی و جغرافیایی
الف) خشکسالی و کمآبی: بخش بزرگی از ایران در مناطق خشک و نیمهخشک قرار دارد و میزان بارش سالانه در بسیاری از مناطق کمتر از ۲۵۰ میلیمتر است. خشکسالیهای طولانیمدت مکرر، کشاورزی و تامین آب شهری را تحت تاثیر قرار میدهد. نمونهای از آن، خشکسالی دوره 1400-1398 بود که در خوزستان، فارس و اصفهان کمبود شدید آب ایجاد کرد و زندگی کشاورزان و شهروندان را مختل کرد.
برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی برای جبران کمآبی، باعث کاهش سفرههای آب زیرزمینی و نشست زمین شده است.
ب) سیلابها و بارشهای شدید: با وجود اقلیم خشک، ایران با سیلابهای ناگهانی فصلی روبهروست که معمولاً در اثر بارش شدید در مناطق کوهستانی رخ میدهد. سیلابهای لرستان و گلستان در سال ۲۰۱۹ نمونهای از تخریب اموال، آواره شدن هزاران نفر و آسیب به زیرساختهاست. ترکیب سیستمهای ناکارآمد دفع آب شهری و جنگلزدایی در حوضههای آبریز، شدت آسیبهای سیلابی را افزایش میدهد.
ج) موجهای گرما و افزایش دما: افزایش دما به ویژه در شهرهایی مانند تهران و اهواز مشهود است.
د) بیابانزایی و فرسایش خاک: شیوههای ناپایدار بهرهبرداری از زمین، چرای بیش از حد دام، جنگلزدایی و آبیاری ناکارآمد، فرسایش خاک و گسترش بیابان را تسریع کرده است. مناطق وسیعی در شرق و جنوب شرق، مانند سیستان و بلوچستان، با پیشروی بیابان مواجه هستند که باعث کاهش زمینهای کشاورزی و ناامنی غذایی میشود.
گردوغبار ناشی از اراضی تخریبشده اثرات منطقهای دارد و کیفیت هوا و سلامت عمومی را تهدید میکند.
هـ) موقعیت جغرافیایی و توپوگرافی: ناهمواریهای کوهستانی و خطوط گسل ایران نهتنها سیلابها، بلکه زلزلهها را هم محتمل و خطرات اقلیمی را تشدید میکند. نواحی ساحلی خلیج فارس و دریای خزر در معرض افزایش سطح آب دریا و طوفانهای گرمسیری هستند که اقتصاد محلی و بنادر را تحت تاثیر قرار میدهد.
۲- محدودیتهای اقتصادی
توانایی ایران در مقابله با خطرات اقلیمی به منابع مالی، زیرساختها و ثبات اقتصادی کشور بستگی دارد. برخی محدودیتهای اقتصادی مهم عبارتاند از:
الف) سرمایهگذاری محدود دولت در سازگاری اقلیمی.
ب) وابستگی به کشاورزی و صنایع پرمصرف آب: کشاورزی بخش بزرگی از اقتصاد ایران است و مصرف آب بالایی دارد. شیوههای آبیاری ناکارآمد و کمبود آب، انعطاف اقتصادی کشور را در برابر شوکهای اقلیمی کاهش میدهد.
ج) یارانههای بالای انرژی و وابستگی به سوختهای فسیلی:
یارانههای گسترده انرژی باعث مصرف بالای سوخت و انتشار گازهای گلخانهای میشود. با وجود پتانسیل انرژی خورشیدی و بادی، گذار به انرژی تجدیدپذیر کند است.
د) تورم و محدودیت انعطاف مالی: ناپایداری اقتصادی، از جمله تورم و کاهش ارزش پول، توانایی دولت را برای تامین مالی برنامههای سازگاری و پروژههای بلندمدت تابآوری کاهش میدهد.
هـ) مشارکت محدود بخش خصوصی: سرمایهگذاری خصوصی در زیرساختهای مقاوم در برابر اقلیم ، به دلیل نبود مشوقها و چهارچوبهای قانونی مناسب، محدود است.
۳- چالشهای حکمرانی و نهادی
تابآوری اقلیمی تنها به منابع وابسته نیست؛ کیفیت سیاستها، موسسهها و نظام حکمرانی نیز تعیینکننده است. در ایران، عوامل محدودکننده شامل موارد زیر است:
الف) پراکندگی مسئولیتها و ناهماهنگی نهادی: سازگاری اقلیمی نیازمند هماهنگی میان وزارتخانهها و سازمانهای متعدد است. مسئولیتها اغلب همپوشانی دارند یا تعریف نشدهاند که باعث تاخیر در اقدام و کاهش کارایی میشود.
ب) ناسازگاریهای سیاستی و تمرکز کوتاهمدت: سیاستها گاهی واکنشی و کوتاهمدت هستند و بر امدادرسانی فوری به جای تابآوری بلندمدت تمرکز دارند. تغییرات مکرر در مدیریت یا جهتگیری سیاستی، برنامهریزی استراتژیک را دشوار میکند.
ج) عدم هماهنگی در واکنش به بحرانها: در زمان سیلابها، خشکسالی یا گرمای شدید، هماهنگی میان نهادهای ملی، استانی و محلی کند یا ناکارآمد است.
د) ضعف در اجرای قوانین و مقررات: قوانین محیط زیستی وجود دارد، اما نظارت و اجرا اغلب ناکافی است. حتی اگر سیاستها وجود داشته باشد، اجرای آنها اغلب ضعیف است؛ نظارت ناکافی، فساد یا ناکارآمدی بوروکراتیک باعث افزایش اثرات حوادث اقلیمی میشود.
هـ) آگاهی و مشارکت عمومی محدود: تابآوری نیازمند مشارکت فعال مردم و جوامع محلی است. کمبود آموزش و آگاهی عمومی باعث کاهش توانایی جامعه برای اتخاذ شیوههای پایدار و آمادهسازی در برابر بحرانها میشود.
و) ادغام ناکافی علم در سیاستگذاری: دادهها و پژوهشهای اقلیمی بهطور کامل در تصمیمگیریها استفاده نمیشوند و برنامهریزی مبتنی بر شواهد محدود است.
۴- عوامل زیستمحیطی و جغرافیایی
محیط طبیعی و جغرافیای ایران، کشور را بهشدت در معرض خطرات اقلیمی قرار داده و تابآوری اقلیمی را کاهش میدهد. مهمترین عوامل عبارتاند از:
الف) اقلیم خشک و نیمهخشک: بخش بزرگی از ایران کمباران است و تبخیر بالایی دارد و در مناطق خشک یا نیمهخشک قرار گرفته است. این شرایط باعث خشکسالی مکرر و فشار بر کشاورزی، تامین آب و اکوسیستمها میشود.
ب) کمبود و مدیریت ناکارآمد منابع آب: منابع آب شیرین محدود و تقاضا اغلب بیشتر از عرضه است. برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و آبیاری ناکارآمد، کمبود آب را تشدید و سازگاری با تغییرات اقلیمی را دشوار میکند.
ج) آسیبپذیری نسبت به حوادث جوی شدید: جغرافیای ایران آن را در معرض موجهای گرما، سیلابها و گردوغبار قرار میدهد. مناطق کوهستانی، بیابانها و حوضههای رودخانهای تغییرات شدید دما و بارندگی را تجربه میکنند که شدت و فرکانس بلایای طبیعی را افزایش میدهد.
د) تخریب خاک و بیابانزایی:
چرای بیش از حد، قطع درختان و استفاده ناپایدار از زمین، فرسایش خاک و گسترش بیابان را تشدید میکند. این امر، همراه با تغییرات اقلیمی، تولید کشاورزی را کاهش داده و توان اکوسیستمها را برای بازیابی پس از حوادث شدید، محدود میکند.
هـ) آسیبپذیری مناطق ساحلی: سواحل جنوبی ایران در خلیج فارس با افزایش سطح آب دریا، شوری آب شیرین و فعالیتهای سیکلونی روبهرو هستند. شهرهای ساحلی و زیرساختهای نفتی در معرض خطرند و این وضعیت بر سکونت انسانی و داراییهای اقتصادی ملی تاثیر میگذارد.
۵- چالشهای اقتصادی و اجتماعی
عوامل اقتصادی و اجتماعی تعیین میکنند که جوامع و نهادها تا چه حد میتوانند به شوکهای اقلیمی واکنش نشان دهند و بازیابی شوند. در ایران، چند عامل مهم تابآوری را کاهش میدهند:
الف) محدودیتهای اقتصادی و وابستگی به نفت: اقتصاد ایران شدیداً به درآمدهای نفتی وابسته است و بودجه سازگاری با تغییرات اقلیمی به نوسانات قیمت نفت و تحریمها حساس است.
این محدودیتها سرمایهگذاری در زیرساختها، مدیریت آب و انرژیهای تجدیدپذیر را کاهش میدهند.
ب) فقر و نابرابری درآمدی: افراد کمدرآمد در مناطق پرخطر زندگی میکنند و منابع کافی برای کاهش آسیب ندارند.
دسترسی محدود به بیمه، خدمات بهداشتی و شبکههای حمایتی باعث آسیبپذیری بیشتر میشود.
ج) شهرنشینی سریع و مشکلات زیرساختی: رشد سریع شهرها بدون برنامهریزی مناسب، باعث افزایش آسیب ناشی از سیلاب، گرمای شدید و آلودگی هوا میشود.
د) آگاهی عمومی و مشارکت محدود جامعه: دانش و آموزش درباره ریسکهای اقلیمی و شیوههای پایدار در کشور یکنواخت نیست. دسترسی ناکافی به هشدارهای زودهنگام و برنامههای آمادگی باعث کاهش ظرفیت سازگاری میشود.
پینوشت:
1- طرح جهانی سازگاری دانشگاه نوتردام یاND-GAIN ، آسیبپذیری و آمادگی را با استفاده از ۴۵ شاخص در بخشهایی مانند غذا، آب، سلامت، زیرساختها و خدمات اکوسیستم ارزیابی میکند. شاخصهای ND-GAIN به دلیل روششناسی قوی و دسترسی آزاد به دادهها، توسط شاخصهای دیگر از جمله شاخص تابآوری هنلی استفاده میشوند. ND-GAIN نهتنها در معرض ریسک بودن را در نظر میگیرد، بلکه آمادگی نهادی کشور را برای اجرای موثر اقدامات سازگارانه نیز میسنجد.