نگهبان درخت
آیا مردم حافظان بهتری برای منابع طبیعی هستند؟
آتشسوزی جنگلهای چالوس بار دیگر ما را متوجه این پدیده کرد که نقش مردم در حفاظت از طبیعت نقش تعیینکنندهای است. قوانین، دولت را مالک زمین و آبوهوا معرفی میکنند، اما در مدیریت آنها حضور موثری ندارد و ساختارهای قانونی دولتی به دلیل تعدد مسئله و فقدان انگیزه، حفاظت از طبیعت را از اولویت خارج میکنند. تنها سازمانهای متولی از جمله محیط زیست و منابع طبیعی طوری طراحی شدهاند که در گیرودار پیچیدگیهای عملکرد دولت، ناهماهنگیهای بینبخشی، بودجه ناکافی و نبود برنامه منسجم کلان، دچار مشکل میشوند. محیط زیست البته تنها 10 درصد مدیریت سرزمین با عنوان مناطق حفاظتشده چهارگانه را بر عهده دارد، اما توقعات از این سازمان بیشتر از مسئولیت و توان آن است. سازمان منابع طبیعی زیرمجموعه یک وزارتخانه بهرهبردار است و نهادهای دیگر مسئولیتهای دیگری هم دارند. این همان خلأ خطرناکی است که آتشسوزیها را به فاجعه تبدیل میکند. با این توصیف به نظر میرسد بزرگترین بلا برای منابع طبیعی ایران خشکسالی یا گرمایش زمین نیست؛ بلکه حکمرانی بد است.
اقتصاددانان میگویند، دولت باید با محدود کردن فعالیتهای مخرب کنونی، امکان استفاده نسلهای آینده از منابع را حفظ کند. ضعف در انجام این نقش، نابودی سرزمینی را بهدنبال دارد. ایران بدون جنگل و مرتع، با سفرههای آب زیرزمینی خالی، سطح زمین بیابانی و عمق زمین دچار فرونشستهای گسترده خواهد شد. وظیفه دولت محافظت از منابع بیننسلی و مدیریت بهینه منابع است، اما حکمرانی اقتصادی ایران در چند دهه اخیر نهتنها این وظیفه را انجام نداده، بلکه خود با بیتدبیری، سیگنالهای قیمتی غلط، تخریب و مصرف بیرویه منابع طبیعی را تشویق کرده است. نیاز به بازنگری در نظام حکمرانی منابع طبیعی نهتنها ضروری، بلکه شرط بقای سرزمین است.
انباشت مسائل از گذشته
شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران، اگرچه تنها متولی جنگل و منابع طبیعی نیست و تنها 10 درصد تمام سرزمین ایران در محدوده مناطق چهارگانه حفاظتی تحت مدیریت این سازمان است، اما به تجارت فردا میگوید: نکتهای که مورد اشاره است، ریشه در انباشت مسائل از گذشته دارد. موضوع مواجهه سریع و بهموقع با بحرانهای محیط زیستی و برخورداری از یک ساختار مشخص، مستلزم وجود پیشبینیهای لازم و زیرساختهای کافی است. البته من منکر اقدامات انجامشده در سالهای گذشته نیستم، اما ضعف هماهنگی بینبخشی همچنان پابرجاست. در حوزه آتشسوزی جنگلها بخش عمده جنگلهای کشور تحت مدیریت سازمان منابع طبیعی است و بخش کوچکتری نیز در محدوده مناطق چهارگانه و تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد. اما کوچک بودن این سهم نافی مسئولیت ما نیست؛ اتفاقاً مناطقی که عنوان «حفاظتشده» دارند، بهدلیل اهمیت اکولوژیک و ارزش زیستگاهیشان، حساسیت بیشتری میطلبند. بنابراین ضروری است که مشکلات در این حوزه حل و همکاریهای بینبخشی تقویت شود.
انصاری توضیح میدهد؛ اکنون با تکرار آتشسوزیها و با توجه به شرایط کمبارشی و خشکسالی، پیشبینی میشود که این روند ادامه داشته باشد. همین حالا نیز شاهد آتشسوزیهایی در نقاط مختلف کشور هستیم؛ از جلفا گرفته تا ایوان غرب، چه در عرصههای منابع طبیعی و چه در مناطق تحت مدیریت محیط زیست. او میگوید که در جلسه اخیر دولت، من گزارشی از وضعیت آتشسوزی منطقه الیت ارائه کردم و خواستار ورود جدی دولت به این موضوع شدم. البته باید به یک نکته اشاره کنم که برخلاف برخی ادعاها، طولانی بودن این آتشسوزی به معنای سوختن مداوم جنگل برای ۲۰ روز پشت سر هم نبود. معاون من، دکتر کیادلیری، که خود از اهالی روستای دلیر -همجوار با منطقه الیت- است، بهصورت شبانهروزی و در محل، موضوع را رصد میکرد. آتشسوزی که از حدود ۲۰ روز پیش رخ میداد، مهار میشد و دوباره در نقطهای دیگر شعلهور میشد. علت نیز این بود که لایه خاکبرگ جنگل، در بخشهایی، زیر سطح همچنان داغ مانده بود و با وزش باد دوباره مشتعل میشد. آقای کیادلیری مرتب وضعیت را به من گزارش میداد و حتی زمانی اطلاع داد که «آتش خاموش شده»، اما فردای آن روز -شامگاه شنبه ۲۴ آبان- خبر داد که «آتش دوباره شعلهور شده و دامنه آن در حال گسترش است». در واقع حدود هفت تا هشت روز است که موضوع از سطح استانی فراتر رفته و ابعاد ملی پیدا کرده است. میدانید که بسیاری از آتشسوزیهای محدود، در سطح استانها با توان ستاد مدیریت بحران استان مهار میشود. اما اینبار، به دلیل گستردگی و ادامهدار شدن، حساسیت بیشتری ایجاد شد؛ هرچند برخی از فعالان محیط زیست گلایههایی درباره روند مدیریت داشتند.
شینا انصاری میگوید؛ گفته میشود که برخی امکانات بهموقع نرسیده بود، اما این موضوع باید بهطور دقیق بررسی شود. آنچه ما در آن زمان شاهد بودیم این بود که موضوع فوراً در دستور کار قرار گرفت. من این مسئله را در جلسه هفته گذشته دولت مطرح کردم و درخواست امکانات دادم. فردای آن جلسه، یک فروند هواپیمای ایلوشن اختصاص داده شد و وزارت دفاع نیز همکاری لازم را انجام داد. روز بعد، با توجه به گسترش آتشسوزی، دو فروند ایلوشن دیگر و هشت فروند بالگرد اضافه شد. من روز شنبه که به منطقه رفتم، حدود ۵۰۰ نفر نیرو از بخشهای مختلف در محل حاضر بودند: هلالاحمر، سازمان مدیریت بحران، سازمان منابع طبیعی، نیروهای محلی و همچنین محیطبانهایی که از چند استان همجوار اعزام کرده بودیم. نیروهای محلی تمامقد پای کار بودند و حضور گسترده و موثری داشتند.
دکتر انصاری بر این باور است که «مسئله اصلی این است که ما یک ساختار منسجم برای مدیریت چنین بحرانهایی مانند بحران آتشسوزی جنگل نداریم. در جلسه دوم دولت که پس از بازدید من از منطقه و در روز یکشنبه برگزار شد، پس از ارائه گزارش، درخواست کردم که یک مرکز تخصصی مقابله با حریق برای جنگلهای زاگرس و هیرکانی ایجاد شود. اکنون با وجود کمبارشی و اثرات تغییر اقلیم بر منطقه غرب آسیا و کشور، افزایش تابآوری و آمادگی برای مقابله با این پدیده ضروری است. در حوزه زاگرس، بهدلیل مشکلات و سابقه طولانی آتشسوزی، برخی اقدامات پیشتر انجام شده و این مناطق از نظر امکانات جلوتر هستند. اما جنگلهای هیرکانی به دلیل گستردگی و شرایط خاص اقلیمی و توپوگرافی، پیچیدگیهای ویژهای دارند؛ از جمله تراکم بالای پوشش گیاهی، شیب زیاد، رطوبت بالا و احتباس دود که کنترل آتش را دشوارتر میکند. پیشنهاد ما این بود که این مرکز تخصصی، زیر نظر سازمان مدیریت بحران -وابسته به وزارت کشور- ایجاد و تجهیز شود. از آنجا که سازمان حفاظت محیط زیست ذاتاً مسئول اجرای عملیاتهایی نظیر هدایت بالگرد یا هواپیما نیست، لازم است مسئولیت این امور با نهادی باشد که ساختار اجرایی و عملیاتی لازم را دارد. هواپیماها و بالگردهای تخصصی اطفای حریق که قابلیت نقطهزنی حریق، فرود و برخاست در باندهای کوتاه، پرواز در مناطق صعبالعبور کوهستانی و جنگلی را داشته باشند یک ضرورت است. همین موضوع ضرورت ایجاد یک ساختار تخصصی، مجهز و هماهنگ را دوچندان میکند.
معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تاکید کرد؛ «در مورد حمایت بینالمللی هم لازم است توضیح بدهم. در فضای فعالان محیط زیست و امدادگران حاضر در میدان مطالبهای شکل گرفت و با من تماس گرفتند و گفتند که نیاز به استفاده از حمایت بینالمللی داریم. همانجا من با آقای عراقچی تماس گرفتم. ایشان گفتند، پیگیری میکنند. در آن زمان، دو کشور مدنظر؛ روسیه و ترکیه بود. ما ترکیه را ترجیح دادیم، چون حدود یکونیم ماه قبل در سفری کاری، در اجلاس محیط زیستی ترکیه شرکت کرده بودم و با وزیر کشاورزی و جنگلداری این کشور ملاقات خوبی داشتیم. سفیر کشورمان در ترکیه موضوع را پیگیری کرد و فردای همان روز، دو فروند هواپیمای سبک و یک فروند بالگرد از سوی ترکیه از شهر وان اعزام شد.
معاون رئیسجمهوری توضیح میدهد؛ در اینجا لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که درخواست کمک کشورها در مواجهه با مسائل و بحرانها موضوعی متعارف در مناسبات بینالمللی است. در عرصه محیط زیست و مدیریت بحران، کشورها به یکدیگر کمک میکنند. همانطور که ما در سیل و زلزله به کشورهای دیگر کمک میکنیم. حتی خود ترکها در تماس تلفنی گفته بودند که در روز قبل در جنگلهای ازمیر آتشسوزی داشتهاند و یکی از بالگردهای اعزامیشان به کرواسی نیز در هفته قبل سقوط کرده و متاسفانه خلبان جان باخته بود. آمریکا هم در آتشسوزی سال گذشته خود از مکزیک و کانادا کمک گرفته بود.
نکته دیگر تواتر و کثرت آتشسوزیها در کشورهای مختلف جهان است. یکی از آثار پدیده تغییر اقلیم، تغییر در الگوهای بارندگی، کمبارشی و تشدید خشکسالیهاست که موجب افزایش تعداد و دامنه آتشسوزیها میشود. بنابراین، اینکه تصور شود فقط آتشسوزی در کشور ما زیاد شده تصور درستی نیست. ما در منطقه غرب آسیا متاسفانه در طول دو دهه اخیر افزایش دمای بیشتری را تجربه کردهایم و همین خود عاملی برای شدت گرفتن خشکسالی و بالا رفتن میزان آتشسوزیهاست. بر این اساس ما نیازمند آن هستیم که با افزایش تابآوری و سازگاری با شرایط جدید آبوهوایی، زیرساختهای مواجهه خود را با این وضعیت بهبود ببخشیم و یکی از مهمترین آنها مدیریت و مهار آتشسوزیها در عرصههای طبیعی است.
بنابراین ایجاد مرکزی تخصصی که نخست محل گردآوری دانش و تجربه اطفای حریق در مناطق و شرایط مختلف باشد، نیروی آموزشدیده و تجهیزات کافی در اختیار داشته باشد، به ابزارهای پایش مجهز باشد و درنهایت قادر به سازماندهی سریع نیروها و تجهیزات در واکنش به حوادث آتشسوزی در عرصهها باشد یک نیاز مهم و مبرم برای کشور در شرایط فعلی است.
از سوی دیگر، با وجود تجربیات متعدد حریق در کشور و البته تلاشهای بیشمار افراد مختلف چه در سازمانها و دستگاهها و چه داوطلبان مردمی بهنظر میرسد هنوز مستندنگاری علمی، اندوختن دانش و گردآوری تجهیزات، امکانات و بودجههای لازم برای اطفای حریق این عرصهها بهشکلی هماهنگ و سازمانیافته انجام نشده است. انصاری تاکید میکند که باخبر هستم که سازمان منابع طبیعی از دهه ۱۳۹۰ تلاشهایی را برای راهاندازی پایگاههای اطفای حریق منطقهای انجام داده است. همچنین همکاران سازمان حفاظت محیط زیست هم با آموزش، تامین تجهیزات و ساماندهی نیروهای داوطلب در برخی مناطق حادثهخیز کشور، بهعلاوه راهاندازی سامانه هوشمند تشخیص آتشسوزی در برخی مناطق مهم تلاشهای قابل تقدیری انجام دادهاند. بااینحال این اقدامات پراکنده میبایست تجمیع و تقویت شده و در قالب یک مرکز مشخص برای واکنش سریع و بهنگام با آتشسوزی سازماندهی شوند. صبح روز دوشنبه (هفته گذشته) یک اقدام خوب در منطقه الیت انجام شد. نیروهای انسانی در نقاط مشخص «آتشبُر» زدند و این کار بسیار مفید و موثر بود و از گسترش آتش جلوگیری کرد. البته آتشسوزی منطقه الیت مهار شده، اما هنوز اطفا نشده بود. تفاوت «مهار» و «اطفا» همین است؛ مهار یعنی کنترل آتشسوزی. الان تا زمان اطفای کامل نیاز به لکهگیری و رصد و پایش مداوم است. در اینجا لازم میدانم از تلاشهای محیطبانان، جنگلبانان، نیروهای امدادی، نیروهای نظامی و داوطلبان مردمی که با وجود تمامی دشواریها در میدان مشغول اطفای حریق بودند و هستند تشکر کنم. خلبانها، نیروهای زمینی، همه با تمام قوا و با دلسوزی غیرقابل وصف پای کار بودند. انصاری در پاسخ به انتقادهایی که به ماجرای حضور تیم ایران در نشست برزیل و حواشی پیرامون آن وجود دارد اشاره کرد و گفت: «ایران عضو کنوانسیون تغییر اقلیم و جزو کشورهای متعهد به این کنوانسیون است. در کاپ امسال هیات ایرانی از سازمان حفاظت محیط زیست تنها با سه نفر اعزام شد؛ درحالیکه بسیاری از کشورها با هیاتهای ۸۰ تا ۹۰نفره در این اجلاس مهم محیط زیستی ظاهر شدند. حتی کشور کوچکی مانند لیبریا هشت نماینده داشت. این مقایسه نشان میدهد چگونه ایران در عرصههای بینالمللی دچار خودتحریمی شده و از ظرفیتهای ضروری برای دسترسی به فناوریهای پاک و تسهیلات بینالمللی محروم مانده است.»
این حواشی در حالی شکل میگیرد که بخش بزرگی از توقعات عمومی از سازمانهایی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، بهویژه در موضوعاتی مانند آلودگی هوا که اکنون شهرهای بزرگ کشور درگیر آن هستند، بالا میرود، درحالیکه بخش زیادی از این خواستها خارج از حوزه اختیارات این سازمان است. مدیریت بحرانهای مرتبط با سوخت، نیروگاهها، صنایع یا کمبود گاز، نیازمند هماهنگی دستگاههایی مانند وزارت نفت، نیرو، کشور و مدیریت بحران است. با وجود این، در افکار عمومی غالباً تمام مسئولیت متوجه سازمان محیط زیست میشود. در مسئله مهار آتش جنگل هیرکانی در منطقه الیت چالوس نیز دقیقاً مشابه این وضعیت وجود دارد. بنابراین همه این ناهماهنگیها را میتوان به نوعی ضعف در ساختار مدیریتی کشور در تمامی ابعاد دانست. مهار آتشسوزی جنگلها نیز در فقدان یک ساختار ملی منسجم با مشکلات جدی مواجه است. کارشناسان معتقدند ایجاد یک مرکز تخصصی اطفای حریق جنگلی ضروری است؛ نهادی که بهصورت حرفهای و با تجهیزات مخصوص، مسئولیت مدیریت عملیات را بر عهده بگیرد. این ساختار نمیتواند در دل سازمان محیط زیست تعریف شود، اما باید با محیط زیست و منابع طبیعی ارتباط نزدیک و تنگاتنگ داشته باشد و متکی بر توان تخصصی سازمان مدیریت بحران باشد. نبود تجهیزاتی مانند هلیکوپترهای مخصوص اطفای حریق جنگلی، نمادی از کمتوجهی مزمن به مدیریت بحران در کشور است. در جریان حادثه اخیر، نیروهای عملیاتی در صحنه حاضر بودند و تلاش گستردهای انجام دادند، اما ابهام در تصمیمگیری، تعلل در پذیرش کمک خارجی و نبود هماهنگی میان نهادهای مسئول، روند مهار بحران را دشوار کرد. این در حالی است که جنگلهای هیرکانی از کهنترین زیستبومهای جهان و بازماندههای دوران پس از آخرین عصر یخبندان هستند. پهنهای با قدمتی چهل میلیون ساله که نابودی آن خسارتی جبرانناپذیر به میراث طبیعی کشور است.
با وجود همه این چالشها، به نظر میرسد برخی سطوح مدیریتی کشور در سالهای اخیر نسبت به اهمیت موضوعات محیط زیستی حساستر شدهاند؛ اما همچنان فشارهای محلی و سیاسی، تصمیمگیری در حوزه محیط زیست را پیچیده میکند. در مواردی مانند جلوگیری از توسعه برخی صنایع آلاینده و طرحهای انتقال آب، فشارهای نمایندگان مجلس یا گروههای ذینفع، مسیر تصمیمگیری را سخت میکند. در مجموع، انباشت تجربههای اخیر نشان میدهد که ایجاد یک ساختار ملی قدرتمند، تجهیزشده و هماهنگ برای مدیریت بحرانهای محیط زیستی، ضرورتی فوری است. ساختاری که بتواند از تکرار آسیبهایی مانند آتشسوزی جنگلهای هیرکانی جلوگیری و جایگاه محیط زیست را در سطوح بالای سیاستگذاری کشور تثبیت کند.