شناسه خبر : 50962 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فاتح بازارها

امارات متحده عربی چگونه موفق به جذب سرمایه‌گذاران چینی شد؟

 

 زهرا تهرانی / نویسنده نشریه 

امارات متحده عربی با تثبیت کردن خود به‌عنوان مرز استراتژیک میان آسیا، خاورمیانه، آفریقا و اروپا، در جذب سرمایه‌گذاران چینی بسیار موفق عمل کرده است، زیرا این کشور همزمان یکی از مناسب‌ترین محیط‌های تجاری در منطقه به شمار می‌آید. تجارت دوجانبه میان امارات و چین به‌سرعت رشد کرده و در سال 2024 از 70 میلیارد دلار فراتر رفته و چین را به یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری امارات تبدیل کرده است. همین موضوع شرکت‌های چینی را به فعالیت در این منطقه ترغیب کرده است. اکنون بیش از 15 هزار شرکت چینی در امارات متحده عربی فعال هستند که با مزایایی مانند مناطق آزاد، برتری‌های مالیاتی و مقررات ساده پرقدرت‌تر به فعالیت خود ادامه می‌دهند. دولت امارات نیز نقش فعالی ایفا کرده و هیات‌هایی را به شهرهای بزرگ چین اعزام کرده و میزبان رویدادهای مهمی مانند اجلاس کارآفرینان چین و عرب بوده است که بستری برای گفت‌وگو و همکاری فراهم کرده است. این تلاش‌ها فقط محدود به تجارت سنتی نیست، بلکه به بخش‌های پیشرفته‌ای مانند هوش مصنوعی، شهرهای هوشمند، لجستیک و امور مالی نیز مربوط بوده است و با نقاط قوت و جاه‌طلبی‌های چین در چهارچوب پروژه کمربند و جاده (یک طرح سرمایه‌گذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۷۰ کشور جهان و سازمان‌های بین‌المللی و توسعه دو مسیر تجاری کمربند اقتصادی راه ابریشم و راه ابریشم دریایی) همسو است. امارات متحده عربی با ترکیب مزیت جغرافیایی، شرایط مناسب سیاسی و تعامل دیپلماتیک پایدار، خود را از یک دریافت‌کننده منفعل سرمایه‌گذاری به شریکی مورد ‌اعتماد برای کسب‌وکارهای چینی که به دنبال گسترش جهانی هستند، ارتقا داد. این ترکیب موقعیت استراتژیک، باز بودن اقتصادی و مشارکت‌های هدفمند نوآوری، توضیح می‌دهد که چرا امارات متحده عربی به یکی از جذاب‌ترین مقاصد برای سرمایه‌گذاران چینی تبدیل شده است.

 چرا چین...؟

امارات متحده عربی به چین روی آورد و به این کشور روی خوش نشان داد، زیرا به دنبال یک شریک استراتژیک بود تا بتواند به‌سرعت در تنوع اقتصادی این کشور نقش ایفا کند، نقش آن را در جایگاه یک قطب تجارت جهانی تقویت کند و همسو با اهداف توسعه بلندمدت آن حرکت کند. امارات متحده عربی دهه‌ها به‌شدت به درآمدهای نفتی متکی بود، اما رهبری آن نیاز و حرکت به سوی گسترش در حوزه‌های لجستیک، امور مالی، فناوری و انرژی‌های تجدیدپذیر را تشخیص داد. چین، با سرمایه عظیم، تولید پیشرفته و جاه‌طلبی‌های جهانی خود به عنوان ابتکار کمربند و جاده، دقیقاً همان نوع مشارکتی را که امارات متحده عربی به آن نیاز داشت، ارائه داد. این وابستگی متقابل اقتصادی با پروژه‌های بزرگی مانند ترمینال کشتیرانی COSCO در بندر خلیفه و منطقه صنعتی چین-امارات متحده عربی تقویت شد که امارات را دروازه ورود شرکت‌های چینی به خاورمیانه، آفریقا و اروپا معرفی کرد. فراتر از تجارت، این مشارکت به حوزه‌های انرژی، شهرهای هوشمند، حضور هوش مصنوعی در صنعت و پروژه‌های تجدیدپذیر تسری پیدا کرد که نشان‌دهنده اولویت‌های مشترک در نوآوری و پایداری است. روابط دیپلماتیک نیز عمیق‌تر شد و این رابطه در سال ۲۰۱۸ به یک همکاری استراتژیک جامع ارتقا یافت و در سال ۲۰۲۴ چهلمین سالگرد آن جشن گرفته شد. به‌طور خلاصه، امارات متحده عربی به همکاری با چین روی آورد، زیرا این مشارکت، اهرم‌های متقابلی را ارائه می‌داد: برای امارات متحده عربی، تنوع‌بخشی و موقعیت جهانی؛ برای چین، مسیرهای تجاری امن و داشتن یک پایگاه در خاورمیانه. آنها با هم، الگویی از همکاری اقتصادی را پایه نهادند که در آن نقش جهانی امارات متحده عربی به‌طور کلی تغییر کرد.

چینی‌ها فاتح کدام بازارها در امارات خواهند بود؟

سرمایه‌گذاران چینی به‌طور پیوسته در حال گسترش حضور خود در چندین بازار استراتژیک در امارات متحده عربی هستند و تمرکز ویژه‌ای بر بنادر، لجستیک، مناطق صنعتی، انرژی و املاک و مستغلات دارند. در قلب این گسترش، بندر خلیفه ابوظبی جای گرفته است، جایی که شرکت کشتیرانی کاسکو کشتی‌های غول‌پیکر را اداره می‌کند و یکی از بزرگ‌ترین ترمینال‌های کانتینری خارج از چین را تاسیس کرده و امارات متحده عربی را به یک قطب دریایی حیاتی برای طرح کمربند و جاده تبدیل کرده است. در کنار این، منطقه صنعتی چین و امارات متحده عربی (JOCIC) در مناطق اقتصادی خلیفه ابوظبی به پروژه‌ای شاخص بدل شده است که میزبان شرکت‌های تولیدی، لجستیک و فناوری است که از امارات متحده عربی به‌عنوان پایگاهی برای دسترسی به بازارهای گسترده‌تر خاورمیانه و آفریقا استفاده می‌کنند. در بخش انرژی، شرکت‌های چینی هم در روی پروژه‌های سنتی نفتی و هم روی پروژه‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری می‌کنند که با استراتژی تولید انرژی پاک در امارات متحده عربی همسو هستند و اهداف جاه‌طلبانه چین در زمینه تکنولوژی تولید انرژی پاک را تامین می‌کنند. املاک و مستغلات یکی دیگر از حوزه‌های مورد توجه چین، به‌ویژه در دوبی و ابوظبی است؛ جایی که سرمایه‌گذاران چینی به بازار املاک پررونق این کشور به‌عنوان یک قطب تجاری جهانی جذب می‌شوند. روی‌هم‌رفته، این سرمایه‌گذاری‌ها نشان می‌دهد که شرکت‌های چینی نه‌تنها در اقتصاد امارات متحده عربی همکاری و مشارکت دارند، بلکه با تثبیت جایگاه خود در لجستیک، صنعت، انرژی و املاک، فعالانه آینده آن را شکل می‌دهند، در نتیجه نقش امارات متحده عربی را به‌عنوان نقطه شروعی برای گسترش جهانی چین تقویت می‌کنند.

چشم‌انداز ده‌ساله  

در طول دهه آینده، همکاری‌های اقتصادی دو کشور امارات متحده عربی و چین احتمالاً در حوزه‌های حمل‌ونقل، تولید، انرژی پاک، امور مالی و فناوری تعمیق و گسترش خواهد یافت و از پایگاه‌های سنگین دارایی به اکوسیستم‌های کاملاً یکپارچه تغییر خواهد کرد. بنادر و زنجیره‌های تامین مستقر در بندر خلیفه و مناطق صنعتی متصل به آن، به پلت‌فرم‌های سرتاسری تبدیل می‌شوند که در آنها شرکت‌های چینی حمل‌ونقل، انبارداری، تولید تضمین‌شده و توزیع منطقه‌ای را تحت کنترل دیجیتال یکپارچه مدیریت می‌کنند و امارات متحده عربی را به عنصر کلیدی استراتژی کمربند و جاده به خاورمیانه، آفریقا و بخش‌هایی از اروپا تبدیل می‌کنند. تولید از مونتاژ فراتر می‌رود و قطعات خودروهای برقی، باتری‌ها، ماشین‌آلات صنعتی و تجهیزات آزمایشگاهی گسترش خواهد یافت. همکاری در حوزه انرژی نیز متنوع خواهد شد: تامین‌کنندگان EPC و تجهیزات چینی در پروژه‌های عظیم امارات متحده عربی در زمینه‌های انرژی خورشیدی، ذخیره‌سازی انرژی و هیدروژن و انتقال انرژی ادغام خواهند شد، درحالی‌که همکاری‌های بالادستی گزینشی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. صنعت کربن، نهاده‌های فولاد سبز و کربن‌زدایی صنعتی به محور صنعت تبدیل خواهند شد. امور مالی ارتباطی تنگاتنگ پیدا کرده و دیجیتالی‌تر خواهد شد؛ ریل‌های پرداخت تجارت الکترونیک فرامرزی و کانال‌های سرمایه دولتی به شرکتی، در کنار صندوق‌های مشترک که فناوری لجستیک، هوش مصنوعی و زیرساخت‌های اقلیمی را هدف قرار می‌دهند، گسترش خواهند یافت. انتظار می‌رود فهرست‌های بیشتری از نهادهای چینی در امارات متحده عربی و برعکس، با آزمایش انطباق در طراحی از طریق سندباکس‌های فین‌تک، در این فهرست جا باز کنند. پیوندهای فناوری بر هوش مصنوعی کاربردی، سیستم‌های شهر هوشمند، اینترنت اشیای صنعتی و فناوری سلامت متمرکز خواهد شد. فروشندگان چینی با نهادهای اماراتی برای پیمایش ژئوپولیتیک و حاکمیت داده‌ها، راه‌حل‌های امن و مبتنی بر استانداردها را توسعه خواهند داد، درحالی‌که آزمایشگاه‌ها و برنامه‌های صدور گواهینامه مشترک، اعتبار برنامه‌ها را تضمین می‌کنند. سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات همچنان توجه‌‌برانگیز است، اما هوشمندانه‌تر صورت خواهد گرفت و کمتر سوداگرانه خواهد بود. همکاری در حوزه‌های گردشگری، آموزش و فرهنگ به‌طور همزمان رشد پیدا خواهند کرد (خدمات زبان ماندارین، تبادلات حرفه‌ای)، که قدرت نرم را تحکیم کرده و در یافتن استعدادها راهگشا خواهد بود. اما در این راه خطراتی نیز وجود دارد که عبارت‌اند از: چندپارگی ژئوپولیتیک، قرار گرفتن در معرض تحریم‌ها، پیش آمدن اختلال‌ در مسیر دریایی، نظارت بر صادرات فناوری، نوسانات ارز و بررسی دقیق ESG (راهبری زیست‌محیطی، اجتماعی و شرکتی). مقاوم‌ترین استراتژی -که در رفتار هر دو طرف مشاهده می‌شود- هماهنگی نظارتی، افزونگی زنجیره تامین، ساختارهای مالکیت مشترک و استانداردهای شفاف برای حفظ «مقاومت در برابر تحریم» و توانایی سرمایه‌گذاری در پروژه‌هاست. چشم‌اندازی که می‌توان متصور بود این است که تا اواسط دهه 2030، امارات متحده عربی به یکپارچه‌ترین پایگاه منطقه‌ای چین در خارج از شرق آسیا تبدیل می‌شود، به‌طوری که شرکت‌های چینی نه‌تنها در دارایی‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند، بلکه زیرساخت‌های لجستیک، انرژی و دیجیتال امارات متحده عربی را به‌طور مشترک معماری می‌کنند، در مقابل امارات متحده عربی تنوع، رهبری استانداردها و نفوذ در چندین قاره را تضمین می‌کند.

61

تاثیرگذاری بر اوضاع اقتصادی منطقه  

همکاری عمیق‌تر چین با امارات متحده عربی، با سرعت‌ بخشیدن به تامین سرمایه‌گذاری، تشدید رقابت برای سرمایه‌گذاری و تغییر توازن قدرت ژئوپولیتیک، خاورمیانه‌ای وسیع‌تر را شکل می‌دهد. امارات متحده عربی خود را به‌عنوان قطب اصلی چین در خلیج‌فارس مطرح کرده است و پروژه‌هایی مانند ترمینال کشتیرانی کاسکو در بندر خلیفه امارات متحده عربی به‌عنوان لنگرگاه‌های ابتکار کمربند و جاده نقش ایفا می‌کنند. این موفقیت، تاثیر موجی در سراسر منطقه ایجاد کرده است: عربستان سعودی در حال گسترش روابط در حوزه انرژی و زیرساختی با پکن است، مصر در حال جذب سرمایه‌گذاری چین در منطقه اقتصادی کانال سوئز است و قطر و عمان به دنبال مشارکت در ال‌ان‌جی و انرژی‌های تجدیدپذیر هستند. حتی ایران، که در حال حاضر شریک استراتژیک چین است، با فشار رقابتی روبه‌رو است، زیرا امارات متحده عربی رفته‌رفته نقش خود را به‌عنوان واسط برای شرکت‌های چینی تثبیت می‌کند. این تاثیر نه‌تنها اقتصادی، که ژئوپولیتیک است. رویکرد «عدم مداخله» چین برای کشورهای خاورمیانه که به دنبال جایگزین‌هایی برای غرب هستند، جذاب است و وابستگی به ایالات‌متحده و اروپا را کاهش می‌دهد و درعین‌حال دسترسی به سرمایه، فناوری و بازارها را فراهم می‌کند. در نتیجه، قدرت‌های منطقه‌ای در حال تنظیم مجدد سیاست‌های خارجی خود و ایجاد تعادل در روابط میان واشنگتن و پکن برای به حداکثر رساندن منافع اقتصادی و استراتژیک هستند. در دهه آینده، این پویایی، خاورمیانه را چندقطبی‌تر خواهد کرد و چین در جایگاه یک بازیگر اصلی در کنار قدرت‌های سنتی غربی ظهور خواهد کرد. به نظر می‌رسد همکاری امارات متحده عربی با چین، الگویی را ایجاد می‌کند که سایر کشورهای منطقه مشتاق پیروی از آن هستند، از‌این‌رو هم در اقتصاد و هم صف‌بندی‌های دیپلماتیک خود تغییر شکل می‌دهند. همکاری رو به رشد امارات متحده عربی و چین، چشم‌انداز اقتصادی خاورمیانه را به شیوه‌های عمیقی دگرگون می‌کند. امارات متحده عربی به‌عنوان متحد اصلی چین در خلیج‌فارس، تغییر منطقه‌ای از وابستگی به نفت به سمت اقتصادهای متنوع و یکپارچه جهانی را سرعت بخشیده است. این اتفاق کشورهای دیگر، از جمله عربستان سعودی، مصر، قطر و عمان را بر آن داشته است تا برای مشارکت‌های مشابه، چه در حوزه انرژی، تولید یا زیرساخت، رقابت کنند. این تغییرات محدود به دارایی‌های فیزیکی نیستند. جریان‌های مالی در حال تکامل هستند، زیرا تسویه‌حساب‌ها با رنمینبی، همکاری‌های فین‌تک و پلت‌فرم‌های تجارت الکترونیک، وابستگی به سیستم‌های بانکی غربی را کاهش می‌دهند. درعین‌حال، سرمایه‌های چینی، پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر، توسعه شهرهای هوشمند و تولید پیشرفته را هدایت می‌کند که این کار تحولی عظیم در کشورهای حوزه خلیج‌فارس رقم می‌زند. این موضوع یک نظم اقتصادی چندقطبی ایجاد می‌کند، درحالی‌که که نقش چین، نفوذ غرب را متعادل می‌کند و به دولت‌های منطقه‌ای استقلال بیشتری در شکل‌دهی به آینده‌شان می‌دهد. در طول دهه آینده، خاورمیانه نقش پررنگی در زنجیره‌های تامین جهانی خواهد داشت، به‌طوری که شرکت‌های چینی جریان‌های تجاری سرتاسری را مدیریت می‌کنند و فناوری را در لجستیک، انرژی و امور مالی به‌کار می‌گیرند. موفقیت امارات متحده عربی یک الگو ایجاد می‌کند: این موفقیت نشان می‌دهد که چگونه مشارکت‌های چینی می‌تواند تنوع‌بخشی را تسریع کند، سرمایه‌گذاری را جذب کند و موقعیت جهانی را تقویت کند. با پیروی سایر کشورها از این الگو، وضعیت اقتصادی منطقه با رقابت بر سر سرمایه چینی، ادغام عمیق‌تر در کریدورهای کمربند و جاده و تغییر تدریجی توازن قدرت میان شرق و غرب تعریف خواهد شد. 

دراین پرونده بخوانید ...