شناسه خبر : 49848 لینک کوتاه

کوچ از تهران

چرا تهران دیگر شهر زندگی نیست؟

تهران دهه‌ها پایتختی پرجاذبه بود که به دلیل تمرکز امکانات اقتصادی، آموزشی، درمانی و فرهنگی اصلی‌ترین مقصد مهاجران داخلی به شمار می‌رفت. جمعیت استان تهران از حدود پنج میلیون در سال ۱۳۵۵ به بیش از 2 /13 میلیون نفر در سرشماری ۱۳۹۵ افزایش یافته و برآوردها نشان می‌دهد تا سال ۱۴۰۳ این رقم نزدیک 4 /14 میلیون نفر شده است. به بیان دیگر بیش از ۱۶ درصد جمعیت کشور در استان تهران متمرکز شده است.

 

فائزه مومنی / نویسنده نشریه 

36‌ تهران دهه‌ها پایتختی پرجاذبه بود که به دلیل تمرکز امکانات اقتصادی، آموزشی، درمانی و فرهنگی اصلی‌ترین مقصد مهاجران داخلی به شمار می‌رفت. جمعیت استان تهران از حدود پنج میلیون در سال ۱۳۵۵ به بیش از 2 /13 میلیون نفر در سرشماری ۱۳۹۵ افزایش یافته و برآوردها نشان می‌دهد تا سال ۱۴۰۳ این رقم نزدیک 4 /14 میلیون نفر شده است. به بیان دیگر بیش از ۱۶ درصد جمعیت کشور در استان تهران متمرکز شده است. این رشد سریع جمعیت طی سال‌ها، موجب تراکم بسیار بالای جمعیتی در پایتخت شده (حدود ۹۶۹ نفر در هر کیلومترمربع، یعنی ۲۰ برابر میانگین کشور). کارشناسان شهری بارها هشدار داده‌اند که تهران از ظرفیت مسکونی و توسعه‌ای خود فراتر رفته است. با این حال آمارهای رسمی نشان می‌دهند پدیده «مهاجرت معکوس» از تهران در حال شکل‌گیری است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵، در بازه سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ حدود ۳۵۰,۶۳۲ نفر از ساکنان استان تهران به استان‌های دیگر مهاجرت کرده‌اند. بیشترین مقصد این مهاجران، استان البرز (شامل شهر کرج و حومه) با جذب ۸۹,۱۹۷ نفر بوده و پس از آن استان‌های گیلان (رشت و اطراف) و مازندران (ساری و اطراف) با حدود ۲8,۵۳۱ و ۲۳,۶۴۳ نفر در رتبه‌های بعدی قرار دارند. این آمار نشان می‌دهد استان‌های شمالی کشور (گیلان و مازندران) و استان البرز که در مجاورت تهران هستند، جزو مقاصد اصلی مهاجران خارج‌شده از تهران‌اند. از سوی دیگر، طی همین دوره حدود ۵۱۶۹۲۲ نفر از نقاط دیگر کشور وارد استان تهران شده‌اند؛ این موضوع بیانگر آن است که همچنان ورود مهاجر به تهران (به‌ویژه از استان‌های همجوار و روستاها) بیشتر از خروج است. به همین دلیل خالص مهاجرت به استان تهران در آن دوره مثبت بوده است. با این حال، روند رو‌به‌رشد خروج از پایتخت قابل چشم‌پوشی نیست. یک گزارش رسمی مرکز آمار نیز نشان می‌دهد از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ بیش از ۴۰۴ هزار نفر از ساکنان استان تهران مهاجرت کرده‌اند که بالاترین تعداد مهاجران خروجی از بین استان‌های کشور بوده است.

به‌طور خلاصه، گرچه تهران هنوز مهاجرپذیر است، اما نسبت مهاجران خارج‌شده به ورودی‌ها افزایش یافته است. میان سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ نیز برای نخستین‌بار «مهاجرت معکوس» از شهر تهران به سایر مناطق حومه و برخی استان‌ها به صورت چشمگیری گزارش شد. به‌عنوان نمونه، معاون عمرانی وزیر کشور در سال ۱۴۰۱ تاکید کرد که از سال ۱۳۹۵ به بعد مهاجرت در کلانشهر تهران «معکوس و منفی» شده و برای اولین‌بار شاهد مهاجرت معکوس به شهرهای اطراف مانند اسلام‌شهر، چهاردانگه و احمدآباد مستوفی هستیم.

چرا مهاجرت معکوس؟

عوامل متعددی در کاهش جذابیت تهران نقش‌آفرین بوده‌اند. قطعاً یکی از مهم‌ترین عوامل هزینه بالای زندگی و مسکن است. قیمت مسکن در تهران طی سال‌های اخیر سر به فلک کشیده است. به‌عنوان مثال، گزارش‌ها نشان می‌دهد میانگین قیمت هر مترمربع آپارتمان در تهران حدود 5 /88 میلیون تومان بوده است. همچنین نرخ تورم اجاره‌بها در تابستان ۱۴۰۳ نسبت به تابستان قبل دست‌کم ۴۵ درصد افزایش یافته و در برخی مناطق حومه مانند پرند و پردیس تا ۵۵ درصد رشد داشته است. این جهش قیمت مسکن حتی بسیاری از کسانی را که به دنبال کاهش هزینه‌ها به حاشیه تهران کوچ کرده‌اند ناامید کرده است، چرا که هزینه خرید یا اجاره در حومه نیز به‌شدت بالا رفته است. بسیاری نمی‌توانند با درآمد کنونی خود مسکن متناسبی در تهران بزرگ تهیه کنند، و این مسئله مردم را به جست‌وجوی زندگی ارزان‌تر در شهرهای کوچک‌تر ترغیب کرده است.

آلودگی هوا و شرایط زیست‌محیطی هم شرایط را بدتر کرده است. تهران به دلیل آلاینده‌های فراوان صنعتی و ترافیک سنگین یکی از آلوده‌ترین کلانشهرهای جهان است. کیفیت هوای تهران بارها در وضعیت «ناسالم» یا حتی «خطرناک» قرار گرفته است. برای نمونه، در روزهای تیرماه شاخص کیفیت هوا در تهران به عدد ۳۱۱ به دلیل گردوغبار رسید و هوای شهر در وضعیت بنفش (بسیار ناسالم) گزارش شد. چنین شرایط بحرانی آلودگی، نفس کشیدن در شهر را مشکل کرده و نگرانی‌های بهداشتی را افزایش داده است. به اضافه اینکه؛ حمل‌ونقل درون‌شهری در تهران با ترافیک فوق‌العاده شدید ناکافی است. در یک روز عادی، طول ترافیک عصرگاهی تهران به ۲60-۲3۰ کیلومتر می‌رسد که نشان‌دهنده ترافیک چندساعته در مسیرهای مختلف است. افرادی که به حومه پایتخت مهاجرت کرده‌اند می‌گویند با وجود کاهش اجاره‌بها، عملاً بار ترافیک اضافه بر زندگی‌شان تحمیل شده است.

له‌شده زیر بار فشار روانی

شواهد متعدد حکایت از آن دارند که تهران در سال‌های اخیر کم‌کم جذابیت گذشته را از دست داده است. افزایش بی‌سابقه هزینه مسکن و زندگی، آلودگی کشنده هوا، ترافیک نفس‌گیر، فشارهای اجتماعی-روانی و همچنین حوادث امنیتی، پایتخت را به شهری تبدیل کرده‌اند که برای بسیاری دیگر انتخاب اول نیست. اگرچه هنوز جمعیت تهران (با حدود ۱۴ میلیون نفر) در حال رشد است و بهره‌برداری از ظرفیت‌های اقتصادی آن ادامه دارد، روندهای کنونی هشداری است برای مسئولان مبنی بر ضرورت تمرکززدایی، توسعه متوازن استانی و بهبود کیفیت زندگی در کلانشهر. ادامه این روند بدون اقدام اساسی، ممکن است تبعات بلندمدتی برای تهران و کل کشور داشته باشد. منابع رسمی و گزارش‌های تحلیلی نشان می‌دهند که مراقبت از شرایط تهران و ساماندهی مهاجرت معکوس امری ضروری است تا آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی بیشتر نشود. در این پرونده ابتدا با مشورت و راهنمایی خانم الهام فخاری،‌ عضو سابق شورای شهر تهران به این پرسش پاسخ می‌دهیم که چرا تهران دیگر مثل گذشته برای خانواده‌ها و برای افراد جذابیت ندارد؟ او می‌گوید؛‌ تهران به مثابه یک زیستگاه، سرمایه و توان و امکان‌های مشخصی داشته است. هنگامی که به تاریخ پیدایش شهری و پیشینه تمدنی به‌ویژه ری و روستاهای تهران و شهرهای پیرامون و نزدیک آن نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که نسبتی میان جمعیت مستقر و سیال با ظرفیت مکان برقرار بوده که توان و سرمایه زیستی، بوم‌شناختی، آب و خاک، اقلیم، موقعیت و دسترسی به شبکه راه‌ها و جاده‌ها بر این معادله موثر بوده است. از سوی دیگر توان اجتماعی و ظرفیت تبادل و تعامل‌های اجتماعی و فرهنگی عامل مهمی برای جذب جمعیت فعال به‌شمار می‌رود. از زمانی که تهران به‌عنوان مکان پایتخت و تنها پایتخت توسط قاجار انتخاب، معرفی و پایدار شد، کانون‌های استقرار و تعامل‌های دیپلماتیک، تجاری و اقتصادی، و مکان-فرصتی برای ارائه نوآوری و مهارت و دانش در آن گستردگی و پایداری بیشتری یافت. الگوی پایتخت متمرکز و استقرار حکمرانان در پایتخت موجب تمرکز بازرگانان، کارگزاران، دیپلمات‌ها، کارآفرینان و کارفرمایان و پیمانکاران شد و به رشد پرشتاب شهر و گستره شهری انجامید. دگرگونی‌های فناورانه، وارد کردن دستگاه‌های نو، خودرو و خودروهای گروهی و انبوه‌بر، تحول فناوری حمل‌ونقل و شبکه راه‌های درون‌شهری و جاده‌های میان شهر و روستاها، و شبکه ریلی به مرکزیت تهران به شتاب توسعه تهران افزود. شهر بزرگ‌تر، با خود فرصت‌های کاری گوناگون و بیشتر به همراه داشت و جاذبه و انگیزه برای نیروی کار و نوجویان از سراسر کشور و کشورهای همسایه ایجاد می‌کرد.

تهران جای کافی ندارد

به اعتقاد فخاری؛‌ سیاست‌گذاری‌های توسعه و تحول شهری پایتخت، طرح‌های ساخت‌وساز گسترده، گسترش شهر به‌ویژه به سوی دامنه کوه و پهنه‌های شمالی از هر دو بال غرب و شرق مرکز تهران را چندبار در عمل جابه‌جا کرده است و شهر از حصار کهن و دروازه‌ها بیرون زد. افزایش جمعیت متقاضی استقرار و فعالیت شهری فراتر از برنامه توسعه تهران پیش رفت و تهران به کلانشهر و ابرشهر پیچیده و گسترده تبدیل شد. پایتختی که توان و ظرفیت شهری آن برای جمعیتی حدود سه تا چهار میلیون نفر برنامه‌ریزی و پیش‌بینی شد، اکنون نزدیک به 10 میلیون نفر جمعیت مستقر ساکن دارد. یکی از مهم‌ترین عوامل این گسترش بیش از برنامه و فراتر از توان شهر، توسعه نامتوازن در سطح ملی و کم‌توجهی دولت‌های مرکزی به توسعه هم‌گام شهرها و روستاها و توزیع عادلانه فرصت‌های کاری و اقتصادی در سراسر کشور است. کار و درآمد عامل مهمی برای انتخاب مکان زندگی است. از رونق افتادن کسب‌وکارهای محلی، تمرکز زیاد اقتصاد کشور بر درآمدهای نفتی و توسعه مشاغل اداری و دیوان‌سالارانه و به حاشیه رفتن گردشگری، تولید، فرآورده‌های فرهنگی و نرم‌افزاری، و خدمات موجب ناتوانی بخش زیادی از جمعیت در تامین درآمد و دنبال کردن یک زندگی مطلوب شد. او با بیان اینکه تهران پایتخت، به مثابه یک شهر بزرگ و پیچیده حتی به رهگذران و مهاجران هم امکان‌های درآمدی و اجتماعی می‌داد که در شهر یا روستای پایه موجود نبود، می‌گوید، موج رسانه‌ای و فاصله میان زندگی شهری و روستایی، تهرانی و شهرستانی هم عامل فرهنگی-اجتماعی اثرگذار در تغییر نظام باورها و ارزش‌های جامعه به‌شمار می‌رود. کم‌توجهی به مولفه‌های هویت بومی محلی، پایتخت‌محوری و تمرکز موجب زوال سکونت و کسب‌وکارهای بومی به‌ویژه در روستاها و شهرهای کوچک شد. از سویی در پی جنگ‌ها و درگیری‌ها در افغانستان و پاکستان طی سال‌ها، بخشی از مهاجران افغانستانی در بافت‌های بومی و محلی روستایی یا شهرهای کوچک جای گرفتند و به‌عنوان نیروی کار کم‌توقع پای انجام کارهایی که نیروی جوان ایرانی از آن شانه خالی می‌کرد ایستادند. تغییر در الگوهای فعالیت شغلی یکی دیگر از تغییرهایی بوده که تهران تجربه و به جمعیت تحمیل و منتقل کرده است. روند توسعه نامتوازن تهران پساقاجار، تا امروز ادامه یافته است؛ بی‌آنکه ظرفیت‌ها، توان و امکان زیست‌پذیری شهر متناسب با موج جمعیت بهبود یابد.

او ادامه می‌دهد: گرچه در برنامه‌های ملی توسعه کشور تمرکززدایی و تقویت زیستگاه‌ها و افزایش امکان و تنوع فرصت‌ها در سراسر کشور مورد تاکید و تصریح بوده، ولی وقتی در مجموع تحقق و پیاده‌سازی برنامه‌ها و سندهای ملی توسعه‌ای کشور کمتر از 30 درصد بوده، در زندگی روزمره و واقعی هم تغییر برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش فشار جمعیتی و توزیع عادلانه چشمگیر نیست. فشار تحریم‌های طولانی، سیاست‌های اقتصادی و صنعتی و فرهنگی نامتوازن، ایستا و مسئله‌ساز، رکود و تورم مزمن و آسیب‌هایی که اقتصاد ایران به آنها دچار بوده و هست، بر کیفیت زندگی شهری و اقتصاد شهرها به‌ویژه کلانشهرها و ابرشهر و پایتخت اثرگذار است. یکی از مهم‌ترین عامل‌های جاذبه پایتخت تنوع امکان‌های کاری، فرهنگی و هنری، سرگرمی و رفاهی و فرصت‌های به‌روز فناورانه بوده است. هنگامی که به دلیل عامل‌های کلان و همچنین سیاست‌های شهری ناپایدار این جاذبه‌ها از میان بروند یا کمرنگ شوند، جمعیت ناگزیر باید هزینه-فایده این سکونت را محاسبه کند و درمی‌یابد که هزینه زندگی در تهران بر سودمندی و فایده‌هایش فزونی یافته است. ولی مسئله اینجاست که گزینه‌های چندانی برای جابه‌جایی و تغییر ندارد و به‌ویژه جایگزین درآمدی متناسب و فضای اجتماعی متکثر پایتخت را در انتخاب‌های دیگر نمی‌یابد.

به‌صرفه و گیرا!

با وجود این محاسبه و با اینکه در دوره‌هایی برنامه‌های تشویقی برای مهاجرت بازگشت به دیگر شهر و روستاها در دستور کار قرار گرفت، همچنان جامعه چندان روی خوش به این طرح‌ها و روی برگرداندن از تهران نشان نداد. هنوز با وجود هزینه‌های زیاد و گرفتاری‌ها و بیماری‌های زمینه‌ای ناشی از زندگی در تهران، سکونت داشتن و کار و زندگی در تهران برای مردم به‌صرفه یا گیرا است. اتکای زیاد بودجه و برنامه‌ریزی شهری به ساخت‌وساز و تراکم‌فروشی، نبود ایده و طرح‌های جایگزین برای تغییر درآمدهای ناپایدار و آسیب‌رسان و بارگذاری‌های سازه‌ای سنگین به درآمدهای سبز و پایدار شهرداری‌ها، وضعیت سیاسی جهانی کشورمان و محدودتر شدن امکان‌ها و درآمدهای سبز گردشگری پایدار و گوناگون، و مسئله کمبود کار و درآمد در روستاها و شهرهای کوچک، که ناشی از ناتوانی مدیریتی در بهره‌برداری از ایده‌های متناسب با بافت و بوم، کمبود برنامه‌های حمایتی پیشران برای تنوع‌بخشی و به‌روزرسانی کسب‌وکارهای بومی همراه با مهار خسارت یا آسیب‌های زیست‌محیطی بوده، روزبه‌روز به محدودیت‌های تهران افزوده است. فشار جمعیت، ساخت‌وسازهای فشرده و پرتراکم و تداوم باغ‌کشی و انبوه‌سازی فراتر از توان بوم‌شناختی و توان زیستی آب و خاک و پهنه سرزمینی تهران بوده است. همواره زمین‌شناسان و متخصصان درباره واکنش‌ها و رخدادهای طبیعی یا بحران‌های بزرگ هشدار داده بودند. تهران برای زیست روزمره هم جای کافی، راه آزاد و فضای تنفسی کافی ندارد، چه برسد که دچار یک تجربه سخت بشود. از سویی روزبه‌روز افزایش غیرقابل توجیه و توضیح بهای زمین و سازه در تهران با فقدان‌ها و کیفیت نامطلوب زیستی آن از جمله فشردگی و فراگیری ترافیک، کاستی‌های حمل‌ونقل همگانی در برابر جمعیت و گستردگی شهری، پایین بودن سرانه‌های آموزشی، فضای سبز، فرهنگی و... بهای زندگی در تهران را به گونه‌ای سرسام‌آور افزایش داد و تهران شهری شد که تهرانی‌های قدیمی از محله‌های خودشان کوچ کرده و مهاجران پولدار جای آنها و تعلق و هویت محلی را گرفتند و بخش زیادی از تهران ساختار خوابگاهی پیدا کرد.

هنوز احوالات مردم ناخوش است

این عضو شورای پنجم شهر تهران با بیان اینکه سایه شوک آنچه مردم در خرداد و تیرماه امسال به‌ویژه در تهران تجربه کردند، هنوز روی شهر و حال مردمان سنگین به چشم می‌خورد،‌ تاکید می‌کند: تهران در گرمای تند بی‌سابقه، غبار زیاد، آلاینده‌های نفس‌گیر تکیده و بی‌پناه تجربه شد. نبود سامانه هشدار محل‌های فراگیر شهری، نبود شبکه پناهگاهی متناسب با تنوع سازه‌ها و محله‌ها و آسیب‌پذیری جمعیتی شهر در رویداد سهمگین جنگ پیچیده تحمیلی از سوی رژیم اسرائیل و حامیان جهانی آن، مردم را با خودشان سرحساب کرده است. گرچه تدبیر و تلاش مسئولان و مردم در کنار هم کمک کرد که فاجعه‌ای که دشمنان ایران آرزو داشتند، رخ ندهد و تدارک گروه‌های داوطلب محله‌ای و ملی به حفظ امنیت انتظامی شهر و پایداری کمک کرد، ولی عدم تناسب توان تهران با جمعیت مستقر در آن عیان‌تر این پرسش را در ذهن مردم آورده است که زندگی در تهران به چه بهایی؟ کسب‌وکارهای بسیاری از کار افتاده و هنوز برقرار نشده‌اند، پایداری وضعیت بدون شلیک روشن نیست، در حالی که کشور ما آغازکننده درگیری نبوده، ناپایداری خیلی از سازه‌ها بیشتر نمایان شده و امنیت سکونت، امنیت شهری و امنیت کسب‌وکار مولفه‌ای پررنگ‌تر از گذشته است.

به باور فخاری، آرزو و تلاش همه ما پیشگیری و پایان همه جنگ‌ها در جهان و رشد و بالندگی مردمان است. آینده پایدار نیازمند تیزبینی، چاره‌اندیشی و بازتعریف چرایی و چیستی زندگی فردی و اجتماعی ماست. با وجود تلخی و دشواری تجربه جنگی تابستان امسال و فشار شبه‌کودتایی دشمنان بر پایتخت، چه‌بسا با درس‌آموزش و هوشیاری اکنون زمان خوبی برای توقف برخی برنامه‌ها، تدارک توسعه متوازن پایدار در سراسر کشور و پرداختن به فرصت‌های کاری و درآمدی و سکونتی سالم به‌طور غیرمتمرکز و روش‌های پایدار فرهنگی برای حال خوب مردم، نجات تهران از خفگی سیاستی و شهری و بالندگی شهرها و روستاهای ایران عزیزمان باشد. هر شهری به‌ویژه تهران ظرفیت‌ها و محدودیت‌هایی دارد و بارگذاری و فشار زیاد به‌ویژه در بحران‌ها خسارتی چندبرابر به بار می‌آورد. 

دراین پرونده بخوانید ...