داغ محیطبان
ایران چگونه به قربانگاه نگهبانان محیط زیست تبدیل شد؟
روز سیزدهم خرداد ۱۴۰۴ روز نحس طبیعت ایران بود. چهار گلوله از فاصله نزدیک بین نیممتر تا دو متر به سر و گردن هدایتالله دیدهبان شلیک شد و او در دم جان سپرد. قاتلان هدایت، شکارچیان غیرمجازی بودند که به گفته مقامات مرتبط با پرونده، با انگیزه انتقام، جان یکی از بهترین محیطبانان ایران را گرفتند. هدایت دیدهبان، محیطبان فداکار منطقه حفاظتشده خائیز، جان شیرین خود را در راه حفاظت از طبیعت و حیاتوحش این سرزمین فدا کرد. او تنها یک محیطبان نبود؛ شخصیتی متمایز در میان جامعه محیطبانان کشور بود. انسانی عاشق، شجاع و خستگیناپذیر که سالها پیش از آنکه لباس رسمی محیطبانی بر تن کند، بهعنوان همیار محیط زیست، شب و روز خود را در کوهها و درههای خائیز سپری میکرد. هدایت دیدهبان بیش از ۲۰ سال از عمر بیش از 50سالهاش را صرف پاسداری از حیات وحش زاگرس کرد. تجهیزات حفاظت را با هزینه شخصی تامین کرد و حتی ازدواج با همسرش را سالها به تاخیر انداخته بود تا خدمتش به محیط زیست قطع نشود. دوستان و همکارانش میگویند؛ او یک انسان فوقالعاده شریف و یک محیطبان بیهمتا بود. فردی که هرگز لبخند از لبانش محو نمیشد اما بیاندازه به وظیفهاش پایبند بود و هرگز با متخلفان مماشات نکرد. دیدهبان محیطبان کمدانشی نبود. او با بزرگترین جانورشناسان ایران مراوده داشت. سعی میکرد علاوه بر حضور میدانی در طبیعت، دانش تخصصی خود را از طریق ارتباطات با دانشمندان محیط زیست و جانورشناسان ارتقا دهد. او گیاهان را به خوبی میشناخت و به شکل رشکبرانگیزی میدانست چه گونه جانوری در چه فصلی چه میزان از چه گیاهی را در خائیز مصرف میکند. احاطه او به ریزودرشت و زیروبم منطقه حفاظتشده و بهطور کلی محیط زیست خائیز در سطح یک پژوهشگر و دانشمند محیط زیست بود.
از دیدهبان تصاویر غریبی در لحظات حضورش در طبیعت خائیز منتشر شده است. از مواجهه شجاعانه او با شکارچیان مسلح، سالهاست فیلمهایی دستبهدست میشود. اما او هرگز از خشونت علیه محیطبانان استفاده نکرد. دوربین تصویربرداری و عکاسی او جای سلاح جنگیاش را گرفته بود. سلاحی که بارها حتی در رسانه رسمی تلویزیون آن را فاقد توانایی در حفاظت از طبیعت عنوان و از داشتن سلاح ابراز انزجار کرده بود. مدل محیطبانی هدایت دیدهبان طوری بود که میتوانست الگویی برای حفاظت بدون خشونت از مناطق حفاظتشده باشد. اما او از سوی شکارچیان به صورت سازمانیافته و برنامهریزیشده و در اوج غافلگیری، از ناحیه سر هدف قرار گرفت تا این پیام تلخ و هشداردهنده را بدهد که حتی خشونتپرهیزترین محیطبان هم در ایران از آتش خشم و کینهتوزی شکارچیان غیرمجاز در امان نیست.
داستان محیطبان از زبان یک حقوقدان
محمد داسمه، حقوقدان، فعال محیط زیست و دوست قدیمی هدایت دیدهبان، با اشک و اندوه از شخصیت بیبدیل این محیطبان میگوید: هدایت پیش از آنکه استخدام سازمان حفاظت از محیط زیست شود، سالها بهعنوان همیار محیط زیست با اداره محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد همکاری میکرد. در همان دوران، هنگامی که هنوز حقوق و مزایایی دریافت نمیکرد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. گلولهای از فاصله نزدیک به کمرش برخورد کرد؛ با این حال، هرگز میدان را ترک نکرد. هدایت دیدهبان، به تعبیر داسمه، انسانی متفاوت با نگرش رایج در بدنه محیطبانی بود. او عاشق واقعی محیط زیست بود، نه کارمند. هدایت چشم تیزبینتری از دوربینش داشت. منطقه را چون کف دست میشناخت و بسیاری از شکارچیان متخلف را شناسایی کرده بود. در ماجرایی که به شهادتش انجامید، در پی شناسایی و مقابله با یکی از خطرناکترین شکارچیان منطقه بود که سابقه دستگیری در سه سال پیش را نیز داشت. شهادت هدایت دیدهبان با ناجوانمردی تمام و از فاصلهای نزدیک و با سلاح جنگی صورت گرفت. به گفته داسمه در این حادثه، سه نفر درگیر بودند. دو نفر از آنان دستگیر شدهاند، اما فرد اصلی که مستقیماً تیراندازی کرده، هنوز آزاد است. متاسفانه کسی که ابتدا بهعنوان متهم معرفی شد، تنها سلاح و دوربین هدایت را دزدیده بود و ضارب اصلی نبود. روند رسیدگی به این پرونده باید با جدیت و در سطح ملی پیگیری شود. سازمان محیط زیست موظف است برای دستگیری قاتل اصلی، از وزارت کشور بخواهد که با تمام ظرفیتهای اطلاعاتی و امنیتی وارد عمل شود. بیتفاوتی یا تعلل در این پرونده، نهتنها بیاحترامی به خون یک شهید راه طبیعت است، بلکه امنیت جانی دیگر محیطبانان را نیز به خطر میاندازد.
هدایت دیدهبان، محیطبان ۵۸سالهای بود که با وجود سن بالا، از بسیاری از جوانان چابکتر بود. او کوهنوردی حرفهای بود و همیشه آخر از همه حرکت میکرد، اما زودتر از همه به قله میرسید. پیش از آغاز فعالیت رسمیاش، شمار کل و بزهای منطقه خائیز حدود ۷۰۰ راس بود. امروز این تعداد کل و بز از چند هزار راس گذر کرده است؛ دستاوردی که بدون شک نتیجه تلاشهای خستگیناپذیر هدایت و همکاران وی است.
داسمه با صدایی آمیخته به اندوه میگوید: خائیز بدون دیدهبان، چیزی کم دارد. هر گلولهای که امروز در دل این کوهستان شلیک میشود، روح هدایت را جریحهدار میکند. هدایت چند برابر وظیفهاش خدمت میکرد. یا در ارتفاعات در حال گشتزنی بود یا در راهروهای دادسرا برای پیگیری پروندههای تخلف زیستمحیطی حضور داشت.
خواهری که طاقت رفتن برادرش را نداشت
مردم ایران اما مردم قدرشناسی هستند. تشییع پیکر هدایت دیدهبان، محیطبان منطقه حفاظتشده خائیز به صحنهای از همبستگی مردمی بدل شد. هزاران نفر از شهرهای مختلف به شهر بهبهان آمدند تا وداعی باشکوه با یکی از عاشقترین مدافعان طبیعت ایران داشته باشند. به گفته شاهدان، «جمعیت بهقدری زیاد بود که جای سوزن انداختن نبود». اما این داغ تنها یک شهادت نبود. خانواده هدایت دیدهبان دوباره در اندوه سنگین دیگری فرو رفت. قمر، خواهر هدایت دیدهبان نیز چند روز پس از شهادت برادرش سکته کرد و یکی، دو روز پس از او جان سپرد. غمی دوچندان برای خانوادهای که یکی از شریفترین فرزندان ایران را از دست دادهاند. بهمن ایزدی، کنشگر و فعال محیط زیست در مورد فوت قمر دیدهبان نوشت: «خواهر هدایت الله دیدهبان، غم فراق برادر را تاب نیاورد و با وی در آسمان زاگرس بال گشود. روز جمعه در آرامستان رضوان شهرستان بهبهان، همه چشمها در زمان وداع با پیکر پاک هدایت اشکبار بود و گاهی کسی از خصوصیات نیک هدایت خاطرهای میگفت تا درد فراق «گاه وداع» را سبک کند. اما از آن میان قمر، غم رهیدن برادر را تاب نمیآورد و وداع با پیکر او را باور نمیکرد و هر بار جمله «یک روح در دو بدن» را پررنگتر مینمود. عصر همان روز در حالی که قاب عکس برادر را بر تربت پاکش در آغوش گرفته بود، کوه غم رهیدن برادری که دیوان مهر، محبت و عشق بود آنچنان بر دل قمر آوار شد که تاب مویه و شروه را از دست داد و قلبش کوچ ابدی برادر را تحمل نکرد. قمر از همان روز در بیمارستان بهبهان در حالی که در کما به سر میبرد تحت نظر قرار گرفت اما با این حال در ساعات اولیه بامداد روز یکشنبه ۱۸ خرداد، پنج روز بعد از کشته شدن برادرش، کبوتر دلش به پرواز درآمد و به روح هدایت عزیزمان پیوست و برای همیشه در آسمان ایران بال گشودند. زندهیاد قمر دیدهبان متولد سال ۱۳۴۰ بود و هنوز حق برخورداری از زندگی و مهرگستری برای دیگر عزیزانش را داشت که تاثرات عملکرد قاتل بیرحم هدایت، جان قمر وفادار را نیز گرفت.»
ما سکوت نمیکنیم
محمد داسمه، وکیل دادگستری و فعال محیط زیست و از دوستان دیدهبان میگوید: از ما میخواهند سکوت کنیم و زیاد پیگیر ماجرا نباشیم، چرا که ممکن است شکارچیان تهدیدی برای زندگی ما ایجاد کنند اما ما به احترام خون هدایت، سکوت نخواهیم کرد. نه برای انتقام، بلکه برای عدالت، برای امنیت دیگر محیطبانان، برای حفظ میراث طبیعی ایران نباید سکوت کرد. سازمان محیط زیست، دفتر حقوقی و نهادهای امنیتی مسئولاند که با جدیت و شفافیت این پرونده را تا پایان پیگیری کنند.
جزئیات حادثه از زبان مسئولان
هادی سینایی، رئیس روابط عمومی حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد، اولین کسی بود که از مسئولان دولتی با تایید شهادت هدایتالله دیدهبان به رسانهها گفت: «در حالی که ۴۸ ساعت به هفته محیط زیست باقی مانده، هدایتالله دیدهبان از ناحیه سر مورد اصابت گلوله مستقیم شکارچیان متخلف قرار گرفت و در همان لحظه به شهادت رسید. هدایت در مسیر شنیدن صدای شلیک در «تنگ بیستم» حاضر شد، با شناخت منطقه سریع وارد عمل شد و با شلیک از کلاشنیکف در خودرو سازمانیاش ترور شد. متخلفان سپس سلاح و تجهیزات وی را نیز با خود بردهاند.» در ادامه عبدال دیانتینسب، مدیرکل محیط زیست استان، تایید کرد که «در جریان دستگیری یکی از مظنونان، اسلحه و دوربینهای محیطبان شهید کشف شده است» و تاکید کرد، «مردم مطمئن باشند تا دستگیری کامل مظنونین و رسیدن آنان به مجازات از پای نخواهیم نشست». همچنین سرتیپ رضا رستگار، فرمانده یگان حفاظت سازمان محیط زیست، اعلام کرد: «یکی از قاتلان در عملیات غافلگیرانهای در کهگیلویه و بویراحمد دستگیر شده و به ارتکاب قتل اعتراف کرده است و تلاش برای دستگیری سایر عاملان هم ادامه دارد.» از سوی دیگر محمدجواد اشرفی، مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان، در دیدار با خانواده شهید دیدهبان، گفت: «ما امروز نهفقط یک محیطبان، بلکه یک الگو، یک شخصیت ارزشمند و یک سرمایه انسانی بزرگ را از دست دادیم. شهید دیدهبان فقط یک مامور نبود؛ او یک «دیدهبان» واقعی طبیعت بود. این ضایعه برای همه ما بسیار سنگین است.»
در نهایت خانم «شینا انصاری»، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست در مراسم تشییع و خاکسپاری محیطبان شهید «هدایتالله دیدهبان» در شهرستان بهبهان، ضمن ابراز همدردی با خانواده این شهید، مردم شریف استانهای خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد و همکاران این سازمان، گفت: «شهادت محیطبان پرتلاش و فداکار، «هدایتالله دیدهبان»، ضایعهای تلخ برای خانواده بزرگ محیط زیست کشور است. دیدهبان نیرویی کارآمد، شایسته و دلسوز بود که سالها بهعنوان چشم بیدار منطقه حفاظتشده خائیز، با ایثار و تعهد از تنوع زیستی این سرزمین صیانت میکرد. از ابتدای مسئولیت خود، افزایش امنیت شغلی محیطبانان را بهعنوان مهمترین اولویت دنبال کردهام و در همین راستا، به زودی کمیتهای مشورتی متشکل از دانشگاهیان، پیشکسوتان، محیطبانان و متخصصان محیط زیست تشکیل خواهد شد تا ابعاد فنی، حقوقی و زیرساختی این موضوع بررسی و راهکارهای موثر برای کاهش تعارضات و تقابلهای فیزیکی میان محیطبانان و متخلفان ارائه شود.»
تنوع زیستی ایران در خطر شکارچیان و قاچاقچیان
ایران به دلیل تنوع زیستی غنی و موقعیت جغرافیایی خاص، همواره هدف شکارچیان غیرمجاز و قاچاقچیان چوب و حیات وحش بوده است. قاچاق گونههای در حال انقراض از یک طرف و قاچاق چوب از طرف دیگر یک معضل جهانی است که کشورهای دارای تنوع زیستی را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است. این موضوع، محیطبانان را در خط مقدم حفاظت از طبیعت قرار داده و آنها را به قربانیان اصلی این نبرد نابرابر تبدیل کرده است. قاچاق گونههای در حال انقراض و چوب، بهویژه در مناطق جنگلی و حفاظتشده مانند پارک ملی گلستان یا مناطق زاگرس، به یک معضل جدی تبدیل شده است. محیطبانان و جنگلبانان ایرانی روزانه با خطرات متعددی از جمله درگیریهای مسلحانه با قاچاقچیان روبهرو هستند. بر اساس گزارشها، تنها در ماه گذشته دو محیطبان جان خود را از دست دادهاند و طی سالهای گذشته، حدود 170 محیطبان و جنگلبان در حین انجام وظیفه کشته شدهاند. این آمار نشاندهنده شدت خطراتی است که حافظان طبیعت با آن مواجهاند. کمبود تجهیزات یکی از مشکلات اساسی محیطبانان است که کارایی آنها را کاهش داده و آسیبپذیریشان را در برابر خطرات افزایش میدهد. در این راستا، سازمان به دنبال استفاده از فناوریهای نوین مانند پایش هوشمند، پهپادها و دوربینهای نظارتی است تا نظارت بر مناطق حفاظتشده بهبود یابد و وابستگی به حضور فیزیکی محیطبانان کاهش پیدا کند. علاوه بر این، پیشنهاد استخدام سالانه ۵۰۰ محیطبان جدید به سازمان امور استخدامی ارائه شده تا کمبود نیروی انسانی جبران شود. آموزش تخصصی محیطبانان نیز از دیگر برنامههای سازمان است، زیرا فقدان آموزش کافی، کارایی آنها را در مواجهه با تهدیدات کاهش داده است. با این حال، نبود حمایت قانونی کافی همچنان یک چالش جدی است. محیطبانانی که در درگیری با شکارچیان غیرمجاز مجبور به استفاده از سلاح میشوند، گاه با مشکلات قضایی مواجه شده و حتی بهعنوان متهم تحت پیگرد قرار میگیرند، که این موضوع تردید و ناامنی را در میان آنها افزایش داده است. در عین حال مشکلاتی مانند زمینخواری، قاچاق سازمانیافته و فشارهای روانی و اقتصادی بر محیطبانان همچنان پابرجاست. در مجموع، گرچه سازمان حفاظت محیط زیست اقداماتی مانند بهبود تجهیزات، افزایش بودجه، استفاده از فناوری و آموزش را در پیش گرفته، اما فقدان حمایت قانونی قوی، کمبود نیروی انسانی و تجهیزات ناکافی همچنان موانع بزرگی هستند. بدون اصلاحات ساختاری و تقویت قوانین حمایتی، محیطبانان ایران همچنان در معرض خطر خواهند ماند و قربانگاه طبیعت ایران ادامه خواهد یافت و محیطبانان بیشتری به سرنوشت هدایت دیدهبان دچار میشوند. در نهایت باید پرسید آیا سازمان محیط زیست راهحلی برای کاهش صدمات به محیطبانان خود دارد؟