شناسه خبر : 49930 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مهندس اقتصاد

چرا نام رابرت کاکس مرتون در تاریخ علم اقتصاد ماندگار شد؟

 

آزاده چیذری / نویسنده نشریه 

88در ۳۱ جولای ۱۹۴۴ در نیویورک، به عنوان فرزند وسط بین دو خواهر، متولد شد. در هستینگز-آن-هادسون، روستایی با حدود هشت هزار نفر جمعیت در خارج از شهر بزرگ شد. پدرش که در فیلادلفیا و در خانواده‌ای مهاجر متولد شده بود، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه کلمبیا بود. هستینگز شهری مختلط از طبقه متوسط و کارگران بود که مشاغل محلی در آن زیر سلطه یک شرکت سیم و کابل و یک کارخانه شیمیایی بود. با وجود این ترکیب جمعیتی و کوچک بودن شهر، مدرسه دولتی محلی فرصت تحصیلی خوبی را فراهم می‌کرد. او توانست ریاضیات را از طریق حساب دیفرانسیل و انتگرال و پنج سال علوم (دو سال فیزیک شامل یک دوره طراحی‌شده از سوی ام‌آی‌تی) بگذراند.

در دوران کودکی‌، کارهای مدرسه و علایق فکری مانند موسیقی و هنر برایش اهمیت خاصی نداشتند، اگرچه ریاضیات، درس مورد علاقه‌اش، سرگرم‌کننده بود. بیسبال اولین علاقه‌اش بود: ازآنجاکه تمام میانگین‌های ضربه‌زنی و رکوردهای پرتاب بازیکنان بیسبال لیگ‌های بزرگ را می‌دانست، با اسب بخار، حجم موتور و سایر مشخصات دقیق تقریباً هر خودرویی در دوران پس از جنگ آشنا شد. فکر می‌کرد وقتی بزرگ شود، مهندس خودرو خواهد شد. در واقع، در دوران دانشگاه، دو تابستان را برای فورد در دفتر مرکزی آن در دیربورن، میشیگان کار کرد: یکی به عنوان مهندس طراحی پیشرفته خودرو و دیگری در بخش لینکلن-مرکوری که تلاش می‌کرد الگوهای بهینه واردات برای فورد انگلیسی را کشف کند.

ورودش به دانشگاه، آغاز تمرکز جدی بر امور دانشگاهی بود. تنها یک روز پس از ورود به کالج کلمبیا، به دانشکده‌ مهندسی تغییر رشته داد. این دانشکده جای بسیار خوبی برای دانشجویان کارشناسی بود تا ریاضیات و کاربردهای آن را بررسی کنند. او چندین دوره‌ ریاضیات کارشناسی و کارشناسی ارشد، چه کاربردی و چه محض، گذراند؛ با این حال، سلیقه‌‌اش مشخص بود و معادلات دیفرانسیل جزئی را به آنالیز حقیقی و حساب تغییرات را به توابع تک‌متغیره مختلط ترجیح می‌داد. در کنار تعدادی از دروس مهندسی از جمله نقشه‌کشی، دوره معروف تمدن معاصر کلمبیا، علوم انسانی، یک دوره مقدماتی اقتصاد (با استفاده از اقتصاد ساموئلسون)، یک دوره تحصیلات تکمیلی جامعه‌شناسی ریاضی و دو دوره شبانه مطالعات عمومی در حسابداری و سرمایه‌گذاری در بازار سهام را نیز گذراند.

بعد از کلمبیا، برای ادامه تحصیل در رشته ریاضیات کاربردی به موسسه فناوری کالیفرنیا رفت. دوران حضور او در دانشگاه فناوری کالیفرنیا 

(1967-1966)، هرچند کوتاه، اما به میزان قابل توجهی به اندوخته ریاضیاتش افزود. در مقطعی از سال، تصمیم گرفت دانشگاه فناوری کالیفرنیا (و ریاضیات) را برای تحصیل در رشته اقتصاد ترک کند. او برای شش دپارتمان خوب درخواست داد، اما فقط یکی از آنها، ام‌آی‌تی، او را پذیرفت و به او بورسیه کامل تحصیلی داد.

تصمیمش برای ترک ریاضیات کاربردی و روی آوردن به اقتصاد، تا حدودی به این باور عمومی رایج در دهه ۱۹۶۰ مربوط می‌شد که اقتصاد کلان در کنترل چرخه‌های تجاری و متوقف کردن بیکاری و تورم ناکارآمد، پیشرفت‌های اساسی داشته است. بنابراین، احساس می‌کرد که کار در اقتصاد می‌تواند «واقعاً مهم» باشد و به طور بالقوه می‌تواند میلیون‌ها نفر را تحت تاثیر قرار دهد. مهم‌ترین عامل در تصمیمش این حس بود که شهود و «احساس» بسیار بهتری نسبت به مسائل اقتصادی نسبت به مسائل فیزیکی دارد. این موضوع در هیچ کجا به اندازه بازار سهام برایش آشکار نبود. اما او کیست؟

رابرت کاکس مرتون، اقتصاددان آمریکایی است که به خاطر کارهای پیشگامانه‌اش در امور مالی پیوسته، به‌ویژه مدل بلک-شولز-مرتون برای قیمت‌گذاری اختیار معامله، شناخته می‌شود. او در سال ۱۹۹۷ به خاطر این کار، به همراه مایرون شولز، جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی را دریافت کرد.

مرتون، به همراه فیشر بلک و مایرون شولز، الگویی برای قیمت‌گذاری اختیار معامله توسعه دادند که ابزاری اساسی در بازارهای مالی است. تحقیقات او به طور قابل توجهی زمینه مالی در زمان پیوسته را که شامل مدل‌سازی متغیرهای مالی است که پیوسته در طول زمان تغییر می‌کنند، پیشرفت داد. کار مرتون کاربردهای مدل بلک-شولز را به استراتژی‌های مختلف مدیریت ریسک گسترش داد. اما علاقه‌اش به اقتصاد از کجا شروع شد؟

بازی اقتصاد

89از ۸ یا ۹سالگی، به پول و امور مالی، حتی در حین بازی، علاقه پیدا کرد. او بانک‌های خیالی مانند شرکت پس‌انداز دلار و سنت RCM ایجاد کرد. پدرش او را با بازار سهام آشنا کرد. در ۱۰ یا ۱۱سالگی، فهرستی از سهام «A» تهیه کرد و اولین سهامش، جنرال‌موتورز، را خرید. در دانشگاه، زمانی را صرف انجام معاملات و شنیدن افسانه‌های بازار از معامله‌گران خرده‌فروش در کارگزاری‌ها کرد. در اواخر سال ۱۹۶۳، اولین تجربه‌اش را در چیزی که اکنون به عنوان «آربیتراژ ریسک» شناخته می‌شود، داشت. معامله‌ای که پیرامون ادغام شرکت فریدن و شرکت سینگر انجام شد، شامل خرید سهام فریدن و فروش استقراضی سهام سینگر با نسبت 75 /1 به ۱ بود. اختلاف ارزش فعلی میان این دو، در صورت موفقیت ادغام، به سود «مطمئن» تبدیل می‌شد؛ که خوشبختانه برای او، این اتفاق افتاد. در دانشگاه فنی کالیفرنیا، بسیاری از صبح‌ها ساعت ۶:۳۰ برای باز شدن بازار سهام به یک کارگزاری محلی می‌رفت، چند ساعتی را صرف تماشای معامله‌ها می‌کرد، سپس به کلاس‌هایش می‌رفت. علاوه بر سهام، اوراق قرضه، اوراق قرضه قابل تبدیل و گزینه‌های فرابورس را معامله می‌کرد. 

مرتون از آن تجربیات متنوع معاملاتی در مورد بازارها و نهادها چیزهای زیادی آموخت که در پژوهش‌های بعدی‌اش مفید واقع شدند. برای مثال، با کشف بانک‌های تخصصی که به طور قانونی اوراق قرضه قابل تبدیل او را با ۸۵ درصد ارزششان تامین مالی می‌کردند، خیلی زود فهمید که «انعطاف‌ناپذیری‌های نهادی»، که اغلب در مدل‌سازی آکادمیک بازار مالی به عنوان امری غیرقابل نقض فرض می‌شوند، می‌توانند در نمونه‌های دنیای واقعی خود انعطاف‌پذیرتر و نفوذپذیرتر باشند.

وقتی در پاییز ۱۹۶۷ به ام‌آی‌تی رفت، فهمید که چرا او را پذیرفته‌اند، در حالی که هیچ موسسه دیگری این کار را نکرده بود: هارولد فریمن، آماردان و عضو دپارتمان اقتصاد از دوران قبل از ساموئلسون. هارولد برخی از ریاضیدانانی را که توصیه‌نامه‌های مرتون را نوشته بودند، می‌شناخت. او در نقش مشاور سال اول، برنامه درسی «سنتی» پیشنهادی مرتون را دید و به او گفت: «... اگر آن را دنبال کنی، تا پایان ترم از خستگی اینجا را ترک خواهی کرد... برو در دوره اقتصاد ریاضی پل ساموئلسون شرکت کن.» مرتون هم این کار را کرد. او نه‌تنها توانست با پل ساموئلسون تعامل داشته باشد، بلکه با دانشجویان سال دوم آن زمان، استنلی فیشر و مایکل روچیلد، نیز آشنا شد. مرتون اقتصاد را از کتاب مبانی پل ساموئلسون آموخت و یک مقاله در مورد مدل رشد بهینه با تغییرات درون‌زای جمعیت نوشت که بعداً در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. در نتیجه ملاقات آنها، پل در بهار همان سال مرتون را به عنوان دستیار تحقیقاتی خود استخدام کرد؛ دستاوردی بزرگ برای یک دوره آموزشی!

در جریان کارش برای پل، علایق مشترک و برخی دانش مشترک در مورد بازار سهام، اوراق بهادار تضمینی و اوراق بهادار قابل تبدیل را کشف کردند. در تابستان ۱۹۶۸، آنها تلاش مشترکی را برای پیشبرد نظریه قیمت‌گذاری اوراق بهادار تضمینی پل در سال ۱۹۶۵ آغاز کردند که متعاقباً در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. تحقیق با پل ساموئلسون در مورد قیمت‌گذاری اوراق بهادار تضمینی، مرتون را با اصل مطلوبیت مورد انتظار و کاربرد آن در انتخاب سبد سهام بهینه در یک چهارچوب ایستا آشنا کرد. در نتیجه‌ این تلاش، به فکر ترکیب نظریه‌ ایستای انتخاب سبد سهام با بهینه‌سازی بین‌زمانی مصرف در طول عمر در شرایط قطعیت موجود در ادبیات مدل رشد افتاد. مقاله او در مورد مصرف در طول عمر و انتخاب سبد سهام تحت شرایط عدم قطعیت که اولین‌بار در سمینار دانشجویان تحصیلات تکمیلی هاروارد-ام‌آی‌تی در نوامبر ۱۹۶۸ ارائه شد، در آگوست سال بعد به عنوان مقاله‌ مکمل مقاله‌ ساموئلسون که تاثیر سن را بر تحمل ریسک سبد سهام بررسی می‌کرد، منتشر شد.

با وجود داشتن معلمانی همچون پل ساموئلسون، فرانکو مودیلیانی، رابرت سولو، فرانک فیشر، رابرت بیشاپ، ایوسی دومار، پیتر دایموند، پیتر تمین و اد کوه، و فرصت زندگی در دفتر پل ساموئلسون به عنوان دستیار او به مدت دو سال و نیم، هیچ‌کس نمی‌توانست مقدمه‌ای بهتر از مرتون بر اقتصاد داشته باشد. سه فصل از پنج فصل پایان‌نامه او قبل از ارائه پایان‌نامه منتشر شد. فصل چهارم، «مصرف بهینه و قوانین سبد سهام در یک مدل زمان پیوسته»، در دومین کنگره جهانی انجمن اقتصادسنجی در آگوست 1970 ارائه و در سال 1971 منتشر شد.

جایزه نوبل

اگرچه پژوهش‌های مرتون حوزه‌های بسیاری از نظریه مالی و اقتصاد را پوشش می‌دهد، اما کار او در مورد ارزش‌گذاری اختیار معامله شاید تاثیرگذارترین کارش باشد. پیش از سال ۱۹۷۳، زمانی که بلک و شولز فرمول برجسته خود را منتشر کنند، تعیین ارزش اختیار معامله سهام به دلیل ماهیت اختیار معامله‌ها، که اساساً توافق‌هایی هستند که به سرمایه‌گذاران حق خرید یا فروش یک دارایی را در زمان مشخصی در آینده می‌دهند، بسیار پرخطر و دشوار بود. چالش یک اختیار معامله، پیش‌بینی ارزشش در آن زمانِ دور است. قبل از معرفی فرمول بلک-شولز، کسانی که در اختیار معامله‌ها سرمایه‌گذاری می‌کردند، برای پوشش ضررهای مالی عمده، حق بیمه ریسک تعیین می‌کردند. فرمول بلک-شولز نشان داد که حق بیمه ریسک برای سرمایه‌گذاری در اختیار معامله سهام ضروری نیست، زیرا چنین حق بیمه‌هایی از قبل در قیمت سهام لحاظ شده‌اند. مرتون با کاهش محدودیت‌ها و فرضیات خاص تعیین‌شده از سوی بلک و شولز، مانند فرض نسبتاً بعید مبنی بر اینکه بورس هیچ سود سهامی پرداخت نمی‌کند، از پیشینه خود در ریاضیات برای تعمیم فرمول استفاده کرد. مرتون با تغییر فرمول، اجازه داد که این فرمول در سایر امور مالی مانند وام مسکن و وام دانشجویی نیز اعمال شود.

بر همین اساس، مرتون در سال ۱۹۹۷ جایزه یادبود آلفرد نوبل در علوم اقتصادی را به خاطر ارائه یک روش جدید برای ارزش‌گذاری مشتقات دریافت کرد.

در سال ۱۹۷۰، مرتون به هیات علمی دانشکده مدیریت اسلون دانشگاه ام‌آی‌تی پیوست و تا سال ۱۹۸۸ در آنجا تدریس کرد. پس از آن، به دانشگاه هاروارد نقل مکان کرد و از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۸ استاد مدیریت بازرگانی جرج فیشر بیکر بود. او از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۰ استاد دانشگاه جان و ناتی مک‌آرتور بود و در سال ۲۰۱۰ به سمت استاد ممتاز دانشگاه هاروارد برگزیده شد.

در سال ۲۰۱۰، رابرت مرتون دوباره به دانشکده مدیریت اسلون دانشگاه ام‌آی‌تی پیوست و در آنجا استاد ممتاز امور مالی دانشکده مدیریت است. از سال ۲۰۱۰، او همچنین در سمت دانشمند مقیم در «مشاوران صندوق‌های ابعادی» فعالیت داشته و در زمینه مدیریت بازنشستگی فعالیت می‌کند.

پژوهش‌های مرتون بر نظریه مالی از جمله تامین مالی چرخه عمر، انتخاب بهینه پورتفوی بین‌زمانی، قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای، قیمت‌گذاری اختیار معامله، بدهی‌های پرخطر شرکت‌ها، ضمانت‌های وام و سایر اوراق بهادار پیچیده مشتقه متمرکز است. او همچنین در مورد عملکرد و تنظیم موسسه‌های مالی نوشته است. علایق دانشگاهی فعلی مرتون شامل نوآوری مالی و پویایی تغییرات نهادی، کنترل انتشار ریسک مالی کلان و بهبود روش‌های اندازه‌گیری و مدیریت ریسک حاکمیتی است. او نویسنده کتاب «تامین مالی پیوسته در زمان» و یکی از نویسندگان کتاب‌های «مواردی در مهندسی مالی: مطالعات کاربردی نوآوری مالی» و «سیستم مالی جهانی: یک دیدگاه کاربردی؛ امور مالی؛ و اقتصاد مالی» است. مرتون از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۱ از ویراستاران بنیان‌گذار مجله سالانه اقتصاد مالی بود.

او در سال ۱۹۹۳ جایزه مهندس مالی سال را از انجمن بین‌المللی مهندسان مالی دریافت کرد که او را به عنوان عضو ارشد نیز انتخاب کردند. او همچنین در سال ۲۰۰۳ جایزه دستاورد مادام‌العمر Risk را به خاطر مشارکت‌هایش در حوزه مدیریت ریسک دریافت کرد. مرتون، عضو برجسته موسسه تحقیقات کمی در امور مالی و عضو انجمن مدیریت مالی است. 

دراین پرونده بخوانید ...