دیپلماسی خیابان
آیا حذف نام خالد اسلامبولی روابط ایران و مصر را ترمیم میکند؟
مهرماه سال 1360 (6 اکتبر ۱۹۸۱) نفیر گلوله از کلاشنیکف افسر ارتش مصر، هیاهوی رژه نظامی را خواباند و گردن و پهلوی انور سادات، رئیسجمهوری وقت مصر و بعضی دیگر از همراهانش را درید. آفتاب چهاردهم مهرماه هنوز میدان رژه قاهره را گرم نکرده بود که خون رئیسجمهوری به دست ستوان خالد اسلامبولی بر زمین ریخت و نظم سربازان و پرچمهای برافراشته را از هم گسیخت و مارش نظامی را به تراژدی ملی تبدیل کرد. گلولههای خالد اسلامبولی پیام مخالفت با امضای کمپ دیوید و صلح با اسرائیل بود. صدای آن اما به قاهره ختم نشد و آنقدر سرکش بود که بر روی دیوار خیابانی در تهران نقش بست؛ خیابان خالد اسلامبولی!
مهرماه 1360 انقلاب ایران تنها چهار سال داشت، اما رابطه ایران و مصر دو سال پیش از ترور انور سادات یعنی در ۲۲ اسفند ۱۳۵۸ به دلایلی از جمله به رسمیت شناختن اسرائیل، همراهی سادات با صدام در جنگ علیه ایران و البته احتمالاً به خاطر رابطه دوستانه او با شاه سابق ایران، قطع شده بود. با اینحال، خیابانی که احتمالاً به دلیل سکونت برخی از وزیران و اعضای دربار دولت پهلوی، پیش از انقلاب اسلامی به نام «وزرا» شناخته میشد، اکنون به اسم یک افسر معدوم ارتش مصر نامگذاری شده بود. اما این یک نامگذاری ساده نبود، چرا که تا تابستان 1404 هنوز یکی از عوامل اصلی قطع رابطه دیپلماتیک و سیاسی دو کشور تلقی میشد.
24 تیرماه 1404 در امتداد تلاشهای ایران و مصر برای عادیسازی روابط خود، بالاخره نام خالد اسلامبولی که از سوی دولت مصر یک افسر خائن و تروریست تلقی میشود، برداشته شد و طی مراسمی به نام «سیدحسن نصرالله»، سومین دبیرکل حزبالله لبنان نامگذاری و پلاککوبی شد.
با این همه تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی در تهران، موضوعی است که بارها در گذشته مطرح شده است. بیش از ۲۰ سال پیش و در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، به دنبال تحولات مربوط به حل برخی اختلافها میان تهران و قاهره، بار دیگر صحبتهایی درباره تغییر نام این خیابان به گوش رسید. به گزارش اقتصاد 24، برخی منابع در آن زمان ادعا کردند که نام جدیدی برای این خیابان انتخاب شده و قرار است به «خیابان انتفاضه» تغییر یابد. بااینحال، با گذشت زمان، خیابانی که در نقشههای رسمی به نام «خالد اسلامبولی» شناخته میشد و تهرانیها آن را به نام «وزرا» میشناختند، کماکان به همان اسامی رسمی و عرفی باقی ماند.
جنجال حول نام خیابان «وزرا» پس از دوران دولت اصلاحات همچنان ادامه داشت. در روزهای پایانی بهار سال 1390، زمانی که جوانان مصری پس از هفتهها بستنشینی در خیابان «التحریر» قاهره، انقلابی را رقم زدند، که نتیجه آن در تهران نیز احساس شد. بهخصوص زمانی که پس از تغییر حکومت در قاهره، گروهی از اعضای هیات حاکمه جدید مصر به تهران سفر کردند. طبق گزارش روزنامه الشروق چاپ قاهره، در همان زمان دو نفر از اعضای هیات ۴۵نفری که به تهران آمده بودند، از موافقت مقامهای ایرانی برای تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی به «شهدای انقلاب مصر» خبر دادند. بر اساس گزارشی که در آن زمان توجه زیادی را به خود جلب کرد، مصطفی نجار، یکی از اعضای ارشد حزب عدل نجار، در اشاره به دیدار این هیات با احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، از تلاش تهران برای احیای روابط دوستانه با قاهره صحبت کرد. همچنین حماده الکحلی، روزنامهنگار مصری و یکی دیگر از اعضای هیات ۴۵نفره، در مقالهای که در روزنامه «روز الیوسف» قاهره منتشر شد، نوشت که علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، به اعضای این هیات اعلام کرده است که ایران در حال کوشش برای تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی به شهدای انقلاب مصر است. با وجود تمامی این تلاشها، نام خیابان خالد اسلامبولی در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد نیز مانند زمان سیدمحمد خاتمی تغییر پیدا نکرد.
بااینحال اگرچه تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی به حسن نصرالله گامی در جهت کاهش تنشهای نمادین در روابط ایران و مصر تلقی میشود، اما بهتنهایی نمیتواند روابط دو کشور را بهطور کامل ترمیم کند. چراکه روابط ایران و مصر تحت تاثیر عوامل پیچیدهتری قرار دارد. مصر بهعنوان کشوری با سیاست خارجی محافظهکارانه و وابستگی به غرب، بهویژه آمریکا، بعید است به صرف تغییر نام خیابان، رویکرد خود را بهطور اساسی تغییر دهد. از سوی دیگر، انتخاب نام نصرالله، که خود نمادی از محور مقاومت و مورد انتقاد کشورهای عربی محافظهکار است، ممکن است پیام متفاوتی به قاهره ارسال کند و مانع از تاثیر مثبت کامل این اقدام شود. اما برخی معتقدند این تغییر میتواند گامی اولیه برای اعتمادسازی باشد، اما ترمیم کامل روابط نیازمند اقدامات دیپلماتیک گستردهتر، مذاکرات مستقیم و حل اختلافات ریشهای است.
دیگر خیابانهای جنجالی
نامگذاری خیابانها در تهران همواره موضوعی پرحاشیه و جنجالی بوده است. در میان خیابانهایی که به نام شخصیتهای خارجی نامگذاری شدهاند، برخی از این نامها به دلایل مختلف با انتقادها و واکنشهای متفاوتی مواجه شدند. در ادامه، به بررسی برخی از این خیابانها خواهیم پرداخت.
خیابان سلیمان خاطر: سلیمان محمد عبدالحمید خاطر، که خیابان سلیمان خاطر در منطقه ۷ تهران به یاد او نامگذاری شده، یک مرزبان مصری بود که در سال 1364 (1985) به سمت گروهی از اسرائیلیها در منطقه مرزی تیراندازی کرد و بعدها در زندان خودکشی کرد (خبری که همچنان به دیده شک به آن نگاه میشود). به گزارش شرق، خیابان سلیمان خاطر در تهران اگرچه شرایطی مشابه با خیابان خالد اسلامبولی دارد، اما حساسیتش به همان اندازه نیست. بر اساس گزارش رسانه اماراتی العین، «نام خیابان سلیمان خاطر در تهران نیز برای دولت مصر غیرقابلقبول است»، اما قاهره حساسیت کمتری به آن نسبت به نام خالد اسلامبولی دارد.
خیابان شهید آیتالله نمر: در سال ۱۳۹۴، حکومت عربستان آیتالله شیخ نمر باقر النمر، روحانی شیعه را اعدام کرد. این اقدام باعث شد برخی گروهها به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد حمله کنند. پس از این وقایع، روابط ایران و عربستان قطع شد. به گزارش فرارو، حمله به سفارت عربستان در شامگاه ۱۲ دی اتفاق افتاد و در روز ۱۳ دی، شورای شهر تهران دو فوریت تغییر نام خیابان بوستان به «شهید آیتالله نمر» را تصویب کرد. در همان روز، گروهی تابلوی خیابان بوستان را پایین آوردند و تابلوی جدید غیررسمی را نصب کردند. در همان روز، خیابان مولوی که محل کنسولگری عربستان در مشهد بود، به خیابان آیتالله نمر تغییر نام پیدا کرد. در همان زمان روزنامه سعودی العرب مدعی شد: «ایران با نامگذاری خیابانی در نزدیکی سفارت سعودی در تهران به نام «نمر باقر النمر» به تحریک کشورهای عربی از طریق نمادهای سلبی آنها اقدام کرده است.» این روزنامه در ادامه نوشت: «این اقدام ایران در آستانه فرارسیدن ماههای حج صورت گرفته تا این پیام را بدهد که عربستانی که النمر را کشت همانی است که حج ایرانیها را متوقف کرده است.» العرب افزود: «ایران قبلاً هم خیابانی را در تهران به نام خالد اسلامبولی نامگذاری کرده است که انور السادات، رئیسجمهوری پیشین مصر را ترور کرده بود.»
البته در سال ۱۴۰۲، تابلوی آیتالله نمر در مشهد پایین آورده شد. در حال حاضر، دو خیابان بالاتر از محل سفارت عربستان در تهران هنوز همین نام را دارد، اما مقامات سعودی هیچ اظهارنظری درباره درخواست تغییر این نام یا اینکه آن را مانعی برای بهبود روابط دو کشور میدانند، مطرح نکردهاند.
خیابان بابی ساندز: خیابان بابی ساندز در تهران که امروزه به این نام شناخته میشود، در گذشته ابتدا به نام خیابان سفارت انگلیس معروف بود و سپس به خیابان محمد همایون تغییر نام داد. در دهه 60 به منظور تجلیل از بابی ساندز، مبارز ایرلندی، نام این خیابان به بابی ساندز تغییر یافت. به گزارش روزنامه اطلاعات، شورای نامگذاری شهر تهران خیابان کنار سفارت انگلیس را به نام بابی ساندز نامگذاری و اعلام کرد: «به منظور تجلیل از جانبازی بابی ساندز، چریک مبارز ارتش جمهوریخواه ایرلند، خیابان محمد همایون، واقع در ضلع غربی سفارت انگلیس به نام خیابان بابی ساندز نامگذاری و نام محمد همایون برای خیابان زمرد واقع در شرق حسینیه ارشاد برگزیده شد. انتخاب نام خیابان بابی ساندز در این محل به خاطر همجواری با سفارت انگلیس است.»
طی سالهای گذشته، هیچ خبر رسمی درباره اعتراض انگلیس به این نامگذاری منتشر نشده است. اما در سال ۱۳۸۲، خبرگزاری فرانسه به نقل از یکی از مقامات وزارت امور خارجه انگلیس که نامش بیان نشده، بابی ساندز را تروریست خوانده و گفته است: «اگر ایرانیها در مبارزه با تروریسم جدی هستند، یکی از نخستین گامها باید تغییر نام این خیابان باشد.» وزارت امور خارجه انگلیس این اتهامها را رد کرده و اعلام کرده است که انگلیس، تهران را برای تغییر نام خیابان بابی ساندز زیر فشار قرار نداده است.
چهار دهه فرازونشیب
با وجود قطع روابط ایران و مصر در سال ۱۳۵۸، در طول این سالها تلاشهای بسیاری برای ازسرگیری ارتباطات میان دو کشور صورت گرفت. نخستین گامها برای بهبود مناسبات میان ایران و مصر در دوران ریاستجمهوری آیتالله هاشمیرفسنجانی برداشته شد. هرچند در این دوره روابط دو کشور به سطح رسمی و کامل دیپلماتیک نرسید، اما تلاشهایی برای ایجاد کانالهای غیررسمی و تقویت همکاریها در حوزههای فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت. بااینحال، عوامل ژئوپولیتیک و اختلافنظرهای اساسی بر سر مسائلی نظیر منازعه اعراب و اسرائیل، موضوع فلسطین، و همچنین تحولات داخلی ایران، موانعی جدی بر سر راه عادیسازی روابط ایجاد کردند. با وجود این چالشها، دوره رفسنجانی را میتوان سرآغاز سیاست نزدیکی تدریجی ایران با جهان عرب، بهویژه مصر، دانست؛ سیاستی که در سالهای بعد نیز کموبیش دنبال شد. در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی، روابط ایران و مصر مسیر خروج از تنش را آغاز کرد و زمینههایی برای تعامل بیشتر در برخی حوزهها فراهم شد. هرچند این روابط هرگز به سطح عادی و رسمی نرسید و همچنان مسائل حساسی نظیر مواضع دو کشور در قبال اسرائیل و اختلافات منطقهای بر مناسبات دوجانبه سایه افکنده بود، اما نسبت به دورههای پیشین، تغییراتی مثبت در روند دیپلماسی میان تهران و قاهره قابل مشاهده بود. در این دوره، دیدارهای دیپلماتیک در سطوح پایینتر، بهویژه در حاشیه نشستهای بینالمللی و منطقهای، افزایش یافت.
دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد را میتوان دوران تحولات چشمگیر، اما کوتاهمدت در روابط تهران و قاهره توصیف کرد. با آغاز به کار احمدینژاد، تمایل ایران برای گسترش روابط با کشورهای عربی، بهویژه مصر، شدت گرفت. این دوره با تحولات مهمی در منطقه، از جمله خیزشهای موسوم به بیداری اسلامی یا بهار عربی، بهویژه در مصر، همزمان شد؛ رخدادهایی که به سقوط دولت حسنی مبارک و روی کار آمدن محمد مرسی، رئیسجمهوری اسلامگرای مصر با گرایشهای اخوانالمسلمین، انجامید. در این فضا، روابط دو کشور وارد مرحلهای تازه شد و دیدارها میان مقامات بلندپایه ایران و مصر صورت گرفت. از جمله این تحرکات میتوان به سفر علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران، به قاهره، عبور نمادین ناوهای جنگی ایران از کانال سوئز برای نخستینبار پس از انقلاب اسلامی، و مهمتر از همه، دیدار رسمی احمدینژاد با محمد مرسی، رئیسجمهور وقت مصر، اشاره کرد. بااینحال، اختلافنظرهای جدی بر سر تحولات منطقهای، بهویژه بحران سوریه، موجب شد روند گرم شدن روابط متوقف شود. در ادامه، با سقوط دولت مرسی بهدست ارتش مصر، فصل جدیدی از تحولات سیاسی در قاهره آغاز شد که بار دیگر روابط دوجانبه را در هالهای از ابهام فرو برد.
در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی، اگرچه ایران و مصر تمایلاتی برای بهبود روابط و تقویت همکاریها نشان دادند، اما تفاوتهای سیاسی، مذهبی و ملاحظات امنیتی مانع از شکلگیری روابطی نزدیک و پایدار میان دو کشور شد. بااینحال، پس از حصول توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی (برجام)، فضای دیپلماتیک تا حدی گشایش یافت و بستر مناسبی برای گفتوگوهای بیشتر و کاهش تنشها میان تهران و قاهره فراهم شد. روابط ایران و مصر در دوران ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی روندی تدریجی داشت. اگرچه نشانههایی از تمایل دو کشور برای بهبود مناسبات، بهویژه در حوزههای اقتصادی و امنیتی، مشاهده میشد، اما موانع و تنشهای باقیمانده از چهار دهه گذشته همچنان سد راه گسترش کامل و عمیق روابط دوجانبه بود.
گامی موثر درترمیم روابط
با گذشت بیش از چهار دهه درنهایت دولت مسعود پزشکیان گام بزرگی برای عادیسازی روابط با مصر برداشت. درحالیکه 12 سال از آخرین سفر رسمی رئیسجمهور ایران به مصر میگذشت، آقای پزشکیان در آذرماه سال گذشته به منظور شرکت در اجلاس گروه دی۸ به این کشور سفر کرد. پس از این سفر، مهدی سنایی، معاون سیاسی رئیسجمهور، در سخنانی بیان کرد: «اراده لازم برای ازسرگیری روابط میان ایران و مصر وجود دارد و امیدواریم با اقداماتی که انجام شده، بهزودی به سطح بازگشایی سفارتخانهها برسیم.» در همان زمان گفته شد که یکی از این اقدامات تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی است و در نهایت این اتفاق نیز رخ داد. اکنون بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این تغییر نام میتواند فرصتی برای بازنگری در روابط ایران و مصر باشد و به ترمیم روابط دو کشور کمک کند.
در همین رابطه حجتالله جودکی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا، بر این باور است که تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی بدون شک میتواند گامی موثر درترمیم روابط ایران و مصر باشد. بااینحال، انتخاب نام جدید نیز خالی از اشکال نیست. سیدحسن نصرالله شخصیتی مبارز و قابل احترام است و تلاشهای زیادی در مسیر مقاومت انجام داده است، اما این موضوع بحثی جداگانه است. مسئله اینجاست که بسیاری از کشورهای عربی، از جمله خود مصر، نگاه مثبتی به مقاومت ندارند. هرچند ممکن است فعلاً این نامگذاری را به دلیل حذف نام خالد اسلامبولی بپذیرند، اما در آینده ممکن است همین مسئله دوباره به چالشی در روابط تبدیل شود. ای کاش پیش از این تصمیم، مشورت گستردهتری با کارشناسان، مسئولان و حتی دیپلماتهای منطقهای صورت میگرفت تا نامی انتخاب شود که هم اهداف سیاسی و دیپلماتیک ایران را محقق کند و هم از ایجاد تنشهای احتمالی در آینده جلوگیری کند. بااینحال، بهطور کلی، حذف نام خالد اسلامبولی گامی مثبت در جهت بهبود روابط ایران و مصر بهشمار میآید، هرچند ممکن است مصریها نسبت به نام جدید نیز احساس رضایت کامل نداشته باشند.
عادیسازی روابط
مصر در جریان جنگ 12روزه تحمیلی اسرائیل علیه ایران، نقش فعال و موثری در برقراری آتشبس ایفا کرد. در این راستا، عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، چندین و چندبار با مسعود پزشکیان در مورد تحولات گفتوگوی تلفنی داشت. دولت مصر همچنین برقراری این آتشبس را تحولی اساسی برای مهار تشدید تنشهایی دانست که منطقه در روزهای اخیر شاهد آن بوده است و آن را نقطه عطفی مهم برای پایان دادن به درگیری نظامی میان دو طرف و برقراری آرامش در منطقه خواند. قاهره اعلام کرد این اقدام فرصتی واقعی برای توقف چرخه تشدید تنش و حملات متقابل فراهم میآورد و زمینه مناسبی برای ازسرگیری تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک ایجاد میکند. دولت مصر همچنین از طرفین درگیر یعنی رژیم اسرائیل و ایران خواست که به آتشبس تعهد کامل داشته باشند و در این مرحله حساس، نهایت خویشتنداری را به کار گیرند و اقداماتی در راستای برقراری آرامش و کاهش تنش انجام دهند تا به حفظ امنیت و ثبات منطقه و سلامت ملتهای آن کمک شود. این تحولات نشان میدهد که تهران و قاهره بیش از گذشته به عادیسازی روابط خود نزدیک شدهاند. در همین رابطه حجتالله جودکی معتقد است که مصریها علاقهمندند که روابطشان با ایران بهبود یابد و ایران دوباره به جرگه دوستانشان بازگردد. این مسئله هم برای آنها مفید است و هم برای ما، چرا که ایران امروز دیگر مانند سالهای گذشته نیست که منشأ ناامنی برای کشورهای عربی تلقی شود. در حال حاضر، ایران درگیر تنش با اسرائیل و ایالاتمتحده است. اما ازآنجاکه بسیاری از کشورهای عربی، از جمله خود مصر با اسرائیل و آمریکا پیمانهایی دارند، در روابطشان با ایران ملاحظاتی را در نظر میگیرند. به همین دلیل، هرچند خواهان بهبود روابط با ما هستند، اما این تمایل همراه با شرطوشروطی است که ما نیز باید آنها را در محاسبات و سیاستگذاریهایمان لحاظ کنیم.
ترس از پیشروی اسرائیل
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که مصر و دیگر کشورهای عربی به طرز فزایندهای نسبت به رژیم اسرائیل محتاط شدهاند و آن را بهعنوان یک بازیگر منطقهای متخاصم و غیرقابل پیشبینی میبینند. این احتیاط بهویژه پس از مشاهده رفتار این رژیم در غزه، لبنان، سوریه و همچنین ایران، پس از حملات حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ افزایش یافته است. به گزارش خبر آنلاین، اچ. ای. هلیر، پژوهشگر ارشد مطالعات ژئوپولیتیک، امنیت بینالملل و خاورمیانه در موسسه سلطنتی RUSI در لندن، گفت: «برای مدت طولانی، کشورهای خلیج فارس و شمال آفریقا ایران را بزرگترین نیروی بیثباتکننده در منطقه و تهدیدی میدانستند که باید با آن مقابله کنند.» وی گفت: «این محاسبه تغییر کرده است. بیثباتکنندهترین بازیگر، رژیم اسرائیل است» و این به دلیل اقدامات نظامی آن در سراسر منطقه است. این نگرانیها تا حدی تحت تاثیر «مقاومت کم و توانمندسازی زیاد» اقدامات این رژیم از سوی ایالاتمتحده و اروپاست. او گفت که این امر کشورهای عرب را «بهشدت» نگران کرده است.
حجتالله جودکی بر این باور است که همه کشورهای غربی، از اروپا گرفته تا آمریکا، بهطور کامل از اسرائیل حمایت میکنند. در هر موقعیتی که احساس کنند اسرائیل ممکن است آسیب ببیند، وارد عمل خواهند شد. بهعنوان نمونه، در جریان بحران غزه در دو هفته گذشته خبری منتشر شد که البته خیلی سریع آن را جمع کردند. بر اساس این گزارش، آمریکا به مصر پیشنهاد داده بود که اگر مصر حاضر شود آوارگان غزه را بپذیرد، آمریکا به اتیوپی فشار میآورد تا در مورد سد النهضه تجدیدنظر کند. سد النهضه، سدی است که در اتیوپی روی رود نیل ساخته شده و اگر بهطور کامل فعال شود، میزان آبی که مصر از نیل دریافت میکند، بهشدت کاهش خواهد یافت. این موضوع سالهاست یکی از تنشهای جدی میان مصر و اتیوپی به شمار میآید. نکته مهم این است که آمریکاییها از قبل برنامهریزی کرده بودند که از چنین موضوع حساسی بهعنوان اهرم فشار علیه مصر استفاده کنند. اما خوشبختانه مصر این پیشنهاد را نپذیرفت و این یک گام بسیار مهم و قابل تقدیر در حمایت از آرمان فلسطین و جلوگیری از پیشروی اسرائیل بود. مصر به صراحت اعلام کرد که حاضر به چنین معاملهای نیست.
میانجی جدید
گمانهزنیها درباره نقش میانجیگرانه مصر در پرونده هستهای ایران از اوایل ماه گذشته شدت گرفت. این افزایش توجه به زمانی برمیگردد که سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به قاهره با سفر وزیر خارجه ایران همزمان شد و مذاکراتی بین گروسی و عراقچی درباره آخرین تحولات این پرونده صورت گرفت. در ادامه، مصر با هدف کاهش تنشها و تسهیل ازسرگیری مذاکرات هستهای، رایزنیهای فعالی را آغاز کرد. در تاریخ ۵ جولای بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه مصر، تماسهایی جداگانه با چهرههای کلیدی از جمله عباس عراقچی، رافائل گروسی، ویتکاف، وزیر خارجه فرانسه، وزیر خارجه عمان و دیگر مقامات منطقهای و بینالمللی برقرار کرد. بر اساس بیانیه رسمی وزارت خارجه مصر، در این تماسها بر اهمیت تلاشهای هماهنگ منطقهای و بینالمللی برای تقویت آتشبس میان ایران و اسرائیل و ازسرگیری مسیر دیپلماتیک به منظور دستیابی به راهحلی پایدار برای برنامه هستهای ایران از طریق روشهای صلحآمیز تاکید شد. تمیم خلاف، سخنگوی وزارت خارجه مصر نیز اعلام کرد که این تماسهای فشرده «بر اساس دستور رئیسجمهور عبدالفتاح السیسی برای کاهش تنشها در منطقه انجام شده» و توضیح داد که «در این تماسها بر اهمیت تلاش برای ترویج راهحلهای صلحآمیز و ازسرگیری مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران تاکید شده؛ بهویژه با توجه به این باور که راهحل نظامی برای این بحران و سایر بحرانهای منطقه وجود ندارد».
به گزارش انتخاب به نقل از روزنامه الشرقالاوسط، وزیر خارجه مصر برای دومین بار در حدود ۴۸ ساعت تماسهایی را با طرفهای درگیر در پرونده هستهای ایران تکرار کرد. کارشناسانی که با روزنامه الشرقالاوسط گفتوگو کردند، این تحرکات را تلاش قاهره برای جلوگیری از شعلهور شدن دوباره تنشها در منطقه از طریق ایفای نقش میانجی برای حل بحران هستهای ایران توصیف کردند. عبدالعاطی همچنین گفتوگوهایی با همتای بریتانیایی خود دیوید لامی، همتای ایرانیاش عباس عراقچی، و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی رافائل گروسی داشت. سخنگوی وزارت خارجه مصر، اعلام کرد که در این تماسها درباره تلاشها برای تحقق آرامش، تحکیم آتشبس پایدار میان ایران و اسرائیل، جلوگیری از تجدید درگیریها و پیشبرد روند سیاسی و صلحآمیز گفتوگو شده است. او در ادامه گفت: دیدگاههایی درباره راههای احیای مذاکرات میان ایران، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی موسوم به «E3» (فرانسه، بریتانیا، آلمان) درباره برنامه هستهای ایران تبادل شد؛ بهگونهای که به بازگشت مسیر دیپلماتیک و رسیدگی به نگرانیهای موجود کمک کند؛ بهویژه با نزدیک شدن به زمان فعال شدن مکانیسم تحریمهای سازمان ملل متحد که کشورهای اروپایی آن را اعلام کردهاند.
در همین مورد حجتالله جودکی میگوید، دیگر بحث میانجیگری هستهای معنایی ندارد. چنین صحبتهایی تنها بحثهای ظاهری هستند. هم آمریکا و هم اسرائیل و هم ما به خوبی میدانیم که داستان از چه قرار است. ما در حال مقاومت برای حق غنیسازی خود هستیم تا به اصطلاح آن را حفظ کنیم. در مذاکراتی که بین ایران و کشورهای مختلف انجام شده، اخیراً فاش شده که ایران حتی پذیرفته بود برای چندین سال غنیسازی را متوقف کند، اما حق آن برای ما محفوظ بماند. حتی آقای بلینکن در مصاحبهای اشاره کرد که ایران در زمان آقای بایدن پذیرفته بود که غنیسازی را به زیر یک درصد کاهش دهد. بنابراین، باید بین بحثهای کارشناسی و آنچه بهطور رسانهای مطرح میشود، تفاوت قائل شد. ما اکنون درباره موضوعاتی صحبت میکنیم که بخشی از بحثهای رسانهای است و ما بهعنوان کارشناسان رسانهای اخبار را تحلیل میکنیم. این نکته باید در صحبتهایمان مدنظر قرار گیرد.
آینده روابط
حجتالله جودکی در مورد آینده روابط ایران و مصر بر این باور است که آینده این روابط در درازمدت امیدوارکننده به نظر میرسد. نامگذاری پیشین این خیابان تحت تاثیر برخی اقدامات تبلیغاتی صورت گرفت که در عمل زمینه سوءاستفاده دشمنان را فراهم کرد. این موضوع باعث شد مخالفان گسترش روابط، از طریق رسانهها بهطور مستمر به تبلیغات منفی بپردازند و دو کشور را بیش از پیش در برابر یکدیگر قرار دهند؛ درحالیکه در اصل، این موضوع اهمیت چندانی نداشت. در شرایط کنونی، هر دو کشور ایران و مصر به سطحی از بلوغ سیاسی رسیدهاند که تمایلی به دامن زدن به مسائل جزئی ندارند و ترجیح میدهند از پرداختن به موضوعات کماهمیت خودداری کنند. موضوع خالد اسلامبولی در مصر دیگر به مسئلهای فراموششده و بیاهمیت بدل شده است. نباید فراموش کنیم که این رویداد نزدیک به چهل سال پیش رخ داده و اکنون با نگاهی واقعگرایانه، درمییابیم که آن نوع تفکر، شباهت بسیاری با جریانهایی نظیر داعش و القاعده دارد؛ گروههایی که نه ایران از آنها حمایت میکند، نه مصر. در حال حاضر نیز روشن است که مقامات مصری نسبت به تحولات سوریه احساس نارضایتی دارند، چرا که بر این باورند که دولت کنونی سوریه ادامهدهنده همان جریانات افراطی است. آنها معتقدند که کشورهای غربی، بهویژه ایالاتمتحده و ترکیه، با تکیه بر اهداف سیاسی و منافع راهبردی خود، از جریان حاکم در سوریه حمایت میکنند. وی در ادامه گفت: این تحول اقدامی مثبت و قابل توجه است که بهنظر میرسد با استقبال افکار عمومی در هر دو کشور، ایران و مصر، همراه خواهد شد. در گذشته، یکی از موانع اصلی قاهره در زمینه توسعه روابط، وابستگی به سیاستهای ایالاتمتحده و انتظار برای تایید واشنگتن بود؛ اما اکنون مواضع مصر دچار تغییرات اساسی شده است. در عین حال، کشورهای عربی نیز به این درک رسیدهاند که تنشزدایی و بازسازی مناسبات با جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع ملی و منطقهای آنهاست. در چنین شرایطی، فرصتی ارزشمند برای پیشبرد روند کاهش تنشها فراهم شده که شایسته بهرهبرداری هوشمندانه است. امید میرود این روند به نتایجی سازنده و باثبات منجر شود.