پرواز ممنوع
تبعات شهر بیپرنده در گفتوگو با علیرضا هاشمی
حضور پرندگان در شهرها فراتر از جنبه زیباییشناسی است و پیامدهای اکولوژیک و انسانی مهمی دارد. علیرضا هاشمی، پرندهشناس و عضو گروه پرندهنگری طرلان، معتقد است که برخلاف تصور عموم پرندگان از شهرها فرار نمیکنند و پرندگان شهری نهتنها نشانگر سلامت محیط زیست هستند، بلکه نقش حیاتی در کنترل طبیعی آفات، پراکنش بذر، گردهافشانی گیاهان و بازگرداندن مواد مغذی به خاک دارند. هاشمی تاکید میکند که کاهش جمعیت پرندگان بومی و جایگزینی آنها با گونههای فرصتطلب یا غیربومی، تعادل اکولوژیک شهرها را به هم زده و پیامدهایی فراتر از محیط زیست دارد؛ افزایش حشرات آفت، رشد کلاغها و سگهای ولگرد، و هزینههای بیشتر برای مدیریت شهری نمونههایی از این اثرات هستند. او با اشاره به تاریخچه زیستگاههای شهری تهران توضیح میدهد که زمانی باغها، جویبارها و زمینهای کشاورزی خانه بسیاری از پرندگان بومی بودند، اما با شهرنشینی و تغییرات معماری مدرن، این زیستگاهها از بین رفته و جمعیت پرندگان تغییر یافته است. هاشمی هشدار میدهد که نادیده گرفتن نقش پرندگان در اکوسیستم شهری نهتنها تنوع زیستی را تهدید میکند، بلکه کیفیت زندگی انسانها را نیز کاهش میدهد و هزینههای اقتصادی، زیستمحیطی و روانی سنگینی بر جامعه تحمیل میکند.
♦♦♦
بهعنوان کسی که با پرندگان آشناست و رفتارهای آنها را مطالعه میکند، آیا حضور پرندگان در محیطهای شهری صرفاً جنبه زیباییشناسی دارد، یا کارکردهای زیستمحیطی و انسانی هم برای آنها میتوان قائل شد؟ بهطور کلی، آیا پرندگان برای شهرها و مراکز جمعیتی منافعی دارند؟
از منظر اکولوژیک، شهر نیز نوعی زیستگاه است. زیستگاهی متراکم برای انسان، که در آن هر عضو از تنوع زیستی اگر جایگاه خود را حفظ کند، چرخههای طبیعی همچنان کارکردشان را دارند. پرندگان بخشی از این چرخهاند و حضورشان برای حفظ تعادل زیستی ضروری است. اگر بخواهیم یک اکوسیستم کامل و سالم داشته باشیم، حضور پرندگان در کنار سایر گونهها نشانهای از سلامت آن زیستگاه است. البته منظور پرندگانی است که آزاد و طبیعی زندگی میکنند، نه گونههای در قفس یا دستپرورده انسان. برای مثال، بسیاری از پرندگان حشرهخوار در فصل زادآوری روزانه حتی بیش از وزن بدن خود حشره شکار میکنند. این رفتار نقش مهمی در کنترل طبیعی آفات دارد و کاهش جمعیت پرندگان در سالهای اخیر باعث افزایش برخی آفات نباتی شده است. افزون بر این، پرندگان در فرآیندهایی مانند گردهافشانی گیاهان، پراکنش بذر و بازگرداندن مواد مغذی به خاک از طریق فضولات خود نقشهای حیاتی دارند. اما شاید مهمتر از همه، پرندگان شاخصهای ارزشمندی برای سنجش سلامت محیط زیست هستند. وضعیت جمعیت و سلامت پرندگان اغلب بازتاب مستقیمی از شرایط طبیعی پیرامون ماست. هر آنچه امروز بر سر پرندگان میآید، بهزودی بر زندگی انسان نیز اثر خواهد گذاشت. از همینرو، پرندگان نهتنها زیباییبخش شهرها هستند، بلکه معیار سنجش پایداری و سلامت زیستبوم انسانی نیز به شمار میآیند.
به نظر میرسد شهرهای ما در مسیر توسعه، چندان به زیست دیگر موجودات در فضای شهری توجه نکردهاند. نمونهاش را میتوان در پارکهایی دید که با نورپردازیهای شدید و تبلیغات رنگارنگ، عملاً زیستگاه پرندگان را از بین بردهاند. از نظر شما، این بیتوجهی از کجا ناشی میشود و چه تاثیری بر تنوع زیستی شهرها دارد؟
برخلاف تصور عمومی، پرندگان از شهرها فرار نمیکنند. در تهران، با وجود تمام آلودگیها و شرایط دشوار زیستمحیطی، بیش از 200 گونه پرنده شناسایی شده است که بخشی از سال یا در تمام سال در محدوده شهری زندگی میکنند. این نشان میدهد که حتی در شرایط ناپایدار زیستمحیطی هم، پرندگان همچنان تلاش میکنند با فضاهای شهری سازگار شوند. بااینحال، اگر کیفیت زیستگاههای شهری بهبود یابد، حضور این گونهها میتواند بسیار پررنگتر و پایدارتر باشد. مشکل اصلی این است که ما در طول زمان طبیعت شهر را به نفع خودمان تغییر دادهایم، اما در واقع این تغییر به زیان خودمان تمام شده است. شهرهای ما، چه در ایران و چه در بسیاری از نقاط جهان، عملاً «دوستدار پرنده» نیستند. درحالیکه شعارهایی مانند «شهرهای دوستدار پرندگان مهاجر» مطرح میشود، واقعیت این است که مولفهها و طراحیهای شهری ما با اصول زیستپذیری برای پرندگان سازگار نیست. برای نمونه، شهرداری تهران فهرستی محدود از گونههای گیاهی مجاز برای کاشت در پارکها و فضاهای سبز دارد که اغلب آنها گیاهان غیربومی و غیرمثمر هستند. این درختان و بوتهها نه میوهای دارند که پرندگان بومی بتوانند از آن تغذیه کنند، نه زیستگاه مناسبی برای آشیانهسازی فراهم میکنند. در نتیجه، فضای سبز شهرها در ظاهر گسترش یافته، اما از نظر اکولوژیک فقیرتر شده است. بسیاری از گیاهان بومی که طی میلیونها سال با پرندگان، حشرات و سایر موجودات منطقه سازگار شده بودند، جای خود را به گونههای تزیینی خارجی دادهاند که حتی در برخی موارد برای پرندگان و حشرات بومی سمی هستند. بنابراین نباید صرفاً دیدن یک پارک سبز را معادل سلامت طبیعت شهری دانست. گاهی پارکهای ما بیشتر شبیه وصله سبز ناجور هستند که با هزینههای سنگین آبیاری و نگهداری، تنها ظاهر شهر را زیباتر میکنند، بدون آنکه در چرخه طبیعی یا تعادل زیستی نقشی اساسی داشته باشند. فضای سبز زمانی ارزشمند است که با زیستبوم منطقه سازگار باشد و به حیات موجودات بومی یاری برساند. از سوی دیگر، نبود هماهنگی میان نهادهای مسئول نیز به این وضعیت دامن زده است. به نظر میرسد ارتباط میان شهرداری و اداره محیط زیست شهر تهران در این مورد بسیار محدود است، در نتیجه، برنامهریزی منسجمی برای حفاظت از تنوع زیستی شهری وجود ندارد. نتیجه آن، شهری است که بهتدریج برای انسان هم تحملناپذیر میشود. در گذشته، مرز میان شهر و طبیعت چندان پررنگ نبود. تهران باغها و فضاهای طبیعی فراوانی داشت که زیستگاه پرندگان بومی و مهاجر بود. امروز اما نسبت جمعیتی گونهها تغییر کرده است؛ بسیاری از گونهها کاهش یافتهاند و گونههای فرصتطلب جای آنها را گرفتهاند. برای مثال، جمعیت کلاغها در تهران روبه افزایش است، چون بهراحتی از پسماندها تغذیه میکنند، درحالیکه شاید پرندگان کوچکتر و مفیدتر بهتدریج کمرنگ شدهاند. در کنار این، گونههایی مانند بلبل خرما که از طریق تجارت پرندگان و رهاسازی در محیط شهری وارد تهران شدهاند، اکنون جایگاه پرندگان بومی را اشغال کردهاند. این گونهها بهسرعت با محیط تطبیق پیدا کرده و لانههای پرندگان بومی را تصرف کردهاند. نتیجه چنین تغییراتی، برهم خوردن تعادل اکولوژیک شهر است؛ تعادلی که اگر یک حلقهاش از میان برود، اثر آن بهصورت دومینویی بر کل زیستبوم و درنهایت بر زندگی انسان بازمیگردد. افزایش سگهای ولگرد، رشد جمعیت کلاغها، یا ظهور آفات جدید مانند پشه سفید، همه نشانههایی از همین فروپاشی تدریجی تعادل طبیعیاند. شهرهایی که روزی با طبیعت خود همزیستی داشتند، اکنون درگیر پیامدهای ناآگاهی و مداخله ناهماهنگ انسان در چرخههای طبیعی شدهاند؛ و تا زمانی که نگاه اکولوژیک به مدیریت شهری بازنگردد، این روند ادامه خواهد داشت.
برخی کارشناسان معتقدند از بین رفتن پرندگان در شهرهای بزرگ فقط یک مسئله زیستمحیطی نیست، بلکه تبعات اقتصادی نیز دارد. به این معنا که پرندگان در نظام طبیعی نقش تنظیمکننده دارند. مثلاً با تغذیه از حشرات، جمعیت آنها را کنترل میکنند و از بروز آفات گسترده جلوگیری میشود. اما وقتی این پرندگان از بین میروند، تعادل طبیعی به هم میخورد، آفات افزایش مییابد و در نتیجه انسان ناچار میشود با صرف هزینههای سنگین، از طریق سمپاشی یا روشهای دیگر، شرایط را برای زندگی شهری تحملپذیرتر کند. با این نگاه، حذف پرندگان بومی چه پیامدهایی برای اکوسیستم شهری دارد؟
در طبیعت، هر گونهای جایگاه و نقش خاص خود را دارد و این جایگاهها در طول هزاران سال بهتدریج شکل گرفتهاند تا نظامی متعادل پدید آید. برای نمونه، فصل بهار همزمان با اوج فعالیت حشرات، فصل زادآوری بسیاری از پرندگان کوچک نیز هست. این هماهنگی طبیعی باعث میشود که پرندگان، بهویژه گنجشکسانان، از حشرات تغذیه کنند و جمعیت آنها را در حد تعادل نگه دارند. اگر به پارکها و فضاهای سبز تهران در فصل بهار و تابستان دقت کنیم، پرندگان کوچکی را میبینیم که ساعتها در میان برگها میگردند و شتهها و سایر حشرات را شکار میکنند. آنها عملاً نقش یک سیستم طبیعی کنترل آفات را ایفا میکنند. در طبیعت بکر، نیازی به سمپاشی وجود ندارد، چون همهچیز در موازنهای پایدار است. اما در شهرها، این تعادل برهم خورده است. وقتی پرندگان بومی که بهطور طبیعی آفات را کنترل میکردند از بین میروند، جمعیت حشرات افزایش مییابد و ما ناچار میشویم با صرف هزینه، همان کاری را انجام دهیم که طبیعت بهصورت رایگان انجام میداد. از سوی دیگر، ورود گونههای گیاهی و جانوری غیربومی نیز این چرخه را پیچیدهتر کرده است. گیاهان وارداتی اغلب آفات خاص خود را دارند که پرندگان بومی با آنها آشنا نیستند و از آن تغذیه نمیکنند؛ در نتیجه، زنجیره تغذیه مختل میشود. پرندگان بومی نیز به دلیل تغییر زیستگاه یا رقابت با گونههای فرصتطلب مانند کلاغ و زاغی، کاهش مییابند. جمعیت این پرندگان فرصتطلب بهواسطه تغذیه از پسماندهای شهری، بیشازحد افزایش یافته و اکنون خود به عاملی برای فشار بر سایر گونهها تبدیل شدهاند. تعادل اکولوژیک دقیقاً مانند تعادل میکروبی بدن انسان است؛ وقتی نسبت باکتریهای مفید و مضر در بدن به هم بخورد، بیماری ایجاد میشود. طبیعت هم همینطور است. اگر جمعیت یک گونه، هرچند مفید، بیش از اندازه رشد کند، اکوسیستم را دچار ناپایداری میکند. به همین دلیل است که امروز در شهرها شاهد رشد بیرویه کلاغها، افزایش آفات گیاهی یا حتی گسترش سگهای ولگرد هستیم. همه اینها پیامد برهم خوردن همان تعادلی است که زمانی پرندگان و سایر گونهها آن را حفظ میکردند. در نتیجه، از بین رفتن پرندگان فقط به معنای سکوت شهر یا کم شدن زیبایی بصری نیست، بلکه نشانهای از اختلال در چرخههای طبیعی است؛ اختلالی که هزینههای اقتصادی، بهداشتی و حتی روانی سنگینی برای انسان دارد. تا زمانی که مدیریت شهری و محیط زیست به درک مشترکی از ارزش اکولوژیک و تنوع زیستی نرسند، این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت.
ما چگونه زیستگاه پرندگان شهری را از بین میبریم و وقتی پرندگان از شهر خارج یا حذف میشوند، چه خسارتهایی به جوامع انسانی وارد میشود؟
اگر بخواهیم روند این تخریب را در قالب تاریخی بررسی کنیم، مثلاً شهری مانند تهران زمانی مجموعهای از روستاها، باغها، زمینهای کشاورزی، جویبارها و فضای سبز طبیعی بود، ولی از آن مرحله به وضع فعلی رسیدیم. پرندگان زمانی در ساختمانهای ساده، زیرشیروانیها و سوراخهای آجری خانهها زندگی میکردند، اما امروز با گسترش ساختمانهای مدرن، معماری سنگکاریشده، نماهای نانو و سازههای سخت، عملاً فضای زیستی طبیعی آنها حذف شده است. باغها نابود شده و پوشش گیاهی بومی جای خود را به گونههای غیربومی و سازگارنشده دادهاند. در نتیجه، جمعیت پرندگان بومی کاهش یافته، گونههای فرصتطلب جایگزین شدهاند و تعادل اکولوژیک به هم خورده است. شهرها زمانی ترکیبی از طبیعت و سکونت انسانی بودند؛ در تهران برای مثال، باغها، زمینهای کشاورزی، جویبارها و درختان بلند فراوان داشتیم و اینها زیستگاهی برای پرندگان بومی و مهاجر فراهم میکردند. سپس، با روند شهرنشینی، خانهها و آپارتمانها جای باغها و زمینهای کشاورزی را گرفتند؛ اما بسیاری از پرندگان هنوز با فضاهای سنتی زندگی شهری چشمبهراه بودند. پرندههایی مانند پرستوها، چلچلهها، کبوترهای چاهی، که در زیرشیروانیها، سوراخ دیوارها، درختان بلند یا بناهای آجری لانه میساختند.
اما در گام بعدی، معماری شهری به سمت سازههای مدرن، نماهای سنگکاریشده، استفاده از مصالح وارداتی، استفاده از مواد نانو برای پوشش درزها، حذف فضای خاکی برای سبزکاری یا حذف درختان قدیمی، پیش رفت. بهعبارت دیگر، ساختمانهایی چهارگوش، بدون شکافهای طبیعی برای لانهسازی، فاقد درختان بلند یا گیاهان بومی مناسب پرندگان شدند. نتیجه اینکه جعبههای مسکونی ما دیگر جای زیستی برای بسیاری از پرندگان فراهم نمیکنند. همچنین باغهای قدیمی و سبز شهری که زمانی در محلات وجود داشتند، با پوشش گیاهی بومی، میوهدهنده، دارای تنوع گیاهی و فضای زیست برای پرندگان، اکنون در حال نابودی هستند. جای آنها را پوششهای گیاهی غیربومی، گونههای تزیینی یا فضاهای سبز منفعل گرفتهاند. گیاهانی که نه میوه میدهند، نه حشرات بومی را تغذیه میکنند، و نه محل امنی برای لانهسازی پرندگان هستند. این فرآیند یکی از دلایل اصلی کاهش گونههای پرنده بومی و افزایش گونههای فرصتطلب است. با حذف زیستگاه (درختان، باغها، بناهای سنتی با شکافهای طبیعی)، با کاهش منابع غذایی مناسب (حشرات، گیاهان بومی، میوهها) و با ایجاد شرایط نامناسب برای لانهسازی، پرندگان شهری بهتدریج مجبور به ترک فضا یا کاهش جمعیت شدهاند. کاهش گونههای بومی به معنای کاهش تنوع زیستی است که شاخص سلامت زیستگاههای شهری محسوب میشود. کاهش تنوع زیستی میتواند به افزایش گونههای فرصتطلب یا مهاجم منجر شود؛ گونههایی که ممکن است مشکلات جدیدی برای انسان بهوجود بیاورند.
باید در نظر داشت که زیستگاههای طبیعیتر و حضور پرندگان در شهر باعث آرامش روانی، زیبایی بصری و افزایش احساس تعلق شهروندان به محیطشان میشود؛ حذف این عنصر یعنی کاهش کیفیت زندگی شهری. علاوه بر این، زمانی که زیستگاه پرندگان و سایر موجودات طبیعی تخریب میشود، هزینههای هنگفتی برای بازسازی، نگهداری یا مدیریت بحرانهای ناشی از آن متحمل میشویم؛ هزینهای که میتوانست با حفظ طبیعت اولیه کمتر شود. بیشترین مسئلهای که پرندگان را در معرض انقراض قرار داده، دخالتهای انسانی در زیستگاههای طبیعی است. اگر نتوانیم زیستگاه را حفظ کنیم، تمام تلاش برای حفاظت گونهای مانند درنا یا سایر پرندگان خاص بیمعناست. بنابراین، نتایج این تخریب زیستگاه برای ما انسانها، فراتر از حذف صدای پرنده در صبحگاه یا کمتر شدن درخت در محله است؛ این یک هشدار است به شهرها که اگر فضای زیستی را از سایر موجودات سلب کنیم، درنهایت ظرفیت زیستی و رفاه انسانی را نیز کاهش دادهایم.