سال صعب
برای سال 1405 چه برنامهای داریم؟
در نیمه دوم سال 1404 به سر میبریم. سال ۱۴۰۵ نیز در پیش است و نشانههای متعددی حاکی از آن است که این سال میتواند یکی از دشوارترین سالها برای جامعه ایران باشد. آثار خشکسالی گسترده سال جاری، بحران در منابع آبی و کاهش بیسابقه ذخایر سدها، هشداری جدی برای کشاورزی و امنیت غذایی کشور است. در بسیاری از استانها، زمینهای زراعی با کمبود شدید آب مواجهاند و دامداران از کاهش تولید علوفه و افزایش قیمت نهادهها رنج میبرند. با تداوم این وضعیت، احتمال افت تولید محصولات اساسی مانند گندم، جو، ذرت و لبنیات در سال آینده بسیار بالاست. کاهش تولید کشاورزی نهتنها معیشت روستاییان را تهدید میکند، بلکه میتواند بر تورم مواد غذایی و فشار معیشتی بر اقشار کمدرآمد نیز بیفزاید. این در حالی است که بازگشت کامل تحریمها، فضای اقتصادی را بیش از پیش تنگ و منابع ارزی دولت را محدود کرده است. هرچند اثرات اولیه این بازگشت در سال جاری مشاهده شده، اما تبعات واقعی آن، یعنی محدودیتهای جدی در صادرات نفت، کاهش درآمدهای ارزی و افزایش هزینه واردات کالاهای اساسی، در سال ۱۴۰۵ نمایان خواهد شد.
در چنین شرایطی، اقتصاد ایران با خطر همزمانی چند بحران مواجه است: بحران آب و غذا، کاهش درآمدهای ارزی، رشد تورم، فرسایش اعتماد عمومی و افزایش نارضایتی اجتماعی. اگر سیاستگذاریها به روال گذشته ادامه پیدا کند، سال آینده میتواند زمان فوران بحرانهایی باشد که در سالهای اخیر بهدلیل تعلل در تصمیمگیری و اتکا به درآمدهای ناپایدار نفتی سرکوب شدهاند. استمرار رشد نقدینگی بدون پشتوانه تولید، ضعف نظام مالیاتی و کسری مزمن بودجه، دولت را در موقعیت دشواری قرار میدهد که نه توان مهار تورم را دارد و نه قدرت حمایت واقعی از اقشار آسیبپذیر را. در چنین بستری، کوچکترین شوک خارجی یا سیاسی میتواند سلسلهوار بر بازار ارز، قیمت کالاها و وضعیت معیشت مردم اثر بگذارد.
از وفور منابع تا افول ساختاری
در این گزارش با مشورت محمد عطریانفر، فعال سیاسی، درباره اقتصاد، سیاست و وضعیت مدیریتی کشور سخن گفتیم و به این سوالها پاسخ دادیم که برای مواجهه با سختیهایی که سال 1405 ممکن است با خود به همراه بیاورد، چه باید کرد و آیا دولت توانایی برنامهریزی برای کاهش مشکلات سال آینده را دارد. محمد عطریانفر در تحلیل خود از وضعیت اقتصاد سیاسی ایران، نخست بر این نکته تاکید میکند که ایران بهطور تاریخی کشوری ثروتمند بوده است. او یادآور میشود که این سرزمین، چه از نظر منابع زیرزمینی و چه از نظر توان انسانی، همواره ظرفیتهای بزرگی برای توسعه در اختیار داشته است. اما از دید او، این مسیر توانمندی از زمانی خاص دچار انحراف شد. زمانی که شرایط از روند طبیعی رشد خارج و نوعی افول و کاهش ثروت در کشور آغاز شد. عطریانفر این نقطه چرخش را در دوره مدیریتی دولت احمدینژاد میبیند. او توضیح میدهد که در این دوره، با وجود درآمدهای بیسابقه نفتی که برآوردها میزان آن را در هشت سال حدود 800 میلیارد دلار نشان میدهد، مدیریت منابع بهگونهای انجام شد که نهتنها به انباشت ثروت منجر نشد، بلکه این ثروت عظیم به شکل گستردهای از بین رفت.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران میگوید که در دورههای پیشین ریاستجمهوری، برخی دولتها با درآمدهایی بسیار کمتر از این رقم، حتی یکسوم یا یکچهارم یا در بهترین حالت نصف آن، توانسته بودند دوره مسئولیت خود را سپری کنند و کشور را اداره کنند. او میگوید که حجم پولی که در دوره احمدینژاد وارد اقتصاد شد، اگر بهصورت اصولی مدیریت میشد، میتوانست بسیاری از زیرساختهای کشور را متحول کند. اما به گفته او، بخش عمده این درآمدها «بر باد رفت». عطریانفر به تحلیل صاحبنظران اقتصادی استناد میکند و میگوید که کمتر از 15 تا 20 درصد این منابع در حوزههای زیربنایی کشور به کار گرفته شده و باقی آن صرف مصارف عمومی و سیاستهایی شد که هدف اصلیشان حفظ قیمتها و ایجاد نوعی ارزانسازی مصنوعی برای کسب رضایت کوتاهمدت بود.
به باور او، این سیاستها نهتنها مانع از رشد قیمتها نشد، بلکه ذخایر عظیم نفتی کشور را نیز بهجای ایجاد پشتوانهای پایدار، در هزینههای جاری مستهلک کرد. او به یاد میآورد که در دورههای پیشین، افزایش قیمتها روند طبیعی و جهانی داشت و دولتها با پذیرش این واقعیت سعی میکردند اقتصاد را با جهان هماهنگ نگه دارند. اما سیاست دولت احمدینژاد مبتنی بر انکار این روند بود و از همینرو ذخایر نفتی را برای ثابت نگهداشتن قیمتها مصرف کرد؛ اقدامی که از نگاه عطریانفر، یک ضربه بزرگ به آینده اقتصاد ایران بود. عطریانفر برای روشنتر شدن پیامد این رویکرد، به دوره ریاستجمهوری خاتمی اشاره میکند و صندوق ذخیره ارزی را یکی از مهمترین دستاوردهای آن دوره میداند. او توضیح میدهد که رویکرد دولت خاتمی بر این پایه استوار بود که بخشی از درآمدهای نفتی باید برای نیازهای نسل حاضر هزینه شود، اما بخش بزرگتری باید برای نسلهای آینده ذخیره شود تا اقتصاد ملی در برابر بحرانها و نوسانات جهانی مصون بماند. او تاکید میکند که امروز نیز بسیاری از مشکلات اقتصادی از طریق منابع همان صندوق قابل مدیریت است و اگر درآمدهای دوره احمدینژاد نیز به آن افزوده میشد، وضعیت اقتصادی کشور در برابر تحریمها و فشارهای جهانی بهمراتب پایدارتر میبود.
از نگاه عطریانفر، تحریمها نیز اگرچه تاثیرات قابلتوجهی بر اقتصاد داشتهاند، اما نمیتوان همه مشکلات را به آنها نسبت داد. او با اشاره به تحلیل یکی از اقتصاددانان نزدیک به خود میگوید که تحریم تنها یکبار اثر منفی ایجاد میکند و رفع آن نیز یکبار اثر مثبت دارد. بنابراین نمیتوان هر سال اثر تخریبی جدیدی از تحریمهای گذشته انتظار داشت. از نظر عطریانفر، این تحلیل منطقی است و باید پذیرفت که فشار تحریمها در سالهای نخست اعمال آن رخ داده و امروز بخش عمده مشکلات اقتصادی کشور از مدیریت نادرست داخلی سرچشمه میگیرد.
او سپس توضیح میدهد که کشور تا سالهای طولانی با مسئله تحریم روبهرو خواهد بود و چون در عرصه دیپلماسی نتوانسته است با جهان به زبان تفاهم و گفتوگو برسد، نمیتوان انتظار داشت که درآمدهای نفتی و مالیاتی کشور بتواند پاسخگوی مطالبات روبه گسترش جامعه باشد. به باور او، سبک زندگی مردم تغییر کرده، الگوی مصرف دگرگون شده و مطالبات شهروندان در نقاط مختلف کشور از دولت مشابه شده است. عطریانفر یادآوری میکند که در گذشته بخش بزرگی از مردم روستا تقریباً توقعی از دولت و بودجه عمومی نداشتند و زندگی خود را بهصورت محدود و ساده اداره میکردند. اما اکنون مطالبات یک شهروند روستایی با شهروند تهرانی تفاوت چندانی ندارد و این همسانی، فشار بزرگی بر منابع محدود دولت وارد میکند.
عطریانفر بر این باور است که مجموعه این عوامل، یعنی مدیریت نادرست درآمدهای نفتی در گذشته و افزایش مطالبات عمومی، همراه با استمرار تحریمها، اقتصاد ایران را در وضعیت ناپایدار و آسیبپذیری قرار داده است. او این وضعیت را نیازمند یک بازنگری جدی و تصمیمگیری قاطع میداند. تصمیمگیریهایی که به باور او تاکنون صورت نگرفته و همین امر موجب تداوم بحران شده است.
جامعه بیواکنش، فرسایش اجتماعی و فساد ساختاری
عطریانفر در ادامه تحلیل خود به وضعیت اجتماعی کشور میپردازد و میگوید، یکی از نشانههای خطرناک در جامعه امروز ایران، از بین رفتن واکنش مردم نسبت به شوکهای اقتصادی است. او با استفاده از تمثیلی پزشکی توضیح میدهد که وقتی بدن انسان در برابر بیماری واکنش نشان میدهد، این نشانه آن است که بدن زنده است و تلاش میکند بیماری را پس بزند. اما اگر بدن هیچ واکنشی به بیماری نشان ندهد، یعنی بیماری پذیرفته شده و بدن به مرحلهای خطرناک رسیده است. عطریانفر این تمثیل را به وضعیت جامعه ایران تعمیم میدهد و میگوید، جامعه در گذشته نسبت به افزایش قیمتها، بالا رفتن نرخ دلار و بههمخوردن تعادل اقتصادی واکنش نشان میداد؛ مردم درباره آن بحث میکردند و نارضایتی خود را بروز میدادند. اما امروز هیچ واکنشی مشاهده نمیشود و این امر به گفته او «نشانه پذیرش مرگ تدریجی» جامعه است.
او این بیتفاوتی اجتماعی را بسیار خطرناک میداند و معتقد است، یکی از دلایل اصلی آن، فساد گستردهای است که بهصورت ساختاری در بدنه حاکمیت و دستگاههای مرتبط با مردم نفوذ کرده است. عطریانفر میگوید، دولت در بسیاری از بخشها اسیر فساد شده و برخی دستگاههای قضایی و اجرایی نیز دچار چنین وضعیتی هستند. او توضیح میدهد که بسیاری از امور مردم بدون پرداخت رشوه یا دخالت روابط غیرقانونی پیش نمیرود و این موضوع سبب شده شهروندان نسبت به نظام اداری و اقتصادی کشور بیاعتماد شوند.
به باور او، اگر فساد به رسمیت شناخته نشود و اقدام موثری برای مقابله با آن صورت نگیرد، جامعه در برابر مشکلات اقتصادی تسلیم خواهد شد و همان مرگی که از آن نام میبرد رخ خواهد داد. عطریانفر تاکید میکند که دولت باید ابتدا بپذیرد که تحریمها تا حد زیادی اثر تخریبی خود را گذاشتهاند و بخش عمده مشکلات امروز ناشی از مسائل داخلی از جمله فساد و ضعف مدیریتی است. او سپس به نبود انسجام در مدیریت کشور اشاره میکند و میگوید، در شرایط فعلی، بدنه 50 هزارنفری مدیران میانی و ارشد کشور فاقد هماهنگی و انسجام لازم برای اداره شرایط هستند. به گفته او، این نبود انسجام نوعی «بیدولتی پنهان» ایجاد کرده است؛ به این معنا که دولت به معنای واقعی آن، یعنی نهادی که تصمیم قاطع میگیرد و امور را پیش میبرد، وجود ندارد. عطریانفر یادآوری میکند که حتی از بالاترین سطح مدیریتی کشور تا لایههای پایینتر، همه درباره مشکلات سخن میگویند و از فساد و ناکارآمدی گلایه میکنند، اما اقدام عملی جدی برای حل این مشکلات دیده نمیشود. او این وضعیت را بسیار نگرانکننده میداند و معتقد است تا زمانی که مسئله فساد و ناکارآمدی مدیریتی حل نشود، جامعه همچنان به سمت فروپاشی اعتماد عمومی پیش خواهد رفت. عطریانفر تاکید میکند که دولت باید ابتدا مشکل را برای خود «تحریر محل نزاع» کند، یعنی بهطور دقیق و صادقانه بپذیرد که در کجا ضعف دارد و سپس برای آن برنامهریزی کند.
در بخش دیگری از سخنان خود، او به نارضایتی مردم از افزایش ناگهانی تعرفههای آب، برق و گاز اشاره میکند و میگوید، اصل افزایش قیمتها ممکن است منطقی باشد، اما مشکل در نبود اطلاعرسانی و اقناع مردم است. او همچنین از فشارهای مالیاتی سنگینی که بر بخش خصوصی وارد شده انتقاد کرد و گفت: برخی دستگاهها بدون مبنای منطقی مالیاتهای نجومی مینویسند و از فعالان اقتصادی میخواهند خودشان بیایند و ثابت کنند که این مالیاتها نادرست است. به باور او این رفتارها سرمایه اجتماعی را از بین میبرد و جامعه را در مسیر خطرناکی قرار میدهد.
فوران بحران و ضرورت جراحی مدیریتی
عطریانفر سپس به پرسش مهمی پاسخ میدهد که آیا دولت میتواند برای سال آینده برنامهریزی موثری انجام دهد و بحرانها را کاهش دهد. او در پاسخ به این پرسش توضیح میدهد که دولت از سه دسته نیرو تشکیل شده: نیروهایی که وظیفه تنظیمگری سیاسی دارند، نیروهای اجرایی-فرهنگی که نقشهای غیرفوری و غیراقتصادی برعهده دارند، و درنهایت، نیروهای اقتصادی که مهمترین بخش دولت در شرایط کنونی هستند.
از دید این تحلیلگر سیاسی، بار اصلی بحران بر دوش تیم اقتصادی دولت است، زیرا کشور در شرایطی قرار دارد که مشکلات اقتصادی در اولویت قرار دارند و باید به شکلی جدی مدیریت شوند. اما او با ناامیدی میگوید که با ترکیب موجود وزرای اقتصادی، بعید است که دولت بتواند کاری از پیش ببرد. او از ذکر نام مستقیم خودداری میکند، اما توضیح میدهد که تنها نیروی کارآمد اقتصادی که دولت داشت، سال گذشته در پی استیضاح از سوی مجلس کنار گذاشته شد. به گفته او، اکنون حتی در مجلس نیز پذیرفته شده که آن استیضاح یک اشتباه بوده، اما با وجود این، هیچ اقدامی برای جبران آن انجام نشده است. عطریانفر تاکید میکند که در شرایط بحران، افراد بیش از ساختارها نقشآفرینی میکنند. یعنی اگر افراد کارآمد در راس امور قرار نگیرند، حتی بهترین سیاستها نیز اجرا نخواهد شد. او معتقد است که تیم اقتصادی دولت باید دچار یک جراحی عمیق شود و بدون این تغییر، هیچ برنامهای برای سال آینده عملی نخواهد شد. او میگوید دولت باید با رهبری و مجلس گفتوگو کند و با کمک آنها تیم خود را اصلاح و تقویت کند.
در ادامه، عطریانفر تصمیمهای اخیر دولت مانند واردات نوعی بنزین برای فروش در جایگاههای سوخت را تنها یک ظاهرسازی میداند و تاکید میکند که مسئله اصلی کشور مصرف روزانه 130 میلیون لیتر بنزین است، نه عرضه نوعی بنزین گرانتر. به باور او، این نوع تصمیمات نشان میدهد که دولت به مسائل اساسی اقتصاد توجه نمیکند و بیشتر به ظاهر کارها مشغول است. او همچنین توضیح میدهد که بهینهسازی مصرف انرژی در ساختمانها، اصلاح آییننامههای ساختوساز و مدیریت مصرف سوخت نیازمند فکر، برنامهریزی و نیروهای کارآمد است، اما در حال حاضر چنین توان و ارادهای در دولت دیده نمیشود. عطریانفر میگوید، وقتی با کارشناسان مختلف صحبت میکند، هیچکس امیدی به آینده ندارد و همه احساس میکنند که وضعیت به حال خود رها شده است.
او هشدار میدهد که اگر دولت به همین روال ادامه دهد، سال آینده ممکن است با شورشهای اجتماعی مواجه شود و جامعه دیگر تحمل فشارهای اقتصادی و بیثباتی را نخواهد داشت. به باور او، برای جلوگیری از این وضعیت، دولت باید بهسرعت انسجام مدیریتی ایجاد کند و با اقدامی جدی، تیم اقتصادی و اجرایی خود را بازسازی کند.
عبور از بحران با فراخوان ملی
در بخش پایانی سخنان خود، عطریانفر این نکته را یادآوری میکند که وضعیت کشور بهگونهای است که دولت باید از ظرفیت قدرت سیاسی خود استفاده کند تا از بحران عبور کند. او معتقد است، رئیس دولت و تیمش باید در نقطهای که قرار دارند، بهصورت قاطع از بحران عبور کنند و این کار نیازمند استفاده از ظرفیت رهبری، عقلای مجلس و توان نیروهای متخصص کشور است. او پیشنهاد میدهد که دولت باید یک فراخوان ملی منتشر کند. فراخوانی برای حضور نیروهای متخصص، دلسوز و کارآمد که بتوانند در حوزههای اقتصادی و اجرایی نقش ایفا کنند. به باور عطریانفر، کشور نیروهای توانمند زیادی دارد، اما دولت باید آنها را دعوت کند، سخنان آنها را بشنود و از پیشنهادهای آنان استفاده کند. او خاطرنشان میکند که دولت باید با مردم صادقانه سخن بگوید، تصمیمات خود را شفاف اعلام کند و جامعه را در جریان همه مراحل قرار دهد. عطریانفر معتقد است که یکی از نقاط ضعف جدی دولت فعلی، ضعف شدید در اطلاعرسانی است. او میگوید مردم حق دارند بدانند چه تصمیماتی گرفته میشود و چرا این تصمیمات نیازمند اجرا هستند.
عطریانفر نتیجه میگیرد که تنها از طریق بازسازی قدرت سیاسی، اصلاح تیم اقتصادی، مبارزه با فساد، ایجاد انسجام مدیریتی و دعوت از نیروهای ملی میتوان از بحران کنونی عبور کرد. او هشدار میدهد که اگر این اقدامات انجام نشود، کشور با خطرات جدی اقتصادی و اجتماعی روبهرو خواهد شد و اعتماد عمومی بیش از پیش آسیب خواهد دید.