پس از آتش
دولتها و جامعه مدنی پس از آتشسوزی جنگلها چه وظایفی دارند؟
آتشسوزیهای جنگلی دیگر بحرانهایی مقطعی و محدود به یک منطقه نیستند؛ در بسیاری از نقاط جهان، به رویدادهایی گسترده، تکرارشونده و ویرانگر تبدیل شدهاند که آثار اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی آنها تا سالها ادامه پیدا میکند. در ساعتها و روزهای پس از یک آتشسوزی بزرگ، مسئولیتهای عملی و اخلاقی بر دوش دو گروه اصلی قرار میگیرد: دولتها -که از اختیار قانونی، بودجه و ساختارهای مدیریت بحران برخوردارند- و جامعه مدنی، متشکل از گروههای داوطلب، انجمنهای محلی، سازمانهای مردمنهاد و شهروندانی که هم در لحظه بحران وارد عمل میشوند و هم در دوره بازسازی نقش حیاتی ایفا میکنند. بازیابی موثر زمانی امکانپذیر است که مداخله اضطراری سریع و علمی با مشارکت پایدار عمومی همراه شود؛ در غیر این صورت، شدت خسارتها افزایش یافته و خطر شعلهور شدن دوباره آتش یا فروپاشی اکوسیستم بیشتر میشود. برای دولتها، این مسئولیتها چندلایه و پیوسته هستند. نخستین وظیفه، سازماندهی فوری عملیات اطفای حریق و امداد از طریق ساختارهای ملی و منطقهای مدیریت بحران است. همزمان با عملیات مهار آتش، دولت باید مسیرهای انساندوستانه را برای اسکان موقت، پرداخت کمکهای نقدی اضطراری و ارائه خدمات اولیه به افراد آوارهشده فعال کند. اقدامهای قانونی نیز به همان اندازه اهمیت دارند: انجام تحقیقات سریع برای تعیین علت حادثه -ازجمله بررسی احتمال عمدی بودن آتشسوزی- و اجرای دقیق قوانین حفاظت از جنگل در موارد تخلف. علاوه بر این، دولت باید فراتر از مرحله اضطرار بیندیشد: تخصیص پایدار بودجه برای تجهیزات مدرن اطفای حریق، آموزش نیروهای تخصصی و تدوین برنامه ملی مدیریت آتشسوزی که پیشگیری، مقابله و بازسازی چشمانداز طبیعی را به هم پیوند دهد. بررسیهای ملی متعدد نشان دادهاند که سرمایهگذاری در آمادگی و وجود برنامههای روشن مدیریت بحران، بهطور معنادار هزینهها و تلفات بلندمدت را کاهش میدهد. جامعه مدنی نیز اقدامهای دولت را به شیوههایی متمایز تکمیل و تقویت میکند. داوطلبان محلی و واحدهای مردمی مهار حریق اغلب نخستین پاسخدهندگان در مناطق دورافتاده یا نواحی حاشیه جنگل-شهر هستند؛ سازمانهای مردمنهاد و گروههای مدنی مسئولیت سازماندهی پناهگاهها، جمعآوری کمکها و ارائه حمایت روانی-اجتماعی را بر عهده میگیرند؛ و شهروندان از طریق گزارش فوری تخلفات، مشاهده فعالیتهای مشکوک و مشارکت در برنامههای نهالکاری و احیای جنگلها نقش فعال ایفا میکنند. مشارکت سازمانیافته جامعه -مانند طرحهای «برنامههای حفاظت اجتماعمحور در برابر آتشسوزی» (CWPPs) و دورههای رسمی آموزش داوطلبان - تابآوری را افزایش میدهد، زیرا حضور پررنگ مردم موجب کاهش زمان واکنش، بهبود آگاهی محیطی و اولویتبندی دقیقتر اقدامات احیایی میشود؛ بهویژه در جوامعی که معیشت آنها به بازگشت سریع پوشش جنگلی وابسته است.
ارزیابی علمی و بازسازی اکولوژیک حلقه میانی امدادرسانی فوری و بازگشت پایدار اکوسیستم است. ارزیابیهای سریع پس از آتشسوزی -که سازمانهای جنگلداری و تیمهای دانشگاهی انجام میدهند- برای شناسایی خطر فرسایش، آسیبهای خاک، تهدید گونههای مهاجم و تعیین اینکه کدام مناطق برای احیای فعال مناسب و ازنظر اقتصادی مقرونبهصرفهاند، ضروری است. راهنماهای بینالمللی بر احیای مبتنی بر شواهد علمی، مداخلات مرحلهای برای جلوگیری از آسیبهای ثانویه و برنامهریزی مشارکتی تاکید میکنند؛ بهگونهای که مالکان زمین و جوامع محلی در تصمیمهای مربوط به بازسازی حضور موثر داشته باشند. هنگامی که دولتها و جامعه مدنی در چهارچوب برنامههایی علمی و بودجهای پایدار همسو شوند، مسیر گذار از بحران به چشماندازی مقاوم و سالم امکانپذیر میشود.
عملیات اضطراری، کمکرسانی انساندوستانه و پاسخ حقوقی
وظایف فوری پس از آتشسوزی جنگلها در سه حوزه پیوسته قرار میگیرد: مهار آتش و حفاظت از جان مردم، ارائه سریع کمکهای انساندوستانه (اسکان موقت، پرداختهای نقدی، خدمات بهداشتی) و ایجاد مسئولیت حقوقی (تحقیق، تعقیب و تقویت مقررات). پاسخ موثر نیازمند سرعت عملیاتی، هماهنگی نهادی و برنامهریزی قبلی است. مهار عملیاتی مستلزم سازوکارهای مدیریت حادثه در سطوح ملی و استانی، بهکارگیری تجهیزات زمینی و هوایی و نیروی انسانی آموزشدیده است. کشورهایی که بر آمادگی و منابع مشترک -مانند سازوکار حفاظت مدنی اتحادیه اروپا که هماهنگی اعزامهای بینالمللی اطفای حریق را تسهیل میکند- سرمایهگذاری کردهاند، هنگام تشدید فصل آتش میتوانند بهسرعت و بهصورت گسترده نیروها را بسیج کنند. ثبت رکورد اخیر در فعالسازیهای امدادی در اروپا، ضرورت وجود تجهیزات مشترک و ظرفیت هماهنگی را برجسته میکند. کمکرسانی انساندوستانه باید سریع، انعطافپذیر و منطبق بر نیازهای محلی باشد. دولتها معمولاً ترکیبی از کمکهای نقدی اضطراری، برنامههای اسکان موقت و حمایت سازمانهای غیردولتی را بهکار میگیرند تا وضعیت خانوارهایی را که آسیب دیدهاند تثبیت کنند. برای نمونه، کمکهای فدرال در ایالاتمتحده به بازماندگان آتشسوزیها در دورههای اخیر بیش از دو میلیارد دلار بوده است که از طریق کمکهای FEMA و وامهای SBA برای پوشش مسکن، تعمیرات و نیازهای ضروری پرداخت شده است. ابتکارات محلی مکمل -مانند برنامه پرداخت میزبان به خانوادههایی که بازماندگان آتشسوزی لاهاینا در مائویی را پذیرفتند- نشان دادهاند که اسکان پراکنده با محوریت فرهنگی میتواند گلوگاههای اسکان را برطرف و همبستگی اجتماعی را تقویت کند. طراحی برنامههای اسکان موقت نیازمند برنامهریزی پیشین، صندوقهای اضطراری و معیارهای شفاف برای اهلیت و مدتزمان حمایت است. مسئولیت حقوقی مستلزم انجام سریع تحقیقات مبدأ و علتسنجی، جمعآوری شواهد جنایی و در صورت لزوم تعقیب کیفری آتشافروزی عمدی است. بسیاری از سازمانهای آتشنشانی شیوهنامههای تحقیقاتی ساختاریافتهای منتشر کردهاند که حفاظت از صحنه، زنجیره شواهد و همکاری بیندستگاهی را تعریف میکنند. پاسخ قانونی موثر همچنین نیازمند سرمایهگذاری در ظرفیتهای آزمایشگاهی و مسیرهای نهادی روشن بین سازمانهای آتشنشانی، پلیس و دادسراهاست؛ زیرا ضعف در تحقیق یا تعقیب، بازدارندگی را تضعیف کرده و اعتماد عمومی را کاهش میدهد. عوامل تسهیلکننده میانبخشی عبارتاند از: سامانههای هشدار زودهنگام، تجهیزاتی که پیش از وقوع حادثه در نقاط حساس قرار گرفتهاند، بودجه پایدار برای تجهیزات مهار و طرحهای برنامهریزی در سطح جامعه. بانک جهانی و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه بر ضرورت سامانههای هشدار، مدیریت منظر و سازوکارهای مالی پایدار در استراتژیهای ملی مقابله با آتشسوزی تاکید میکنند. طرحهای حفاظت جامعه در برابر آتشسوزی و گردانهای داوطلب آموزشدیده محلی، زمان پاسخدهی را کوتاه کرده و حفظ اطلاعات صحنه را بهبود میبخشند. هماهنگی میان دولت و جامعه مدنی در اوج تقاضا -از آموزش رسمی داوطلبان گرفته تا نقش سازمانهای مردمی در امداد- توان پاسخ را چند برابر میکند.
تامین مالی تابآوری و توسعه تجهیزات و آموزش
افزایش فراگیری و شدت آتشسوزیهای جنگلی در بسیاری از کشورها سبب شده دولتها رویکردی تازه در تامین مالی مقابله با حریق در پیش بگیرند. بررسیهای بینالمللی نشان میدهد که در اغلب کشورها، همچنان سهم بودجهای که برای مهار و اطفای آتش اختصاص مییابد، بسیار بیشتر از اعتبارات پیشگیرانه است؛ گاهی این نسبت تا شش برابر نیز میرسد. بااینحال، روندهای اخیر حاکی از آن است که برخی دولتها بهتدریج سهم پیشگیری را افزایش میدهند. برای نمونه، پرتغال طی چهار سال اخیر سهم بودجه پیشگیرانه خود را از حدود ۲۰ درصد به نزدیک ۴۶ درصد افزایش داده است. در یونان نیز با وجود رشد بودجه، همچنان چالش هدفگذاری صحیح منابع و جلوگیری از اتلاف آنها مطرح است. در سوی دیگر، کشورهای وسیعتر مانند کانادا با هزینههای بسیار سنگینی روبهرو هستند؛ بهطوریکه هزینه سالانه حفاظت در برابر آتشسوزیهای جنگلی اکنون بین ۸۰۰ میلیون تا 4 /1 میلیارد دلار کانادا نوسان دارد و برآوردهای رسمی نشان میدهد که برای حفظ سطح کنونی توان عملیاتی، احتمالاً این هزینهها تا نیمه دوم قرن حاضر باید دو برابر شوند. برخی کشورها برای مدیریت این روند فزاینده، برنامههای جامع و بلندمدتی طراحی کردهاند. کانادا برنامهای پنجساله را با بودجه ۳۴۶ میلیون دلار کانادا آغاز کرده که هدف آن نوسازی و تامین تجهیزات نو، تقویت سیستمهای هشدار سریع و آموزش دستکم هزار آتشنشان محلی است. در ایالاتمتحده نیز بودجه پیشنهادی سال ۲۰۲۵ شامل بیش از 6 /2 میلیارد دلار برای تقویت نیروی انسانی، ارتقای مهارتها و بهبود شرایط کاری آتشنشانان است. این رویکرد نشان میدهد که بسیاری از دولتها بر سرمایهگذاری در منابع انسانی و بهروزرسانی تجهیزات تمرکز کردهاند.
با وجود این تلاشها، چالشهای جدی همچنان وجود دارد. یکی از مهمترین مشکلات، «کسری بودجه مزمن» در برنامهریزی سالانه است؛ بهگونهای که در بسیاری از دولتها، هزینه آتشسوزیها از سقف بودجه پیشبینیشده فراتر میرود و دولتها مجبور به استفاده از اعتبارات اضطراری میشوند. این موضوع نهتنها تصویری دقیق از هزینههای واقعی ارائه نمیدهد، بلکه برنامهریزی بلندمدت را نیز مختل میکند. از سوی دیگر، در برخی کشورها، حتی هنگامی که بودجه کافی وجود دارد، تخصیص غیردقیق یا صرف منابع در مناطق کمخطر، کارایی آن را پایین میآورد. همچنین در دورههایی که آتشسوزیهای بزرگ رخ میدهد، بخش مهمی از منابع به مهار بحران اختصاص مییابد و سرمایهگذاریهای پیشگیرانه یا آموزشی به حاشیه رانده میشود.
تجربه جهانی نشان میدهد که چند مسیر راهبردی میتواند کارآمد باشد: ایجاد صندوقهای اختصاصی تابآوری و پیشگیری، استفاده از منابع بینالمللی مرتبط با تغییرات اقلیمی و سازگاری، سرمایهگذاری پایدار در آموزش و توسعه نیروی انسانی، بهرهگیری از فناوریهای نو مانند سامانههای تشخیص زودهنگام و شفافیت در نحوه هزینهکرد اعتبارات. چنین اقداماتی باعث میشود تمرکز دولتها از مدیریت بحران پس از وقوع، به پیشگیری علمی و مدیریت پایدار خطر انتقال یابد.
ارزیابی پس از آتشسوزی و بازسازی اکولوژیک
پس از آتشسوزی، بازسازی اکولوژیک جنگلها نیازمند ارزیابی دقیق و تدوین یک برنامه مدون است. این مسیر شامل ارزیابی مخاطرات فوری (خاکریزی، سیلاب، جریان گلولای)، نظارت بلندمدت روی رشد پوشش گیاهی و بررسی مواردی همچون مهار فرسایش یا کاشت مجدد گیاهان بر اساس شدت سوختگی و وضعیت بومشناختی منطقه است.
ارزیابی سریع و شناسایی مخاطرات: بلافاصله پس از مهار آتش، تیمهایی مانند گروه «واکنش اضطراری نواحی سوخته» (مانند BAER در ایالاتمتحده) ارزیابیهایی انجام میدهند تا پایداری شیب، خطر فرسایش، تهدید کانالهای آبی و ارزشهای پاییندست را برآورد کنند. براساس نتایج این ارزیابیها، اقدامات اضطراری برای تثبیت خاک، کاهش روانآب، کنترل رسوبها و بهبود جذب آب طراحی میشوند. مدلسازیهای خاکشناسی و هیدرولوژی، بهخصوص با اطلاعات سنجش از دور، شدت سوختگی را نقشهبرداری میکنند تا اولویتبندی مناطق هدف امکانپذیر شود. خطر فرسایش خاک و فرآیندهای هیدرولوژیک: خاکهای سوخته پس از آتشسوزی غالباً به فرسایش حساستر میشوند و بارش باران در دوره پس از آتشسوزی میتواند به اتلاف شدید خاک بینجامد. مطالعات اروپایی نشان دادهاند که بدون مداخلههای حفاظتی، میزان از دست رفتن خاک به طرز چشمگیری بالا میرود و پس از پنج سال، بازیابی پوشش گیاهی میتواند به سطح پیش از آتشسوزی بازنگردد. برای کاهش این مشکلات، استفاده از موانع فرسایشی مانند سدهای شاخهای، خطوط تراز در دامنهها و مالچپاشی توصیه میشود. بازسازی اکولوژیک و کاشت مجدد: بسته به شرایط منطقه و شدت آتشسوزی، بهجای کاشت انبوه نهال، بازسازی ممکن است با تعیین مجدد گیاهان بومی از طریق «بازیابی طبیعی حمایتشده» انجام شود. در برخی اکوسیستمها، گیاهان خودبهخود باز میرویند؛ ولی در دیگر نواحی، کاشت هدفمند یا استفاده از بذر بومی ضروری است. برداشت چوب سوخته میتواند ارزش اقتصادی داشته باشد، ولی باید با احتیاط انجام شود، زیرا حذف بیشازحد درختان سوخته ممکن است روند بازسازی اکولوژیک را مختل کند. نظارت بلندمدت و پژوهش: امروزه سنجشازدور بهطرزی فزاینده برای رصد بازسازی پوشش گیاهی در طول زمان بهکار میرود. برنامههای تحقیقاتی پسآتشسوزی بر اهمیت تعیین شدت سوختگی، نقشهبرداری مناطق پرخطر (مانند آسیب فرسایشی و گونههای مهاجم) و ارزیابی محل و زمان مناسب هماهنگ با بازسازی تاکید میکنند. کاهش مخاطرات ثانویه: جریانهای گلولای و رانش زمین پس از آتش در شیبهای جنگلی، بهخصوص در دو سال نخست، بسیار محتمل است. برای کاهش این خطرات، تثبیت دامنهها، کنترل روانآب و بازسازی پوشش گیاهی پیش از تضعیف ریشه درختان پس از آتش بسیار مهم است.

نقش جامعه مدنی
جامعه مدنی نقشی کلیدی در تابآوری در برابر آتشسوزی دارد؛ این نقش نهفقط در مرحله مقابله فوری، بلکه در پیشگیری، برنامهریزی، نظارت و بازسازی بلندمدت دیده میشود. از طریق داوطلبی، برنامهریزی محلی و مشارکت عمومی، شهروندان میتوانند به کاهش خطر آتش و پاسخگویی دولت کمک شایانی کنند. طرح برنامهمحور حفاظت جامعه (CWPP): یکی از اثرگذارترین ابزارها برای مشارکت عمومی، طرح حفاظت جامعه در برابر آتشسوزی است؛ سندی مشترک که از سوی ساکنان محلی، آتشنشانیها، سازمانهای دولتی و غیردولتی تدوین میشود. این برنامه نقاط پرخطر را شناسایی کرده، اولویتهای کاهش سوخت (مانند گیاهان قابل اشتعال) را تعیین و روشهایی برای حفاظت از خانهها، اکوسیستمها و زیرساختهای حیاتی پیشنهاد میدهد. تهیه این سند باید با مشارکت گسترده ذینفعان انجام شود و بهصورت دورهای بهروز شود. این فرآیند حق مالکیت شهروندان بر راهکارهای کاهش خطر را افزایش داده و به آنها امکان میدهد در تصمیمگیریهای مدیریت زمین مشارکت واقعی داشته باشند. توانمندسازی جامعه از طریق تیمهای کاهش ریسک: تیمهای بینسازمانی مانند «تیم کمک به کاهش مخاطرات جامعه» سازمان جنگلداری ایالاتمتحده، مثالی واقعی از همکاری فعال مدنی است. این تیمها در کنار ساکنان محلی کار میکنند، خطر را ارزیابی میکنند، برای دریافت کمک مالی اقدام کرده و پروژههایی را برای مدیریت پوشش گیاهی و کاهش سوخت اجرا میکنند. در طول یک دهه، این تیمها بیش از یک میلیون نفر را پوشش داده و بیش از 5 /2 میلیون دلار کمک مالی برای تابآوری در برابر آتش به جامعهها اختصاص دادهاند. این الگوی مشارکتی ظرفیت محلی را تقویت کرده، اعتماد میان مردم و نهادهای دولتی را افزایش داده و راهکارهای ابتکاری و محلی برای کاهش خطر را اجرایی میکند. سرویسهای داوطلبانه و نظارت مردمی: سازمانهای داوطلب نیز در سرکوب آتشسوزیها و تشخیص زودهنگام نقش دارند. در آفریقای جنوبی، سرویس داوطلب آتشسوزی «(Volunteer Wildfire Services (VWS» در کیپتاون آژانسهای آتشنشانی را یاری میکند، آگاهی عمومی را ارتقا میدهد و به مالکان زمین آموزشهای پیشگیری میدهد. همچنین ابتکارات مبتنی بر تکنولوژی در جامعه مدنی، مانند اپ «Watch Duty» در کالیفرنیا، از شبکه داوطلبان برای رصد لحظهای آتش استفاده میکنند؛ آنها دادههای رسمی را با گزارشهای داوطلبی ترکیب کرده و هشدارهای فوری صادر میکنند.