شناسه خبر : 50457 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پایان دوقطبی

بررسی واکنش ایران بعد از فعال شدن مکانیسم ماشه در گفت‌وگو با ساسان کریمی

پایان دوقطبی

 پس از کش‌وقوس‌های فراوان و حرف‌وحدیث‌های متفاوت درباره بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد، مکانیسم ماشه علیه ایران فعال شد و با بازگشت تحریم‌های مبتنی بر قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، ایران بار دیگر ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفت. فصلی که به موضوع تهدید صلح و امنیت بین‌المللی می‌پردازد و می‌تواند پیامدهای جدی برای کشورمان داشته باشد. تحلیلگران بر این باورند که در چنین شرایطی ممکن است که ایران از مذاکره با اروپا و آمریکا و دستیابی به راه‌حل دیپلماتیک ناامید شود و به دنبال گسترش روابطش با روسیه و چین باشد. ساسان کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، معتقد است، مسیر دیپلماسی همیشه باز است و هیچ‌گاه نمی‌توان گفت دیپلماسی به پایان رسیده است. ایران هرگز از دیپلماسی به‌عنوان ابزار کارآمد و کم‌هزینه دست نمی‌کشد و همواره آن را حفظ می‌کند. اما اینکه ایران بخواهد به‌طور کامل به سمت چین و روسیه گرایش پیدا کند، رویکردی منطقی نیست. دنیای امروز دیگر دنیای دوقطبی نیست که بتوان گرایش به شرق را به‌عنوان اهرمی برای مقابله با غرب به کار برد. در شرایط کنونی، تنوع و توازن در روابط بین‌المللی اهمیت بسیار دارد.

♦♦♦

 پس از گذشت یک دهه، تحریم‌های سازمان ملل که در چهارچوب توافق هسته‌ای برجام لغو شده بودند، بار دیگر بازگشتند. بریتانیا، فرانسه و آلمان از ایران خواسته‌اند تنش‌ها را افزایش ندهد و مسیر مذاکرات را دنبال کند. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا ایران می‌تواند به راه‌حل‌های دیپلماتیک دست یابد، یا اینکه بحران‌های تازه شکل می‌گیرد؟

طبیعی است که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها ترجیح می‌دادند مکانیسم ماشه فعال شود و تحریم‌های شورای امنیت بازگردد که پس از آن، با ایران مذاکره کنند. حتی استیو ویتکاف، فرستاده رئیس‌جمهور آمریکا در خاورمیانه و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، در صحبت‌هایشان به این موضوع اشاره کردند و گفتند ترجیح می‌دهند پس از بازگشت تحریم‌ها با ایرانیان مذاکره کنند، زیرا می‌خواهند با ایرانی که ضعیف شده است، وارد مذاکره شوند.

اما در مورد اینکه آیا ایران می‌تواند به راه‌حل دیپلماتیک دست یابد یا خیر؟، به نظر من بیش از هر چیز به توانایی‌اش در حفظ ثبات و کاهش تنش‌ها در منطقه بستگی دارد. تهران باید تلاش کند روابط خودش را با همسایگان و دیگر کشورهای منطقه تقویت کند و همکاری با این کشورها را توسعه دهد. چنین رویکردی نه‌تنها جایگاه ایران را در منطقه مستحکم می‌کند، بلکه زمینه مناسبی برای مذاکره‌های موفق و اثرگذار با قدرت‌های جهانی فراهم می‌آورد. اهمیت این مسئله در این است که قدرت و نفوذ دیپلماتیک ایران بیش از هر عامل دیگری از توانایی‌اش در مدیریت محیط پیرامونی و ایجاد فضای اعتماد و همکاری نشات می‌گیرد. بنابراین، هر ابتکار عملی که ایران در مذاکرات پیش‌رو ارائه دهد، باید با توجه به حفظ ثبات منطقه‌ای و ارتقای روابط با همسایگان طراحی شود که بیشترین اثرگذاری و مشروعیت را داشته باشد.

علاوه بر این، مسیر دیپلماسی همیشه باز است و هیچ‌گاه نمی‌توان گفت دیپلماسی به پایان رسیده است. البته دیپلماسی زمانی موثر است که طرف مقابل عقلانی و منطقی عمل کند. بااین‌حال ایران هرگز از این ابزار کارآمد و کم‌هزینه دست نمی‌کشد و همواره آن را حفظ می‌کند.

 آقای مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور کشورمان، در بازگشت از نیویورک اعلام کرده: «با اروپایی‌ها به نتیجه رسیدیم، اما آمریکا نگاهش چیز دیگری بود. اگر قرار باشد بین خواسته‌های غیرمنطقی آنها و اسنپ‌بک انتخاب کنیم، اسنپ‌بک را انتخاب می‌کنیم.» این اظهارنظرها به چه معناست؟ آیا این رویکرد نشان‌دهنده ناامیدی ایران از همکاری با غرب و تمایل به گرایش به شرق برای کاهش فشار تحریم‌هاست؟

ایران امید چندانی به همکاری با غرب نداشت که حالا بخواهد ناامید شود. با توجه به وضع کنونی آمریکا و کشورهای اروپایی، نمی‌توان به آنها دلخوش بود. از یک‌سو، ما با اروپایی مواجهیم که ضعیف شده و از سوی دیگر، آمریکایی که به‌شدت بی‌محابا عمل می‌کند. کشورهای اروپایی بیش از پیش خودشان را در موقعیت ضعف قرار داده‌اند. جایگاه آنها دیگر مانند گذشته نیست، امنیتشان به‌شدت به ایالات‌متحده آمریکا وابسته است و در شرق نیز با تهدید روسیه مواجه‌اند. در این شرایط، آمریکا نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند، اما اغلب اوقات مواضع منطقی اتخاذ نمی‌کند. از سوی دیگر، اروپا نیز توان چندانی برای بیان نظرات مستقل ندارد و آنچه می‌گوید، بیشتر تحت تاثیر مواضع ایالات‌متحده قرار دارد. بنابراین، همان‌طور که اشاره کردم ایران امید چندانی به همکاری با کشورهای اروپایی و آمریکا ندارد.

اما اینکه ایران بخواهد به‌طور کامل به سمت چین و روسیه گرایش پیدا کند، رویکرد منطقی نیست. دنیای امروز دیگر دنیای دوقطبی نیست که بتوان گرایش به شرق را به‌عنوان اهرمی برای مقابله با غرب به کار برد. در شرایط کنونی، تنوع و توازن در روابط بین‌المللی اهمیت زیادی دارد. ایران هنوز سبد روابط متنوعی ندارد و برای تقویت موقعیتش در عرصه جهانی باید پیوسته تلاش کند این سبد را متنوع کند. تنوع روابط، زمینه را برای اصلاح روابط با اروپایی‌ها و دیگر قدرت‌ها فراهم می‌آورد، چهره بین‌المللی ایران را بهبود می‌بخشد و درعین‌حال پروژه اسرائیل برای امنیتی کردن ایران را خنثی می‌کند.

علاوه بر این، ایجاد سبد متنوع از روابط نه‌تنها امکان بهره‌برداری از فرصت‌های اقتصادی و سیاسی را افزایش می‌دهد، بلکه به ایران این امکان را می‌دهد که فشارهای خارجی را بهتر مدیریت کند. به همین دلیل، راهبردی مبتنی بر چندجانبه‌گرایی، تنوع همکاری‌ها و حفظ انعطاف‌پذیری در دیپلماسی می‌تواند کلید پیشرفت و تاثیرگذاری ایران در عرصه جهانی باشد.

 با توجه به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل و همچنین هشدار پیشین ایالات‌متحده به چین مبنی بر اعمال تعرفه ۱۰۰درصدی بر کالاهای چینی در صورت ادامه واردات نفت از ایران و روسیه، آیا چین حاضر به تبعیت از این محدودیت‌ها خواهد بود؟

چین در دوره‌های گذشته هم نشان داده است که رفتارش را متناسب با میزان فشار آمریکا تنظیم می‌کند و همزمان تلاش می‌کند از هر همکاری با ایران بیشترین منافع را به‌دست آورد. به نظر می‌رسد این رویکرد به چین اهرمی می‌دهد که همکاری با ایران را به شکلی هوشمندانه‌ مدیریت کند، به نحوی که بیشترین سود اقتصادی را نصیب خودش کند. به نظر می‌رسد میان چین و آمریکا نوعی توافق نانوشته وجود دارد که براساس آن، همکاری چین با ایران باید تا سطحی باشد که برای آمریکا قابل‌تحمل باشد و درعین‌حال چین بتواند حجم و قیمت خرید نفت را متناسب با این شرایط تنظیم کند. البته این احتمال هم وجود دارد که با توجه به فشارها و تهدیدهای آمریکا، چین سطح همکاری با ایران (به‌ویژه در زمینه خرید نفت از ایران) را کاهش دهد.

 با کاهش قدرت چانه‌زنی ایران نسبت به دوره پیشین تحریم‌ها و همچنین تخفیف‌های گسترده نفت روسیه برای چین، تحلیلگران احتمال می‌دهند صادرات نفت ایران به چین متوقف شود. شما با این تحلیل موافقید؟ آیا می‌توان انتظار داشت که صادرات نفت ایران به چین متوقف شود؟

شرایط کنونی می‌تواند به کاهش قابل‌توجه صادرات نفت ایران به چین منجر شود، اما نه لزوماً به توقف کامل آن. در دوره قبلی که ایران تحت تحریم‌های شورای امنیت قرار گرفت، پیش از آن تحریمی وجود نداشت و میزان صادرات نفت کشورمان بیش از 5 /2 میلیون بشکه در روز بود. ضمن اینکه قیمت نفت نیز بالا بود. بنابراین، از نظر صرفاً اقتصادی و در حوزه انرژی، موقعیت ایران در آن زمان بهتر از امروز بود. در حال حاضر ایران بخشی از ابزارهای گذشته خودش را از دست داده و به همین دلیل ناگزیر است ترتیب‌های تازه‌ای متناسب با شرایط کنونی طراحی و اجرا کند. به بیان دیگر، شرایط بین‌المللی و بازگشت تحریم‌ها ایجاب می‌کند ایران برای حفظ منافع ملی و تقویت جایگاهش در عرصه بین‌المللی، به سراغ ابزارهای نوین و ابتکارات تازه برود.

 اخیراً سفیر ایران در مسکو در برنامه تلویزیونی گفته است، «از نگاه روسیه، ایرانی‌ها غیرقابل ‌اعتماد هستند؛ چون به‌محض اینکه غرب چراغ سبز نشان دهد، به سمت آنها می‌دوند». اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چرا روسیه، که خودش در حال مذاکره با آمریکاست، به روابط تهران با غرب حسادت می‌کند؟

نه‌تنها روسیه، بلکه هیچ کشور دیگری نمی‌تواند برای ایران تعیین‌تکلیف کند و چنین حقی ندارد. این دیدگاه که کشوری برای ما تعیین تکلیف می‌کند، درست نیست. چرا که ما در هر حال بالاترین سطح روابط را با چین و روسیه داریم. طبیعی است که هرگاه در روابط با غرب گشایش ایجاد و مشکلات ایران با غرب تسهیل شود، بخشی از روابط ما با غرب نیز بهبود پیدا می‌کند. شاید روسیه تمایلی ندارد چنین اتفاقی رخ دهد. یعنی نه می‌خواهد تنش ما با غرب از حدی فراتر برود و نه مایل است روابط ما با غرب عادی شود. دلیلش هم این است که منافع روسیه در تداوم انزوای ایران و باقی ماندن مشکلات ما با غرب، تامین می‌شود. روسیه انتظار دارد روابط ایران با غرب غیرنرمال باقی بماند. به‌محض اینکه روابط ایران با غرب به سمت عادی‌سازی پیش برود، روسیه ایران را «غرب‌گرا» می‌نامد، در حالی که چنین چیزی درست نیست. حتی اگر ایران به همان اندازه که با چین و روسیه روابط دارد، با غرب هم رابطه برقرار کند، باز هم نمی‌توان ایران را غرب‌گرا دانست. فاصله ما با غرب‌گرایی بسیار زیاد است. این در حالی است که روسیه دارای سبدی متنوعی از روابط خارجی است و ما نیز حق داریم با هر کشوری که خودمان تشخیص می‌دهیم و تا حدی که صلاح می‌دانیم، رابطه برقرار کنیم. این رفتار، هر اسمی که داشته باشد، به معنای غیرقابل‌اعتماد بودن ایران نیست.

 با در نظر گرفتن حجم روابط و منافع اقتصادی که روسیه و چین طی این سال‌ها با آمریکا داشته‌اند و همچنین رقابت روسیه با ایران در بازار انرژی، چرا تهران همچنان بر گسترش روابط با این دو کشور پافشاری می‌کند؟

داشتن روابط خوب با چین و روسیه قطعی و ضروری است. اگر رویکرد ما در روابط بین‌الملل، جنگ ‌سردی نباشد، هیچ اشکالی ندارد. نگاه ما نباید این باشد که به یک بلوک از دو بلوک جهان ملحق شویم، چرا که اساساً چنین دو بلوکی وجود ندارد. بنابراین ما همواره باید روابط خوب، عادی و رو به بهبود با چین، روسیه و سایر کشورها را حفظ کنیم. اگر آنها با آمریکا در ارتباط‌اند، این موضوع ایرادی از جانب آنها نیست. آنها در حال همکاری هستند و قرار نیست در همه موضوعات با ما موافق باشند. ما مواضع خودمان را داریم، آنها هم مواضع خودشان را دارند. این به معنای آن نیست که در همه مسائل باید با هم همکاری کنیم. این نگاه، نوعی نگرش جنگ ‌سردی و همان اتحاد استراتژیک قرن بیستمی است. چنین وضعی امروز در جهان وجود ندارد و سطح روابط ایران با هر کشوری می‌تواند بسته به موضوع‌های مختلف متفاوت باشد.

مسئله اصلی در شرایط فعلی، عدم تنوع در سبد روابط خارجی است. موضوعی که می‌تواند چالش‌های جدی ایجاد کند و مدیریت دقیق آن ضروری است. تنوع محدود در روابط خارجی، قدرت مانورپذیری و انعطاف در دیپلماسی را کاهش می‌دهد. امیدوارم که با گسترش و افزایش تنوع در روابط خارجی، از فرصت‌های بیشتر بهره‌مند شویم و مواضع محکم‌تر در روابط خارجی در پیش بگیریم.

 چه راهکارهایی می‌تواند به بازگرداندن تعادل در دیپلماسی ایران کمک کند؟ به عبارت دیگر، چگونه می‌توان به سیاست خارجی متوازن دست یافت که منافع ملی و اقتصادی کشورمان را در اولویت قرار دهد؟

گسترش روابط و دستیابی به توافق تنها به تصمیم‌های ما بستگی ندارد. بخشی از آن، نیازمند اصلاح دیدگاه‌ها در غرب است و بخش دیگر مستلزم آن است که رویکرد ما فرصت‌طلبانه، سریع و متناسب با شرایط زمانی باشد. یعنی این تصور که فکر کنیم همه ابتکار عمل در دست ماست و طرف‌های دیگر مواضع ثابتی دارند و همیشه مایل به اصلاح روابط با ما هستند، درست نیست. ما باید در موقعیتی که شرایط مناسب و سازگار است، بتوانیم مواضع طرف‌های غربی را مدیریت کرده و روابط خودمان را با جهان بهبود ببخشیم. همچنین، گسترش ارتباطات غیرسیاسی به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی و تجاری می‌تواند زمینه‌ساز پایداری و ثبات بیشتر در روابط سیاسی باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...