شناسه خبر : 50919 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازگشت نوستالژیک

چرا ایلان ماسک درصدد احیای پلت‌فرم قدیمی است؟

 

زهرا تهرانی / نویسنده نشریه

پلت‌فرم‌های‌ اجتماعی امروز به نقطه‌ای رسیده‌اند که همزمان میراث گذشته و نوآوری‌های آینده را در خود حمل می‌کنند. شبکه‌هایی مانند فیس‌بوک و توئیتر زمانی میدان اصلی ارتباطات دیجیتال بودند و فرهنگ آنلاین را شکل دادند، درحالی‌که پلت‌فرم‌های‌ جدیدتر مانند تیک‌تاک، اینستاگرام ریلز و دیواین (نسخه بازسازی‌شده واین) با تمرکز بر ویدئوهای کوتاه، الگوریتم‌های هوشمند و تجربه‌های بصری سریع، نسل تازه‌ای از تعاملات را تعریف می‌کنند. مقایسه این دو دسته نشان می‌دهد که قدیمی‌ها بیشتر بر ایجاد شبکه‌های گسترده و متن‌محور تاکید داشتند، درحالی‌که جدیدها بر سرعت، سرگرمی و خلاقیت بصری تمرکز دارند. این تغییر نه‌فقط بازتابی از تحول فناوری است، بلکه نشان‌دهنده تغییر ذائقه اجتماعی و فرهنگی نیز هست؛ جایی که محدودیت‌های قدیمی (مانند ویدئوهای شش‌ثانیه‌ای واین) به فرصتی برای خلاقیت بدل می‌شدند و امروز الگوریتم‌های هوش مصنوعی مسیرهای تازه‌ای برای تولید و مصرف محتوا باز کرده‌اند. چنین مقایسه‌ای می‌تواند مقدمه‌ای برای بررسی این پرسش باشد که آیا نوستالژی و اصالت پلت‌فرم‌های‌  قدیمی هنوز توان رقابت با سرعت و هوشمندی پلت‌فرم‌های‌  جدید را دارند یا خیر.

سهم پلت‌فرم‌های اجتماعی از جمعیت

 پلت‌فرم‌‌های اجتماعی معمولاً به شش دسته کلی از نظر محتوا تقسیم می‌شوند که هر کدام نقش متمایزی در زندگی بشر امروز ایفا می‌کند. دسته اول، پلت‌فرم‌های‌ شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک و لینکدین هستند. اینها بزرگ‌ترین دسته هستند که میلیاردها نفر برای حفظ روابط، ایجاد هویت اجتماعی و ارتباط حرفه‌ای از آنها استفاده می‌کنند. فیس‌بوک به‌تنهایی حدود سه میلیارد کاربر فعال ماهانه دارد، درحالی‌که حدود یک میلیارد کاربر در لینکدین حضور دارند. نقش آنها در زندگی روزمره بسیار پررنگ است: لینکدین گزارش می‌دهد که هر دقیقه هشت نفر از طریق پلت‌فرم‌ آن استخدام می‌شوند که نشان‌دهنده این است که این پلت‌فرم‌  تا چه حد بر محیط‌های کاری اثرگذار است. دسته دوم، پلت‌فرم‌های‌ اشتراک‌گذاری رسانه، از جمله اینستاگرام، تیک‌تاک و یوتیوب هستند. این پلت‌فرم‌ها  با پخش داستان‌سرایی بصری، روایت‌ها و موسیقی، فرهنگ و سرگرمی را شکل می‌دهند. تیک‌تاک حدود 8 /1 میلیارد کاربر دارد و کاربران یوتیوب به 7 /2 میلیارد می‌رسند. در تیک‌تاک روزانه بیش از یک میلیارد ویدیو مشاهده می‌شود که آن را به یکی از تاثیرگذارترین موتورهای فرهنگ جهانی تبدیل می‌کند. دسته سوم، پلت‌فرم‌های‌  میکروبلاگینگ مانند توئیتر (که اکنون X نام دارد) و تردز هستند. این پلت‌فرم‌ها بر به‌روزرسانی‌های کوتاه تمرکز دارند و نقش مهمی در اخبار و کنشگری ایفا می‌کنند. توئیتر /ایکس حدود ۶۰۰ میلیون کاربر دارد و بررسی‌ها نشان می‌دهد که تقریباً ۵۹ درصد از آنها برای دریافت اخبار فوری به آن متکی هستند. چهارمین مورد، پلت‌فرم‌های‌ پیام‌رسان مانند واتس‌اپ، مسنجر و تلگرام هستند. این پلت‌فرم‌ها  برای ارتباطات خصوصی و هماهنگی گروهی ضروری هستند. واتس‌اپ با 5 /2 میلیارد کاربر در سراسر جهان، پرکاربردترین برنامه در بیش از ۱۸۰ کشور است. مسنجر یک میلیارد کاربر دیگر اضافه می‌کند و در برخی کشورها همچون ستون فقرات ارتباطات روزانه به شمار می‌آید. پنجمین دسته، انجمن‌های بحث و گفت‌وگو و انجمن‌هایی مانند ردیت و کورا هستند. فضاهایی که برای حل جمعی مشکلات، مشاوره و جوامع تخصصی به کار می‌آیند. ردیت حدود ۵۰۰ میلیون کاربر دارد و تقریباً نیمی از آنها می‌گویند که به‌طور خاص برای دریافت مشاوره یا به اشتراک گذاشتن دانش به آنها می‌پیوندند. در نهایت، شبکه‌های حرفه‌ای با علاقه‌مندی‌های خاص مانند گیت‌هاب، بهنس و ریسرچ‌گیت وجود دارند. افراد برای همکاری، توسعه مهارت و رشد شغلی به این پلت‌فرم‌های‌ تخصصی مراجعه می‌کنند. گیت‌هاب میزبان بیش از ۱۰۰ میلیون توسعه‌دهنده است، درحالی‌که در بهنس حدود ۳۰ میلیون فرد خلاق مشارکت دارند. نقش آنها محدودتر، اما اثرگذاری بسیار زیاد است، زیرا مستقیم از پیشرفت حرفه‌ای و نوآوری پشتیبانی می‌کنند. روی‌هم‌رفته، بیش از 4 /5 میلیارد نفر در سراسر جهان -حدود ۶۴ درصد از جمعیت جهان- به این شش دسته دسترسی دارند و یک فرد به‌طور متوسط ​​هر ماه تقریباً از هفت پلت‌فرم‌ مختلف استفاده می‌کند. نقش آنها از شکل‌دهی هویت و فرهنگ گرفته تا انتشار اطلاعات، ایجاد ارتباط، حل مشکلات و پیشرفت شغلی متغیر است. به‌طور خلاصه، پلت‌فرم‌های‌  اجتماعی فقط سرگرمی نیستند؛ آنها در تاروپود زندگی مدرن تنیده شده‌اند و روابط، سیاست، کار و حتی فرهنگ جهانی را متاثر می‌کنند.

پلت‌فرم‌های‌  ‌از‌یاد‌رفته

تعدادی از پلت‌فرم‌ اجتماعی که زمانی محبوب و پرطرفدار بودند، به دلیل ناتوانی در سازگاری با انتظارات متغیر کاربران، تقاضاهای کسب درآمد یا رقابت، تعطیل شدند. در اینجا به چند نمونه قابل‌توجه و کاستی‌هایی که به افول آنها منجر شد، اشاره می‌کنیم. «واین» یکی از معروف‌ترین این پلت‌فرم‌هاست که به دلیل محدودیت ویدیوی شش‌ثانیه‌ای از صفحه گوشی‌ها پاک شد. «Vine» بسیار محدودکننده بود، درحالی‌که مخاطبان فرمت‌های طولانی‌تر و خلاقانه‌تری می‌خواستند. همچنین از گزینه‌های کسب درآمد برای سازندگان بی‌بهره بود که موجب شد اینفلوئنسرها به سمت یوتیوب و اینستاگرام سوق داده شوند. توئیتر که مالک واین بود، به دلیل سرمایه‌گذاری نکردن روی نوآوری شکست خورد، درحالی‌که رقبا به این ویژگی‌ها توجه کردند و نظر مخاطبان را تامین کردند. در نتیجه این بی‌توجهی مشارکت کاربران کاهش یافت، سازندگان آن را ترک کردند و واین در سال ۲۰۱۷ تعطیل شد. در Google+  مشارکت کاربران بسیار کم بود و نمی‌توانست انتظارات آنها را برآورده کند. هرگز خود را از فیس‌بوک متمایز نکرد، از‌این‌رو کاربران انگیزه چندانی برای فعال ماندن نداشتند. نقض بزرگ داده‌ها در سال ۲۰۱۸، اعتمادها را بیشتر خدشه‌دار کرد. گوگل رسماً در سال ۲۰۱۹ به دلیل کاهش استفاده و نگرانی‌های امنیتی آن را تعطیل کرد. فرندستر یکی از اولین شبکه‌های اجتماعی بود، اما از مشکلات فنی، عملکرد کند و مقیاس‌پذیری ضعیف رنج می‌برد. با رشد فیس‌بوک و مای‌اسپیس، فرندستر نتوانست با نوآوری یا تجربه کاربری همگام شود. این پلت‌فرم قبل از تعطیلی کامل در سال ۲۰۱۱، به یک سایت بازی تبدیل شد. مای‌اسپیس امکان سفارشی‌سازی همه‌جانبه را فراهم می‌کرد، اما این موضوع موجب می‌شد صفحات شلوغ شود و بارگذاری کند می‌شد. این پلت‌فرم در ویژگی‌های موبایل و ارتباط‌های اجتماعی نتوانست نوآوری خلق کند، درحالی‌که فیس‌بوک تجربه‌ای منحصر‌ به‌فرد و کاربرپسندتر عرضه می‌کرد. مای‌اسپیس تا سال ۲۰۱۱ سلطه خود را از دست داد و به‌جای یک شبکه اجتماعی اصلی، به یک سایت موسیقی خاص تبدیل شد. اورکات در برزیل و هند محبوب بود، اما اسپم‌ها، مدیریت ضعیف و نبود نوآوری آن را تضعیف کرده بود. گسترش جهانی فیس‌بوک در نهایت آن را تحت‌الشعاع قرار داد و از میدان به در کرد.

واین، بهترین زمانه خودش

«واین» به دلیل سازگاری نداشتن با انتظارات کاربران، نبود گزینه‌های کسب درآمد و سوءمدیریت استراتژیک پس از اینکه توئیتر آن را خریداری کرد، متوقف شد. هنگامی که واین در سال ۲۰۱۳ راه‌اندازی شد، انقلابی به پا شد. این پلت‌فرم بستری برای اشتراک‌گذاری ویدیوهای شش‌ثانیه‌ای شد که به‌سرعت به پدیده‌ای فرهنگی تبدیل شدند. بااین‌حال، کاستی‌هایی مانع از ادامه حیات آن در چشم‌انداز رو به رشد رسانه‌های اجتماعی شد: محدودیت زمانی یکی از آنها بود. محدودیت شش‌ثانیه‌ای واین در ابتدا موضوع آزاردهنده‌ای نبود، اما با تمایل مخاطبان و سازندگان به فرمت‌های طولانی‌تر و انعطاف‌پذیرتر، محدودکننده شد. رقبایی مانند اینستاگرام و بعداً تیک‌تاک با ویدیوهای طولانی‌تر و ابزارهای ویرایش، آزادی بیشتری در اختیار مخاطبان برای بروز خلاقیت قرار می‌داد. نداشتن درآمد برای سازندگان چالش دیگر بود. واین راهی پیش‌روی اینفلوئنسرها برای کسب درآمد نگذاشت. در نتیجه، بسیاری از محبوب‌ترین سازندگان آن به یوتیوب، اینستاگرام و بعداً تیک‌تاک مهاجرت کردند؛ جایی که می‌توانستند از طریق تبلیغات، حمایت مالی و مشارکت، از محتوایی که تولید می‌کردند به درآمد برسند. ضعف بعدی به ادغام و پشتیبانی ضعیف از سوی توئیتر باز می‌گردد. توئیتر در سال ۲۰۱۲ واین را خریداری کرد، اما روی رشد آن سرمایه‌گذاری نکرد. تحلیلگران خاطرنشان می‌کنند که تمرکز توئیتر بر پلت‌فرم‌ خود، واین را توسعه‌نیافته، با به‌روزرسانی‌های محدود و جهت‌گیری استراتژیک ضعیف، به حال خود رها کرد. رقابت تنگاتنگ مورد بعدی بود. اینستاگرام ویژگی‌های ویدیویی را در سال ۲۰۱۳ معرفی کرد و اسنپ‌چت با محتوای زودگذر توجه‌ها را به خود جلب کرد. این پلت‌فرم‌ها تجربیات متنوع‌تری در دسترس قرار می‌دادند، درحالی‌که واین همچنان بر حلقه‌های کوتاه متمرکز بود. مشکل دیگر این بود که تعامل کاربران سست شده بود. با کوچ کردن سازندگان و روی آوردن مخاطبان به پلت‌فرم‌هایی با ویژگی‌های غنی‌تر، پایگاه کاربران واین کم‌فروغ شد. تا سال ۲۰۱۶، توئیتر تعطیلی واین را اعلام کرد و رسماً در ژانویه ۲۰۱۷ واین را متوقف کرد.

79

ایلان ماسک واین را احیا می‌کند

ایلان ماسک و جک دورسی هر دو به دنبال احیای واین هستند، اما دلایل متفاوتی برای این کار دارند که نشان‌دهنده چشم‌انداز رسانه‌های اجتماعی امروز است. وقتی ماسک توئیتر (یا همان ایکس) را خریداری کرد، به‌سرعت پیشنهاد داد که واین را به‌عنوان راهی برای رقابت مستقیم با تیک‌تاک، اینستاگرام و یوتیوب احیا کند. دیدگاه او استراتژیک است: ویدیوهای کوتاه بر تعامل جهانی تسلط دارند و نوستالژی برند واین می‌تواند به شبکه ایکس کمک کند تا مخاطبان جوان‌تر را به طرف خود بکشاند و درعین‌حال فراتر از میکروبلاگینگ مبتنی بر متن، تنوع ایجاد کند. ماسک واین را مانند یک سلاح فرهنگی برای مرتبط نگه داشتن شبکه ایکس در دنیای پرسرعت پلت‌فرم‌های‌ مبتنی بر ویدیو می‌بیند. از سوی دیگر، جک دورسی از پروژه‌ای به نام diVine حمایت می‌کند که واین را با فلسفه‌ای بسیار متفاوت بازطراحی می‌کند. diVine که از طریق سازمان غیرانتفاعی او «and Other Stuff» تامین مالی می‌شود، به‌گونه‌ای طراحی شده است که در درجه اول محتوای آن از سوی انسان‌ها عرضه شود و در برابر محتوای تولیدشده از طریق هوش مصنوعی مقاوم باشد. این برنامه ویدیوهای مشکوک به تولید هوش مصنوعی را مسدود کرده و تضمین می‌کند که فقط کلیپ‌های معتبر ساخته‌شده به وسیله انسان‌ها را ارسال می‌کند و با یک مبنای اخلاقی غیرمتمرکز ساخته شده و شعار آن این است که «متعلق به هیچ‌کس نیست، از سوی همه کنترل می‌شود». کاری که دورسی می‌خواهد انجام دهد با دسترسی به بیش از ۱۰۰ هزار کلیپ بازیابی‌شده واین و ارائه حلقه‌های شش‌ثانیه‌ای جدید، موضوعی نوستالژیک نیز به شمار می‌آید. برای او، هدف کمتر رقابت با تیک‌تاک و بیشتر مقابله با چیزی است که او «اشتباه هوش مصنوعی» آنلاین می‌نامد، یعنی حفظ اصالت و بازسازی جوامع خلاق. به‌طور خلاصه، ماسک می‌خواهد واین برگردد تا رقابت‌پذیری شبکه ایکس را تقویت کند، درحالی‌که دورسی می‌خواهد آن را احیا کند تا با محتواهای مصنوعی مبارزه کند و خلاقیت انسانی را رشد دهد. هر دو رویکرد بر این موضوع تاکید دارند که چگونه قالب حلقه‌ای ساده واین هنوز طنین‌انداز است، اما این احیای مجدد براساس چالش‌های امروزی دنیای رقابت، کسب درآمد و اصالت تنظیم شده است. رابطه جامعه امروز با واین به طرز عمیق و معناداری نوستالژیک است: این برنامه همچنان یک سنگ‌بنای فرهنگی برای نسل Z و نسل هزاره است که به خاطر طنز آشفته و ظهور افراد مشهور اینترنتی مانند شان مندز و کینگ باخ به یاد آورده می‌شود. زمان‌بندی شش‌ثانیه‌ای در مقایسه با پیمایش‌های بی‌پایان تیک‌تاک که با محدودیت‌هایی که اعمال می‌کند عیار محتوا را محک می‌زند، رهایی‌بخش تلقی می‌شود. بااین‌حال، چالش‌ها قابل‌توجه هستند- تیک‌تاک، اینستاگرام ریلز و یوتیوب شورتز بر فضای فیلم‌های کوتاه تسلط دارند و قالب سخت‌گیرانه‌ واین ممکن است برای سازندگان جدید محدودکننده به نظر برسد. واینِ الهیِ دورسی برای کسانی که به دنبال اصالت و استقلال از فناوری‌های بزرگ هستند، جذاب است، درحالی‌که نسخه‌ ماسک ممکن است کاربرانی را که کنجکاو خلاقیت مبتنی بر هوش مصنوعی هستند، جذب کند، اما خطر از دست دادن مخاطبان وفادار واین را به همراه دارد. در نهایت، جامعه هنوز واین را همچون خاطره‌ای دلپذیر دوست دارد، اما اینکه آیا احیای آن موفقیت‌آمیز خواهد بود یا خیر، به این بستگی دارد که آیا نوستالژی و اصالت می‌توانند در مقابل پلت‌فرم‌هایی که از قبل فرهنگ دیجیتال را تعریف و تبیین می‌کنند، فضایی ایجاد کنند یا خیر. در نهایت، بررسی و تجزیه‌وتحلیل پلت‌فرم‌های‌ اجتماعی قدیمی و جدید نشان می‌دهد که هر کدام از آنها بازتابی از نیازها و فرهنگ زمانه خود هستند. شبکه‌های قدیمی با تاکید بر متن و ارتباطات گسترده، پایه‌های تعامل دیجیتال را بنا کردند، درحالی‌که پلت‌فرم‌های‌ جدید با سرعت، تصویر و الگوریتم‌های هوشمند، شیوه‌های تازه‌ای از خلاقیت، تولید و مصرف محتوا را شکل داده‌اند. بااین‌حال، پرسش اصلی همچنان باقی است: آیا نوستالژی و اصالت پلت‌فرم‌های‌  گذشته می‌تواند در برابر جذابیت و قدرت فناوری‌های امروز دوام بیاورد؟ پاسخ به این پرسش نه‌تنها آینده رسانه‌های اجتماعی را تعیین خواهد کرد، بلکه نشان می‌دهد جامعه تا چه اندازه میان خاطره و نوآوری تعادل برقرار می‌کند. 

دراین پرونده بخوانید ...