اینفوگرافیک
مرزهای فضا
ماهوارهها چگونه زمین را محاصره کردند؟
در دهههای اخیر، رشد چشمگیر فعالیتهای فضایی، بهویژه افزایش تعداد ماهوارهها در مدار زمین، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. از سال 1993 که تنها چندصد ماهواره در مدار زمین فعال بودند تا سال 2025 که تعداد ماهوارههای فعال به بیش از 9 هزار رسیده، شاهد رشدی بیسابقه در تسخیر فضا بودهایم. برخی این روند را نمادی از پیشرفت فناوری و گشایش افقهای جدید برای بشر میدانند، درحالیکه گروهی دیگر نسبت به هزینههای سنگین این پروژهها و نادیده گرفتن نیازهای فوریتر بشر مانند بهداشت، آموزش و مقابله با فقر انتقاد دارند. در میانه این دیدگاههای متضاد، این پرسش مهم مطرح میشود: آیا سرمایهگذاری در فضا، آن هم در دورانی که جهان با بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی دست به گریبان است، قابل توجیه است؟
باید توجه داشت که بسیاری از فناوریهای حیاتی امروز، از جمله سیستمهای موقعیتیابی جهانی (GPS)، دادههای هواشناسی، پایش تغییرات زیستمحیطی و مدیریت منابع طبیعی، مدیون پیشرفتهای اولیهای هستند که در جریان پروژههای فضایی و بهویژه برنامههای ماهوارهای حاصل شدهاند. بدون این دستاوردها، زندگی روزمره ما، از کشاورزی گرفته تا حملونقل، دچار اختلالات جدی میشد. بنابراین، سرمایهگذاری در فناوریهای فضایی تنها به معنای سفر به ماه یا مریخ نیست، بلکه دربرگیرنده توسعه زیرساختهایی است که مستقیماً بر بهبود زندگی انسانها بر روی زمین تاثیر میگذارند.
در عین حال، نقدهایی که نسبت به هزینههای سنگین پروژههای فضایی مطرح میشود، نباید نادیده گرفته شود. تخصیص منابع هنگفت به پروژههای فضایی بدون در نظر گرفتن نیازهای اساسی بشر، میتواند غیراخلاقی و ناعادلانه به نظر برسد. همچنین یکی دیگر از چالشهای مهم در مسیر گسترش فعالیتهای فضایی، افزایش بیسابقه تعداد ماهوارهها در مدار زمین است. امروزه بهویژه با ظهور شرکتهای خصوصی مانند اسپیسایکس و پروژههایی نظیر استارلینک، هزاران ماهواره کوچک به مدار پایین زمین پرتاب شدهاند. این روند اگرچه فرصتهای جدیدی برای ارتباطات، رصد زمین و توسعه فناوری فراهم کرده است، اما در عین حال نگرانیهای جدی درباره «ازدحاممداری» افزایش خطر برخورد ماهوارهها و تولید زبالههای فضایی به همراه داشته است. در این متن با بهرهگیری از گزارش روزنامه گاردین، (How Space exploration can improve life on Earth) تلاش میشود نشان داده شود که پاسخ به این پرسش الزاماً سیاه یا سفید نیست. در واقع، میتوان نگاهی متعادل داشت که هم نیازهای فوری و حیاتی بشریت را به رسمیت بشناسد و هم جایگاه علم، اکتشاف، زیبایی و الهام را در زندگی انسانها حفظ کند. رشد صنعت ماهوارهای اگر در چهارچوب سیاستهای عادلانه و پایدار قرار گیرد، میتواند به بهبود کیفیت زندگی بر روی زمین نیز کمک کند و تنها یک رقابت پرهزینه یا رویاپردازی تجملی نباشد.
جان اف کندی زمانی سفر به فضا را «خطرناکترین، پرمخاطرهترین و بزرگترین ماجراجویی که بشر تاکنون آغاز کرده» توصیف کرد. او گفت ما به فضا میرویم -همانطور که جرج ملوری درباره فتح اورست گفته بود «چون آنجا وجود دارد». و این بدان معناست که خود وجود یک چالش یا یک مقصد، انگیزهای برای کشف و غلبه بر آن است. هرچند واقعبینانهتر این است که بگوییم رقابت فضایی بین واشنگتن و مسکو، به همان اندازه که از روح پیشگامانه بشری و ضرورتهای علمی الهام میگرفت، تحت تاثیر رقابتهای جنگ سرد هم بود، بااینحال، میلیاردها انسان عادی در سراسر جهان در همان زمان این واقعیت را درک میکردند و باز هم توانستند بدون توجه به اینکه این دستاوردها زیر پرچم کدام کشور به دست آمده بود -چه از اسپوتنیک باشد و چه از فرود بر ماه- با شگفتی و تحسین به موفقیتهای بشر در فضا بنگرند. امروز میلیاردها نفر همچنان مسحور ایده «مرز نهایی فضا» هستند؛ آنها با حیرت و شیفتگی، تصاویر زنده پرتاب موشکهای قابل بازیافت شرکت اسپیسایکس را که قرار است سفرهای فضایی را متحول کند، تماشا میکنند؛ عکسهایی را که مریخنوردهای روباتیک، مانند زمینشناسانی در سیاره سرخ به زمین میفرستند، دنبال میکنند و تصاویر سیاه و سفیدی را میبینند که از فرود فضاپیمایی بر دنبالهدار P67 -جرمی در فاصلهای حدود 500 میلیونکیلومتری که با سرعتی حدود 40 برابر یک گلوله شلیکشده در فضا حرکت میکند- به دست آمده است؛ شاید این فرود، دشوارترین مانوری باشد که بشر تاکنون در تاریخ انجام داده است.
در سالهای اخیر، تعداد ماهوارهها در اطراف زمین بهشدت افزایش یافته است و این موضوع نهتنها به پیشرفتهای فناوری اشاره دارد، بلکه باعث نگرانیهایی نیز در مورد تاثیرات زیستمحیطی و اجتماعی این پیشرفتها شده است. بسیاری از منتقدان معتقدند که پرتابهای مکرر ماهوارهها و دیگر فعالیتهای فضایی میتوانند به آلودگی فضا و مشکلات جدیتر در آینده منجر شوند. بخشی از این انتقادها به این مربوط میشود که فعالیتهای فضایی، از جمله افزایش تعداد ماهوارهها، بهطور غیرمستقیم مشکلات زمین را نادیده میگیرد. این منتقدان به هزینههای کلان این پروژهها اشاره میکنند و میگویند که چرا باید میلیاردها دلار صرف پرتاب ماهوارهها و توسعه تکنولوژیهای فضایی شود، درحالیکه مشکلات زیستمحیطی، نابرابری اجتماعی و فقر همچنان در زمین حل نشدهاند. برخی نیز بر این باورند که پروژههای فضایی، با تمام هزینههایشان، به نوعی بر یک فانتزی تکیه دارند که میپندارند انسانها میتوانند از مشکلات زمین فرار کنند و به فضا پناه ببرند. درحالیکه در واقع، فضا هیچگاه محیطی قابل سکونت و مهمانپذیر نخواهد بود و تنها زمین سبز و زرخیز است که میتواند خانه واقعی ما باشد.
در واقع، یک طرز فکر بدبینانه و منتقدانه نسبت به سفرهای فضایی در حال ظهور است. کسانی که دیدگاه منفی به این موضوع دارند، ماجراجویی فضایی را یک خیالبافی خطرناک میدانند. آنها میگویند این تلاشها، ذهن انسان را از مشکلات واقعی زمین -مثل بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی- منحرف میکند و در عین حال باعث ایجاد آلایندههای کربنی بیشتر و ادامه روند بهرهکشی از منابع (چه زمینی، چه فضایی) میشود.
از دید این گروه، سفر به فضا یک توهم است: انگار به ما این اجازه را میدهد که سیاره زمین را ویران کنیم، چون خیال میکنیم همیشه امکان سفر به سیارههای دیگر وجود دارد. بهویژه ایدههایی مانند استعمار سیارههای دیگر یا استخراج معادن از اجرام فضایی، هدف اصلی انتقاد آنهاست. آنها این پروژهها را نمونهای از «نواستعمار» میدانند-حتی اگر اینبار موضوع اشغال، سرزمینهای بیجان مانند سنگها و دنبالهدارها باشد، نه انسانهای زنده. در همین راستا، دئوندر اسمایلز، استاد جغرافیا، در مقالهای گفته است که «اکتشاف فضا یک فعالیت علمی خنثی نیست، بلکه از منطق استعمارگران گذشته الهام گرفته است». آلینا اوتراتا، استاد علوم سیاسی دانشگاه کمبریج نیز در نوشتهای توضیح میدهد که سفرهای فضایی، ریشه در همان تفکر استعماری دارند که در طول تاریخ، نسلکشی ملتهای بومی را توجیه میکرده است.
درحالیکه هزاران نفر با شور و شوق آزمایشهای موشکهای قابل استفاده مجدد اسپیسایکس را تشویق میکنند -آزمایشهایی که هدفشان کاهش هزینههای سرسامآور سفر به فضاست- همزمان، هزاران نفر دیگر با تمسخر میگویند که «هر موشکی که او پرتاب میکند، منفجر میشود». بخشی از این واکنش، اگرچه سادهانگارانه است، قابل فهم است، زیرا به نوعی واکنش به رفتارهای سیاسی راستگرایانه ایلان ماسک در فضای مجازی است.
اما وقتی هر موضوعی که این میلیاردر به آن علاقهمند میشود، به طعنه و تمسخر کشیده میشود، این واکنشها بیشتر نشاندهنده یک نگرش سطحی است تا توجه به ارزش واقعی موضوع. بسیاری از افراد پیشرو که خود نیز بهشدت درگیر فضای مجازی هستند، با نیش زبان و بیاعتنایی به مسائل نگاه میکنند، بدون آنکه به عمق و اهمیت واقعی آنها پی ببرند. این طعنهها در واقع هدف اصلی آزمایشها را کاملاً اشتباه میفهمند. وقتی انسانها در تلاشاند مرزهای تواناییهای فناوری موجود را جابهجا کنند -و ساخت مسیرهای ارزانتر برای سفر به فضا دقیقاً در این مرز قرار دارد- شکستها امری اجتنابناپذیر و حتی ضروری هستند، زیرا هدف از آنها شناسایی نقاط ضعف، درک خطاها و سپس بهبود و پیشرفت است. اسپیس ایکس بهویژه از روشی سریع برای تکرار و بهبود استفاده میکند: ساخت، آزمایش، شکست، اصلاح، بهبود و دوباره تکرار.
بااینحال در پس طعنهها و بیاعتمادیهای ناشی از تلاش برای جلب توجه در رسانههای اجتماعی و ساختن جایگاههای تخصصی برای پیشرفت شغلی، یک نقد جدیتر از سوی بسیاری از افراد پیشرو وجود دارد که ریشه در نگرانیهای زیستمحیطی و اجتماعی دارد. این افراد بر این باورند که سفر به فضا نوعی خیالپردازی است که تصور میکند انسانها میتوانند از موقعیت انسانی خود فرار کنند. به گفته آنها، این یک حواسپرتی بسیار گرانقیمت است که توجه ما را از بیعدالتیهای زمین منحرف میکند. باید قبل از آنکه به سراغ آلودگی سیارهای دیگر برویم، آلودگی سیاره خودمان را متوقف کنیم. چرا باید میلیاردها دلار صرف فرستادن چند نفر به ماه کنیم، درحالیکه میلیاردها نفر دیگر هنوز به آب شرب تمیز دسترسی ندارند؟
افزایش تعداد ماهوارهها و برنامههای فضایی باید در کنار بررسی عمیقتر تاثیرات آنها بر کره زمین و مشکلات زیستمحیطی صورت گیرد. این نقدها بهویژه زمانی مطرح میشوند که نگران آیندهای هستیم که در آن منابع کره زمین بهطور نامناسب مصرف شده و منابع دیگر سیارات نیز هدف استخراج و بهرهبرداری قرار گیرند.
در سال 2021، جف بزوس، میلیاردر صاحب آمازون و شرکت فضایی بلو اوریجین، به ویلیام شاتنر، بازیگر 90ساله مجموعه «پیشتازان فضا» سفری به فضا هدیه داد. اما وقتی شاتنر به زمین برگشت، گفت: «هر چیزی که تصور کرده بودم اشتباه بود. هر انتظاری که از دیدن فضا داشتم، غلط از آب درآمد».
او که پیشتر فکر میکرد حرکت بشر به سوی فضا «گام زیبای بعدی برای گونه انسانی» خواهد بود، پس از تجربه شخصیاش اظهار کرد: «هیچ رمزورازی، هیچ شگفتی باشکوهی آنجا وجود نداشت... تنها چیزی که دیدم، مرگ بود». به باور او باید رویای «فتح فضا» را کنار بگذاریم.
رشد روزافزون ماهوارهها و فعالیتهای فضایی بحثهای متعددی را برانگیخته است. همانطور که پروژههای فضایی خصوصی مثل اسپیس ایکس، بلو اوریجین و دیگران در حال ارسال ماهوارههای متعدد به مدار زمین هستند، این موج جدید فعالیتهای فضایی هم تحسین و هم انتقاد گستردهای برانگیخته است.
از یکسو، رشد ماهوارهها نماد پیشرفت تکنولوژیک و گسترش دانش بشر است؛ اما از سوی دیگر، نگرانیهایی به وجود آمده که آیا این رقابت فضایی، بدون در نظر گرفتن عواقب زیستمحیطی، فضا را به آشغالدانی جدیدی تبدیل نمیکند؟ آیا بهتر نبود میلیاردها دلاری که صرف پرتاب ماهوارهها و سفرهای فضایی میشود، صرف بهبود شرایط زندگی روی زمین میشد؟
بنابراین برخی منتقدان پروژههای فضایی را رویایی گمراهکننده و انحرافی از مشکلات زمینی میدانند، بهویژه، وقتی شاهد افزایش بیسابقه ماهوارهها و هزینههای سرسامآور این صنعت هستند. اما واقعیت این است که بسیاری از دستاوردهای امروز ما در فضا، از جمله شبکههای ماهوارهای که زمین را پایش میکنند، بدون سرمایهگذاریهای دولتی و پیشگامی برنامههای فضایی ممکن نبود. اینجا نقش دولتها در ایجاد زیرساختهای اولیه و باز کردن مسیر برای شرکتهای خصوصی آشکار میشود. بنابراین به جای کنار گذاشتن فضا به خاطر دغدغههای اجتماعی یا زیستمحیطی، باید سیاستهای فضایی هوشمندانه و مسئولانه طراحی شود که منافع عمومی را در اولویت قرار دهد. همانطور که در روزنامه گاردین نقل شده است: در واقع این خود ایلان ماسک نبود که نقش کارآفرین اصلی را ایفا کرد، بلکه این دولت بود. شرکتهای ماهوارهای خصوصی مانند پلنت لبز که خدمات سنجش از راه دور را به کشاورزان، شهرداریها، بنادر، معماران، شرکتهای مهندسی و دیگر نهادهایی که به تصاویر و دادههای فضایی برای نظارت لحظهای و برنامهریزی بلندمدت نیاز دارند، ارائه میدهند، بدون پیشگامی و مسیرگشایی برنامههای فضایی دولتی، هرگز نمیتوانستند فعالیتهای امروز خود را انجام دهند.
برنامههای فضایی دولتی بودند که بدون دغدغه سودآوری، امکانپذیر بودن سفرهای فضایی را به دنیا نشان دادند و راه را برای فعالیت بخش خصوصی باز کردند. حتی امروز هم شرکتهای فضایی خصوصی تنها خدماتی را ارائه میکنند که سودآور باشند. درحالیکه نیازهای جامعه بسیار فراتر از اطلاعاتی است که فقط بتوان از آن پول در آورد. بنابراین ما به سیاستهای فضایی چپگرایانه نیاز داریم، نه ایدئولوژی چپگرایانهای که به کلی با فعالیتهای فضایی مخالفت میکند.
طبیعی است که در هر لحظه، حتی در یک نظام اجتماعی-دموکراتیک قوی و با بودجه کافی، ظرفیت اقتصادی همچنان محدود خواهد بود و جامعه دموکراتیک نیز حق دارد توجه بیشتری به دغدغههای فوریتر خود داشته باشد. برای مثال، یافتن راهی برای اینکه چگونه کشورهای غربی بتوانند خطوط قطار سریعالسیر را بهموقع و با هزینه مناسب -یا اصلاً به هر شکلی- احداث کنند، قطعاً دغدغهای فوریتر از فرستادن انسان به ماه است.
بااینحال، بودجه آژانس فضایی اروپا در سال 2024 رقم بیسابقه 8 /7 میلیارد یورو است (که بیشترین سهم آن یعنی 4 /2 میلیارد یورو، به پروژههای پایش زمین اختصاص یافته)، رقمی بسیار ناچیز در مقایسه با 240 میلیاردیورویی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سال 2022 صرف هزینههای دفاعی کردهاند. همچنین بودجه ناسا در سال جاری میلادی 25 میلیارد دلار است، درحالیکه وزارت دفاع آمریکا در سال 2024، بیش از دو هزار میلیارد دلار منابع مالی در اختیار دارد که معادل حدود 15 درصد کل بودجه فدرال آمریکاست.
این ارقام نشان میدهند که جهان کاملاً توانایی دارد که بهطور همزمان چندین فضاپیما، بیمارستان، مدرسه و سامانه فاضلاب جدید بسازد- تنها کافی است که از بخش کوچکی از هزینههای تسلیحاتی خود چشم بپوشد.
حتی در مرزهای حداکثری مالیاتی و استقراضی که یک نظام اجتماعی-دموکراتیک میتواند تحمل کند، انسانها همچنان نیاز به شگفتی، زیبایی و الهام دارند، نه فقط یک زندگی برهنه و حداقلی برای بقا. همانطور که سرمایهگذاری در فضا باید با دیدی عدالتمحورانه و اجتماعی همراه باشد، مدیریت رشد ماهوارهها نیز نیازمند سیاستگذاری بینالمللی شفاف و مسئولانه است. توسعه مقررات برای کنترل پرتابهای بیرویه، الزام به بازیابی ماهوارههای غیرفعال و مقابله با تولید زبالههای فضایی، از جمله اقداماتی است که برای حفظ پایداری محیط فضایی و اطمینان از بهرهبرداری موثر از فضا ضروری به نظر میرسد.