مغز متفکر
چرا رکسفورد تاگول مدافع برنامهریزی بود؟
رکسفورد گای تاگوِل (Rexford Guy Tugwell)، اقتصاددان آمریکایی و یکی از سه عضو اصلی «گروه مغزهای متفکر» طرح نیو دیل فرانکلین روزولت بود. روزولت و همکارانش، تاگوِل را اقتصاددان، مربی و نظریهپرداز سیاسی درخشان میدانستند. او هرگز از جنجال ابایی نداشت و به نظر میرسید که از نقش ظاهراً خودخواستهاش به عنوان یک عامل بازدارنده برای دور کردن انتقادها از آقای روزولت لذت میبرد. اگرچه تاگوِل بیشتر به خاطر روزهای گاهی طوفانیاش در دوران نیو دیل به یاد آورده میشود، اما از یک دوران حرفهای طولانی با مسئولیتهای متنوع برخوردار بود.
او نقش کلیدی در شکلدهی به سیاستهای نیو دیل، بهویژه سیاستهای مربوط به کشاورزی و برنامهریزی، ایفا کرد. تاگول از برنامهریزی دولتی در مقیاس بزرگ برای مقابله با رکود بزرگ حمایت میکرد، زیرا بر این باور بود که بخش خصوصی، توانایی تحریک موثر اقتصاد را ندارد.
تاگول در دولت فرانکلین دلانو روزولت در سمت معاون وزیر کشاورزی منصوب شد. او که عضوی از «گروه مشاوران نزدیک» روزولت به شمار میآمد، بعداً در سال ۱۹۴۱ فرماندار پورتوریکو شد. رکسفورد در سال ۱۹۴۶ از فرمانداری استعفا کرد و در مقام استاد در دانشگاه شیکاگو مشغول به کار شد.
تاگول یکی از دانشگاهیان کلیدی بود که در سالهای اولیه نیو دیل به روزولت در مورد سیاستهای اقتصادی مشاوره میداد. او معتقد بود که دولت باید نقش مهمی در هدایت اقتصاد، بهویژه در دوران رکود، برای غلبه بر بحران ایفا کند.
تاگول به طراحی برنامههای کشاورزی نیو دیل و اداره اسکان مجدد، که بر جابهجایی کشاورزان معیشتی به مناطق پربارتر متمرکز بود، کمک کرد. ایدههای برنامهریزی او موجب توسعه «کمربند سبز»، مریلند، یک جامعه برنامهریزیشده که برای تامین مسکن مقرونبهصرفه برای خانوادههای کمدرآمد طراحی شده بود، شد.
تاگول، از حامیان فعال طرح نیو دیل و عضو «گروه مغزهای متفکر» فرانکلین دی. روزولت بود؛ گروهی غیررسمی از دانشگاهیان که در دوران فرمانداری فرانکلین دی. روزولت و در آغاز ریاستجمهوریاش به او مشاوره میدادند. تاگول از دهه ۱۹۲۰ به این سوال فکر میکرد که آیا سیستم صنعتی روبهرشد آمریکا میتواند برای برآورده کردن منافع عمومی، بهتر هماهنگ شود یا خیر. در اواسط دهه ۱۹۳۰، او به عنوان دستیار وزیر و سپس معاون وزیر کشاورزی خدمت کرد و برخی از ایدههای خود را در قالب قانون تعدیل کشاورزی اجرا کرد که با محدود کردن تعداد هکتارهای زیر کشت، بر تولید نظارت میکرد. تاگول در اواخر دهه ۱۹۳۰ مدت کوتاهی در سمت کمیسر برنامهریزی شهر نیویورک خدمت کرد و در سال ۱۹۴۱ روزولت او را به عنوان فرماندار پورتوریکو منصوب کرد؛ سمتی که تا سال ۱۹۴۶ آن را در اختیار داشت. تاگول در جایگاه فرماندار، برای بهبود ساختار اقتصادی جزیره تلاش کرد و طرفدار این بود که این سمت از طریق انتخابات مردمی پر شود. پس از سال ۱۹۴۶، او به طور عمده در دانشگاه شیکاگو و در مرکز مطالعه نهادهای دموکراتیک در سانتا باربارا، کالیفرنیا، مشغول به کار شد.
تاگول نخستینبار در نقش مربی در حالی که دکترای خود را در دانشگاه پنسیلوانیا به پایان میرساند، به کلمبیا رفت. در دهه ۱۹۲۰، او با فیلسوف جان سی. کاس، تاریخدان هری کارمن و دیگران برای گسترش و سازماندهی مجدد دوره جدید تمدن معاصر همکاری کرد- در آن زمان، جی. دبلیو. اسمیت درباره آن دوره نوشته بود: «مقدمهای جامع بر تحلیل علمی، اجتماعی و تاریخی از آنچه آنها «مشکلات مداوم جهان کنونی» مینامیدند.» تاگول در مورد آن کلاس که او به عنوان مربی در آن خدمت میکرد، گفت: «ما پیشنهاد کردیم که به پرسشهای اقتصادی طوری نگاه نکنیم که گویی همه دانشجویان کارشناسی اقتصاددانان اولیه هستند، یا به سوالهای سیاسی به شکلی نگاه نکنیم که گویی کارشناسان دولتی آینده هستند، بلکه فرض کنیم که آنها اعضای مسئول جامعه هستند که از آنها انتظار میرود مانند شهروندان در یک دموکراسی عمل کنند.»
در کلمبیا بود که استاد همکارش، ریموند مولی، تاگول را به فرماندار وقت، روزولت، معرفی کرد. روایت تاگول از همکاریشان با روزولت در سال ۱۹۶۸ به اسم «گروه مغزهای متفکر» برنده جایزه بنکرافت شد؛ او دوران حضورش در دانشگاه کلمبیا را در کتاب خاطراتش با نام «به سوی ارتفاعات پستتر مورنینگساید» (۱۹۸۲) که پس از مرگش منتشر شد، به یاد میآورد.
به بهانه سالروز تولد این اقتصاددان، به سراغ زندگینامه او رفتهایم که در ادامه میخوانید.
مدافع روزولت
رکسفورد گای تاگول در ۱۰ جولای ۱۸۹۱ در خانوادهای ثروتمند، از دسی رکسفورد و چارلز هنری تاگول، کشاورز و صاحب کارخانه کنسروسازی، در سینکلرزویل، نیویورک، شهری کوچک در ۱۲مایلی دریاچه ایری، به دنیا آمد. پدرش توانست او را به مدرسهای در بوفالو بفرستد و بعدها مدرک لیسانس، فوقلیسانس و دکترای اقتصاد را از دانشکده امور مالی و بازرگانی وارتون دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرد.
او که اقتصاددانی لیبرال و معتقد به برنامهریزی اقتصادی بود، در سال ۱۹۲۰ به عضویت هیات علمی دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک درآمد. تاگول در بیشتر دوران بزرگسالی خود با جامعه دانشگاهی در ارتباط بود. در سال ۱۹۳۲ فرصتی پیدا کرد تا نظریههای اقتصادی خود را به صورت عملی به کار گیرد. تاگول به همراه دو همکارش در دانشگاه کلمبیا، ریموند مولی و آدولف برل، به عضویت «گروه مغزهای متفکر» فرانکلین روزولت درآمد. از جمله، او در برنامهریزی قانون تعدیل کشاورزی نقش داشت. تاگول مدافع منافع عمومی بود و از نظارت بیشتر دولت بر تجارت حمایت میکرد. نظرات قوی و بیزاری او از سازش، او را به چهرهای بسیار بحثبرانگیز و هدف منتقدان در طول سالهای حضورش در عرصه عمومی تبدیل کرد.
در سال ۱۹۳۳، تاگول به سمت معاون وزیر در وزارت کشاورزی منصوب شد. او خیلی زود درگیر تلاش برای اصلاح قانون غذا و داروی خالص مصوب سال ۱۹۰۶ شد. یک سال بعد، به سمت معاون وزیر کشاورزی و در سال ۱۹۳۵، به عنوان مدیر اداره اسکان مجدد منصوب شد. رکسفورد علاقه ویژهای به اسکان مجدد حومه شهر داشت که در طرح او برای معرفی مفهوم شهرهای کمربند سبز منعکس شد.
پس از انتخابات سال ۱۹۳۶، تاگول از دولت استعفا کرد. پس از مدت کوتاهی معاون رئیس شرکت ملاس (شیره قند) آمریکا شد و در سال ۱۹۳۸ سمت رئیس بخش برنامهریزی کمیسیون برنامهریزی شهر نیویورک را از آن خود کرد. در این سمت، تاگول هم دانش کاملی از برنامهریزی و هم استعدادی برای مدیریت نشان داد که تحسین همکارانش را برانگیخت. او همچنین توانست از این استعدادها در جایگاه فرماندار پورتوریکو به طرزی موثر بهره ببرد. هنگامی که در سال ۱۹۴۲ فرماندار شد، برنامههایی برای یک انقلاب اجتماعی-اقتصادی در پورتوریکو از قبل تدوین شده بود. بزرگترین سهم تاگول کمک به ایجاد یک دولت قوی و کارآمد برای خدمت به عنوان پایگاهی برای انقلاب بود. او آخرین فرماندار مستعمراتی بود که به این سمت منصوب شد. پس از پایان دوره تصدی او، شهروندان پورتوریکو قدرت انتخاب مقامات دولتی خود را یافتند.
تاگول در سال ۱۹۴۶ به تدریس بازگشت و استاد علوم سیاسی و مدیر موسسه برنامهریزی در دانشگاه شیکاگو شد. او همچنان به عنوان عضو کمیسیون کارائیب و مشاور امور پورتوریکو خدمت کرد.
در سال ۱۹۵۷، تاگول از دانشگاه شیکاگو و کمیسیون کارائیب بازنشسته شد، اما همچنان مدرس و نویسندهای فعال باقی ماند. کتابهای متعددی که نوشت عبارتاند از: سرزمین آسیبدیده (۱۹۴۶)، وقایعنگاری از خطر (۱۹۵۵)، روزولت دموکرات (۱۹۵۷)، گسترش ریاستجمهوری (۱۹۶۰)، نور روزهای دیگر (۱۹۶۲)، فرانکلین روزولت: معمار یک دوران (۱۹۶۷)، «گروه مغزهای متفکر» (۱۹۶۸) و «در جستوجوی روزولت» (۱۹۷۲). تاگول از سال ۱۹۵۷ تا زمان مرگش در ۲۱ جولای ۱۹۷۹ با مرکز مطالعات نهادهای دموکراتیک در سانتا باربارا، کالیفرنیا همکاری داشت.
شکوه برنامهریزی
در وارتون بود که تاگول به آنچه «شکوه برنامهریزی» مینامید، اعتقاد راسخ پیدا کرد؛ چیزی که به نظر او میتوانست بیشتر بیماریهای اقتصادی را، به ویژه در کشاورزی که همیشه گرفتار چرخههای کمبود و فراوانی بود، از بین ببرد.
پس از دورههای تدریس در پنسیلوانیا، دانشگاه واشنگتن و پاریس، آقای تاگول در سال ۱۹۲۲، دانشیار اقتصاد در دانشگاه کلمبیا شد. او در سال ۱۹۲۶ به مقام استادتمام رسید. سال بعد، که آنارشیستها، ساکو و وانزتی، اعدام شدند، آقای تاگول و گروهی از لیبرالها از اتحاد جماهیر شوروی بازدید کردند و این سفر شهرت بسیاری برایشان به همراه داشت. آنها بعداً گزارش دادند که هیچیک از آنها به کمونیسم نگرویدند، اما بسیاری از اعضای گروه، از جمله آقای تاگول، تحت تاثیر چیزی قرار گرفتند که او «قدرت اراده جمعی» در اتحاد جماهیر شوروی مینامید.
این بازدید قرار بود حرفه سیاسی او را تحت تاثیر قرار دهد. در دولت روزولت، سرمقالهنویسان از حمله شخصی به رئیسجمهور محبوب که از استفاده از روشنفکرانِ منفورِ «مغزهای متفکر» به عنوان سپر بلا لذت میبرد، اکراه داشتند. از نظر این منتقدان، آقای تاگول «رکس سرخ» (کمونیست) بود.
تاگول که اغلب در بیانات کتبی و شفاهی خود پرحرف و تفرقهافکن بود، پاسخی مختصر و غیرمعمول به چنین اتهاماتی داشت: «لیبرالهایی مثل من دوست دارند ایستگاه را در حالی که قطارها در حال حرکت هستند، بازسازی کنند؛ رادیکالها ترجیح میدهند ایستگاه را منفجر کنند و تا زمان ساخت سازه جدید، از خدماترسانی خودداری کنند.»
او در سالهای اولیه «نیو دیل» عنوان دستیار وزیر کشاورزی را داشت، اما در طیف گستردهای از سیاستهای مربوط به بهبود رکود اقتصادی به آقای روزولت مشاوره میداد. ایده صدور مجوز و در نتیجه محدود کردن کاشت بسیاری از محصولات عمده مازاد و پرداخت پول به کشاورزان برای کشت نکردن برخی محصولات، به او نسبت داده میشود.
او مبارزی پرشور برای تنظیم مقررات دولتی بر کسبوکارها بود و تلاشهای او در سال ۱۹۳۳ برای تقویت سازمان غذا و دارو، تایید او را در مقام معاون وزیر کشاورزی به تاخیر انداخت.
تاگول در سال ۱۹۳۵ به ریاست اداره جدید اسکان مجدد منصوب شد که در پی انتقال کشاورزان از زمینهای فرسوده به زمینهای قابل کشت بود. این بنگاه چندین مزرعه تعاونی آزمایشی را سازماندهی کرد و آقای تاگول همچنین میلیونها دلار و بخش قابل توجهی از وقت و استعداد خود را صرف برنامهریزی چهار شهر نمونه «کمربند سبز» کرد که برای کاهش تراکم شهری طراحی شده بودند. با این حال، تلاشهای او از سوی منتقدان نیو دیل به عنوان «جمعگرا» مورد حمله قرار گرفت و در غیاب حمایت کنگره، پروژههای اسکان مجدد تا سال ۱۹۳۸ با ضرر متوقف شدند.
آن سال برای رکسفورد تاگول سالی پرماجرا بود: او از همسرش، فلورانس آرنولد، که از او دو فرزند به نامهای تانیس و مارسیا داشت، طلاق گرفت و با منشی خود، گریس فولک، ازدواج کرد که قرار بود از او صاحب دو پسر به نامهای تایلر و فرانکلین شود. همچنین رئیس کمیسیون برنامهریزی نیویورک شد.
در سال ۱۹۴۱، آقای روزولت او را به عنوان رئیس دانشگاه پورتوریکو به سن خوان فرستاد و بعداً در همان سال او را به سمت فرماندار جزیره منصوب کرد. تاگول با جدیت برای دستیابی به بهبود اقتصادی و اجتماعی برای پورتوریکوییها تلاش کرد و با جلب کمک سیاستمداران پورتوریکو، مالکان قدرتمند مزارع شکر و بانکداران را ناامید کرد.
وقتی در سال ۱۹۴۶ سن خوان را ترک کرد، ۵۵ساله بود، اما همچنان سرزنده، بانشاط و خوشقیافه بود و از بازنشستگی خودداری میکرد. او به مدت چهار سال به عنوان مدیر موسسه برنامهریزی دانشگاه شیکاگو خدمت کرد، سپس استاد علوم سیاسی در دانشگاه ماند و در سال ۱۹۵۷ بازنشسته شد. در سالهای پس از آن، تاگول در تعدادی از دانشگاههای ایالاتمتحده و خارج از کشور به عنوان استاد مدعو مشغول به کار بود، در حالی که همچنان به انتشار کتابهایی ادامه میداد که بسیاری از آنها بر اساس تجربیات نیو دیل بودند. کتاب «گروه مغزهای متفکر» او در سال ۱۹۶۸ برنده جایزه بنکرافت در زمینه تاریخ شد. «در جستوجوی روزولت» نیز در سال ۱۹۷۲، زمانی که تاگول ۸۱ساله بود، منتشر شد.
تاگول در اواخر عمر، قانون اساسی ایالتهای جدید آمریکا را تدوین کرد. در این قانون، برنامهریزی به شاخه جدیدی از دولت فدرال، در کنار شاخههای نظارتی و انتخاباتی، تبدیل میشد. در این مدت، او چندین کتاب نوشت، از جمله زندگینامه گروور کلیولند، با عنوان فرعی: زندگینامه رئیسجمهوری که صداقت و درستکاری سازشناپذیرش آمریکا را در زمان بحران شکست داد (۱۹۶۸). زندگینامه او از فرانکلین دی. روزولت به نام «فرانکلین دی. روزولت: معمار یک دوران» منتشر شد. «سرزمین مصیبتزده» خاطرات او از سالهای اقامتش در پورتوریکو بود؛ بنیاد مونوز مارین این کتاب را در سال ۲۰۰۷ تجدید چاپ کرد.