شناسه خبر : 50926 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

متخصص فرار مالیاتی

گابریل زوکمن جوان چگونه سری میان سرها درآورد؟

 

آزاده خرمی‌مقدم / نویسنده نشریه 

ظهور یک پدیده: اقتصاددانی که ثروت پنهان را آشکار کرد

داستان از جایی شروع شد که گابریل زوکمن، اقتصاددان جوان فرانسوی (متولد 1986 در فرانسه)، تصمیم گرفت در آمارهای رسمی جهان به‌دنبال «ردپای گمشده پول» بگردد. او متوجه شد ترازهای مالی جهانی با هم نمی‌خوانند؛ ثروتی وجود دارد که در هیچ دفتر و حسابی ثبت نشده است. همین جست‌وجوی ساده به کشفی بزرگ منجر شد: نزدیک به هشت درصد از ثروت مالی جهان در بهشت‌های مالیاتی پنهان است. پس از آن، فرار مالیاتی دیگر مسئله‌ای فردی یا اخلاقی به‌شمار نمی‌رفت، بلکه نشانه‌ای از ساختار ناعادلانه‌ای شد که نابرابری جهانی را بازتولید می‌کند.

از نظر سبک کاری، او یکی از برجسته‌ترین چهره‌های نسل جدید اقتصاددانان داده‌محور است؛ کسانی که از «داده‌های بزرگ» برای آشکار کردن واقعیت‌های پنهان در نظام اقتصادی استفاده می‌کنند. زوکمن در سال 2023، در 37سالگی، مدال جان بیتس کلارک را دریافت کرد؛ جایزه‌ای که پس از نوبل، بزرگ‌ترین افتخار علم اقتصاد برای پژوهشگران زیر 40 سال است. این جایزه، تاییدی بود بر تاثیر شگرف تحقیقات او بر سیاست‌های مالیاتی جهانی؛ از واشنگتن تا بروکسل.

شاگردی نزد توماس پیکتی، نویسنده کتاب معروف «سرمایه در قرن بیست‌ویکم»، مسیر فکری زوکمن را شکل داد. پیکتی تاریخ نابرابری را روایت می‌کرد، اما زوکمن به‌دنبال ردیابی پول‌های گمشده بود؛ ثروت‌هایی که در حساب‌های بانکی ناشناس و ساختارهای پیچیده مالیاتی پنهان می‌شدند.

ریشه دغدغه او در سیاست است. زوکمن بارها گفته که لحظه‌ای که مسیر فکری‌اش را تغییر داد، انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه در سال 2002 بود، وقتی که ژان ماری لوپن، راست‌گرای افراطی، به دور دوم راه یافت. به گفته خودش، آن واقعه به او فهماند که بحران‌های اقتصادی و بی‌عدالتی مالی، می‌توانند مستقیم به رشد افراط‌گرایی سیاسی منجر شوند و از همان جا تصمیم گرفت اقتصاد را در خدمت دموکراسی به‌کار گیرد. از نظر او، احساس بی‌عدالتی اقتصادی بذر خشم سیاسی است. در نتیجه، پژوهش‌هایش صرفاً آکادمیک نیستند، بلکه تلاشی برای محافظت از دموکراسی از مسیر عدالت مالیاتی هستند.

زوکمن در سال 2013 از دانشگاه اقتصاد پاریس دکترای خود را دریافت کرد و پس از تدریس در مدرسه اقتصاد لندن از سال 2015 به دانشگاه برکلی پیوست. زوکمن اکنون استاد دانشگاه برکلی و مدیر رصدخانه مالیاتی اتحادیه اروپاست؛ نهادی که خودش با همکاری اتحادیه اروپا پایه‌گذاری کرد تا به دولت‌ها و پژوهشگران در مبارزه با فرار مالیاتی کمک کند. در زندگی شخصی اهل خودنمایی نیست، اما حضورش در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی معمولاً برای دفاع از عدالت مالیاتی و نقد سیاست‌های ناعادلانه ثروتمندان است. او در یکی از پست‌هایش نوشت: «فرار مالیاتی میلیاردرها، نشانه‌ای از ضعف دموکراسی ماست. اگر نمی‌توانیم از قدرتمندترین‌ها مالیات بگیریم، پس دموکراسی‌مان واقعی نیست.»

روش‌شناسی انقلابی: کشف ثروت گمشده

شهرت زوکمن با انتشار کتاب «ثروت پنهان ملت‌ها: آفت بهشت‌های مالیاتی» در سال 2015 آغاز شد؛ اثری کوچک، اما طوفانی که بر اساس پایان‌نامه دکترای او نوشته شد. پرسش ساده بود: چرا مجموع دارایی‌های مالی جهان با مجموع بدهی‌های آن برابر نیست؟

پاسخ در داده‌ها پنهان بود. زوکمن با بررسی آمار «موقعیت‌های سرمایه‌گذاری بین‌المللی» و تراز پرداخت‌ها، متوجه شد که دارایی‌های گزارش‌شده از سوی کشورها بسیار بیش از بدهی‌های متناظر آنهاست. این شکاف، به گفته او، همان ثروت گمشده‌ای است که در حساب‌های بهشت‌های مالیاتی مخفی شده است.

برآورد او شوکه‌کننده بود: حدود هشت درصد از کل ثروت مالی خانوارهای جهان -معادل 6 /7 تریلیون دلار در زمان چاپ کتاب- در بهشت‌های مالیاتی پنهان است. بخش عمده‌ای از این دارایی‌ها به مقامات مالیاتی کشور مبدأ گزارش نشده‌اند. روش زوکمن یک انقلاب بود. او به‌جای داده‌های ناقص ملی، از داده‌های جهانی بهره گرفت و با نگاه کلان، تصویری از نظم پنهان مالی ترسیم کرد. نتایج نشان داد که ساختار بهشت‌های مالیاتی، با وجود ظاهر قانونی، در عمل به تضعیف نظام مالیاتی کشورها و تشدید نابرابری دامن می‌زند.

کابوس ثروتمندان: فرار مالیاتی در بالاترین سطح

در همکاری با آنت آلستادسه‌تر و نیلس یوهانسن، زوکمن مقاله تاثیرگذار فرار مالیاتی و نابرابری را منتشر کرد. آنها با استفاده از داده‌های بانکی به بیرون درزکرده و اطلاعات مالیاتی کشورهای اسکاندیناوی، نشان دادند که فرار مالیاتی یک پدیده تصادفی نیست؛ امتیازی طبقاتی است.

درحالی‌که حسابرسی‌های تصادفی میزان فرار مالیاتی را زیر پنج درصد تخمین می‌زدند، این رقم برای 01 /0 درصد ثروتمندترین خانوارها به حدود 25 درصد می‌رسد. نتیجه روشن بود: سیستم‌های مالیاتی سنتی در شناسایی حساب‌های فوق‌ثروتمندان شکست خورده‌اند. با احتساب دارایی‌های پنهان، نابرابری ثروت در اروپا بسیار بیش از آمار رسمی است.

زوکمن سپس توجه خود را به شرکت‌های چندملیتی معطوف کرد. در پژوهش سودهای گمشده ملت‌ها (2018) او و همکارانش نشان دادند که ایرلند، برخلاف تصور عمومی، بزرگ‌ترین بهشت مالیاتی شرکتی جهان است. حدود ۵۵ درصد از سود خارجی شرکت‌های آمریکایی به کشورهایی چون ایرلند و لوکزامبورگ منتقل می‌شود تا از مالیات فرار کنند.

در خط پژوهشی دیگری، او همراه با همکارانش در «آزمایشگاه نابرابری جهانی» با ترکیب نظریه و داده‌های خرد، توانست تاثیر رقابت مالیاتی بین‌المللی و جابه‌جایی سود شرکت‌های چندملیتی را به‌صورت کمی برآورد کند؛ نتایج او نشان می‌دهد که حدود 30 تا 40 درصد از سود شرکت‌های چندملیتی در سطح جهان و تا 50 درصد در میان شرکت‌های آمریکایی، به بهشت‌های مالیاتی منتقل می‌شود.

زوکمن همچنین با بررسی داده‌های جدید از بخشودگی‌های مالیاتی و افشاگری‌های بانکی نشان داد که احتمال فرار مالیاتی با افزایش ثروت به‌شدت بالاتر می‌رود. برای مثال، در نروژ احتمال فرار مالیاتی برای 99 درصد پایین توزیع ثروت حدود 5 /0 درصد است، درحالی‌که برای یک درصد ثروتمندترین‌ها چهار درصد و برای 01 /0 درصد ثروتمندترین‌ها 12 درصد است. این پژوهش نشان می‌دهد که ثروتمندان نه‌فقط بیشتر از بخشودگی‌ها استفاده می‌کنند، بلکه واقعاً بیشتر فرار مالیاتی انجام می‌دهند. زوکمن تخمین می‌زند که حدود 90 درصد ثروت موجود در بهشت‌های مالیاتی متعلق به یک درصد ثروتمندترین خانوارهاست و نیمی تا 60 درصد آن به 1 /0 درصد ثروتمندترین‌ها تعلق دارد. با این یافته‌ها می‌توان تصویری واقعی‌تر از نابرابری درآمد و ثروت جهانی به دست آورد و نشان داد که حتی در کشورهایی با رعایت مالیاتی بالا، نابرابری واقعی بسیار بیشتر از آمار رسمی است.

این یافته‌ها همچنین نقشه جهانی انتقال سود شرکت‌ها را روشن کرده و مسیر را برای اصلاحات بین‌المللی، از جمله توافق جهانی بر سر حداقل نرخ مالیات شرکت‌ها هموار کرد. زوکمن هشدار داد که رقابت کشورها برای کاهش نرخ مالیات می‌تواند به یک «مسابقه به سمت پایین» تبدیل شود که هزینه آن را شهروندان می‌پردازند، چرا که کاهش درآمدهای مالیاتی به کاهش بودجه آموزش، بهداشت و دیگر خدمات عمومی منجر می‌شود.

راهکار جسورانه: مالیات جهانی بر ثروت

زوکمن در سال‌های اخیر، از مقام پژوهشگر فراتر رفت و به یکی از طراحان فکری مالیات جهانی بر ثروت میلیاردرها بدل شد. او در همکاری با توماس پیکتی و امانوئل سائز، طرحی ارائه داد که هدفش ایجاد حداقل مالیات جهانی بر ثروت است. آنها از پایه‌گذاران پروژه‌های داده‌محور مانند پایگاه نابرابری جهانی، پایگاه سودهای گمشده و پایگاه نابرابری لحظه‌ای هستند که با هدف شفاف‌سازی و در دسترس‌پذیر کردن داده‌های نابرابری ثروت ایجاد شده‌اند.

به گفته او، تنها راه مقابله با فرار مالیاتی، هماهنگی بین‌المللی است. سه ستون اصلی طرح او عبارت‌اند از: مالیات جهانی بر ثروت، ثبت دارایی‌های مالی جهانی و مالیات بر سود بر اساس محل مصرف کالا یا خدمات، نه محل ثبت سود. این طرح، با عنوان غیررسمی «مالیات زوکمن» شناخته می‌شود. در فرانسه، احزاب چپ از آن حمایت کرده‌اند و چهره‌هایی چون الیزابت وارن نیز آن را در آمریکا مطرح کرده‌اند. در مقابل، ثروتمندانی مانند برنار آرنو هشدار داده‌اند که چنین مالیاتی به اقتصاد لطمه می‌زند. زوکمن اما در پاسخ نوشت:

«میلیاردرها تقریباً هیچ مالیات بر درآمدی نمی‌پردازند... و مردم حق دارند از آنها بخواهند سهم عادلانه‌شان را بپردازند.»

برای تحقق این هدف، زوکمن در سال ۲۰۲۱ رصدخانه مالیاتی اتحادیه اروپا (EU Tax Observatory) را بنیان گذاشت؛ نهادی مستقل برای پایش فرار مالیاتی و ارائه راهکارهای جهانی. او بر این باور است که ابزارهایی چون تبادل خودکار اطلاعات بانکی FATCA و CRS می‌توانند پایه اجرای عدالت مالیاتی بین‌المللی باشند.

پیش از انتشار پژوهش‌های زوکمن، بیشتر اقتصاددانان حجم ثروت پنهان را ناچیز و تاثیر آن را بر اقتصاد جهانی اندک می‌دانستند. داده‌های رسمی، عمدتاً بر حساب‌های ملی و تراز پرداخت‌ها متکی بود و تصویر نسبتاً آرامی از جریان سرمایه میان کشورها ارائه می‌داد. اما زوکمن با تلفیق داده‌های بانک‌های سوئیسی، گزارش‌های سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه و افشاگری‌هایی همچون اسناد پاناما و پارادایز نشان داد که واقعیت بسیار متفاوت است؛ حدود هشت درصد از کل ثروت مالی جهان در حساب‌های خارجی نگهداری می‌شود؛ ثروتی که عملاً از نظام‌های مالیاتی و نظارتی خارج است.

او با روش‌شناسی جدیدی که بر تحلیل ناهنجاری‌های آماری و ردیابی تطبیقی جریان سرمایه استوار بود، تمرکز پدیده فرار مالیاتی را از سطحی پراکنده به سطحی بسیار محدود و متمرکز ارتقا داد؛ جایی در میان 01 /0 درصد ثروتمندترین افراد جهان. این کشف نه‌تنها چهره نابرابری اقتصادی را دگرگون کرد، بلکه جغرافیای بهشت‌های مالیاتی را نیز بازتعریف کرد. درحالی‌که تا پیش از آن، تصور عمومی از این پناهگاه‌های مالی به جزایر کوچک کارائیب و مناطق آفشور سنتی محدود می‌شد، یافته‌های زوکمن نشان داد مراکز عمده پنهان‌سازی ثروت در قلب اروپا -کشورهایی چون ایرلند، هلند و لوکزامبورگ- جای گرفته‌اند.

پس‌ازاین پژوهش‌ها، نگاه جهانی به مسئله نابرابری نیز تغییر یافت. تمرکز از نابرابری در درآمد، که سال‌ها محور تحلیل‌های اقتصادی بود، به نابرابری در ثروت و انتقال دارایی‌ها به خارج از کشورها منتقل شد. در پی آن، سیاست‌گذاران جهانی ناگزیر شدند نسبت به تبادل اطلاعات بانکی، شفافیت مالیاتی و نظارت بین‌المللی واکنش نشان دهند. نقشی که فناوری‌های مالی و کلان‌داده‌ها در این فرآیند ایفا کردند نیز قابل‌توجه است؛ زیرا امکان ردیابی دیجیتال تراکنش‌ها و تحلیل شبکه‌های مالی پیچیده، به ابزار تازه‌ای برای مبارزه با پنهان‌کاری اقتصادی تبدیل شد.

91

سری میان سرها: تاثیرگذاری بر سیاست و آینده اقتصاد

گابریل زوکمن نمونه‌ای از نسل جدید اقتصاددانان است که نشان داده‌اند علم اقتصاد می‌تواند فراتر از اعداد و نمودارها، تغییر واقعی ایجاد کند. او توانست موضوعی که برای بسیاری پیچیده و دور از دسترس بود (فرار مالیاتی میلیاردرها و پنهان‌کاری ثروت) را به مسئله‌ای قابل‌فهم برای سیاست‌گذاران، رسانه‌ها و مردم عادی تبدیل کند. زوکمن با استفاده از داده‌های دقیق و روش‌های نوین، نشان داد که شفافیت مالی نه‌فقط یک ضرورت اقتصادی، بلکه عامل مهمی برای عدالت اجتماعی و ثبات سیاسی است.

ویژگی بارز زوکمن این است که توانست اطلاعات پیچیده اقتصادی را به زبانی ساده و روشن بیان کند تا همه بتوانند اهمیت آن را درک کنند. او نشان داد که فرار مالیاتی و انتقال سود شرکت‌ها، مشکل فنی نیست، بلکه تاثیر مستقیم بر نابرابری و زندگی مردم دارد. پژوهش‌های او دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی را وادار کرده است تا در سیاست‌های مالیاتی خود تجدیدنظر کنند و راهکارهای شفاف‌تری برای مقابله با فرار مالیاتی ارائه دهند. به این ترتیب، کار زوکمن نه‌فقط علم اقتصاد، بلکه یک حرکت جهانی برای شفافیت و عدالت مالی شده است. به‌طور کلی تاثیر او در سه سطح مشهود است:

1- افزایش شفافیت مالیاتی: تحقیقات زوکمن فشار بی‌سابقه‌ای بر بهشت‌های مالیاتی و نهادهای بین‌المللی از جمله سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه وارد کرد تا شفافیت اطلاعات مالی کشورها افزایش یابد. او با روش‌های نوآورانه خود، نشان داد که بسیاری از ثروت‌ها، به‌ویژه ثروت فوق‌العاده افراد و شرکت‌های چندملیتی، از دید سیاست‌گذاران پنهان می‌ماند و این پنهان‌کاری، هم سلامت مالی دولت‌ها را تهدید می‌کند و هم اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد. شفافیت مالی که به لطف تحقیقات او به موضوعی جهانی تبدیل شده، پایه‌ای برای سیاست‌های مالیاتی منصفانه‌تر، جلوگیری از فرار مالیاتی و بازتوزیع عادلانه ثروت فراهم کرده است.

2- اصلاح مالیات شرکت‌ها: زوکمن از معماران فکری توافق جهانی بر سر حداقل نرخ ۱۵درصدی مالیات شرکت‌ها بود؛ توافقی که بیش از ۱۳۰ کشور آن را پذیرفتند و هدفش جلوگیری از انتقال مصنوعی سود به بهشت‌های مالیاتی و کاهش نابرابری اقتصادی است. این تغییر نه‌تنها درآمدهای مالیاتی کشورها را افزایش می‌دهد، بلکه به بازتعریف نحوه تعامل شرکت‌ها با دولت‌ها کمک می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه سیاست اقتصادی می‌تواند مسیر رشد پایدار و عدالت مالی را همزمان فراهم کند.

 3- تغییر گفتمان نابرابری: زوکمن نشان داد که نابرابری نه‌تنها محصول اختلاف درآمد که نتیجه پنهان‌کاری سیستماتیک ثروت و استفاده از حفره‌های قانونی در سطح بین‌المللی است. این دیدگاه باعث شد بحث نابرابری، از یک موضوع صرفاً اقتصادی به یک مسئله سیاسی، اجتماعی و اخلاقی تبدیل شود. او اثبات کرد که عدم شفافیت مالی، نابرابری و فقدان اعتماد اجتماعی به‌هم‌پیوسته‌اند و برای مقابله با آن، نیازمند سیاست‌های هماهنگ جهانی و مشارکت نهادهای مالی مستقل هستیم. علاوه بر این، زوکمن تاثیری عمیق بر فرهنگ عمومی و رسانه‌ها داشته است. یافته‌های او موجب شده رسانه‌ها، سازمان‌های غیردولتی و حتی شهروندان عادی، با دقت بیشتری به موضوع مالیات و نابرابری نگاه کنند. به عبارت دیگر، او نشان داده است که اقتصاددانان می‌توانند نه‌فقط در دانشگاه‌ها و کنفرانس‌ها، بلکه در افکار عمومی نیز تاثیرگذار باشند و با داده و تحلیل، آگاهی جمعی را ارتقا دهند.

زوکمن به نسلی تعلق دارد که به‌جای شعار، از داده برای عدالت استفاده می‌کند. او با ترکیب دانش اقتصاد، سیاست و اخلاق، تصویری از آینده‌ای می‌سازد که در آن شفافیت، قدرتی برابر با ثروت دارد و هر تصمیم اقتصادی، پیامدهای اجتماعی آن را نیز در نظر می‌گیرد. این رویکرد نشان می‌دهد که اقتصاد، تنها علم تولید و توزیع کالا نیست، بلکه ابزاری برای حفاظت از حقوق شهروندان و کاهش نابرابری است.

در جهانی که نابرابری و تمرکز ثروت به شکل انفجاری افزایش یافته، زوکمن اثبات کرده است که اقتصاد می‌تواند ابزار بازپس‌گیری دموکراسی و تضمین عدالت اجتماعی باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...