شهرهای بیپرنده
پرندگان چه منافعی برای شهرها دارند؟
شهر بیپرنده جای هولناکی است. سپهر بیخردی که جز تودههای سیاه آلودگی و نورهای تند و زننده و صداهای گوشخراش چیزی در آن یافت نمیشود. اکنون شهرهای بسیاری هستند که نهتنها به نظر میرسد دیگر مناسب زندگی انسانها نخواهند ماند که حتی ممکن است آنجا پرنده هم پر نزند. بسیاری از شهرهای ایران، در چنین مسیری حرکت میکنند. داستان تخریب زیستگاه پرندگان قدمتی تاریخی دارد. نمونههایی عبرتآموز وجود دارند که خسارتبار بودند. نابودی پرندگان فقط به معنای از دست دادن یک گونه نیست، بلکه آغاز زنجیرهای از ویرانیاست که تبعات اقتصادی و اجتماعی آن ممکن است تا مدتهاگریبان زمین را رها نکند. سال ۱۹۵۸ در چین، مائو تسهتونگ تصمیم گرفت گنجشکان را از میان بردارد. او گمان میکرد پرندگان دشمن محصولات کشاورزی هستند و حذفشان میتواند تولید را افزایش دهد. میلیونها نفر در سراسر کشور مامور شدند تا گنجشکان را تعقیب و نابود کنند. تا چند ماه بعد، صدها میلیون پرنده از بین رفتند. اما سه سال بعد، نتایج این تصمیم فاجعهبار آشکار شد. بدون گنجشکان، جمعیت حشرات و ملخها بهشدت افزایش یافت و تمام محصولات کشاورزی را نابود کرد. در اثر این بحران، حدود ۴۵ میلیون نفر از مردم چین جان باختند و دولت ناچار شد برای احیای تعادل، از اتحاد جماهیر شوروی گنجشک وارد کند. امروز در شهرهای ما، اگرچه قتلعامی به آن معنا در جریان نیست، اما همان اثر تخریب دومینویی در حال تکرار است. ساختوسازهای بیرویه، آلودگیهای نوری، صوتی و آبوهوایی، قطع درختان و بیتوجهی به پناهگاههای طبیعی پرندگان، هر روز گونههای بیشتری را از شهرها بیرون میراند. پرندگانی که با حضورشان، تعادل زیستی را حفظ میکردند و هوای شهر را زنده نگه میداشتند درحالیکه در خلأ حضور پرندگان بومی بسیاری مواقع شاهد طغیان آفات از جمله حشرات سفیدبالک و دیگر آفات هستیم. تهران نمونهای از زیستگاه شهری پرندگان است که میتواند در آستانه تخریب باشد و فروپاشی ساخت اکولوژیک شهر، هزینههای بیشماری بر هیکل نحیف اقتصاد کشور تحمیل میکند. تهران اگرچه به باور پرندهشناسان هنوز به آستانه فروپاشی اکولوژیک نرسیده، اما در مقابل شهرهایی مانند استانبول، لندن یا آمستردام که با ایجاد فضاهای سبز و کنترل آلودگی، روند بازگشت پرندگان شهری را آغاز کردهاند، راه درازی در پیش دارد.
تعادل اکولوژیک شهرها
اکوسیستم شهری، محل زیست پرندگان و بعضی از گونههاست که توانایی سازگاری با جوامع انسانی دارند. پرندگان اغلب از مهمترین گونههای جانوری هستند که به دلیل این سازگاری بالا با محیط و نقش موثر در کنترل طبیعی آفات، اهمیت ویژهای در محیطهای شهری دارند. این گونهها علاوه بر کارکرد اکولوژیک، ارزشهای زیباییشناختی و آموزشی فراوانی نیز دارند و میتوانند پیوندی میان انسان و طبیعت در محیط شهری ایجاد کنند. برای نمونه میتوان به شکلگیری گروههای علمی و گردشگری پرندهنگری در فضاهای شهری اشاره کرد. جنبشی که در تمامی دنیا در حال توسعه است و یکی از جذابیتهای شهرهای دارای بسترهای طبیعی مانند پارکهای سبز و دریاچهها و باغهای زیبا برای تماشای پرندگان است. شهرهایی مانند اهواز، اصفهان، رشت، یاسوج و شهرهایی که رودخانه از میانشان میگذرد، سالانه میزبان پرندگان بسیاری هستند. از سوی دیگر کلانشهری مانند تهران به دلیل وسعت پارکهای متنوع و محیطهای آبی مامن امنی برای پرندگان بوده است. اما اکنون به دلایلی مثل خشک شدن رودخانهها، تغییر ماهیت معماری شهری و تخریب فضاهای سبز از جمله باغها و پارکها و درختان مثمر و غیر مثمر عملاً این شهرها به جنگلهای سیمان و آهن تبدیل شدهاند که دیگر توان پذیرایی از پرندگان را ندارند. بااینحال شهرها مثل هر فضای فیزیکی و جغرافیایی در صورت ایجاد تعادل اکولوژیک، میتوانند اکوسیستمی فعال باشند. پارکها و فضاهای سبز، درختان زنده میان بلوارها و معابر، چشماندازهای مصنوعی سازهها و ساختمانها و البته طبیعت پیرامون شهرها برای زیست و بقای گونههای جانوری میتواند به اندازه یک اکوسیستم حفاظتشده، برای زیست جانوران از جمله پرندگان طبیعی موثر باشد. پرندگان اغلب در شهرها جمعیت بسیاری دارند. پارک اندیشه واقع در خیابان شریعتی و در نزدیکی محله سیدخندان از جمله پارکهای مرکزی تهران دارای قدمتی حدود 40 سال است. نورپردازی بسیار غیرمتعارف در این پارک در چند سال گذشته به یک حادثه بسیار ناگوار منجر شده که حتماً از چشم مراجعهکنندگان به پارک دور نمانده است. استفاده از نورهای تند و بسیار شدید در کنار ریشه درختان و تابش لیزری و قوی این نورها تا سرشاخههای درختان چنار حدود 200 درخت تنومند و قدیمی این پارک را خشک کرده است. درختان مهمترین پناهگاه پرندگان شهری هستند. اقدام شهرداری تهران در این سالها نهتنها موجب آزار و فرار پرندگان شده که حتی درختان پارک را نیز قطع کرده است. این دست اقدامات در تهران کم نیست. شاید خیابان ولیعصر تهران نمونهای بسیار آشکار از دستاندازی به مامن پرندگان و فضای سبز تهران بوده که از دههها پیش تا امروز در حال ویرانی است.
شهرها دیگر مناسب نیستند
باغهایی که زمانی صدای جیکجیک پرندگان در آن طنین میانداخت، حالا تبدیل به تودههایی از بتن و آهن شدهاند. از بین رفتن پرندگان در شهرهای بزرگ تنها مسئلهای زیستمحیطی نیست؛ پیامدهای اقتصادی گسترده و اغلب پنهانی نیز به دنبال دارد. پرندگان بخشی از نظام طبیعیاند که کارکردهای اقتصادی حیاتی را بدون هزینه و به شکلی طبیعی برای انسان انجام میدهند. وقتی جمعیت آنها کاهش مییابد، شهرها و اقتصاد شهری ناچار میشوند با صرف منابع مالی و انرژی بیشتر، جای خالی این خدمات طبیعی را پر کنند. یکی از مهمترین آثار اقتصادی، افزایش هزینههای کنترل آفات است. پرندگان نقش مهمی در تنظیم جمعیت حشرات و جوندگان دارند. با کم شدن آنها، آفات شهری مانند پشهها، ملخها و موشها بیشتر میشوند و برای مقابله با آنها نیاز به استفاده گستردهتر از سموم و خدمات کنترل آفات به وجود میآید که هم هزینهبر است و هم به سلامت انسان و محیط آسیب میزند. تهران بهواسطه موقعیت جغرافیایی و تنوع زیستگاهی خود، یکی از غنیترین پهنههای شهری کشور از نظر حضور پرندگان به شمار میرود. در این شهر، حدود ۲۰۰ گونه پرنده بومی، عبوری و مهاجر شناسایی شدهاند که در زیستگاههایی چون بوستانها، باغها، روددرهها، تپهماهوریها و حاشیه رودخانهها زندگی میکنند. اقدامهای فرهنگی و آموزشی از دیرباز برای مشاهده گونههای مختلف پرندگان تهران وجود داشته تا این گونهها به شهروندان معرفی شوند. هدف از این اقدامات افزایش آگاهی عمومی نسبت به ارزشهای زیستمحیطی و اهمیت حفاظت از تنوع زیستی شهرهاست. در میان پرندگان پایتخت، گونههایی چون قمری، کبوترچاهی، کلاغ، زنبورخوار، زیرآبروک و کلاغ نوکسرخ از جمله پرندگان شاخص و قابل مشاهدهاند که بسته به نوع زیستگاه، در بوستانهای جنگلی، حاشیه شهر یا فضاهای باز شهری حضور دارند. معرفی این پرندگان در مترو گامی نمادین و موثر در جهت ترویج فرهنگ همزیستی با حیاتوحش شهری و تقویت مسئولیتپذیری زیستمحیطی شهروندان محسوب میشود. برخی از کارشناسان معتقدند؛ یکی از نشانههای مهم سلامت زیستمحیطی در شهرها، وضعیت جمعیت پرندگان است. پرندگان بهعنوان شاخصهای زیستی، کیفیت اکوسیستم شهری را بازتاب میدهند. کاهش تنوع و تعداد گونههای پرنده در کلانشهرهایی مانند تهران نشانهای از فشارهای زیستمحیطی، آلودگی هوا، تخریب زیستگاهها و کاهش فضای سبز است. پرستوها، چکاوکها و بسیاری از گونههای بومی که روزگاری بخشی از زندگی روزمره شهر بودند، اکنون کمتر دیده میشوند. این روند هشداری جدی است تا نگاه برنامهریزان و شهروندان نسبت به محیط زیست شهری دگرگون شود و توسعه آینده شهرها با رویکردی اکولوژیک، آگاهانه و پایدار دنبال شود. تجربه تاریخی شهرهای بزرگ جهان نشان میدهد که پس از جنگ جهانی دوم، روند توسعه شهری با شتابی بیسابقه آغاز شد. توسعهای که اغلب بدون توجه به اصول شهرسازی پایدار و ملاحظات زیستمحیطی پیش رفت. در نتیجه، تا دهه ۱۹۷۰ میلادی بسیاری از شهرهای صنعتی اروپا با بحران آلودگی هوا، کاهش کیفیت زندگی و کمبود فضای سبز روبهرو شدند. این شرایط موجب شد تا جامعه جهانی در دهههای بعد، به بازنگری در مفهوم توسعه شهری بپردازد و الگوی تازهای با عنوان «شهرهای اکولوژیک» را مطرح کند.

هزینههای روانی اکولوژی شهری
ایمان ابراهیمی، کارشناس حیاتوحش و پرندهشناس، به تجارت فردا میگوید: باید زاویه دیدمان را نسبت به رشد شهرها تغییر دهیم. به گفته او، در جهان امروز مفهوم تازهای در شهرسازی مطرحشده که آن را زیستپذیری شهری مینامند. مفهومی که میگوید شهر الزاماً دشمن حیاتوحش نیست. در گذشته تصور این بود که هرچه شهر بزرگتر شود، فاصلهاش با طبیعت بیشتر میشود و گونههای جانوری را از خودش دور میکند. اما حالا کشورهایی مثل سنگاپور نشان دادهاند که میتوان مسیر دیگری را هم رفت؛ اینکه شهر خودش به زیستگاهی برای بخش قابلتوجهی از گونههای حیاتوحش بدل شود. سنگاپور شهری کوچک و فوقالعاده متراکم که در عین سرمایهداری بودن، بهشدت روی مفهوم دوستدار طبیعت و حیات وحش سرمایهگذاری کرده است. در سنگاپور، با وجود برجهای بلند و توسعه شهری چشمگیر، تلاش شده تنوع زیستی از بین نرود. برای این کار شاخصهایی تعریف کردهاند و در بلندمدت اثر برنامههایشان را میسنجند. همین حالا هم نتایج نشان داده که موفق بودهاند. او از نیویورک هم بهعنوان نمونه دیگری نام میبرد که با برنامهریزی دقیق، میان توسعه شهری و حفظ تنوع زیستی توازن برقرار کرده است. در ایران، مخصوصاً در کلانشهرهایی مثل تهران، هنوز چنین مفهومی جا نیفتاده است. نهتنها برنامهای برای آن وجود ندارد، بلکه گسترش شهرها بیشتر به زیان گونههای حیاتوحش تمام میشود. اما باید تاکید کرد که پرندهها ذاتاً از شهر گریزان نیستند. برعکس، خیلی از گونهها علاقهمندند در محیط شهری زندگی کنند. جمعیت قابلتوجهی از پرندهها بهسمت شهرها کشیده میشوند، اما ماندگاریشان بستگی به شرایط دارد؛ اینکه بستر مناسبی برایشان فراهم شده یا نه. در تهران تا امروز حدود ۲۴۸ گونه پرنده از مجموع 580 گونه پرنده ساکن ایران شناسایی شده است. عددی که با پارکهای ملی و مناطق بکر کشور برابری میکند، حتی در مواردی بیشتر است. این یعنی تهران برای بسیاری از گونهها نهتنها مانع نیست، بلکه بخشی از مسیر طبیعی زیست یا مهاجرتشان است. فقط مسئله این است که آیا ما رفتار درستی با آنها داریم یا نه؟ ابراهیمی میگوید؛ آینده پرندگان در شهر، به رفتار انسان بستگی دارد؛ رفتاری که شامل شهروندان، مدیران شهری و برنامهریزان میشود. شهر میتواند همزمان زیستگاه انسان و پرنده باشد، اگر الگوی توسعه بر پایه احترام به حیات شکل بگیرد. اما ماجرا در ایران تنها به توسعه فیزیکی شهرها خلاصه نمیشود. چون پارکها و فضاهای سبزی از هم جدا افتادهاند. یکی از امتیازهای ما وجود پارکهای قدیمی در شهر است. درختان کهنسال زیستگاه بسیار مناسبی برای پرندگان، چه مهاجر و چه بومی، فراهم میکنند. این چیزی است که بسیاری از کشورها آرزویش را دارند. اما متاسفانه فضاهای سبزمان مثل جزیرههایی از هم جدا شدهاند. در گذشته از یک پارک تا پارک دیگر میشد زیر سایه درختان حرکت کرد، اما امروز اتصال این فضاها از بین رفته و تنوع زیستی هم به همان نسبت کاهش یافته است. درختان کهنسال نقشی حیاتی در حافظه زیستی پرندگان دارند. پرندههای مهاجر مسیرشان را با یاد این فضاها تنظیم میکنند. میدانند کجا میتوانند تغذیه یا استراحت کنند. این اعتماد فقط با گذر زمان شکل میگیرد و با قطع درختان یا تغییر ناگهانی پوشش گیاهی از بین میرود. شاید در نگاه اول ساده بهنظر برسد، اما تعیینکنندهترین عامل در سرنوشت پرندگان شهری است. هرچه در توسعه فضای سبز از گونههای غیربومی استفاده کنیم، شانس اینکه شهرمان میزبان پرنده باشد کمتر میشود. پرندهها با درختان بومی آشنا هستند. از پوست و برگشان تا میوه و حشرهای که در آن زندگی میکند. اما وقتی گونهای غریبه کاشته میشود، ممکن است دههها طول بکشد تا پرندگان آن را بشناسند و گاهی هیچوقت نمیشناسند. ابراهیمی تاکید میکند که تغییر گسترده گونههای گیاهی تاثیر مستقیم بر جمعیت پرندگان دارد. هرچه درختان غیربومیتر شوند، جمعیت و تنوع پرندهها هم کمتر میشود. این یک قانون ساده زیستشناسی است: اگر زیستگاه تغییر کند، ساکنانش میروند. اما پیامدهای این تغییر فقط به پرندگان محدود نمیشود. با از بین رفتن آنها، زنجیرهای از آسیبها آغاز میشود؛ آسیبهایی که نهایتاً دامن انسان را میگیرد. فرض کنید دارکوب نباشد که حشرات را از تنه درختها بگیرد و تغذیه کند. نتیجهاش این میشود که ناچاریم سم بیشتری استفاده کنیم تا آفتها کنترل شوند. این سمها به چرخه حیات و بدن خود ما برمیگردند و روی سلامت انسان تاثیر میگذارند. در کنار این پیامدهای زیستمحیطی، ابراهیمی از تاثیرات روانی نیز حرف میزند؛ تاثیرهایی که کمتر به آن توجه شده است. چندین پژوهش، از جمله مطالعهای در انگلستان، نشان دادهاند که تنوع آواز پرندگان در محلههای شهری رابطه مستقیم با سلامت روان مردم دارد. در محلههایی که صدای پرندهها بیشتر شنیده میشود، اضطراب شهروندان کمتر است. انگار آواز پرندگان نوعی تسکین طبیعی برای ذهن انسان در شهرهای شلوغ است. حضور پرندگان در شهر فقط یک مسئله زیباییشناختی نیست، بلکه مستقیماً به کیفیت زندگی و سلامت ما مربوط است. وقتی پرندهها از شهر بروند، ما فقط یک صدای زیبا را از دست نمیدهیم؛ بخشی از تعادل اکولوژیک و روانی شهر را از دست میدهیم و این چیزی است که میشود با کمی برنامهریزی و دلسوزی در مدیریت شهری، از وقوعش جلوگیری کرد.