شناسه خبر : 43065 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاه ایدئولوژیک

واکاوی چالش‌های سیاست خارجی ایران در گفت‌وگو با اردشیر سنایی

نگاه ایدئولوژیک

در سال‌های گذشته قفل‌های زیادی از بیرون و از داخل بر سیاست خارجی ایران زده شده و به نظر می‌رسد افرادی که این قفل‌ها را زده‌اند، محل پنهان کردن کلید را فراموش کرده‌اند. در این زمینه اردشیر سنایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌الملل، معتقد است طیف وسیعی از مشکلات وجود دارد که در طول این سال‌ها با آن دست‌به‌گریبان بوده‌ایم و هیچ راهکاری هم برای برون‌رفت از آن پیش‌بینی نشده است. به گمان من این مسیر کماکان به همان شکل سابق ادامه پیدا خواهد کرد و تا زمانی که نگاه به سیاست خارجی تغییر نکند و تعریف مشخصی از منافع ملی و اهداف ملی وجود نداشته باشد؛ گشایشی هم در سیاست خارجی رخ نخواهد داد. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

  در پی وقوع اعتراضات در ایران پس از فوت مهسا امینی، جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای خارجی و به‌طور خاص کشورهای غربی، سیاست‌ها و رویه‌های ویژه‌ای را در این رابطه اتخاذ کردند. در این چارچوب، کشورهای اروپایی در حال شکل‌دهی به یک اجماع علیه ایران و اتخاذ سیاست‌های محدودکننده علیه ایران هستند. به‌طور خاص اخیراً برخی منابع دیپلماتیک اروپایی از ایجاد توافق میان کشورهای حوزه اتحادیه اروپا برای وضع برخی تحریم‌های هماهنگ علیه ایران خبر داده‌اند. در این راستا یک پرسش اساسی مطرح می‌شود و آن این است که آیا روابط ایران و اروپا در آستانه یک بحران و تنش وخیم قرار گرفته است؟

بله، روابط ایران و اروپا رو به وخامت است اما در حال حاضر نمی‌توان گفت که سطح تنش تا کجا پیش خواهد رفت و آینده این روابط به کدام سمت‌وسو خواهد رفت. در طول این سال‌ها اروپا (برخلاف آمریکا) همواره تمایلی به ایجاد تنش با ایران نداشته است. فقط در یک یا دو مقطع بود که روابط ایران و اروپا متشنج شد که البته در همان زمان هم اروپا تمایلی به تیره‌تر شدن روابط نداشت. علت این امر هم تفاوت دیدگاه اروپایی‌ها با آمریکایی‌هاست. اروپا همواره مخالف منزوی کردن و افزایش فشار بر ایران بوده است؛ در واقع اروپایی‌ها گمان می‌کردند با تعامل با ایران می‌توانند رفتار ایران را کنترل کنند. اما در جواب این سوال که چرا در شرایط کنونی رفتار اروپایی‌ها تغییر کرده است باید عرض کنم که ناآرامی‌های اخیر در ایران، نارضایتی ایرانی‌های خارج از کشور و همچنین فشار افکار عمومی در اروپا، دولت‌های اروپایی را به این نتیجه رساند که موضع تندتری علیه ایران اتخاذ کنند و برای اولین‌بار نوع موضع‌گیری‌شان نسبت به گذشته تغییر پیدا کرد. این تغییر رفتار را می‌توان در اقدامات شورای وزرای خارجه اتحادیه اروپا، قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مواضع شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنین مواضع اخیر امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه و دیداری که با برخی از فعالان زن مخالف جمهوری اسلامی ایران داشت؛ مشاهده کرد. وقتی که تمام این موارد را کنار هم می‌گذاریم به نظر می‌رسد که این پازل در حال تکمیل شدن است؛ به این معنا که ناآرامی‌های اخیر در ایران و همچنین فشار افکار عمومی در خارج از ایران؛ کشورهای اروپایی را به این نتیجه رساند که مواضع‌شان را نسبت به ایران تغییر دهند.

  شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اخیراً با تصویب قطعنامه‌ای ایران را ملزم کرد در زمینه بقایای اورانیوم یافت‌شده در سه سایت هسته‌ای اعلام‌نشده «فوراً» با آژانس همکاری کند. قطعنامه مزبور که از سوی آمریکا، بریتانیا، فرانسه، و آلمان تهیه شد، می‌گوید «لازم و فوری» است ایران درباره منشأ بقایای اورانیوم یافت‌شده در این سایت‌ها توضیح دهد. آمریکا نیز دقایقی پیش از تصویب قطعنامه گفت جمهوری اسلامی باید بداند که در صورت خودداری از همکاری با آژانس با اقدامات بیشتر شورای حکام از جمله ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل مواجه می‌شود. در این راستا آیا قطعنامه شورای حکام مقدمه ارسال پرونده ایران به شورای امنیت است؟

من گمان می‌کنم اگر بحث اعتراضات و ناآرامی‌ها در داخل ایران، عدم تمایل آمریکایی‌ها به احیای برجام و افزایش توانمندی هسته‌ای ایران (که بعد از دومین قطعنامه شورای حکام اتفاق افتاد) به همین شکل ادامه پیدا کند ما شاهد ارجاع پرونده هسته‌ای ایران از شورای حکام آژانس به شورای امنیت خواهیم بود. مگر اینکه در این چند ماه باقی‌مانده تا اجلاس بعدی شورای حکام اتفاقات جدیدی رخ دهد و دو طرف به میز مذاکره برگردند، در غیر این صورت بعید است که پرونده ایران در شورای حکام باقی بماند. البته یک مولفه دیگر را هم باید اضافه کرد و آن هم این است که هرچقدر از میزان اعتراضات و نارضایتی‌ها در داخل کشور کاسته شود از میزان فشارهای بیرونی چه در آژانس چه در سایر نهادهای بین‌المللی علیه ایران کاسته خواهد شد. اما باید این مساله را در نظر داشته باشیم که پرونده هسته‌ای روند مشخصی را طی می‌کند؛ تابع ملاحظات خاصی نیست شاید فقط وساطت‌هایی که در سطح منطقه و فراتر از منطقه انجام می‌شود می‌تواند این روند را تغییر دهد. بنابراین اگر شرایط به همین شکل ادامه پیدا کند شاهد ارسال پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت خواهیم بود.

  با آغاز جنگ روسیه و اوکراین بسیاری معتقد بودند ایران یکی از کشورهایی است که می‌تواند در کنترل وضعیت نفت در جهان موثر باشد. ولی اکنون با گذر چندین ماه از این جنگ مشخص شد که ایران نه‌تنها از این فرصت بهره نبرد، بلکه با شائبه همکاری با روسیه اندک‌اندک اوضاع به ضرر کشور تمام شد. در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای بود که پخش اخباری در مورد همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین باعث تیره‌تر شدن روابط ایران و غرب و افزایش نگاه همراه با سوءظن آنها به ما شد. در این موقعیت، اگرچه ایران هرگونه شرکت مستقیم در جنگ اوکراین را انکار کرد اما روسیه ابایی از اعلام این خبر که پهپادهای به‌کاررفته در بمباران اوکراین ایرانی هستند، نداشت. از نظر شما این موضوع تا چه اندازه می‌تواند منافع ایران را تحت ‌تاثیر قرار دهد؟

در ابتدا باید عرض کنم که جنگ روسیه و اوکراین از یک‌سو مسیر احیای برجام را متوقف کرد و از سوی دیگر صادرات نفت ایران به بازارهای انرژی را با مشکل روبه‌رو کرد. حتی در صورت احیای برجام هم با توجه به اینکه ایران شریک راهبردی روسیه در بازار انرژی است؛ بعید است که در این زمینه اقدام مثبتی انجام دهد. علاوه بر این، مطرح شدن بحث پهپادهای ایرانی، کشور را وارد تحولات ناشی از جنگ روسیه و اوکراین کرد؛ این موضوع همچنین پرونده جدیدی را برای اعمال فشار بر ایران باز کرد. هرچند که ایران در ابتدا منکر این قضیه شد و اعلام کرد پهپادی از سوی ایران به روسیه داده نشده اما در ادامه از مواضع قبلی‌اش کوتاه آمد و اعلام کرد که این پهپادها را قبل از شروع جنگ روسیه و اوکراین به این کشور داده است. با وجود این موضوع پهپادهای ایرانی به عنوان یک پرونده باز در شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح شد و تاکنون هم یک جلسه غیررسمی در این مورد تشکیل شده است. من گمان می‌کنم این پرونده کماکان مفتوح است و کشورهای غربی این پرونده را در کنار باقی موضوعات و پرونده‌ها به اهرمی برای فشار بر ایران تبدیل می‌کنند. اما اینکه چه زمانی این اتفاق بیفتد از یک‌سو به تحولات نظام بین‌الملل و از سوی دیگر به افزایش یا کاهش میزان نارضایتی‌ها در داخل کشور برمی‌گردد. اگر طرف مقابل احساس کند شرایط برای اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران فراهم است مجدداً بحث پهپادها را مطرح خواهد کرد.

  ایران در محیط پیرامونی با مشکلات متعددی روبه‌رو است و با هیچ‌یک از همسایگان روابطی آرام و بی‌دغدغه ندارد. آمریکا با استفاده از این شرایط و بزرگ‌نمایی خطر ایران، توانست طرح موسوم به «صلح ابراهیم» را تا جایی پیش ببرد که روابط بی‌سابقه‌ای میان این کشورها برقرار شود. به‌طوری که اخیراً پایگاه خبری العالم در مورد سفر جو بایدن به خاورمیانه نوشت، تنها هدف کوچک این سفر تشکیل ناتوی خاورمیانه یا ائتلاف عربی-اسرائیلی است. در این مدت همچنین رسانه‌های اسرائیلی از ابتکار عملی برای تشکیل یک ائتلاف دفاع هوایی منطقه‌ای صحبت کردند که ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن نیز آن را تایید کرد. سوال من این است که چرا سیاست خارجی ایران چنین فرصتی را به کشورهای منطقه داده است؟

بله، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یکسری مشکلات ساختاری و ریشه‌ای دارد و تا این مشکلات رفع نشود عملاً امکان کنش مثبت در سیاست خارجی وجود نخواهد داشت. نگاه ایدئولوژیک ایران به سیاست خارجی یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی است که در سیاست خارجی کشور وجود دارد. با اینکه نگاه ایدئولوژیک به سیاست خارجی باعث مشکلاتی شده است اما کارگزاران سیاست خارجی همچنان همان روال گذشته را طی می‌کند. مساله دیگر این است که هم در مراکز تصمیم‌گیری و هم در مراکز اجرایی سیاست خارجی کشور تشتت آرا وجود دارد. همین مساله ضربات متعددی را بر سیاست خارجی وارد کرده است. برای نمونه در جایی که باید اقدامی صورت می‌گرفت عملاً هیچ اقدامی صورت نگرفت و برعکس در جایی که نباید اقدام می‌شد اقدامات متعددی صورت گرفت. مساله بعدی این است که در برخی از مواقع نهادهایی سیاست خارجی را پیش می‌بردند که به صورت رسمی و قانونی هیچ‌گونه وظیفه و مسوولیتی در قبال سیاست خارجی نداشتند. حوزه تخصصی این نهادها سیاست خارجی نبوده و همین امر باعث شده تا مشکلات متعددی برای کشور به وجود بیاید و کارگزاران سیاست خارجی نتوانند بر اساس منافع ملی اقدام کنند. در پاسخ به این سوال به نظر می‌رسد طیف وسیعی از مشکلات وجود دارد که در طول این 40 سال با آن دست‌به‌گریبان بودیم و هیچ راهکاری هم برای برون‌رفت از آن پیش‌بینی نشده است. به گمان من این مسیر کماکان به همان شکل سابق ادامه پیدا خواهد کرد و تا زمانی که نگاه به سیاست خارجی تغییر نکند و تعریف مشخصی از منافع ملی و اهداف ملی وجود نداشته باشد؛ گشایشی هم در سیاست خارجی رخ نخواهد داد.

  اگرچه این واقعیت انکارناپذیر وجود دارد که تحولات عرصه سیاست داخلی بر حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی اثرگذار است و برعکس، آنچه در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل روی می‌دهد بر مناسبات داخلی کشورها آثار جدی دارد، اما همان‌طور که گفته شد به نظر می‌رسد دور جدید اعتراضات در ایران به شکل جدی و پررنگی بر سیاست خارجی تاثیر گذاشته و به شکل ویژه‌ای روابط با اروپا را تحت‌الشعاع قرار داده است. از نظر شما دور جدید اعتراضات در ایران تا چه اندازه بر سیاست خارجی اثر داشته است؟

بله، ناآرامی‌های داخلی تاثیر بسزایی بر سیاست خارجی کشور دارد اما اینکه بگوییم اعتراضات باعث بروز مشکلاتی در سیاست خارجی شده است؛ گزاره درستی نیست. می‌توان این‌طور عنوان کرد که روند اعتراضات در داخل چالش‌های جدیدی را در عرصه بین‌المللی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است. به این معنا که نگاه کشورهای دیگر حتی کشورهای دوست و متحد هم نسبت به ایران تغییر پیدا کرده است. درواقع این احساس پیش آمده که شرایط داخلی در ایران در حال تغییر است و احتمال وقوع اتفاقاتی در داخل کشور وجود دارد. همین امر باعث شده میزان فشارهای بین‌المللی بر ایران افزایش پیدا کند. نمونه اخیر آن هم مواضع مجامع بین‌المللی از جمله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شورای امنیت سازمان ملل، مجمع عمومی سازمان ملل، شورای حقوق بشر و کمیسیون مقام زن سازمان ملل است. قاعدتاً تا زمانی که اعتراضات ادامه پیدا کند فشارهای بین‌المللی بر ایران افزایش پیدا خواهد کرد و طبیعتاً کاهش این فشارها منوط به این است که اعتراضات در داخل کاهش پیدا کند. در نهایت می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که این اعتراضات باعث شد تا چالش‌های بیشتری برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رقم بخورد و همچنین میزان درگیری جمهوری اسلامی با نظام بین‌الملل افزایش پیدا کند.

همان‌طور که شما هم گفتید عکس این موضوع هم وجود دارد. به این معنا که اگر وضعیت اقتصادی کشور به این شکل نبود طبیعتاً نارضایتی‌ها در این سطح رخ نمی‌داد. بخش عمده‌ای از مشکلات اقتصادی کشور نتیجه بن‌بست در سیاست خارجی و همچنین مذاکرات هسته‌ای است. اگر در طول 10 سال گذشته پرونده هسته‌ای به سرانجام می‌رسید؛ مناسبات ایران با نظام بین‌الملل بهبود پیدا می‌کرد و امکان فروش نفت مهیا می‌شد و در نتیجه امکان بروز این سطح از مشکلات اقتصادی و همچنین این سطح از نارضایتی‌ها فراهم نمی‌شد.

  چه راهکارهایی برای خروج از بن‌بست کنونی پیشنهاد می‌کنید؟

من گمان نمی‌کنم که راه مشخصی برای خروج از این بن‌بست وجود داشته باشد. تا زمانی که اوضاع داخلی کشور بی‌ثبات باشد قاعدتاً سیاست خارجی هم به ثبات نخواهد رسید. باید در نظر داشته باشیم که این روند یک‌شبه اتفاق نیفتاده، بلکه حاصل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول 40 سال گذشته به ویژه در دهه‌هایی که درگیر پرونده هسته‌ای بوده‌ایم؛ است. بنابراین اگر کسی به دنبال راه‌حل برای خروج از وضعیت کنونی است پیش از آنکه برای سیاست خارجی نسخه بپیچد باید به دنبال حل مسائل داخلی باشد. درواقع تا زمانی که در داخل کشور به اجماع و انسجام نرسیم نمی‌توانیم با نظام بین‌الملل وارد تعامل شویم. علاوه بر این نباید جهان خارج را صرفاً دشمن خود بدانیم، بلکه باید به دنبال تعامل با جهان باشیم و تلاش کنیم تمامی پرونده‌های باز در سیاست خارجی را به نحو احسن حل‌وفصل کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...