شناسه خبر : 50210 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

استعمار پنهان

چرا باید کتاب امپراتوری هوش مصنوعی را خواند؟

 

ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

90«فکر می‌کنم این دگرگون‌کننده‌ترین و سودمندترین فناوری‌ باشد که بشریت تاکنون اختراع کرده است»؛ این گفته سم آلتمن، غول فناوری سیلیکون‌ولی، زمانی در ستایش چت جی‌پی‌تی موتور هوش مصنوعی ساخته‌شده بر اساس مجموعه‌ای عظیم از کلمات بود. کتاب جدید «امپراتوری هوش مصنوعی» نوشته کارن هائو، خبرنگار باسابقه حوزه فناوری، قدرت سیاسی و اقتصادی فزاینده شرکت‌های هوش مصنوعی -به‌ویژه اوپن ای‌آی و سم آلتمن- را آشکار می‌کند. این کتاب بر اساس بیش از ۳۰۰ مصاحبه با حدود ۲۶۰ نفر و گنجینه‌ای گسترده از مکاتبات و اسناد نوشته شده است. بیشتر این مصاحبه‌ها به‌طور اختصاصی برای‌ این کتاب انجام شده است. اما برخی از آنها نیز مصاحبه‌هایی هستند که هائو طی هفت سال گذشته در مورد اوپن ای‌آی و صنعت هوش مصنوعی و اثرات و نقش جهانی آن برای نشریه تکنولوژی دانشگاه ام‌آی‌تی، وال‌استریت ژورنال و آتلانتیک نوشته است.

هائو بر این باور است که تنها کلمه «امپراتوری» می‌تواند نسبت هوش مصنوعی را با جهان امروز و آنچه در آینده به آن تبدیل خواهد شد تعریف کند: «چیزی که من در طول هفت سال گذشته از طریق گزارش‌های مربوط به اوپن ای‌آی و هوش مصنوعی متوجه شده‌ام این است که ما باید با استفاده از زبانی جدید دامنه و بزرگی قدرت اقتصادی و سیاسی شرکت‌هایی مانند اوپن ای‌آی را پوشش دهیم. و چیزی که در نهایت به آن رسیدم این بود که تنها کلمه واقعی که همه اینها را در بر می‌گیرد، امپراتوری است. شرکت‌های هوش مصنوعی اشکال جدیدی از امپراتوری هستند.»

به عقیده هائو، امپراتوری‌های قدیمی چندین ویژگی خاص داشتند. اول اینکه ادعای منابعی را داشتند که متعلق به خودشان نبود و قوانینی وضع می‌کردند که این منابع را تحت تملک آنها در بیاورد. دوم اینکه از نیروی کار سوءاستفاده می‌کردند، به عده زیادی از کارگران حقوق چندانی پرداخت نمی‌کردند و در مقابل به کارگرانی که از موجودیت امپراتوری دفاع می‌کردند حقوق بسیار خوبی می‌دادند. این امپراتوری‌ها همچنین با یکدیگر رقابت می‌کردند. امپراتوری بریتانیا می‌گفت از امپراتوری فرانسه بهتر است، یا امپراتوری هلند می‌گفت از امپراتوری بریتانیا بهتر است، و تمام این رقابت‌ها در نهایت چرخه استخراج و استثمار را سرعت می‌بخشید، زیرا امپراتوری آنها به‌تنهایی باید در رأس مسابقه‌ای قرار می‌گرفت که جهان را به سمت مدرنیته و پیشرفت هدایت می‌کرد.

آخرین ویژگی امپراتوری همان‌طور که هائو می‌گوید، این است که همه آنها ماموریت‌های متمدن‌سازی دارند و چه از روی لفاظی باشد و چه واقعاً باور داشته باشند، این پرچم را به اهتزاز درمی‌آورند که ما جهان را غارت می‌کنیم، زیرا این بهای رساندن همه به آینده است. و امپراتوری‌های هوش مصنوعی همه این ویژگی‌ها را دارند. آنها ادعای منابعی را دارند که متعلق به خودشان نیست، مانند داده‌ها و آثار هنرمندان، نویسندگان، سازندگان، و همچنین قوانینی را طراحی می‌کنند که نشان دهد این منابع در واقع متعلق به خودشان است. آنها همچنین از نیروی کار زیادی در سراسر جهان سوءاستفاده می‌کنند، به این معنا که به پیمانکارانی که به معنای واقعی برای شرکت‌ها کار می‌کنند تا مدل‌هایشان را آماده بهره‌برداری کنند و تمام برچسب‌گذاری‌ها و آماده‌سازی داده‌هایی را که در مدل آنها قرار می‌گیرد انجام دهند، پول خوبی نمی‌دهند. همه شرکت‌های هوش مصنوعی با آنکه در حال رقابت با یکدیگر هستند، ادعای بهتر و برتر بودن هم دارند و در نهایت در حال ایجاد فناوری خودکارسازی نیروی کار هستند و به نظر می‌رسد این شرکت‌ها در انتهای دیگر فرآیند توسعه هوش مصنوعی نیز مانند دوره استقرار این مدل‌ها، از نیروی کار سوءاستفاده می‌کنند، و با القای عدم نیاز به نیروی کار انسانی فرآیند سوءاستفاده از نیروی کار را تکمیل می‌کنند.

کشورهایی که کارگران دیجیتال در آن زندگی می‌کنند، هنوز با میراث استعمار دست‌وپنجه نرم می‌کنند. بسیاری از آنها نهادهای سیاسی توسعه‌نیافته و اقتصادهایی به‌شدت بی‌ثبات دارند. وقتی شرکت‌هایی از کشورهای پیشرفته جهان وارد این کشورها می‌شوند، می‌توانند به‌راحتی کارگرانی را پیدا کنند که تحصیلات عالی دارند و به اینترنت مناسبی دسترسی دارند- و به‌شدت به دنبال هر فرصت شغلی هستند و حاضرند به هر قیمتی کار کنند. دولت‌های‌ این کشورها نیز در موقعیتی دشوار قرار دارند. برخی از آنها عملکرد شایسته‌ای ندارند و به نفع شهروندان خود کار نمی‌کنند. اما حتی آنهایی که سعی در ایجاد فرصت‌های اقتصادی بیشتر دارند، قدرت کمی در تعیین شرایطی دارند که شرکت‌های فناوری خارجی باید تحت آن فعالیت کنند. آنها مایل‌اند به شرکت‌ها اجازه دهند تا سرمایه‌گذاری را تضمین کنند و بخشی از زنجیره فناوری جهانی باشند. این موضوع در کنار این واقعیت که اوپن ای‌آی، گوگل، متا و دیگران در بحبوحه رقابت فزاینده با شرکت‌های چینی، پروژه‌های هوش مصنوعی خود را با سرعت بیشتری دنبال می‌کنند باعث استفاده فزاینده از نیروی کار شده است. مدل‌های آنها از طریق نیروی کار پنهان گسترده‌ای در کشورهایی مانند کنیا، فیلیپین و ونزوئلا ساخته می‌شود که داده‌ها را برچسب‌گذاری، محتوا را تعدیل و الگو‌های هوش مصنوعی را آموزش داده و آزمایش می‌کنند. این کارگران از بی‌ثباتی و استثمار، از جمله دستمزد پایین، آسیب‌های روانی ناشی از تعدیل محتوای آزاردهنده و اخراج به دلیل تشکیل اتحادیه شکایت کرده‌اند. شرکت‌های فناوری همچنین متهم به استخراج نیروی کار خلاق هنرمندانی هستند که آثار دارای حق چاپ آنها برای آموزش الگو‌های زبانی بزرگ بدون رضایت آنها استفاده می‌شود.

هائو در این کتاب همچنین به جنبه کمتر دیده‌شده‌ای از هوش مصنوعی به‌طور عام و اوپن ای‌آی به‌طور خاص می‌پردازد؛ آب و انرژی. کاری که سیلیکون‌ولی و اوپن ای‌آی در چند سال گذشته انجام دادند، این بود که شروع به افزایش شدید مقدار داده‌ها و اندازه رایانه‌هایی کردند که باید تحلیل‌ها را انجام دهند. بنابراین، ما در مورد اینترنت کامل انگلیسی‌زبان که به این الگو‌ها تزریق می‌شود صحبت می‌کنیم -کتاب‌ها، مقالات علمی، تمام مالکیت معنوی ایجادشده- و همچنین ابررایانه‌های عظیمی که ده‌ها و حتی صدها هزار تراشه رایانه‌ای در آنها به کار گرفته شده و اندازه آنها به اندازه ده‌ها، شاید صدها زمین فوتبال است و عملاً بیشتر از کل تقاضای انرژی شهرهایی که در آنها قرار دارند، بیشتر انرژی استفاده می‌کنند. بنابراین، این یک نوع شگفت‌انگیز از توسعه هوش مصنوعی است که آسیب‌های اجتماعی، کاری و زیست‌محیطی زیادی به بار می‌آورد. مک‌کینزی اخیراً گزارشی منتشر کرده است که می‌گوید در پنج سال آینده، بر اساس سرعت فعلی گسترش زیرساخت‌های محاسباتی هوش مصنوعی، باید به اندازه دو تا شش برابر انرژی مصرفی سالانه ایالت کالیفرنیا، انرژی به شبکه جهانی وارد کنیم و این انرژی عمدتاً از طریق سوخت‌های فسیلی تامین خواهد شد. از دیدگاه آب شیرین، این مراکز داده باید از آب شیرین استفاده کنند. و عملاً هیچ نوع آب دیگری برای آنها قابل استفاده نیست، زیرا می‌تواند باعث خوردگی تجهیزات و رشد باکتری و آسیب دیدن تاسیسات شود. این پایگاه‌های داده در هر جای جهان که هستند در بیشتر اوقات، مستقیم به منبع آب آشامیدنی عمومی متصل می‌شود، زیرا زیرساخت بدون هزینه‌ای است که قبلاً ایجاد شده و هیچ‌گونه بار مالی اضافی برای این شرکت‌ها ایجاد نمی‌کند. علاوه بر این به‌صورت بهینه نیازهای آنها را نیز فراهم می‌کند. بلومبرگ اخیراً تحلیلی داشت که در آن به گسترش این مراکز داده در سراسر جهان اشاره شده است و نشان داد دوسوم آنها در مناطق کم‌آب قرار گرفته‌اند. یعنی در مناطقی که دسترسی به آب شیرین از همه جا سخت‌تر است. بخش عمده‌ای از این منبع طبیعی صرف پایگاه‌های داده هوش مصنوعی می‌شود، در نتیجه فقط کل مقدار آب شیرین نیست که باید نگران آن باشیم، بلکه در واقع توزیع آن در سراسر جهان است که می‌تواند نگرانی بزرگ‌تری را ایجاد کند. در بسیاری از مناطق و کشورها از جمله شیلی این موضوع به اعتراضاتی دامنه‌دار که به دولت هم رسیده، منجر شده است، اما می‌توان گفت پیروزی برای معترضان به دنبال نداشته است.

89

 کتاب هائو که در ماه می ۲۰۲۵ منتشر شد، ۴۵۰ صفحه دارد و کتابی مفصل محسوب می‌شود. کتاب به عنوان روایتی قطعی از چگونگی تبدیل اوپن ای‌آی، شرکت ایجادکننده و توسعه‌دهنده چت جی‌پی‌تی از یک سازمان غیرانتفاعی آرمان‌گرایانه که ایلان ماسک تاسیس کرده بود، به یک امپراتوری که سم آلتمن فریبکار در مرکز آن جای دارد، به بازار عرضه شده است. هائو این کار را با شایستگی تمام انجام داده است. در بهترین حالت، کتاب «امپراتوری هوش مصنوعی» نگاهی سریع و نگران‌کننده به این موضوع است که چگونه بازیگران قدرتمند سیلیکون‌ولی، از آلتمن گرفته تا ماسک، از پشت خنجر زدند و جنگ اخلاقی خود برای هوش مصنوعی «ایمن» را به یک مسابقه سودآور تبدیل کردند که هیچ نسبتی با «باز» بودن، همگانی بودن و به دنبال خیر جهان بودن ندارد. هائو به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه آلتمن، که زمانی در حلقه ایلان ماسک یک فرد حاشیه‌ای بود، از ماسک پیشی گرفت و اکنون رئیس‌جمهور را از طریق اخبار اخیر مجذوب خود کرده است و در کاخ سفید هم ممکن است جای ماسک را بگیرد.

با این حال، با وجود این همه زمینه واقعی قوی، به عقیده بسیاری از منتقدان، کتاب «امپراتوری هوش مصنوعی» هرگز به یک برداشت متعادل نمی‌رسد. مسئله این نیست که هائو منتقد است، روزنامه‌نگار خوب اغلب منتقد است. بلکه مشکل اینجاست که هائو در قالب فردی ایدئولوژیک ظاهر می‌شود و کتاب او به‌سرعت از گزارش‌های معتبر به جنجال‌های ‌ایدئولوژیک تبدیل می‌شود، تا حدی که جدی گرفتن برخی از قسمت‌ها دشوار است. البته هائو اعتقاد ندارد که مشکل، در ذات هوش مصنوعی نهفته است، بلکه استدلال می‌کند که هوش مصنوعی می‌تواند کمتر استعماری و بیشتر دموکراتیک باشد. برای مثال، او به یک تلاش کوچک و تحت هدایت بومیان در نیوزیلند برای استفاده از هوش مصنوعی برای احیای زبان در حال مرگ مردم مائوری اشاره می‌کند. هائو توضیح می‌دهد که برای دستیابی به یک آرمان‌شهر فروتنانه ما باید علیه امپراتوری قیام کنیم. این به معنای آموزش عموم در مورد هوش مصنوعی، تشدید مقررات برای شفافیت بیشتر توسعه‌دهندگان و تشویق پژوهشگران به بررسی مسیرهای مختلف به سوی هوش مصنوعی، به دور از الگوی سلطه است. نقشه راه کمی ابتدایی است، اما شروع خوبی است. هائو می‌نویسد، گذشته از همه اینها، جرقه‌های انقلاب در ما شعله‌ور است: آنها از حس اجتماع و انسانیت ما ناشی می‌شوند- چیزی که هوش مصنوعی به‌سختی می‌تواند آن را درک کند. هائو درباره سخنرانی ریا کالوری، پژوهشگر هوش مصنوعی در استنفورد، در سال ۲۰۱۹ می‌نویسد که در آن این ایده را مطرح کرد که به‌جای پرسش درباره «خوب» بودن هوش مصنوعی، بر این موضوع تمرکز کنیم که هوش مصنوعی چگونه قدرت را تغییر می‌دهد: آیا قدرت را تثبیت می‌کند یا آن را توزیع مجدد می‌کند؟ برای‌ اینکه در چهارچوب کتاب هائو صحبت کرده باشیم باید پرسش را این‌گونه تغییر دهیم که آیا هوش مصنوعی همچنان امپراتوری را تقویت می‌کند یا ما را به سمت دموکراسی بازمی‌گرداند؟ کالوری در سخنرانی خود خطاب به مخاطبان فنی، صحبت‌های خود را بر تحقیقات بنیادی هوش مصنوعی متمرکز کرد- اینکه چگونه دانشمندان می‌توانند از این پرسش برای ارزیابی اینکه کدام اشکال هوش مصنوعی را بسازند و کدام مسیرها را برای پیشرفت این حوزه انتخاب کنند، استفاده کنند. پرسش او به همان اندازه برای سایر جنبه‌های هوش مصنوعی نیز حیاتی است. چگونه باید برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی را توسعه دهیم؛ چگونه باید از آنها استفاده کنیم و در نهایت، همان‌طور که در ابتدای «امپراتوری هوش مصنوعی» پرسیده می‌شود، چگونه این فناوری را برای انتقال قدرت به مردم مدیریت کنیم؟ کالوری در سخنرانی خود ایده محورهای مختلف قدرت را مطرح کرد. کتاب هائو به سه مورد از این محورها می‌پردازد: دانش، منابع و نفوذ. در حال حاضر، اوپن ای‌آی و امپراتوری‌های رقیب آن بر هر یک از آنها نظارت دارند: از طریق متمرکز کردن استعدادها، فرسایش علم باز و مسدود کردن نظارت عمومی بر الگو‌های خود، بر تولید دانش نظارت می‌کنند؛ از طریق احتکار بودجه، داده‌ها، نیروی کار، محاسبات، انرژی و زمین، منابع دیگران را کنترل و کاهش می‌دهند؛ از طریق ایجاد و تقویت ایدئولوژی‌ها و تولید نمایش‌های بسیار محبوب که تخیل جهانی را مجذوب خود می‌کند، نفوذ گسترده‌ای را در اختیار دارند. هر یک از اینها دیگری را تقویت می‌کند. کنترل تولید دانش، نفوذ را تقویت می‌کند؛ نفوذ فزاینده، منابع را جمع‌آوری می‌کند؛ جمع‌آوری منابع، تولید دانش را تضمین می‌کند. در پایان هائو پیشنهاد‌هایی برای توزیع مجدد قدرت در هر سه زمینه ارائه می‌کند. پیشنهاد‌هایی که به گفته خود وی تنها نمونه‌ای از اقداماتی هستند که می‌تواند انجام شود.

«امپراتوری هوش مصنوعی» کتابی درباره یک شرکت نیست. این کتاب اگرچه داستان اوپن ای‌آی را روایت می‌کند، اما قرار است منشوری باشد که از طریق آن بتوان فراتر از این شرکت واحد را دید. این کتاب، شرح حال یک جاه‌طلبی علمی است که به یک تلاش ایدئولوژیک تهاجمی و پول‌محور تبدیل شده و قرار است بررسی ردپای چندوجهی و گسترده آن؛ و تاملی بر قدرت ایجادشده از سوی آن باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...