شناسه خبر : 49813 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تبخیر اقتصاد

فشار دمای هوا بر اقتصاد در گفت‌وگو با محمد وصال

دمای برخی شهرهای ایران در گرمای سوزان تابستان از مرز ۵۰ درجه عبور کرده است. تنها خاک نیست که داغ می‌شود و آسفالت خیابان‌ها ذوب، بلکه بهره‌وری نیروی کار، امنیت غذایی، پایداری انرژی و حتی عدالت اجتماعی نیز زیر آفتاب داغ ایران و البته غالب مناطق جهان در حال فرسایش‌اند. در این گفت‌وگو، محمد وصال، اقتصاددان، از اثرات چندوجهی گرمای شدید بر اقتصاد ایران می‌گوید؛ از فرو ریختن توان کشاورزان و کارگران در دمای 30 تا 50 درجه تا فشار بی‌سابقه بر زیرساخت‌های انرژی، و از تهدید امنیت غذایی تا ژرف‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی در مناطق محروم.

تبخیر اقتصاد

دمای برخی شهرهای ایران در گرمای سوزان تابستان از مرز ۵۰ درجه عبور کرده است. تنها خاک نیست که داغ می‌شود و آسفالت خیابان‌ها ذوب، بلکه بهره‌وری نیروی کار، امنیت غذایی، پایداری انرژی و حتی عدالت اجتماعی نیز زیر آفتاب داغ ایران و البته غالب مناطق جهان در حال فرسایش‌اند. در این گفت‌وگو، محمد وصال، اقتصاددان، از اثرات چندوجهی گرمای شدید بر اقتصاد ایران می‌گوید؛ از فرو ریختن توان کشاورزان و کارگران در دمای 30 تا 50 درجه تا فشار بی‌سابقه بر زیرساخت‌های انرژی، و از تهدید امنیت غذایی تا ژرف‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی در مناطق محروم.

♦♦♦

در شرایطی که دمای برخی مناطق ایران از ۵۰ درجه سانتی‌گراد فراتر رفته است، اثرات گرمای شدید بر بهره‌وری نیروی کار در بخش‌های حیاتی مانند کشاورزی، ساخت‌وساز و حمل‌ونقل چگونه قابل اندازه‌گیری است؟

بحث تغییر اقلیم و تاثیرات افزایش دما بر اقتصاد، موضوعی است که در ادبیات اقتصادی به‌طور گسترده مورد توجه قرار گرفته است. یکی از حوزه‌های مهمی که در این زمینه آسیب‌پذیر تلقی می‌شود، بهره‌وری نیروی کار است. برخلاف تصور عمومی که ممکن است فکر کنند این تاثیر تنها به بخش کشاورزی محدود است، در واقع گرمای شدید بر سایر بخش‌ها از جمله صنعت نیز تاثیرگذار است. بر اساس برآوردهای موجود، افزایش دما به کاهش بهره‌وری نیروی انسانی منجر می‌شود. البته اگر بخواهیم به صورت پیشینی این کاهش بهره‌وری را برآورد کرده و برای آن سازوکار جبرانی تعریف کنیم، کار دشواری است. اما تحلیل‌های پسینی، یعنی تحلیل‌هایی که پس از وقوع پدیده انجام می‌شوند، امکان‌پذیرند. تحقیقات اقتصادی نیز عمدتاً مبتنی بر همین نوع تحلیل‌ها هستند؛ به این معنا که بررسی می‌کنند پس از وقوع موج گرما در یک بازه زمانی خاص، چه تغییراتی در عملکرد اقتصادی و بهره‌وری به‌ویژه در بخش‌های حساس ایجاد شده است. در بخش کشاورزی، چون مستقیم با گیاهان و جانوران سروکار داریم، تاب‌آوری طبیعی این موجودات در برابر گرمای شدید محدود است. معمولاً گیاهانی که در فضای باز کشت می‌شوند، نسبت به دماهای بالای ۳۵ درجه حساس هستند و این امر می‌تواند به کاهش محصول و در نهایت کاهش بهره‌وری در این بخش منجر شود. البته پدیده خشکسالی، بحثی جداگانه است که لزوماً ناشی از دمای بالا نیست؛ بلکه بیشتر به کمبود منابع آبی و کاهش رطوبت خاک مربوط می‌شود. خشکسالی می‌تواند اثرات مخربی بر کشت‌های فصلی و همچنین درختان میوه داشته باشد و پیامدهای آن بلندمدت خواهد بود. درباره جبران خسارات در بخش کشاورزی، با توجه به اینکه کاهش بهره‌وری با نابودی محصول همراه است، سازوکارهای بیمه‌ای تا حدی می‌توانند خسارات را جبران کنند. نکته مهمی که باید توجه کرد این است که دمای ۵۰ درجه سانتی‌گراد گرچه بسیار بالا و غیرمعمول است، اما آثار منفی ناشی از گرما می‌تواند در دماهای پایین‌تر مانند ۳۰ یا ۳۲ درجه نیز بروز پیدا کند. بنابراین، نباید منتظر رسیدن به دماهای بسیار بالا بود تا اقدام‌های جبرانی و پیشگیرانه را آغاز کرد.

با توجه به سهم ۱۲درصدی کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کشور، کاهش تولید ناشی از گرما و خشکسالی چه اثری بر امنیت غذایی کشور دارد؟

در حوزه کشاورزی و به‌ویژه تامین امنیت غذایی، مسئله بسیار مهم آن است که سیاست‌گذاری‌های کشور به‌گونه‌ای انجام شود که تامین غذای کافی و در دسترس برای همه مردم تضمین شود. مهم‌ترین راهکار تاب‌آوری در این زمینه، تنوع‌بخشی در کشت و همچنین اتکا به تجارت است. تجارت نیز می‌تواند در قالب ذخایر استراتژیک نمود پیدا کند؛ به این معنا که دولت‌ها با نگهداری ذخایر کافی، در شرایطی که تولید به‌طور ناگهانی کاهش می‌یابد، بتوانند از آنها استفاده کنند. منظور از تنوع، هم تنوع سرزمینی است، یعنی کشت محصولات در مناطق مختلف کشور، و هم تنوع محصولی، به‌گونه‌ای که همه منابع تولید غذا به‌طور همزمان تحت تاثیر قرار نگیرند. خوشبختانه ایران از نظر طبیعی دارای این نوع تنوع هست و از این جهت، سطحی از تاب‌آوری وجود دارد. اما در زمینه تجارت باید با احتیاط بیشتری عمل کرد، به‌ویژه با توجه به تنش‌های ژئوپولیتیک موجود، لازم است برنامه‌ریزی دقیق‌تری انجام شود. نکته مهم دیگر این است که مسئله فقط تامین غذا نیست، بلکه کاهش بهره‌وری در بخشی مانند کشاورزی، درآمد فعالان این حوزه را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای مثال، کشاورزی را در نظر بگیرید که مالک یک قطعه زمین است؛ اگر موج گرما محصول او را از بین ببرد، ممکن است تمام درآمد خود را از دست بدهد. در برخی موارد، ممکن است بخشی از محصول باقی بماند و به‌واسطه افزایش قیمت‌ها در بازار، بخشی از خسارت جبران شود. اما گروهی دیگر که بیش از همه تحت تاثیر قرار می‌گیرند، کارگران کشاورزی هستند؛ کسانی که خود مالک زمین یا محصول نیستند. این افراد، با از بین رفتن محصول، فرصت شغلی خود را نیز از دست می‌دهند و به‌‌تبع آن، توانایی خرید غذا برای آنها کاهش می‌یابد و در معرض فقر و گرسنگی قرار می‌گیرند. در چنین شرایطی، اجرای برنامه‌های حمایت اجتماعی بسیار حیاتی است تا بتوان از افراد آسیب‌پذیر، به‌ویژه کودکان، مادران باردار و سایر گروه‌های حساس محافظت کرد. در غیر این صورت، پیامدهای بلندمدت منفی گریبان جامعه را خواهد گرفت. مطالعات متعددی نشان داده‌اند که قحطی‌های دوران جنگ جهانی در ایران بر رشد قد، توانایی‌های ذهنی و سلامت نسل‌های بعدی اثر گذاشته است. این پژوهش‌ها نشان می‌دهند که تجربه سوءتغذیه در دوران جنینی یا سال‌های ابتدایی زندگی می‌تواند در آینده به کاهش توانایی‌های کاری، بهره‌وری و حتی سطح درآمد افراد منجر شود. بنابراین، علاوه بر تامین ذخایر غذایی و ایجاد تنوع در تولید، لازم است نظام حمایتی اجتماعی کارآمدی برای حفاظت از گروه‌های آسیب‌پذیر در برابر شوک‌های اقلیمی و اقتصادی ایجاد شود. البته اجرای چنین برنامه‌هایی وابسته به شرایط اقتصادی کشور و میزان منابع مالی دولت است. اگرچه در کوتاه‌مدت می‌توان با استقراض یا افزایش بدهی‌ها بخشی از این نیازها را پوشش داد، اما این رویه در بلندمدت پایدار نخواهد بود. در نهایت، اگر کشور به‌سمت اقلیمی گرم‌تر با تواتر بیشتر شوک‌های دمایی و دوره‌های طولانی‌تر خشکسالی حرکت می‌کند، ضروری است بازنگری بنیادینی در سیاست امنیت غذایی صورت گیرد. این بازنگری می‌تواند شامل تمرکز بر تولیدات پایدارتر، استفاده از فناوری‌هایی با حساسیت کمتر به تغییرات اقلیمی و تقویت تجارت خارجی برای حمایت از امنیت غذایی باشد.

افزایش ۳۰درصدی مصرف انرژی در پی استفاده گسترده از سیستم‌های سرمایشی چه تبعاتی برای زیرساخت‌های انرژی، صنایع کوچک و بودجه عمومی داشته است؟ آیا ایران در حال حرکت به سمت الگوهای پایدارتری مانند انرژی خورشیدی است یا این مسیر همچنان کند و محدود باقی مانده است؟

افزایش مصرف انرژی، به‌ویژه در پاسخ به گرمای شدید و نیاز به سرمایش، یکی از چالش‌های اصلی کشور در حوزه زیرساخت‌های انرژی است. در حال حاضر، سیستم‌های سرمایشی در محیط‌های کاری، از جمله صنایع و بخش خدمات، به‌صورت گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرند. در بخش کشاورزی، گرچه در مزارع این امکان وجود ندارد، اما در فضاهای کنترل‌شده مانند گلخانه‌ها نیز از انرژی برای کنترل دما استفاده می‌شود. با این حال، مسئله اصلی این است که آیا کشور به اندازه کافی انرژی برای تامین این نیازها در اختیار دارد؟ پاسخ منفی است. در حال حاضر، ناترازی در حوزه انرژی وجود دارد و عرضه انرژی پاسخگوی رشد فزاینده تقاضا، به‌ویژه در دوره‌های گرمای شدید، نیست. این ناترازی، تاب‌آوری زیرساخت‌ها و توان ادامه فعالیت بسیاری از بخش‌ها را به‌شدت کاهش می‌دهد. در محیط‌های کاری، افزایش دما نه‌تنها باعث کاهش بهره‌وری می‌شود، بلکه در مشاغل حساس که نیازمند تمرکز و توان فکری هستند، اثرات جدی‌تری بر جای می‌گذارد. این موضوع می‌تواند سبب قطعی برق شود، که خود پیامدهای مستقیمی برای صنایع دارد؛ از توقف خطوط تولید گرفته تا از کار افتادن تجهیزات برقی و آسیب به فرآیندهای تولیدی. در واکنش به این شرایط، برخی صنایع به سمت استفاده از ژنراتورهای دیزلی کوچک و گازوئیل برای تولید برق حرکت کرده‌اند. این روش‌ها اگرچه موقتی هستند، اما ناکارآمد بوده، به آلودگی هوا دامن می‌زنند و ناترازی سوخت را نیز تشدید می‌کنند. از سوی دیگر، چنین شیوه‌هایی سودآوری صنایع را کاهش داده و ممکن است توجیه اقتصادی برخی فعالیت‌ها را از بین ببرند. بدون تردید، انرژی خورشیدی گزینه‌ای جذاب و ضروری برای تنوع‌بخشی به سبد انرژی کشور است. اما این مسیر نیز با چالش‌هایی مواجه است؛ از جمله نیاز به سرمایه‌گذاری‌های کلان، نبود توان مالی کافی در شرکت‌ها و محدودیت‌های دولت در تامین منابع. در سال‌های اخیر وعده‌هایی درباره نصب ظرفیت‌هایی تا ۳۰ هزار مگاوات انرژی خورشیدی داده شده است، اما هنوز مشخص نیست که چه میزان از این ظرفیت عملیاتی شده و آیا تاثیری بر کاهش خاموشی‌ها داشته یا نه. ضمن آنکه هر سرمایه‌گذاری در این حوزه، هزینه-‌فرصتی دارد و ممکن است مانع سرمایه‌گذاری در سایر بخش‌های ضروری کشور شود.

چگونه تشدید گرما نابرابری اجتماعی را در مناطق محروم مانند جنوب و شرق ایران افزایش داده است؟

به‌طور کلی، می‌توان گفت که آثار تغییرات اقلیمی محدود به برخی مناطق نیست، اما شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می‌دهد این تغییرات می‌توانند تاثیرات جدی و نامتوازنی بر گروه‌های خاصی از جامعه بگذارند. هنگامی که برخی اقشار یا مناطق به‌ویژه تحت تاثیر شدید این تحولات قرار می‌گیرند، ماهیت مسئله تغییر می‌کند و نیاز به پاسخ‌های ویژه برای حمایت از این گروه‌ها پدید می‌آید. در مناطقی که دسترسی کمتری به زیرساخت‌ها دارند -از جمله مناطق جنوب و شرق کشور- آسیب‌پذیری در برابر گرمای شدید بیشتر است. زیرساخت‌ها نیز تنها محدود به برق یا خدمات سلامت نیستند. برای نمونه، جاده به‌عنوان زیرساخت حمل‌ونقل نقش حیاتی دارد؛ چرا که بدون آن، امکان انتقال کالاهای ضروری، مواد غذایی و سایر نیازهای حیاتی به این مناطق به‌سختی ممکن است. کیفیت پایین جاده‌ها می‌تواند چالش‌های بزرگی در زمان بروز بحران ایجاد کند. از سوی دیگر، تامین آب نیز وابسته به برق است. برای مثال، در مناطق ساحلی که از آب‌شیرین‌کن‌ها استفاده می‌شود، اگر تولید برق با اختلال مواجه شود، تامین آب نیز دچار مشکل خواهد شد. این موضوع نشان می‌دهد که ضعف در زیرساخت‌های پایه، موجب افزایش آسیب‌پذیری مناطق محروم و تشدید نابرابری اجتماعی می‌شود. در سیاست‌های رسمی کشور، موضوع محرومیت‌زدایی مطرح بوده و مناطقی به‌عنوان مناطق محروم شناسایی شده‌اند. با این حال، تعداد بالای این مناطق و اتکای سیاست‌گذاری به شاخص‌هایی که کمتر به تغییرات اقلیمی توجه دارند، باعث شده تا در عمل، حفاظت موثری از گروه‌هایی که به‌طور خاص تحت تاثیر تغییر اقلیم قرار دارند، صورت نگیرد. بنابراین، به نظر می‌رسد بازنگری در سیاست‌های حمایتی با محوریت تاب‌آوری در برابر تغییرات اقلیمی، ضرورتی انکارناپذیر است.

تغییرات اقلیمی و گرمای بی‌سابقه چه نوع بازاندیشی‌هایی را در سبک زندگی، مصرف انرژی و الگوهای تولید و اشتغال در ایران ایجاد کرده‌اند؟

تغییرات اقلیمی به‌تدریج موجب دگرگونی‌هایی در رفتار و سبک زندگی مردم شده است. یکی از عمده‌ترین این تغییرات، افزایش استفاده از سیستم‌های سرمایشی پیشرفته‌تر بوده است. اما از آنجا که سیاست‌گذاری‌های کلان در حوزه انرژی به‌درستی انجام نشده، این تغییرات در سبک زندگی قابلیت تداوم نیافته‌اند. به‌عنوان نمونه، استفاده گسترده از کولرهای گازی و عادت کردن به دمای مطبوع ۲۰ یا ۲۲ درجه، در شرایطی که زیرساخت‌های برق پاسخگوی تقاضا نیستند، به‌جای افزایش تاب‌آوری، موجب افزایش آسیب‌پذیری شده است. فردی که به دمای پایین عادت کرده، با قطع برق آسیب بیشتری نسبت به کسی که سابقاً با پنکه و در دمای بالاتر زندگی می‌کرده است، می‌بیند. در حوزه تولید و اشتغال نیز وضعیت مشابهی حاکم است. برای مثال، در برخی مشاغل خدماتی یا گردشگری که در تابستان با مصرف بالای انرژی ادامه می‌یابند، فعالیت اقتصادی نه بر پایه خلق ارزش واقعی، بلکه بر مبنای یارانه‌های انرژی شکل گرفته است. این‌گونه مشاغل در نبود اصلاح قیمت حامل‌های انرژی، پایدار نخواهند بود. همچنین، رشد بی‌رویه برخی خدمات مانند حمل‌ونقل ارزان یا ارسال رایگان، پاسخی طبیعی و اقتصادی از سوی افراد بوده است. اما در سطح کلان، این روند باعث وابستگی شدید به انرژی ارزان و یارانه‌ای شده و هرگونه اصلاح سیاستی در این زمینه با مقاومت و دشواری‌های جدی مواجه خواهد بود. از سوی دیگر، در حوزه منابع آب نیز شاهد همین الگو هستیم. استفاده گسترده از منابع آب زیرزمینی، واکنشی به خشکسالی و تغییرات اقلیم بوده، اما به‌دلیل فقدان قیمت‌گذاری مناسب برای انرژیِ مصرف‌شده در استخراج این منابع، روند بهره‌برداری به‌صورت ناپایدار و پیش‌خور اتفاق افتاده است. اگر این منابع به پایان برسند، عملاً در برخی مناطق کشاورزی غیرممکن خواهد شد و کشور با یک بن‌بست سخت مواجه می‌شود.

با توجه به محدودیت‌های مالی و تحریم‌های بین‌المللی، ایران تا چه اندازه قادر است در مسیر تاب‌آوری اقلیمی سرمایه‌گذاری کند؟

پس از توافق پاریس در سال ۲۰۱۵، ابزارهای مالی متعددی در سطح جهانی برای کمک به کشورها در مقابله با تغییرات اقلیمی طراحی و نهادینه شدند. این ابزارها با هدف تامین منابع مالی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و افزایش توان تاب‌آوری کشورها در برابر اثرات تغییر اقلیم به‌ویژه برای کشورهای در حال توسعه ایجاد شده‌اند. با این حال، ایران به دلایل مختلف از دسترسی موثر به این منابع بین‌المللی محروم مانده است. نخست، تحریم‌های اقتصادی و بانکی دسترسی ایران را به بسیاری از نهادهای مالی جهانی دشوار کرده است. حتی اگر دیگر کشورها بتوانند از منابع چندصد میلیون‌دلاری بهره ببرند، سهم ایران در بهترین حالت به چند میلیون دلار محدود شده است. دوم، مشارکت ضعیف ایران در توافق‌نامه‌های اقلیمی جهانی از جمله توافق پاریس، عاملی دیگر در کاهش بهره‌مندی از این منابع است. در حالی که کشورهای در حال توسعه از ظرفیت این توافق‌ها برای گذار به اقتصاد کم‌کربن با هزینه کمتر استفاده می‌کنند، ایران با این تصور که این توافق‌نامه‌ها مانع رشد اقتصاد خواهند بود، از تعامل فعال با این فرآیندها پرهیز کرده است. از سوی دیگر، برای سرمایه‌گذاری موثر در حوزه تاب‌آوری اقلیمی، نخست باید اقتصادی دارای مازاد منابع و ظرفیت ارزش‌افزایی پایدار داشت. اما واقعیت آن است که با اقتصادی که بیش از ۷۰ درصد جمعیت آن نیازمند حمایت‌های دولتی هستند، فرصت و توان چندانی برای سرمایه‌گذاری در تغییر الگوهای مصرف و تولید باقی نمی‌ماند. 

دراین پرونده بخوانید ...